جهان در چند روز خلق شده؟ و...

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
New Member
New Member
پست: 6
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۱۰:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 5 بار

جهان در چند روز خلق شده؟ و...

پست توسط Afrooz »

با سلام،
سئوالات من اینقدر زیادن که نمی دونم کدوم رو بگم :sad:
اگه بخوام سئوالاتم رو جدا از هم و توی پست های جدا بگم زیاد می شه، بنابراین با هم می گم:
1- " آدم " را خلق كرديم ، ( كن فيكون ) ، يعني الله گفت آدم خلق بشود و آنهم شد.
بعد مي گويد جفت او را از تن او ساختيم ، (اينجا به توليد ژنتيكي اشاره مي كند ) . در ضمن هيچ اسمي هم از حوا آورده نشده

2- "سوره بقره از آيه 28ملائكه ها به الله مي گو يند: چرا آدم را در زمين خلق كردي كه فساد و خونريزي كند و چرا ما بايد او را سجده كنيم ؟
"سوره الذاريات 56نيافريديم جن و انسان را مگر براي عبادت ...
الله و فرشته ها ميگويند در زمين،( نه اينكه در بهشت ) بنابراين ادم در بهشت خلق نشده كه بعداً از بهشت اخراج شده باشد
خلقت انسان در زمین بوده یا در بهشت؟

3- دليل الله براي خلق انسان
"و ما خلقت جن والانس الا ليعبدون"
در شروع خلقت گفته شد ما ادم را خلق كرديم تا فرشته ها و شيطان را امتحان كنيم ، و وسيله امتحان فرشته ها و شيطان هم سجده گزاري بر آدم بود.

4- در جایی از قرآن می گوید ما همه چیز را از دود آفریدیم و جایی می گوید از آب! جهان واقعاً از چه چیزی خلق شده؟ آیا این دو آیه با هم تناقض ندارند؟ آیا اشتباهی صورت گرفته؟

5- سوره فصلت از ايه 8ا و افريد زمين را در دو روز ..........و گردانيد در ان كوه ها را در چهار روز .............پس پرداخت به اسمان كه به صورت دود بود ..........پس قرار داد انها را هفت طبقه در دو روز .........
"سوره هود ايه 8و اوست كه افريد زمين و اسمانها را در شش روز ...........
جمع روزهاي آفرينش در آيه اولي به 8 روز مي رسد ، ولي در آيه بعدي تاكيد دارد كه همه آفرينش در 6 روز خاتمه يافته.
اين آيات ميرساند كه الله خالق زمان نبوده، و او هم مي بايستي مدتي صبر مي كرده تا چيزي توليد شود؟
واقعاً در چند روز بوده؟

6-و اما در خلقت آسمان گفته ميشود كه اسمان بصورت دود بوده، در واقع معني آن " تقدم ماده " بر خلفت كن فيكن الله است
با خرد ايجانب جور در نمي آيد كه الله در وحله اول زمين را خلق كرده و بعد بفكر جا براي زمين باشد

7-در تمت دنیا این قانون وجود دارد که:
ھر مرد و زن بالغی حق دارند بی ھیچ محدوديتی از حیث نژاد، ملیت، يا دين با ھمديگر زناشويی كنند و تشكیل خانواده بدھند. در تمام مدت زناشويی و ھنگام انحلال آن، زن و شوھر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.
ولی در اسلام این گونه نیست و زن مسلمان نمی تواند با مرد کافر ازداواج کند!!! چرا؟ پس عشق و عاطفه و انسانیت هیچ

8- "سوره النسا" نكاح كنيد آنچه خوش آيد شما را از زنان ، دو تا ، سه تا و يا چهار تا و اگر بترسيد كه عدالت نورزيد، يكي را نكاح كنيد و آنجه را كه مالك هستيد بدستور الله تصاحب كنيد.
آنچه مالک آن هستید یعنی چه؟

