نماز پيامبر اکرم پيش از بعثت!

[KH.I.A.2500]

با تشکر , اينجا يک سوال پيش مياد :
اگر منظور اين بوده که : " این کلمات که برتو القا می شود را بازگو کن و به زبان آور " .
چرا پيامبر (ص) در پاسخ ميفرمايد : خواندن بلد نيستم ؟! بر زبان آوردن چيزي که به انسان القا و يا گفته ميشود نيازي به سواد ندارد .
يک سوال ديگر : آيا پيامبر (ص) در تمام طول عمرش توانست از روي صفحه بخواند يا روي صفحه چيزي بنويسد ؟

[محمد علي]

به نام خدا

سلام مجدد

عرض کرديم که اين عبارت "چه بخوانم" در روايات ما نيست . و در احاديث اهل تسنن آمده .

اصلا پيامبر(ص) حيرت زده نشده بود که چنين جوابي بدهد ، معني آيه هم چنين جوابي نمي طلبد .

ترجمه آيه : به نام پروردگارت بخوان (آنچه را بر تو القا شده است) .... در ادامه آيه هم نيامده که پيامبر (ص) چنين جوابي داده .

چون اصلا آيه دستور به خواندن نوشته نمي کند که او بگويد خواندن بلد نيستم . (اگر اينگونه باشد يعني خدا نمي دانسته پيامبر خواندن بلد نيست !! دستور عبثي مي شود) بلکه دستور به هماني است که عرض شد

خير ؛ هيچ گزارشي بر اينکه پيامبر (ص) از روي چيزي خوانده يا نوشته باشد نرسيده است . و اطمينان به آن نيز از آيات قرآن حاصل است .


موفق باشيد

[bittermoon]

با سلام
چند سوال
مهر نبوت که حضرت رسول ص داشتند (خاتم الانبیا)که می گویند به صورت گوشتی بوده یعنی بصرت خال کوبی و... نبوده از همان کودکی و جود داشته یا بعد خود به خود به وجود آمده؟اگر این گونه بوده کی به و جود آمده؟اگر هم از کودکی بوده که همه باید می فهمیدند که پیامبر خاتم کیست؟
در روایات داریم که وقتی حضرت امیرالمومنین بدنیا آمدند حضرت رسول به دیدار وی رفتند و حضرت شروع به خواندن مومنون کردندو...آیا آقا امیرالمومنین می دانستند که حضرت رسول پیامبر هستند؟آیا میدانستند که خودشان امام هستند؟ایا با و جود پسامیر امام علی مقام امامت را داشتند؟آیا علم حضرت علی روحی فداه یک ساله و پیامبر یک ساله با 40 سالگی تفاوت دارد؟تفاوت ها در چیست؟
ممنون
یاعلی

[bittermoon]

با سلام مجدد
آیا کسی نیست که جواب این سوال رو بده؟!
الان 3 روزه مطرح شده ولی...

[sh.ahmad]

باسلام دررابطه باسوال اول که "حضرت رسول (ص) مهر نبوت داشتند" پاسخ : اصل بودن مهر درروایات زیادی ذکر شده اما کیفیت وچگونگی ان به صورتهای مختلف ومتفاوت بیان گردیده ودقیقا معلوم نیست.. اماروایتی که راجع به علی (ع )نوشتید "وقتی حضرت امیرالمومنین بدنیا آمدند حضرت رسول به دیدار وی رفتند و حضرت علی شروع به خواندن سوره مومنون کردند" ابتداء مقدمه ای راعرض کنم 1درقرآن آمده پیش ازوحی نه پیامبرازقرآن اطلاعی داشت ونه قومش (سوره هودایه49) ودرجای دیگرمیفرمایدتوامیدنداشتی که این کتاب بسویت فرستاده شودمگراینکه رحمت پروردگارت چنین کرد(قصص/86) 2دردنباله همین حدیث میگویدچون فردارسیدوچشم علی( ع )برپیامبرافتادسلام کردواشاره نمود مرادراغوش بگیر فاطمه بنت اسدگفت علی(ع) محمد (ص)راشناخت وبه خاطرسخن فاطمه ان روزراروزعرفه نامیدند. اما پاسخ : این روایت درست نبوده وساختگی است اولا: وقتیکه پیش ازوحی پیامبرهم ازقرآن اطلاعی نداشته چگونه علی (ع ) درهنگام تولدقران خوانده ثانیا: اگرچنین مطلبی صحت داشت این خبربه گوش مردم مکه میرسید وهمه مردم باخبرشده وبه دیدن این نوزادمیامدندودههاحدیث وخبردراین باره نوشته میشد ثالثا:روزعرفه قبل ازتولدآنحضرت نامگذاری شده بودودرمیان عرب مشهورومعروف بوده و ربطی به شناخت امیرالمومنین ازنبی اکرم(ص) ندارد. امیدوارم پاسخ سوال خودرادریافت کرده باشیدلطفا نظرتان رانوشته واگرسوال یاانتقادی داریدبیان کنیدوالسلام.

