حدیث کساء

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Junior Member
Junior Member
پست: 41
تاریخ عضویت: جمعه ۶ خرداد ۱۳۹۰, ۱۲:۱۵ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 11 بار
سپاس‌های دریافتی: 135 بار

Re: حدیث کساء

پست توسط عبدالحسین2 »

بسمه تعالی شانه
سلام علیکم

جناب احمد ،
برای حقیر اصلا اهمیتی ندارد که کسی چون شما با من بحث کند یا خیر . اگر افرادی مانند شما را - با اطلاع از میزان سوادتان - دعوت به گفتگو کرده یا می کنم ، برای نشان دادن حق به دیگران است .

اما در خصوص آنچه نوشته اید :

1 - سخن علامه امینی - اگر همانطور که نقل کرده اید باشد و مانند تهمتی که در تالار عقاید اسلامی به علما می زدید نباشد ! - وقتی خلاف روایات صحیحه و تعالیم معصومین علیهم السلام باشد هیچ ارزشی نخواهد داشت . لذا وقتی شیعه سخن امام صادق علیه السلام را در روایتی صحیحه می بیند ، و کلام عالمی را هم خلاف آن می بیند ، ضمن احترام به آن عالم کلام آن شحص را کنار می گذارد . اما شما ، بگویید آیا کلام معصوم علیه السلام را قبول دارید یا خیر ؟ تنها به عنوان یک مثال ...صحیحه داود بن سرحان ...اگر می توانید تضعیفش کنید .

2 - روایات اهل خلاف ابدا مورد قبول نیستند الا در موارد معدودی که " دلیلی " برای قبول آنان وجود داشته باشد . بی تردید صحت سند از نظر خود بکری ها هرگز دلیل برای قبول آن روایات نخواهد بود . ضمن اینکه بی دقتی شما آنقدر است که نفهمیده اید بین " قبول داشتن " و "الزام خصم " تفاوتی بسیار است !

3 - چنانچه شخصی مستحق سب و دشنام باشد ، آنطور که در فتاوای فقهاء بزرگ آمده ، سب و دشنامش نه تنها بی ایراد است بلکه ثواب هم دارد . ابوبکر و عمر و امثال اینها ، از بارزترین مصادیق این " مستحقین " هستند ، گرچه روایت جعلی اهل خلاف چیز دیگری را بگوید و شما نیز چشم بسته و بدون تحقیق قبولش کرده باشید !!

در هر حال اگر فکر می کنید در این زمینه چیزی می دانید ، خوشحال می شویم که با شما مناظره ای داشته باشیم و برخی مسائل روشنتر گردد ...البته می دانم این درخواست هرگز مقبول شما نخواهد بود ، چه اینکه پس از عجز از جواب در تالار عقاید اسلامی ، مطلبی را بهانه کرده و حاضر به ادامه بحث و اساسا بحث با این حقیر نیستید !
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: حدیث کساء

پست توسط sh.ahmad »

سلام برعلی آقا ،چند نکته دررابطه با مقاله فوق
نوشتید:لطفاً " روایت صحیحی از شیعه و يا سنت بیاورید که رسول خدا فرموده باشند كه دشمنان خدا و رسول و ائمه عليهم السلام مخصوصاً حضرت زهرا(س) را لعن نكنيد."
پاسخ اولا :بحث مادرباره سب ودشنام بودنه درباره لعن ،وازاینکه دچارسوءتفاهم شده
ومطلب را اشتباهی فهمیده اید متأسفم.
ثانیا:دشمنان آن بزرگواران قطعاملعون و مطرودهستند.
گفتید:- "منابعي از شيعي ذكر بفرماييد كه راويان آن كذاب و... نباشند"
پاسخ:برای لعن کردن منبع معتبر زیارت عاشوراء است که موردقبول همه شیعیان میباشدومابایدبه همان نحوعمل کنیم.
موفق باشیدوالسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
New Member
New Member
پست: 13
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۲۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 42 بار
سپاس‌های دریافتی: 39 بار
تماس:

Re: حدیث کساء

پست توسط morteza.pr »

سلام عليكم

مـُحـَمَّدُ بـْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سـِرْحـَانَ عـَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله:

إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بـَعْدِى فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ كـَيـْلَا يـَطـْمـَعـُوا فـِى الْفـَسـَادِ فـِى الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِى الْآخِرَةِ

اصول كافى جلد2 صفحه :375 ( کتاب الایمان و الکفر - باب مجالسه اهل المعاصی )

ترجمه :
حـضـرت صـادق عـليـه السـلام حـديث شده است كه فرمود: رسولخدا (صلی الله علیه و اله) فرموده است :
هـرگـاه پـس از مـن اهـل ريـب و بـدعـت را ديديد بيزارى خود را از آنها آشكار كنيد، و بسيار بـآنـهـا دشـنـام دهـيـد، ودربـاره آنـه بـد گـوئيـد، و آنـهـا را بـا بـرهـان و دليـل خـفـه كـنـيـد كه (نتوانند در دل مردم القاء شبهه كنند و) نتوانند بفساد در اسلام طمع كـنـنـد، و درنـتـيـجـه مـردم از آنـهـا دورى كـنند و بدعتهاى آنها را ياد نگيرند، و خداوند دربـرابـر ايـن كـار بـراى شما حسنات بنويسد و درجات بنويسد و درجات شما را در آخرت بالا برد

يا علي مدد
الحمدالله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمومنين علي صلوات الله عليه و آله
Junior Member
Junior Member
پست: 41
تاریخ عضویت: جمعه ۶ خرداد ۱۳۹۰, ۱۲:۱۵ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 11 بار
سپاس‌های دریافتی: 135 بار

Re: حدیث کساء

پست توسط عبدالحسین2 »

بسمه تعالی شانه
به کتاب الغدیر و آدرسی که کاربر احمد داده اند رجوع شد و ملاحظه شد قضیه کاملا متفاوت است و حضرت علامه امینی از تهمت کاربر احمد کاملا منزه هستند . اما مشکل آنجاست که عده ای از بی دقتان مطالب خود کتب را نمی خوانند ( یا عاجز از خواندن دو سطر عربی هستند ) و به خواندن وبلاگها و برخی سایت ها که آنان نیز مانند ایشان بی دقتند بسنده می کنند .
ان شاءالله در موضوعی مستقل ، به بررسی این حدیث جعلی و تهمت جناب احمد به علامه امینی خواهیم پرداخت .
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: حدیث کساء

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

متاسفانه جناب احمد عزیز همچنان بر سیره قبلی خود در رد احادیث اهل بیت علیهم السلام هستند و بی پروا سخنان اهل بیت علیهم السلام را رد می کنند .... البته وقتی ایشان به راحتی روایت غدیر در الاحتجاج را به بهانه ضعف سند را مورد " ان قلت " قرار می دهند ، فهمیدم که سیره ایشان بر اساس طلبه هایی است که تازه اصول را شروع کرده اند و پدر و پسری دیگران را تنها با سند قبول صحیح می کنند و نه چیز دیگر !!!!

