»» شرح اصطلاحات فقهي در رساله ««

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

»» شرح اصطلاحات فقهي در رساله ««

پست توسط Mohsen1001 »

 حرف (الف) 

1- آب جارى

آبى است كه از زمين بجوشد و جريان داشته باشد مانند آب چشمه وقنات

2- آب قليل

آبى است كه از كر كمتر باشد و از زمين هم نجوشد

3- آب كر

آبى است كه اگر در ظرفى كه درازا و پهنا و گودى آن هر يك سه وجب و نـيـم است بريزند آن ظرف را پر كند

4- آب مضاف

آبى است كه از چيزى گرفته شده مانند گلاب يا با چيزى ديگر به طورى مخلوط شده كه به آن آب (به طور مطلق ) نمى گويند مانندشربت

5- آب مطلق

آبى است كه با چيزى مخلوط نباشد و اگر هم هست طورى نباشدكه عرفا به آن آب گفته نشود

6- آلات لهو

وسائل عياشى و خوشگذرانى هاى نامشروع مانند تار و ساز وغيره

7- ابن السبيل

مسافرى كه در سفر خود درمانده باشد

8- اتقى

با تقوى تر

9- اجاره

قراردادى است كه طى آن منافع مال يا كار كسى در برابر اجرت معين به ديگرى واگذار مى شود

10- اجزاء و شرائط

هر امرى كه فقدانش به اصل يك چيز لطمه وارد كند جزء آن محسوب مى شود و هر امرى كه فقدان آن صفت يا حالت مطلوب چيزى را تغييردهد شرط آن محسوب مى شودمثلا فقدان ركوع و سجودبه دو اصل نمازلطمه مى زند ولى فقدان طهارت و حضور قلب ، وصف (((صحت ))) و (((كمال ))) نماز را از بين مى برديعنى نماز هست ولى صحيح نيست يا كامل نيست پس ركوع و سجود جزء نماز وضوء شرط صحت نماز و حضور قلب شرط كمال آن است

11- اجير

در برابر كارى كه انجام مى دهد كسى كه طبق قرار مشخص اجرت دريافت مى كند

12- احتلام

به مرحله بلوغ رسيدن (خارج شدن منى از انسان )

13- احتياط

روشى كه موجب احاطه كامل و اطمينان انسان به رسيدن به واقع است

14- احتياط لازم

اگر مجتهد دليل الزامى بودن امرى را از جايي غير از آيات و روايت نظير ادله عقليه استفاده كندبه طورى كه استناد آن به شارع ميسر نباشد تعبيربه (لازم) مى كن

15- احتياط مستحب

احتياطى است غير فتواى فقيه و لذا رعايت آن الزامى نيست

16- احتياط واجب

اگر مجتهد دليل الزامى بودن امرى را از آيات و روايت استفاده كند به طورى كه بتواند آنرا به شارع نسبت دهد تعبير به (واجب )مى كند و امرى مطابق احتياط است كه فقيه همراه آن فتوى نداده درچنين مسائلى مقلد مى تواند به فتواى مجتهد ديگر عمل كند

17-احتياط را ترك نكند

اين اصطلاح در هر موردى كه فتوائى از فقيه نسبت به آن مورد ذكر نشده به معنى احتياط واجب است و الا اگر در همان مورد فتوائى ذكر شده باشد به معنى تاءكيد بر حسن احتياط است

18- احداث

ساختن ،ايجاد كردن

19- احكام خمسه

وجوب -حرمت -استحباب-كراهت- اباحه

20- احوط

مطابق با احتياط

21- احياء زمين

زنده كردن زمين
اينكه كسى با كشت و زرع و يا ساختمان و غيره زمين موات و غير قابل استفاده اى را آماده بهره بردارى كند

22- اختلاط با اجانب

رفت و آمد صميمانه با بيگانگان

23- اخفاء

پنهان كردن

24- اخفات

آهسته خواندن

25- ارباب خمس

صاحبان خمس
كسانى كه مى توانند از خمس استفاده كنند

26- ارباح مكاسب

منافع كسب، هر نوع درآمدى كه از طريق حرقه مخصوص كار و شرائط انسان به دست آيد

27-ارتفاع قيمت سوقى

بالا رفتن قيمت جنس در بازار

28- ارتقاى قيمت سوقى

ترقى قيمت جنس در بازار

29- ارتماس

فرو رفتن در آب

30- ارث

مالى كه از متوفى براى ورثه باقى مانده است

31- استبراء

كوشش در برائت و پاكى از آلودگى در سه مورد به كار رفته است : 1 -استبراء از بول
2 -استبراء از منى يعنى ادرار كردن پس از خروج منى براى اطمينان ازاينكه ذرات منى در مجرى نمانده است
3 - استبراء حيوان نجاستخوار يعنى بازداشتن حيوان نجاستخوار از خوردن نجاست انسان تا وقتى كه به خوراك طبيعى خود عادت كند

33- استحاله

پذيرش حالت جديد، تغيير يك چيز بطورى كه چيز ديگر به حساب آيدمانند چوبى كه بسوزد و خاكستر شودو يا سگى كه در نمكزار فرورفته به نمك تبديل شود

34- استرباح


ربح جستن و فائده بردن

35- استفتاء

سئوال از نظر مجتهد درباره حكم شرعى مساءله، مطالبه فتوى

36- استطاعت

مال و راه توانائى انجام فريضه حج از نظر بدن

37- استمناء

انجام دادن عملى با خود كه موجب خروج منى شود

38- استيلاء بر بلاد مسلمين

تسلط جوئى بر كشورهاى اسلامى

39-اشكال دارد

چنين عملى موجب اسقاط تكليف نيست نبايد انجام داد و در اين مورد مى توان به مجتهد ديگر مراجعه كرد

