آيا همه اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) عادل هستند؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

ادامه مبحث : « 1- عدالت اصحاب از ديدگاه مذهب خلفا »

پست توسط محدثه »

.

و در احاديث متعددى مى بينيم كه رسول خدا(ص ) مردم را بر آن مى دارد كه در تبليغ سخنانش بكوشند و اصحاب خود را مخاطب ساخته ،


ضمن دعا در حق ايشان مى فرمايد: [FONT=Times New Roman]« نضر الله امر السمع مقالتى فحفظها و وعاها، حتى يبلغها غيره . »  (146)

و طى سخنانى فرموده است : [FONT=Times New Roman]« فليبلغ الشاهد منكم الغائب . »  (147)

و نيز فرموده است :[FONT=Times New Roman] « بلغوا عنى ولو آيه ، وحدثوا عنى و لا حرج . »  (148)



پس اصحاب رسول خدا(ص ) - كه خداوند از آنان خشنود باد - در همه شهرها و مرزها پراكنده شده ، در جنگها و نبردها و پيروزيها شركت جسته ،

مقامات حكومتى قضاوت و داورى در دعاوى را بر عهده گرفتند. آنها در شهر خويش و يا هر جا كه فرد مى آمدند و يا اقامت مى گزيدند

آنچه را از پيامبر خدا(ص ) فراگرفته بودند و به خاطر داشتند، به ديگران رساندند و منتشر ساختند. (149) و آنچه را مردم از ايشان مى پرسيدند،

با توجه به پاسخى كه در حضور ايشان رسول خدا (ص ) به آن ، و يا نظاير آن داده و در خاطرشان مانده بود، پاسخ مى داد و نظريه و فتواى

خود را بيان مى كردند و با نيتى پاك و قصد تقرب به خداى بزرگ خود را آماده ساخته بودند تا واجبات و احكام و سنتهاى رسول خدا(ص )

را از حلال و حرام به مردم بياموزند. اينان چنين بودند تا آنگاه كه خداوند عزوجل ايشان را به سوى خود فراخواند كه خشنودى خدا و بخشايش

و رحمت او بر همه آنان باد. (150)





ــ ابن عبدالبر نيز در مقدمه كتاب استيعاب مى نويسد:

    « عدالت همه اصحاب ثابت شده است . »

سپس آيات و احاديثى را كه بخصوص درباره مومنين صحابه وارد شده ، همانند آنچه را از ابوحاتم رازى در پيش نقل كرديم ، آورده است . (151)






ــ ابن اثير نيز در مقدمه كتاب اسد الغابه مى نويسد:

    سنن ، كه محور شرح و تفصيل احكام و آشنايى با حلال و حرام و ديگر امور مربوط به دين و آيين ما مى باشد، هنگامى قابل قبول است

    كه رجال اسانيد و راويان آنها قبلا شناسايى شده باشند كه پيشاپيش و مقدم بر آنها، شناخت اصحاب رسول خدا(ص ) قرار دارد و اگر كسى

    اصحاب پيامبر خدا(ص ) را نشناسد، ديگران براى او مجهولتر و ناشناخته تر باقى خواهند ماند. پس ‍ شايسته است كه اصحاب رسول خدا(ص )

    از لحاظ نسب و شرح حالشان شناخته شوند و...

    اصحاب رسول خدا(ص ) با ديگر راويان حديث و سنت در همه موارد يكسان و برابرند؛ مگر در جرح و تعديل و خرده گيرى و ايراد؛

    زيرا همه آنها عادلند و راهى براى عيبجويى و خرده گيرى از ايشان وجود ندارد. (152)





ــ حافظ حديث ، ابن حجر، در فصل سوم از مقدمه كتاب اصابه خود در مورد عدالت اصحاب مى نويسد:

    اهل سنت بر اين امر متفقند كه اصحاب رسول خدا(ص ) همگى عادلند و كسى با آنان مخالفتى ندارد؛ مگر افرادى بى اهميت از اهل بدعت ... (153)





ــ از امام اهل حديث ، ابوزرعه ، نيز نقل شده است :

    اگر ديدى كسى در مقام عيبجويى و خرده گيرى بر يكى از اصحاب رسول خدا(ص ) است بدان كه او زنديق است ! (154)

    زيرا مى دانيم كه رسول خدا(ص ) و قرآن و آنچه در قرآن آمده ، هه حق و درست مى باشند، و تمامى آنها را هم همان اصحاب رسول خدا(ص )

