شگفتي هاي آفرينش ( توحيد مفضّل )

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

[font=Times New Roman] « فوايد هوا و سبب افزونى آن »  

هوا نيز چنين است .

اگر فراوان و گسترده نبود، اين خلق از دود و بخار بسيار خفه مى شدند و بخار هم نمى توانست كه به ابر و مه تبديل شود.

پيش از اين توضيحات كافى درباره هوا گذشت .






.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

 [font=Times New Roman]« فوايد آتش و اينكه در اجسام ذخيره شده است »  


اگر آتش نيز مانند نسيم و آب پراكنده بود جهان و جهانيان را مى سوزانيد.

اما از آنجا كه گاه گاهى سخت بدان نياز مى افتد و منافع بسيار در آن نهفته مانند ذخيره در اجسام نهاده شده است كه در وقت نياز به دست مى آيد

و به قدرى كه نياز است با فتيله و روغن و هيزم پديد مى آورند. اگر قرار بود كه آتش را براى هميشه با فتيله روغنى و هيزم نگاه دارند براى مردم دشوار

و گران تمام مى شد. نيز مانند آب و هوا پراكنده نيست كه همه چيز را بسوزاند بلكه به اندازه و مقدار مشخصى است تا هم سود رساند و به كار آيد و

هم از رساندن زيان به انسان باز ماند.


در آتش ، ويژگى و خاصيت ديگرى نيز نهفته است و آن اين كه تنها در دسترس و اختيار انسان است ؛ زيرا سود آن تنها به انسان مى رسد.

اگر آتش در اختيار او نبود در زندگى و معاش ، زيان بسيار مى ديد. اما چهار پايان از آتش بهره نمى گيرند و از آن استفاده نمى نمايند.

از آنجا كه تقدير الهى بر اين تعلق گرفت ، ( كه انسان از آتش سود برد و حيوان نبرد ) به او دستهايى و انگشتانى مناسب براى افروختن آتش و استعمال آن

عطا فرمود ولى اگر چه به حيوان داده نشده اما در عوض به حيوان در برابر سختى و سرما شكيبايى و صبر بيشتر داده شده است تا دشواريهايى كه در وقت

نبودن آتش به انسان مى رسد در وقت نبودن آتش ‍ به حيوان نرسد.




ــ اينك تو را از سود آتش در ( بر افروختن ) چيزى كه به ظاهر كوچك ولى در واقع پر ارزش و بزرگ است ، آگاه مى كنم .

اين جرم صغير همان چراغى است كه مردم آن را در دست مى گيرند و نيازهاى شبانه خود را با آن رفع مى كنند.

اگر اين شى ء نبود مردم گويى كه عمر خود را در قبر تاريك مى گذراندند. در اين زمان چه كسى توان خواندن ، نوشتن و حفظ كردن دارد؟

يا چه كسى در تاريكى شب چيزى مى بافد؟

اگر در دل تاريك شب بر كسى دردى سخت عارض مى گشت و به دارو و درمان نيازمند مى شد (بدون روشنايى ) چه مى كرد؟

نيز در رسيدن و پختن خوردنيها و گرم كردن بدنها و خشك نمودن اشيا و تجزيه و تحليل كردن مواد به كار مى آيد.



 بى ترديد فوايد آتش در شماره نمى آيد

و واضحتر از آن است كه نياز به ذكر داشته باشد.
 


.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

 [font=Times New Roman]« نزول باران و صافى هوا و فايده ناهمگونى حالت هوا »  

اى مفضل ! در اينكه به خاطر مصلحت عالم ، آسمان گاه صاف و گاه بارانى است نيك انديشه كن .

اگر يكى از اين دو در هوا ماندگار مى شد بى شك زيانبار بود. نمى بينى وقتى كه يكسره باران مى آيد، گياهان و سبزيها مى گندند؟

جسم حيوانات سست و بى حاصل مى شود؟ هوا در سردى مى افتد؟ بيماريها پيدا و پراكنده مى شوند؟ و راهها و گذرگاهها نارسا و نابود مى گردند؟

همچنين اگر هوا يكسره صاف و آفتابى باشد، زمين ، خشك و تفتيده مى گردد. گياهان خشك مى شوند و مى سوزند. آب چشمه ساران و جويبارها فرو مى رود

و اين پيامدها سخت به زيان مردم است . نيز اگر خشكى بر هوا چيره شود انواع ديگرى از بيماريها پديد مى آيند.

اما اگر در عالم ، يكى پس از ديگرى پديدار گردد ( و آسمان گاه بتابد و گاه ببارد )، هوا در اعتدال مى افتد، هر كدام زيان ديگرى را دفع مى كنند و همه چيز نيكو

و درست و استوار مى گردد.

