دوستان اعتقادی کمک.... احساس پوچی می کنم در زندگی!!!!

مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت

ارسال پست
New Member
New Member
پست: 7
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۹:۱۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 12 بار
سپاس‌های دریافتی: 13 بار

Re: دوستان اعتقادی کمک.... احساس پوچی می کنم در زندگی!!!!

پست توسط seyed.ahrar »

بسمه تعالي :برادر عزيز نيازي به راهنمايي ديگران نداري اگر توجه به شعار خود در انتهاي مطالبت بكني خواهي فهميد همه چيزدنيا و اخرت در ان ديده ميشود و توسل به انها چاره كار است / انشاء الله عاقبت به خير شوي #
[HIGHLIGHT=#eeece1]  [HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#92d050]   حَيا تُنا حُسَين مَماتُنا حُسَين          
Senior Member
Senior Member
پست: 104
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷, ۲:۵۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 217 بار
سپاس‌های دریافتی: 200 بار

Re: دوستان اعتقادی کمک.... احساس پوچی می کنم در زندگی!!!!

پست توسط محی الدین14 »

 بسم الله الرحمن الرحیم 

[HIGHLIGHT=#fac08f]آیت الله بهجت ره : ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم ، نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم. 

کاربر محترم حنادی

خیلی ها این احساس شما رو دارند ، پسر و دختر فرقی نمی کنه. یک علت این احساس میتونه این باشه که انسان اطرافیانش و هم سن و سالهاش یا آدم های دیگر رو مبینه که مثلا فلانی رفته سرکار و خیلی فعاله و میایم اون رو مقایسه می کنیم با خودمون میبینیم من اینجوری نیستم و خودم رو سرزنش می کنم، من فعال نیستم فلانی این جا میره این کار رو میکنه ولی من ...
من فکر می کنم باید بدون چشم و هم چشمی و همرنگ جماعت شدن ، تفکر کرد و وظیفه را تشخیص داد و به آن عمل کرد : مولا علی علیه السلام می فرماید :لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلة اهله لان الناس اجتمعوا علی طعام شبعها قلیل و جوعها کثیر در راه هدایت به خاطر کمی پیروانش نهراسید چرا که مردم (دنیا پرست )سر سفره ای گرد می آیند که سیری آن کم و گرسنگی اش زیاد است.

برای کسی نمی توان نسخه ای پیچید چرا که روحیات افراد با هم متفاوت است ولی فکر می کنم مبنای تفکر را می توان جمله ی ابتدایی از آیت الله بهجت ره قرار داد. انشالله که بتوانیم عامل به آن باشیم.

در مورد خاص کار کردن که فرمودید : طبق مطالعاتی که حقیر داشته ام و احادیثی که با آن مواجه شدم ، احادیث بر لزوم در معرض عام قرار نگرفتن خانم ها تاکید دارد (اگر تمایل داشته باشید به حد اختصار می توان آنها را بیان کرد ) مخصوصا کارهایی که در آن اختلاط بین مرد و زن زیاد است وگرنه مشاغلی مثل معلمی و یا پزشکی و یا مشاغلی که نیاز جامعه به حضور زنان در آنست و مغایرتی با احکام شرع ندارد چه بسا مورد اجر باشد.

در هر صورت یکی از وظایف زنان بی شک تربیت فرزندانی است که بعدها برای اجتماع مفید باشند ( و نباید این به ذهن بیاید که مثلا خانه داری در میان مردم ارزشی ندارد پس من باید یک کار بزرگ تاثیر گذار انجام دهم و ...) و بی شک مقدمه ی این امر خطیر مهیا شدن مادر برای آنست با ساختن خود.

موفق باشید

ملتمس دعا


قال مولانا حسن بن علی علیه السلام : استعدّ لسفرك و حصّل زادك قبل حلول أجلك، و اعلم أنّك تطلب الدّنيا و الموت يطلب
ك

مهياى مسافرت (آخرت) شو، و توشه آن را پيش از رسيدن اجل فراهم نما، و بدان كه تو دنيا را طلب نمايى و مرگ تو را مى‏طلبد
New Member
New Member
پست: 6
تاریخ عضویت: جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۳:۵۹ ب.ظ

سلام !!!

