با عرض سلام مجدد خدمت شما دوستان
4. صله رَحِم
یكى از دستورهاى دین اسلام، كه به فعالیتهاى عینى و خارجى انسان اختصاص دارد، ارتباط با خویشاوندان و اقوام است كه از آن تحت عنوان «صِله رَحِم» یاد مىشود.
در اندیشه دینى ما، حفظ، توسعه و تعمیق روابط فامیلى و ارتباط صمیمانه و حمایتى خویشاوندان از چنان اهمیتى برخوردار است كه پیامبراكرم صلىاللهعلیهوآله آن را جزو دین دانسته(18) و در جاى دیگر، هدف از رسالت خویش را پس از بندگى خداوند و شكستن بتها و طواغیت، صلهرحم معرفى مىكنند.(19)
از منظر تفكّر دینى، نقش صله رحم به گونهاى است كه انجام آن سبب ساماندهى و ایجاد سلامت و عافیت و در طریق صحیح قرارگرفتن تمام امور است؛ آنجا كه امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «نیكى كنید و صله رحم نمایید... كه باعث عافیت در تمام امور مىشود.»(20)
همچنین در روایتى دیگر، ارتباط خویشاوندى را سبب آرامش و تسكین خاطر افراد معرفى كرده مىفرماید: «هرگاه كسى از رَحِم خود عصبانى شد و بر او غضب كرد، پس باید به سوى او روانه شود و با او تماس برقرار كند. به درستى كه دو رحم در تماس با یكدیگر به آرامش و سكون مىرسند.»(21)
بنابراین، درباره اهمیت صله رحم و نقش و پیامدهاى آن در سلامت و آرامش روحى و بهداشت روانى انسان از منظر آموزههاى دینى، همین بس كه امام صادق علیهالسلام ایجاد ارتباط فامیلى را تأمینكننده سلامت و عافیت تمام امور انسانى معرفى كردهاند.
از اینرو، در اینجا مناسب است به مباحثى پرداخته شود كه در رابطه با تبیین موضوع مزبور مفیدند که انشاء الله درباره آن بحث خواهیم کرد
-----------------------------------------
18ـ رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «به حاضر و غایب امّتم و آنانى كه از اصلاب مردان و ارحام زنان تا قیامت به دنیا مىآیند، سفارش مىكنم كه صله رحم كنند، اگرچه به فاصله یك سال راه باشد؛ زیرا صله رحم جزو دین است.»
(محمد باقر مجلسى، پیشین، ج 72، باب 3، روایت 73.)
19ـ كسى از پیامبر پرسید: هدف از رسالت تو چیست؟ فرمود: «هدف از رسالت من بندگى خدا، شكستن بتها و پیوند میان ارحام است.» (همان، ج 38، باب 65، روایت 49.)
20ـ همان، ج 74، باب 17، حدیث 10.
21ـ همان، ج 73، باب 13، حدیث 9.
(( روشهای رسیدن به آرامش ))
مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت
-
- پست: 275
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3603 بار
- سپاسهای دریافتی: 1144 بار
باسلام مجدد خدمت شما دوستان
نماز :razz:
خداوند متعال در قرآن كریم، درمان تمام نگرانىها و اضطرابها را یاد و ذكر خدا معرفى مىكند و آرامشدهنده قلبها را «توجه به خدا» و یاد او معرفى مىنماید، آنجا كه مىفرماید: «اَلاَ بِذكرِ اللّهِ تَطمئِنُّ القُلوبِ» (رعد: 28)؛ بدانید و آگاه باشید كه یاد خدا و ذكر او باعث آرامش دلهاست.
یكى از مصادیق كامل ذكر خدا «نماز» است و خداوند متعال فلسفه نماز را ظهور یاد خدا در دلها بیان كرده است: «اَقمِ الصَلوةَ لِذكرى» (طه: 114)؛ نماز را به خاطر ذكر من و یاد من بپا دار.
خداوند متعال، حكیم است و حكیم كارهاى خود را از روى حكمت و تدبیر انجام مىدهد و در تشریع نماز هم رازهایى است كه به تمام آنها نمىتوان پى برد، ولى با توجه به روایات و قرآن كریم، مىتوان به بعضى از آنها رسید. مهمترین رازهاى عبادى همان طهارت ضمیر است كه انسان جانش را از هر چه غیر خداست، پاك مىكند.(32)
انسان هر لحظه به خداى متعال و عنایت او احتیاج دارد و اگر عنایت الهى لحظهاى از انسان قطع شود، نابود و هلاك مىگردد. دل انسان تنها با یاد و ذكر خدا مأنوس و آرام است و قلب انسانى با ذكر و نام او نورانى و باصفا مىشود.
وقتى قرآن كریم سخن از نماز به میان مىآورد، مىفرماید: «نماز بخوانید تا یاد مرا زنده كنید» (طه: 114) و من در یاد شما، به وسیله نماز ظهور كنم و اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور كرد، قلب مطمئن و آرام مىشود.
