آيا اين حديث معتبر است؟

[sh.ahmad]

سلام برادرمحترم سؤال کردید"این مطلب بالا را طبق چه معیاری فرمودید اگر امکانش است آدرس منبعی که این دو شرط را بحث کرده باشد را ذکر کنید اعم از کتب روایی و غیره"
پاسخ :دراصول فقه بحثی است به نام تسامح درادله سنن ،درآنجامجتهدین این بحث رامطرح میکنندوعده زیادی ازآن بزرگواران نظرشان این است که دراعمال مستحبی روایت ضعیف نیزقابل قبول بوده ومیتوان برطبق آن فتوی داد.
نوشتید"اما چگونه به قول نجاشی اعتماد می کنیم "
پاسخ :چون نامبرده ازعلماءبزرگ رجال حدیث درشیعه است وعادل میباشدقولش قابل قبول بوده ونظرش راعلماء شیعه می پذیرند.
سال جدیدراتبریک میگویم ،موفق باشیدوالسلام.

[reza141414]

سلام
روز بخیر

سلام برادرمحترم دررابطه بامقالات فوق چندنکته رامتذکرمیشوم
پاسخ:اگراینگونه باشدکه نوشتیدچرادرحدیث نیامده "لولا محمدص ماخلقتکما" بلکه برعکس گفته شده است.

گمون کنم شما و هیچ کس دیگه ای نتونه برا معصوم تعیین کنه که چرا در حدیث نیومده فلان.....

پاسخ :بحث درباره این است که ازمعصوم صادرشده یانه ،باتوجه به ضعیف بودن سند این حدیث وایراداتی که برمتن آن می باشدصدوراین حدیث ازمعصومین ع بسیاربعیداست.

چرا سند این حدیث رو ضعیف میدونین؟ قول بزرگانی چون نجاشی یا کشی؟ قول خود این اشخاص رو از کجا بررسی کنیم که درست است یا خیر؟ قول این بزرگان در تصدیق یا عدم تصدیق یک راوی از احادیث مشخص میشه، خوب حالا سوال اینجاست از کجا معلوم اون احادیث درست باشه؟ از کجا معلوم اون احادیثی که در آنها شخصی تأیید میشه خودشون جعلی نباشن؟ این یک دور میشه عزیز دل برادر....

ایراداول:رسول اکرم به طفیل وبه خاطر وجودعلی ع خلق گردیده،
ایراددوم :حضرت محمدص وامیرالمومنین ع به طفیل وبه خاطروجودحضرت فاطمه خلق گردیده اند،واین دومطلب هیچکدام صحیح نمیباشدبلکه رسول اکرم ص ازهمه انسانها برتروبالاتربوده واولین نوری که خلق شده نوراوبوده است.
بیشتردقت کنیدتا حقیقت رادریابید،موفق باشیدوالسلام.

دوست عزیز شما با عقل و منطق خود این احادیث رو بررسی می کنین؟ چرا وقتی در آیه میفرماید : وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالته ... اشکال رو وارد نمیکنید؟
چرا در احادیث متواتری که در آنها میفرمایند: کلهم نور واحد، خلقکم الله انوار، اولنا محمد اوسطنا محمد و آخرنا محمد... پی به این موضوع نمیبرید که اهل بیت نور واحدند؟ حال با این دید که به حدیث نگاه کنید حدیث کمی قابل قبولتر بنظر خواهد رسید...

پاسخ: درباره سنداین روایت اولا:ازابن بابویه قمی تاجابربن یزیدالجعفی راویان این حدیث ذکرنشده اندلذاروایت مرسل است وبه گفته علماء بزرگ رجال شیعه روایت مرسل بی اعتباراست.
ثانیا:جابربن یزیدالجعفی به گفته نجاشی عالم بزرگ رجال شیعه (کان فی نفسه مختلطا)حواسش مختل بوده ،پس گفته اش بی اعتباراست.

یه مشکل که تو نوشته های شما بنظر میرسه اینه که شما رجال نجاشی رو یه دور خوندی ولی متأسفانه جلد دوم بحار رو که در اون مبناهای برخورد با احادیث رو فرمودن رو مطالعه نفرمودین!!!
دوست عزیز علمای بزرگ شیعه که برای ما حجت نیستن که شما قول اونها رو برای ما حجت میاری!!! ایاک ان تنصب رجل دون الحجه...
این بحث قبلا هم تو سایت بررسی شده....جواب ثانیا شما رو هم قبلا دادم(همون که با روش شما در برخورد با احادیث دور بوجود میاد)...


