در « سقيفه » چه گذشت ... ؟!

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: در « سقيفه » چه گذشت ... ؟!

پست توسط محمد علي »

شوق حضرت زهرا(سلام الله علیها) به شنيدن صداي اذانِ بلال





از هنگامي که پيامبر(ص) رحلت کرد بلال نيز خاموشي گزيد و لب به اذان نگشود.

روزي حضرت زهرا(س) شوق شنيدن صداي اذان مُؤَذّنِ پدر را کرد. چون اين خبر به بلال رسيد واذان گفت ،

حضرت زهرا(س)، در اثر شنيدن صداي اذان بلال، به ياد پدر و روزگار حيات وي افتاد پس ناله اي کرد

و به روي زمين افتاد و بيهوش شد. مردم گفتند: بلال، بس کن که دختر پيامبر از دنيا رفت.

پنداشتند که حضرت فاطمه(س) از دنيا رفته است. بلال اذان را قطع کرد.

وقتي زهرا(س) به هوش آمد از او خواست تا اذان را تمام کند قبول نکرد و گفت:

  مي ترسم بر شما، از آنچه هنگام شنيدن صداي اذان من بر سر خود مي آوريد. 


پس آن حضرت، بلال را از اذان گفتن معاف داشت[237]



[HR]

پی نوشت :
[237]- لَمّا قُبِضَ النَبيُّ اِمتَنَعَ بِلالٌ مِنَ الأذانِ و قَالَ: لا اُؤذِّنُ لاِحَدِ بَعدَ رَسُولِ اللّه (ص). وَ اِنَّ فاطِمَه (س) قالَتْ ذاتَ يومِ: اِنّي اَشْتَهي اَنْ اَسمِعَ صَوتَ مُؤذّنِ اَبي بالأذانِ. فَاَخَذَ في الأذانِ. فَلمّا قَالُ »اللّهُ اکبرُ« ذکرَتْ اَباها وَ ايامَهُ فَلَمْ تَتَمالَک مِن البُکاء. فَلمّا بَلَغَ الي قَولِهِ »اَشهدانّ محمّداً رسولُ اللّه« شَهقَتْ فاطِمَه شَهْقَه وسَقَطَتْ لِوَ جْهِها وَ غُشِيَ عَلَيها. فقالَ النّاسُ لِبلالِ اَمسِک يا بلالُ، فَقَد فارقَتْ ابنَه رَسولِ اللّه (ص) الدنيا، وَ ظَنّوا اَنَّهاقَدْ ماتَتْ. فَقَطَعَ اَذانَه وَ لَمْ يتِمَّهُ. فَاَفاقَتْ فَاطِمَه وَ سَألَتْهُ اَن يتِمَّ الأَذَانَ. قالَ يا سَيده النِّسوانِ اِنّي اَخشي عَليک مِمّا تُنْزِلينَهُ بِنَفْسِک اِذا سَمِعْتِ صَوتي بالأذانِ. فَاعْفَتْهُ عَنْ ذلک. مَن لا يحضُرُهُ الفقيه، شيخ صدوق، به تحقيق علي اکبر غفاري، 1/297 - 298، حديث 907؛ و بحارالانوار، 43/157
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: در « سقيفه » چه گذشت ... ؟!

پست توسط محمد علي »

عيادت زنان مهاجر و انصار از حضرت زهرا (سلام الله علیها)

آن گاه که حضرت زهرا(س) به بيماري منجر به وفاتش دچار شد، زنان مهاجران و انصار به عيادت وي رفتند و به او گفتند:

اي دخترِ پيامبر، با اين بيماري در چه حال هستي؟

حضرت زهرا(س) حمد و ثناي خدا را بجا آورد و صلوات بر پدرش فرستاد، سپس فرمود:
من از دنياي شما سير شده ام؛ از مردان شما کراهت دارم و به دورشان افکنده ام، پس از آنکه آزمايششان کردم. [238]

زشت باد کندي آنها، شکستگي شمشيرشان، سستي نيزه هايشان و تباهي رأيشان.

طناب گناهشان را بر گردنشان انداختم و ننگِ کارشان را بر خودشان افکندم[239].
دور باد قوم ستمگر و بريده باد گوش و دماغشان! واي بر ايشان، جانشيني پيامبر را از جايگاهش کندند

و از پايگاه رسالت دورش کردند؛ از کوههاي بلند و استوار خاندان پيامبر، از جايگاه پيامبري و از محلّ نزول وحي،

از آنان که به امر دنيا و دين عارف اند. همانا اين زياني آشکار است[240]. مگر چه ايرادي به ابوالحسن داشتند؟!

آري، خوش نداشتند از علي برندگي شمشيرش را، سخت لگد کوب کردنشان را، به سخت کيفر دادن در کارهايش را،

و سخت گيري اش را در راه خدا. اينها باعث دشمني آنان با علي شد.