قبلا نیز برای جناب احمد عزیز توضیح دادم که احادیث اهل خلاف به همین راحتی مورد عنایت شیعه نیست مگر از باب الزام خصم !!!

الزام خصم امری است که متاسفانه صاحبان فضل از درک هدف آن منحرف شده اند و هر چیزی را که بعنوان دلیل بر خصم ( و لو اینکه مورد قبول شیعه نیز نباشد ) باشد را بجای عقاید شیعه جا می زنند .....

البته کسی که با سیره مرحومعلامه امینی ( اعلی الله مقامه ) و اهل بیت ایشان آشنایی داشته باشد به راحتی می داند که اینگونه استدلال ( مثلا از طرف جناب احمد عزیز ) کاملا غلط و دور از واقعیت است .....

همین علامه امینی در باب الزام اهل خلاف به یکی از منابع خود ایشان ، چنین می گویند :

(وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ). السورة.
عن أُبيّ بن كعب قال: قرأت على رسول اللَّه صلى الله عليه و سلم سورة و العصر، فقلت: يا رسول اللَّه بأبي و أمّي أفديك ما تفسيرها؟
قال: و العصر: قسمٌ من اللَّه بآخر النهار. إنَّ الإنسان لفي خسر: أبو جهل‏ ابن هشام. إلّا الذين آمنوا: أبو بكر الصدِّيق. و عملوا الصالحات: عمر بن الخطّاب. و تواصوا بالحقِّ: عثمان بن عفّان. و تواصوا بالصبر: عليّ بن أبي طالب. الرياض النضرة .

[HIGHLIGHT=#ffff00]قال الأميني: نحن لا نصافق القوم على هذه التأويلات المحرّفة المزيّفة، غير أنّا نسردها لإقامة الحجّة عليهم بما ذهبوا  .

وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ ...

«سوگند به عصر كه انسان در زيانكارى است مگر كسانيكه ايمان آورده كارهاى شايسته انجام دهند و به حق و صبر سفارش كنند»
از ابىّ بن كعب روايت است كه گويد: سوره و العصر را بر پيامبر (ص) خواندم و گفتم: پدر و مادرم به فدايت، تفسيرش چيست؟ گفت: و العصر: سوگندى است از خداى، به آخر روز، كه انسان: ابو جهل بن هشام، در زيانكارى است مگر كسانى كه ايمان آورده‏اند: ابو بكر صديق و كارهاى شايسته كردند: عمر بن
خطاب و بهمديگر سفارش به حق كردند: عثمان بن عفان، و سفارش به شكيبائى كردند: على بن ابيطالب. مراجعه كنيد به رياض النضرة 1/34


[HIGHLIGHT=#ffff00]امينى گويد: ما، بر اين تأويلات تحريف آميز و مردود با اين قوم به عنوان موافق كف نمى ‏زنيم ولى اين مطالب را براى اقامه حجت، از طريق خودشان بر- آنان مى‏ آوريم .


حال اگر کسی بیاید و بگوید که علامه امینی بیان کرده اند که سوره عصر در شان خلفای راشدین عامه نازل شده است ، آیا این سخن صحیح است ؟؟؟

(( همچنان که این مصادره به مطلوب در باب " کذاب بودن ابان " قبلا انجام شده است ))


***********************

در باب روایت " لا تسبوا اصحابی " نیز قضیه همین منوال است ....

ما فرض کنیم که این روایت صحیح می باشد ولی آیا معنای صحابه در نزد شیعه همان معنایی است که اهل خلاف برای خود تعریف کرده اند ؟؟؟

شیعه می گوید که صرفا در زمان پیامبر بودن و ایشان را همراهی کردن سبب منزه شدن صحابی از هرگونه عیب و غلط کاری نمی شود و چه بسا افراد زیادی که در نزد پیامب بودند و از اصحاب شمرده می شدند ولی منافق بودند و کافر شدند ( همانند ابی بکر و عمر و عثمان و غیره ) ....

ولی در نزد اهل خلاف اگر کسی تنها در حال اسلام داشتن ( یعنی بیان شهادتین ) پیامبر را دیده باشد ولو به یک نگاه ، او از صحابی می باشد و اصلا نمی توان در مورد وی حرف زد !!!

فرق را می بینید ؟؟؟؟

اگر قرار باشد که متن روایت " لا تسبوا اصحابی " صحیح باشد قطعا برای کسانی می باشند که از صحابی واقعی پیامبر و از مومنان بوده اند همانند سلمان و مقداد و ابی ذر و غیره ........

در غیر اینصورت این روایت در تعارض با روایت صحیحه معروف به صحیحه داود بن سرحان می باشد که ما تشویق به اکثار در سب اهل بدعت و اهل ریب شده ایم ( و قطعا خلفای ثلاثه اهل خلاف مصداق اولیه این روایت هستند ) ......

پس نمی توان به استناد این روایت " لا تسبوا اصحابی " ، از سب نمودن خلفای ثلاثه فرار کرد و در سخت ترین حالت نیز بر اساس آنچه که مقرر است " ما من عام الا خص بخاص " امثال ابی بکر و عمر و اتباع ایشان در این روایت تخصیص می خورند ......


علمای اهل خلاف همانند محمود ابوریه در کتاب " شیخ المضیره ابوهریره " و حسن بن فرحان مالکی در " الصحبه و الصحابه " بیان کرده اند که این روایت " لا تسبوا اصحابی " در ظرف زمانی خاص بیان شده و دقیقا در باب اصحاب واقعی پیامبر می باشد و نه هر کس که در کنار پیامبر باشد .......


