آيا اين حديث معتبر است؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

ضمن تشکر از صاحب نظران تاپیک فوق ، بعضا برخی مطالب در مورد روایت شریفه باید بیان شود که بیشتر وارد مباحث معارفی می شود و لذا شاید این مطالب مجال بیان آن نباشد . علی الخصوص که این امر باید توسط استادی زبردست در احادیث اهل بیت علیهم السلام انجام گیرد .

نکته دیگری که در مورد اینگونه روایات بیان می گردد این امر می باشد که صرف بحث سندی کردن هرگز نمی تواند در رد یا تصحیح این روایات موثر باشد ( له یا علیه ) .

در مورد برخی مطالب بیان شده نیز این حقیر کلامی دارم که عرض می کنم :

1 - کتاب " المقنع " تالیف مرحوم شیخ صدوق اعلی الله مقامه کتابی روایی می باشد که عملا رساله فتوائیه ایشان می باشد .

در مقدمه تحقیق این کتاب چنین آمده است :

المقنع - الشيخ الصدوق - ص المقدمة 3
أما بعد : فكتاب المقنع يعد من الكتب الفقهية الأصيلة ، ومن أهم المصادر للفقهاء منذ جميع العصور ، وذلك لأن عباراته كلها ألفاظ للأحاديث المسندة ، بيد أن المصنف حذف أسنادها روما للاختصار ، وثقة بوجودها في أمهات الأصول وكتب الأحاديث . [HIGHLIGHT=#ffff00]وهو في الواقع رسالة فتوائية للشيخ   ، دون ألفاظه من متون الأحاديث .

البته نوع فصل بندی کتاب نیز بر اساس منهج فقها در کتب فقهی میباشد .

علمای دیگر نیز به این مطلب تصریح کرده اند . همچنان که محقق حلی در " المعتبر " ج 1 ص 58 چنین می گوید :

و افتی ابن بابویه فی المقنع بروایه زراره ...
ابن بابویه در کتاب المقنع بر اساس روایت زراره فتوا داده است ....


2 - در مورد جابر ین یزید جعفی - صاحب سر امام باقر و امام صادق علیهما السلام :

متاسفانه جناب احمد عزیز تنها به بیان سخن مرحوم نجاشی اکتفا کرده ولذا ممکن است این توهم پیش بیاید که این صحابی گرانقدر اهل بیت علیهم السلام ضعیف الحدیث می باشد در حالی که چنین نیست و ایشان از موثقین صحابه می باشند .

علامه وحید بهبهانی در " تعلیقه علی منهج المقال " ص 102 - 103چنین می گویند :

قوله جابر بن يزيد غمز فيهم الظاهر انه إشارة إلى غمز غض وتضعيفه ولم يسندهما إلى نفسه ويشير إلى انه متأمل في ذلك انه لم يطعن على خصوص بعضهم في ترجمته ...... وقال جدي ره والذي يخطر ببالي من تتبع اخباره انه كان من أصحاب أسرارهما عليهما السلام و كان يذكر بعض المعجزات التي لا يدركها عقول الضعفاء حصل به الغلو في بعضهم ونسبوا اليه افتراء سيما الغلاة والعامة .... وعمل على اخباره جل الأصحاب ولم نطلع على شئ يدل على غلوه واختلاطه سوى خبر ضعيف رواه كش والله يعلم قلت ويؤيده ما ذكرنا في الفائدة الثانية ووثقه خالى ره وغض مع اكثاره في الطعن على الأجلة قال فيه ثقة في نفسه ولكن جل من يروى عنه ضعيف وهذا ينادى بكمال وثاقته

این کلام که جابر بن یزید در مورد او غمز ( طعن ) شده است اشاره دارد به طعن ابن غضائری و تضعیف وی بر جابر و ( نجاشی ) این سخن را مستند به قول خودش نساخته است و نشان می دهد که او نیز در این امر تامل نموده .... جد من ( مجلسی اول ) چنین می گوید : کسی که در اخبار جابر تتبع نماید می فهمد که او از صاحبان اسرار صادقین علیهما السلام بوده است و برای وی برخی از معجزاتی که عقول ضعفا از درک آنها عاجز می باشد بیان شده که سبب غلو نمودن برخی در مورد ایشان علیهما السلام شده و جابر را به افتراء متهم نموده اند ..... بزرگان امامیه به روایات جابر عمل نموده اند و هیچ اطلاعی از سخنی مبنی بر غلو یا اختلاط وی نداریم مگر خبر ضعیف کشی ( در رجالش ) .... می گویم : این سخن را کلام ما در فائده ثانیه تایید می کند ( زیرا ) دایی ما ( ره ) او را توثیق نموده و ابن غضائری با زیادتی که در طعن بر وی دارد در شان وی می گوید : فی نفسه ثقه می باشد ولیکن بسیاری از کسانی که از او روایت کرده اند ضعیف می باشند و این امر نشان از کمال وثاقت او دارد .