9- به زنهاني كه جزو اموال مردان عرب محسوب ميشدند ، آیا کنیزان کسانی هستند كه امروزه بهشان ميگويند خود فروش و يا روسپي؟
سوره النسا" آيه 4و آتوا النساء صدقا تهن... و صدقه زنان را بدهيد "
سوره النسا" آيه 29و اتوهن اجورهن .... " و بدهيد حق الزحمه ايشان را " منظور پولي است كه در آنزمان به يك كنيز ( روسپي ) داده مي شده
واگر استطاعت نداريد كه زن آزاده و با ايمان بگيريد، پس تصاحب كنيد كنيزان را با اجازه صاحبانش و بدهيد مزدش را تا خدا راضي شود
واقعاً کنیزان چه کسانی بودند؟ که بدون ازدواج با آنها به صاحبانشان حلال می شدند؟ و اینها هیچ اختیاری از خود نداشتند؟

10- سوره النسا" آيه 38 الرجال قوامون علي النسا ..... واللاتي تخافون ..... واضربوهن ...... مردان فرمانروايان زنان هستند و اگر نافرماني كردند پس بزنيدشان؟

11-سوره كهف آيه 44المال والبنون زينه الحيوه الدنيا .... يعني ثروت و فرزند پسر آرايش زندگاني دنيا هستند؟ اگه این طوری باشه که پس خود اسلام هم برای پسرها امتیاز بیشتری قایل شده؟

12- سوره الاحزاب آيه 48"اي كساني كه ايمان آورده ايد، اگر با يك زن مومنه ازدواج كرديد و از او خوشتان نيامد ،
فرقي نمي كند چه بلائي به سر او بياوريد ، فقط وارد كشتزار نشويد و او را طلاق بدهيد. او را بر شما هيچ حق و حقوقي نيست، پس شما او را پولي بدهيد و رهايش كنيد

13- آیا اسلام فقط به عیش و نوش مردها توجه دارد و زن ها را برای راحتی و خوش گذارانی آن ها آفریده؟ پس عدالت کجاست؟ در این صورت اینکه می گویند در اسلام زن و مرد با هم برابرند غلط است!


البته این رو هم بگم که اینها سئوالات خود من نیست. سئوالات یه کسیه که قرآن رو خونده و یه جاهایی رو نفهمیده کسی هم نیست که بهش توضیح بده
من می خوام که جواب ها خیلی ساده ولی در عین حال خیلی صریح باشه.
ممنون

::sh
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

[align=center]بسم الله الرحمن الرحیم  

با سلام و عرض خوشامد خدمت شما ؛

البته چون سوالات یکجا آمده ، لزوما پاسخ ها معلوم نیست یکجا داده شود . سعی می شود آرام آرام پیش برویم .

در مورد قرآن در مناسبت های مختلف خدمت دوستان تاکید کرده ایم که چند نکته مهم لازم به تذکر است :

اولا دین اسلام به دوشکل نازل شده ، قرآن و حدیث (توضیح قرآن) ؛ اصول دین در قرآن آمده و توضیح و بیان آن در کلام پیامبر ص (بر اساس ایه 44 سوره نحل)

قرآن نیاز به توضیح دارد . پس همه چیز در قرآن نیامده و فقط اصول اساسی دین آمده و لذا نیاز به تفسیر دارد .

ثانیا در بررسی یک آیه به تنهایی نمی شود معنای کامل و یا حکم دین اسلام را در مورد آن فهمید . بلکه باید آیات قبل و بعد آن بررسی شود و نیز آیات هم خانواده با آن

چرا که ممکن است مسئله ای در آیه به صورت مختصر آمده باشد اما توضیح بیشتر آن در آیه ای دیگر آمده باشد .

این دو مقدمه بسیار لازم است برای فهم صحیح قرآن . مسئله سوم هم این است که متاسفانه با برخی ترجمه های موجود که خطاهای بسیار دارند

نمی شود قرآن را به طور کامل فهمید بلکه باید با زبان خود قرآن آشنا بود .


