« بـرزخ » در آيات نوراني قرآن كريم

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

« بـرزخ » در آيات نوراني قرآن كريم

پست توسط محدثه »

.


 تصویر 


[FONT=Times New Roman] [SIZE=170]« برزخ : قیامت کوچک »   


از آيات و روايات چنين استنباط مى شود كه انسان، پس از مرگ، يكباره وارد جهان اخروى نمى شود؛ بلكه وقوع «قيامت كبرى » همراه با يك سرى

انقلابها و دگرگونى ها در كل نظام هستى و موجودات جهان است
که در مباحث آینده ان شاء الله مطرح خواهد شد .


البته، تصور نشود كه در فاصله مرگ تا قيامت، انسانها در خاموشى، بى حسى و بى حياتى به سر مى برند؛ بلكه در فاصله بين دنيا و قيامت، عالمى

- به مراتب - برتر از دنياى كنونى هست كه داراى حيات همراه با لذت و سرور براى نيكوكاران و رنج و اندوه براى بدكاران است.


 عالم واسطه بين دنيا و آخرت ، « بــرزخ » نام دارد.  
 « عالم برزخ » نسبت به آخرت (قيامت بزرگ) ، « قيامت كوچك » ناميده مى شود.  

از اين رو در روايت آمده است:

قال النَّبي(ص):
 [FONT=Times New Roman]   « الْمَوتُ، الْقيامَة؛ مَنْ ماتَ، فَقَدْ قامَتْ قيامَتُه »   . (1) 
 «مرگ، آغاز قيامت است؛ هر كس بميرد، قيامتش بر پا مى شود». 


بنابراين، مراد از قيامت در اين روايت، قيامت كوچك (عالم برزخ) است؛ نه، قيامت بزرگ (عالم آخرت).

به يارى خداوند، در گفتارهاى آتى، از برخى حقايق آن جهان - تا حد امكان - پرده برخواهيم داشت و شما عزيزان را با اين عالم شگفت-

كه به مراتب، انديشه و ياد آن، از انديشه و ياد مرگ هم سازنده تر است - آشنا مى كنيم.







[FONT=Times New Roman] [SIZE=150]« تعریف برزخ »   




اگر چيزى ميان دو شى ء واسطه و فاصله شود، « برزخ » ناميده مى شود.

[FONT=Times New Roman]الف -  «راغِب اصفهانى» در « مفردات » مى نويسد:

« حد و فاصله بين دو چيز را برزخ گويند و از اين جهت به فاصله بين مرگ تا روز قيامت نيز برزخ گفته شده است ». (2)


[FONT=Times New Roman]ب -  در « مجمع الْبَحرين » چنين آمده است:

«ما بين دنيا و آخرت -از هنگام مرگ تا برانگيختن اخروى- را برزخ گويند و هر كس بميرد وارد آن مى شود ». (3)


[FONT=Times New Roman]ج -  - « شيخ طبرسى » در تفسير نفيس « مجمع البيان » سه احتمال براى برزخ بيان داشته است:

«1 - واسطه و فاصله ميان مرگ تا برانگيختن از قبر.

2 - واسطه و حائل ميان مردگان و اهل دنيا تا روز قيامت .

3 - فاصله و مدت زمان قبر تا روز قيامت ». (4)


[FONT=Times New Roman]د -  - در «تفسير قمى» نيز چنين آمده است:

«فاصله و ميانه دو چيز را برزخ گويند؛ و منظور از آن، ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است». (5)


[FONT=Times New Roman]هـ -  - نويسنده «قاموس قرآن» در معناى «برزخ» مى نويسد:

«برزخ، به معناى حائل و واسطه ميان دو چيز است و عالم پس از مرگ را برزخ گوييم؛ چون واسطه ميان دنيا و آخرت است». (6)





____________ فهرست مآخذ _____________

1. «المحجة البيضاء»، ج 8، ص 297.

2. «معجم مفردات الفاظ القرآن»، الراغب الاصفهانى، ص 41، المكتبة المرتضوية:
«البرزخ، الحاجز والحد بين الشيئين، و قيل: اصله برزه، فعرب... و قيل: البرزخ ما بين الموت الى القيامة».

3. «مجمع البحرين»، الشيخ فخرالدين الطريحى، ص 430، المكتبة المرتضوية.
«هو ما بين الدنيا و الاخرة من وقت الموت الى البعث، فمن مات فقد دخل البرزخ».

4. «مجمع البيان»، الشيخ الطبرسى، ج 7، ص 118، مكتبة العلمية الاسلامية:
«اى حاجز بين الموت و البعث في يوم القيامة من القبور (عن ابن زيد)؛ و قيل: حاجز بينهم و بين الرجوع الى الدنيا و هم فيه الى يوم يبعثون
(عن ابن عباس و مجاهد)؛ و قيل: البرزخ، الامهال الى يوم القيامة و هو القبر و كل فصل بين شيئين هو برزخ (عن على بن عيسى).

5. «تفسير القمى»، على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 94، انتشارات علامه. بحارالانوار، ج 6، ص 214:
«البرزخ، هوامر بين امرين؛ و هو الثواب و العقاب بين الدنيا و الآخرة».