حال سخن مرحوم علامه امینی را به صورت کامل بیان می کنیم :

و هل سنّة رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم المزعومة في‏ قوله: لا تسبّوا أصحابي.
و قوله صلى الله عليه و آله و سلم من سبّ أصحابي فعليه لعنة اللَّه و الملائكة و الناس أجمعين.
كانت مختصّة بغير المخاطبين بها في صدر الإسلام من الصحابة؟ أو أنّها عامّة مطّردة؟ كما يقتضيه كونها من الشريعة الإسلاميّة المستمرّة إلى أن تقوم الساعة، و قد حسبوها كذلك لأنّها متّخذة من السنّة المخاطب بها،
و قد جاء في بعض طرق الرواية الأولى عند مسلم: أنّه كان بين خالد بن الوليد و بين عبد الرحمن بن عوف شي‏ء، فسبّه خالد، فقال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم: لا تسبّوا أصحابي،
و في رواية أنس: قال أُناس من أصحاب رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم: إنّا نسبّ. فقال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم: من سبّ أصحابي فعليه لعنة اللَّه و الملائكة و الناس أجمعين.
فليس من المعقول أن يكونوا مستثنين من حكم خوطبوا به، لو لا أنّ الميول و الشهوات قد استثنتهم.
أو كان أمير المؤمنين عليه السلام مستثنى من بين الصحابة عن شمول تلكم الأحكام؟ فلا تجري على من نال منه عليه السلام أو وقع فيه.
أضف إلى هذه كلّها أنّ مولانا أمير المؤمنين عليه السلام كان أحد الخلفاء الراشدين عندهم، و بالإجماع المتسالم عليه بين فرق الإسلام كلّها، و للقوم فيمن يقع فيهم‏ أحكام شديدة، و منهم من قال كما سمعته قبيل هذا بكفر من سبّ الشيخين، و زندقة من سبّ عثمان‏ .


از طرف ديگر مى‏پرسيم: آيا آنچه با ادعاى شما سنت پيامبر (ص) مى‏باشد و فرمايشش كه به «اصحابم دشنام ندهيد» و هر كه به اصحابم دشنام دهد لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگى بر او خواهد بود» دستورى است به نسل‏هاى بعد و خود اصحاب و معاصران حضرتش از آن مستثنى هستند، يا نه همان‏طور كه خصلت احكام اسلام است عمومى و جاودانى بوده شامل همه افراد و همه نسل‏ها مى‏شود؟! در حالى كه مى‏دانيم آن جماعت اين را دستورى به اصحاب و غير اصحاب و نسل‏هاى بعد دانسته‏اند، زيرا در شأن صدور آن به موجب بعضى روايات- كه «مسلم» آنها را بهتر دانسته- چنين آمده است: خالد بن وليد و عبد الرحمن بن عوف اختلاف پيدا كردند و خالد او را دشنام داد: پيامبر خدا (ص) فرمود: به اصحابم دشنام ندهيد» يا چنانكه انس روايت مى‏كند: عده‏ اى از اصحاب پيامبر خدا (ص) مى‏گويند: ما به هم دشنام مى‏داديم.
پيامبر خدا (ص) فرمود: هر كه به اصحابم دشنام دهد لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگى بر او خواهد بود.»
بنابر اين معقول نيست كه خود اصحاب طرف خطاب و دستور نباشند يا بعضى از ايشان از اصل حكم مستثنى باشند. آيا از ميان اصحاب فقط امير المؤمنين على بن ابيطالب (ع) از اين حكم مستثنى است و تنها به او مى‏توان دشنام داد؟! علاوه بر اين، مولاى متقيان (ع) به نظر آن جماعت يكى از خلفاى راشدين شمرده مى‏شود و همه فرقه‏هاى اسلامى بر اين متفقند، و آن جماعت درباره كسى كه به خلفاى راشدين بد بگويد احكام شديدى دارند و چنانكه كمى پيشتر ديديم كسى را كه به ابوبكر و عمر دشنام دهد كافر مى‏دانند و هر كه را به عثمان دشنام دهد زنديق مى‏شمارند
.

دقت در اصل سخن مرحوم علامه امینی نشان می دهد که ایشان در حال اثبات مظلومیت امیرالمومنین علیه السلام بر اساس روایتی که در نزد اهل خلاف مقبول می باشد ، هستند و نه اینکه الزاما روایت را قبول کرده اند !!!!!

البته صراحت کلام مرحوم علامه امینی و آشنایی با اصول ابتدایی مناظره با اهل خلاف همه چیز را روشن کرده است ولی شاید برخی از دوستان لازم باشد که دقت بیشتری داشته باشند !!!!

*************************

قبلا با جناب احمد عزیز در باب قبول نمودن روایات اهل خلاف صحبت کردیم ولی برخی سوالات این حقیر بی جواب ماند .....

اصل صحت روایت اهل خلاف برای بیان نمودن آن در نزد شیعه و گرفتن اعتقاد از آن ( بدون اینکه هدف ما الزام خصم و نشان دادن حقانیت شیعه باشد ) بر چه اساس است ؟؟؟

اصولا حدیث صحیح اهل خلاف در نزد شیعه چه معنایی دارد ؟؟؟

آیا صحت حدیث باید بر اساس موازین اهل خلاف باشد ؟؟؟ (( که در اینصورت نه تنها منهج تصحیح روایات اهل خلاف در نزد شیعه مقبول نیست و مردود است بلکه خود اهل خلاف نیز در تصحیح روایات با یکدیگر منازعه دارند همانند بسیاری از روایات صحیحین بخاری و مسلم که مورد قبول بسیاری از علمای اهل خلاف نیست و اصولا حنفی ها اصلا بخاری و مسلم را 100% صحیح نمی دانند ..... حتی آلبانی - وهابی معروف - نیز اصلا قائل به صحت 100 % صحیحین نیست .... پس چه باید کرد ؟ ))