قسمت اول پاسخ ها (البته سوال ها خیلی با عجله نوشته شده و بعضی اوقات اصلا سوالی مطرح نشده و برداشت شخصی بیان شده بصورت مبهم ) :

1- خلق برای خداوند درست است که به صورت کن فیکون است ، اما در مورد خلقت انسان مراحل آن را بصورت مفصل آورده ؛ از گل و سپس دمیدن روح و ...

مورد بعدی که فرمودید ، درباره خلقت انسان (بصورت مطلق) است و می گوید جفت او را از جنس خود او قرار دادیم ( نه از تن او) . جفتش همجنس اوست تا بتواند با او زندگی کند .

( و جعل منها زوجها ) اگر منظور آدم بود باید می گفت و جعل منه ؛ اما گفته جعل منها ( یعنی از جنس او ، مرجع ضمیر "ها" نفس است )

پس ربطی به ادم و حوا ندارد که اسم بیاورد . می گوید هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها . (جعل یعنی قرار داد ، قانون زوجیت را بین نفس های شما )

همه انسان ها را از یک جنس آفرید و زوج او را نیز از جنس او قرار داد .

2- اولا خداوند می گوید من در زمین جانشینی قرار خواهم داد . و پس از خلقت آدم او را در زمین قرار داد در باغی (در زبان عرب هر باغی را جنة می گویند)

طبق تحقیقات محققین اخیر ، این باغ در زمین بوده و طبق آیات قرآن(طه:18) چند ویژگی داشته ، این که گرسنه نمی شوی ، تشنه نمی شوی ، و نیازی به پوشش نداری (چون پوشش خاصی بر آنها بود)

بعد از آن اتفاق ، آدم را از این مقام که در آن باغ داشت اخراج کردند و هبوط در مقام داشت ؛ نه از بهشت به زمین . بلکه از آن باغ خاص وارد زندگی معمولی شد و این مسائل روزمره .

پس خلقت در زمین بوده . چراکه اگر کسی وارد آن بهشت ابدی شود دیگر قابل اخراج نیست و فیها خالدون است . لذا آن باغ در زمین بوده است و بهشت اصلی نبوده .



3- دلیل آفرینش هم همان عبد بودن و بندگی خداست . و هیچ جا گفته نشده که برای امتحان فرشته ها بوده .

اما دقت شود که فرمان سجده کردن برای امتحان بوده ، نه خلقت . نباید این دو مسئله قاطی شود . خلقت جداست که هدفش عبودیت بوده .

امتحان آنها هم با سجده بوده . ایندو امر جداگانه هستند .

در حین این ماجرا نیز فرشتگان آزموده شدند به سجده کردن . ( آن هم سجده به معنای احترام و بزرگداشت این خلقت خدا )


 البته جالب است که سوال کننده خودش در بعضی جاها جواب خود را داده .  

در آیات سوره فصلت آمده که آسمان به شکل دود بوده و نه خلقت همه چیز از دود !

و در قرآن نگفته که ما همه چیز را از آب آفریدیم بلکه گفته حیات را در هر چیز با آب قرار دادیم . ( و جعلنا من الماء کل شی حی : 30 انبیاء) یعنی موجودات زنده حیاتشان به آب است

و در خلقت او از آب استفاده شده . نه همه چیز

4- پس اشتباهی و تناقضی شکل نگرفته . مگر در ذهن خواننده که بدون دقت آیات را بررسی نموده اند .


6و5- اولا معنی یوم در آیه روز نیست . بلکه دوران است . مدت خلقت جهان یک لحظه بوده . اما تکامل آن در شش دوره صورت گرفته است و یوم همه جا به معنی روز نیست .

آن هم روز به معنی 24 ساعت ! معنی دیگر یوم روزگار است . یعنی در شش دوران جهان خلق و در واقع آماده زندگی انسان بر روی زمین شد .