40- اضطرار

ناچارى

41- اظهر

روشنتر از نظر تطبيق با ادله فتوى بادلائل مربوط
مساعدتر
ظاهرتر

42- اعدل

عادلتر

43- اعراض از وطن

تصميم انسان بر اينكه براى هميشه وطنش را ترك كند

44- اعلم

عالم تر

45- افضاء

باز شدن يكى شدن مجراى بول و حيض يا مجراى حيض و غائط ياهرسه

46- افطار

شكستن روزه

47- اقامه معروف

به پا داشتن هر سنتى كه از نظر شرعى به رسميت شناخته شده است

48- اقرب اينست

فتوى اينست (مگر اينكه در ضمن كلام قرينه اى يافت شود كه حاكى ازعدم فتوى باشد)

49- اقوى اينست

نظر قوى بر اين است ،فتوى اينست

50-اكتفاء برفع ضرورت كند

همان اندازه كه مجبور است اكتفاء كند و بيشتر از آن انجام ندهد

51- اماله

تنقيه

52- امام

پيشوا

53- امام جماعت

پيشواى جمع ، كسى كه در نماز به او اقتداء مى كنند

54- امرار معاش

گذراندن زندگى

55- امر به معروف

خواستن و وادار كردن ديگران به انجام احكام و سنتى كه از نظر شارع به رسميت شناخته شده است

56- امساك

خوددارى كردن ، خود را باز داشتن

57- اموال محترمه

اموالى كه بر اساس ضوابط اسلامى داراى احترام است

58- امور حسبيه


كارهائى از قبيل رسيدگى به اموال يتيمان و غيره كه بايد متصدى آنهامجتهدى عادل يا نماينده او باشد

59- اناث و ذكور

دختران و پسران ، زنان و مردان

60- انتقال

جابجا شدن ، جابجائى چيز نجس به گونه اى كه ديگر شى ء اول محسوب نشود مانند انتقال خون انسان به پشه

61- اولى

سزاوارتر، بهتر

62- ايقاع

هر نوع قرارى كه با تصميم يك طرف انجام گيرد و نياز به قبول ديگرى نداشته باشد مانند طلاق كه احتياجى به قبول زوجه ندارد

63- اهل كتاب

غير مسلمانى كه خود را تابع يكى از پيامبران صاحب كتاب مى دانندمانند يهود و نصارى
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

 حرف (ب )  

1- بالغ

رسيده ، دختر يا پسرى كه به سن بلوغ رسيده باشند

2- بدعت


ابتكار اعمال سليقه شخصى و نوآورى در احكام الهى

3- برائت

كناره گيرى - بيزارى رفع تكليف شرعى در مورد شك با رعايت ضوابط آن

4- بعيد است

فتوى بر طبق آن نيست

5- بعيد نيست

فتوى اين است (مگر اينكه قرينه اى بر خلاف آن در كلام باشد)

6- بلوغ

ظهور يكى از علائم سه گانه در انسان

7- بيع مثل به مثل

مبادله دو شى ء هم جنس مانند گندم با گندم

 حرف ( ت )  

8- تاءكد حسن احتياط

تاءكيد بر حسن احتياط ، ترغيب شديد به احتياط

9- تبعيت

پيروى كردن . پاك شدن چيز نجس ديگر مانند پاك شدن ظرفى كه در آن انگور جوشيده است پس از آنكه دو سوم آن تبخير شده باشد

10- تجافى

نيم خيز نشستن . نيم خيز نشستن ماءمومى كه به ركعت اول نمازجماعت نرسيده در حال تشهد خواندن امام

11- تحت الحنك

زير چانه قسمتى از عمامه كه زير گلو آويخته مى شود

12- تخلص از نزول و ربا

نجات دادن خود از آلودگى به ربا

13- تخلى

خالى كردن ، به بيت الخلاء رفتن بول يا غائط كردن

14- تخميس

يك پنجم كردن ، خمس مال را خارج كردن خمس مال را پرداختن

15- تروى

تفكر ، تفكر در موارد مشكوك ركعات يا افعال نماز براى كشف حقيقت

16- تذكيه شده

حيوانى كه با رعايت موازين شرع كشته شده باشد

17- تسبيحات اربعه

سبحان الله - الحمد لله- لا اله الا لله -الله اكبر

18- تسبيحات حضرت زهرا(س )

43 مرتبه الله اكبر - 33 مرتبه سبحان الله - 33 مرتبه الحمدالله

19- تستر

خود را پوشانيدن

20- تسميه

اسم بردن ، جارى كردن نام خدا بر زبان

21- تشريح

پاره كردن بدن مردگان جهت آگاهى هاى پزشكى و غيره

22- تطهير

پاك كردن

23- تعقيب

دنبال كردن . پس از نماز خود را با ذكر دعا و قرآن مشغول كردن

24- تقاص

قصاص كردن . مال بدهكار را بابت طلب خود حساب كردن

25- تقليد

پيروى از فتاواى مجتهد

26- تكبيرة الالحرام

الله اكبرى كه به قصد ورود به نماز گفته مى شود

27- تلقيح

نطفه مرد را با وسيله اى نظير سرنج به رحم زن وارد كردن

28- تمكن

توانائى

29- تملك به ضمان

مالك شدن با ضمانت مثلا پولى كه انسان قرض مى كند مالك مى شودولى اين مالكيت همراه با ضمانت اداء آن است

30- تنزيل سفته

مبادله كردن سفته با مبلغى كمتر از اعتبار آن

31- تيمم

كيفيت تيمم و در هفت مورد به جاى وضوء و غسل بايد تيمم كرد مواردآنرا در 846 به بعد بخوانيد

32- تيمم جبيره اى

تيمم كسى كه بر اعضاء تيمم او جبيره باشد براى بيان كيفيت جبيره به مسائل 423 تا 443 مراجعه كنيد

 حرف ( ث )  

33- ثلثان

دو سوم . تبخير شدن دو سوم آب انگور و كشمش جوشيده كه مقدمه حليت آن است

34- ثمن

بهاى كالا

 حرف ( ج )  