6. «قاموس قرآن»، ج 1، ص 118.
آخرین ويرايش توسط 4 on محدثه, ويرايش شده در 0.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

[FONT=Times New Roman] [SIZE=170]« واژه برزخ »   


براى آشنايى بيشتر با معنا و مفهوم اين واژه، كاربرد آن را در كتاب ( قرآن ) و سنّت ( روایات ائمه ع ) پى مى گيريم:


[FONT=Times New Roman]الف -  اين واژه سه بار در قرآن آمده است:


 « مَرجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لايَبْغيانِ » (6) 
 « خداوند، دو دريا را به هم آميخت و ميان آن دو، فاصله اى قرار داد تا از مرز خود خارج نشوند. » 

 « وَجَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجوراً » (7) 
 « بين آب اين دو دريا حائلى قرار داد تا هميشه از هم جدا باشند. » 

 « وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرزَخٌ اِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ » (8) 
 « از لحظه مرگ تا روز برانگيختن، فاصله است. » 


اين سه آيه به خوبى معناى برزخ را آشكار مى كند؛ ولى اين لفظ به گونه اى كه در آيه سوم استعمال شده است، به كار مى رود و

در همان معنا، ويژگى يافته است.


برخى از كلمات داراى دو معنا هستند : 1-معناى لغوى؛ 2-معناى اصطلاحى؛ مانند: «صلات، زكات، حج و جهاد» كه در لغت به معانى

«دعا ، رشد ، قصد و كوشش» مى باشند ؛ اما در معانى مصطلح كنونى ويژگى يافته اند.

لفظ [FONT=Times New Roman] « برزخ »   نيز اينگونه است: در لغت به معناى واسطه و فاصله بين دو چيز است؛ اما در اصطلاح به معناى [FONT=Times New Roman]عالم قبر (حيات برزخى )  استعمال مى شود.

از اين رو، هنگامى كه پرسيده مى شود: برزخ چيست ؟ امام صادق(ع) در پاسخ مى فرمايند:

 «از لحظه مرگ تا وقتى كه از قبر خارج مى شويم». (9) 

امام نيز لفظ برزخ را در معناى ويژه و اختصاصى آن به كار مى برند؛ نه در معناى لغوى آن.

بنابراين، از اين پس، هر جا لفظ « برزخ » را استعمال مى كنيم، مراد همين معناى اصطلاحى است.

   ____________________________  


[FONT=Times New Roman]  -   در « نهج البلاغه » اين واژه دو بار ذكر شده است:

 «سَلَكُوا في بُطُونِ الْبَرزَخِ سَبيلاً؛ سُلِّطَتِ الارْضُ عَلَيْهِمْ فيه، فَاَكَلَتْ مِنْ لُحُومِهم وَ شَرِبَتْ مِنْ دِمائِهم...». (10) 
 « در درون برزخ راهى را پيمودند كه در آن راه، زمين بر آنها چيره شده؛ گوشتهايشان را خورده و از خونهايشان آشاميده است. » 

 
«فكَانَّما قَطَعُوا الدُّنْيا اِلى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فيها؛ فَشاهَدُوا ما وَراءَ ذلك؛ فَكَانَّما اطّلَعُوا غُيُوبَ اَهْلِ البَرزخِ في طُولِ الإِقامَةِ فيه...». (11) 

 « (بندگان شايسته) گويا دنيا را به پايان رسانيده فراسوى آن را مى نگرند و امور اخروى را مشاهده مى كنند؛
و گويى بر احوال پنهانى برزخيان و مدت اقامت آن سامان آگاهند. »
 


   ____________________________  


[FONT=Times New Roman]ج -  اين واژه در روايات نيز به صورت متعدد به كار رفته است؛ از جمله:

قالَ الصّادق(ع) :
  « اَلْبرزَخُ، اَلْقَبْر؛ وَ هُوَالثّوابُ وَالعِقابُ بَيْنَ الدُّنيا وَالآخِرَة ».(12)   
«برزخ، عالم قبر است كه عبارت از ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است». 


قالَ الصّادق(ع):
 « وَاللَّهِ ما اَخافُ عَلَيْكُمْ اِلّا الْبرزخ ». (13)  

 « سوگند خداى را كه جز از عالم برزخ بر شما بيم ندارم ». 


______________ فهرست مآخذ _____________

6. رحمان (55) آيه 19 - 20.
7. فرقان (25) آيه 53.
8. مؤمنون (23) آيه 100.
9. «تفسير نور الثقلين»، العروسى الحويزى، ج 3، ص 554 ، مطبعة الحكمة. «بحارالانوار»، ج 6، ص 267.
10. «نهج البلاغه»، خ 212 ص 695 (مطابق شرح و ترجمه فيض الاسلام).
11. «نهج البلاغه»، خ 213، ص 704.
12. «تفسير نورالثقلين»، ج 3، ص 553. «بحار»، ج 6، ص 218.
13. «تفسير نورالثقلين»، ج 3، ص 553. «بحار»، ج 6، ص 214.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.


