حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

جناب احمد عزیز

فکر می کنم بحث بیشتر در مورد ترجمه جناب جابر و سخنان اساطین شیعه در رد مبحث اختلاط منسوب به ایشان بسیار برای همگان روشن شده است ... پس دیگر آن را بیان نمی کنم ..

فقط جمله ای فرمودید :

" روایتی که راویانش مجهول ونامعلوم باشندمرسل بوده وبی اعتباراست "

بنده مبحث روایت از مجاهیل را بر اساس سخنان بزرگ شیعه در تاپیکی دیگر بیان کردم .

سوالی دارم :

** این کلام شما مبتنی بر چه مجهولی می باشد ؟؟؟ یعنی راوی که نام آن در سند آمده است و ترجمه آن وجود ندارد و یا بعضا به جهالت آن تصریح شده است و یا راوی که نامش حذف شده است ؟؟؟


********

در مورد متن روایت شریفه " لولاک " ... بنده خودم اصولی هستم و حجیت عقل را قبول دارم و خلاصه همه حرفهایی که می خواهید در تایید اصولی گری و نقص اخباری گری بیان نمایید را تا حدی با آنان آشنا هستم و در سایتی دیگر نیز بحثی با گروهی از اخباریون باز کردم که خیلی مورد استقبال ایشان قرار نگرفت و نیامدند تا جواب دهند :

" [External Link Removed for Guests] "


در مورد این روایت شریفه نیز گذشته از عقل ، باید علم نیز وجود داشته باشد ... زیرا احادیث اهل بیت علیهم السلام را می توان به استناد به دیگر احادیث ایشان کاملا توضیح داد ... علی الخصوص در مورد روایات معارفی شیعه که حتما و حتما باید به دیگر احادیث اهل بیت علیهم السلام مراجعه نمود ....

آنانی که امثال جابر جعفی و مفضل و غیره را متهم به غلو و اختلاط نمودند ، دقیقا از نعمت عقل برخوردار بودند و دیوانه نبودند ... بلکه مشکل ایشان این بود که همانند امثال جابر جعفی از نعمت نورانیت احادیث اهل بیت علیهم السلام برخوردار نبودند و لذا اشتباه کرده و رارویان اهل بیت علیهم السلام را متهم می نمودند ....

مرحوم مامقانی علیه الرحمه نیز دقیقا بیان می کنند که موضوعاتی که در زمان جناب جابر بعنوان غلو و اختلاط بیان می شده - و همان افراد به ظاهر عاقل این تهمت ها را می زدند - هم اکنون بعنوان ضروریات شیعه می باشد و علت این امر نیز عدم فهم این روایات از جانب مردم زمان جابر بوده است و نه اینکه مطالب عقلایی نباشد و یا آن افراد عاقل نبوده و دیوانه باشند !!!!

( همانند تضعیف قمییّون بر برخی از روات که نشات از عدم سیطره و فهم ایشان بر روایات اهل بیت علیهم السلام بوده است و نه نداشتن عقل )

پس حواسمان باشد که داشتن عقل یک امر است و داشتن علم و قدرت فهم مطالب نیز امری دیگر است ...


(( باز هم جالب است که بنده تا کنون برای شما از سخنان امثال وحید بهبهبانی و مامقانی و خوئی و غیره که از اساطین اصولیون هستند سخن می گویم ، ولی باز هم شما سخن از عقاید اخباریون گفته و " اگر " و " مگر " و غیره می گویید !!!! ))



التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم چندنکته دررابطه بامقاله فوق
1-قبلانیزبه شماتذکردادم که دربحث کلمات توهین آمیزبکارنبریدولی شمابازهم رعایت ادب رانکرده وبااینکه خودتان معنای روایت رادرک نمیکنیدومیگوئیداساتیدفن بایدنظردهنددیگران رامتهم به ناآگاهی ونادانی میکنید،دیگراین امرتکرارنشود.
2-پرسیدید"سوالی دارم : این کلام شما مبتنی بر چه مجهولی می باشد ؟؟؟ یعنی راوی که نام آن در سند آمده است و ترجمه آن وجود ندارد و یا بعضا به جهالت آن تصریح شده است و یا راوی که نامش حذف شده است؟"
پاسخ:ازشماتعجب میکنم که بعدازنوشتن چندین مقاله هنوزنمیدانیدکه راویان این حدیث ازابن بابویه قمی تاجابرجعفی نامعلوم بوده ونامشان حذف شده است.
3-بزرگانی که جابررامختلط میدانند ازعلماءبزرگ ومراجع تقلیدشیعه هستندکه هم عاقلندوهم داناوبلکه اعلم ازدیگران وبهترازآنها احادیث معرفتی اهل البیت ع رامی فهمیدند،و قبلانامشان ذکرگردید.
موفق باشید والسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

جناب احمد عزیز

قبلانیزبه شماتذکردادم که دربحث کلمات توهین آمیزبکارنبریدولی شمابازهم رعایت ادب رانکرده وبااینکه خودتان معنای روایت رادرک نمیکنیدومیگوئیداساتیدفن بایدنظردهنددیگران رامتهم به ناآگاهی ونادانی میکنید

بنده واقعا نمی دانم در مقابل چنین ادبیاتی که شما در بحث دارید چگونه جواب دهم ؟؟!!

بنده در کجا به شما توهین کرده ام ؟

بهتر است مستقیما به الفاظ بنده اشاره نمایید و کلّی گویی نفرمایید ....

در ضمن در مورد متن روایت بنده قبلا عرض کردم که بنده متن روایت را تا حدی فهمیده و معارفش را درک کرده ام ولی بنابر دلایلی بیان نمی کنم و فهم کامل این روایت را باید استادی بیان نماید که غواص در روایات باشد .....

و اینکه بنده عرض می کنم بعلت عدم درک مفاهیم این روایت ، ممکن است روایت را تضعیف کنند ( حال هر کس می خواهد باشد ) توهین به کسی نیست و این دقیقا مشابه همان کلامی است که مرحوم مامقانی در مورد مردم همزمان جناب جابر فرمودند ( زیرا ایشان مفهوم روایات را متوجه نمی شدند و لذا جناب جابر را متهم به غلو و اختلاط می کردند ) ....

در بیان مطالب علمی و حقایق ، اصلا خوشایند افراد مد نظر نیست بلکه ما حتی در این امر نیز از سخنان بزرگان بهره بردیم و خیلی از خود سخن نگفتیم ... حال اگر شما با عملکرد ما ، ناراحت می شوید پیشنهاد می کنم که اصلا کتاب مطالعه نفرمایید زیرا بسیاری از بزرگان بر خلاف شما سخن گفته اند و عقاید شما را مورد نقد قرار داده اند و لذا ممکن است شما ناراحت شوید !!!!!!



دیگراین امرتکرارنشود

دوست گرامی : گویا جایگاه خودتان را در این مباحثه به فراموشی سپرده اید !!!!

این تهدید ها و اینگونه سخن گفتن ها اصلا جنبه علمی ندارد و اگر بر فرض هم سخنان بنده دور از منهج علمی باشد ، اینگونه حرف زدن شما سبب می شوید که وجهه کلام خود را دست داده و این حقیر و دیگران فکر کنند که سخنی در چنته ندارید که به اینگونه حرفها متوسل شده اید ....

