مناظرات امام محمد باقر(ع)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

مناظرات امام محمد باقر(ع)

پست توسط مائده آسمانی »

       بسم الله الرحمن الرحیم

پانزده جواب از امام باقر ـ عليه السلام
 




طاووس يماني، يكي از شخصيت‎ها و پارسايان و عارف مسلكان معروف عصر امام سجّاد ـ عليه السلام ـ و امام باقر ـ عليه السلام ـ بود

كه براي خود شاگرداني داشت كه به اصحاب طاووس معروف بودند.


ابوبصير مي‎گويد: با جمعي از دوستان، در محضر امام باقر ـ عليه السلام ـ ، در كنار كعبه نشسته بوديم، در اين هنگام طاووس يماني با

جمعي از اصحابش به محضرامام باقر ـ عليه السلام ـ آمد و عرض كرد: «آيا اجازه مي‎دهي چند سؤال كنم»؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : بپرس.


طاووس: به من خبر بده در چه زمان يك سوم انسانها مردند؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : اي شيخ! اشتباه كردي. به جاي اين كه بگويي در چه زماني يك چهارم انسانها مردند، گفتي يك سوم.

اما پاسخ سؤال اين است: در آن هنگام كه قابيل برادرش را كشت، چهار نفر در زمين وجود داشتند كه عبارتند از: آدم و حوّا و هابيل و

قابيل. با كشته شدن هابيل، به دست قابيل، يك چهارم آنها نابود شدند.


طاووس: آري من اشتباه كردم و تو درست فرمودي. اينك بفرما از آن دو نفر (قابيل و هابيل) كدام يك پدر انسانهاي بعد شدند.

قاتل يا مقتول؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : هيچ كدام؛ پدر انسانهاي بعد، شيث بن آدم ـ عليه السلام ـ بود.

طاووس: چرا آدم آدم ناميده شد؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : زيرا طينت او از أديم (روي) زمين برداشته شد.

طاووس: چرا حوا را حوا ناميدند؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : زيرا او از دندة حيّ (انسان زنده) يعني دندة آدم آفريده شد.

طاووس: چرا ابليس را ابليس ناميدند؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : زيرا او از رحمت خدا مأيوس شد و قطع اميد كرد. واژة ابليس از «بَلَسْ» به معناي نااميدي از رحمت خداست.

طاووس: چرا به جنّ، جنّ مي‎گويند؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : زيرا جنيان پوشيده‎اند و ديده نمي‎شوند. (واژة جن به معناي مخفي و پوشيده است.)

طاووس: مرا از اول دروغي كه از صاحبش سر زد خبر بدهيد.

امام باقر ـ عليه السلام ـ : آن دروغ از ابليس بود كه (در برابر فرمان خدا به سجده كردن آدم سركشي كرد و) گفت: من بهتر از آدم

هستم، زيرا مرا از آتش (درخشنده) آفريده‌اي و آدم را از گِل (تيره).

طاووس: آن قوم كه گواهي به حق دادند ولي دروغگو بودند چه كساني هستند؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : آن قوم منافقانند كه به رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ گفتند: «گواهي مي‎دهيم كه تو رسول خدا ـ

صلّي الله عليه و آله ـ هستي، ولي خداوند گواهي مي‎دهد كه منافقان دروغگو هستند، (و به گفتة خود اعتقاد ندارند.)[1]

طاووس: آن پرنده‎اي كه يك بار پريد، ولي قبل از آن و بعد از آن ديگر نپريد، و خداوند آن را در قرآنش ياد كرده چه بود؟

طاووس: آن رسولي كه نه از انسانها بود و نه از جنيان و نه از فرشتگان بود، و خداوند در قرآنش از آن ياد كرده چه بود؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : آن، كلاغ بود كه خداوند او را نزد قابيل فرستاد تا به او بفهماند كه چگونه جنازة برادرش هابيل را دفن كند.[3]

طاووس: آن موجودي كه نه از جن و نه از انس و نه از فرشتگان بود و قوم خود را ترسانيد و خداوند در قرآنش از او ياد كرده، چه بوده

است؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : آن موجود، مورچه بود كه به قوم خود گفت:

«وارد لانه‎هاي خود شويد. تا سليمان و لشگريانش از روي ناآگاهي، شما را پايمان نكنند».[4]

طاووس: به من خبر بده از آن موجودي كه از انسان و جن و فرشتگان نبود و به او نسبت دروغ دادند، و خداوند در قرآن از او ياد كرده

است.

امام باقر ـ عليه السلام ـ : آن حيوان، گرگي بود كه برادران يوسف ـ عليه السلام ـ به او نسبت دروغ دادند و گفتند

«گرگ يوسف را خورد».[5]

طاووس: به من خبر بده از چيزي كه اندكش حلال و بسيارش حرام است و خداوند از آن در قرآن ياد كرده است.