35- جاعل

كسى كه قراردادى را منعقد مى كند به كلمه جعاله رجوع شود

36- جاهل

نادان

37- جاهل قاصر

جاهلى كه در جهلش مقصر نيست يعنى در شرائط ى است كه امكان دسترسى حكم خدا براى او وجود ندارد و يا اصلا خود را جاهل نمى داند

38- جاهل مقصر

جاهلى كه در جهلش مقصر است يعنى امكان آموختن مسائل را داشته ولى كوتاهى نموده است

39- جبيره

داروئى كه روى زخم مى گذارند و يا پارچه ديگرى كه با آن زخم ياشكسته را مى بندند براى توضيح احكام مخصوص آن به مسائل 423تا 443 مراجعه شود

40- جروح

جرح ، زخم ، جراحت

41- جنب

كسى كه منى از او خارج شده يا با ديگرى همبستر شده است

42- جعاله

قرارى كه طى آن انسان اعلام مى كند كه هر كس براى او كار مشخصى انجام دهداجرت معينى به او بپردازد مثلا مى گويد هر كس گمشده مراپيدا كند ده تومان به او خواهم داد. به كسى كه اين قرار را مى گذارد(جاعل ) مى گويند و به كسى كه به آن عمل مى كند (عامل )مى گويند

43- جلال

حيوان حلال گوشتى است كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده است

44- جماع

آميزش جنسى

45- جهر

صداى بلند . با صداى بلند چيزى را خواندن

 حرف ( ح )  

46- حائض

زنى كه در عادت ماهيانه است

47- حاكم شرع

مجتهدى كه بر اساس موازين حكمش نافذ است

48- حج

زيارت خانه خدا و انجام اعمالى كه به آن مناسك حج مى گويند

49- حج نيابتى

زيارت خانه خدا و انجام مناسك آن به نيابت ديگرى

50- حدث اصغر

هرامرى كه موجب وضو براى نماز شود و آن هفت چيز است :
1 - بول 2-غائط 3 - ريح 4 - خواب كامل5 - امورى كه زائل كننده عقل است 6-استحاضه 7- موجبات غسل

51- حدث اكبر

هر امرى كه موجب غسل براى نماز شود مانند احتلام و جماع

52- حد ترخص

حدى از مسافت كه در آن صداى اذان و ديوار محل اقامت تشخيص داده نشود

53- حرام

ممنوع . هر عملى كه از نظر شرعى تركش لازم است (نبايد انجام داد)

54- حرج

سختى ، مشقت

55- حضر

جائى كه انسان در آنجا حضور دارد (وطن )

56- حنوط

ماليدن كافور به پيشانى ،كف دستها،سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهاى ميت

57- حواله

ارجاع طلبكار به ديگرى براى دريافت طلبش از او

58- حيض

عادت ماهيانه زنان ،قاعدگى

59- حين عروض شك

زمان پديد آمدن شك
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

 حرف ( خ )  

1- خالى از قوت نيست

فتوى اين است (مگر اينكه در ضمن كلام قرينه اى بر غير اين معنى باشد)

2- خالى از وجه نيست

فتوى اين است (مگر اينكه در ضمن كلام قرينه اى بر غير معنى باشد)

3- خمس


يك پنجم . بيست در صد درآمد ساليانه و غيره كه بايد به حاكم اسلامى پرداخت شود (براى توضيح موارد خمس به فصل مربوطه مراجعه شود)

4- خيار

بهتر گزينى . اختيار بر هم زدن معامله ، چنين اختيارى در 11 موردممكن است.

 حرف ( د )  

5- دائمه


زنى كه طى عقدغير موقت به همسرى مردى در آمده است

6- دبر

نشيمنگاه، پشت، عقب

7- دفاع

در برابر دشمن مقاومت كردن ، دشمن را دفع كردن

8- ديه

مالى كه به جبران خون مسلمان يا نقص بدنى او پرداخت شود

 حرف ( ذ )  

9- ذبح شرعى

كشتن حيوانات با رعايت ضوابط شرعى (سگ و خوك و بعضى ازحيوانات ديگر قابل ذبح شرعى نيستند)

10- ذمه

عهده . به ذمه گرفتن يعنى به عهده گرفتن

11- ذمى

كافران اهل كتاب مانند يهود و نصارى كه در بلاد مسلمين زندگى مى كنند و در مقابل تعهدشان نسبت به رعايت قوانين اجتماعى اسلام ازامنيت و حمايت حكومت اسلامى برخوردارند

 حرف ( ر )  

12- رباء قرضى

اضافه اى كه پرداخت آن در ضمن قرض شرط شود

13- ربح سنه

در آمد انسان در طول سال

14- رضاعى

شيرى . خويشاوندى و نسبتى كه در اثر شير دادن بوجود مى آيد شرائط و توضيحات مربوطه را در مسائل 1842 و 1742 ببيند

15- رفع ضرورت

برطرف شدن حالت اضطرار و ناچارى

16- ركن

پايه اساسى ترين جزء هر عبادت . براى شناخت اركان نماز و احكام آنها به مساءله 249 مراجعه كنيد
اركان (جمع )

17- ركوع

خم شدن . يكى از اركان نماز است كه طى آن شخص نمازگزار در برابرعظمت خداوند آن قدر خم شود كه دستهايش به زانومى رسد

18- رهن

گرو گذاشتن . مقدارى از دارائى خود نزد طلبكار به اين منظور كه اگرطلب خود را در موعد مقرر وصول نكرد بتواند از مال مزبور آنرا تدارك كند

19- ريبه

بدگمانى،شبهه ،ترديد


 حرف ( ز )  
20- زائد بر مئونه

بيشتر از هزينه مربوطه ،اضافه بر مخارج

21- زكوة

رشد ، پاكى از چرك و كثافت . مقدار معينى از اموال خاص انسان (موارد نه گانه ) كه به شرط رسيدن به حد نصاب بايد در موارد مشخص خود مصرف شود (به مساءله 5291 مراجعه شود)