این هم ایات سوره فصلت :

قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ (9) وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ (10)

ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ (11)‏ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (12)

اولا زمین در دو روز(دوره) آفریده شد . سپس در آیه بعد آمده که نیازهای بشری و کوهها و ... همگی (باهم و با آن دو روز اول) در چهار روز آفریده شد . یعنی دو روز اول بعلاوه دو روز بعد . می شود چهار روز .

اربعة ایام سواء یعنی همه اینها با آن موارد آیه قبل در چهار روز آفریده شد . پس دقت در معنای عربی مهم است . نه اینکه زمین دو روز ، و بعد کوها 4 روز . گفته زمین دوروز و با کوهها مجموعا همگی چهار روز .

با یک جمع و تفریق ساده می توان فهمید که مدت کوهها و غیره هم دوروز می شود . ( و با زمین مجموعا 4 روز= دوران)

بعد به سراغ آسمان می رود . که ان هم در دو روز . دقت کنید که نمی گوید سراغ خلقت آسمان بلکه می گوید تقسیم بندی آن به هفت طبقه ( که ما نمی دانیم منظور از طبقات دقیقا چیست)

چرا که خود می گوید به سراغ آسمان که به صورت گاز (یا همان دود عوامانه) بوده می رود . پس بوده و اول آسمان به صورت گاز خلق شده است و بعد زمین .

پس نمی شود اشکال گرفت چرا جای زمین بعدش خلق شده . آسمان خلق شده بوده به صورت گاز . و سپس زمین خلق شده .

عرض کردیم که یوم به معنی مدت زمان کنونی ما نیست . بلکه برای فهم ما خداوند بصورت مرحله ای تعریف و بیان می کند .

او خود زمان را خلق کرده و براساس آن برای ما شرح می دهد . بعد هم گفتیم که قدرت ایجاد او تا این حد است که بگوید موجود باش و آن موجود می شود . اما نه اینکه همه جا چنین کند .

یکی از حکمت های اینکه جهان به شکل تکاملی خلق شده این است که در روزگاری مثل امروز دانشمندان با بررسی دوره های مختلف بتوانند به قدرت خالق وسیر آفرینش پدیده ها و در آخر

به وجود بی همتای او پی ببرند .

دوره های تکامل جهان هنوز هم به پیش می رود و جهان ساکن نیست . لذا خلقت اولیه او در یک آن بوده ، اما مراحل شکل گیری آن تا رسیدن به وضع موجود در دوره های مختلف بوده .


با اینکه توضیح دادیم اما باز هم تکرار می کنیم که آسمان را بصورت گاز آفریده بود و سپس زمین را آفرید و بعد تقسیم بندی طبقات آسمان را سپس انجام داد .

نه اینکه دود خود به خود بوده بعد او آسمان را از دود آفرید . پس تقدم ماده بر خلقت معنی ندارد .

 ( خیلی از کج فهمی ها ناشی از بی دقتی در عبارات قرآن و عجولانه خواندن آن است ) 

إن شاء الله ادامه مطلب تا به زودی ... :razz:
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
New Member
New Member
پست: 6
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۱۰:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 5 بار

پست توسط Afrooz »

واقعاً ممنون از اين توضيحاتتون
خيلي خوب، ساده و کامل بود
البته حق با شماست که من يک مقدار اين سئوالات رو با عجله نوشتم چون فرصتي براي مفصل نوشتن و باز کردن مطالب نيست.
و جايي هم گفتين که سئوال کننده خود جواب خودشو داده که من هم گفتم که اين سئوالات از طرف خودم نيست
بنابراين طبيعيه که من هم جاهايي نظرات خودم رو بگم

منتظر بقيه جواب ها هستم
New Member
New Member
پست: 6
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۱۰:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 5 بار

پست توسط Afrooz »

البته بعداً در طرح سئولاتم دقت بیشتری می کنم و سعی می کنم که اونها رو کامل توضیح بدم
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

[align=center]به نام یکتای بی همتا  
با سلام مجدد :D

ادامه ...