[FONT=Times New Roman] [SIZE=170]« آراى انديشمندان »   


حتمى بودن پاداش و كيفر در فاصله ميان دنيا و آخرت - كه از آن به عالم برزخ، حيات برزخى، جهان برزخى، زندگى قبر، عالم مثال (14)

و تعابيرى از اين قبيل ياد مى شود - مورد اتفاق تمام انديشمندان و فرهيختگان اسلامى است.

از باب نمونه، به آراى برخى از بزرگان -در اين باره- اشاره مى شود:


الف - « شيخ صدوق » در كتاب « اعتقادات » مى نويسد:

« به عقيده ما، پرسش قبر، حق است ». (15)


در « امالى شیخ صدوق » نيز با ذكر حديثى از امام صادق(ع) مى نويسد:

« هر كه پرسش قبر را انكار كند؛ شيعه ما نيست ». (16)



ب - « محقق طوسى » در « التجريد » چنين مى نويسد:

« عذاب قبر، به جهت امكان وقوع و تواتر اخبارى كه دلالت بر آن دارد؛ حتمى است ». (17)



ج - « علامه حلّى » در « شرح التجريد » چنين مى نگارد:

« عذاب قبر، موردِ اجماع تمام مذاهب اسلامى است ». (18)



د - « علامه مجلسى » در « بحار الانوار » از قول « شيخ مفيد » چنين بيان مى دارد:

« عذاب قبر به دليل اخبار و روايات ثابت است ؛ و دليل اثبات آن، عقلى نيست ». (19)


اخبار و روايات وارد شده در اين باب، به گونه اى صراحت و دلالت دارد كه تمام مذاهب اسلامى، راجع به بودن چنين عالمى سخن گفته اند؛

حتى « گروه وَهّابيّه » كه منكر بسيارى از انديشه هاى مسلّم اسلامى است و از نظر اكثر مذاهب اسلامى، مطرود مى باشند؛ در اين زمينه،

كتابى به نام « الرّوح » -توسط يكى از سردمداران خود- نگاشته اند كه در اين كتاب، روايات زيادى پيرامون « مسأله برزخ » به چشم مى خورد. (20)


_______________ فهرست مآخذ ______________

14. يكى از نامهاى برزخ، «عالم مثال» است و اين نامگذارى بدين جهت است كه ثواب و عذاب برزخى، نمونه و مثل پاداش و كيفر آخرت است.
15. «عقائد الصدوق»، ابن بابويه قمى، ص 16، چاپ قديم. گفتار صدوق، ترجمه صدر رضوانى، ص 35، انتشارات مصطفوى.
16. «امالى الصدوق»، الشيخ الصدوق، ص 301، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات. «بحار»، ج 6، ص 223.
17. «تجريد» خواجه نصيرالدين طوسى (به نقلِ «كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد»، العلامة الحلى، ص 296، انتشارات الجعفرى).
«بحار»، ج 6، ص 272.
18. «كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد»، ص 296. بحار، ج 6، ص 272.
19. «بحار»، ج 6، ص 272.
20. اين كتاب (الروح)، تأليف « ابو عبداللَّه شمس الدين ابن قيّم » شاگرد « ابن تيميّه »(مؤسس گروه عقايد وهابيه) است و وهابيان امروز حجاز
(عربستان)، از او به احترام ياد مى كنند و او را پس از « ابن تيميّه » ، استاد مذهب خود مى شمارند. فهرست فصول كتاب «الروح» به شرح زير
است:
1 - اموات، احيا را مى شناسند(ص 5).
2 - ميت، با مشايعان انس مى گيرد(ص 9).
3 - ارواح موتى از احيا سؤال مى كنند(ص 12).
4 - ميت، تلقين را مى فهمد(ص 13).
5 - ارواح با يكديگر ملاقات و مذاكره مى كنند(ص 17).
6 - ارواح با يكديگر تلاقى دارند(ص 20).
7 - بدن مى ميرد؛ روح نمى ميرد(ص 34).
8 - روح، هنگام سؤال به جسم باز مى گردد(ص 41).
9 - پيامبر، در شب معراج با ارواح پيامبران سخن گفت(ص 44).
10 - كيفيت عذاب قبر(ص 51)
(به نقلِ: اصالت روح از نظر قرآن، جعفر سبحانى، ص 170 - 171، نشر وحى).
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

[FONT=Times New Roman] [SIZE=170]« منشأ ايمان »   


از آراى انديشمندان نامبرده - كه برگرفته از روح اسلام است - پى مى بريم كه منشأ ايمان و اعتقاد به « حيات برزخى » ، آيات ، روايات و

اخبار متواتر از معصومان(ع)
است؛ از اين روى،در ادامه مباحث این بحث در این مورد صحبت خواهد شد ، به گونه اى كه براى رهروان مكتب

وحى و پيروان راستين خط امامت و ولايت، اطمينان آور باشد؛ بنابراين، ديگر نيازى به اثبات چنين عالمى از طريق دلايل عقلى نيست .




[FONT=Times New Roman] [SIZE=170]« برزخ در آیات نورانی قرآن »   



 « حَتى اِذا جاءَ اَحَدَهُم الْمَوتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلّا اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهم بَرزخٌ اِلى يَومِ يُبْعَثُونَ » (1)  
(كافران در فراموشى و غفلتند) تا آنگاه كه يكى از آنها را مرگ فرارسد ( آگاه و پشيمان گشته) گويد: پروردگارا! مرا به دنيا بازگردان!