[bittermoon]

یعنی چی که دقیق معلوم نیست؟این مسئله کوچکی نیست که معلوم نباشه...ما مسئله های زیادی در دین داریم که به خوبی معلومه.میگیم اسلام از بند کفش بستن تا.... داره حال همچین مسئله بزرگی رو میگید معلوم نیست؟!لطفا روایات مختلفی رو که میگید با سند بیارید؟
اما اشکال از مقدمه و استدلالتان ما در روایت داریم که پیامبر از همان کودکی صدای فرشته ها را می شنیده ئ آنها را در خواب می دیده و...و به حضرت آداب و... را می آموختند و...حضرت می فرمایند من پیامبر بودم زمانی که آدم گل بود و.... یا روایتی که در کتاب القطره در مورد فضایل آقا امیرالمومنین آمده که با سلمان شوخی میکنند و...بعد یک ماجرا که چند صد سال قبل برای سلمان اتفاق افتاه بود را تعریف و نشانه می دهند و می کویند آن فرد من(آقا امیر المومنین)بودم ...این یعنی چی؟با حرف شما در تناقض است...با دهها مورد که در کتب مختلف و جود دارد و اما سند این که سوره مومنون خوانده شده:
مرحوم شيخ طوسي در كتاب شريف الامالي ص 706 و 707 آورده است :