امام باقر ـ عليه السلام ـ : آن چيز، نهي حضرت طالوت (نماينده حضرت موسي ـ عليه السلام ـ) بوده كه به لشگر خود گفت:

«از آب اين نهر جز اندكي (به اندازة يك كف دست) نياشاميد».[6]

طاووس: صلاتي كه نداشتن وضو، و روزه‎اي كه خوردن و نوشيدن به آن صدمه نمي‎زند كدام است؟

امام باقر ـ عليه السلام ـ : صلات بي‎وضو، صلوات بر پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ است، و روزه‎اي كه خوردن و نوشيدن به آن

صدمه نمي‎زند، روزة سكوت حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ است كه گفت:

«من براي خداوند نذر كرده‎ام كه روزه بگيرم بدين ترتيب كه با كسي سخن نگويم».[7]

طاووس: آن چيزي كه كم و زياد مي‎شود؟ آن چيزي كه زياد مي‎شود ولي كم نمي‎گردد، و آن چيزي كه كم مي‎شود ولي زياد نمي‎شود

چيست؟

اما باقر ـ عليه السلام ـ : آن موجودي كه كم و زياد مي‎شود، ماه است.

و آن چيزي كه زياد مي‎شود و كم نمي‎شود، آب دريا است.

و آن چيزي كه كم مي‎شود و زياد نمي‎گردد عمر است.[8]


به اين ترتيب امام باقر ـ عليه السلام ـ به پانزده سؤال پيچيده و معنا گونة طاووس يماني پاسخ فرمود و حاضران را از جواب خود

مات و مبهوت ساخت.



------------پی نوشت------------------------
[1] . سورة منافقون، آيه 1.
[2] . ر.ك سورة اعراف، آيه 171.
[3] . سورة مائده: آيه 31.
[4] . سورة نحل، آيه 18.
[5] . سورة يوسف، آيه 17.
[6] . سورة بقره، آيه 249.
[7] . سورة مريم، آية 26.
[8] . احتجاج طبرسي، ج 2، ص 64 تا 66.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: مناظرات امام محمد باقر(ع)

پست توسط مائده آسمانی »

 بسم الله الرحمن الرحیم 
  
 درماندگی فقیه بنی‌امیه در برابر امام باقر (ع)

مناظره امام باقر(ع) با قتاده (از بني اميه)
 



ابوحمزه ثمالی (از یاران با وفای امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ) گوید: در مسجد النبی نشسته بودم، كه دیدم مردی به طرفم می‌آید،

نزدیك رسید سلام كردم.

گفت: بنده خدا، كیستی؟


گفتم: مردی از اهل كوفه، چه كار داری؟


گفت: ابو جعفر محمد بن علی را می‌شناسی؟

گفتم: آری، چه كارش داری؟


ـ : چیزی نیست چهل سؤال آماده كرده‌ام كه از او بپرسم، هر كدام درست بود بپذیرم،. و هر كدام نادرست بود رها كنم.
ابوحمزه: آیا خودت قدرت تشخیص درست یا نادرست بودن پاسخ آن سؤال‌ها را داری؟


ـ : آری.


ابوحمزه: در این صورت دیگر چه نیازی به او داری؟


ـ شما مردم كوفه آدم‌های پر‌‌حرفی هستید، خواهشمندم هر وقت او را دیدی مرا خبر كن.


در همین حال بود كه امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ در میان جمعی از مردم خراسان، و دیگران وارد مسجد شد، امام نشست و مردم

اطرافش را گرفتند، ومسائل مربوط به حج را از او می‌پرسیدند. آن مرد نیز به آنها پیوست و در آن جمع، نزدیك امام نشست.


ابوحمزه گوید: من نزدیكتر رفتم تا بهتر گفتگوی آنها را بشنوم، پس از اینكه امام پاسخ مسائل آن جمعیت را فرمود و آنها رفتند،

امام نگاهی به مرد تازه وارد كرد و فرمود: شما كه هستید؟

قتاده: نام من قتاده، فرزند دعامه، اهل بصره. [External Link Removed for Guests]
امام: فقیه بصره تو هستی؟

قتاده: آری.


امام: وای برتو، ای دانشمند گمراه، و آگاه بی‌مسؤلیت مزدور، خداوند كسانی را آفرید، و آنها را حجت بر آفرید‌ه‌‌های خود قرار داده كه

آنها میخ‌های زمین اوهستند، وحدت و یكپارچگی جامعه وابسته به رهبری آنها است، در علم خدا پاك و ستوده‌اند، و پیش از آفرینش،

آنها را برگزیده در حالیكه شبح‌هائی در طرف راست عرش بودند.