مرحوم نمازی در " مستدرک علم رجال الحدیث " ج 2 ص 106 و 110 چنین می گویند :

وبالجملة : هو ثقة جليل ، صاحب الاسرار والكرامات ، وله المنزلة العظيمة والمرتبة الكريمة .ويشهد على ذلك روايات الكشي في مدحه وجلالته وكراماته .....وتقدم أنه من الأربعة الذين انتهى علم الأئمة إليهم .ولقد مدحه المحدث القمي في السفينة وفي منتهى الآمال في فصل معجزات مولانا الباقر عليه السلام وأطال الكلام في مدحه وجلالته وعظم شأنه .

خلاصه اینکه جابر ثقه جلیل می باشد و صاحب اسرار و کرامات اهل بیت علیهم السلام بوده است و برای وی منزلتی عظیم و رتبه ای بالا می باشد و روایات کشی شاهد بر مدح و جلالت و کرامت می باشد . ... و قبلا بیان شد که جابر یکی از چهار نفری است که علم ائمه علیهم السلام به ایشان متصل می گردد و محدث قمی در سفینه البحار مدح وی نموده است و در منتهی الامال در فصل معجزات مولای ما باقر علیه السلام در مدح و جلالت و عظمت جابر بسیار سخن رانده است .


مرحوم آیت الله العظمی خوئی در " معجم رجال الحدیث " ج 4 ص 344 - 345 چنین می گویند :

أن الرجل لابد من عده من الثقات الاجلاء لشهادة علي بن إبراهيم ، والشيخ المفيد في رسالته العددية وشهادة ابن الغضائري ، على ما حكاه العلامة ، ولقول الصادق عليه السلام في صحيحة زياد إنه كان يصدق علينا ، ولا يعارض ذلك ، قول النجاشي إنه كان مختلطا ، وإن الشيخ المفيد ، كان ينشد أشعارا تدل على الاختلاط ، فإن فساد العقل - لو سلم ذلك في جابر ، ولم يكن تجننا كما صرح به فيما رواه الكليني في الكافي : الجزء 1 ، كتاب الحجة 4 ، باب أن الجن يأتون الأئمة سلام الله عليهم ، فيسألونهم عن معالم دينهم 98 ، الحديث 7 - لا ينافي الوثاقة ، ولزوم الاخذ برواياته ، حين اعتداله وسلامته ....... وأنه كان عنده من أسرار أهل البيت سلام الله عليهم .

ناگزیر این مرد ( جابر ین یزید ) از بزرگان ثقات شیعه می باشد بنابر شهادت علی بن ابراهیم قمی و شیخ مفید در رساله العددیه و شهادت این غضائری ( به توثیق وی ) آنچنان که علامه از قول وی بیان نموده است . و همچنین بر اساس قول امام صادق علیه السلام در روایت صحیحه زیاد که جابر ما را تصدیق می نماید . و این کلام نجاشی مبنی بر او مختلط بوده است و اشعار شیخ مفید مبنی بر اختلاط وی معارض با این روایات نیست زیرا فساد عقل - بر فرض اینکه این مطلب را در مورد جابر قبول نماییم و تجنن نباشد بر اساس روایت اصول کافی ج 1 كتاب الحجة 4 ، باب أن الجن يأتون الأئمة سلام الله عليهم ، فيسألونهم عن معالم دينهم 98 ، الحديث 7 - منافی وثاقت جابر نمی باشد و می توان از روایات وی استفاده نمود وقتی وی در حین اعتدال و سلامت بوده است . ..... و در نزد جابر اسرار اهل بیت علیهم السلام بوده است .



در مورد این اشعاری که شیخ مفید گفته و گویا نجاشی بر اساس آن بحث اختلاط را بیان نموده ( البته این نظر مرحوم محدث نوری می باشد ) مرحوم نوری در " خاتمه مستدرک " ج 4 ص 218 چنین می گوید :

الظاهر أن الشيخ المفيد أنشد هنه الأشعار من باب الحكاية والنقل من دون اعتقاد بصدق مضمونها فيه ، لما تقدم من نصه على جلالته وعدم تطرق الطعن إليه بوجه في الرسالة العددية ، واعتماده على رواياته في إرشاده ، وفي كتاب الكافئة في موارد متعددة أشرنا إلى بعضها في ترجمة عمرو ابن شمر .