آیا صحت حدیث باید بر اساس موازین شیعه باشد ؟؟؟ (( می دانیم که تا 150 سال اصلا اهل خلاف حق نگارش روایت نداشتند و امثال ابن ابی العوجا صراحت دارند که ما احادیث بسیاری - برای اهل خلاف - جعل کرده ایم ....... پس چگونه می توان احادیث اهل خلاف را از بنیان قبول داشت ؟؟؟؟ در ضمن شرط صحت اهل خلاف در حدیث با شیعه فرق دارد زیرا این قوم از یهودی ها ( کعب الاحبار - ابوهریره ) خوارج ( عکرمه - عثمان بن حریز ) جاعلین حدیث آنهم به اعتراف خودشان ( اسماعیل بن ابی اویس ) حتی راویانی که اسلام ایشان معلوم نیست ( قال ابن القطان : في رجال البخاري ومسلم من لا يعرف إسلامه ) روایت کرده و احادیث ایشان را صحیح می دانند !!! پس چگونه می توان فهمید که روایت اهل خلاف صحیح آست و آن را تصحیح نمود ؟؟؟؟؟ .... واقعا چه باید کرد ؟؟ ))


وقتی در روایات اهل بیت علیهم السلان به صراحت بیان می کنند که مخالفت با عامه - اهل خلاف - یکی راههای رستگاری و هدایت می باشد ، پس چگونه می توان به احادیث آنها استناد نمود ؟؟؟؟

متاسفانه اینقدر مردم از مجامع روایی اصیل شیعه همانند کتب اربعه و بحارالانوار و غیره دور شده اند که الزام خصم علمای شیعه بر علیه اهل خلاف را بعنوان اعتقاد قبول کرده اند و این در حالی است که بسیاری از روایات اهل خلاف اصلا در نزد شیعه مقبول نیستند ولی ما از باب الزام خصم و نشان دادن حقانیت شیعه بدانها استناد می کنیم .... فاعتبروا یا اولی الابصار .


بد نیست سخن آیت الله العظمی شیخ حسین وحید خراسانی را نیز کامل بیان نماییم تا معنای سخن ایشان نیز معلوم شود :

توضيح المسائل (فارسي) - الشيخ وحيد الخراساني - ص 157 - 158
و در روايات عامه روايت صحيحه اى است به شرط بخارى ومسلم كه حاكم نيشابورى در مستدرك وذهبى در تلخيص نقل كرده و قسمتى از آن اين است كه : " لا يستوحشون الى احد ولا يفرحون باحد يدخل فيهم على عدة اصحاب بدر لم يسبقهم الاولون ولا يدركهم الآخرون وعلى عدة اصحاب طالوت الذين جاوزوا معه النهر ( نمى ترسند تا از ديگرى مدد بگيرند ، و نه خشنود مى شوند به احدى كه در جماعت آنان داخل شود ، شماره ء آنان شماره ء اصحاب بدر است ، نه بر آنان سبقت گرفتند اولين و نه به آنان مى رسند آخرين ، و بر شماره ء اصحاب طالوتند كه با او از نهر گذشتند . )

آیا صحت این روایت به خاطر این است که شرایط صحت بخاری و مسلم را دارد ؟؟؟؟!!!! یا متن آن با روایات شیعه قابل تقویت می باشد ؟؟؟!!!!

(( یکی از راویان این روایت شخصی است به نام " یونس بن ابی اسحاق " که وی مدلس است و ابن حجر او را در مرتبه دوم از مدلسین آورده است و احمد بن حنبل او را تضعیف کرده و می گوید : حدثیه مضطرب ؛ ابن ابی حاتم نیز در مورد وی می گوید : كان صدوقا إلا أنه لا يحتج بحديثه ؛ ابو احمد حاکم نیز می گوید : ربما وهم فى روايته ------- هدف از بیان این مطالب رد نمودن تصحیح روایت نیست بلکه در نزد اهل خلاف همین که ذهبی و حاکم روایت را تصحیح کرده اند کفایت می کند ولی سوال این حقیر این است که این راوی حتی در نزد خود اهل خلاف نیز مورد جرح قرار گرفته است تا جایی که او را مدلس می دانند .... پس چگونه می توان به تصحیح اهل خلاف بر روایاتشان اعتماد کرد ؟؟؟ ))

حال سوال این است که آیا ما که از فهم ابتدایی ترین روایات عقیدتی عاجز هستیم و در همان ابتدای خواندن روایات معرفتی اهل بیت علیهم السلام قولا " به خاکی می زنیم " و روایات و سخنان اهل بیت علیهم السلام را به بهانه ضعف سند رد می کنیم ( که گویا اصلا از نحوه نگارش حدیث در نزد شیعه خبر نداریم ) و با دیدن روایتی که با تفکرات فلسفی ما و همچنین با جهالت ما بر روایات اهل بیت علیهم السلام همخوانی ندارد ، آنها را رد می کنیم ؛ می توانیم بفهمیم که کدام روایت اهل خلاف شایستگی احتجاج دارد یا خیر ؟؟؟!!!!


التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re:حدیث سب ودشنام به صحابه

پست توسط sh.ahmad »