امام با این سخنان، مسؤلیت‌های بزرگی كه در آن زمان تاریك متوجه این دانشمند خود فروخته بود را بازگو می‌نماید، كه چگونه حقیقت

را به بهای ناچیزی می‌فروشد، و به جای معرفی كردن رهبر واقعی منتخب خدا، با چهره مذهبی خود، مردم را به سوی دستگاه

جنایتكار بنی امیه متمایل می‌سازد. پس از تمام شدن سخنان امام، قتاده مدتی طولانی سكوت كرد،

و سپس گفت: به خدا من در برابر فقهاء بزرگ، و حتی دانشمند بزرگی مانند ابن عباس نشسته‌ام، ولی در هیچ مجلسی مانند این

مجلس، مرا اضطراب نگرفته است.


امام: می‌دانی كجا هستی؟ در برابر چه كسی؟ اكنون تو در برابر خانه‌هایی هستی... كه خداوند فرمان داده آنها را گرامی دارند،

و هر بامداد و پسین در آنها یاد او كنند.
[External Link Removed for Guests]
قتاده: به خدا راست گفتی، خدا مرا فدای تو كند، به خدا مقصود از خانه‌ها (كه در آیه ذكر شده) ساختما‌نهای معمولی كه از

سنگ و گل بنا می‌شوند نیست.


قتاده از شدّت درماندگی، ناگهان صحبت را تغییر داد و گفت: خوردن پنیر به عقیده شما شرعی است؟


امام لبخندی زد و فرمود: مسائل مشكلی را كه برای پرسش آماده كرده بودی به این مسئله ساده بازگشت؟

قتاده: چه كنم همه را فراموش كردم؟
امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: خوردن پنیر اشكالی ندارد. [External Link Removed for Guests]

---------- پی نوشت ------------

[External Link Removed for Guests] . از فقهاء و دانشمندان بزرگ زمان بنی امیه، كه با حكومت بنی‌امیه روابط نیكو داشت.
[External Link Removed for Guests] . اشاره به آیه 36، سوره نور است: فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذكر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال.
[External Link Removed for Guests] . بحارالانوار ج 46 ص 357 به نقل از كافی ج 6 ص 256.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

جواز ازدواج موقت

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

 جواز ازدواج موقت

مناظره امام باقر(ع) با عبدالله بن معمر ليثي
 




«عبدالله بن مُعَمّر» به حضور امام باقر ـ علیه السلام ـ رسید و گفت:



به من خبر رسیده كه تو به جواز صیغه (ازدواج موقت) فتوا می‌دهی؟!


امام باقر ـ علیه السلام ـ : خداوند چنین ازدواجی را در قرآنش (1) حلال كرده،

و رسول گرامی ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، نیز آن را سنت خویش قرار داده و به آن عمل كرده است.


عبدالله: ولی عمر بن خطاب از آن نهی كرده است.


امام باقر ـ علیه السلام ـ : تو بر قول صاحب و رفیق خودت (عمر) باش، و من بر طبق قول رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ رفتار می‎كنم.





عبدالله: آیا خوش داری كه شخصی یكی از زنهای منسوب به شما را صیغه كند؟

امام باقر ـ علیه السلام ـ : ای احمق! صحبت زنان و خوش داشتن، در اینجا دلیل جواز و عدم جواز نیست؛

آن خدایی كه در قرآنش صیغه را حلال كرده و آن را برای بندگانش روا داشته از تو و از آن كسی كه از روی زور آن را نهی نموده،

غیرتمندتر است.

از تو می‎پرسم آیا خوش داری بعضی از زنان خویشاوند تو همسر یكی از بافنده‎های مدینه شود؟
عبدالله: نه، خوش ندارم.


امام باقر ـ علیه السلام ـ : چرا حلال خدا را (براساس خوش داشتن و یا خوش نداشتن) حرام می‎كنی؟


عبدالله: من حلال خدا را حرام نكرده‎ام، ولی بافنده، تناسبی با خانواده ما ندارد.


امام باقر ـ علیه السلام ـ : خداوند متعال عمل همان بافنده را می‎پسندد و به كارش راغب است، و حوریه بهشت را

(به خاطر ایمان و عمل نیك بافنده) همسر او می‎گرداند ولی تو بر اثر خودخواهی و غرور، نسبت به او بی میل هستی،

و او را برای ازدواج نمی‎پسندی. چرا میل و هوای نفس خود را به دستور خداوند مقدّم می‎داری؟


عبدالله در برابر بیان مستدل و كوبنده امام باقر ـ علیه السلام ـ لبخندی زد و گفت:

«تصور نمی‎كنم جز اینكه سینه‎های شما مركزهای رویش درخت‎های علم است كه میوه آن درخت‎ها برای شما است و

برگهایش برای مردم...؟!





 



1. فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ... (سوره نساء، آیه 24)
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “امام محمد باقر (علیه السّلام)”