ظاهر چنین است که شیخ مفید آن اشعار را از باب حکایت و و نقل قول بیان نموده بدون آنکه به مضمون آنها اعتقاد داشته باشد زیرا همچنان که بیان شد در رساله عددیه بر جلالت و بزرگی و عدم طعن بر جابر بن یزید مستقیما اشاره نموده است و همچنین بر روایات جابر در کناب ارشاد و کتاب کافئه در موارد متعدد اعتماد نموده است آنچنان به برخی از آنها در ترجمه عمرو بن شمر اشاره نمودیم .

التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم ، دررابطه باحدیث مذکورومطالب فوق الذکرنکاتی راعرض میدارم .
1-این روایت مسندنیست و ازابن بابویه قمی تاجابربن یزیدالجعفی راویان این حدیث ذکرنشده اند ،لذابه گفته علماء بزرگ رجال شیعه چنین روایتی بی اعتباراست.
2-صاحب کتاب کشف اللئالی که این حدیث رانوشته بعدازذکرآن میگوید"والعهدة علی راویه" درستی یانادرستی این روایت برعهده راوی آن میباشد ،یعنی من نمیدانم این روایت صحیح است یانیست.
3-نوشتید"صرف بحث سندی کردن هرگز نمی تواند در رد یا تصحیح این روایات موثر باشد".
پاسخ :فقط بحث سندی نیست ،ایراداصلی درمتن حدیث است آیامقالات قبلی رابادقت خوانده اید؟نمیخواهم مطالب وایرادات گذشته راتکرارکنم ،مختصراشاره ای میکنم .
ایراداولبراین حدیث: آیا رسول اکرم به طفیل وبه خاطر وجودعلی ع خلق گردیده؟!
ایراددوم :آیاحضرت محمدص وامیرالمومنین ع به طفیل وبه خاطروجودحضرت فاطمه خلق گردیده اند؟!
این دومطلب هیچکدام صحیح نمیباشدبلکه رسول اکرم ص ازهمه انسانها برتروبالاتربوده واولین نوری که خلق شده نوراوبوده ،وبعد علی ع ازهمه حتی زهرا ع برتروبالاتراست.
4-راجع به جابرجعفی ازایه ا...خوئی نقل کردیدکه فرموده است "می توان از روایات وی استفاده نمود وقتی وی در حین اعتدال و سلامت بوده است"
پاسخ اولا:تشخیص اینکه چه زمانی حواسش مختل نبوده ودرسلامت بوده مشکل است.
ثانیا: ازهمین روایتی که نقل کرده اگردرمتن روایت تامل ودقت کنیم تشخیص میدهیم که درزمان صحت وسلامتش نبوده ،چرافقط یک نفربایداین حدیث راازمعصومین (ع) نقل کندآنهم کسیکه حواسش مختل بوده؟
5-اماروایت معتبردراین مورد، پروردگارمتعال درباره نبی مکرم ص فرمود"لولاک لما خلقت الأفلاک من احبک احببته ومن ابغضک ابغضته"اگرتو نبودی افلاک راخلق نمیکردم کسیکه تورادوست بدارددوستش دارم وآن کس که بغض ودشمنی توراداردبغضش راداشته ودشمنش میدارم.
امیداست همگی باتحقیق واستدلال مطالب وحقائق راقبول نموده و بپذیریم، موفق باشیدوالسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Member
Member
پست: 65
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۳:۵۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 26 بار
سپاس‌های دریافتی: 76 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط reza141414 »

سلام
روز بخیر
sh.ahmad36 نوشته شده: .... دررابطه باحدیث مذکورومطالب فوق الذکرنکاتی راعرض میدارم .
1-این روایت مسندنیست و ازابن بابویه قمی تاجابربن یزیدالجعفی راویان این حدیث ذکرنشده اند ،لذابه گفته علماء بزرگ رجال شیعه چنین روایتی بی اعتباراست.