شايد گذشته ام را جبران كرده و كارهاى نيك انجام دهم!(به او خطاب شود) هرگز! آنچه مى گويى،

اينك بى فايده است و از لحظه مرگ تا روزى كه برانگيخته شوند، «برزخ» و فاصله است.»
 


اين آيه، تنها آيه اى است كه از نظر لفظ و معنى، كاملاً تصريح دارد به اينكه انسان پس از مرگ - و قبل از فرا رسيدن قيامت - داراى نوعى زندگى

است و در آن عالم به خاطر جبران گناهانش درخواست بازگشت مى كند و از كرده خويش اظهار ندامت مى نمايد ؛ اما دست رد به سينه اش زده

مى شود و او را در همان عالم (برزخ) محبوس مى دارند. (2)


امام سجاد(ع) برزخ را در آيه بالا چنين تفسير مى فرمايند:

 «(الْبَرزخ) هُوَ الْقَبْر؛ وَ إِنَّ لَهُم فيه لَمَعيشةً ضَنْكا؛ و اللَّهِ إنَّ الْقَبْرَ، لَرَوضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ؛ اَوْحُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِالنّيرانِ ». (3)  « برزخ، همان عالم قبر است كه در آن جهان (براى كفار و گنهكاران) زندگى بسى سخت و دشوار است. سوگند

به ذات هستى بخش كه همانا قبر (براى نيكوكاران) همچون باغى است از باغستانهاى بهشت و

(براى بدكاران) همچون گودالى از گودالهاى آتشين جهنم است. »
 


امام صادق(ع) در اين باره مى فرمايند:

 « البَرزخُ: الْقَبْرُ؛ وَ هُوَ الثَّوابُ وَالْعِقابُ بَيْنَ الدُّنيا و الآخِرةِ ». (4) 
 « برزخ، عالم قبر است كه عبارت از ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت مى باشد. » 


حدود 20 آيه ديگر از آيات قرآن ، بدون دربرداشتن لفظ برزخ، از نظر معنى، بر جهان برزخى دلالت دارد.

ــ اينك، به سراغ تعدادى از اين آيات مى رويم:


  « وَلا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سبيلِ اللَّهِ اَمْواتٌ بَلْ اَحْياءٌ وَلكِنْ لاتَشْعُرُون » (5)  « كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپنداريد؛ بلكه زنده اند و شما نمى دانيد. » 


 
« وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم يُرْزَقُونَ فَرِحيِنَ بِما اتيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
وَ يَسْتَبْشِرونَ بِالَّذين لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِنْ خَلْفِهِم اَلّا خَوْفٌ عَلَيْهم وَلاهُم يَحْزَنون »
(6) 
 « كشته شدگان راه خدا را گمان مبر كه مرده اند؛ بلكه زنده اند و نزد پروردگار خويش رزق و روزى داده مى شوند. آنان بدانچه كه

خداوند از فضل و رحمت خويش نصيبشان كرده است، شادمانند.( و به دوستان دنياشان كه رهرو آن راهند)

و هنوز بديشان نپيوسته اند، مژده و بشارت دهند كه هيچ ترس و اندوهى نداشته باشيد. »
 




 « اَلَّذينَ تَتَوفّاهُمُ الْمَلائكةُ طَيِّبينَ يَقولونَ سَلامٌ عَليْكُمُ ادْخُلوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُم تَعْمَلوُن » (7) 
 « آنان در حالى كه (از ستم، شرك و ديگر گناهان) پاكند، فرشتگان درمى يابندشان

و بديشان گويند: «درود بر شما! به سبب كردار نيكتان به بهشت درآييد». 





 « لايَسْمَعونَ فيها لَغْواً إلّا سَلاماً وَلَهُم رِزْقُهُم فيها بُكْرةً وَعَشيّاً » (8) 
 « در آن بهشت، هرگز سخن بيهوده و عبث نشنوند؛ بلكه همه گفتارشان، سلام و درود به يكديگر است

و روزى آنها در صبح و شب بديشان مى رسد. »
 



 « قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يالَيْتَ قَومي يَعْلَمونَ بِما غَفَرلي رَبّي وَجَعَلَني مِنَ الْمُكرَمينَ » (9) 
 « پس از مرگ، به مؤمن آل يس(ياسين) گفته شد: «داخل بهشت شو!».

گفت: «اى كاش! خويشانم (كه سخن مرا نشنيدند) اكنون، آگاه مى شدند كه خدا چگونه مرا آمرزيد و مورد مهربانى و بخشش قرار داد ».
 



 « وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَنَحْشُرهُ يَوْمَ القِيامَةِ اَعْمى » (10) 
 « هر كس از ياد من روبگرداند؛ زندگى اش (در قبر) به سختى و تنگى خواهد گذشت و در روز قيامت نيز نابينا محشورش كنيم. » 



 « قالوا رَبَّنا اَمتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَاَحْيَيْتَنا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنوبِنا فَهَل اِلى خُروجٍ مِنْ سَبيلٍ » (11) 
 « گويند: پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى تا به گناهان خود معترف شديم ؛

آيا راهى هست كه از اين عذاب به درآييم؟ ». 