    به ما رسانيده اند. بنابراين كسانى كه به عيبجويى اصحاب رسول خدا(ص ) مى پردازند، در صدد هستند كه گواهان ما را بر همه اين مدارك

    و مطالب از اعتبار و اهميت بيندازند تا در پى آن براحتى بتوانند قرآن و سنت را باطل و بى اعتبار اعلام كنند. در صورتى كه زنديقان از هر كسى

    ديگر سزاوارترند تا پرده شان دريده شود و مورد انتقاد و خرده گيرى قرار بگيرند. (155)




    آنچه آورديم ، نظر مذهب خلفا درباره عدالت اصحاب رسول خدا(ص ) بود.

    در ادامه به راى و نظر مذهب اهل بيت درباره عدالت اصحاب خواهیم پرداخت .






    _________________________________

    146- خداوند سرزنده نگه دارد آن كس را كه سخنانم را بشنود و به خاطر بسپارد تا به ديگران برساند.
    147- شما كه حاضر هستيد اين سخنان رابه ديگران كه غائبند برسانيد.
    148- از قول من ، حتى يك آيه از قرآن هم كه شده ، به ديگران برسانيد و هيچ پروايى نداشته باشيد.
    149- سپس خواهيم گفت كه مذهب خلفا با تمام قوا از انتشار احاديث رسول خدا(ص )، بويژه در نوشتن آن تا اواخر سده اول هجرى ، جلوگيرى كرده است .
    150- جرح و تعديل ، ص 7 -9
    151- ابو عمر يوسف بن عبدالله ، از نوادگان محمد بن عبدالبر النمرى القرطبى المالكى (368 - 463 ق ) است و كتاب معروف وى الاستيعاب فى اسماء الاصحاب است .
    152- اسد الغابه فى معرفه الصحابه ،ج 1، ص 3.
    153- الاصابه فى تمييز الصحابه ، ج 1، ص 17 - 22
    154- كاش مى دانستيم امام و فقيه مشهور، ابوزرعه ، درباره منافقينى كه جزء اصحاب رسول خدا(ص ) بوده اند چه نظرى داشته است ؟
    155- اصابه ابن حجر، ج 1، ص 18. ابن حجر در معرفى ابوزرعه مى نويسد: امام حافظ و ثقه مشهور از طبقه يازدهم راويان حديث است كه در سال دويست و شصت و چهار هجرى در گذشته و اصحاب صحاح ، چون مسلم ، ترمذى ، نسائى و ابن ماجه ، از او روايت كرده اند. به شرح حال ابوزرعه در تقريب التهذيب ، ج 2، ص 536، شماره 1479 مراجعه كنيد.
     
    تصویر 
    Old-Moderator
    Old-Moderator
    پست: 1950
    تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
    سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
    سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
    تماس:

    Re: آيا همه اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) عادل هستند؟

    پست توسط محدثه »

    .


    تصویر [FONT=Times New Roman]2- عدالت اصحاب از ديدگاه مذهب اهل بيت  

    مذهب اهل بيت (ع) به تبعيت از قرآن كريم معتقد است كه در ميان اصحاب رسول خدا(ص ) مومنان پاك نيتى وجود داشته اند

    كه خداوند در قرآن كريم به ستايش ايشان پرداخته و از آنها به نيكى ياد كرده است . مثلا در مورد بيعت شجره مى فرمايد:

     [FONT=Times New Roman]« لقد رضى الله عن المومنين اذ يبا يعونك تحت الشجره فعلم ما فى قلوبهم

    فانزل السكينه عليهم و اثابهم فتحا قريبا. » 
    (156) (فتح / 18) 

    كه خداوند ستايش خود را ويژه مومنينى از صحابه قرار داده كه در بيعت شجره شركت كردند. (157)

    و شامل حال منافقين ايشان ، امثال عبدالله ابن ابى و اوس بن خولى كه در آنجا حضور داشته اند، نمى شود.



    همچنين به پيروى از قرآن ، منافقينى را هم در ميان همان اصحاب باور دارند كه خداى متعال در آيات متعددى به بدگويى

    و مذمتشان پرداخته و از جمله فرموده است :

     [FONT=Times New Roman]« و ممن حولكم من الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا على النفاق

    لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون الى عذاب عظيم . »
     
    (158) (توبه / 101). 