دوست عزیز این علماء بزرگ شیعه چه کسانی هستن که شما فقط چشمتون رو به ایشان دوختید!!!؟؟؟ پست قبلی من رو پاسخ ندادید!!!
اگه قرار باشه به علما نگاه کنیم آنچنان که اشاره شد عده ای هم این روایات را بی اعتبار نمیدانند!!! حال در این اختلاف علما ما چه کنیم!!!
آیا علما زلل ندارند!!!

sh.ahmad36 نوشته شده:
...فقط بحث سندی نیست ،ایراداصلی درمتن حدیث است آیامقالات قبلی رابادقت خوانده اید؟نمیخواهم مطالب وایرادات گذشته راتکرارکنم ،مختصراشاره ای میکنم .
ایراداولبراین حدیث: آیا رسول اکرم به طفیل وبه خاطر وجودعلی ع خلق گردیده؟!
ایراددوم :آیاحضرت محمدص وامیرالمومنین ع به طفیل وبه خاطروجودحضرت فاطمه خلق گردیده اند؟!
این دومطلب هیچکدام صحیح نمیباشدبلکه رسول اکرم ص ازهمه انسانها برتروبالاتربوده واولین نوری که خلق شده نوراوبوده ،وبعد علی ع ازهمه حتی زهرا ع برتروبالاتراست.

دوست عزیز پست قبلی من رو دقیق مطالعه کردی؟؟!!!!
اشاره شد این حدیث با قرآن تناقضی نداره
(بلغ ما انزل الیک...)
علاوه بر اون آیه شریفه:
پاسخ دهید:
چرا حضرت زهرا ام ابیها نامیده شده!!!
حسین منی و انا من حسین به چه معناست!!!!
وقتی ما حدیث داریم : ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها...
آنوقت حدیث مورد بحث چرا باید دور از ذهن باشد!!!

تفکر کنید...
نمیفرماید: حضرت زهرا سلام الله از غضب خدا غضب میکند!!!! بلکه میفرماید : خدا از غضب حضرت زهرا سلام الله علیها ، غضب میکند!!!
گمونم به اندازه کافی شاهد بر صحت محتوای این حدیث ار کتاب الله و عترتی آورده شد...


در پناه امام عصر
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط sh.ahmad »

سلام روزبخیر دررابطه باعدم پاسخگوئی به شما
باتوجه به خواندن چندمقاله ازمقالات شما، ازبحث کردن باشما معذورم چون بی نتیجه است.
1-شمااخباریون راقبول دارید،واصولیون ومجتهدین راقبول ندارید.
2-شما حجیت عقل واجماع رادراخباروروایات نپذیرفته وقبول ندارید،
3-درصحبت وبحث رعایت ادب رانکرده و کلمات توهین آمیزبکارمیبرید.
امیداست همگی تابع قرآن وسنت نبی مکرم ص وعترت ع وعقل واستدلال ومنطق باشیم ،والسلام
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Member
Member
پست: 65
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۳:۵۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 26 بار
سپاس‌های دریافتی: 76 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط reza141414 »

سلام
روز بخیر.
- آیا در سنت اهل بیت است که از بحث با شخی به علت داشتن عقیده ای خود داری کرد!!!!؟؟؟؟؟ رجوع شود به اصول کافی ج 1، کتاب التوحید (مناظره با ابن ابی اعوجاء)و کتاب الحجه(مناظره شاگردان امام صادق با دیگر مذاهب)
- مرجع تقلید حقیر حضرت آیه الله عظمی وحید خراسانی هستن.
- اگه منظورتون از اخباریون :مرحوم صدوق، کلینی، مجلسی ، شیخ عباس قمی و ... آره ایشان را قبول دارم . البته به دید معصوم به ایشان نگاه نمیکنم. و صد البته شما نیز این بزرگواران را قبول دارید زیرا هرچه داریم از اینچنین بزرگانی است...
- حجیت عقل و اجماع خودش یه بحث مفصله که دوستان مدیر سایت با قفل کردن تاپیک اصولیون یا اخباریون نذاشتن بحث روشن بشه!!!
- متوجه نشدم کجای بی ادبی کردم. بازهم عذر میخام اگه بی ادبی کردم.!!

منتظر پاسخ شما هستم. بسیار شفاف بیان شد که متن حدیث مورد نظر با کتاب و عترت تناقضی نداشته و بر عکس در عین تأیید آیات و روایات میباشد.
و این خود نشان دهنده ی صحت حدیث مذکور است.
در پناه امام عصر
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

جناب احمد عزیز

بنده قصد وارد شدن به بحث را ندارم و از محضر اساتیدی همچون شما و جناب رضا و دیگر بزرگواران استفاده می کنم ....