بنده با کسی دشمنی ندارم و حتی اگر شما سخنان بنده را هم قبول نفرمایید ( و همچنین بنده سخنان شما را ) اصلا قرار نیست که با یکدیگر خصومت پیدا کنیم تا حدی که یکدیگر را تهدید نماییم .....


ازشماتعجب میکنم که بعدازنوشتن چندین مقاله هنوزنمیدانیدکه راویان این حدیث ازابن بابویه قمی تاجابرجعفی نامعلوم بوده ونامشان حذف شده است

آیا شما متن کامل کتاب " کشف اللئالی " را در دست دارید که به صراحت می فرمایید که سند متصل از مرحوم ابن بابویه تا جناب جابر حذف شده است ؟؟؟

در متنی که از قول مرحوم میر جهانی آمده ، چنین بیان می کند :

.. عن الشيخ أبي عبد الله محمد بن مكي الشهيد بطرقه المتصلة إلى أبي جعفر محمد بن علي بن موسى بن باويه القمي بطريقه إلى جابر بن يزيد الجعفي، عن جابر بن عبد الله الأنصاري ....

در اینجا به نظر نمی رسد که مرحوم صدوق بدون سند سخن گفته باشد بلکه صحیح به نظر می رسد که مرحوم میرجهانی از بیان سند روایت از شیخ صدوق تا جناب جابر خودداری کرده و قولا به حذف سند این سخن را گفته است ...

عامل دیگری که این سخن را تایید می کند این است که معمولا در مورد روایاتی که راوی اصلی به حذف سند ، یک روایت را بیان کرده است ( مثلا همانند شیخ صدوق ) می گویند : رفعه الصدوق الی جابر ....

لذا اصولی ترین سخن این است که باید به این کتاب ( کشف اللئالی ) دست یافت و متن فوق الذکر را دقیقا مطالعه کرد و دید که آیا روایت به حذف سند آمده است و یا اسناد آن کاملا معلوم است !!!!

نظر شما در مورد این مطلب چیست ؟

در ضمن پیشنهاد می کنم که کتاب " فاطمة بهجة قلب المصطفى " تالیف احمد رحمانی همدانی را مطالعه فرمایید زیرا در مورد این روایت شریفه نیز توضیحات خوبی داده اند و همچنین کتاب " فاطمة الزهراء (عليها السلام) سرّ الوجود " تأليف السيد عادل علوي که در این باب سخن گفته اند و شرح داده اند .

البته نظر بنده این است که اگر سند متصل این روایت باز هم وجود نداشته باشد، می توان به استناد دیگر احادیث اهل بیت علیهم السلام و عقاید حقه شیعه ، این روایت را توضیح و شرح داد .


بزرگانی که جابررامختلط میدانند ازعلماءبزرگ ومراجع تقلیدشیعه هستندکه هم عاقلندوهم داناوبلکه اعلم ازدیگران وبهترازآنها احادیث معرفتی اهل البیت ع رامی فهمیدند،و قبلانامشان ذکرگردید.

شما از کدام علما سخن می گویید ؟

آیا منظورتان مرحوم خوئی می باشد که اصل اختلاط منسوب به جابر را " لو فرض " می دانند ؟

و یا منظورتان مرحوم نوری می باشد که به صراحت این سخن را رد می کنند و اشعار منسوب به شیخ مفید را مجهول القائل می دانند ؟

و یا منظورتان مرحوم مامقانی می باشد که صراحتا سخن نجاشی را رد می کنند و آن را بدون اصل می دانند ؟ و همچنین سخن مرحوم علامه را نیز به صراحت توضیح می دهند ؟

و یا منظورتان مرحوم بهبهانی - اصولی معروف - است که اختلاط و غلو جابر را مردود می دانند ؟

و یا منظورتان مرحوم مجلسی اول است که توثیق صریح بر جناب جابر داشته و مباحث اختلاط و غلو جابر را رد می کنند ؟

و یا شاید منظورتان این است که کسی همانند مرحوم مامقانی و کسانی مانند مرحوم نمازی به صراحت بیان می کنند که اموری که در نزد متقدمین بعنوان غلو مطرح بوده - که به سبب آن راویان را جرح می کردند - هم اکنون از ضروریات شیعه می باشد و باید قبول نمود ؟؟

(( بنده نام برخی از دیگر علما را فاکتور گرفتم ))


التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم ،درباره توهین کردن یکباردیگردومقاله قبلی بنده وخودرابخوانیدتابدانیدکلمات توهین آمیزبکاربرده اید.
پرسیدید:اصولی ترین سخن این است که باید به این کتاب ( کشف اللئالی ) دست یافت و متن فوق الذکر را دقیقا مطالعه کرد و دید که آیا روایت به حذف سند آمده است و یا اسناد آن کاملا معلوم است ! نظر شما در مورد این مطلب چیست ؟
پاسخ:در متنی که از قول مرحوم میر جهانی آمده،میگوید"عن الشيخ أبي عبد الله محمد بن مكي الشهيد بطرقه المتصلة إلى أبي جعفر"یعنی طریق وسندمتصل است تاابی جعفر(شیخ صدوق)ولی ازصدوق به بعدمینویسد
"محمد بن علي بن موسى بن باويه القمي بطريقه إلى جابر بن يزيد الجعفي".
دقت کنیدنمیگویدبطریقه المتصل بلکه بطريقه إلى جابر بن يزيد،پس راویان نامعلوم هستندوچنین روایتی به گفته علماءبزرگ رجال ضعیف وبی اعتباراست.
نوشتید"منظورتان مرحوم نوری می باشد که به صراحت این سخن را رد می کنند و اشعار منسوب به شیخ مفید را مجهول القائل می دانند؟"
پاسخ:مرحوم نوری محدث واخباری است ،وشما به سخن کسی استنادمیکنیدکه بانوشتن کتابی دررابطه باتحریف قرآن آبروی شیعه رابرده است؟!
وسخن عالم بزرگی چون نجاشی راکه متخصص است دررجال وهمه علماءشیعه به بزرگی ووثاقت اواعتراف دارندوایشان اشعاررابه شیخ مفیدنسبت داده ردمیکنید؟واقعا عجیب است!
سخنان دیگرشما چیزتازه ای نبوده وتکراری است وبارهاپاسخ داده ام.
علامه حلی تصریح میکندکه "درروایات جابرجعفی متوقف است مگرآنچه به عنوان شاهد آورده شود"ولی شمااعتنائی به فرموده ایشان نمیکنیدوبه توجیه علامه مامقانی توجه میکنید؟!
مطلب درست همان است که جناب نجاشی گفته و آیه ا...خوئی بیان فرموده "روایات جابردر هنگام سلامتش قابل قبول است "،اگرقبول داریدکه بحثی نیست والاسخنان تکراری وردفرمایش بزرگان به تقلید ازدیگران فائده ای نداشته ودلیل است که ازخود چیزی ندارید.
قرآن میفرماید بشارت بده یه بندگانم که قول وسخن رامی شنوندوبهترینش را پیروی میکنند.
موفق باشیدوالسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

جناب احمد عزیز


** در مورد توهین : بهتر است کلی گویی نفرمایید و دقیقا به موارد توهین اشاره نمایید ..... بنده منتظر هستم تا توهینهای خودم به شما را ببینم !!!!