پست توسط foad.n »

بسم ربّ الحسین

سلام
سلام
سلام

به نظرم، در چنین مسائلی، مدّ نظر قرار دادن چند نکته، کاملاً کلیدی است.

1 - هدف من از زندگی، باید هدف خلقت من باشد.
هدف تراشیدن با سلیقه ی خودم چرا؟

( حالا واقعاً خدا از من چه می خواهد و مرا برای چه آفریده ... ؟ )
( یک سؤال دیگر آیا این چیزی که من فکر می کنم هدف خلقتم هست، واقعاً هست؟ اگه هست نباید مطلقاً حال بدی داشته باشم )

2 - همیشه برای خود، باید الگویی داشته باشم و سعی کنم پا جای پای او بگذارم. مسلّماً این الگو نیز هدفش همان هدف خلقت است.

همچنین از جانب خالق باید موفّقیّت او در نیل به هدف، و همچنین لیاقت الگو و اسوه بودنش، به ما رسیده باشد.

من ادعّا نمی کنم که خودم کاملاً به این مسائل عمل می کنم
خدا می داند قصد توهین و تحقیر هم ان شاء الله ندارم
ولی لا اقل می دانم که پیروی و مودّت و ولایت پذیری بی چون و چرای 14 معصوم کشتی نجات است.

در قرآن داریم:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

دیگر احساس پوچی چه معنایی دارد؟
انگار حیات این طرفه.
انگار یعنی فقط باید زد تو راه دین، فقط...
فقط خدا

من باب مثال، چرا امام علی علیه الصّلاة و السّلام با 1000 رکعت نماز با خضوع باز هم خسته نمی شوند و عاشقانه به راهشان ادامه می دهند؟ چه برسد به احساس پوچی...

یا مثلاً حضرت فاطمه سلام الله علیها مگر با همین حدود 18 سال به آن چنان کمالی نرسیدند که ...؟ ایشان الگوی خیلی خیلی خیلی خوبی هستند

ایشان به عنوان یک خانم چه کار می کردند؟
ایشان در محیط خانه چگونه بوده اند؟ ایشان بهترین خانم را چه کسی می دانستند؟
حضور فعّال ایشان در اجتماع چگونه بوده است؟ تعریف ایشان از عقب افتادگی چه بود؟

در نهایت

به خودم را توصیّه می کنم، به این که پا جای پای حضرت محمّد و اهل بیت پاکشان علیهم السّلام بگذارم.
و
همیشه به هدف واقعی و نیّت درست بیاندیشم و پیش بروم تا ...


با عمل به این دو اصل ان شاء الله جهت گیری زندگی و حوزه های فعالیّت اصلاح می گردند و اجساس پوچی از میان می رود.

اگر می شود نظرتان را بگویید ( به خصوص اگر با شعارهایم کسی را ناراحت کردم )
Advance Member
Advance Member
پست: 331
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۸, ۱۲:۵۹ ق.ظ
محل اقامت: زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
سپاس‌های ارسالی: 218 بار
سپاس‌های دریافتی: 311 بار

Re: دوستان اعتقادی کمک.... احساس پوچی می کنم در زندگی!!!!

پست توسط MOHAMMAD_ASEMOONI »

سلام
میگم , شما احتمالاً مبتلا به بیماریِ تنبلی شده اید
:D
نظرتون چیه ؟
 دوستِ عزیز، چه باور کنی چه باور نکنی چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد ،همه ما آسمونی هستیم وشمارش معکوس برای بازگشتمون ازهمون روزِ اولِ خلقتمون شروع شده و حسابِ بسیار دقیقی هم در انتظارمونه.
یه آسمونیِ فعّال باش که آزمایشِ دنیا تکرارشدنی نیست.