7- این مقدمه در پاسخ به این سوال لازمه که اول ما بفهمیم دین برای چه آمده ؟ اگر همه مردم دنیا حرکات و سکناتشان مورد تایید خدا بود دیگر دلیلی نداشت
دینی بفرستد تا ایشان را به بهترین راه رهنمون شود . همچنین دین ، خود استقلال قانون دارد و نمی آید ببیند همه چه کار می کنند و سپس آن را امضا کند
و همان را قانون قرار دهد .

لذا این اصلا معیار صحیحی نیست که ببینیم اکثریت چه می کنند پس دین هم باید همان کند . مثلا همه جای دنیا در رستوران ها مشروب سرو می کنند !
ولی چرا در کشورهای اسلامی نمی کنند ؟ پس عشق وصفا و حال چه می شود ؟!؟!؟

 عقل چنین قیاسی را نمی پذیرد ! 

حال برویم سراغ هدف ازدواج ؛ در دین ، هدف و کارکرد اصلی ازدواج پرورش نسل توحیدی معرفی شده ، تا هدف از خلقت (همان مطلبی که شما هم فرمودید یعنی عبودیت خداوند محقق شود)

پس اگر پدر و مادری هر کدام آئینی جداگانه برای خود داشته باشند ، مسلما فرزندی که به دنیا می آید حیران می ماند که به کیش پدر برود یا به دین مادر بگراید ؟
این تشتت ذهنی معمولا باعث دین گریزی او می شود و اصلا نقض غرض برای خلقت !

پس همسانی در عقیده اولا نسل سالمی را به جای می گذارد و ثانیا در زندگی خود زن و مرد ، که اصل مهم آن آرامش است تاثیر مستقیم دارد .

به فرض هرکدام آئینی دارند و هر آئین هم رسوماتی، بالاخره در طول زندگی به مشکل بر می خورند و توان ادامه نخواهند داشت و اصلا آن آرامشی که در دین
و نیز ذهن خودشان مد نظر است به آن نخواهند رسید .

مطلب سوم این است که بر فرض اگر بپذیریم که هدف و پایه ازدواج عشق تنها باشد (سوای مطالبی که عرض شد) مطمئنا اگر این عشق واقعی باشد ،
برای رسیدن به همدیگر ، یکی باید عقیده خود را به دیگری ایثار کند و گرنه عاشق واقعی نخواهد بود . لذا باز هم به یکی شدن عقاید می رسیم !

(اما در عشق و موضوعیت آن اختلاف نظر بسیار است چون بر فرض هم که هدف خوبی باشد اما می بینید که همان تمام دنیایی که مثال زدید، به خاطر فروپاشی معیارها و سر دادن شعارهای کاذب عشق مدار ، فساد به بی نهایت رسیده و آمار ازدواج نیز منفی شده ، پس معلوم است که معیارشان غلط بوده ؛ چرا که دو نفر که نتوانند از نظر فکر وعقیده همدیگر را تحمل کنند در سایر موارد که وضع معلوم است)

این مقدمه ای بود برای فهم دقیق هدف و کارکرد دینی ازدواج و شرایط تعیین شده برای آن که مطابق خلقت و فطرت انسانی است .


8- سوره نساء با آیاتی در مورد یتیمان و حقوق آنها شروع می شود . و اصل اساسی هم بر قسط و عدل بنا نهاده شده ؛
(همان چیزی که سوال کننده محترم ، مدّعی عدم آن در دین شده است)

آیه می گوید اگر در ازدواج با یتیمان می ترسید که نتوانید حقوق مسلّم آنها را رعایت کنید با زنان آزاد دیگر ازدواج کنید ( که تعداد آن هم حد اکثر چهار زن است )
این عدد هم حد را می رساند نه اینکه خدا دستور بدهد بروید به این تعداد ازدواج کنید؛ بلکه پیش بینی از سوی خالق صورت گرفته برای مواقع ضرورت که شرایط آن در کتب فقهی آمده .
و بر اساس توانمندی هایی که در درون مرد گذارده توانایی اداره چند زن را هم قرار داده . اما خود خالق هم می داند که اکثریت اینها نمی توانند عدالت را بین چند زن رعایت کنند در ادای حقوق ( لذا فرموده بهتر است همان یکی را بگیرید )