**********************


** در مورد طریق و طرق :
دقت نمایید که مرحوم میرجهانی از طرق متصله برای سند قبل از شیخ صدوق استفاده می کند یعنی شهید اول چند طریق متصل از این روایت تا شیخ صدوق داشته است .
ولی در مورد شیخ صدوق آمده است : به طریق او ( یعنی طریق شیخ صدوق ) .... از کجا فهمیدید که طریق صدوق مرسله بوده است ؟؟؟ چون از لفظ " متصله " استفاده نکرده اند ؟

قبلا بیان کردم که اگر قسمتی از سند حذف شده باشند معمولا می گویند : رفعه ( الصدوق ) الی فلان !

از این واژه ( بطریقه الی ) در مورد شیخ صدوق ، دقیقا علمای دیگر در باب احادیث مسند و صحیح استفاده کرده اند .... همچنان که می دانید در کتاب " من لا یحضره الفقیه " مرحوم صدوق روایات را به صورت مرسله ( به استثناء راوی آخر از معصوم ) بیان نموده است و طرق آنها را در مشیخه بیان نموده است .

مثلا میرزای قمی در " مناهج الاحکام " ص 620 می گویند :

وما رواه الشيخ عن أحمد عن محمد بن سهل ، والصدوق أيضا بطريقه إلى محمد بن سهل ، عن الرضا ( عليه السلام ) أنه قال : الإمام يتحمل أوهام من خلفه إلا تكبيرة الافتتاح.
این در حالی است که روایت مذکور در فقیه به صورت مرسله آمده است ولی سند کامل آن در مشیخه وجود دارد .


همچنین مرحوم خوئی در رجال خود ج 13 ص 18 نیز به روایتی اشاره می کنند در تهذیب الاحکام :

وما رواه الشيخ بطريقه إلى الحسن بن محمد بن سماعة ، عن علي بن رباط ، عن إسحاق بن عمار ، عن العبد الصالح عليه السلام . التهذيب : الجزء 6 ، باب القرض وأحكامه ، الحديث 468

و این در حالی است که روایت مذکوره در تهذیب به صورت مرسله می باشد ولی سند آن در مشیخه هست .


در بسیاری از کتب علمای شیعه از این واژه ( بطریقه الی ) استفاده شده است و منظور نظر آنها احادیث مسند می باشد و نه مرسله ( و ایشان اصلا متعرض واژه بطریقه المتصله نشده اند ) و لذا برای اثیات مرسله بودن آن باید دلیل اقامه شود و نه با این تشبیهاتی که شما فرمودید .... مثالهای نقض در دیگر کتب همانند آن چیزی که بنده عرض کردم بر اساس قاعده " موجبه جزئیه نقیض سالبه کلیه " عملا رد بر مدعای شما می باشد مگر اینکه شما بتوانید دلیل اقامه نمایید که روایت مذکور از شیخ صدوق تا جناب جابر ، مرسله می باشد !!!!


نکته دیگری که می توان بدان اشاره نمود این است که اگر سند متصل تا شیخ صدوق بیان شده است ، می توان طریق مسند شیخ صدوق تا جناب جابر را نیز حدس زد ( بر اساس دیگر روایات صدوق از جابر ) ....

چنین مطلبی را مرحوم آیت الله العظمی خوئی در رجال خود بیان کرده اند که از باب مثال به یکی از آنها اشاره می کنم :

ایشان در " معجم رجال الحدیث " ج 24 ص 173 در مورد سند یک روایت چنین می گویند :

ورواها الصدوق بطريقه إلى السكوني في الفقيه : الجزء 4 ، باب دية الجراحات والشجاج ، الحديث 437 ، وفيه : إبراهيم بن هاشم ، عن النوفلي ، عن السكوني ، وهو الصحيح الموافق للوافي والوسائل ، بقرينة سائر الروايات .

یعنی ایشان طریق صدوق به سکونی را به قرینه دیگر روایات و همچنین طریق روایت در الوافی و وسائل الشیعه را بیان نموده اند .

***********************


** نقل قول از مرحوم نوری :
پبشنهاد می کنم در باب اینگونه استدلال کردن تجدید نظر بفرمایید ...... بنده مگر حرفی از " فصل الخطاب " و تایید آن زدم که محور بحث را به سوی آن منحرف می سازید .؟!!

مگر تمامی علما معصوم از اشکال بوده اند ؟ آیا باید بخاطر یک اشکال بیاییم و همه حرفهای ایشان را رد کنیم ؟

مگر مرحوم صدوق قائل به سهو النبی نبود و شیخ مفید در رد این عقیده کتاب " رد سهو النبی " را نگارش کرد ؟؟!!! حال باید شیخ صدوق را رد کرده و بگوییم که با این حرفش آبروی شیعه را برد ؟؟؟؟


همین مرحوم نوری هستند که با ذکر طرق مشیخه شیخ صدوق و شیخ طوسی و دیگر علمای شیعه ، خدمتی عظیم در باب بررسی اسناد روایات به شیعه کردند ....
همین مرحوم نوری هستند که با نگارش " مستدرک الوسائل " کمکی بزرگ به علما در استخراج احکام و عقاید از کتب نموده اند ..... بسیاری از علما نیز از مرحوم نوری نقل قول کرده اند .

علمای اصولی شیعه - ضمن نقد کلام ایشان در فصل الخطاب - برای مرحوم نوری احترام زیادی قائل هستند و از ایشان به لفظ " شیخنا " تعبیر کرده اند .

آیت الله العظمی خوئی علیه الرحمه :
كتاب الطهارة ج 2 شرح ص 127
... بهذه الرواية مجال هذا إلا أن العلامة المجلسي في أطعمة البحار وشيخنا النوري في مستدركه نقلا الرواية كما نقلناه أول .....



علامه امینی علیه الرحمه :
الغدير ج 11 - ص و 315 و 320
مظهر الغرائب ، في شرح دعاء عرفة للإمام السبط الشهيد عليه السلام ، عشرة آلاف بيت . قال شيخنا النوري في ( المستدرك ) : هو شاهد صدق على ما قالوا فيه من العلم والفضل والتبحر بل وحسن السليقة .

.... وأطراه شيخنا النوري في المستدرك بقوله : العالم الجليل النبيل ، عين الطائفة ووجهها ، صاحب المؤلفات الرشيقة النافعة .



آیت الله سبحانی :
كليات في علم الرجال ص 128
جامع الرواة تأليف الشيخ محمد بن علي الأردبيلي ...... وله أيضا " تصحيح الأسانيد " الذي أدرجه شيخنا النوري بجميعه أو ملخصه في الفائدة الخامسة من فوائد خاتمة المستدرك .