    اگر كسى گويد: چرا چنان نكردند كه در هيچ كدام زيان نباشد ؟

    گفته مى شود: براى آنكه ( در دنيا ) انسان قدرى در رنج و درد افتد و از گناه به دور گردد. چنانكه انسان بيمار براى باز يافتن سلامت و شفاى كامل

    به داروهاى تلخ و ناگوار نيازمند است . هنگامى نيز كه طغيان مى كند و مى شورد به درد و سختى نيازمند است تا در ورطه پليدى در نيفتد و در راه

    راست بيفتد.


اگر پادشاهى در ميان مردمان سرزمين خود مقدار زيادى طلا و نقره پخش ‍ كند آيا نزد آنان بلند مرتبه و بنام نمى گردد؟

حال اين كجا و باران فراگير كه غلات را مى افزايد و ارزش آن از تمام طلا و نقره هاى زمين افزونتر است كجا!


 نمى بينى كه يك دانه باران چه قيمتى دارد
و چه نعمت بزرگى است ولى مردم از آن در غفلت اند؟
 


چه بسا حاجتى بى قدر از يكى از ايشان دير برآورده شود و او بدون توجه به نعمتى بزرگتر به خشم آيد و ناسزا گويد، در حالى كه خير او در همين است .

 [font=Times New Roman] چه سود كه او از شناخت نعمتهاى بزرگ محروم شده است .  


.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

 [font=Times New Roman]« منافع نزول باران بر زمين و حكمتهاى در آن »  


در حكمت نزول باران تأمل كن .

تدبير چنان ديده شد كه باران از بلندى بر زمين بريزد تا نقاط بلند و برافراشته را نيز سيراب نمايد. اگر از پايين مى جوشيد به برخى از زمينهاى بلند

نمى رسيد، در نتيجه كشتزارهاى زمين كاهش مى يافت . نمى بينى كه زمينهاى آبى بيش از ديمى است ؟

با نزول باران ، زمين زنده مى شود، دشتهاى گسترده و دامنه كوهها كشتزار مى گردد و غله فراوان به بار مى نشيند. نيز بدين وسيله ، دشوارى

انتقال آب از جايى به جاى ديگر از دوش مردم برداشته مى شود و ديگر بر سر آب ، ميان آنان درگيرى و مشاجره و ستم رخ نمى نمايد و چنين

نمى شود كه عزيز و نيرومند، آن را در تحت يد خود گيرد و ناتوان از آن محروم گردد.

همچنين وقتى كه تقدير بر آن قرار گرفت كه باران از بالا بر زمين سرازير شود، اندك اندك و دانه دانه فرو مى ريزد تا در زمين نيز فرود و آن را سيراب

سازد. اگر ناگهان يكباره بر زمين مى ريخت در زمين نفوذ نمى كرد و كشتزارهاى روينده و ايستاده را نابود مى كرد. پس بتدريج و دانه دانه مى ريزد

تا دانه هاى داخل زمين را بروياند و زمين و كشتزار تشنه را زندگى بخشد.

نزول باران منافع ديگرى نيز دارد.

باران ، بدنها را نرم مى كند ؛

هوا را صاف و پاكيزه مى گرداند و وبا را از ميان مى برد ؛

آفات درختان و گياهان را كه « يرقان » مى نامند، نابود مى كند و ديگر فوايد (ى كه ذكر آنها به درازا مى كشد.)

    اگر كسى بگويد: آيا در برخى از سالها از شدت و كثرت باران زيانهاى فراوان به هم نمى رسد؟ يا نزول تگرگ غلات را نابود نمى سازد؟ و بخار حاصل از آن ،

    در هوا باعث بيماريهاى فراوان و آفات بسيار نمى گردد؟

    (در پاسخ ) گفته مى شود: گاه در نزول باران زياده روى مى شود؛ زيرا به سود انسان است و با اين كار از فرو رفتن در گناه و استمرار و اصرار بر آن پرهيز

    مى كند. در اين صورت مصلحت دينى و اخروى مهمتر و راجحتر از زيان احتمالى در مال اوست .





.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 966
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۸۷, ۷:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 973 بار
سپاس‌های دریافتی: 1783 بار
تماس:

پست توسط سعید منتظر »

.
کسی از دوستان وقت دارند بحث های مطرح شده در تاپیک رو بصورت فایل word یا pdf جمع آوری کنند؟؟
.
 روزگاری‌ست که شیطان میگوید: انسان پیدا کنید ، سجده خواهم   [HIGHLIGHT=#FFFF00][HIGHLIGHT=#DBE5F1] +ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+     [HIGHLIGHT=#FFFF00][HIGHLIGHT=#DBE5F1] +ـ+ـ+     [External Link Removed for Guests]  [External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests] 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

 [font=Times New Roman] « فـوايـد كـوههـا »   

اى مفضل ! در اين كوهها كه از سنگ و خاك پديد آمده بنگر.