    در ميان آنها اشخاصى بوده اند كه خدا از تهمت زدنشان به حرم پيغمبر(ص ) پرده برداشته ،

    آنگاه كه حرم شريف رسول خدا(ص ) را به انحراف اخلاقى متهم كرده بودند - كه از چنان سخنى به خدا پناه مى بريم . (159)




    ـــ و نيز در ميانشان كسانى بوده اند كه خداوند از راز درونيشان خبر داده و فرموده است :
     [FONT=Times New Roman]« واذا راءوا تجاره او لهوا انفضوا اليها و تركوك قائما. »  (160) (جمعه / 11). 


    اين واقعه در هنگامى اتفاق افتاد كه رسول خدا(ص ) در مسجد ايستاده و به خواندن خطبه روز جمعه مشغول بود.



    ـــ و هم در ميان ايشان كسانى بوده اند كه در گردنه هرشى و هنگام بازگشت آن حضرت از غزوه تبوك ، (161)

    يا بنا به قولى حجه الوداع (162)، قصد جان شريفش را كردند و به ترورش قيام نمودند.




    ـــ گذشته از همه اينها، تشرف به همصحبتى با رسول خدا(ص )، در مقام مقايسه ، از همسرى با آن حضرت كه بالاتر نيست .

    زيرا همسرى با حضرتش ‍ در بالاترين سطح از مصاحبت و صحابى بودن قرار دارد كه خداوند خطاب به ايشان مى فرمايد:
     [FONT=Times New Roman]« يا نساء النبى من يات منكن بفاحشه مبينه يضاعف لها العذاب ضعفين و كان ذلك على الله يسيرا، و من يقنت منكن لله

    و رسوله و تعمل صالحا نوتها اجرها مرتين و اعتدنا لها رزقا كريما، يا نساء النبى لستو كاحد من النساء. » 
    (احزاب / 30 - 32).  

     « اى زنان پيغمبر! هر كدام از شما اگر كار ناشايسته اى را به عمد مرتكب شود، دو برابر عذاب و تنبيه ببيند

    و اين بر خدا سهل و آسان است . و هر يك از شما كه فرمانبردار خدا و پيامبرش باشد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان خواهيم داد

    و برايش در بهشت بهره بسيار خوب فراهم خواهيم ساخت . اى بانوان پيغمبر! شما چون ديگر زنان نيستيد. » 





    ــ و خطاب به دو تن از ايشان مى فرمايد:
     [FONT=Times New Roman]« ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما

    و ان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه و جبرئيل و صالح المومنين و الملائكه بعد ذلك ظهير. » 
     


     « اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد، رواست . چه ، دلهاى شما (برخلاف رضاى پيغمبر) ميل كرده است .

    و چنانچه بر آزار او همدستان شويد، همانا خداوند يار و نگهبان و جبرئيل و صالح مومنان (على (ع )) و فرشتگان ، ياور و پشتيبان او خواهند بود.» 




    ــ تا آنجا كه مى فرمايد: [FONT=Times New Roman]« ضرب الله مثلا للذين كفروا امراه نوح و امراه لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتا هما فلم يغنيا عنهما من الله شيئا

    و قيل اذخلا النار مع الداخلين ، و ضرب الله مثلا للذين ءامنوا امراه فرعون اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنه ...،

    و مريم ابنه عمران التى ... »  
     
     « خداوند براى كسانى كه كفر ورزيده اند زن نوح و زن لوط را مثل آورده است كه آن دو زن در خانه دو تن از پيامبران

    و بندگان صالح و نيكوكار ما بودند كه به ايشان خيانت كردند (و همسر پيغمبر بودن ) آن دو را عذاب الهى مانع نگرديد و

    (در روز قيامت ) به آن دو گفته مى شود كه با ديگر دوزخيان به جهنم درآييد. و خداوند براى مومنان ، همسر فرعون را مثل زده

    كه گفت خدايا نزد خودت در بهشت برايم خانه اى بنا كن ... و نيز مريم دختر عمران را كه ...
    (تحريم / 10 - 12).  






    ـــ پيامبر خدا(ص ) در روز قيامت در مورد عده اى از همين اصحاب مى فرمايد:

    « انه يجاء بر جال من امتى فيوخد بهم ذات الشمال ،
    فاقول : يا رب اصحابى ،
    فيقال : انك لا تدرى ما احد ثوا بعدك .
    فاقول كما قال العبد الصالح : و كنت عليهم شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتنى كنت انت الرقيب عليهم .
    (مائده / 117). فيقال ان هولاء لم يزالوا مرتدين على اعقابهم منذ فارقتهم .