آیت الله لطف الله صافی :
لمحات ص 225
والظاهر أن أبا سعيد العصفوري ، وأبا سعيد العصفوري ، وعباد بن يعقوب الرواجني واحد ، كما نبه عليه شيخنا النوري - عليه الرحمة - .




پس بهتر است در مورد نحوه برخورد خود با علما اعلام شیعه تجدید نظر بفرمایید .


در ضمن ما برای اثبات کلام خود ، گذشته از کلام مرحوم نوری ( که سخن ایشان در باب اثبات عدم اختلاط جناب جابر کاملا صحیح است ) به سخنان دیگری علمای اعلام همانند مرحوم مامقانی و علامه بهبهانی و غیره نیز استناد کردیم !!!

آیا علامه وحید بهبهانی نیز اخباری بوده اند که شما نمی خواهید حرف ایشان را قبول نمایید ؟؟

این علما به صراحت سخن مرحوم نجاشی را نقد کرده و می گویند که صحیح نیست و علت این کلام را مرحوم مامقانی به صراحت توضیح داده اند فراجع .

********************


** سخن مرحوم علامه :

قبلا سخنان مرحوم مامقانی ( رجالی بزرگ شیعه ) را در توضیح کلام علامه بیان نمودیم ..... قبل از آن نیز به سخنان دیگر علما در توضیح سخن علامه نیز اشاره کردیم ... لذا هر کس اهل علم باشد می تواند بدانها رجوع نماید .


فرمودید : والاسخنان تکراری وردفرمایش بزرگان به تقلید ازدیگران فائده ای نداشته ودلیل است که ازخود چیزی ندارید.

سوال بنده از شما این است که اصل اشکال شما بر جناب جابر از کجا می باشد ؟؟؟ آیا شما اجتهادا این سخنان را بیان می فرمایید و یا به استناد کلام مرحوم نجاشی یا مرحوم علامه این سخنان را بیان می کنید ؟؟؟؟ آیا این شیوه شما تقلید از ایشان نیست ؟؟

اگر اشکالی باشد به طریق اولی به خود شما وارد است .....

در ضمن بنده نمی توانم از روی جهل خودم در باب راویان سخن بگویم بلکه سخنان خود را مستند به کلام بزرگان و اهل فن در رجال و حدیث می کنم و حتی اگر شما اشکالی بنمایید ، بر اساس سخنان همان بزرگان در رد اشکال شما ، جوابگو خواهم بود ......

گذشته از اینکه بنده قبلا در باب سخن علامه بیان کردم که ایشان ، نام جناب جابر را در قسم اول کتاب خود بیان کرده اند یعنی در قسم کسانی که روایات ایشان در نزد علامه مقبول است و قبلا نیز از قول علمای اعلام در باب توقف علامه بر احادیث جناب جابر نیز اشاره کرده ام .


التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم ،بحث به درازا کشیده ومباحث تکراری وخسته کننده شده است ، به این سؤالات صریح وروشن پاسخ دهید،تاببینیم نتیجه مثبتی ازاین بحث عایدمیشود یاخیر.
1-آیاشما سنداین روایت راصحیح میدانیدیاضعیف وبی اعتبار،اگرجواب مثبت است باذکردلیل بیان کنید.
2-نوشتید:این روایت مسند است ،سندآنرا بیان کنید.
3-آیانسبت دادن اختلاط جابرجعفی را ازسوی جناب نجاشی به شیخ مفیدتکذیب میکنید؟یاتأیید ،یامشکوک میدانید؟
4- پرسیدید"آیا شما اجتهادا این سخنان را بیان می فرمایید و یا به استناد کلام مرحوم نجاشی یا مرحوم علامه این سخنان را بیان می کنید ؟؟؟؟ آیا این شیوه شما تقلید از ایشان نیست؟"
پاسخ:این امربیان نظرات آن بزرگواران که متخصص علم رجال هستنددرموردجابراست نه تقلیدازآنها،ولی شما تصریح کلام علامه حلی رادرموردجابر که مینویسددراحادیثش متوقفم توجه نکرده وبه تقلیدازدیگران کلام علامه رابه وجه دیگر توجیه میکنیدونتیجه گیری میکنیدکه علامه حلی روایات جابرراقبول دارد،درحالیکه سخن علامه درجای دیگردرباره جابرمنافات بااختلاط اوندارد،همانطورکه آیه ا...خوئی توثیق جابررا منافی با احتمال اختلاط دراونمیدانند،آیااینقدرانصاف داریدکه این سخن منطقی را بپذیرید؟
5-آیانظرآیه ا...خوئی رادرباره جابرجعفی قبول داریدیاخیر؟مخصوصا آنجاکه احتمال اختلاط رامنتفی ندانسته وفرموده اندروایات جابردرهنگام سلامتش قابل قبول است.
امیداست باانصافی که ازشمابعضاسراغ دارم ،باصراحت مطلب رابیان کرده تانتیجه خوبی ازاین بحث طولانی داشته باشیم.
موفق باشید والسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

جناب احمد عزیز

آیاشما سنداین روایت راصحیح میدانیدیاضعیف وبی اعتبار،اگرجواب مثبت است باذکردلیل بیان کنید.

بنده از همان ابتدا بیان کردم که این روایت را صرف بحث فقط و فقط سندی نمی توان نامعتبر دانست ( به سخنان قبلی بنده مراجعه بفرمایید ) و لذا صحت یا ضعف سند این روایت اصلا در صحت متن آن مدخلیت ندارد .

حتی قبلا نیز عرض کردم که اگر این روایت بدون سند هم باشد ، متن آن قابل اثبات از روایات دیگر می باشد .

و حتی نقل قول مرحوم میرجهانی را در تاپیک ( و لولا فاطمه لما خلقتکما ) بیان نمودم که ایشان معتقد به اعتبار سند می باشند .

قبلا هم بیان کردم که اگر ترس از برداشت سوء از کلام من و شبهه دار شدن افراد نبود ؛ برخی روایات را بیان می کردم که دارای سند صحیح ( به زعم شما ) نیستند ولی از عقاید مسلم شیعه می باشند .

نوشتید : این روایت مسند است ،سندآنرا بیان کنید.

بنده عرض کردم که مرحوم میر جهانی در " جنه العاصمه " سند آن را تا شیخ صدوق و از شیخ صدوق ( به طریق ایشان ) تا جناب جابر جعفی به سند از جناب جابر انصاری از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیان نمودند .

سپس بیان کردم که اشکال شما بر مرسله بودن سند بواسطه نبودن کلمه " المتصله " در عبارت " محمد بن علي بن موسى بن باويه القمي بطريقه إلى جابر بن يزيد الجعفي " دلیل بر ارسال روایت نیست و شواهدی نیز بیان نمودم .

سپس بیان کردم که اگر داعیه این امر را داریم که روایت مرسله است ، باید با دلیل بیان نماییم که روایت از شیخ صدوق تا جناب جابر ، مرسله می باشد .

البته به شاهدی از قول آیت الله العظمی خوئی نیز اشاره کردم که بر فرض نبود یک سند کامل ، می توان به قرینه روایات دیگر ، این سند را بیان نمود .