خلاصه بحث:
در احادیث ما وارد شده که احادیث ما رو با دیگر احادیث و آیات قرآن عرضه کنید!
در عرضه ی این حدیث به آیات قرآن تعدضی بین این حدیث و آیات دیده نمیشه!!! (طبق آیه: بلغ ما انزل الیک.... که دوست عزیز ع ل ی توضیح فرمودن.)
در عرضه ی این حدیث به دیگر احادیث هم تعارضی دیده نمیشه!!! (برای مثال احادیثی که در اون اهل بیت رو یک نور خطاب میکنه..).
وقتی این حدیث با احادیث و آیات دیگه تعارضی نداره اون وقت بررسی اون بوسیله ی قول بزرگان شیعه زیاد درست بنظر نمیرسه... چون علما نیز زلل دارند که در احادیث نسبت به آن هشدار داده شده...

[سارا/سینا]

سلام

روایت عمر بن حنظله مرسل است و در مورد مستحبات هم نیست ولی کسی به خاطر ارسال اون روایت نگفته که ضعیفه

خوب نجاشی چگونه به احوالات رواه حدیث علم پیدا کرده است در حالی که از راویان حدیث خیلی خیلی فاصله داشته است ؟

برادر عزیز : Reza1414
اگر ممکنه در مورد جلد دوم بحار توضیح بیشتری بدید


ضمنا این بحث قبلا در کجا مطرح کردید ؟

یا علی

[sh.ahmad]

سلام برادرمحترم
نوشتید"روایت عمر بن حنظله مرسل است و در مورد مستحبات هم نیست ولی کسی به خاطر ارسال اون روایت نگفته که ضعیفه"
پاسخ:1-اولاروایت مرسله نیست بلکه مسندبوده ودارای سندمیباشد،بیشترمطالعه کنیدواینگونه تندوصریح نظرندهید.
2-روایت عمر بن حنظله مقبوله است نه مرسل .
گفتید"خوب نجاشی چگونه به احوالات رواه حدیث علم پیدا کرده است در حالی که از راویان حدیث خیلی خیلی فاصله داشته است"
پاسخ:1-درمقاله فوق پاسخ گفتم معلوم میشوددرست وبادقت مطالعه نکردید.
2-تخصص علماء رجال حدیث درتشخیص راویان احادیث است ومراجع بزرگوارتقلید نیزبه نظرات آنهارجوع کرده وبعدفتوی میدهند.
موفق باشیدوالسلام.

[سارا/سینا]

پس علمای رجال علم غیب دارند ؟؟؟؟ اینکه مراجع محترم به قول ا یشان توجه می کنند دلیل میشود ؟؟؟؟ فکر نمی کنم دلیل قابل قبولی باشه
با گفتن اینکه تخصص علمائ رجال است مشکلی حل نمی شود

در مورد عمربن حنظله ظاهرا ضعیف است ولی غیر از ان روایات دیگری داریم که مرسل است ولی مورد اعتماد مثل المقنع مرحوم صدوق

بیشترمطالعه کنیدواینگونه تندوصریح نظرندهید

برادر عزیز تند نگفتم هرچند که صریح باشد
یاعلی

[sh.ahmad]

سلام ،اولا: جواب سلام واجب است ،سعی کنیم این سنت حسنه اسلامی رارعایت کرده وفراموش نکنیم.
ثانیا: نوشتید"در مورد عمربن حنظله ظاهرا ضعیف است ولی غیر از ان روایات دیگری داریم که مرسل است ولی مورد اعتماد مثل المقنع مرحوم صدوق"
پاسخ:1-متاسفانه بدون مطالعه سخن میگوئید،عمربن حنظله ضعیف نیست حتی بعضی ازبزرگان مانندشهیدثانی ایشان راتوثیق کرده است،وبعضی هم گفته اندتوثیق ثابت نیست،ولی کسی نگفته ضعیف است.
2- کتاب المقنع صدوق کتاب روائی وروایات نیست ،بلکه کتاب فتوی است مانندتوضیح المسائل مراجع بزرگوارتقلید.
چگونه این دومطلب راندانسته وتشخیص نمیدهید؟
بهتراست سخن منطقی رابپذیریدکه باپذیرفتن حقیقت کوچک نخواهیدشد،موفق باشیدوالسلام.