    « در روز قيامت ، گروهى از سرشناسان امتم را بياورند و ايشان را در كنار سيه نامه هاى جاى دهند.

    من مى گويم : خداوندا اصحاب من كه پاسخ مى شنوم : تو نمى دانى كه اينان پس از تو چه ها كرده اند.

    آن وقت من هم همان سخن آن عبد صالح را تكرار كرده و مى گويم : من تا در ميان ايشان بودم ، شاهد و ناظر شان بودم .

    و چون مرا از ميان ايشان بردى ، تو خود بر آنان ناظر و گواه بودى .

    پس به من گفته مى شود: اينان ، از همان هنگام كه تو از ايشان جدا شدى ، مرتد شدند و به دوران گذشته خود بازگشتند. »
    (163)






    ــ و در روايتى ديگر آمده است :

    « در كنار حوض كوثر، گروهى از اصحابم را بر من وارد كنند، وقتى همه آنها را باز شناختم ، ايشان را از من جدا كرده

    و دور نمايند و من در آن حال مى گويم : خداوندا، اصحابم كه خطاب مى آيد: تو نمى دانى كه اينها پس از تو چه ها كردند. (164)




    ــ و در صحيح مسلم نيز آمده است كه رسول خدا(ص ) فرموده است :

    « در كنار حوض كوثر گروهى از مردان را كه يار و همدم من بودند، بر من وارد نمايند و آن هنگام كه يكايك ايشان را باز شناختم ،

    آنها را از من جدا كرده و دور نمايند. من با اصرار مى گويم : بار خدايا اصحاب من ،

    كه گفته مى شود: تو نمى دانى كه اينها بعد از تو چه ها كردند. (165)



    ___________________________


    156- بى گمان خداوند از مومنينى كه در پاى درخت با تو بيعت كرده اند راضى و خشنود گرديد و از راز درونشان باخبر شد و بر آنها آرامش فرود آورد و پيروزى نزديكى به ايشان مرحمت فرمود.
    157- داستانى بيعت شجره ، در مغازى واقدى ، ص 604 و خطط مقريزى ، ص 291 آمده است .
    158- و از باديه نشينان دور و برتان ، منافقين و دو رويانى وجود دارند و از اهالى مدينه نيز كسانى كاركشته و بس ماهر در دورويى و نفاق مى باشند كه شما ايشان را نمى شناسيد و فقط ما آنها را مى شناسيم . آنان را دو بار عذاب خواهيم كرد، سپس به عذابى دردناك مبتلايشان خواهيم ساخت .
    159- اشاره به داستان افك ، آيات 11 - 17 سوره نور كه درباره اعلام پاكدامنى عايشه ، بنا به روايت ايشان ، يا پاكى ماريه ، بنا به گفته ديگران نازل شده است .
    160- و چون داد و ستد و سرگرمى اى مى بينند به سويش روى آرند و تو را ايستاده ترك كنند.
    161- مسند احمد حنبل ، ج 5، ص 390 و 453؛ صحيح مسلم ، ج 8، ص 122 - 123، باب صفات المنافقين ؛ مجمع الزوائد، ج 1، ص 110 و ج 6، ص 195؛ مغازى و اقدى ، ج 3، ص 1042؛ امتاع مقريزى ، ص 477؛ الدر المنثور سيوطى ، ج 3، ص 258 - 259، در تفسير آيه وهموا بما لم ينالوا (توبه / 74).
    162- پيروان مذهب اهل بيت اين توطئه را به سبب مراسم غدير خم در جحفه ، و در بازگشت آن حضرت از حجه الوداع مى دانند. ر.ك : بحارالانوار، ج 28، ص 97.
    163- صحيح بخارى ، در تفسير سوره مائده ، باب و كنت عليهم شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتنى و كتاب الانبياء، باب و اتخذ الله ابراهيم خليلا؛ صحيح ترمذى ، ابواب صفه القيامه ، باب ما جاء فى شاءن الحشر و تفسير سوره طه .
    164- صحيح بخارى ، كتاب الرقاق ، باب فى الحوض ، ج 4، ص 95 و كتاب الفتن ، باب ما جاء فى قول الله تعالى : و اتقوا فتنه لا تصيبن الذين ...؛ سنن ابن ماجه ، كتاب مناسك ، باب الخطبه يوم النحر، ح 5830؛ مسند احمد، ج 1، ص 435 و ج 3، ص 28 و ج 5، ص 48.
    165- صحيح مسلم ، كتاب الفضائل ، باب اثبات حوض نبينا، ج 4، ص 1800، ح 40.
     
