»» فضايل اميرالمومنين على (عليه السلام) ««

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: نمونه هايي ازفضائل و سيره فردى امام على (ع)

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 






اهميت دادن به جوان


‎ 3- روزى اميرالمؤمنين صلوات الله عليه به بازار كرباس فروشان آمد، دكاندارى ديد كه قيافه خوبى داشت، فرمود: دوتا لباس مى‏خواهم كه قيمت آنها پنج درهم باشد،

مرد برخاست و گفت: يا اميرالمؤمنين آنچه بخواهى در دكان دارم، امام ديد كه دكاندار او را شناخت، لذا از آنجا دور شد.

به دكانى رسيد كه فروشنده آن غلام بود، امام از او دو لباس خريد به پنج درهم،

يكى را به سه درهم و ديگرى به دور درهم، آنگاه به قنبر فرمود: سه درهمى را تو بپوش. قنبر گفت: آنرا شما بپوشيد كه بالاى منبر مى‏رويد و بر

مردم خطبه مى‏خوانيد. امام فرمود: تو جوانى، آرزوى جوانى دارى، من از خدايم شرم مى‏كنم كه خود را در لباس بر تو ترجيح بدهم.

شنيدم رسول خدا (ص) درباره غلامان مى‏فرمود: از آنچه مى‏پوشيد بر آنها بپوشانيد و از آنچه مى‏خوريد به آنها بخورانيد:


«قال و انت شابّ و بك شَرَهُ الشّباب و انا استحيى من ربى أن اتفضّلَ عليك سمعتُ رسول اللّه (ص) يقول: اَلِبسوهم ممّا تَلْبَسون و اطعموهم ممّا تأكُلُون...»3



پى نوشت ها:

3- روضة الواعظين ص: 131 مجلس 10، مناقب آل ابى طالب 2 ص 97.
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: نمونه هايي ازفضائل و سيره فردى امام على (ع)

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 




اخلاق پسنديده



4-اميرالمؤمنين صلوات الله عليه در راه كوفه با يك نفر «ذمى» راه مى‏رفتند، مرد ذمى به او گفت: بنده خدا كجا مى‏روى؟

فرمود: مى‏خواهم به كوفه بروم، بعد از مدتى، مرد ذمى به راه ديگرى برگشت و خواست از امام جدا شود، حضرت نيز به راه او رفت،

مرد ذمى گفت : بنده خدا مگر نگفتى كه به كوفه مى‏روم؟ اما فرمود آرى به كوفه مى‏روم،

ذمى گفت: اينجا راه كوفه نيست، حضرت فرمود: ميدانم راه كوفه نيست،

گفت: پس چرا با من مى‏آيى؟ فرمود: كمال رفاقت آنست كه شخص در وقت جدا شدن به احترام رفيق، مقدارى او را مشايعت كند، پيامبر ما به ما چنين ياد داده است.

«قال له اميرالمؤمنين (ع) هذا من تمام الصحبة ان يشيّع الرجل صاحبه هنيئة اذا فارقه و كذلك امرنا نبينا (ص)».

مرد ذمى گفت: آيا پيامبرتان چنين دستور داده است؟ فرمود: آرى، ذمى گفت: پس آنكه به او ايمان آورده‏اند در اثر اين چنين اخلاق پسنديده است،

گواهى مى‏دهم كه من نيز بر دين تو هستم، آنگاه با آن حضرت به كوفه آمد و چون امام را شناخت اسلام آورد.4



پى نوشت ها:

4- كافى ج 2 ص‏670 كتاب العشرة باب حسن الصحابة.
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: »» فضايل اميرالمومنين على (عليه السلام) ««

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 




كاروتلاش



5- جوانى بنام ابى نيزر از فرزندان نجاشى پادشاه يمن در كودكى به مدينه آمد در محضر رسول خدا (ص) به اسلام مشرف گرديد،

او درخدمت آن حضرت زندگى مى‏كرد، پس از رحلت رسول الله (ص) در خدمت فاطمه و فرزندان او (عليهم السلام) بود.

ابو نيزر گويد: من حراست دو مزرعه اميرالمؤمنين (ع) را به عهده داشتم كه يكى «عين ابى نيزر» و ديگرى «بُغيبه» بود،

روزى آن حضرت در مزرعه به من فرمود: طعامى براى خوردن هست؟ گفتم: دارم ولى آن را براى اميرالمؤمنين خوش ندارم، كدوى مزرعه است كه با

روغن كهنه دنبه گوسفند تهيه كرده‏ام،فرمود: بياور، آوردم .

امام برخاست و در جوى آب دست خويش را شست، بعد مقدار از آن كدو را ميل فرمود، سپس دست خويش را خاكمال كرد و با دو دست مقدارى آب نوشيد،

بعد فرمود: ابانيزر دستها پاكترين ظرفند، آنگاه با رطوبت دستها شكم مبارك خويش را مسح كرد و فرمود: هر كه شكمش او را داخل آتش كند،

خدا او را از رحمت خويش دور فرمايد: «من ادخله بطنه فى النار فابعده الله».