بهmorteza.pr وعموناصر سلام علیکم برادران محترم دررابطه بامقالات فوق وحدیث دَاوُدَ بْنِ سـِرْحـَانَ نکاتی رامتذکر میشوم.
1-این حدیث عام است وروایت پیامبر اکرم ص که علامه امینی نقل کرده خاص ،وعلماء واهل علم میدانندکه خاص مقدم برعام بوده وآنراتخصیص میزند،درنتیجه اصحاب نبی اکرم ص رانبایدسب کردودشنام داد.
2-امام سجادع نیزکسانی راکه به خلفاء ثلاثه بدمیگفتندنهی کرده وطردکردند ودرآخرفرمودند"اخرجوافعل ا..بکم"بیرون رویدکه پروردگار(هرچه سزاوارهستید)باشما بکند.
3-علامه کاشف الغطاءکه ازعلماءومراجع بزرگ شیعه است میفرماید:"امامان ماازاهل بیت رسالت سب وشتم رابرماحرام کرده اندبنابراین خلفاءراشدین ..را سب نمیکنیم."(بهشت برین ص76)
4-علامه امینی حدیث فوق راتاییدکرده والانمی فرموداین حدیث شامل همه اصحاب پیامبرتا روزقیامت میشود.
اگراین حدیث موردقبول ایشان نبودوفقط برای الزام خصم بودبه حدیث رسول اکرم ص درباره علی ع استناد میکرد
"من سب علیا سبنی"کسیکه علی راسب ودشنام دهد مراسب ودشنام داده ،که اهل سنت نیزآنرانقل کرده اندوازحدیث فوق درمحکومیت و الزام خصم مؤثرتراست.
5-درموردنقل حدیث آیه ا...وحیدنوشتید"آیا صحت این روایت به خاطر این است که شرایط صحت بخاری و مسلم را دارد ؟یا متن آن با روایات شیعه قابل تقویت می باشد"
پاسخ:روایات شیعه برخلاف روایت فوق ازاهل سنت است ،اصحاب امام حسین ع به فرموده سیدالشهداءبالاترازاصحاب مهدی ع هستند
ولی ایشان( آیه ا...وحید)به استناد این حدیث حتی درسخنرانی خود گفتندکه" اصحاب مهدی ع مقامی دارندکه ازاولین تاآخرین همه اولیاء خدا به گرداین 313نفرنمیرسند."پس ایشان این حدیث را قبول دارندکه حتی درتوضیح المسائل خودذکرنموده اند،آیاتوضیح المسائل رابرای اهل سنت والزام خصم نوشته اند؟!!
اگرشما روایتی ازطریق شیعه داریدکه روایت ایشان راتقویت کندبنویسید،تامعلوم شودچه کسی جاهل است وبی مطالعه حرف میزند.من مثل شما بی ادبی وتوهین نمیکنم.
6-نوشتید"حال سوال این است که آیا ما که از فهم ابتدایی ترین روایات عقیدتی عاجز هستیم و در همان ابتدای خواندن روایات معرفتی اهل بیت علیهم السلام قولا " به خاکی می زنیم " و روایات و سخنان اهل بیت علیهم السلام را به بهانه ضعف سند رد می کنیم ( که گویا اصلا از نحوه نگارش حدیث در نزد شیعه خبر نداریم ) و با دیدن روایتی که با تفکرات فلسفی ما و همچنین با جهالت ما بر روایات اهل بیت علیهم السلام همخوانی ندارد ، آنها را رد می کنیم ؛ می توانیم بفهمیم که کدام روایت اهل خلاف شایستگی احتجاج دارد یا خیر ؟"
پاسخ اولا:قبلا نیز به شما تذکردادم بی ادب نباشید وتوهین نکنیدکسیکه توهین میکندچون دراستدلال ضعیف است ومنطق نداردمیخواهدازاین راه برطرف مقابل غالب وفائق شود.
ثانیا:به بهانه ضعف سند نبودواقعا آن حدیث ضعیف وبی اعتباربودحتی آیه ا...خوئی نیزگفتندآن روایت ضعیف است،ولی شمافقط رأی خودتان را قبول داریدوبه هرروایتی برای اثبات نظرخوداستنادمیکنیدحتی به روایت کذابین ودروغگویان.
ثالثا:من الفاظ زشت وتوهین آمیزشما را بکار نمیبرم بلکه ازشما ادب میاموزم که گفته اند:
ادب ازکه آموختی
گفت ازبی ادبان

رابعا:بنده درباره کتاب سلیم باشما بحث کردم آیا توهینی به شما کردم ،دوستانه ومنطقی باشما گفتگوکردم، اگرنمیتوانیدبحث کنیدشهامت داشته باشیدوهمانطورکه آنجا ازبحث کناره گیری کردیداینجا هم به همان نحو عمل کنیدوگرنه دوستانه ومحترمانه ومنطقی به بحث ادامه دهید.
والسلام علی من اتبع الهدی
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: حدیث کساء

پست توسط amoonaser »

 بسم رب الحسین علیه السلام 

 سلام بر شما 

 جناب احمد عزیز 

 بهتر است بجای ناراحت شدن و رقیق القلب بودن ،کمی در سخنان خود تدبر فرمایید تا حرفهایی بیان نکنید که صحیح نیستند !!! 

 سخن در باب مطالب علامه امینی اظهر من الشمس است و ایشان با روایتی که در نزد خود اهل خلاف مقبول است بر ایشان محاجه می کنند .....گویا ابتدای کلام مرحوم علامه امینی و مطلع آن را مطالعه نفرمودید ....

و اینکه چرا از روایت دیگر برای محاجه استفاده نکرده اند و از این حرفها دلیل نمی شود که سخنی غلط را به علامه منسوب نماییم گذشته از اینکه مرحوم علامه بر اساس این روایت " من سب علیا " نیز بر اهل خلاف مجاحه کرده اند ! .... روایت " لا تسبوا اصحابی " از روایات صحیحین می باشد و قطعا اعتبار آن در نزد اهل خلاف از روایت " من سب علیا فقد سبنی " بیشتر و بالاتر است و لذا عالم به علم مناظره ( همانند علامه امینی ) می داند که با روایت صحیحین راحت تر می توان بر اهل خلاف محاجه کرد !!!!
 
 **** 

 در باب صحیحه داود بن سرحان نیز ما قبلا بیان کردیم که ابی بکر و عمر و عثمان و غیره از مصادیق این روایت هستند پس اینان بر روایت " لا تسبوا اصحابی " تخصیص می خورند . 

 همچنان که در روایت آمده است که امیرالمومنین علیه السلام ، عمر بن خطاب را با نام " ابن صهاک " صدا می نماید (( و همگان می دانند که صهاک نه مادر عمر است و نه پدر او ... بلکه جده زناکار او می باشد و در این کلام ، امیرالمومنین علیه السلام این ملعون را به نام جده زناکارش صدا می کند )) 

 در روایت دیگر آمده است که امیرالمومنین علیه السلام ، عمر بن خطاب را به نام " ابن السوداء " ( پسر زنا سیاه ) صدا می زند ...... 


 و یا در احتجاج طبرسی آمده است که امام حسین علیه السلام ، وقتی عمر بن خطاب بر منبر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بوده است ، او را به نام " کذاب " صدا می زنند !!! 

 آیا این روایات تخصیص بر روایت " لا تسبوا اصحابی " نیست ؟!

البته مطالب دیگر نیز وجود دارد که بماند طلبتان !

(( جالب است که از قول همین اهل خلاف بیان کردیم که روایت شامل همه صحابی نیست بلکه شامل صحابی واقعی و مومن می باشد !!! ))
 
 **** 

 سخنی از امام سجاد علیه السلام نقل کردید .... ولی باز هم مدرک آن را بیان نکردید ... ان شاء الله که سهوا بوده است .... 