حدثنا الشيخ أبو جعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن الطوسي (رضي الله عنه)، قال أخبرنا أبو الحسن محمد بن أحمد بن الحسن بن شاذان، قال حدثني أحمد بن محمد بن أيوب، قال حدثنا عمر بن الحسن القاضي، قال حدثنا عبد الله بن محمد، قال حدثني أبو حبيبة، قال حدثني سفيان بن عيينة، عن الزهري، عن عائشة. قال محمد بن أحمد بن شاذان و حدثني سهل بن أحمد، قال حدثنا أحمد بن عمر الربيعي، قال حدثنا زكريا بن يحيى، قال حدثنا أبو داود، قال حدثنا شعبة، عن قتادة، عن أنس بن مالك، عن العباس بن عبد المطلب. قال ابن شاذان و حدثني إبراهيم بن علي، بإسناده عن أبي عبد الله جعفر بن محمد (عليهما السلام)، عن آبائه (عليهم السلام)، قال كان العباس بن عبد المطلب و يزيد بن قعنب جالسين ما بين فريق بني هاشم إلى فريق عبد العزى بإزاء بيت الله الحرام، إذ أتت فاطمة بنت أسد بن هاشم أم أمير المؤمنين (عليه السلام)، و كانت حاملة بأميرالمؤمنين (عليه السلام) لتسعة أشهر، و كان يوم التمام، قال فوقفت بإزاء البيت الحرام، و قد أخذها الطلق، فرمت بطرفها نحو السماء، و قالت أي رب، إني مؤمنة بك، و بما جاء به من عندك الرسول، و بكل نبي من أنبيائك، و بكل كتاب أنزلته، و إني مصدقة بكلام جدي إبراهيم الخليل، و إنه بنى بيتك العتيق، فأسألك بحق هذا البيت و من بناه، و بهذا المولود الذي في أحشائي الذي يكلمني و يؤنسني بحديثه، و أنا موقنة أنه إحدى آياتك و دلائلك لما يسرت علي ولادتي. قال العباس بن عبد المطلب و يزيد بن قعنب لما تكلمت فاطمة بنت أسد و دعت بهذا الدعاء، رأينا البيت قد انفتح من ظهره، و دخلت فاطمة فيه، و غابت عن أبصارنا، ثم عادت الفتحة و التزقت بإذن الله (تعالى)، فرمنا أن نفتح الباب ليصل إليها بعض نسائنا، فلم ينفتح الباب، فعلمنا أن ذلك أمر من أمر الله (تعالى)، و بقيت فاطمة في البيت ثلاثة أيام. قال و أهل مكة يتحدثون بذلك في أفواه السكك، و تتحدث المخدرات في خدورهن. قال فلما كان بعد ثلاثة أيام انفتح البيت من الموضع الذي كانت دخلت فيه، فخرجت فاطمة و علي (عليه السلام) على يديها، ثم قالت معاشر الناس، إن الله (عز و جل) اختارني من خلقه، و فضلني على المختارات ممن مضى قبلي، و قد اختار الله آسية بنت مزاحم فإنها عبدت الله سرا في موضع لا يحب أن يعبد الله فيه إلا اضطرارا، و مريم بنت عمران حيث اختارها الله، و يسر عليها ولادة عيسى، فهزت الجذع اليابس من النخلة في فلاة من الأرض حتى تساقط عليها رطبا جنيا، و إن الله (تعالى) اختارني و فضلني عليهما، و على كل من مضى قبلي من نساء العالمين، لأني ولدت في بيته العتيق، و بقيت فيه ثلاثة أيام آكل من ثمار الجنة و أوراقها، فلما أردت أن أخرج و ولدي على يدي هتف بي هاتف و قال يا فاطمة، سميه عليا، فأنا العلي الأعلى، و إني خلقته من قدرتي، و عز جلالي، و قسط عدلي، و اشتققت اسمه من اسمي، و أدبته بأدبي، و فوضت إليه أمري، و وقفته على غامض علمي، و ولد في بيتي، و هو أول من يؤذن فوق بيتي، و يكسر الأصنام و يرميها على وجهها، و يعظمني و يمجدني و يهللني، و هو الإمام بعد حبيبي و نبيي و خيرتي من خلقي محمد رسولي، و وصيه، فطوبى لمن أحبه و نصره، و الويل لمن عصاه و خذله و جحد حقه. قال فلما رآه أبو طالب سره و قال علي (عليه السلام) السلام عليك يا أبة، و رحمة الله و بركاته. قال ثم دخل رسول الله (صلى الله عليه و آله)، فلما دخل اهتز له أمير المؤمنين (عليه السلام) و ضحك في وجهه، و قال السلام عليك، يا رسول الله، و رحمة الله و بركاته. قال ثم تنحنح بإذن الله (تعالى)، و قال «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» إلى آخر الآيات. فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله) قد أفلحوا بك، و قرأ تمام الآيات إلى قوله «أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ» فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله) أنت و الله أميرهم، تميرهم من علومك فيمتارون، و أنت و الله دليلهم و بك يهتدون. ثم قال رسول الله (صلى الله عليه و آله) لفاطمة اذهبي إلى عمه حمزة فبشريه به. فقالت فإذا خرجت أنا، فمن يرويه قال أنا أرويه. فقالت فاطمة أنت ترويه قال نعم، فوضع رسول الله (صلى الله عليه و آله) لسانه في فيه، فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا، قال فسمي ذلك اليوم يوم التروية، فلما أن رجعت فاطمة بنت أسد رأت نورا قد ارتفع من علي (عليه السلام) إلى عنان السماء. قال ثم شدته و قمطته بقماط فبتر القماط، قال فأخذت فاطمة قماطا جيدا فشدته به فبتر القماط، ثم جعلته في قماطين فبترهما، فجعلته ثلاثة فبترها، فجعلته أربعة أقمطة من رق مصر لصلابته فبترها، فجعلته خمسة أقمطة ديباج لصلابته فبترها كلها، فجعلته ستة من ديباج و واحدا من الأدم فتمطى فيها فقطعها كلها بإذن الله، ثم قال بعد ذلك يا أمه لا تشدي يدي، فإني أحتاج إلى أن أبصبص لربي بإصبعي. قال فقال أبو طالب عند ذلك إنه سيكون له شأن و نبأ. قال فلما كان من غد دخل رسول الله (صلى الله عليه و آله) على فاطمة، فلما بصرعلي (عليه السلام) برسول الله (صلى الله عليه و آله) سلم عليه، و ضحك في وجهه، و أشار إليه أن خذني إليك و اسقني مما سقيتني بالأمس. قال فأخذه رسول الله (صلى الله عليه و آله)، فقالت فاطمة عرفه و رب الكعبة. قال فلكلام فاطمة، سمي ذلك اليوم يوم عرفة يعني أن أمير المؤمنين (عليه السلام) عرف رسول الله (صلى الله عليه و آله) فلما كان اليوم الثالث، و كان العاشر من ذي الحجة، أذن أبو طالب في الناس أذانا جامعا، و قال هلموا إلى وليمة ابني علي. قال و نحر ثلاث مائة من الإبل و ألف رأس من البقر و الغنم، و اتخذ وليمة عظيمة، و قال معاشر الناس، ألا من أراد من طعام علي ولدي فهلموا و طوفوا بالبيت سبعا، و ادخلوا و سلموا على ولدي علي فإن الله شرفه، و لفعل أبي طالب شرف يوم النحر.