22- زكوة فطرة

حدود 3 كيلوگرم گندم ، جو، ذرت و غيره يا مبلغ معادل آن كه بايد به مناسبت عيد فطر به فقرا بدهند و يا در مصارف ديگر زكوة صرف كنند
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

  حرف ( س ) 

1- سال خمسى

يك سال تمام كه با نخستين رسيدگى انسان به حساب اموال خود براى تخميس آن شروع مى شود و بايد هر سال همان تاريخ را مبداء رسيدگى مجدد قرار دهد

2- سجده سجود

بر زمين گذاردن پيشانى و كف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها در برابر خداوند

3- سجده سهو

سجده اى كه نمازگزار در برابر اشتباهاتى كه سهوا از او سر زده بجامى آورد

4- سجده شكر

پيشانى بر زمين نهادن به منظور سپاسگزارى از نعمت هاى خداى متعال

5- سجده واجب قرآن

در قرآن 5 1 آيه وجود دارد كه انسان بايد پس از خواندن يا شنيدن در آن بى درنگ در برابر عظمت الهى به خاك بيفتد و سجده كند چهارمورد از آنها سجده واجب و در يازده مورد ديگر مستحب است فهرست آيات سجده به ترتيب از اين قرار است :

1 -جزء 9 سوره اعراف آيه آخر

2 -جزء 31 سوره رعدآيه 51

3 -جزء 41 سوره نحل آيه 94

4 -جزء 51 سوره اسراءآيه 701

5 -جزء 61 سوره مريم آيه 85

6 -جزء 71 سوره حج آيه 81

7 -جزء 71 سوره حج آيه 77

8 -جزء 91 سوره فرقان آيه 06

9 -جزء 91 سوره نمل آيه 52

10 -جزء 32 سوره ص آيه 42

11 -جزء 03 سوره انشقاق آيه 12

سجده هاى واجب قرآن :

1 -جزء 12 سوره سجده آيه 51

2- جزء 42 سوره فصلت آيه 73

3- جزء 72 سوره نجم آخرين آيه

4 -جزء 03 سوره علق آخرين آيه

6- سقط شده

افتاده ،جنينى كه به طور نارس يا مرده از رحم خارج شده است

7- سور

نيم خورده آب يا غذا

  حرف ( ش ) 

8- شاخص

چوب يا چيز ديگرى كه براى تعيين وقت ظهر در زمين نصب مى كنند

9- شارع

خداوند، پيغمبر اكرم (ص ) بنيانگذار شريعت اسلام

10- شرائط ذمه

شرائطى كه اگر اهل كتاب در بلاد مسلمين به آنها عمل كنند جان ومالشان در پناه حكومت اسلامى محفوظ خواهد بود

  حرف ( ص ) 

11- صاع

پيمانه اى كه در حدود سه كيلوگرم گنجايش داشته باشد

12- صلح

سازش و توافق طرفين اينكه انسان مال يا حق خود را براى سازش به ديگرى واگذار كند

13- صيغه

كلماتى كه وسيله تحقق عقد و ايقاع است

  حرف ( ض ) 

14- ضامن

عهده دار برعهده گيرنده

15- ضرورت

ناچارى ، اضطرار، حتميت

16- ضرورى دين

آنچه بدون ترديد جزء دين است هر حكمى كه مسلمانها آنرا جزء دين مى دانند مانند وجوب نماز و روزه

17- ضعف مفرط

ضعف شديد
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

  حرف ( ط ) 

1- طلاق

رهائى ، گسستن پيمان زناشوئى با ضوابط خاص

2- طلاق بائن

طلاقى است كه پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد (مگراينكه مجددا او را عقد كند) براى شناخت موارد آن به باب طلاق مراجعه شود

3- طلاق خلع

طلاق زنى كه به شوهرش مايل نيست و مهر يا مال ديگرش را به اومى بخشد تا طلاق بگيرد

4- طلاق رجعى

طلاقى است كه مرد در عده زن مى تواند به او رجوع كند

5- طلاق مبارات

طلاقى است كه در نتيجه تنفر زن و مرد از يكديگر و دادن مقدارى مال ازطرف زن به شوهر واقع مى شود

6- طواف نساء

آخرين طواف حج و عمره مفرده است كه ترك آن موجب استمرارحرمت همبسترى براى طواف كننده مى شود

7- طهارت

پاكى ، حالتى معنوى كه در نتيجه وضوء و غسل يا تيمم در انسان حاصل مى شود

  حرف ( ظ ) 

8- ظاهر اينست

فتوى اين است (مگر اينكه در كلام قرينه اى براى مقصود ديگرباشد)

9- ظهر شرعى

وقت اذان ظهر كه سايه شاخص محو مى شود يا به كمترين حد آن مى رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق هاى گوناگون متفاوت است (ساعت 12 ملاك نيست )

  حرف ( ع ) 

10- عادت ماهيانه

قاعدگى، حيض ،عادت وقتيه و عدديه

11- عاريه

دادن مال خود به ديگرى براى استفاده موقت و بلا عوض از آن

12- عاصى

كسى كه نسبت به احكام الهى نافرمانى كند عصيان كننده

13- عامل

عمل كننده ، اين كلمه در موارد ذيل بكار رفته است:

1- كسى كه به قرارداد (جاعل) عمل مى كند
2- كسى كه متصدى جمع آورى حسابرسى ، تقسيم و ساير امور مربوط به زكات است
3- كارگر
4- كارگزار

14- عرق جنب از حرام

عرقى كه پس از آميزش نامشروع يا استمناء از بدن انسان خارج مى شود

15- عزل

كنار گذاشتن :
1 - انزال نمودن در خارج از رحم براى جلوگيرى از انعقاد نطفه
2 -بركنار كردن وكيل يا ماءمور خود از كار و يا نظائر آن مانند بركنارى وصى يامتولى خائن توسط حاكم شرع