پس اگر احساس می کنید که سند این روایت مرسله می باشد ، باید ضمن رد ادله بنده ، دلایل متقن بر مرسله بودن روایت اقامه نمایید ....


آیانسبت دادن اختلاط جابرجعفی را ازسوی جناب نجاشی به شیخ مفیدتکذیب میکنید؟یاتأیید ،یامشکوک میدانید؟

کلام بنده در مورد این سخنان دقیقا معلوم است .... بنده بر اساس سخنان بزرگان رجالی و حدیثی شیعه بیان این مطالب را جواب دادم .

مرحوم خوئی این سخن ( اختلاط جابر ) را " لو فرض " می دانند و مسلّم نمی دانند و بر فرض ثبوت دقیقا همان جمله ای را بیان می کنند که شما دائما بیان می کنید ( البته شما قول ایشان در چند کلمه قبلش را مورد عنایت قرار نمی دهید )

مرحوم مامقانی به صراحت این انتساب را رد می کنند .

مرحوم علامه وحید بهبهانی ( عالم اصولی معروف و ضد منهج اخباری ) به صراحت این سخن را رد می کنند .

مرحوم نوری به صراحت این سخن را رد می کنند .

مرحوم مجلسی اول به صراحت این قول ( مبنی بر غلو و اختلاط جناب جابر ) را رد می کنند .


این امربیان نظرات آن بزرگواران که متخصص علم رجال هستنددرموردجابراست نه تقلیدازآنها،

بنده هم دقیقا همان منهجی که شما در بیان اقوال علما داشتید ، را داشته و اقوال آنها را بیان نمودم .


ولی شما تصریح کلام علامه حلی رادرموردجابر که مینویسددراحادیثش متوقفم توجه نکرده وبه تقلیدازدیگران کلام علامه رابه وجه دیگر توجیه میکنیدونتیجه گیری میکنیدکه علامه حلی روایات جابرراقبول دارد،

شما هم تصریح دیگر اعاظم و علمای شیعه در باب توضیح و توجیه سخن مرحوم علامه را اصلا مورد عنایت قرار نداده و تنها 1 سخن را 100 بار تکرار می فرمایید .

گذشته از اینکه بنده بیان نمودم مرحوم علامه ، نام جناب جابر را در قسم اول کتاب خود ( فيمن اعتمد على روايته أو يترجح عندي قبول قوله ) آورده اند .... نمی دانم چگونه می خواهید این امر را توجیه نمایید ؟؟؟

(( البته سخنان بزرگان در مورد سخن علامه ، بسیار راهگشا می باشد ))


درحالیکه سخن علامه درجای دیگردرباره جابرمنافات بااختلاط اوندارد،همانطورکه آیه ا...خوئی توثیق جابررا منافی با احتمال اختلاط دراونمیدانند،آیااینقدرانصاف داریدکه این سخن منطقی را بپذیرید؟.

دوست گرامی : به قول عرب : ثبت العرش ثم انقش

مبحث اساسی دقیقا در مورد اختلاط منسوب به جناب جابر می باشد که مرحوم مامقانی خیلی دقیق به آن پاسخ داده اند .

در مورد سخن آیت الله العظمی خوئی نیز بهتر است همه سخنان ایشان را مورد عنایت قرار دهید ( و همچنین لو فرض دانستن اختلاط را ) و نه اینکه تنها یک قسمت از سخنان ایشان را تکرار نمایید .

در ضمن شما اصلا فرض بفرمایید که بنده هیچ انصافی ندارم و بسیار نامرد هستم ..... شمای بزرگوار و منصف و فاضل باید کمی با تامل و تدبر در این همه مدارک متقن از اکابر علمای شیعه در باب رجال الحدیث و درایه الحدیث بفرمایید تا ببینید که بنده بی انصاف چه چیزی را مد نظر دارم !


آیانظرآیه ا...خوئی رادرباره جابرجعفی قبول داریدیاخیر؟مخصوصا آنجاکه احتمال اختلاط رامنتفی ندانسته وفرموده اندروایات جابردرهنگام سلامتش قابل قبول است.

بنده همه سخنان مرحوم خوئی در ترجمه جناب جابر را قبول دارم و نه یک قسمت از آن را .....

متن کامل سخن ایشان چنین است :

أقول : الذي ينبغي أن يقال :[HIGHLIGHT=#ffc000]  [HIGHLIGHT=#ffc000]أن الرجل لابد من عده من الثقات   لشهادة علي بن إبراهيم ، والشيخ المفيد في رسالته العددية وشهادة ابن الغضائري ، على ما حكاه العلامة ، ولقول الصادق عليه السلام في صحيحة زياد إنه كان يصدق علينا ، ولا يعارض ذلك ، قول النجاشي إنه كان مختلطا ، وإن الشيخ المفيد ، كان ينشد أشعارا تدل على الاختلاط ، فإن فساد العقل - [HIGHLIGHT=#ffff00]لو   ذلك في جابر ، ولم يكن تجننا كما صرح به فيما رواه الكليني في الكافي : الجزء 1 ، كتاب الحجة 4 ، باب أن الجن يأتون الائمة سلام الله عليهم ، فيسألونهم عن معالم دينهم 98 ، الحديث 7 - لا ينافي الوثاقة ، ولزوم الاخذ برواياته ، حين اعتداله وسلامته .

می گویم : آن چیزی که سزاوار است بیان شود این است که [HIGHLIGHT=#ffc000]این مرد - جابر جعفی - از بزرگان ثقات می   به شهادت علی بن ابراهیم و شیخ مفید در رساله عددیه خویش و شهادت ابن غضائری - آنچنان که علامه نقل کرده - و قول امام صادق علیه السلام در صحیحه زیاد که : جابر همواره ما را تصدیق می کرد و این اقوال با قول نجاشی : جابر مختلط بود و اینکه شیخ مفید اشعاری سروده که دال بر اختلاط جابر است ، تعارض ندارد زیرا فساد عقل - [HIGHLIGHT=#ffff00]بر فرض   آن برای جابر و اینکه آن تجنن نباشد آنچنان که کلینی در کافی نقل کرده - منافات با وثاقت جابر ندارد و باید روایات وی را در زمان اعتدال و سلامت وی ، قبول نمود .

گذشته از اینکه سخنان مرحوم مامقانی نیز بسیار صریح در باب اصل انتساب اختلاط جناب جابر می باشد ....


(( به شما پیشنهاد می کنم که ترجمه " مفضل بن عمر " را نیز در کتب رجالی مطالعه بفرمایید .... مرحوم نجاشی بر ایشان به شدت می تازد و علامه حلی نیز دقیقا همان مشرب مرحوم نجاشی را در مورد این راوی قبول می نماید و حتی نام مفضل را در قسم دوم کتابشان ( فيمن تركت روايته أو توقفت فيه ) می آورند ولی مرحوم خوئی ضمن بیان اقوال نجاشی و غیره ، همه اقوال مبتنی بر ضعف جناب مفضل را رد کرده و حتی کلام مرحوم نجاشی را بعضا توجیه یا رد می کنند و به صراحت می گویند : و النتیجه ان المفضل بن عمر جلیل ثقه ))


امیداست باانصافی که ازشمابعضاسراغ دارم ،باصراحت مطلب رابیان کرده تانتیجه خوبی ازاین بحث طولانی داشته باشیم.