    تصویر 
    Old-Moderator
    Old-Moderator
    پست: 1950
    تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
    سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
    سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
    تماس:

    Re: آيا همه اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) عادل هستند؟

    پست توسط محدثه »

    .


    تصویر [FONT=Times New Roman]قاعده شناخت مومن از منافق  


    از آنجا كه در ميان اصحاب رسول خدا(ص ) منافقانى وجود داشته اند كه بجز خدا، كسى ديگر آنها را نمى شناخته است ،

    به موجب روايتى كه از اميرالمومنين على (ع ) (166) و ام سلمه (167) و عبدالله بن عباس (168) و ابوذر غفارى (169)

    و انس بن مالك (170) و عمران بن حصين (171) نقل شده است ، رسول خدا(ص ) قاعده شناخت مومن را از منافق ، دوستى على اعلام داشته

    و فرموده است :

     [HIGHLIGHT=#ffff00]« على را دوست نمى دارد مگر مومن ، و دشمن نمى شمارد مگر منافق . »  



    اين حديث در زمان پيغمبر خدا(ص ) شايع و زبانزد ميان همه مردم بود.



    ــ ابوذر غفارى مى گويد:

    « ما كنا نعرف المنافقين الا بتكذيبهم الله و رسوله و التخلف عن الصلوات و البغض لعلى بن ابى طالب . »

    « ما منافقان را جز از راه تكذيبشان به خدا و پيغمبر، و روى گرداندنشان از نماز، و دشمنيشان با على نمى شناختيم . » (172)




    ــ ابوسعيد خدرى (173) نيز گفته است :

    « ما گروه انصار، منافقان را از راه دشمنى آنها با على بن ابيطالب مى شناختيم . »




    ــ عبدالله بن عباس هم گفته است :

    « ما در زمان پيغمبر خدا(ص ) منافقان را بر اساس دشمنيشان با على بن ابى طالب مى شناختيم . » (174)




    ــ جابربن عبدالله انصارى (175) نيز گفته است :

    « ما منافقان را جز از راه دشمنى آنها با على بن ابى طالب نمى شناختيم . »



    اينك با توجه به همه اينها، و اينكه رسول خدا(ص ) درباره اميرالمومنين على (ع ) فرموده است : [FONT=Times New Roman]« اللهم وال والاه و عاد من عاداه »  (176)

    پيروان مذهب اهل بيت (ع) سخت احتياط مى كنند كه مبادا احكام و مقررات دين را از صحابى اى بگيرند كه دوستدار على نبوده

    و دشمن آن حضرت بوده است . و يا به عبارت ديگر، نكند آن صحابى از منافقانى باشد كه بجز خدا كسى ديگر آنها را نمى شناسد.




    ____________ پی نوشت ______________

    166- اميرالمومنين على (ع )، به موجب روايت حاكم در مستدرك ، ج 3، ص 483، و مالكى در فصول المهمه و ابن مغازلى شافعى در المناقب ، ج 3، ص 7 و شبلنجى در نور الابصار، ص 69، در روز سيزدهم رجب سال سى ام عام الفيل و درون كعبه چشم به جهان گشود. مهاجران و انصار در سال 35 هجرى با او به خلافت بيعت كردند، و به سبب ضربتى كه ابن ملجم مرادى در شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم در مجراب عبادت در مسجد كوفه برفرقش فرود آرود، در بيست و يكم همان ماه به سراى باقى شتافت . اصحاب صحاح 536 حديث از او روايت كرده اند. شرح حالش در استيعاب ، اسد الغابه ، اصابه و جوامع السيره ، ج 5، ص 276، آمده است . روايت آن حضرت در مورد شناسايى منافقان در منابع ذيل آمده است : صحيح مسلم ، ج 1، ص 61، باب الدليل على ان حب الانصار و على من الايمان و بغضهم من علامات النفاق ؛ صحيح ترمذى ، ج 12، ص 177، باب مناقب على ؛ سنن ابن ماجه ؛ مقدمه باب حادى عشر؛ سنن نسائى ، ج 2، ص 271، باب علامه المومن و باب علامه المنافق از كتاب الايمان و شرايعه ؛ خصائص نسائى ، ص 38؛ مسند احمد، ج 1، ص 84 و 95 و 128؛ تاريخ بغداد، ج 2، ص 255 و ج 8، ص 417 و ج 16، ص 426؛ حليه الاولياء ابونعيم ، ج 4، ص 185 (كه گفته است حديثى است صحيح و متفق عليه )؛ تاريخ الاسلام ذهبى ، ج 2، ص 198؛ تاريخ ابن كثير، ج 7، ص 354؛ استيعاب ، ج 2، ص 461؛ اسدالغابه ، ج 4، ص 292؛ كنزالعمال ، ج 15، ص 105؛ رياض ‍ النضره ، ج 2، ص 284؛ المناقب ابن المغازى ، ص 190، ح 255.