پس می بینید که عدالت شرط شده . وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ (3)

نکته بعدی در مورد مالکیت است . که در آن زمان نسبت به کنیزان داشته اند و خریدو فروش غلام و کنیز هنوز وجود داشته ، اما با قوانین تیزبینانه اسلام کم کم محدود و از بین رفته است .
اما کنیز همچون زن شرعی به او محرم بوده و حکم محرمیت داشته برای آشنایی بیشتر با تعریف و شرایط کنیز و عبد به تاپیک زیر مراجعه کنید :
http://www.eteghadat.com/forum/viewtopi ... =3336#3336

اما تصور غلطی که در مورد کنیز تعبیر به روسپی کردید ، غلط است و به این معنی نیست طبق تاپیک مذکور .
ولی تعریف درست در احکام و آیات این بوده که کسی که در جنگ اسیر شود حکم طلاق با همسر قبلی را برایش دارد و می توان با او ازدواج کرد ( البته بعد از اتمام عدّه و نیز خواندن عقد ! )


9- اما این آیه شماره چهار اصلا مربوط به زن دائم و مهریه آن است :

و مهر زنان را (بطور كامل) بعنوان يك بدهى (يا عطيه،) به آنان بپردازيد! (ولى) اگر آنها چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف كنيد! (4)

آیه بعدی که نوشتید اشتباها 29 ، در اصل آیه 24 و25 است ؛ که در مورد حکم ازدواج موقت است که آن هم عقد دارد !
و اینگونه نیست که بی اختیار تصاحبی صورت گیرد، بلکه اختیار طرفین شرط است . اجورهنّ نیز به معنای مهریه عقد موقت است .

و زنان شوهردار (بر شما حرام است;) مگر آنها را كه (از راه اسارت) مالك شده‏ايد; (زيرا اسارت آنها در حكم طلاق است;) اينها احكامى است كه خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد)، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد; در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد. و زنانى را كه متعه ( ازدواج موقت) مى‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهى بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين‏مهر، با يكديگر توافق كرده‏ايد. (بعدا مى‏توانيد با توافق، آن را كم يا زياد كنيد.) خداوند، دانا و حكيم است. (24)

و آنها كه توانايى ازدواج با زنان (آزاد) پاكدامن باايمان را ندارند، مى‏توانند با زنان پاكدامن از بردگان باايمانى كه در اختيار داريد ازدواج كنند -خدا به ايمان شما آگاه‏تر است; و همگى اعضاى يك پيكريد- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزويج نماييد، و مهرشان را به خودشان بدهيد; به شرط آنكه پاكدامن باشند، نه بطور آشكار مرتكب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگيرند. و در صورتى كه «محصنه‏» باشند و مرتكب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. اين (اجازه ازدواج با كنيزان) براى كسانى از شماست كه بترسند (از نظر غريزه جنسى) به زحمت بيفتند; و (با اين حال نيز) خوددارى (از ازدواج با آنان) براى شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (25)


10 – باز هم متاسفانه مشکلات ترجمه دامنگیر فهم دقیق می شود . قوّامون جمع قوام است یعنی موجب استواری و محکمی خانواده و زندگی . مردان به سبب استعدادهای خدادادی که در اختیارشان قرار داده شده نگهدارنده و اداره کننده زندگی هستند و این به معنی برتری نیست ؛ تازه زحمتی است بر دوش آنها و زنان از این مسولیت سخت معاف شده اند و در عوض کارهای دیگری به عهده شان است .

بنابرهمین اداره امور است که اگر در زندگی ، نافرمانی و یا عدم پذیرش زن نسبت به مسولیتش صورت گرفت برای تنبیه ( به معنی آگاه کردن او ) و توجه دادن او اسلام چند راه را اجازه داده .