بنده از همان ابتدا به صراحت موضع خود را در مورد آن روایت شریفه ( گذشته از بحثهای سندی آن ) بیان نموده و عرض کردم که معتقدم این روایت صحیح می باشند .

در باب ترجمه جناب جابر هم نظر خود را مستند به اقوال بزرگان رجال و حدیث نمودم و آنچنان که از جمع این اقوال بر می آید : جناب جابر ثقه ثقه می باشند و صاحب سر اهل بیت علیهم السلام بوده اند و قطعا این صاحب سر ، نمی تواند مختلط و غالی باشد و اصل انتساب این اتهامات ( و لو اینکه مستند به کلام مرحوم نجاشی و یا اشعار منتسب به شیخ مفید باشد ) تنها و تنها به دلیل عدم درک و فهم معارف روایی این راوی از اهل بیت علیهم السلام بوده است و زیرا بسیاری از معتقداتی که در لسان متقدمین بعنوان غلو مطرح می شده است ، هم اکنون از ضروریات مذهب بوده و مقبول همه علمای اعلام شیعه می باشد .


در هر صورت ، هم صحبتی با شما فاضل گرامی سبب شد که هم از علم شما بهره ببرم و هم - به لطف خدا - زمینه تحقیق بیشتر برای این حقیر فراهم شود .


التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: حدیث لما خلقتکما

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم ،برادرمحترم ضمن تشکرازشما جهت تحقیق بیشترکه درمقاله فوق نوشتیداین چندمطلب را نیزموردتأمل ودقت قراردهید.
1-مرحوم میرجهانی که اینقدرمشتاق دیدن این روایت باسندمعتبربوده اگرراویان حدیث ازمرحوم صدوق تا جابرجعفی درآن کتاب ذکرشده بودندمطمئنا ایشان آنهارا نوشته وذکرمیکردند.
2-جناب میرجهانی درپایان نوشته "والعهدة علی راویه"درستی آن به گردن راویش ، شماخودتان اهل علم هستید،کسیکه به صحت مطلب ودرستی قولی اطمینان داشته باشدنمیگوید(صحت آن)برعهده وبه گردن راویش باشد.
3-اگربخواهیم نظروتوجیه علامه مامقانی ودیگران را بپذیریم بایدبگوئیم که علامه حلی متناقض سخن گفته وهمچنین نظرمرحوم نجاشی راردکرده وبگوئیم بی دلیل سخن گفته و نسبت خلاف به شیخ مفیدداده ،درحالیکه این بزرگواران هم متخصص واعلم در علم رجال هستندوهم موثق وصادقند،اما اگرنظرآیه ا...خوئی رابپذیریم هیچیک ازاین اشکالات واردنمیشود.
بازهم موفق باشیدوالسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

جناب احمد عزیز

مرحوم میرجهانی که اینقدرمشتاق دیدن این روایت باسندمعتبربوده اگرراویان حدیث ازمرحوم صدوق تا جابرجعفی درآن کتاب ذکرشده بودندمطمئنا ایشان آنهارا نوشته وذکرمیکردند.

بنده عرض کردم که پذیرش این روایت ، ولو به صورت مرسله نیز قابل اثبات با احادیث دیگر می باشد .

مرحوم میرجهانی اشاره می کنند که مرحوم صدوق به طریق خود این روایت را بیان کرده اند ... اگر روایت بدون سند می بود ، قطعا سخن مرحوم میرجهانی عبث می نمود و می توانستند با لفظ " عن الشیخ ابی‏ عبداللّه محمّد بن مکّی الشهید بطرقه المتصّلة الی ابی‏ جعفر محمّد بن علی بن موسی بن بابویه القمّی عن جابر بن یزید الجعفی [HIGHLIGHT=#ffff00]  " و یا " بطرقه المتصّلة الی ابی‏ جعفر محمّد بن علی بن موسی بن بابویه القمّی [HIGHLIGHT=#ffff00]  الی جابر بن یزید " بیان نمایند ...

گذشته از اینکه ایشان تصریح می کنند که سند این روایت ( اعم از سند تا مرحوم شهید و از مرحوم صدوق تا نبی الله ) معتبر می باشد .

جناب میرجهانی درپایان نوشته "والعهدة علی راویه"درستی آن به گردن راویش ، شماخودتان اهل علم هستید،کسیکه به صحت مطلب ودرستی قولی اطمینان داشته باشدنمیگوید(صحت آن)برعهده وبه گردن راویش باشد.

به نظر این حقیر ، اگر مرحوم میر جهانی در ادامه روایت ، سخنی بیان نمی نمودند قطعا سخن شما وارد بود و برای بیان مطالب دیگر باید دلیل اقامه می شد ...

ولی ایشان در ادامه روایت چنین می گویند : و سلسله راویان حدیث همه عدل امامی و از بزرگان مشیخه به شمار می‏روند و [HIGHLIGHT=#ffff00]سند حدیث در نهایت اتقان است !

 
این سخن ایشان و همچنین ادله ای که ایشان در باب اثبات متن روایت و رد شبهه در باب آن بیان می نمایند ، حکایت از آن دارد که ایشان این روایت را قبول نموده و لذا حتی برای متن آن نیز دلیل می آورند ....

البته از سخنان ابتدایی ایشان نیز می توان فهمید که این روایت شریفه قطعا در نزد ایشان از جمله روایاتی بوده است که قبلا شنیده بودند و به دنبال سند آن بوده اند و با دیدن ان بسیار خوشحال و متحیر شده بودند .

در ضمن اینکه مشغول دیدن عناوین آن بودم برخورد کردم به [HIGHLIGHT=#ffff00]حدیثی که مکرر از زبان معدودی از بزرگان اهل فضل شنیده   بطور مرسل و هر چند تفحص کرده و از بعضی از محدثین از سند آن پرسش می‏کردم اظهار بی‏ اطلاعی می‏کردند و [HIGHLIGHT=#ffc000]بعضی هم از احادیث موضوعه می‏  [HIGHLIGHT=#ffff00]دیدم در آن ، حدیث را مسندا نقل  

با این قراین می توان این چنین بیان نمود که واژه " والعهدة علی راویه " چیزی همانند " والله العالم " در انتهای فتوا و استفتاآت می باشد .


صراط النجاة - الميرزا جواد التبريزي - ج 3 - ص 8
إذا سئلت مسألة فهل يجوز لي أن أجيبه على سؤاله حسب فتوى مقلده ، علما بأنني أرى مقلده غير عادل ؟
الخوئي : تجيبه بما تعلم من مقلدك ، ولك أن تجيبه بفتوى مقلده ، وتقول : هذا رأي مقلدك كما أن ذلك رأي مقلدي ، والله العالم .