این یعنی که شما شناخت خوبی از امام و پیامبر ندارید

[bittermoon]

در روايات موجود در منابع شيعي ( مجمع البيان ج 7 ص 1 )و سني ( شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 10 ص 23 )امده است كه :


پيامبر اكرم ص فرمودند : خداوند سوره طه و يس را قبل از آفرينش آدم به دو هزار سال براى فرشتگان بازگو كرده هنگامى كه فرشتگان اين بخش از قرآن را شنيدند گفتند:
طوبى لامة ينزل هذا عليها، و طوبى لاجواف تحمل هذا، و طوبى لالسن تكلم بهذا:
" خوشا به حال امتى كه اين سوره‏ها بر آنها نازل مى‏گردد، خوشا به دلهايى كه اين آيات را در خود پذيرا مى‏شود، و خوشا به زبانهايى كه اين آيات بر آن جارى مى‏گردد"

[bittermoon]

خوب یعنی اینجا یه کارشناس نداره که جواب سوال من رو بده

[sh.ahmad]

بهbittermoonسلام اولا:جواب سلام واجب است ثانیا: درموردسوال اول راجع به مهرنبوت میتوانید به این تابیک مراجعه کنیدhttp://lib.hadith.ac.ir /default.aspx?page=showarticle& articleid=5294 ثالثا :درمورد حدیث فوق که راجع به علی (ع) میباشد نقل روایت کارمشکلی نیست سعی کنید درایت حدیث راداشته باشیدوحدیث صحیح وحدیث ضعیف وبی اعتباررا تشخیص داده وبفهمید رابعا:درمقاله فوق 3 ایرادوارد به این حدیث راذکرنمودم وشماهیچیک راپاسخ درستی ندادید .ایرادچهارم :این حدیث میگوید رسول الله (ص) زبانش را دردهان على ع گذاشت پس منفجر شدوفوران کرد از آن 12چشمه آیااین سخن مفهوم درستی دارد وصحیح میباشد؟! شماو همچنین خوانندگان محترم خودقضاوت کنید خامسا:سعی کنیداول متن حدیث راارزیابی کرده و بعدهم اگرلازم شد سند آنرابررسی نمائیدسادسا:نوشتید "پیامبر از همان کودکی صدای فرشته ها را می شنیده وهمچنین فرموده من پیامبر بودم زمانی که آدم گل بود"پاسخ : نفرموده من پیامبر بودم (پیامبر یعنی رسول) بلکه طبق نقل روایی فرموده من نبی بودم یعنی خبر از غیب دریافت میکردم وهمچنین شنیدن صدای فرشتگان اگر روایتش صحیح باشداین دومطلب غیرازاطلاع داشتن ازقرآن است من که ازقرآن برای شما دلیل آوردم آیا قرآن بالاتر است یاحدیث؟اما حدیثی در مورد امیرالمومنین ع نوشتید " آمده که با سلمان شوخی میکنند و...بعد یک ماجرا که چند صد سال قبل برای سلمان اتفاق افتاه بود را تعریف و نشانه می دهند و می کویند آن فرد من(آقا امیر المومنین)بودم ."پاسخ 1-اولا متن وسندش را بنویسیدتاجواب را بگویم2-این مطلب هم غیرازاطلاع داشتن ازقرآن است وقتی پیامبراکرم (ص) که مقامش از علی ع بالاتر میباشد بفرموده قرآن قبل از نزول وحی از قرآن اطلاع نداشته شما میگوئیدامیرالمومنین ع اطلاع داشته است؟!سابعا: درموردروایتی که ازمجمع البیان نقل کردید 1-مرسل بوده وسندندارد2- ازابوهریره نقل شده واو شخص صالحی نبوده ودروغ میگفته حتی عمر اورا به جهت دروغ گفتن تازیانه زده لذا این نقل صحیح نیست وبی اعتبار میباشد . سعی کنید برای شناخت پیامبرص وائمه ع احساسات وغلودرکارنباشد اول قرآن و بعد روایات صحیح را بجوئیدو باتحقیق وبدون تعصب دنبال حقیقت باشیدوسخن حق ومنطقی رابپذیرید که کوچک نخواهید شدموفق باشیدوالسلام.