آنگاه كلنگ را به دست گرفت و براى كندن چشمه به دورون آن رفت، كلنگ مى‏زد و همهمه مى‏كرد، سپس از چشمه بيرون آمد كه هنوز از آب خبرى نبود،

پيشانى آن حضرت عرق مى‏ريخت، دفعه ديگر داخل چشمه گرديد، كلنگ مى‏زد، آنگاه چشمه به آب رسيد، آب مانند گردن شتر بيرون مى‏زد امام به

سرعت بيرون آمد و فرمود: خدا را گواه ميگيرم كه آن در راه خدا صدقه است .

ابا نيزر براى من دواة و صحيفه بياور، به زودى آن دو را محضرش آوردم نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم»

على اميرالمؤمنين اين دو مزرعه معروف به عين ابى نيزر و بغيبه را صدقه جارجه بر فقراء اهل مدينه و ابن سبيل قرار داد.

خدا چهره على را در روز قيامت از آتش جهنم نگاه دارد. اين دو قابل فروش و هبه به ديگرى نيستند تا روزى كه به خدا ارث رسند و او بهترين وارثان است

مگر آنكه حسن و حسين به آن دو احتياج پيدا كنند كه مطلق در اختيار آن دو مى‏باشند.

«بسم الله الرحمن الرحيم هذا ما تصدق به على اميرالمؤمنين تصدق بالضيعتين المعروفتين بعين ابى نيزر و البغيبة على فقراء المدينة و ابن السبيل ليقى الله

بهما وجهه حرالنار يوم القيامة لاتباعا ولا توهبا حتى يرثهما الله و هو خير الوارثين الا ان يحتاج اليهما الحسن و الحسين فهما طلق لهما و ليس لغيرهما».


محمد بن هشام گويد: امام حسين (ع) را قرضى پيش آمد، معاويه به او نوشت حاضرم «عين ابى نيزر» را به دويست هزار دينار بخرم،

امام قبول نفرموده وگفت: «انّما تصدق بها ابى ليقى الله وجهه حّرالنار» من به هيچ قيمتى آنرا نخواهم فروخت (الكنى والالقاب كلمه مبرد، سيرالائمة ج 1، ص 321).
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: »» فضايل اميرالمومنين على (عليه السلام) ««

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 





زهد



6- احنف بن قيس مى‏گويد: روزى به دربار معاويه رفتم، وقت ناهار آن قدر طعام گرم، سرد، ترش و شيرين پيش من آوردند كه تعجب كردم

بعد طعام ديگرى آوردند كه آنرا نشناختم، پرسيدم اين چه طعامى است ؟

معاويه جواب داد: اين طعام از روده‏هاى مرغابى تهيه شده، آنرا با مغز گوسفند آميخته و با روغن پسته سرخ كرده و شكر نيشكر در آن ريخته‏اند.

احنف بن قيس گويد: در اينجا بى اختيار گريه‏ام گرفت، گريستم، معاويه به حال تعجب گفت: علت گريه‏ات چيست؟ گفتم: على بن ابيطالب (ع) يادم افتاد،

روزى در خانه او بودم، وقت طعام رسيد فرمود ميهمان من باش آنگاه انبانى مهر شده آوردند، گفتم در اين انبان چيست؟ فرمود: آرد جو «سويق شعير».

گفتم: آيا مى‏ترسيد از آن بردارند يا نمى‏خواهيد كسى از آن بخورد؟

فرمود نه، هيچ يك نيست، بلكه مى‏ترسم حسن و حسين بر آن روغن يا روغن زيتون داخل كنند،

گفتم: يا اميرالمؤمنين مگر اين كار حرام است؟ فرمود: نه بلكه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعيف باشند تا فقر باعث طغيان فقراء نشود،

- هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگويند: بر ما چه باك سفره اميرالمؤمنين نيز مانند ماست .

فقال (ع) «لا ولكن يجب على ائمة الحق ان يعتدوا انفسهم من ضعفة الناس لئلا يطغى الفقير فقره»

معاويه گفت: اى احنف مردى را ياد كردى كه فضيلت او قابل انكار نيست .6

جمله اخير امام صلوات الله عليه در نهج‏البلاغه خطبه 207 در جواب عاصم بن زياد به اين عبارت آمده است:


«قال و يحك لست كأنت ان الله فرض على ائمة العدل ان يقدروا انفسهم بضعفة الناس كيلا يتبيغ بالفقير فقره».