16- عسر

تنگدستى، سختى

17- عقد

گره ، پيمان ، پيوند زناشوئى

18- عقد دائم

عقد ازدواجى كه به منظور زندگى دائم بسته شده است

19- عقد غير دائم

عقد ازدواجى كه مقيد به مدت و مهر معين باشد

20- عقود (جمع عقد)

قراردادهائى كه در آن دو طرف وجود دارد مانند خريدوفروش ، ازدواج،مصالحه و غيره

21- عمال (جمع عامل )

كارگزاران

22- عمره

اعمال مخصوص خانه كعبه كه تا حدودى شبيه زيارت خانه خدا حج است و با شرائط آن بر هر مكلفى يكبار در تمام عمر واجب مى شود و آن بر دو قسم است عمره تمتع كه قبل از حج تمتع انجام مى گيرد و عمره مفرده كه پس از حج قران و افراد يا بدون حج انجام مى گيرد بيان كيفيت و تفاوت آنها را در مناسك حج مطالعه فرمائيد

23- عنين

مردى كه از انجام عمل زناشوئى ناتوان است

24- عورت

آنچه انسان از ظاهر كردنش حيا مى كند (كنايه از عضو جنسى زن ومرد)

25- عهد

تعهد انسان در برابر خداوند با صيغه مخصوص براى انجام پيمان كارپسنديده يا ترك ناپسند

26- عيد فطر

نخستين روز ماه شوال كه يكى از دو عيد بزرگ اسلامى است

27- عيد قربان

دهمين روز ماه ذى الحجه كه يكى از دو عيد بزرگ اسلامى است

  حرف ( غ ) 

28- غائب شدن

پنهان شدن

29- غرض عقلانى

هدفى كه از نظر عقلا قابل قبول و پسنديده باشد

30- غساله

آبى كه معمولا پس از شستشوى چيزى خود به خود يا با فشارازآن مى ريزد

31- غسل

شستشو ، شستشوى بدن با كيفيت مخصوصى كه بر دو نوع است :ترتيبى و ارتماسى

32- غسل واجب

غسلى كه انجام دادن آن الزامى است و آن عبارتست از: 1 -غسل جنابت 2 -غسل حيض3 -غسل نفاس 4 -غسل استحاضه 5 -غسل مس ميت 6 -غسل ميت7 -غسلى كه به واسطه نذر و قسم و مانند اينهاواجب مى شود

33- غسل مستحب

هر غسلى كه به مناسبت ايام و ليالى خاص يا عبادات و زيارات مخصوص وارد شده است مانند غسل جمعه و غسل زيارت وغيره

34- غسل ارتماسى

به نيت غسل يك مرتبه در آب فرو رفتن

35- غسل ترتيبى

به نيت غسل ،اول سر و گردن بعد طرف راست سپس طرف چپ راشستن

36- غسل جبيره

غسلى كه با وجود جبيره بر اعضاء بدن انجام مى گيرد و بنابراين الزامابايد به صورت غسل ترتيبى باشد

37- غش

مخلوط كردن پنهانى جنس كم بها با گرانبها به منظور خيانت وفريب مردم

38- غصب

استيلاء ظالمانه بر مال يا حق ديگران
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

  حرف ( ف ) 

1- فتوى

راءى مجتهد در مسائل شرعيه

2- فجر

سپيده صبح
فجر اول و دوم، نزديك اذان صبح از طرف مشرق سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را فجر اول مى گويند موقعى كه آن سفيده پهن شد، فجر دوم ، واول وقت نماز صبح است

3- فجر صادق

منظور همان فجر دوم است

4- فجر كاذب

منظور همان فجر اول است

5- فرادا

نمازى كه انسان به طور انفرادى و نه به جماعت مى گذارد

6- فرج

عورت انسان (زن و مرد قبل و دبر)

7- فرض

امر الزامى (واجب )

8- فطر

نخستين روز ماه شوال كه يكى از دو عيد بزرگ اسلامى است

9- فطريه

زكوة فطره

10- فقاع

آب جو

11- فقير

محتاج كسى كه مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد و چيزى هم ندارد كه به طور روزانه بتواند هزينه زندگيش را تاءمين كند

12- فى سبيل الله

در راه خدا
هر كار خيرى كه نفعش به عموم مسلمانان مى رسدمانندساختن مسجد،پل،جاده و غيره

  حرف ( ق ) 

13- قبل

پيش (كنايه از عضو جنسى انسان است )

14- قتل

كشتن

15- قتل نفس محترمه

كشتن انسانى كه خونش از نظر شرعى محترم است و نبايد او راكشت

16-قرائت

خواندن خواندن حمد و سوره در نمازهاى يوميه

17- قرار ضمنى

آنچه در ضمن قرارداد مورد طرفين قرار گرفته است

18- قرار صورى

شكل ظاهرى قرارداد

19- قرض

وام

20- قرض ربائى

قرضى كه در آن شرط شده گيرنده با مبلغ اضافى آنرا بازگرداند

21- قروح

دمل ها

22- قريب

نزديك (به واقع و حقيقت )

23- قرينه

علامت ،نشانه

24- قسم

سوگند . سوگند به يكى از اسامى خداوند براى انجام امور پسنديده ياترك ناپسند

25- قصد اقامه

تصميم مسافر به ماندن ده روز يا بيشتر در محل واحد

26- قصد انشاء

تصميم به ايجاد يك امر اعتبارى مانند بيع و شراء و غيره همراه با اداى كلمات مربوطه

27- قصد قربت

تصميم براى نزديك شدن به مقام رضا و قرب الهى

28- قصد وجه

قصد عنوان حكم خاص عمل مانند قصد وجوب نمازهاى يوميه واستحباب نماز شب

29- قضاء

1-قضاوت كردن
2 -بجا آوردن عملى كه فوت شده است در خارج وقت آن

30- قنوت

اطاعت ، تواضع در برابر خدا
در ركعت دوم نماز پس از قرائت ، دستهارا در مقابل صورت قرار و ذكر و دعا خواندن