باور نمیکنی؟ همۀ ثروت و قدرت و هوش و دانش و نفوذت رو به کار بگیر
تا مانعِ پرواز بشی.
قبول نداری؟
این شما واین هم دنیا
 
Junior Member
Junior Member
پست: 21
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰, ۱۲:۰۵ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 18 بار
سپاس‌های دریافتی: 7 بار

Re: دوستان اعتقادی کمک.... احساس پوچی می کنم در زندگی!!!!

پست توسط lilaj »

سلام دوستان
خیلی خوب میشد این خانم رشته خودشونو اعلام میکردن تا کمی درک ما از وضعیتون بیشتر شه
آدمی که هدف داشته باشه و تو زندگیش طبق استراتژی برای رسیدن به اهدافش(چیزایی که واسش مهمن) جلو بره
مطمئنن دچار این حالات نمیشه!
حالا یک مشکل اینه که ایشون نمیدونه دقیقا از زندگیش چی میخواد که من تو چند مرحله از تجربیات و شنیده هام میگم شاید فرجی بشه:
1:آدمی همیشه اونچه رو که داره قدرشو نمیدونه و در حسرت آنچه نداره میسوزه!!!!!اینجا قناعت و حرص معنا میده
2:همیشه را رسیدن به هدفه که لذت بخش تر از داشتن خود هدفه!تو بچگی تا چند روز از داشتن مثلا یه لباس نو لذت میبردین؟
یا اینکه چرا همیشه غروب پنج شنبه ها شادیم و غروب جمعه ها دلگیر؟
3:در زندگی نه به خوشیهاش میشه نازید و نه به غمهاش میشه نالید!عمر ما همینه که داره میگذره و یه روز شادی یه روز غم یه روز سلامتی و یه روز مریضی!فریب نخورین،زندگی همین چیزاست که گفتم و هیچ خبر دیگه ای نیست
چه باید نازش و نالش به اقبالی و ادباری/که تا برهم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی
4:یک شبی خیلی دلگیر و ناراحت،آخرای شب به خونه برمی گشتم و حال نداشتم که چشمم به یه جوون افتاد که با شلوار کردی و زیر پیرهن مردونه نازک زیر بارون پشت به کرکره خاکی مغازه ایستاده و مثل میخ به خیابون نگاه میکنه!یادم اومد این یارو کم داره آخه قبلا تو شهر دیده بودمش!خلاصه کلی خجالت کشیدم و شرمنده شدم و فهمیدم خوشی زیادی زده ور دلم و الکی ناراحتم
یه مبحثی تو روانشناسی هست یه نام کنترل هیجان که خلاصه اش اینه که هروقت احساسات مخرب مثل عصبانیت و ناراحتی افتاد به جونتون سریع دنبال علتش بگردین!!!!باور کنید اکثر مشکلاتتون برای موضوع بیهوده و مزخرفیه که راحت میتونین بیخیالش شین
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست،پس فکر نکنیم خودشناسی و خداشناسی مثل کلاس اول دبستان یه روز تموم میشه بلکه یه تلاش پایان ناپذیره
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/موجیم که آسودگی ما عدم ماست
تازه دونستن زیادی هم فقط مسئولیتتونو زیادتر میکنه
هرکه او بیدار تر پردرد تر/هرکه او هشیار تر رخ زردتر
همچو نی زهری و تریاقی که دید؟یعنی آنچه جگر سوزه بود باز جگرسازه شود

راستی آدمی نتیجه گراست پس چند تا کار(بنظر خودت مهم وکوچیک)انجام بده و نتیجش موجب شادیت میشه
الهی چه غم دارد آنکه تورا دارد؟مشکل اصلی به دور از خدا بودنتونه!الکی تو آسمونا دنبالش نگردین،
در اینجا همدم و همسایه ات در رنج و بیماری تو اونجا در پی یاری!
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید؟معشوق همینجاست بیایید بیایید
انسان کسیست که در تمام لحظات زندگی چه در تنهایی چه در جمع وچه در بازار و .... به یاد خدا باشد و برای رضای وی عمل کند نه اینکه پیشانی مهر گرفته ای داشته باشد بلکه دل مهر گرفته میخواهد.یاعلی
ارسال پست

بازگشت به “جوانان”