اگربخواهیم نظروتوجیه علامه مامقانی ودیگران را بپذیریم بایدبگوئیم که علامه حلی متناقض سخن گفته وهمچنین نظرمرحوم نجاشی راردکرده وبگوئیم بی دلیل سخن گفته و نسبت خلاف به شیخ مفیدداده ،درحالیکه این بزرگواران هم متخصص واعلم در علم رجال هستندوهم موثق وصادقند،اما اگرنظرآیه ا...خوئی رابپذیریم هیچیک ازاین اشکالات واردنمیشود.


سخن مرحوم علامه مامقانی در باب سخن مرحوم علامه چنین است :


سپس مرحوم مامقانی به سخن مرحوم علامه در باب توقف در احادیث جابر جعفی اشاره کرده و چنین می گویند :

وأمّا ما سمعته من الخلاصة في آخر كلامه من التوقّف ، فليس غمزاً في الرجل نفسه ، بل ردّ للروايات الّتي روتها الضعفاء عنه ، وهذا لا يختصّ بجابر ، بل أعدل الخلق وأوثقهم وأتقاهم أجمعين ـ وهم الأئمة عليهم السلام ، المتّصفون بالعصمة ـ لا يعتمد على الأخبار الّتي روتها عنهم عليهم السلام الضعفاء ، فكيف بغير المعصوم من العدول ؟!.

و اما آنچه از کتاب خلاصه در آخر کلام علامه شنیدی مبنی بر توقف ( ایشان در احادیث جابر ) ، پس این سخن عیبی بر جابر جعفی نیست بلکه ردی است بر روایاتی که ضعفاء از وی نقل کرده اند . و این امر اختصاص به جابر ندارد بلکه مختص به اعدل مردم و اوثق ایشان و متقی ترین آنها نیز می باشد ، یعنی ائمه علیهم السلام ، همان کسانی که متصف به عصمت هستند - زیرا هیچ اعتمادی بر روایاتی که ضعفاء از ایشان علیهم السلام کرده اند نیست ، پس چگونه است حال - روایت نمودن ضعفاء از - کسی که غیر معصوم می باشد ؟



ایشان عملا سخن مرحوم علامه را توضیح داده اند و حکم بر تناقض مرحوم علامه نکرده اند .مشابه این سخنان را قبلا از برخی دیگر از علما بیان کرده ام.


توقف مرحوم علامه بر جابر جعفي دليل بر عدم توثيق او نمي باشد همچنان که مرحوم محمد جعفر کرباسي در " اکليل المنهج في تحقيق المطلب " ص 157 چنين مي گويد :

وكلام العلامة غير موافق لقول ابن الغضائري ، إلا أن الذي يظهر من العلامة أنه يريد بالتوقف الرد كما يستفاد من تضاعيف الخلاصة

کلام علامه ( عليه الرحمه ) موافق با قول ابن غضائري نمي باشد .الا اينکه آنچه از کلام علامه بر مي آيد ، توقف وي در رد کردن جابر جعفي مي باشد آنچنان که از تضاعيف خلاصه بر مي آيد .



ابوالمعالي محمد کلباسي در " الرسائل الرجاليه " ج 2 ص 305 - 396 بعد نقل کلام مرحوم علامه چنين مي گويد :

فإنه بنى على التوقف وفاقا لابن الغضائري ، وهو يقتضي وثوقه به والاعتماد عليه .... وأما لو كان الغرض الاستناد إلى كلامه ، فالأمر ظاهر ، لكنك خبير بأن التوقف أو الاستناد في المقام يقتضي رد ما يرويه الجماعة عن جابر ، والتوقف فيما عداه ؛ لأنه صنيعة ابن الغضائري ، كما يرشد إليه صريح ما نقل عنه .

توقف علامه بر جابر جعفي دقيقا موافق ابن غضائري مي باشد و اين امر مقتضي به وثوق و اعتماد علامه بر جابر مي باشد ..... اگر غرض استناد به کلام وي باشد ، امر ظاهر است ( زيرا ) تو مي داني که توقف يا استناد در مقام ، به مقتضاي رد نمودن کساني مي باشند که از جابر روايت کرده اند و توقف در غير جابر مي باشد زيرا ( اين امر ) از صنايع ابن غضائري مي باشد همچنان که نقل صريح او اين امر را بيان مي کند .

(( در اين باب نيز بسياري از سخنان مرحوم علامه که بر اساس سخن ابن غضائري باشد را بيان کرده و بررسي نموده است ))




در مورد سخن مرحوم نجاشی و نظر ایشان بر اساس سخن شیخ مفید ، سخن مرحوم نوری جوابگو می باشد زیرا ایشان چنین گفته اند :


مرحوم نوری در " خاتمه مستدرک " ج 4 ص 218 چنین می گوید :

الظاهر أن الشيخ المفيد أنشد هنه الأشعار من باب الحكاية والنقل من دون اعتقاد بصدق مضمونها فيه ، لما تقدم من نصه على جلالته وعدم تطرق الطعن إليه بوجه في الرسالة العددية ، واعتماده على رواياته في إرشاده ، وفي كتاب الكافئة في موارد متعددة أشرنا إلى بعضها في ترجمة عمرو ابن شمر .

ظاهر چنین است که شیخ مفید آن اشعار را از باب حکایت و و نقل قول بیان نموده بدون آنکه به مضمون آنها اعتقاد داشته باشد زیرا همچنان که بیان شد در رساله عددیه بر جلالت و بزرگی و عدم طعن بر جابر بن یزید مستقیما اشاره نموده است و همچنین بر روایات جابر در کناب ارشاد و کتاب کافئه در موارد متعدد اعتماد نموده است آنچنان به برخی از آنها در ترجمه عمرو بن شمر اشاره نمودیم .



سخن ایشان بسیار واضح است و همچنین مرحوم مامقانی اعلی الله مقامه نیز توضیحات جالبی داده اند :


سپس مرحوم مامقانی به شبهه ای که در مورد اختلاط جناب جابر - بر اساس شعر منسوب به شیخ مفید - اشاره کرده و می گوید :

وأمّا الشيخ المفيد الّذي روى عنه النجاشي في عبارته المزبورة انشاد أشعار كثيرة دالّة على اختلاط الرجل ، قد ذكر في حقّه في رسالته الّتي صنّفها في الردّ على أصحاب العدد في شهر رمضان ، ما يزيد على الوثاقة ، حيث قال : وأمّا رواة الحديث بأنّ شهر رمضان يكون تسعة وعشرين يوماً ويكون ثلاثين ، فهم فقهاء أصحاب أبي جعفر وأبي عبد الله عليهما السلام والأعلام الرؤساء المأخوذ منهم الحلال والحرام والفتيا والأحكام ، الّذين لا مطعن عليهم ، ولا طريق إلى ذمّ واحد منهم ، وهم أصحاب الأصول المدونة والمصنّفات المشهورة .. إلى أن شرع في ذكرهم ، وذكر رواياتهم ، ومن جملة تلك الروايات رواية جابر بن يزيد الجعفي. فلو كان له في جابر هذا غمز لم يدرجه في الثناء المذكور ، والتجليل المزبور الّذي لا يعارضه نقل الأشعار المشار إليها التي لم يعلم قائلها ولا مضمونها.
ولقد أجاد الحائري حيث قال : إنّ الاستناد إلى الأشعار عجيب من مثل النجاشي كانت منه أو فيه. انتهى .