31- قوى

محكم (كنايه از فتوى است )

32- قيام

ايستادن
ايستادن در نماز

33- قيام متصل بركوع

قيامى كه بايد نمازگزار در آخرين لحظه قبل از ركوع داشته باشد و ركن نماز است

34- قى

استفراغ

35- قيم

سرپرست كسى كه بر اساس وصيت يا حكم حاكم شرع مسئول اموريتيم و غيره مى شود

  حرف ( ک ) 

36- كافر

يعنى :كسى كه به توحيد و نبوت يا هر دوى آنها معتقد نيست

1 -كسى كه منكر وجود خدا است
2 -كسى كه براى خدا شريك قرار مى دهد
3 -كسى كه پيغمبرى اسلام (ص ) را قبول ندارد
4 -كسى كه در اين امور شك دارد
5 -كسى كه منكر ضرورى دين است به طورى كه انكار او به انكار خدا ورسول (ص ) مى انجامد

37- كافر حربى

كافرى كه با مسلمين در حال جنگ است

38- كافر ذمى

اهل كتابى كه در بلاد اسلامى با شرائط مخصوص اهل ذمه در پناه حكومت اسلامى قرار گرفته است

39- كثيرالشك

كسى كه زياد شك مى كند

40- كشف خلاف شدن

معلوم شدن خلاف يك چيز

41- كفاره

عملى كه انسان بايد براى جبران گناهش انجام دهد

42- كفاره (جمع )

كفاره سه گانه ، بنده اى راآزاد نمودن، 60 روز روزه گرفتن و60فقير را سير كردن . به مساءله 1665 مراجعه شود

43- كفالت


كفيل كسى شدن ، در جاى كسى عهده دار امرى شدن
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

  حرف ( ل ) 

1- لازم

واجب . اگر مجتهد دليل الزامى بودن امرى را از آيات و روايت استفاده كند به طورى كه بتواند آنرا به شارع نسبت دهد تعبير به (واجب )مى كند و اگر الزامى بودن آنرا از جاى ديگر نظير ادله عقليه استفاده كندبه طورى كه استناد آن به شارع ميسر نباشد تعبيربه (لازم) مى كند همين تفاوت را بايد در احتياط لازم و احتياط واجب در نظر داشت بنابراين در مقام عمل براى مقلد تفاوت بين لازم و واجب نيست

2- لزوجت محل

چسبندگى يا لغزندگى همراه با چسبندگى كه در محلى وجوددارد

  حرف ( م ) 

3- ماترك

آنچه كه از متوفى باقى مانده مانند پول و خانه و غيره

4- مال الاجاره

مالى كه بايد مستاءجر بابت اجاره بپردازد

5- ماءموم

پيرو، كسى كه در نماز به امام جماعت اقتدا مى كند

6- مئونه

مخارج يا هزينه

7- مباح

هر فعلى كه از نظر شرعى نه ممدوح است و نه مذموم (در برابر واجب وحرام و مستحب و مكروه )

8- مبتدئه

زن در حال نخستين عادت ماهيانه

9- مبطلات

امورى كه باطل كننده عبادت است

10- متعه

زنى كه طى عقد موقت به همسرى مردى در آمده است

11- متنجس

هر چيزى كه ذاتا پاك است ولى در اثر برخورد مستقيم يا غير مستقيم باشى ء نجس آلوده شده است

12- مثمن

قيمت گذارى شده فروخته شده كالائى كه در معرض فروش قرارگرفته است

13- مجتهد

كوشا كسى كه در فهم احكام الهيى به درجه اجتهاد رسيده يعنى داراى قدرت علمى مناسبى است كه مى تواند احكام اسلام را از روى كتاب وسنت استنباط كند

14- مجتهد جامع الشرائط

مجتهدى كه شرائط مرجعيت تقليد را داراست

15- مجراى طبيعى

مسير طبيعى هر چيز

16- مجهول المالك

مالى كه معلوم نيست به چه كسى تعلق دارد

17- مجزى است

كافى است ساقط كننده تكليف است

18- محتضر

كسى كه در حال جان دادن است

19- محتلم

كسى كه در خواب از او منى خارج شده است

20- محذور

مانع ، كنار گذاشته شده ،آنچه از آن پرهيز شده است

21- مُحَرّم

اولين ماه از سال قمرى
چيزى كه حرام است

22- مَحْرَم

بستگان نزديك انسان كه ازدواج با آنها حرمت ابدى دارد

23- مُحْرِم

كسى كه در حال احرام حج و يا عمره است

24- محظور

ممنوع

25-محل اشكال است

اشكال دارد . صحت و تماميت آن مشكل است (مقلد مى تواند دراين مساءله به ديگرى مراجعه كند)

25- محل تاءمل است

بايد احتياط كند (مقلد مى تواند در اين مساءله به ديگرى مراجعه كند)

26- مخرج بول و غائط

محل طبيعى خروج ادرار و مدفوع

27- مخمس

مالى كه خمس آن خارج شده است

28- مد

پيمانه اى كه تقريبا ده سير ظرفيت دارد

29- مذى

رطوبتى كه پس از ملاعبه از انسان خارج مى شود

30- مرتد

مسلمانى كه منكر خدا و رسول يا حكمى از ضروريات دين شده كه انكارش به انكار خدا و رسول بر مى گردد

31- مرتد فطرى

كسى كه از پدر يا مادر يا پدر و مادر مسلمان متولد شده و خودش نيزمسلمان بوده و سپس كافر شده است

32- مرتد ملى

كسى كه از پدر و مادر غير مسلمان متولد شده ولى خودش پس از اظهاركفر مسلمان شده و مجددا كافر شده است