    167- ام سلمه ، هند دختر ابى اميه بن مغيره قرشى مخزومى ، پيش از ازدواج با پيغمبر همسر ابوسلمه بن عبدالاسد مخزومى بود كه هر دو از مسلمانان صدر اسلام بودند و به حبشه و سپس به مدينه مهاجرت كردند. ابوسلمه چون در جنگ احد مجروح و در سال سوم از هجرت در گذشت ، رسول خدا(ص ) ام سلمه را كه زنى پرفرزند بود تحت سرپرستى خود در آورد. ام سلمه پس از شهادت امام حسين (ع ) به سال 61 هجرى درگذشت . اصحاب صحاح 378 حديث از او روايت كرده اند. شرح حال ام سلمه و ابوسلمه در اسد الغابه و جوامع السيره ، ص 276، و تقريب التهذيب ، ج 2، ص 617، آمده است . حديث ام سلمه درباره منافقين در منابع ذيل آمده است : سنن ترمذى ، ج 13، ص 168؛ مسند احمد بن حنبل ، ج 6، ص 292، استيعاب ج 2، ص 460؛ تاريخ ابن كثير، ج 7 ص 354؛ كنز العمال چاپ اول ، ج 6، ص 292.
    168- عبدالله بن عباس ، نواده عبدالمطلب و پسر عموى پيغمبر(ص ) و على است . او سه ساله بود كه هجرت پيش آمد و در سال 68 هجرى در طائف درگذشت . اصحاب صحاح 1660 حديث از او روايت كرده اند. شرح حالش در اسد الغابه و اصابه و جوامع السيره ، ص 276، آمده است .
    169- ابوذر غفارى ، جندب يا بريد، فرزند جناده يا عبدالله و يا السكن است . ابوذر از پيشگامان در پذيرش اسلام و از آخرين مهاجران است . او در جنگهاى بعد از بدر شركت كرد. و در هنگام تبعيد در ربذه به دستور عثمان خليفه در سال 32 چشم از جهان پوشيد. اصحاب صحاح 281 حديث از او روايت كرده اند. شرح حالش در التقريب ، ج 2، ص 420، و جوامع السيره ، ص 277، و جلد دوم كتاب عبدالله بن سبا آمده است .
    170- انس ابن مالك ، انصارى خزرجى . خودش گفته است كه مدت ده سال رسول خدا(ص ) را خدمت كرده است . انس بر اثر نفرين اميرالمومنين على (ع ) دركتمان شهادتش در مورد داستان غدير خم ، به پيسى مبتلا گرديد كه عمامه او، آن را نمى پوشانيد. اين مطلب در كتاب اعلاق النفيسه ، ص ‍ 122، آمده و تفصيل آن را ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ، ج 4، ص 388، آورده است . انس در بصره و بعد از سال 90 هجرى درگذشت . اصحاب صحاح 2286 حديث از او روايت كرده اند. شرح حالش در اسد الغابه ، التقريب و جوامع السيره ، ص 276، و روايتش درباره منافقان در كنز العمال ، ج 7، ص 140، آمده است .
    171- ابونجيد، عمران بن حصين خزاعى كعبى ، در فتح خبير اسلام آورد و از مصاحبت رسول خدا(ص ) برخوردار شد. عمران بن حصين در كوفه بر مسند داورى و قضا نشست و در سال 52 در بصره در گذشت . اصحاب صحاح 180 حديث از او روايت كرده اند. روايتش درباره منافقان در كنز العمال ، ج 7، ص 140، و شرح حالش در التقريب ، ج 2، ص 72، و جوامع السيره ، ص 277، آمده است .
    172- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 129؛ كنز العمال ، ج 15، ص 91.
    173- ابو سعيد خدرى ، سعد بن مالك بن سنان خزرجى ، جنگ خندق و جنگهاى بعد از آن را درك رد و در مدينه به سال 63 يا 65 و يا 76 درگذشت . اصحاب صحاح 1170 حديث از او روايت كرده اند. شرح حالش در اسد الغابه ، ج 2، ص 289، و التقريب ج 1، ص 289، و جوامع السيره ، ص 276، و حديثش درباره منافقان در صحيح ترمذى ، ج 13، ص 167، و حيله ابونعيم ، ج 6، ص 284، آمده است .
    174- در تاريخ بغداد، ج 3، ص 153 آمده است كه ابن عباس در نزد ابن مسعود آيه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار را خواند و گفت اين على بن ابى طالب است .
    175- جابر بن عبدالله بن عمرو انصارى سلمى ، پدر و پسر هر دو صحابى بودند. جابر به همراه پدرش ‍ بيعت عقبه را درك كرد و در 17 جنگ در ركاب پيغمبر شركت كرد. او در صفين در كنار على (ع ) حضور داشت و پس از سال 70 هجرى در مدينه درگذشت . اصحاب صحاح 1540 حديث از او روايت كرده اند. شرح حالش در اسد الغابه ، ج 1، ص 256 - 257، و التقريب ، ج 1، ص 122، و جوامع السيره ، ص 276، و روايتش درباره منافقان در استيعاب ، ج 2، ص 464، و رياض النضره ، ج 2، ص ‍ 284، و تاريخ ذهبى ، ج 2، ص 198، آمده كه چنين است : ما منافقان اين امت را جز به ...، و در مجمع الزوائد، ج 9، ص 133، نيز آمده كه با اين عبارت شروع مى شود: ما گروه انصار، منافقمان را جز از راه ...
    176- صحيح ترمذى ، ج 13، ص 165، باب مناقب على ؛ سنن ابن ماجه ، باب فضل على ، ح 116؛ خصائص نسائى ، ص 4 و 30 و ج 4، ص 281 و 368 و 370 و 372 و ج 5، ص 307 و 347 و 350 و 358 و 361 و 366 و 419 و 568؛ مستدرك الصحيحين ، ج 2، ص 129 و ج 3 ص 9؛ رياض النضره ، ج 2، ص 222 - 225؛ تاريخ بغداد، ج 7، ص 377 و ج 8، ص 290 و ج 12، ص 343 و مصادر بسيار ديگر.