و اما شیخ مفید که نجاشی از او اشعار دال بر اختلاط این مرد - جابر جعفی - را روایت کرده است ، در حق جابر در رساله ای که در رد اصحاب عدد در ماه رمضان تالیف کرده است ، چیزی به جز وثاقت نکفته است . وقتی می گوید : و اما راویان حدیثی که دال بر 29 روز یا 30 روزه بودن ماه رمضان می باشد ، پس همه آنها از فقها اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام می باشند و از بزرگان و اعلامی می باشند که از ایشان حلال و حرام و فتاوا و احکام گرفته می شود .کسانی که طعنی بر ایشان نیست و هیچ راهی بر ذم و اشکال کردن بر ایشان وجود ندارد و آنها اصحاب اصول تدوین شده و مصنفات مشهوره می باشند .... سپس از ترجمه ایشان و روایات ایشان نیکو یاد کرده و از جمله این روایات ، روایت جابر ین یزید جعفی می باشد . پس اگر برای جابر جعفی عیبی وجود داشت ، اینقدر او را مورد ستایش قرار نمی داد و اشعار مشار الیه که [HIGHLIGHT=#ffff00]گوینده ان مشخص   و متن آن معلوم نیست ، هرگز نمی تواند معارض این تجلیل بیان شده باشد .
و چه نیکو گفته است حائری : استناد به این اشعار عجیب از کسی مانند نجاشی تنها مخصوص خودش می باشد .



هر دو عالم بزرگوار ، اصل انتساب این حرف به شیخ مفید نور الله مرقده را محل تردید و مردود می دانند ....

پس وقتی اصل این اشعار محتمل می باشند و مورد یقین نیستند ، لذا نقل قول مرحوم نجاشی ( که تنها از باب نقل قول بیان کرده اند ) نیز محل تردید می شود بدون اینکه به شان و شخصیت این بزرگ عالم رجالی شیعه خدشه یا توهینی وارد شود .

در باب قبول نمودن نظر آیت الله العظمی خوئی ( اعلی الله مقامه ) نیز گذشته از اینکه ایشان به صراحت حکم به توثیق راوی می دهند ، و سخن مرحوم مفید در رساله عددیه را از امارات اثبات وثاقت جناب جابر می دانند ( که نشان می دهد ایشان سخن منسوب به شیخ مفید در ان اشعار را قوی نمی دانند ) بحث اختلاط منسوب به جناب جابر را امری محتمل و " لو فرض " می دانند و در سخت ترین حالت ، حتی بر اساس آن فرض و احتمال ( که اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال ) ، باز هم بیان می کنند که روایات جناب جابر در حالت تعادل مقبول می باشد .....

که البته بیان شد که فرض بر عدم اختلاط جناب جابر می باشد و برای اثبات اینکه یک روایتی بخاطر وجود جناب جابر ضعیف است ، باید مستند به ادله قوی در اثبات این مطلب باشد که روایت مذکوره در زمان اختلاط جناب جابر بوده و نه در زمان اعتدال ایشان !!!!

در هر صورت جمع میان سخنان بزرگان رجال و حدیث شیعه ( از زمان افرادی مانند مجلسی اول و علامه بهبهانی ) تا زمان مرحوم مامقانی و خوئی و همچنین اعتماد بزرگانی چون ثقه الاسلام کلینی و شیخ مفید و صاحب بصائر الدرجات بر روایات جناب جابر جعفی ، این امر را برای ما روشن می نماید که ایشان از اعاظم صحابه اهل بیت علیهم السلام بوده اند و صاحب سر ایشان بوده و بوّاب بوده اند و لذا عقلا نمی توان به همین راحتی قبول نمود که چنین راوی عظیم المنزله ای ، مختلط یا غالی باشد ....


به نظر این حقیر ، سخن آخر مرحوم مامقانی دقیقا به درد همین مباحث ما می خورد :


ولعمري أنّ جابراً هذا مظلوم. حيث إنّه على نهاية جلالته ، وكونه من أهل الأسرار ، توقّف بعضهم في وثاقته. ولكنّ الّذي يهوّن الخطب أنّ خفاء الفضل وذهاب الحقّ من لوازم الفضل والتمسّك بالحقّ في مواليه وأتباعهم إلى زماننا هذا ، وللاتّباع في مواليهم أسوة.

قسم به جان خودم این جابر مظلوم است با اینکه او در نهایت جلالت و از اهل اسرار می باشد ، باز هم برخی در وثاقت وی توقف کرده اند . ولیکن آنچه این مشکل را حل می کند این است که مخفی نگه داشتن بزرگی از لوازم فضل و تمسک به حق در نزد موالیان و پیروان ایشان ( اهل بیت علیهم السلام ) تا زمان ما می باشد و در پیروی موالیان اهل بیت علیهم السلام در این امر - برای ما اسوه و الگو می باشد .




موفق باشید


التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: حدیثی جالب درباره ظهورو آمدن مهدی (عج)

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم ،اینقدر اصراروتکرار نکنید.
1-نوشتید:"مرحوم میرجهانی اشاره می کنند که مرحوم صدوق به طریق خود این روایت را بیان کرده اند ".
پاسخ:مرحوم میرجهانی چند صفحه درباره این روایت نوشته، نوشتن نام چندراوی دریک یادوسطرچه مشکل وزحمتی داشته که ایشان ننوشته؟
حداکثرازمرحوم صدوق تا جابرجعفی 5الی6نفرواسطه بودنداگرنامشان ذکرشده بودایشان جهت اثبات برای دیگران که کتاب ایشان رامطالعه میکنند،قطعا ومسلما می نوشت،قدری تأمل وانصاف داشته باشید.
2-نقل کردید: "سلسله راویان حدیث همه عدل امامی و از بزرگان مشیخه به شمار می‏روند و سند حدیث در نهایت اتقان است".
پاسخ :منظورایشان تامرحوم صدوق است والاحدیثی که همه راویانش معلوم بوده وعدل امامی باشندکسیکه عالم است نمینویسد"والعهدة علی راویه"بازهم بیشتردقت کنید.
3-برای نمونه به این مطلب توجه کنید،میرزای قمی میگوید: «فقد روی لی بعض اصحابنا عن الرضا علیه السلام روایة بحذف الاسناد وانها فی بعض الکتب ولم یحضره ولم یحضرنی اصله ایضا ... والروایة هی هذه والعهدة علی الراوی».اینگونه روایات که سندشان حذف شده باشدوراویان معلوم نباشند،علماء میگویند:والعهدة علی الراوی.
4- راجع به جناب جابرجعفی سخن بسیارگفته شدبنده نظرآیه ا..خوئی راقبول دارم شما هم گفتید نظرایشان رابه تمامه قبول دارید،دیگرتکرارمکررات لزومی ندارد.
امیداست باعنایت ولطف پروردگارمتعال همه به حقیقت وآنچه موجب رضای اوست دست یابیم،موفق باشید والسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
ارسال پست

بازگشت به “صاحب الزمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّریف)”