همانطور که خاطرتان هست ، گفته بودیم که قرآن نیاز به مفسر و کلام پیامبر.ص دارد تا بفهمیم منظور چیست ؟

دوم اینکه برخی عادات جاهلی را اسلام محدود نموده و سپس در واقع از بین برده است . یکی هم زدن زنان بوده .
که پیامبر .ص این آیه را تفسیرکردند که با ته چوب مسواک یک تلنگری حق دارید بزنید فقط جهت تذکر . یعنی در واقع هیچ !!!
چنین چیز بی ارزش و سبکی اصلا زدن ندارد .
و لذا هشدار دادند که اگر این زدن موجب کبودی و یا جراحتی شود با خدا طرف هستید و روز قیامت جایی در کنار من نخواهید داشت .
و در جای دیگر فرمودند نزدیکترین شما در بهشت به من ، نرمخوترین شماست نسبت به خانواده اش است .
پس چنین دین رحمتی چگونه می تواند اجازه ضرب و شتم دهد ؟!!!

 لذا باید دقت کرد که بدون تفسیر معصوم ، فهم قرآن دچار لغزش و بیراهه خواهد شد .  


11- دقت شود که بَنون ، در این آیه به مطلق فرزندان اشاره دارد ( چه دختر و چه پسر ) و این از قواعد لغت عرب است . و اینجا هم به معنی کلی فرزندان است .
و منظور دقیق آیه این است که مال و فرزندان زینت زندگی دنیا هستند و با آیات دیگر ، این را توضیح می دهد که ما شما را به وسیله همین زینت ها آزمایش می کنیم . المال و البنون فتنة . فتنه یعنی : وسیله آزمون شما هستند و باید در حفظ و برخورد و استفاده از آن دقت کنید .
پس ربطی به امتیاز بین پسر و دختر نیست و اصلا موضوع چیز دیگری است .


12- این آیه شماره 49 است نه 48 (دقت شود که شماره هر آیه در پایان آن آمده نه در اول آن)

این آیه کاملا صریح است و مربوط به طلاق است .

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً (49)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه با زنان با ايمان ازدواج‏كرديد و قبل از همبستر شدن طلاق داديد، عده‏اى براى شما بر آنها نيست كه بخواهيد حساب آن را نگاه داريد; آنها را با هديه مناسبى بهره‏مند سازيد و بطرز شايسته‏اى رهايشان كنيد. (49)

فکر می کنم معنی کاملا واضح است . و چیزی از خوشامد و ناخوشامد مردان نیست ! بلکه دستور داده اگر توافقی حاصل نشد و طلاق گرفتید چنین کنید .
تازه دستور بسیار زیبایی به مردان داده که آنها را با احترام و هدیه مناسبی رها سازید و از هم جدا شوید و او را تکریم کنید نه با کراهت و بدرفتاری و کینه جدا شوید
( و اینها خود کارکردهایی است برای بازیابی محبت ؛ و در غیر اینصورت نیز ارزش زن را می رساند )

و ترجمه های غلط کشتزار و پولی بدید و ولش کنید و ... در شان قرآن نیست و متاسفانه به سرعت هم رواج پیدا می کنند این ترجمه های غیر علمی؛
 (پس در انتخاب ترجمه مورد استفاده باید دقت کرد ) 


در نتیجه مشخص شد که پرچم دار عدالت کدام دین است ! و تازه عدالت که حداقل است و شما نکات اخلاقی بالاتر از عدالت را هم در این آیات روشنگر می بینید .

البته یک پرانتز لازم : ( معنی عدالت هم برابری نیست ! این غلط است بگوییم زن و مرد برابرند . این نقصی است نه فضیلت ؛ در جملات وشعارها هم باید دقت شود . عدالت یعنی هرچیزی در جای خود ؛ بر اساس خلقت زن حقوق و وظایفش متناسب خودش وضع شده و برای مرد هم متناسب او . هر کدام متناسب خودش عادلانه است و ظلمی در حق دیگری نشده ؛ لذا عدالت فراتر از مساوات است و از نکات مهم خلقت است ) ؛
و نیز ملاک برتری هم ، جنسیت نیست بلکه تقوی است ( إنّ اکرمکم عند الله اتقیکم ) .