 
« فَوَقيهُ اللَّهُ سَيّئاتِ مامَكَرُوا وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ العَذابِ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوّاً وَعَشِيّاً
وَ يَوْمَ تَقُومُ السّاعةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ العَذابِ »
(12) 
 « پس، خدا، موسى ( و قومش ) را از مكر و شرّ فرعونيان نگه داشت و ( بعد از غرق شدن ) ، عذاب ناراحت كننده آتش

بر فرعونيان فرا رسيد ( كه آن عذاب عبارت است از اينكه ) هر بامداد و شامگاه بر آتش نمايانده شوند

تا قيامت كه خطاب رسد: « فرعونيان را در سخت ترين عذاب بيفكنيد ». 




 « اِذِ الْاَغْلالُ في اَعْناقِهِم وَالسَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ فِي الْحَميمِ ثُمَّ فِي النّارِ يُسْجَرونَ » (13) 
 « ( بدكاران، به زودى كيفركردارشان را خواهند يافت ) آنگاه كه گردنهايشان با غُل و زنجيرهاى آتشين كشيده شود

و در آب جوشان انداخته شوند تا قيامت كه درآتش، افروخته خواهند گشت. »
 



 « مِمّا خَطيئاتِهِم اُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ اَنْصاراً » (14)  
 « ( قوم گنهكار نوح ) به سبب زيادى كفر و خطا در دريا غرق شدند و پس از آن به آتش درافتادند؛

و جز خدا بر خود هيچ يار و ياورى نيافتند. »
 




------------------- فهرست مآخذ -------------------

1. مؤمنون (23) آيه 99 - 100.
2. در برخى از آيات ديگر نيز آمده است: وقتى انسانهاى بدكردار، خود را در عذاب و وعده الهى را حق مى بينند؛ اظهار مى دارند:
الف - (ربنا ابصرنا و سمعنافارجعنا نعمل صالحاً انا موقنون)
پروردگارا! ما اينك چشمهايمان بينا و گوشهايمان شنوا گشته و به حقايق اين عالم، يقين آورديم؛ پس ما را به دنيا بازگردان تا كارهاى شايسته انجام دهيم.
سجده (32) آيه 12.
ب - (يا ليتنا نردّ و لانكذّب بآيات ربنا)
اى كاش، ما را به دنيا باز مى گرداندند؛ و دگر بار نشانه هاى الهى را دروغ نمى پنداشتيم.
انعام (6) آيه 27.
3. «بحار الانوار»، ج 6، ص 214.
4. «مدرك پيشين»، ص 218.
5. بقره (2) آيه 154.
6. آل عمران (3) آيه 169 - 170.
7. نحل (16) آيه 32.
8. مريم (19) آيه 62.
9. يس (36) آيه 26 - 27.
10. طه (20) آيه 124.
11. مؤمن (40) آيه 11.
12. مؤمن (40) آيه 45 - 46.
13. مؤمن (40) آيه 71 - 72.
14. نوح (71) آيه 25.
آخرین ويرايش توسط 1 on محدثه, ويرايش شده در 0.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

... توضيح و تفسير آيات برزخ ( آيه 1 )

پست توسط محدثه »

.

[FONT=Times New Roman] [SIZE=170]« توضیح و تفسیر آیات برزخ »   


آيه اول :


 [FONT=Times New Roman]« وَلا تَقُولوا لِمَنْ يُقْتَل في سَبيلِ اللَّه اَمْواتٌ بَلْ اَحْياءٌ وَلكِنْ لاتَشْعُرون »  (15) 


پس از جنگ بدر كه چهارده نفر از اصحاب رسول خدا(ص) به شهادت رسيدند، مشركان به تمسخر گفتند: « ياران محمّد، بيهوده خود را

در ميدان جنگ به كشتن دادند » و برخى از دوستان آن شهيدان نيز چنين پنداشتند كه آنان ، اينك مرده اند؛ تا اينكه اين آيه بر پيامبر

اكرم(ص) نازل شد
و خدا فرمود:


« وَلا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ اَمْوات »

« پيكارگران كشته شده در راه خدا را مرده نپنداريد . (اينان از جهان مادى به جهانى بس برتر كوچ نمودند). »



« بَلْ اَحْياءٌ وَلكِنْ لاتَشْعُرون »

« شهداى راه حق ( در جهان برزخى ) برخوردار از حيات همراه با سعادت هستند و شما از درك اين حقيقت و آگاهى از آن ناتوانيد. »



-------------------- فهرست مآخذ -------------------

15. بقره (2) آيه 154.
آخرین ويرايش توسط 2 on محدثه, ويرايش شده در 0.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

توصيح و تفسير آيات برزخ ( آيه 2 ، قسمت اول )

پست توسط محدثه »

.


آيه دوم:
 
[FONT=Times New Roman]« وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيل اللَّه أمواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرحينَ بِمااتيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ

وَ يَسْتَبْشِرونَ بِالَّذين لَمْ يَلْحَقوا بِهِم مِنْ خَلْفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَيْهِمْ وَلاهُمْ يَحْزَنُونَ »
 
(16) 


ــ اين آيه، درباره هفتاد تن از شهداى جنگ احد نازل شده و آيه پيش را كامل مى نمايد.