[سارا/سینا]

سلام

در مقدمه المقنع خود صدوق تصریح به روایی بودن این کتاب کرده است

کتاب احتجاج هم از کتبی است که روایات ان مرسل است

اما به محض اینکه این روایات مرسل بودند باید انرا کنار زد

به طور واضح سئوال این است که ایا بعد از اینکه در سند اشکالی بود مثل ضعف راوی یا ارسال داشتن سند یا ... باید روایت را کنار گذاشت مثل همین روایت مورد بحث

اینکه فرمودید بعضی گفته اند توثیق ثابت نیست متوجه معنای ان نشدم منظور همان ضعف است یا چیز دیگه ایی منظور است

سئوال دیگه ای هم این بود که چگونه به توثیقات نجاشی اعتماد کنیم --هنوز متوجه نشدم یعنی جواب ها سئوالات دیگری را ایجاد مکند --

خداوند همه ما را برای قبول کردن حق خاضع کند

یاعلی مدد

[sh.ahmad]

سلام دررابطه بامقاله فوق چندنکته رامتذکرمیشوم.
1-نوشتید:"در مقدمه المقنع خود صدوق تصریح به روایی بودن این کتاب کرده است" .
پاسخ :حداقل چند صفحه ازکتاب رابخوانیدتا بدانیدکتاب فتوی است نه نقل روایات ازمعصومین ع.
2-گفتید"کتاب احتجاج هم از کتبی است که روایات ان مرسل است"
پاسخ:روایات کتاب احتجاج مرسل وبی سندنیست بلکه صاحب کتاب شیخ طبرسی سندروایات راذکرنکرده وفقط خودروایات راذکرنموده است.چگونه ایندو امر راخلط کرده و نمیدانید؟!
3-پرسیدید:"سئوال این است که ایا بعد از اینکه در سند اشکالی بود مثل ضعف راوی یا ارسال داشتن سند یا ... باید روایت را کنار گذاشت مثل همین روایت مورد بحث "
پاسخ:جواب این سؤال رادرمقاله اول دادم درست خوانده ومطالعه کنیدتابفهمید،
4-سوال کردید"بعضی گفته اند توثیق ثابت نیست متوجه معنای ان نشدم منظور همان ضعف است یا چیز دیگه ایی منظور است"
پاسخ:منظوراین است که دلائل توثیق راوی محکم نیست ولی کسی نگفته عمربن حنظله ضعیف وبی اعتباراست ،پاسخ سؤال آخررا قبلا دادم درست وبادقت بخوانیدتابدانیدواینقدرتکرارنکنید،یک شبه نمی توان راه صدساله راپیمود.
بحث راخاتمه دهید،موفق باشیدوالسلام علی من اتبع الهدی.

[سارا/سینا]

سلام دوست عزیز با مطالعه وعصبانی

چون گفتی بحث نکن بحث نمی کنم

اما در کتاب های وسائل و مستدرک بیش از 1000 بار از المقنع روایت نقل شده استجالب اینکه عبارت مرحوم حر چنین است :"فی المقنع مرسلا "

به هر حال قراره که بحث ادامه ندییم ولی باز شما به مقدمه المقنع ارجاع می ذهم

در اخر یک مطلب کاملا کاملا دوستانه و خارج از بحث

در موقع بحث کردن با کسی چه اینجا یا جایی دیگه اینقدر طرف مقابلتون تجهیل نکنید و متهم به جهل و بی سوادی نکنیید

حتی اگر طرفتون یک بی سواد مثل من باشه

امید وارم همیشه موفق و موید باشید
یا علی مدد
خدا حافظ

[sh.ahmad]

سلام دوست محترم ،ضمن تشکر آخرین نکات راگفته وبحث راختم میکنم
اولا:من شمارامتهم به جهل وبی سوادی نکردم ،بلکه گفتم دقت کنید،مطالعه کنید،اینهمه سؤالی راتکرارنکنید.
ثانیانوشتید"جالب اینکه عبارت مرحوم حر چنین است :"فی المقنع مرسلا "
دررابطه با کتاب المقنع صدوق نقل شماازجناب حرعاملی درست است ،امااین کتاب درواقع فتوای شیخ صدوق است که درضمن روایات راهم آورده است ولی همانطورکه درباره روایات کتاب احتجاج گفتم که روایاتش مرسل وبی سندنبوده بلکه صاحب کتاب شیخ طبرسی سندروایات راذکرنکرده درکتاب المقنع نیزشیخ صدوق سندروایات راذکرنکرده وفقط خودروایات راآورده است.
امیداست که ازتذکرات بنده ناراحت نشده باشید.
موفق باشید والسلام.