[bittermoon]

سلام اخوی
اسناد این روایات بدرجه صحیح نمیرسد اما حکم قطعی نیز بر بطلان نتوان کرد ونیاز به بحث عمیقتری در این زمینه دارد.خوب شما که با این قاطعیت میگید ضعیف هست بگید برای چی ضعیفه سند بیارید.
پاسخ به ایراد اول:از کجا معلوم که پیامبر اطلاع نداشته سند بیارید؟
پاسخ به ایراد دوم:مگر تعداد زیادی در غدیر نیودند؟پس چرا همه منکر شدند و طرف امیرالمومنین نیامدند؟هر چی جواب بدید من هم در موضوع جواب میدم.ژس استدلال محکم بیارید.نتیجه استدلال شما اشتباه است.
پاسخ به ایراد سوم:مثل من که روایت آوردم شما هم روایت قوی بیارید که این روز قبل از آن نام گذاری شده؟
پاسخ به ایراد چهارم:شما آن قسمتی را که میگویید این معنی را می دهد را جدا کرده تا معنی کنیم.بعد روی اینکه آیا درست هست یا اشتباه صحبت کنیم.
پاسخ به ایراد پنجم:متن حدیث را بررسی کردم(این چه ایرادی بود؟من که نفهمیدم.دوستان اگر فهمیدن بگن شاید من هم فهمیدم.این رو نوشتید که آمار ایراداتون را بالا ببرید!!!)
پاسخ به ایراد ششم:نه من بلکه کسی ندیده که شما دلیل قرآنی آورده باشید!!شاید در ذهن خود دلیل آوردید.من نمی تونم از اینجا ذهن شما رو بخونم.اما برداشت اشتباه شما و بی اطلاعی شما از حدیث های وارده در این مورد من یک نمونه می آورم که کفایت می کند.واشتباه شما معلوم می شود:
حضرت قبل از بعثت، مراحلي از نبوت را دارا بوده و با جهان غيب به گونه‏اي ارتباط داشته است همانور كه حضرت يحيي و حضرت عيسي (ع)
در دوران كودكي به مقام نبوت رسيده و با جهان غيب ارتباط داشته‏اند آنگاه (پيامبر اسلام) در سن چهل سالگي به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پيام خدا به مردم برانگيخته مي‏شود.


روايات متعددي اين ديدگاه را تأييد مي‏كند:

آن كه حضرت مي‏فرمايد:

»كنت نبياً و آدم بين الماء و الطين؛ من زماني { بحارالانوار، ج 18، ص 278. }

پيامبر بودم كه آدم (ع) هنوز در ميان آب و گل بود.«


کودکی ايكه از دوران بچگي تحت تربيت بزرگترين فرشته قرار بگيرد. به بالاترين مقامات الهي نايل مي گردد و كسي كه به آن مقامات رسيد، حقايق غيبي براي او مانند محسوسات اين جهان، محسوس ومكشوف مي گردد.

علامه مجلسي مي گويد: از آن زماني كه حضرت محمد به رشد عقلي رسيد پيامبر بود. و از جانب خدا توسط فرشته اي به نام روح القدس مورد تأييد بود. آن حضرت در همان زمان و قبل از بعثت صداي فرشته را مي شنيد وخداوند با آن حضرت سخن مي گفت و پس از آن كه به چهل سالگي رسيد، مبعوث گرديد و پس از آن فرشته را مي ديد و قرآن بر اونازل شد.
(بحار ج 18، ص 271 به بعد)
اما حدیثی را که در مورد آقا میرالمومنین گفتم را چشم سند را می آورم.کجای قرآن آمده که قبل از نزول قرآن بر آن اطلاع نداشته آیات مربوطه را بیاورید.در ضمن خود پیامبر می فرمایند که یا (مضمون روایت)همه چیزهای ما مثل هم است جز اینکه من پیامبر و تو امام و....
پاسخ به ایراد آخر:در حال تحق هستم جوابتان را میدهم.در ضمن از روی احساسات صحبت نمی کنم..روی چه حسابی این حرف را زدید؟شما زیر دین من رفتید.یعنی تهمت زدید.
من الله توفیق
یاعلی
من الله