ــ خداوند در اين آيه مى فرمايد:

« وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيل اللَّه أمواتاً بَلْ اَحْياءٌ »

« شهداى راه خدا را مرده مپندار؛ بلكه آنها زنده اند. »


ــ خداوند در دنباله آيه از چگونگى حيات آنان ، چنين سخن مى گويد:

« عِنْدَ رَبّهم يُرْزَقونَ »

« آنان در جوار پروردگار خويش زندگى مى كنند و از نعمتهاى آن سامان، رزق و روزى داده مى شوند. »


« فَرِحينَ بِما اتيهُم اللَّه مِنْ فَضْلِه »

« شهدا، به جهت فضل و بخشش الهى كه نصيبشان گشته، شادمانند و از موفقيت در امتحان الهى و رسيدن به وعده هايى كه بديشان

داده شده بود، بسيار مسرورند. »


« وَ يَسْتَبْشِرونَ بِالَّذين لَمْ يَلْحَقوا بِهم مِنْ خَلْفِهم »

«اينان چون شهيدند، شاهد بر كردار امت خويشند؛ بنابراين، دوستان دنياشان را كه رهرو اين راهند، بدين سرور و شادمانى مژده دهند . »


« اَلّا خَوفٌ عَليْهم وَلاهُم يَحزَنونَ »

« و به آنان گويند: از مردن در راه خدا، هيچ مهراسيد و هيچ ترس و اندوهى به خود راه ندهيد كه جهانى نيك و زيبا در پيش رو داريد.»




ــ از اين دو آيه ، نكات زير فهميده مى شود:

1 - شهداى راه حق و حقيقت از زندگى و حيات برخوردارند.

2 - در جوار رحمت پروردگار خويش، از رزق و روزى بهره مندند.

3 - از لطف و محبت الهى درباره خود، احساس شادى و مسرت مى كنند.

4 - از حال رهروان راه شهادت آگاهند و آنها را به حركت در مسير خويش مژده مى دهند.


________________ فهرست مآخذ ________________

16. آل عمران (3) آيه 169 - 170.

.
آخرین ويرايش توسط 1 on محدثه, ويرايش شده در 0.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

توضيح و تفسير آيات برزخ : ( آيه 2 ، قسمت دوم )

پست توسط محدثه »

.


ــ در خصوص اين آيات، برخى مفسران شبهاتى القا كرده اند كه پس از طرح اشكال، پاسخهاى لازم داده مى شود.


اشكال اول: برخى از مفسران(روشنفكر مآب) درباره زندگى شهدا، مى گويند:

« منظور از حيات در اين آيات، زندگى حقيقى و واقعى نيست؛ بلكه مراد زنده بودن نام نيك آنهاست ».


جواب اشكال: حكيم و مفسر الهى، مرحوم علامه طباطبايى(ره) راجع به اين شبهه، به شرح زير پاسخ مى دهد:

1 - حياتى كه مراد از آن، زنده بودن نام نيك باشد، حياتى وهمى و خيالى است كه غير از اسم و لفظ حيات، حقيقت ديگرى ندارد و چنين

موضوع موهومى خارج از شأن كلام الهى است كه پيكارگران و ايثار كنندگان راه خويش را به حياتى فريبنده و گول زننده وعده دهد!

2 - اگر مراد از حيات، زنده بودن نام نيك شهدا باشد، لزومى به ذكر (لاتشعرون)- در دنباله آيه اول- نيست؛ زيرا اين مقام دلخوش كن،

مقامى نيست كه دانستن آن شگفت و عجيب باشد و جا داشت كه خدا بگويد: بلكه نام نيكشان زنده است و شما پس از آن، ايشان

را به نيكى ياد مى كنيد.


3 - نام نيك، نيازى به رزق و روزى ندارد كه خدا بفرمايد: « عند ربهم يرزقون » .


بنابراين، منظور از حيات در اين آيات، زندگى واقعىِ حقيقى همراه با سعادت و مسرت است؛ و شهدا در جهان برزخى از حيات

توأم با سرور و لذت برخوردارند ». (17)



اشكال دوم: برخى ديگر چنين شبهه كرده اند كه حيات پس از مرگ - در جهان برزخى - فقط مربوط به شهداى جنگ

بدر است و شامل ديگران نمى شود؛ بنابراين، حيات برزخى عموميت ندارد.

جواب اشكال: مرحوم «علامه طباطبايى» - در رفع اين اشكال - نيز چنين پاسخ مى دهد:

« من براستى نمى فهمم منظور از اين سخنان چيست ؟ اين مفسران، حيات شهداى بدر را چگونه تصور مى كنند كه فقط مختص به آنها باشد

ولاغير ؟

آيا اين دسته از مفسران كه حيات پس از مرگ در عالم برزخ را منكر مى شوند و آن را محال مى دانند، راجع به شهداى بدر، معتقد به معجزه اى

شده اند ؟ و حال آنكه معجزه به امر محال تعلق نمى گيرد ؟!