     
    تصویر 
    Old-Moderator
    Old-Moderator
    پست: 1950
    تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
    سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
    سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
    تماس:

    Re: آيا همه اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) عادل هستند؟

    پست توسط محدثه »

    .
    .
     [FONT=Times New Roman]« چکیده مطالب بیان شده درباره اصحاب از ديدگاه دو مذهب »  



    [FONT=Times New Roman]الف ) تعريف صحابى و عدالت آنان از ديدگاه مذهب خلفا  



    ــ پيروان مذهب خلفا كسى را « صحابى » مى شناسد كه رسول خدا(ص ) را ديده ، در حالى كه به او ايمان آورده باشد؛

    اگر چه اين ديدار بسيار كوتاه ، و حتى ساعتى در روز باشد.


    بر اساس چنين برداشتى ، همه كسانى كه با پيغمبر همزمان بوده و او را ديده باشند، صحابى هستند.

    زيرا در سال دهم هجرت در مكه و طائف حتى يك نفر هم پيدا نمى شد كه مسلمان نشده و با رسول خدا(ص ) در حجه الوداع

    شركت نكرده باشد. و از آنجا كه در اواخر عمر آن حضرت و در ميان قبايل اوس و خزرج ، كه در مدينه ساكن بودند، حتى

    يك نفر هم نبود كه مسلمانان نشده باشد، بنابراين همه آنها صحابى پيغمبر به شمار مى آيند.





    ــ همچنين پيروان مذهب خلفا مى گويند پيشينيان را رسم بر اين بوده كه تنها شخص صحابى را به فرماندهى سپاه انتخاب مى كرده اند.

    و بر اين اساس ، گروه بسيارى را به نام صحابى پيغمبر در صف اصحاب آن حضرت جاى داده اند كه وجود خارجى نداشته اند.