در مورد مطالبی فرمودید ( و بنده تقریبا تمام سخنان شما و دوستان را دیدم ) نیز عرایضی دارم که بیان می کنم :

1 - در مورد سخن آیت الله العظمی خوئی ( اعلی الله مقامه ) در ترجمه جابر بن یزید باید دقت بیشتری بفرمایید ..... زیرا ایشان هرگونه خدشه بر توثیق جابر را مورد نقد قرار می دهند و در مورد مبحث اختلاط جابر ( مطروحه از جانب نجاشی و یا شیخ مفید ) چنین می گویند :

و این کلام نجاشی مبنی بر او مختلط بوده است و اشعار شیخ مفید مبنی بر اختلاط وی معارض با این روایات نیست زیرا فساد عقل - [HIGHLIGHT=#ffff00]بر   اینکه این مطلب را در مورد جابر قبول نماییم و تجنن نباشد بر اساس روایت اصول کافی ج 1 كتاب الحجة 4 ، باب أن الجن يأتون الأئمة سلام الله عليهم ، فيسألونهم عن معالم دينهم 98 ، الحديث 7 - منافی وثاقت جابر نمی باشد و می توان از روایات وی استفاده نمود وقتی وی در حین اعتدال و سلامت بوده است

این سخن ایشان بدان معنا می باشد که فرض ابتدایی بر عدم اختلاط وی می باشد و در صورت قبول این فرض ، باز هم روایت جابر بن یزید مقبول می باشد .

گذشته از اینکه مرحوم نوری نیز در همان آدرس مذکور به صراحت این مبحث اختلاط را رد کرده اند .

اصولا برخی از تضعیفات رجالیون سلف بر برخی از راویان ( همانند جابر بن یزید و مفضل بن عمرو ) از این باب بوده است که ایشان روایاتی را در مورد سلسله معارف اهل بیت علیهم السلام و مقامات نورانی ایشان بیان می کردند و درک آنها برای بسیاری سنگین و ثقیل بوده است و لذا ایشان را متهم می نمودند به غلو و یا دیوانگی !

مرحوم نوری در همان آدرسی که بیان شد ؛ به گروهی از علما اشاره می کنند که برخی از مفاهیم معارفی را قبول نداشتند در حالی که این مفاهیم به روایات فراوان به دست ما رسیده است و از اعتقادات شیعه می باشد و چه زیبا فرموده اند مرحوم نمازی که برخی مطالبی که در نزد سلف ، غلو می باشد هم اکنون از عقاید مسلم شیعه است .


2 - در باب اعتبار این روایت نیز باید با دقت بیشتری جلو برویم زیرا علمای شیعه به روایت مذکوره عنایت خاصی داشته و آن را به صراحت " حدیث قدسی " می خوانند .

مرحوم نمازی در " مستدرک سفینه البحار " ج 3 ص 168 - 169 چنین می گویند :

كتاب مجمع النورين للفاضل المرندي قال : وفي الحديث القدسي : لولاك لما خلقت الأفلاك ، ولولا علي لما خلقتك ، كما ذكره الوحيد البهبهاني .
وروي في بحر المعارف : لولاك لما خلقت الأفلاك ، ولولا علي لما خلقتك . وفي ضياء العالمين للشيخ أبي الحسن الجد الأمي للشيخ محمد حسن صاحب الجواهر بزيادة فقرة : ولولا فاطمة لما خلقتكما . ونحوه من كتاب المرندي


در کتاب مجمع النورين فاضل هرندي آمده است که گفت : و در حديث قدسي است : اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم و اگر علي نبود تو را خلق نمي کردم . همانطور که وحيد بهباني نقل کرده است .
و در بحر المعارف روايت کرده است که اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم و اگر علي نبود تو را خلق نمي کردم و در ضياء العالمين شيخ ابي الحسن پدر بزرگ مادري محم حسن صاحب جواهر اضافه قطعه : "واگر فاطمه نبود شما دو تن را نمي آفريدم " است ؛ وشبيه همين در کتاب مرندي آمده است .



فکر نمی کنم که هیچیک از ما اصولی تر از مرحوم علامه بهبهانی باشیم که این روایت را با زیادت " و لو لا علی لما خلقتک " آورده اند .


3 - در مورد مسند بودن این روایت نیز باید به دیگر مدارک شیعه مراجعه نماییم و ببینیم که آیا این روایت را به صورت مسند آورده اند یا خیر .....