اگر دوري نمي کردند از بند ريسماني که پيامبر به او سپرده بود، آنان را به نرمي مي راند [يعني حکومتي ملايم مي داشت]،

چنان که بيني شترِ حکومت مجروح نمي شد و سوارش به شدّت تکان نمي خورد[241]. [يعني در همه حال در راحتي بودند. ]

و آنان را به آبشخوري گوارا وارد مي کرد که آب از دو سوي آن لبريز بود، و درهاي برکات زمين و آسمان بر آنان باز مي شد.

[امّا، حال که چنين نشد] خداوند آنان را به آنچه کرده اند مؤاخذه و عِقاب خواهد کرد[242].
پس، پيش بيا و بشنو. اگر زنده بماني، روزگار کارهاي عجيب به تو نشان مي دهد.

اگر تعجب کننده اي، از اين پيشامد تعجّب کن. به چه تکيه گاهي تکيه کردند [به ابوبکر] به چه ريسماني دست انداختند!

به جاي سرِ حيوان به دم آن چسبيدند [اين مَثَلي عربي است]. بريده باد بيني آن گروهي که گمان مي برند کاري درست کرده اند.

هان، ايشان اند فساد کاران، لکن نمي دانند[243].

 «آيا کسي که به سوي حق هدايت مي کند سزاوار پيروي و تبعيت است يا آن کس که نمي تواند هدايت کند 
   
  مگر آنکه اول خود هدايت شود؟ پس شما را چه مي شود، چگونه حکم مي کنيد؟» 


قسم به خدا، اين کار شما آبستن فتنه و فساد شد؛ کمي صبر کنيد تا نتيجه دهد. در اين کاسه شير، شما خون خواهيد دوشيد؛

آنجاست که بازماندگان مي فهمند که گذشتگان چه کردند[244]. آماده فتنه ها باشيد.

مژده باد شما را به شمشير کشيده و هرج و مرجي که همه را فرا گيرد و استبدادي از ستمگران که آنچه را داريد از شما خواهند گرفت.

آنچه کشتيد، آيندگان [يعني فرزندانتان] درو مي کنند. [حضرت اشاره دارد به آنچه که بعد از آن براي انصار پيش مي آيد. ]

پس، حسرت و اندوه بر شما باد. به کدامين سو هستيد؟ راه حقّ و رحمت خدا بر شما گم شده است.

آيا ما شما را وادار کنيم به رحمت خدا، حال آن که خود از آن کراهت داريد؟[245] و[246]

آنچه حضرت زهرا (س) در اينجا پشگوئي فرموده در وقعه حرّه زمان حکومت يزيد واقع شد[247] .

[HR]
زنان مهاجر و انصار آنچه را که حضرت زهرا(س) شنيده بودند براي شوهران خود باز گفتند.

پس دسته اي از بزرگان مهاجر و انصار، به عنوان عذر خواهي، به نزد آن حضرت آمدند و گفتند:

اي سرور زنان، اگر ابوالحسن پيش از آن که با ما بيعت و پيمان خود را با ابوبکر استوار کنيم اين نکته را به ما گوشزد مي کرد،

هرگز ما او را رها نمي کرديم و به ديگري روي نمي آورديم. حضرت زهرا(س) فرمود:
«اِلَيکم عَنّي، فَلا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذيرِکم وَ لا اَمْرَ بَعْد تَقْصيرِکم. » يعني: دور شويد از من، که ديگر، بعد از عذر خواهي هاي غير صادقانه،

عذري باقي نمانده است و بعد از اين تقصير [و گناه] شما، امري وجود ندارد[248].


 (يعني بعد از آنکه کوتاهي کرديد و علي(ع) را خانه نشين نموديد و به اهل بيت پيامبر(ص) جسارت روا داشتيد و مأمور ابوبکر، به اتّکاي بيعت شما، براي سوزندان خانه دختر رسول خدا آتش آورد و. . . ديگر کار از کار گذشته است و عذري پذيرفته نيست و دوره ظلم و تباهي آغاز گشته است.)