    در كتاب « خمسون و مائه صحابى مختلق » « تألیف علامه بزرگوار سید مرتضی عسکری » ، ساختگى بودن آنها را توضیح داده

    و اثبات کرده اند .




    ـــ پيروان مذهب خلفا همه اصحاب را عادل مى دانند و اجازه نمى دهند كه هيچيك از آنها مورد ايراد و انتقاد قرار گيرد.

    و اگر كسى هر يك از آنها را مورد خرده گيرى قرار بدهد، از زنديقان شمرده مى شود.




    ـــ پيروان اين مذهب خود را ملزم مى دانند كه بر صحت روايات اصحاب سر تسليم فرود آوردند

    و مقررات و معالم دين اسلام را از ايشان بگيرند و به آن عمل كنند.







    [HR]




    [FONT=Times New Roman]ب ) تعريف صحابى و عدالت آنان از ديدگاه مذهب اهل بيت (ع) 


    ــ پيروان مذهب اهل بيت (ع) كلمه « صحابى » را مصطلح شرعى نمى دانند، بلكه آن را مانند يكى از واژه هاى عربى مى دانند و بس .

    آنان مى گويند: كلمه صاحب در لغت به معناى همدم و همصحبت آمده و به كسى اطلاق مى شود كه مدتى همدم و همصحبت با كسى بوده است .

    و چون مصاحبت بين دو نفر صورت مى گيرد، كلمه صاحب (كه جمع آن اصحاب و صحابه است ) در كلام عرب هميشه

    به صورت اضافه به كار برده مى شود. مانند يا صاحبى السجن و اصحاب موسى .


    و همين قاعده در زمان پيغمبر(ص ) نيز رعايت مى شد و مثلا مى گفتند صاحب رسول الله و يا اصحاب رسول الله

    و يا اصحاب صفه كه كلمه صاحب و اصحاب به رسول الله و صفه اضافه شده است .



    كلمه صحابه پس از رسول خدا(ص ) به صورت اسم خاص در آمد و آن را بدون مضاف اليه به كار مى بردند و از آن ياران رسول خدا(ص )

    را اراده مى كردند. بنابراين كلمه صحابى و صحابه اصطلاح شرعى نيست ، بلكه از نامگذاريهاى مسلمانان ، و يا اصطلاح متشرعه است .





    ــ اما در مورد « عدالت اصحاب » ، پيروان اين مذهب به پيروى از قرآن مى گويند كه در ميان اصحاب پيغمبر(ص ) مردمى منافق وجود داشته اند

    كه در نفاق سخت زرنگ و كاركشته بودند و بجز خدا، كسى ديگر آنها را نمى شناخته است .

    همان منافقان بودند كه تهمت انحراف اخلاقى را به حرم رسول خدا(ص ) زدند و به جان حضرتش سوء قصد نمودند و در دل شب

    در گردنه هرشى در مقام ترور وى بر آمدند. همچنين پيغمبر(ص ) از وضع آنها در روز قيامت خبر داده كه آنها را از وى جدا كنند

    و پيغمبر، خدا را مى خوانند كه : بار خدايا اصحابم ، كه خطاب مى آيد: تو نمى دانى كه اينها بعد از تو چه ها كردند؟ اينان از همان

    لحظه كه تو از ايشان جدا شدى ، به دوره جاهليت بازگشتند و مرتد و گمراه شدند.




    ــ همچنين پيروان مذهب اهل بيت (ع) مى گويند:

    در ميان همان اصحاب ، افرادى وجود داشته اند سخت پارسا و پرهيزگار و براستى مومن و ديندار كه خداوند ايشان را ثنا و آفرين گفته

    و پيامبرش نيز در احاديث خود زبان به ستايش و تحسين آنان گشوده است .

    لذا به نظر پيروان مذهب اهل بيت (ع) ، ستايش و آفرينى كه در قرآن مجيد و احاديث شريف نبوى از ياران پيامبر خدا(ص ) شده ،

    تنها متوجه همان مومنان صحابه است ، نه منافقان ايشان ؛


    [HIGHLIGHT=#ffff00]كه پيغمبر خدا(ص )محك شناسايى مومن و منافق را دوستى و دشمنى با على بن ابى طالب (ع) قرار داده و آن را به همگان خاطر نشان كرده است . 


     « والسلام علی من اتبع الهدی » 
     
    تصویر 
    ارسال پست

    بازگشت به “تاريخ”