 روایتی را که شما ابتر بیان نمودید ، روایتی است از منابع اهل خلاف ..... 


 محمد جواد مغنیه در " الشیعه فی المیزان " ص 293 چنین می گوید : 

 "  [HIGHLIGHT=#ffff00]  أبو نعيم     عن محمد بن حاطب عن علي بن الحسين قال : أتاني نفر من أهل العراق ، فقالوا في أبي بكر وعمر وعثمان ، فلما فرغوا قال لهم علي ابن الحسين : ألا تخبروني ، أنتم المهاجرون الأولون الذين أخرجوا من ديارهم وأموالهم يبتغون فضلا من الله ورضوانا ، وينصرون الله ورسوله أولئك هم الصادقون ؟ قالوا لا ، قال : فأنتم الذين تبوءوا الدار والإيمان من قبلهم يحبون من هاجر إليهم ولا يجدون في صدورهم حاجة مما أوتو ويؤثرون على أنفسهم ، ولو كان بهم خصاصة ، ومن يوق شح نفسه فأولئك هم المفلحون ؟ قالوا لا ، قال : أما أنتم فقد تبرأتم أن تكونوا من أحد هذين الفريقين ، ثم قال : أشهد أنكم لستم من الذين قال الله عز وجل فيهم : " والذين جاءوا من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا ولاخواننا الذين سبقونا بالإيمان ، ولا تجعل في قلوبهم غلا للذين آمنوا ، ربنا إنك رؤوف رحيم " أخرجوا فعل الله بكم    "

(( او نیز این مطلب را از یکی از نشریات تقریب مذاهب نقل می کند ))
 
 همچنان که مشاهده می کنید این روایت از ابی نعیم اصفهانی - از علمای اهل خلاف - نقل شده است ..... 

 این روایت در " حلیه الاولیاء " ج 3 ص 133 آمده است ...... 

 محب الدین طبری شافعی نیز این روایت را " الریاض النضره " ج 1ص 296 نیز بیان نموده است .... 

 درد شیعه این شده است که فضلای شیعه از اهل خلاف برای ما نقل روایت می کنند ...... 

 شاید بد نباشد که بجای بیان کذبیات اهل خلاف ، کمی از کتب شیعه بخوانیم : 


 چند روایت در مورد برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام از امام سجاد علیه السلام  
   
   
    المعارف - أبو الصلاح الحلبي - ص 244

وعن أبي إسحاق أنه قال : صحبت علي بن الحسين عليهما السلام بين مكة والمدينة ، فسأله عن أبي بكر وعمر ما تقول فيهما ؟ قال : ما عسى أن أقول فيهما ، لا رحمهما الله ولا غفر لهما

  
   ( ابواسحاق می کوید : در راه مکه و مدینه خدمت امام سجاد علیه السلام بودم . از حضرت پرسیدم : شما در مورد ابی بکر و عمر چه می فرمایید ؟ 
   حضرت فرمودند : چه بگویم ! خدا آنها را نبخشد . خدا آنها را نیامرزد
  
  
  
  
  
    المعارف - أبو الصلاح الحلبي - ص  
  
   وعن القاسم بن مسلم قال : كنت مع علي بن الحسين عليهما السلام بينبع ، يدي في يده ، فقلت : ما تقول في هذين الرجلين أتبرأ من عدوهما ؟ فغضب ورمى بيده من يدي ، ثم قال : ويحك يا قاسم هما أول من أضعنا بآياتنا ، واضطجعا بسبيلنا ، وحملا الناس على رقابنا ، وجلسا مجلسا كنا أحق به منهما . وعن حكيم بن جبير ، عنه عليه السلام مثله ، وزاد : فلا غفر الله لهما 
  
   ( قاسم بن مسلم می گوید : در خدمت امام سجاد علیه السلام بودم . دست در دست یکدیگر داده بودیم . پرسیدم درباره این دو نفر ( ابی بکر و عمر ) چه می گویید ؟ آیا از دشمنان آنها بیزار باشم ؟ 
   حضرت با خشم دست خود را از دست من کشیدند و فرمودند : وای بر تو ای قاسم ! آن دو اولین کسانی بودند که کینه ما را به خودشان جلب کردند و به جهت رفتاری که با پدران ما داشتند و مردم را بر گردن ما سوار کردند و بر جایگاهی که سزاوار ما بود تکیه زدند . 
  
  
   در روایتی دیگر در آخر آن آمده است : پس خدا آنها را نیامرزد
  
  
  
    المعارف - أبو الصلاح الحلبي - ص  
  
  
 وعن أبي علي الخراساني ، عن مولى لعلي بن الحسين عليهما السلام قال : كنت مع علي بن الحسين عليهما السلام في بعض خلواته ، فقلت : إن لي عليك حقا ، ألا تخبرني عن هذين الرجلين ، عن أبي بكر وعمر ؟ فقال : كافران ، كافر من أحبهما .  
  
  
  
 ( ابو علی خراسانی می گوید : در برخی از خلوتهای امام سجاد ( علیه السلام ) با ایشان بودم . پس گفتم : حقی از من بر شما می باشد . آیا به من خبر نمی دهید در مورد این دو نفر ، ابی بکر و عمر ؟ 
  
 حضرت فرمودند : هر دو آنها کافر بودند . و هر کس آن دو نفر را دوست داشته باشد کافر است ) 
  
  
  
  
    المعارف - أبو الصلاح الحلبي - ص  
  
   وعن أبي حمزه الثمالي قال : قلت لعلي بن الحسين عليهما السلام وقد خلا : أخبرني عن هذين الرجلين ؟ قال : ها أول من ظلمنا حقنا ، وأخذا ميراثنا ، وجلسا مجلسا كنا أحق به منهما ، لا غفر الله فما ولا رحمهما ، كافران ، كافر من تولاها . 
  