غافلان پنداشته اند كه آنها زايد و بى مصرفند ، حال آنكه سود فراوان دارند.

ــ برف بالاى كوهها مى نشيند تا آنها كه به آن محتاجند از آن بهره برند. از آنچه كه ذوب مى شود چشمه ساران پر آب مى جوشد چشمه ها، رودها و جويبارها

پديد مى آيند. در نتيجه در كوهها انواع رويندگان و گياهان دارويى كه در دشت نمى رويد مى رويد.

ــ نيز غارها و دره هايى در آنهاست كه حيوانات وحشى و درندگان موذى را پناه داده .

ــ مردم از كوه در برابر دشمنانشان دژها و قلعه هاى سخت و محكم مى سازند.

ــ از سنگهاى آن براى به كارگيرى در ساختمانها و ساخت سنگ آسياب استفاده مى كنند.

ــ همچنين در كوهها انواع معادن و جواهر نهفته است .

 در كوهها مصالح و منافع ديگرى نيز وجود دارد كه مدبر و حكيم آن بهتر مى داند. 



.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

 [font=Times New Roman]« معادن و استفاده انسان از آنها »  


اى مفضل ! در معادن كه از آنها جواهرى چون : گچ ، آهك ، زرنيخ ، مردارسنگ ، سنگ سرمه ، جيوه ، مس ، سرب ، نقره ، طلا، زبرجد، ياقوت ،

زمرد و انواع سنگها استخراج مى شود نظاره كن .

همچنين قير، موميا، گوگرد، نفت و ديگر چيزهايى كه مردم با آنها رفع نياز مى كنند و از آنها استفاده مى نمايند.

آيا بر هيچ عاقل و خردمندى پوشيده است كه تمام اين ذخاير براى آدمى در زمين ذخيره شده تا در وقت نياز از آنها استخراج كند و استفاده نمايد؟


آنگاه مردم نتوانستند مطابق حرص و طمع خود به بيش از آنكه بايد، دست يابند و چاره انديشى و تلاششان براى ساختن جواهرات ثمر نداد (و به دانش كيميا

دست نيافتند)؛ زيرا اگر با حرص ، طمع و تلاش خود موفق گردند، بى ترديد به طور گسترده ساخته و استخراج خواهند كرد و همه جا از آنها پر مى شود.

طلا و نقره آنقدر افزايش مى يابد كه ارزش آنها نزد مردم ، سخت كاسته مى شود و از چشم مردم مى افتند. بدين ترتيب نقش اساسى و فايده آنها در خريد

و فروش و ديگر معاملات از ميان مى رفت .

خراج پادشاهان به عمل نمى آمد و كسى قادر به ذخيره آنها براى بازماندگان نبود.

با اين همه ، دانش ساخت برنج ( مس زرد ) و ساخت شيشه از رمل و نقره از سرب و طلا از نقره كه آن زيانها را ندارند به او داده شده است .

بنگر چگونه در آنچه زيان ندارد اراده آنان عملى مى شود اما در آنچه بسيار به زيان آنان است به مقصد نمى رسند.

كسى كه معادن را بسيار عميق نمايد و سخت فرو برد به دره اى عظيم مى رسد كه آبى فراوان در آن جارى است و او به ژرفاى آب نتواند رسيد و از آن عبور

نتواند كرد. در پشت آن ، كوههايى از نقره نهفته است .



اينك در حكمت و تدبير اين امر بنگر.

خداى جل و علا مى خواهد كه بندگانش قدرى از قدرتش و گستردگى خزائنش را دريابند و بدانند كه اگر خداى بخواهد، كوههايى از نقره بديشان مى دهد

و ليكن صلاح و مصلحت آنان در اين نيست ؛ زيرا چنانكه اشاره شد اگر چنين چيزى واقعيت يابد ارزش جواهر نابود مى شود و سودمند نخواهند بود.

اين حقيقت را اينگونه درياب كه گاه مردم شى ء ظريف و ارزشمندى مى سازند. اين شى ء ظريف ، تنها هنگامى از اين ارج و نفاست برخوردار است كه اندك

و كمياب باشد،
ولى آنگاه كه به طور گسترده در دسترس ‍ مردم قرار گيرد نزد آنان از ارزش مى افتد و قيمت آن كاسته مى شود.

خلاصه ، ارزش و نفيس بودن هر چيزى در كميابى و نبود آن است .



.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

 [font=Times New Roman]« فوايد رويندگان »  


اى مفضل ! در اين گياه و اينكه اين همه نياز انسان را برمى آورد و سود مى دهد بنگر.