حاج میرزا ابوالفضل طهرانی در " شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور " ج 1 ص 225 پاورقى شماره يك چنین می گویند :

كفى في سمو شأن الزهراء سلام الله عليها كلام خالقها لولا فاطمة لما خلقتكما : روى عن الشيخ ابراهيم بن الحسن الذراق ، عن الشيخ علي بن هلال الجزائري ، عن الشيخ احمد بن فهد الحلي ، عن الشيخ زين الدين علي بن الحسن الخازن الحائري ، عن الشيخ أبي عبد الله محمد بن مكى الشهيد بطرقه المتصلة الى أبى جعفر محمد بن علي بن موسى بن بابويه القمى بطريقه الى جابر بن يزيد الجعفي ، عن جابر بن عبد الله الانصارى عن رسول الله صلى الله عليه وآله عن الله تبارك وتعالى انه قال : يا احمد لولاك لما خلقت الافلاك ، ولولا علي لما خلقتك ، ولولا فاطمة لما خلقتكما . ثم قال جابر هذا من الاسرار أمرنا رسول الله صلى الله عليه وآله بكتمانه الا من أهله . كشف اللئالي لصالح بن عبد الوهاب بن العرندس - جنة العاصمة لمير جهانى 149 .
مؤلف كتاب كشف اللئالى من علماء القرن التاسع من علماء الشيعة كان عالما ناسكا زاهدا ورعا أديبا شاعرا توفي سنة 840 ودفن في حله هيفاء ومدفنه مزار يتبرك به ورجال الحديث من كبار الشيعة - راجع جنة العاصمة 149


در مقام والاي حضرت زهرا همين بس که آفريننده او در مورد او گفته است که اگر فاطمه نبود شما ( رسول خدا و امير مومنان ) را نمي آفريدم .
از شيخ ابراهيم بن الحسن الذراق روايت شده است که او از شيخ علي بن هلال جزايري روايت کرده است از شيخ احمد بن فهد حلي از شيخ زين الدين علي بن الحسن خازن حائري از شيخ ابي عبد الله محمد بن مکي شهيد با سند متصل خود او تا ابو جعفر محمد بن علي بن موسي بن بابويه قمي به سند ايشان تا جابر بن يزيد جعفي از جابر بن عبد الله انصاري از رسول خدا که فرمودند : اي احمد اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم و اگر علي نبود تو را خلق نمي کردم و اگر فاطمه زهرا نبود شما دو تن را نمي آفريدم ؛ سپس جابر گفت : اين از اسرار است که رسول خدا ما را امر به پوشاندن آن داشته است مگر از اهل آن ؛
کشف اللئالي نوشته صالح بن عبد الوهاب بن عرندس – جنة العاصمة ميرجهاني ص 149
مولف کتاب کشف اللئالي از علماي قرن نهم و از علماي شيعه است که دانشمند و ديندار و پرهيزکار و با تقوا و خوش بيان و شاعر بود و در سال 840 از دنيا رفته و در حله هيفا دفن گرديد و مدفن او محل زيارت شده و مردم به آن تبرک مي نمايند ؛ و او از بزرگان علماي حديث شيعه است در اين زمينه به کتاب جنة العاصة ص 149 مراجعه نماييد .


این سند نشان می دهد که روایت مذکوره از قول حابر بن یزید به سند متصل از جابر بن عبدالله از قول رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است و لذا مشکل مسند بودن آن نیز رفع می شود .

البته به نظر این حقیر ، اگر چنین سندی هم نبود ، باز هم دقیقا مضمون این روایت با روایات دیگر قابل اثبات می بود .

برای بررسی اسناد این روایت ، مطالعه لینک زیر خالی از لطف نیست :

[External Link Removed for Guests]


4 - در مورد متن این روایت نیز همچنان که قبلا عرض کردم ، باید استادی بیاید که در باب احادیث معارفی اهل بیت علیهم السلام همانند احادیث خلقت اهل بیت علیهم السلام و خلقت نورانی اهل بیت علیهم السلام و دیگر احادیث اعتقادی شیعه تبحر و آشنایی داشته باشد و سپس این روایت را برای ما شرح دهد .....

برای همین است که در مورد متن این روایت هیچ نظری نمی دهم ( و ضمن اعتقاد به صحت آن ) توضحیش را می سپارم به اساتید فن .

البته در لینک زیر کمی اشاره به متن این روایت کرده است که شاید بد نباشد مطالعه شود ولی بنده معتقدم که راجع به این روایت می توان به استناد به روایات دیگر ، شرح بهتر و کاملتری داد .