   ( ابوحمزه ثمالی می گوید : در خلوت به امام سجاد ( علیه السلام ) گفتم: نظر شما در مورد این دو نفر ( ابی بکر و عمر ) چیست ؟ 
   حضرت فرمودند : آنها اولین کسانی بودند که در حق ما ظلم کردند . و میراث ما را غارت کردند . و در مسند خلافت که ما شایسته و سزاوار آن بودیم تکیه زدند. خداوند آنها را نیامرزد و به آنها رحم نکند . آن دو نفر کافر بودند و هر کس ولایت آن دو را داشته باشد کافر است
  
  
  
  
    الآيات - شرف الدين الحسيني - ج 2 - ص 631 -  
    الآيات - شرف الدين الحسيني - ج 2 - ص 631 -  
    الأنوار - العلامة المجلسي - ج 30 - ص  
    والجرائح - قطب الدين الراوندي - ج 2 - ص  
    الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 289 -  
  
  
 عن أبي حمزة الثمالي عن علي بن الحسين عليه السلام قال قلت له أسألك جعلت فداك عن ثلث خصال انفي عنى فيه التقية قال فقال ذلك لك قلت أسألك عن فلان وفلان قال فعليها لعنة الله بلعناته كلها ماتا والله وهما كافران مشركان بالله العظيم .... 
  
  
 ( ابو حمزه ثمالی می گوید : به امام سجاد علیه السلام عرض کردم : سوالاتی دارم که می خواهم آن را مطرح کنم و بدون تقیه جواب بگیرم . حضرت پذیرفتند.  
  
 من پرسبدم : نظر شما در باره ابی بکر و عمر چیست ؟ 
  
 حضرت فرمودند: نفرین خداوند - به تمام اقسام و انواع لعنتهایش - بر آن دو باد . به خدا سوگند هر دو در حال شرک و کفر به خدای عظیم از دنیا رفتند . ) 


***

 در باب کتاب سلیم نیز گذشته از اینکه شما حرفهایی می زنید و به ناگه تغییر موضع در مورد آنها می دهید ( مانند اینکه اصرار داشتید که علامه امینی ،ابان را کذاب می دانند ولی وقتی ما کل مطالب را بیان کردیم و نشان دادیم که ایشان به نقل از عامه چنین گفته اند ، شما سریعا سخن خود را تغییر دادید و البته ما اصل کلام شما را نشان دادیم و شما سکوت نمودید !!! ) و یا اینکه صریح کلام علما را نیز تغییر می دهید ( مانند صراحت مرحوم خوئی در باب صحت کتاب سلیم که شما آن را طوری بیان می فرمایید که انگار آیت الله خوئی سخنی برعکس گفته اند ! ) و غیره ...... در هر صورت این موضوع در تاپیکی دیگر در حال بررسی می باشد ...

حال اگر مایل به شرکت هستید : بسم الله .....
اگر هم مایل نیستید : و الامر علیک .....

***

در ضمن بحث جهالت بر روایات ، توهین نیست بلکه امری است که نه تنها در بین فضلا شایع است بلکه برخی عالم نما و مدعی علم نیز از این خصیصه رنج می برند ......

در هر صورت همان روایتی را که به زعم شما ( واقعا ضعیف بود ) را مرحوم میرجهانی چنین توصیف کرده اند :
 
[HIGHLIGHT=#ffff00]سند حدیث در نهایت اتقان  
 
(( قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْر

[COLOR=#0070c0]امام باقر عليه السلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: حديث آل محمد صعب و مستصعب است، جز فرشته مقرب يا پيغمبر مرسل يا بنده‏اى كه خدا دلش را بايمان آزموده، بآن ايمان نياورد.

پس هر حديثى كه از آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله بشما رسيد و در برابر آن آرامش دل يافتيد و آن را آشنا ديديد، بپذيريد. [HIGHLIGHT=#ffff00]و هر حديثى را كه دلتان از آن رميد و ناآشنايش ديديد، آن را بخدا و پيغمبر و عالم آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله رد كنيد، همانا هلاك شده كسى است كه حديثى را كه تحمل ندارد، برايش بازگو كنند، و او بگويد بخدا اين چنين نيست، بخدا اين چنين نيست،  و انكار مساوى كفر است.  ))

در ضمن اینکه بنده نمی دانم در کجای کلامم بیان کرده ام که مقصود بنده " جناب احمد عزیز " می باشد که شما این چنین مطالب را به خود گرفته اید ؟؟؟

این سیره " عبد سند بودن ، آنهم بدون تدبر در دیگر روایات " سیره غلطی است که بسیاری از مدعیان علم دارند ... چه بسیاری علما و منبری هایی که روایات را رد می کنند زیرا با منهج فکری و فلسفی ایشان سازگار نیست !!!!! (( حال اگر کسی خود را مصداق این مطالب می داند ، عملا خودش به خودش توهین می کند ))


ما بقی حرفها و ضرب المثل ها را نیز می گذارم به حساب عصبانیت شما فاضل گرامی
 
تصویر
 
التماس دعا

[SIZE=200]یا علی ع


  
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Junior Member
Junior Member
پست: 41
تاریخ عضویت: جمعه ۶ خرداد ۱۳۹۰, ۱۲:۱۵ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 11 بار
سپاس‌های دریافتی: 135 بار

Re: Re:حدیث سب ودشنام به صحابه

پست توسط عبدالحسین2 »

sh.ahmad نوشته شده:بهmorteza.pr 1-این حدیث عام است وروایت پیامبر اکرم ص که علامه امینی نقل کرده خاص ،وعلماء واهل علم میدانندکه خاص مقدم برعام بوده وآنراتخصیص میزند،درنتیجه اصحاب نبی اکرم ص رانبایدسب کردودشنام داد.


بسمه تعالی شانه
ماشاءالله به این میزان علمتان .

کدام اهل علمی به شما گفته که روایت جعلی اهل خلاف روایت صحیح شیعه را تخصیص می زند ؟!!

در خصوص حضرت علامه امینی که به ایشان تهمت زدید نیز مطلب کامل را برادر عزیز جناب ناصر نقل کردند و کذب شما آشکار شد .

ضمنا حضرتعالی که انقدر به روایات نواصب عنایت دارید ، خوب است روشن بفرمایید که نظرتان درباره روایاتی همین نواصب نقل کرده اند که رسول الله اصحاب خویش را سب کرده است چیست ؟

جناب احمد ، ندانستن عیب نیست ؛ اما ندانستن و ادعای دانستن کردن و اشتباه خویش را قبول نکردن و هر دروغی را نوشتن عیب بزرگی است .
New Member
New Member
پست: 13
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۲۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 42 بار
سپاس‌های دریافتی: 39 بار
تماس:

Re: Re:حدیث سب ودشنام به صحابه

پست توسط morteza.pr »

sh.ahmad نوشته شده:2-امام سجادع نیزکسانی راکه به خلفاء ثلاثه بدمیگفتندنهی کرده وطردکردند ودرآخرفرمودند"اخرجوافعل ا..بکم"بیرون رویدکه پروردگار(هرچه سزاوارهستید)باشما بکند.