ميوه ها براى تغذيه ، كاه براى خوراك حيوانات ، هيزم براى سوختن ، چوب براى بسيارى از صنايع و حرفه ها، پوست برگ ، ريشه ، ساقه ، شاخه و صمغ درختان

براى منافع و كارهاى مختلف پديد آمده است .



هيچ مى دانى كه اگر ميوه ها را به صورت آماده و گردآمده بر روى زمين مى يافتيم چه زيانها به ما مى رسيد؟

در اين حالت اگر چه غذا وجود داشت ، اما از فوايد بسيار چوب ، هيزم ، كاه و ديگر چيزهاى پر قيمت و مهمى كه برخى را شمرديم محروم بوديم .

وانگهى درختان و گياهان ، بسيار زيبا و خوش منظرند و در عالم هيچ منظره اى زيباتر، با طراوت تر و خوشتر از آنها نيست .
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

 [font=Times New Roman]« راز كثرت حبوبات »  


اى مفضل ! در رشد فراوان كشتزارها و حبوبات انديشه كن .

يك دانه كمابيش صد دانه مى دهد. مى شد كه يك دانه تنها يك دانه بدهد؛ ولى چرا اين افزونى در آن نهاده شد؟

آيا جز براى آن است كه غلات و حبوبات فزونى يابند، قوت و روزى كشاورزان تأمين گردد و بذر سال آينده نيز به دست آيد؟

نمى بينى كه اگر پادشاهى بخواهد سرزمينى را آباد كند، بايد بذر كاشت و روزى حيات به مردم بدهد تا كشت را به عمل آورند؟



 بنگر كه چگونه اين امر « حكيمانه و مدبرانه » پديد آمده

و كشتزار اينگونه بذر و دانه فراوان مى دهد تا هم روزيشان حاصل آيد و هم بذر كشت پديد آيد؟
 



درخت ، گياه و نخل نيز ثمر فراوان مى دهند. از اين رو از يك ريشه و تنه ، شاخ و برگ و ثمر فراوان مى بينى . چرا چنين است ؟

آيا جز براى آن است كه مردم از آن ببرند و رفع نياز كنند و با اين بريدنها هيچ نابود نگردد و اصل آن در زمين بماند؟

اگر هر اصله افزايش نمى يافت و تنها مى ماند مردم نمى توانستند كه از آن ببرند و رفع نياز كنند و باز اصله اى را در زمين بكارند.

نيز اگر آفتى بدان مى رسيد بى آنكه جانشينى داشته باشد محو و نابود مى گشت .



.
 
تصویر 
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1950
تاریخ عضویت: جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶, ۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2988 بار
سپاس‌های دریافتی: 5531 بار
تماس:

پست توسط محدثه »

.

[font=Times New Roman] « راز پوشش دانه هاى حبوبات »  

در شكل بوته حبوباتى ؛ چون : عدس ، ماش ، باقلا و جز آنها انديشه كن .

دانه هاى آنها در كيسه ها و ظروفى نهاده شده تا نگاهدارى شوند ، رشد و استحكام يابند و از آفات در امان بمانند چنانكه جفت و بچه دان جنين نيز دقيقا

به همين خاطر است .

گندم و همانند آن نيز به صورت خوشه ، در پوستهايى سخت نهاده شده اند. نيز بر سر هر دانه چيزى چون نيزه قرار گرفته كه پرندگان را از خوردن آنها باز مى دارد

تا به كارندگان و كشاورزان زيان نرسد.


    اگر كسى بگويد: آيا پرندگان از گندم و حبوبات نمى خورند؟

    گفته مى شود: بله تقدير چنين است . پرنده نيز از آنجا كه آفريده اى از آفريدگان است از زمين خداى جل و علا نصيب و سهمى دارد، ولى اين حبوبات

    نيز اينگونه محافظت مى شوند تا پرندگان ، يكسره ويرانش نكنند و زيان بسيار به بار نياورند. اگر پرندگان دانه ها را عيان و ناپوشيده بنگرند هيچ منعى

    ندارد كه به آن حمله كنند و بوته را نابود سازند واى بسا اين عمل باعث عدم تعادل تغذيه پرندگان ، سوء هاضمه و مرگ آنها گردد و كشتزار را هم به

    نابودى كشاند در نتيجه اين موانع پيشگيرنده براى آن است كه دانه ها نگاهدارى شوند و پرندگان به قدر روزى و نياز از آنها برگيرند و بيشتر آن براى آدمى

    بماند؛ زيرا او از پرندگان مهمتر و نيازمندتر است و هم او زحمت و مشقت بارورى آن را بر دوش كشيده است .




.
 
تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “خدا شناسی”