آيا مى گويند : خداوند ، در خصوص شهداى بدر، كرامتى قائل شده كه حتى پيامبر اكرم(ص) ، ساير انبيا و معصومين(ع) را چنين كرامت نكرده

است ؟ چگونه يك آدم عاقل به خود جرأت مى دهد كه لب به چنين سخنى گشايد ؟ آيا اين حرفها، سفسطه بازى نيست ؟ »


علامه طباطبايى(ره) پس از بيان اين مطالب، به اختصار جواب مى دهد:

« اگر اين مفسران اندكى دقت به خرج مى دادند، مى يافتند كه سياق آيات دلالت بر تمام كشته شدگان راه خدا دارد ». (18)




ــ نگارنده اين سطور نيز در تكميل پاسخ فوق می گويد : اگر بنا بود كه آيات قرآن مختص به موضوع و افراد يا محدود به زمان و مكان نزول وحى باشد،

احكام قرآن ( اين كتاب بزرگ آسمانى ) از حد افرادى خاص ( عده اى كه آيات درباره آنان نازل شده است ) و زمان و مكانى خاص (عصر پيامبر و

سرزمين حجاز ) تجاوز نمى كرد و اين علاوه بر اينكه اهانتى بس بزرگ به مقام شامخ كتاب آسمانى است، رسالت جهانى پيامبر اكرم(ص) را كه

به تعبير قرآن : « كافةً لِلنَّاس » مى باشد، مخدوش مى سازد؛ و اگر خداى ناكرده اين تفسيرهاى بى محتوا باب شود، بعضى از احكام مسلم

قرآن در معرض تهديد و تحريف عده اى روشنفكر غربزده قرار خواهد گرفت.



----------------------- فهرست مآخذ -----------------------

17. برگرفته از: «تفسير الميزان»، العلامة الطباطبايى، ج 1، ص 345 - 347، منشورات جماعة المدرسين.
18. «تفسير الميزان»، ج 1، ص 348 - 349. «ترجمه تفسير الميزان»، ج 2، ص 241 - 252.


.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

توضيح و تفسير آيات برزخ : ( آيه 3 )

پست توسط محدثه »

.

آيه سوم:

 [FONT=Times New Roman]« اَلَّذينَ تَتَوفّاهُم الْمَلائِكَةُ طَيّبينَ يقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُم ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُم تَعْمَلونَ »  (19) 

ــ اين آيه بيانگر وضع انسانهاى پاك و باتقوا در هنگام مرگ و پس از مرگ است.

ــ خداوند درباره آنان مى فرمايد:


« اَلَّذينَ تَتَوفّاهُم الْمَلائِكَةُ طَيّبينَ »

« فرشتگان الهى، پاكان و نيكانى را كه در دنيا از گناه، شرك و ستم به دور بودند و در صدق و پاكى دنيا را سپرى نمودند؛ به نيكى در مى يابندشان. »



« يقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُم »

« گويندشان: سلام و درود بر شما! اينك وارد وادى شده ايد و از هر گزندى در امانيد. »



« اُدْخُلوا الْجَنَّة بِما كُنْتُم تَعْمَلونَ »

« به سبب كردار نيكتان، وارد بهشت گرديد و از نعمتهاى الهى بهره بريد. »


ــ از سياق كلام و عبارت « اُدخُلوا الجَنَّة » كه با لفظ ماضى « قيل » و با فعل امر « اُدخُلوا » بيان شده است؛ استفاده مى گردد كه مراد

از « جَنَّة » در آيه بالا، « بهشت برزخى » است.



-------------------- فهرست مآخذ --------------------------

19. نحل (16) آيه 32.


.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

توضيح و تفسير آيات برزخ : ( آيه 4)

پست توسط محدثه »

.

آيه چهارم:

 [FONT=Times New Roman]« لايَسْمَعُونَ فيها لَغواً اِلّا سَلاماً وَلَهُم رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَ عشيّاً »  (20) 

اين آيه برخورد انسانهاى نيك را با يكديگر چنين بيان مى دارد:


« لايَسْمَعُونَ فيها لَغواً اِلّا سَلاماً »

هيچ گفتار بيهوده و سخن عبث از آنان شنيده نشود و آنچه در آنجا شنيده مى شود، نداى درود و سلام بهشتيان و فرشتگان الهى است.


« وَلَهُم رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَ عشيّاً »

رزق و روزى آنان در صبح و شب بدون هيچگونه رنجى بديشان مى رسد.


ــ از عبارت « بُكْرةً وَعَشيّاً » « صبح و شب » در آيه، استنباط مى شود كه اين رزق و روزى به بهشتيان جهان برزخى مربوط است؛ زيرا بهشت

جهان اخروى، خورشيد و ماه ندارد كه موجب صبح و شب گردد.


ــ خداوند در قرآن مى فرمايد:

 « لايَرَونَ فيها شَمساً ولازَمْهَريراً » (21) 
  قيامت، خورشيد و ماه ديده نمى شود. 


------------------------ فهرست مآخذ ------------------------
20. مريم (19) آيه 62.
21. دهر (76) آيه 13.


.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

توضيح و تفسير آيات برزخ : ( آيه 5 )

پست توسط محدثه »

.