________________________________________  


[238]-لَمّا مَرَضَتْ فاطِمَه(س) المَرضه الّتي تُوُفّيتْ فيها، اِجتَمَعَ اليها نِساءُ المهاجرينَ وَالانصارِ، فَقُلْنَ لَها:کيفَ اَصْبَحتِ مِنْ عِلَّتِک يا ابنه رَسُولِ اللّه؟ فَحَمِدَتْ اللّهَ وَصَلَّتْ عَلي اَبيها، ثُمَّ قَالَتْ: اَصْبَحْتُ وِ اللّهِ عائِفَه لِدُنياکنّ قالِيه لِرِجالِکنّ لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُم وشَنَأتُهُم بَعدَ اَنْ سَبَرتُهُم.
[239]- فَقُبحاً لِفُلولِ الحَدّ واللعب بعد الجد و خَوَرِ القَناه وَ خَطَلِ الرَّأْيِ. لا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدتُهُمْ رِبقَتَها وَ شَنَنْتُ عَلَيهِم عارَها.
[240]- فَجَدْعاً و عَقراً و سُحقاً لِلْقومِ الظّالِمينَ. وَيحَهُم،اَنّي زَخْزَحُوها عَنْ رَواسي الرِّسالَه وَ قواعِدِ النُبُوَّه و مَهْبَطِ الوَحيِ والطَّبينِ باَمْرِ الدُّنيا والدّينِ. اَلا ذلِک هُوَ الخُسرانُ المُبين.
[241]- وَ ما نَقَمُوا مِنْ اَبي الْحَسن؟ ما نَقَمُوا وَاللّهِ مِنْهُ اِلاّ نکيرَ سَيفِه و شِدَّه وَطئِهِ و نَکالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهِ في ذاتِ اللّه. وَاللّهِ لَو تَکافُّوا عَنْ زِمامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللّهِ (ص) اِليه لَاعْتَلَقَهُ ولَسارَبِهِم سَيرا سُجحاً لا يکلُمُ خِشاشُهُ وَ لا يتَعْتَعُ راکبُهُ.
[242]- وَلَاَوْرَدَهُم مَنْهَلاً نَميراً فَضْفَاضاً، تَطْفَحُ ضَفَّتاهُ، قد تَحير بهم الرَّي، و لَفَتَحَتْ عَليهِم بَرکاتٌ مِنَ السَّماءِ وَ الارضِ. و سَيأخُذُهُم اللّهُ بِماکانُوا يکسِبُونَ.
[243]- اَلاهَلُمَّ فَاسْمَعْ وَ ما عِشتَ اَراک الدَّهرَ العَجَبَ. وَ اِنْ تَعْجِبْ فَقَد اَعْجَبَک الحادِثُ. اِلي اَيِّ سِنادِ اِستَنَدُواوَبِاَيِّ عُروَه تَمَسَّکوا.اِسْتَبْدَلُوا الذُّنابيَ وَاللّهِ بِالقَوادِم و العَجُزَ بالکاهل. فَرَغْماً لِمَعاطِسِ قَوْمِ يحْسَبُونَ اَنَّهُم يحْسِنُون صُنعاً.
[244]- اَلا اِنَّهُم هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلکنْ لا يشْعُرُونَ. »اَفَمَنْ يهدي اِلَي الحَقِّ اَنْ يتَّبَعَ اَمْ مَنْ لا يهِدِّي اِلاَّاَنْ يهْدي فَما لکم کيفَ تَحْکمُونَ« اَما لَعَمْرِ اِلهِکنَّ لَقَدْ لَقِحَتْ، فَنَظِرَه رَيثَما تَنِتجُ، ثُمَّ احتَلِبوا طِلاعَ القَعْبِ دَماً عَبيطاً و ذُعافاً مُمْقِراً. هُنالِک يخْسَرُ المُبِطلُونَ وَ يعْرِفُ التّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَ الاَوَّلُونَ.
[245]- ثُمَّ طِيبُوا عَنْ انفسکم اَنفُساً وَ اطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَه جَأشاً، وَ اَبشِرُوا بِسَيفِ صارِم وَ استِبدادِ مِنَ الظّالِمينَ يدَعُ فَيئَکم زَهيداً وَ زَرعَکم حَصيداً. فَيا حَسْرَتي لکم وَ اَنّي بِکم وَ قَدْ عَمِيتْ قلوبُکم عليکم. اَنُلْزِمُکمُوها وَ اَنتُم لها کارِهُونَ.
[246]- بحار الانوار، 43/158 - 159 به نقل از معاني الاخبار صدوق؛ احتجاج طبرسي، 1/108- 109، چاپ مشهد، 1403 هـ. کشف الغمّه اِرْبِلي، ص 147؛ اعلام النّساء عمر رضا کحّاله، 4/123؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، به نقل از سقيفه جوهري، 16/233 - 234، چاپ ايران. نيز بلاغاتُ النّساء، ص 32 که سخنان حضرت زهرا(س) را از سقيفه جوهري نقل کرده است. البته در اين کتُب، مختصر اختلافي در بعضي از الفاظ وجود دارد.
[247]- وقعه حرّه بحوله تعالي در آخر کتاب بتفصيل مي آيد .
[248]- احتجاج طبرسي، 1/109، چاپ مشهد، 1403 هـ
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: در « سقيفه » چه گذشت ... ؟!

پست توسط مائده آسمانی »

به نام خدا


سلام علیکم


واقعا در سقیفه چه گذشت ؟!


تمام اعضاء این خانواده رو دعوت میکنم به مطالعه این تاپیک ، چرا که همین چند روزی که از فوت رسول الله صلی الله علیه و آله و السلم


در سقیفه اتفاقاتی افتاد که سرانجامش رو داریم میبینیم ...


 شهادت حضرت محسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام تسلیت باد .  
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “تاريخ”