پاسخ اولا:قبلا نیز به شما تذکردادم بی ادب نباشید وتوهین نکنیدکسیکه توهین میکندچون دراستدلال ضعیف است ومنطق نداردمیخواهدازاین راه برطرف مقابل غالب وفائق شود.
ثانیا:به بهانه ضعف سند نبودواقعا آن حدیث ضعیف وبی اعتباربودحتی آیه ا...خوئی نیزگفتندآن روایت ضعیف است،ولی شمافقط رأی خودتان را قبول داریدوبه هرروایتی برای اثبات نظرخوداستنادمیکنیدحتی به روایت کذابین ودروغگویان.
ثالثا:من الفاظ زشت وتوهین آمیزشما را بکار نمیبرم بلکه ازشما ادب میاموزم که گفته اند:
ادب ازکه آموختی
گفت ازبی ادبان



سلام عليكم

فكر نميكنيد حديثتان اهانت به امام سجاد صلوات الله عليه و آله باشد؟ اگر حديثتان درست است چرا در زيارت عاشورا لعن بر اولي و دومي و سومي آمده است.
در مورد حديث آورده شده از زبان امام سجاد صلوات الله عليه و آله ، سند حديث و منبع حديث به همراه خود حديث را كامل بياوريد تا ما هم بدانيم
از استاد عموناصر عزيز هم تشكر ميكنم بابت جوابشان در مورد حديث مربوطه.


سخنان شما درباره استاد عموناصر مثل شخصي است كه در يك مناظره كم آورده و به دست و پا ميزند و مظلوم نمايي ميكند تا طرف مقابل را بد جلوه دهد و خود را از شكست نجات دهد.

واقعا كجا رفته پذيرش حق و دوري از غرور و تكبر

يا علي مدد
الحمدالله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمومنين علي صلوات الله عليه و آله
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re:حدیث سب ودشنام به صحابه

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم عموناصر،چندنکته دررابطه بامقاله فوق
1-اگرحدیث علامه امینی رادرباره سب نکردن اصحاب پیامبرنپذیرفته واشکال میکنید،درباره فرمایش علامه کاشف الغطاء چه جوابی دارید،ایشان میگوید""امامان ماازاهل بیت رسالت سب وشتم رابرماحرام کرده اندبنابراین خلفاءراشدین ..را سب نمیکنیم."(بهشت برین ص76)
2-اگرحدیث صحیح ازطریق اهل سنت راقبول نداشته ومردودمیدانیدباروایتی که آیه ا...وحیدفقط از طریق آنهانقل کرده که درمقاله فوق نوشتم چه میکنید؟اصلاپاسخ وجوابی ندادید.
3-احادیثی که ازعلی ع وامام حسین ع درباره عمر نقل کردید"ابن السوداء،ابن صهاک ،کذاب "،برفرض صحت سندآنها فحش وسب نمیباشند،معلوم میشودمعنای سب رانمیدانید.
4-احادیثی که ازامام زین العابدین ع درباره آندونقل کردیدوصف آنهاولعن ونفرین برایشان بود،فحش و سب نبود.
گویا موضوع بحث رافراموش کرده وخارج ازموضوع صحبت میکنید،وچون دلیلی نداریداینگونه استدلال میکنید.
5-حدیثی راکه ازامام زین العابدین ع درباره منع شیعیان ازبدگوئی به خلفاء نقل کردم وشما ازعلامه مغنیه نقل نمودید ،ایشان(علامه مغنیه) آنراتاییدکرده وبعدازنقل مطالبی درپایان مینویسد "الشیعه الامامیه ..لایکرهون اصحاب الرسول ص"
شیعیان کراهت ندارنداصحاب پیامبر اکرم را(الشیعه فی المیزان ص293)
6-اگرروایات صحیحی درباره سب وفحش به خلفاءثلاثه داریدذکرنمائید.
اگرمیخواهیدنتیجه مثبتی ازبحث بگیریم به تک تک مواردوسؤالات پاسخ دهید.
7-نوشتید"اصرار داشتید که علامه امینی ،ابان را کذاب می دانند ولی وقتی ما کل مطالب را بیان کردیم و نشان دادیم که ایشان به نقل از عامه چنین گفته اند ، شما سریعا سخن خود را تغییر دادید و البته ما اصل کلام شما را نشان دادیم و شما سکوت نمودید !!! ) و یا اینکه صریح کلام علما را نیز تغییر می دهید ( مانند صراحت مرحوم خوئی در باب صحت کتاب سلیم که شما آن را طوری بیان می فرمایید که انگار آیت الله خوئی سخنی برعکس گفته اند ! ) "
پاسخ:بنده سکوت نکرده ودرمقاله بعدی نوشتم أبان به گفته علامه امینی کذاب است،ودراین باره توضیح دادم .
صریح کلام علما را نیز تغییر ندادم بلکه هردو قول آیه ا...خوئی رانقل کردم ،ودرپایان نتیجه گیری نمودم که اصل کتاب سلیم معتبراست ولی درنسخه ها یابرخی ازنسخ تحریف صورت گرفته وراست ودروغ قاطی شده است،باتفصیل وتوضیح کامل که نمیخواهم دراینجا تکرارکنم ،کسانیکه مایل هستندازمطالب آگاه شوندبه مقالات درباره کتاب سلیم بن قیس درهمین سایت مراجعه کنندوببینندکه من خلاف گفتم یا ایشان نسبت خلاف به من میدهد.
8-ضمنا داریدازموضوع خارج میشویدومطالب دیگررادراینجا تکرارمیگوئیدوبحث رابه جای دیگرمیبرید،این کاردرست وعالمانه نیست.
سعی کنیددررابطه باموضوع ودوستانه ومنطقی مطالب رابیان کنید و به حاشیه نپردازید.
موفق باشیدوالسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
قفل شده

بازگشت به “شعر”