 نکته بعدی این است که در مواجهه با قرآن و دین ، نباید با پیش فرض های ذهنی وارد شویم . مثلا ممکن است ما از کودکی روی مسئله حقوق دختر و پسر و رفتار تبعیض آمیز دیگران حساس شده باشیم و همیشه دنبال این باشیم که مثلا زنان را مظلوم نشان دهیم و همه ادیان را هم بر ضد زنان فرض کنیم و با این ذهنیت ، معنای غلطی را هم به آیات تحمیل کنیم ...

خیر ! بلکه باید با ذهنی پاک و قلبی سلیم به پی جویی حقیقت رویم و افراد را با حق بسنجیم ؛ نه اینکه حق را با افراد و رفتار آنها !
 



 خداوند همه ما را در فهم صحیح دین و برنامه تکامل بخش خود موفق بدارد :razz: 
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
New Member
New Member
پست: 6
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۱۰:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 5 بار

پست توسط Afrooz »

ممنون از اينکه به اين همه سئوال جواب دادين

و

چرا نبايد در ذات خدا فکر کرد؟ مگه نه اينکه انسان دوست داره که خالق خودش رو بشناسه!
ولي گفته شده که ما نبايد در ذات خدا تفکر کنيم.
گاهي آدم به اين جور سئوالات هم فکر مي کنه ولي به چيزي نمي رسه
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

[align=center]به نام خدا  

با سلام خدمت دوست محترم :D

يکي از راههايي که براي شناخت خالق از طرف خود خالق معرفي شده ، شناسايي قدرت و صفات او از طريق مخلوقاتش است .

که به دو طريق ممکن است . سير انفسي (درون خودمان) و سير آفاقي (بيرون از وجودمان) .

او خود مي دانسته که مخلوقش مشتاق شناخت اوست ، اما با توانايي هاي محدودي که به او داده و علمي که به وجود خودش دارد مي داند چنين مخلوقي توان درک آن وجود کامل را ندارد . ( ولا يحيطون به علماً ) طه 110

يعني نمي توانند احاطه علمي به او پيدا کنند . چون در اين صورت از او برتر خواهند بود . اگر کسي بر کسي احاطه علمي پيدا کند يعني بتواند او را بشناسد به طور کامل ، نشانه برتري او بر آن موجود است .

از طرفي معمولا شناخت انسان ها از طريق کنار هم گذاشتن معلومات مختلف و يا قياس و تشبيه کردن موجود به چيزي ، در ذهنش است .
اما ( ليس کمثله شئ ) شوري 11
پس چون کسي مثل او نيست که بتوان از طریق قياس با آن ، به علم اجمالي حتي رسيد ، لذا نهي شده که در اصل او نمي توان فکر کرد و نبايد فکر کرد .

 بلکه قدرت او را با عظمت مخلوقاتش بايد شناخت و صفات والاي او . و اينکه ببينيم او از ما چه خواسته تا با عمل به آن به کمال برسيم .  

چون خيلي اوقات بعضي علم داشتن ها هم کمکي به سعادت انسان نمي کند ( بر فرض محال هم اگر ذات او را بشناسيم ) باز در انتها بايد ببينيم او چه دستوري داده و اطاعت کنيم تا رستگار شويم .

لذا هدف را نبايد فراموش کرد . و بندگي او ، با معرفت اجمالي نسبت عظمت و صفاتش حاصل مي شود .

و بيش از اين نهي شده ايم چون راه پيدا نمي کنيم . چرا که ابزارش و ظرفيتش دراختيار ما گذاشته نشده .

(بلا تشبيه) مثل اينکه بار سنگين يک تريلي را به روي شانه کودکي سوار کنيم !!! ( از او چه خواهد ماند ... :? )


موفق باشید :D :razz:
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
ارسال پست

بازگشت به “پرسش و پاسخ”