33- مردار

حيوانى كه خود به خود مرده يا بدون شرائط لازم كشته شده است

34- مزارعه

قراردادى كه بين مالك زمين و زارع منعقد مى شود كه بر اساس آن مالك در صدى از محصول زارعى را دريافت مى كند

35- مَس

لمس كردن

36- مَس ميت

دست زدن به بدن انسان مرده

37- مساقات

آبيارى كردن ، قراردادى كه بين صاحب باغ و باغبان منعقد مى شود كه براساس آن باغبان در برابر آبيارى و تربيت درختان حق استفاده از مقدارمعينى ميوه باغ را دارد

38- مستحاضه

زنى كه در حال استحاضه است

39- مستحب

پسنديده، مطلوب . چيزى كه مطلوب شارع است ولى الزامى و واجب نيست هر حكم شرعى كه اطاعت آن موجب ثواب است ولى مخالفت آن عقاب ندارد

40- مستطيع

توانا ، كسى كه امكانات و شرائط سفر حج را دارد

41- مسح

دست كشيدن روى چيزى دست كشيدن به فرق سر و روى پاها بارطوبت باقيمانده از شستشوى صورت و دستها در وضوء

42- مسكين

مفلوك، بيچاره . كسى كه از فقير هم سخت تر مى گذراند

43- مسكرات

چيزهائى كه مست كننده است

44- مصالحه

سازش و توافق طرفين

45- مصونيت

آسيب نا پذيرى

46- مضطر

ناگزير،ناچار

48- مضمضه

چرخانيدن آب در دهان

49- مضيقه

تنگنائى و گرفتارى ،تنگدستى

50- مطهرات

پاك كننده ها

51- معامله سلف

معامله اى كه ثمن نقد و مثمن نسيه باشد: يعنى مشترى پول را نقدبپردازد تا فروشنده جنس را در مدت معين تحويل دهد (بر عكس نسيه )

52- معهود

معمول و متداول آنچه به طور ضمنى مورد قبول شناخته شده بوده است

53- مفطر

چيزى كه روزه را مى شكند

54- مقاربت

نزديكى كردن آميزش جنسى

55- مقررات شرعيه

آنچه از طرف خداوند به عنوان تكليف شرعى معين شده است

56- مكروه

نامطلوب، ناپسند .آنچه انجام دادن آن حرام نيست ولى تركش بهتراست

57- مكلف

هر انسانى كه بالغ و عاقل است

58- ملاعبه

بازى كردن معاشقه كردن

59- مميز

خردسالى كه خوب و بد را تميز مى دهد

60- منعزل

خود به خود بر كنار شده

61- موالات

پشت سر هم پى در پى انجام دادن

62- موجر

اجاره دهنده

63-مورد اشكال است

صحيح نيست و در اين مورد مى توان به مجتهد ديگر مراجعه كرد

64- موكل

وكيل كننده

65- موهوبه

بخشيده شده

66- ميت

مرده، جسد بيجان انسان

  حرف ( ن ) 

68- نافله نوافل

نماز مستحبى

69- نوافل يوميه

نمازهاى مستحبى روزانه كه هر شبانه روز 43 ركعت و در جمعه 83ركعت است

70- نبش قبر

شكافتن قبر

71- نصاب

حد مشخص ، حد يا مقدار تعيين شده

72- نصاب زكوة

حد مشخصى كه براى هر يك از موارد وجوب زكوة در نظر گرفته شده كه در صورت رسيدن به آن حد بايد زكوة آنرا بپردازند

73- نظر به ريبه

نگاه كردن به گونه اى كه ديگران را بد گمان كند نگاهى كه فتنه انگيزاست

74- نجس

ناپاك، پليد

75- نذر

واجب كردن انجام پسنديده يا ترك ناپسند شرعى توسط صيغه مخصوص

78- نكاح

ازدواج كردن

79- نماز آيات

دو ركعت نماز مخصوص كه در مواردى نظير زلزله و كسوف و خسوف واجب است

80- نماز احتياط

نماز بدون سوره اى كه به منظور جبران ركعات مورد شك بجا آورده مى شود

81- نماز استسقاء

نمازى كه با كيفيت مخصوص براى طلب باران خوانده مى شود

82-نماز جماعت

نماز واجبى كه دو نفر يا بيشتر با امامت يكى از آنها بجامى آورند (ولى در نماز جمعه حداقل جماعت 5 نفر است )

83- نماز جمعه

دو ركعت نماز مخصوص كه در زوال جمعه به جاى نماز ظهر و به طورجماعت برگزار مى شود و با كمتر از 5 نفر انجام پذير نيست

84- نماز خوف

نماز يوميه انسان در حال جنگ و امثال آن كه با كيفيت مخصوص و به طور مختصر بجا آورده مى شود

85- نماز شب

هشت ركعت نماز مستحبى كه به صورت 4 دو ركعتى در ثلث آخر شب بجا آورده مى شود

86- نماز شفع

دو ركعت نماز مستحبى كه پس از هشت ركعت نافله هاى شب پيش ازنماز وتر خوانده مى شود

87- نماز طواف

دو ركعت نماز مخصوص كه در مراسم حج و عمره پس از طواف خوانده مى شود

88- نماز عيد

دو ركعت نماز مخصوص كه روز عيد فطر و قربان مى خوانند

89- نماز غفيله

دو ركعت نماز مخصوص كه پس از نماز مغرب تا وقتى كه سرخى مغرب از بين نرفته استحباب دارد

90- نماز قصر

نماز كوتاه نمازهاى چهار ركعتى كه در سفر دو ركعت مى شود

91- نماز قضا

نمازى است كه به جبران نمازهاى فوت شده خوانده مى شود

92- نماز مسافر

نماز قصر

93- نماز مستحب

هر نمازى كه بجا آوردن آن مطلوب است ولى واجب نيست

94- نماز ميت

نماز مخصوصى كه بايد بر جنازه مسلمان خوانده شود

95- نماز واجب

نمازى كه بجا آوردن آن بر هر مكلفى لازم است و اقسام آن عبارتست از:

1 - نمازهاى يوميه
2 - نماز آيات
3 - نماز ميت
4 - نماز طواف
5 - نمازقضاى پدر و مادر
6 - نمازى كه انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب ميکند

96- نماز وتر

يك ركعت نماز كه پس از نماز شفع خوانده مى شود و آخرين ركعت ازنماز شب محسوب مى شود

97- نماز وحشت

دو ركعت نماز كه براى شب اول قبر متوفى خوانده مى شود

98- نماز يوميه

نماز روزانه نمازهاى واجب در هر شبانه روز كه مجموعا 17 ركعت است

99- نهى از منكر

باز داشتن ديگران از هر عملى كه به حكم شارع ناپسنداست

100- نيت

قصد تصميم انجام عمل دينى با هدف تقرب به خداوند
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

پست توسط Mohsen1001 »

  حرف ( و ) 

1- واجب

هر امرى كه انجام آن از نظر شرعى الزامى است :

2- واجب اصلى (نفسى )

واجبى كه در وجوب اصالت دارد مانند نماز

2- واجب تبعى (غيرى )

واجبى كه ذاتا واجب نيست ولى به تبع واجب ديگر واجب مى شودمانند غسل جنابت كه ذاتا واجب نيست ولى به تبع وجوب نماز واجب مى شود

3- واجب تعبدى

واجبى است كه در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات )

4- واجب توصلى

واجبى كه قصد قربت لازم ندارد مانند اداء دين و جواب سلام

5- واجب تعيينى

واجبى كه به طور مشخص وجوب به آن تعلق گرفته است مانند روزه ونماز

6- واجب تخييرى

امرى كه وجوب بين آن و ديگرى دوران دارد مانند كفاره روزه كه مخيراست بين سه امر:

1- آزاد كردن برده
2 - شصت روز روزه گرفتن
3- شصت مسكين را طعام دادن

7- واجب عينى

واجبى كه بر هر فردى با قطع نظر از ديگران واجب است مانند نماز وروزه

8- واجب كفائى

واجبى است كه اگر به حد كافى كسانى نسبت به آن اقدام كنند از ديگران ساقط مى شود مانند غسل ميت كه بر همه واجب است ولى وقتى كه عده اى اقدام نمايند از ديگران ساقط مى شود

9- واجب معلق

واجبى كه زمان وجوب آن (((حال ))) و زمان واجب (((آينده )))است يعنى وجوبش فعلى است ولى واجب را بايد در شرائط مشخصى انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقق شرائط استطاعت يعنى كسى كه مستطيع شد حج بر او واجب است ولى بايد صبر كند تا ايام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل كند

10- واجب منجز

واجبى است كه زمان وجوب و واجب يكى است مانند روزه كه درهمان وقتى كه واجب مى شود و در همان وقت هم بايد آنرا انجام داد

11- واجب مطلق

واجبى كه در هر شرائط ى وجوب دارد مانند نماز

12- واجب مشروط

واجبى است كه تنها در شرائط خاصى واجب مى شود مانند حج كه تنهابا شرط استطاعت واجب مى شود

13- واجب موسع

واجبى است كه وقت انجام آن وسيع است مانند نماز ظهر و عصر كه ازظهر تا غروب وقت دارد

14- واجب مضيق

واجبى است كه وقت انجام آن به اندازه خودآن است مانند روزه درماه رمضان

15- وارث -ورثه

كسى كه ارث مى برد

16- واقف

وقف كننده

17- وجه

صورت ، دليل ، عنوان

18- ودى

رطوبتى كه گاهى پس از خروج بول مشاهده مى شود

19- وديعه

امانت

20- وذى

رطوبتى كه گاهى پس از خروج منى مشاهده مى شود

21- وصل به سكون

حركت آخر كلمه اى را انداختن و بدون توقف آنرا به كلمه بعدچسباندن

22- وصى

كسى كه مسئول انجام وصيتى شده است

23- وصيت

سفارش ، توصيه هائى كه انسان براى كارهاى پس از مرگش به ديگرى مى كند

24- وضوء

شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها

25- وضوء ارتماسى

وضوئى كه انسان به عوض آنكه آب را روى صورت و دستهايش بريزدصورت و دستهايش را در آب فرو مى برد و در حال فرو بردن يا بيرون آوردن از آن قصد و وضوء مى نمايد

26- وضوء ترتيبى

وضوئى كه انسان با ريختن آب به قصد وضوء روى صورت و دستهايش آنها را مى شويد

27- وضوء جبيره

آنست كه در محل وضوء جبيره باشد و انسان به ترتيبى كه در باب جبيره گفته شده عمل کند

28- وطن

جائى كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده است

29- وطى

لگدمال كردن، كنايه از عمل حنسى است

30- وقف

اصل مال را از مالكيت شخصى خارح كردن و منفعت آنرا براى افرادخاص يا امور خيريه اختصاص دادن

31- وقف به حركت

در عين اداء حركت آخرين حرف يك كلمه بين آن و كلمه بعد فاصله انداختن

32- وكالت

انسان كارى را كه شرعا خود مى تواند در آن دخالت كند براى انجام آن به ديگرى واگذار كردن

33- وكيل

كسى كه به وكالت از طرف انسان متصدى انجام كارى مى شود

34- ولايت

سرپرستى

35- ولى

كسى كه به دستور شارع مقدس سرپرست ديگرى است مانند پدر و پدربزرگ و حاكم شرع

  حرف ( ه ) 

36- هبه

بخشش

37- هدم

ويرانى

38- هديه

ارمغان ، تحفه

=========
برگفته از سايت دفتر تبليغات اسلامي
ارسال پست

بازگشت به “ساير احکام”