پى نوشت ها:

6- اصل الشيعة و اصولها ص 65 نقل ازنثر الدرر سعيد بن منصور بن الحسين الآبى.
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: »» فضايل اميرالمومنين على (عليه السلام) ««

پست توسط قهرمان علقمه »

 تصویر 





امر به معروف ونهىازمنكر


7- روزى اميرالمؤمنين (ع) به خانه برگشت، هوا بسيار گرم بود، ديد زنى ايستاده و مى‏گويد:

شوهرم به من ظلم كرده، مرا ترسانده و بر من تعدى كرده و قسم خورده كه مرا بزند، - اى ولى ذوالجلال براى دفع ستم پيش تو آمده‏ام - امام فرمود:

يا امة الله مقدارى صبر كن تا هوا خنك شود، سپس با تو انشاء الله به خانه‏ات بروم.

زن گفت: در صورت تأخير، خشم و طردش بر من افزون خواهد شد، امام سر به زير انداخت بعد سر بلند كرد و فرمود: نه والله بايد حق مظلوم بدون زحمت گرفته شود.

خانه‏ات كجاست؟ آنگاه با زن به طرف خانه او حركت كرد، چون به خانه رسيد ايستاد و فرمود: السلام عليكم، جوانى از خانه بيرون آمد،

حضرت فرمود، بنده خدا از خدا بترس، اين بيچاره را ترسانده‏اى و از خانه خارج كرده‏اى .

جوان فرياد كشيد: اين كار به تو چه ربطى دارد؟ به خدا قسم چون تو را به شفاعت آورده او را آتش خواهم زد.

امام (ع) شمشير بر كشيد با كمى پرخاش، فرمود: من تو را امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنم تو من را با منكر جواب داده، كار خوب را منكر مى‏شمارى؟!

در اين بين عده‏اى از آنجا مى‏گذشتند، حضرت را شناخته و سلام مى‏كردند كه السلام عليك يا اميرالمؤمنين .

جوان دانست كه آن مرد ناشناس حضرت اميرالمؤمنين است، پيش آن حضرت تعظيم كرد كه:

يا اميرالمؤمنين اين جسارت را بر من ببخش، به خداى جهان سوگند كه در مقابل اين زن مانند خاك مى‏شوم كه مرا با قدم بمالد.

در اين موقع امام صلوات الله عليه ذوالفقار را در نيام كرد و به زن فرمود: كنيز خدا به خانه‏ات داخل شو، شوهرت را به آنچه قسم خورد مجبور نكن. 6

و چون از آنجا برگشت اين آيه را زمزمه مى‏كرد:

«لا خير فى كثير من نجواهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات الله فسوف نوتيه اجراً عظيما» 7
خدا را حمد مى‏كنم كه به واسطه من ميان مردى و زنش سازش برقرار ساخت.



پى نوشت ها:
6- مناقب‏آل ابى طالب ج 2 ص 106 بحار ج 41 ص 57.
7- سوره نساء: 114.
Iron
Iron
پست: 178
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۶ آبان ۱۳۸۹, ۷:۱۳ ق.ظ
محل اقامت: ای کاش نجف
سپاس‌های ارسالی: 190 بار
سپاس‌های دریافتی: 385 بار
تماس:

Re: »» فضايل اميرالمومنين على (عليه السلام) ««

پست توسط mamashli110 »

  الله الرحمن    گرامی از آنجا که ذکر علی عبادة است بیایید برای این که در فضای مجازی هم عبادت کنیم در هر تایپیک بعد از نام خدا یک فضیلت زیبا و مختصر در مورد امیر المومنین علیه السلام بیاریم . اینهم چند تا حدیث زیبا نگویید تکراری است حدیث است نور دارد و ثواب ، شادی دل حضرت زهرا روحی فداء این کار را انجام بدهیم و ثواب آن را هدیه می دهیم به بی بی دو عالم .   و فرموده های رسول الله صلوات الله در وصف مولانا علی علیه  
     وشیـعه هم    یا علـی إلا    علــی ایمـان وبغضـه    مدیـــنه العــــلم وعلــــی    انت صـــــــــراط    مع الحــــــق والحـــــق مع    الاعلـــی لاســــیف    بذکرعلــــی ابن ابی   .   یاعلــی امیـر من فی الارض وامیـرمـن فی     علی بن ابی الطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی!!!   آخر من اول خودم را و بعد همه ی مسلمین را به تقوا الله دعوت میکنم.   علی ما احبک الا مؤمن طاهر الولادة وما بغضک الا منافق خبیث  
پيامبر(ص) به على(ع) فرمود:
«انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؛ ».
« تو نسبت به من، به منزله هارون از موسى هستى جز اين‌كه بعد از من پيامبرى نيست».




أللَّهُمَّ العَـن صَنَمي قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها وابنَـتَیهِمَا اللَّذَینِ خالَفا أمرَکَ وَ أنکَرا وَحـیَکَ

تصویر

[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “اميرالمومنين علي (علیه السّلام)”