[External Link Removed for Guests]


و در آخر هم عرض می کنم که در برخورد با روایات اهل بیت علیهم السلام ، تنها در بحث سندی یک روایت و یا مصادره به مطلوب نمودن متن آن نیست بلکه هنر آن است که مجموعه احادیث در مورد یک مطلب را جمع نموده و سپس از فحوای آنها بتوانیم معارف را کسب نماییم ( و البته در این میان ، بحث سندی و دلالت متنی می توانند بعنوان کمکی بسیار قوی در اختیار ما باشند ) .... و این هُنری بود که مرحوم علامه مجلسی ( نور الله مرقده ) داشت و حقا که غواض احادیث اهل بیت علیهم السلام بود .

التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Member
Member
پست: 65
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۳:۵۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 26 بار
سپاس‌های دریافتی: 76 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط reza141414 »

سلام
با تشکر از کاربر amoonaser.

رحم الله من احیا امرنا...

راستش قول امام صادق علیه السلام در باره هشام به ذهنم اومد که فرمودن:

ناصرنا بقلبه و لسانه ویده...
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: آياروایت فوق معتبر است؟

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم ،نسبت به مطالب فوق چندنکته رالازم است عرض کنم .
1- آیه ا...خوئی درباره جابرجعفی گفته اند "می توان از روایات وی استفاده نمود وقتی وی در حین اعتدال و سلامت بوده است" پس مفهوم این سخن آن است که روایات اووقتیکه در حین اعتدال و سلامت نبوده قابل استفاده نمیباشد.
2-علامه حلی درباره جابرجعفی فرموده "من درروایات او متوقف هستم مگرآنچه به عنوان شاهد ذکر وخارج شود".
3-نوشتید"محمد بن علي بن موسى بن بابويه القمى بطريقه الى جابر بن يزيد الجعفي ،روایت مذکوره از قول حابر بن یزید به سند متصل از جابر بن عبدالله از قول رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است و لذا مشکل مسند بودن آن نیز رفع می شود".
پاسخ:سندوطریق ازابن بابویه تاجابرجعفی مجهول است وراویانش نامعلوم بوده وذکرنشده اند،وچنین روایتی به فرموده علماء بزرگ رجال شیعه ضعیف بوده وصحیح ومعتبرنمیباشد.
4-به نکته ای که درمقاله قبل اشاره کردم توجه نکردید،چرافقط یک نفربایداین حدیث راازمعصومین (ع) نقل کندآنهم کسیکه میگویند حواسش مختل بوده؟ آیاپیامبراکرم ص این مطلب را فقط به جابرانصاری فرمودواوهم فقط به جابرجعفی گفت؟!
5- اما نبی مکرم ص درباره زهراء ع فرموده" ام ابیها" ،دلالت برحرمت واحترام فاطمه ع مینماید.
یعنی به منزله مادرپیامبراست درلزوم احترام وحرمت ، ودلالتی برافضلیت اوبرپیامبرص ویا طفیلی بودن خلقت آنحضرت نسبت به زهراء ع ندارد.
امیداست باتامل ودقت بیشترروایات رابررسی کرده وصحیح وضعیف آنراجداکرده وتشخیص دهیم ،موفق باشید والسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

جناب احمد عزیز

بنده مطالب لازمی را که به نظر این حقیر می رسید بیان کردم ولی باز هم شما به فحوای سخن این حقیر توجه لازم را نداشتید علی الخصوص در مورد سخن آیت الله العظمی خوئی !

1- اصلا مشکلی ندارد که خبری را یک راوی بیان نماید و آن خبر دارای معانی والا باشد ..... جالب است که ما می گوییم که جابر جعفی ، صاحب اسرار آل محمد علیهم السلام بوده است و لذا چگونه منطقی به نظر می رسد که این اسرار را هر راوی بیان نماید ؟؟

گذشته از اینکه جابر جعفی می گوید 5000 روایت ( و در نقلی دیگر 7000 روایت ) را می داند که به هیچکس نگفته است !!!!


2 - شاید اگر ترس از شبهه پراکنی نبود ، روایاتی را بیان می کردم که دارای سند صحیح نمی باشد ولی از روایات معتبر و قطعی در نزد شیعه می باشند .....و این به دلیل تفاوت معیار قبول نمودن روایات در نزد علمای سلف شیعه و علمای خلف شیعه می باشد .

(( قبلا نیز به شما گفتم که مثلا در مورد یک راوی مانند " سهل بن زیاد " گروهی او را ضعیف می دانند مانند شیخ طوسی و گروهی او را توثیق می کنند مانند علامه وحید بهبهانی ))


3 - سخن مرحوم علامه نیز بر اساس سخن مرحوم ابن غضائری می باشد و این در حالی است که خود ابن غضائری به صراحت می گوید که جابر جعفی فی نفسه ثقه می باشد .