آيه پنجم:
 [FONT=Times New Roman]
« قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّة قالَ يالَيْتَ قَومي يَعْلَمون بِما غَفَرلي رَبّي وَجَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ »
  (22) 

حبيب نجار ( مؤمن آل ياسين ) يكى از سه مؤمن بزرگ عالم است كه بنا به فرموده پيامبر اكرم(ص):

« لحظه اى به خداى خويش، كفر نورزيد ».(23)

حبيب، قوم بت پرست خود را به پرستش خدا و پيروى از پيامبران فرا مى خواند؛ قومش كينه او را به دل گرفتند و سرانجام او را كشتند.

خداوند، جريان گفت و گوى او را - پس از مرگ - با فرشتگان الهى، چنين بيان مى دارد:

فرشتگان به او گفتند: « قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّة »

« اينك به بهشت درآى! ».


« قالَ يالَيْتَ قَومي يَعْلَمون بِما غَفَرلي رَبّي »

حبيب گفت: « اى كاش! قوم من از سعادتى كه در اين جهان نصيبم شده، آگاه مى شدند تا از پرستيدن بتها و كجروى ها دست بر مى داشتند

و به پرستش خداى با عظمت رو مى آوردند ».



« وَجَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ »

اى كاش! مى دانستند كه پروردگارم مرا در صف بندگان خاص خويش قرار داده است تا به صدق گفتارم ايمان پيدا مى كردند و در اين راه با سعادت،

استوار، قدم پيش مى نهادند.

ــ به دليلى كه در آيه « الَّذين تَتَوفّاهُم الْمَلائِكةُ... » (24) گفته شد؛ مراد از « اُدْخُلِ الْجَنَّة » در اين آيه، ورود به بهشت برزخى است نه

بهشت اخروى.

ــ از طرفى، بين كشته شدن حبيب و ورودش در بهشت، فاصله چندانى نبوده و آنقدر اين دو به هم پيوسته بيان شده كه گويى كشته شدنش

همان و صدور دستور ورود به بهشتش همان! بنابراين، هم از ظاهر آيه و هم از سياق كلام پى برده مى شود كه منظور، بهشت عالم قبر

است. (25)

ــ البته عده اى از مفسران، منكر دلالت اين آيه بر بهشت برزخى هستند كه گفتار اين دسته مفسران را از نظر مى گذرانيم:

اشكال اول: برخى مى گويند:

فعل ماضى « قيل » - در اينجا - دلالتى بر انجام كار در زمان گذشته ندارد كه « الْجَنَّة » به بهشت برزخى تفسير شود؛ بلكه خداوند، فعل ماضى

را در اين آيه به كار برده است تا بفهماند كه صدور اين دستور، حتمى و لازم است ».

اشكال دوم: دسته اى ديگر از مفسران مى گويند:

« حبيب وارد بهشت نشده است؛ بلكه خداى تعالى او را به آسمان برد تا روز قيامت، او را روانه بهشت اخروى نمايد ».

اشكال سوم: برخى ديگر پنداشته اند:

«منظور از گوينده « قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّة » خدا و فرشتگان الهى نيست؛ بلكه مردمى هستند كه در هنگام كشتن حبيب، با تمسخر به او مى گفتند:

ما تو را مى كشيم، پس اگر بهشتى هست در آن داخل شو!».


جواب اشكالات: هر سه اشكال به دليل آيه « ياليْتَ قَومي يَعْلَمونَ بِما غَفرلي رَبّي وَ جَعَلني مِنَ الْمُكْرَمينَ » رد مى شود؛ زيرا:

«حبيب» هنگامى كه لطف و كرامت الهى را در مورد خويش مشاهده كرد، گفت: «اى كاش! قوم من از وضع سعادت آميزم در جوار رحمت پروردگار،

آگاه مى شدند».

بنابراين، فعل ماضى، دلالت بر وقوع دارد؛ حبيب به بهشت وارد شده است و قائل « اُدْخُلِ الْجَنَّة » هم، قوم گنهكار او نيست -كه به استهزا گفته باشند

- بلكه گفتار از خود اوست. (26)


-------------------- فهرست مآخذ ---------------------
22. يس (36) آيه 26 - 27.
23. «مجمع البيان»، الشيخ الطبرسى، ج 8، ص 526، مكتبة العلمية الاسلامية:
قال رسول اللَّه: «سباق الامم لم يكفروا باللَّه طرفة عين: على بن ابى طالب(ع)؛ و صاحب ياسين، و مؤمن آل فرعون، و هم الصديقون و عليّ افضلهم».
سبقت يافتگان همه امتها - كه حتى لحظه اى به خدا كفر نورزيدند - سه نفرند: على ابن ابى طالب(ع)، مؤمن آل ياسين، و مؤمن آل فرعون؛ اين سه نفر از راستگويانند و على(ع) برترين آنهاست.
24. نحل (16) آيه 32.
25. برگرفته از: «تفسير الميزان»، ج 17، ص 79، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات.
26. برگرفته از: «تفسير الميزان»، ج 17، ص 79. «ترجمه تفسير الميزان»، ج 33، ص 136-135.




.
 
تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “معاد”