و قبلا نیز بیان کردیم که علت برخی تضعیفات و یا جرح ها برای برخی از روات تنها و تنها به دلیل عدم فهم روایات ایشان می باشد .

ابوالهدی کلباسی در " سماء المقال فی علم الرجال " ج 1 ص 58 از قول مرحوم مجلسی اول چنین می گوید :

والذي ظهر لنا من التتبع التام، أن أكثر المجروحين سبب جرحهم، علو حالهم، كما يظهر من الأخبار الدالة على معرفة منازل الرواة على قدر الروايات

والظاهر أن المراد به، علوها مما لا يصل إليه أكثر العقول وقد ورد متواترا (إن حديثنا صعب مستصعب )


آنچه از تتبع زیاد برای ما روشن شده است این می باشد که سبب جرح اکثر راویانی که مورد جرح قرار گرفته اند ، بزرگی رتبه و حال ایشان می باشد همچنان که از روایات بر می آید که شناخت رتبه و منزلت روات به اندازه قدر روایات ایشان می باشد .
ظاهر این روایات ، علو و رتبه راویان بخاطر بیان مطالبی می باشد که اکثر عقول به فهم آنها دست نمی یابند و به صورت متواتر آمده است که حدیث ما ( اهل بیت ) صعب مستصعب می باشد .


در هر صورت برای مطالعه مطالب بیشتر می توانید به کتاب " تهذیب المقال فی تنقیح کتاب رجال النجاشی " ج 5 ص 92 ( شرح ) تالیف سید محمد علی ابطحی ( نوه صاحب مکیال المکارم ) مراجعه نمایید .

التماس دعا

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: آيا اين حديث معتبر است؟

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم ،دررابطه باجابرجعفی شماتوجه به مفهوم سخن آیه ا...خوئی درباره ایشان نمیکنید.
ودرباره نظر علامه حلی نوشتید"سخن مرحوم علامه نیز بر اساس سخن مرحوم ابن غضائری می باشد و این در حالی است که خود ابن غضائری به صراحت می گوید که جابر جعفی فی نفسه ثقه می باشد"
پاسخ :اگرچنین بودعلامه حلی نیزاوراتوثیق نموده ودراخبارش توقف نمیکرد،علامه حلی به نظرمرحوم نجاشی واشعارشیخ مفید(ره)که درباره اختلاط ومختل بودن حواس جابرجعفی سروده توجه داشته ودراخبارش توقف کرده است.
گفتید"جالب است که ما می گوییم که جابر جعفی ، صاحب اسرار آل محمد علیهم السلام بوده است و لذا چگونه منطقی به نظر می رسد که این اسرار را هر راوی بیان نماید"
"گذشته از اینکه جابر جعفی می گوید 5000 روایت ( و در نقلی دیگر 7000 روایت) را می داند که به هیچکس نگفته است "
پاسخ:آیادیگران مثل سلمان و مقداد و زراره ومحمدبن مسلم وغیراین بزرگواران که بالاترازجابرجعفی بوده اندصاحب اسرار آل محمدنبودند؟!آیا 5000 روایت راکه میگویدبه هیچکس نگفته ام فقط ائمه اطهارع به اوفرموده اند؟!دیگران که بالاترازاوبودندظرفیت نداشتند؟ ازشماتعجب است که هرسخنی رابه سادگی قبول میکنید.
نوشتید" سهل بن زیاد " گروهی او را ضعیف می دانند مانند شیخ طوسی و گروهی او را توثیق می کنند مانند علامه وحیدبهبهانی"
"وقبلا نیز بیان کردیم که علت برخی تضعیفات و یا جرح ها برای برخی از روات تنها و تنها به دلیل عدم فهم روایات ایشان می باشد".
پاسخ:یعنی شخصیتی مانندشیخ الطائفه شیعه ،شیخ طوسی به دلیل عدم فهم روایات سهل بن زیاداوراضعیف شمرده است؟
آیادقت میکنید که چه میگوئید؟!واقعا تعجب آمیزاست.
درباره جابر جعفی به قدرکافی صحبت شدخوانندگان محترم خودقضاوت میکنند.
نتیجه :روایت لولافاطمه لماخلقتکما ،صرف نظرازراویش جابرجعفی به دلیل مجهول بودن سندوطریق ونامعلوم بودن راویانش وهچنین ایرادهائی که برمتن روایت وارداست ودرمقالات قبلی گفته شد معتبروصحیح نمیباشد.
موفق باشیدوالسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
قفل شده

بازگشت به “علوم حدیث”