كسى كه دلش با یاد خدا مطمئن و محكم است، آرامش روحى و روانى دارد و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است؛ چون متّكى به قدرت و عظمت الهى است و انوار الهى در درونش رسوخ كرده و یاد خدا عامل طمأنینه او شده است. در سوره «معارج» آیه 20 درباره اسرار نماز مىفرماید: «طبع انسان در برابر شداید جزع مىكند و اگر خیرى به او رسید، سعى مىكند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد و اگر رنج و شرّى به او برسد، جزع و بىتابى مىكند، صبر را از دست مىدهد؛ و اگر خیرى به او برسد، از دیگران منع مىكند، مگر نمازگزاران؛ اینها طبیعت را كوبیدهاند و فطرت را احیا كردهاند و خاصیت نماز احیاى فطرت است.»(33) از اینرو، نماز و یاد خداست كه احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانىها و اضطرابها مىشود و باعث آرامش انسان مىگردد.
یكى از دانشمندان اسلامى مىگوید: از طریق ذكر خدا، همه مخاوف و ترسها و بیمها از میان برمىخیزند و همه ناراحتىها از آدمى سترده مىشوند. آنگاه كه فرد به یاد خدا مىافتد، قلبش با طمأنینه، معمور و آباد گشته، مالامالِ از رضا مىشود؛ قلبى كه قبلاً آكنده از ترس و یأس بوده است. لطف و توجه پروردگار، قلب ذاكر را زیر سایه خود قرار مىدهد و انسان به این یقین و قاطعیت مىرسد كه رهیدن از ناراحتىهاى درونى، سهل و هموار است و مىتوان وسوسهها را درهم كوبید و تخیّلات باطل را از خود دور ساخت. چنین فردِ ذاكرى با خداست و از هیچ امرى بیمناك نبوده، از هیچ چیزى نمىترسد و به هیچ عارضه روانى دچار نمىگردد. این حالت به خاطر ثباتى كه خداوند متعال در دل او ایجاد مىكند، به هم مىرسد.(34(
پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله فرمودند: «مَثَل خانهاى كه در آن از خدا یاد مىشود و خانهاى كه در آن ذكرى از خدا به میان نمىآید، مانند مثل موجود زنده و مرده است.»(35)
یعنى دلى كه مركز یاد خداست، آباد و آرام است و دلى كه از یاد خدا تهى است، ویران و تاریك است و اندوه و اضطراب آن را فرا گرفته. تنها یاد خدا و ذكر او دلهاى پریشان را دوا مىكند.
گاندى مىگوید: «دعا و نماز، زندگىام را نجات داده است. بدون آن باید از مدتها پیش دیوانه مىشدم. من در تجارب زندگى عمومى و خصوصى خود، تلخ كامىهاى بسیار سخت داشتهام كه مرا دستخوش ناامیدى مىساخت. اگر توانستهام بر این ناامیدىها چیره شوم، به خاطر نمازها و نیایشهایم بوده است.
دعا و نماز را مانند حقیقت بخشى از زندگى خود نمىشمارم، فقط به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحى آنها را به كار مىبستهام؛ زیرا اغلب خود را در وضع و حالى مىیافتم كه احتمالاً بدون دعا و نماز نمىتوانستم شادمان باشم. هر چه زمان گذشت، اعتقاد من به خداوند افزایش یافت و نیاز من به دعا و نماز بیشتر مىشد و بدون آن زندگى برایم سرد و تهى بود.»(36)
آقاى الكسیس كارل مىگوید: «نیایش در روح و جسم تأثیر مىگذارد و احساس عرفانى و احساس اخلاقى را توأما تقویت مىكند. در چهره كسانى كه به نیایش مىپردازند، حسّ وظیفهشناسى، قلّت حسد و شرارت و حُسن نیكى و خیرخواهى نسبت به دیگران خوانده مىشود. نیایش، خصایل خود را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فردى نشان مىدهد: صفاى دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادى بىدغدغه، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، آمادگى براى پذیرش حق و راضى بودن به رضاى پروردگار.»(37)
ایمان به خدا و راز و نیاز با او به انسان امید و توان مىدهد و انسان احساس مىكند به پناهگاه مطمئن و با قدرتى متّكى است و از اینرو، احساس نشاط و توانمندى مىكند و اگر این ارتباط با آن منبع عظمت و رحمت قطع باشد، احساس دلتنگى و نگرانى در او ایجاد مىشود و به بیمارىهاى روانى گرفتار مىآید. به این حقیقت روانشناسان و روان كاوان بزرگى همچون یونگ، اریك فروم، ویلیام جیمز و دیگران اشاره كردهاند و ایمان به خدا را اساس آرامش و سلامت روان مىدانند.(38)
حضرت على علیهالسلام در نهجالبلاغه خطبه 225 مىفرماید: «پروردگارا! تو از هر مونسى براى دوستانت مونسترى و از همه آنها براى كسانى كه به تو اعتماد كنند، براى كارگزارى، آمادهترى. پروردگارا! آنان را در باطن دلشان مشاهده مىكنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان معرفت و بصیرتشان را مىدانى، رازهاى آنان نزد تو آشكار است و دلهاى آنان در فراق تو بىتاب. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونس آنهاست، و اگر سختىها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه مىبرند.»
خلاصه آنكه یكى از عوامل آرامش روان و سلامتى روح نماز و یاد خداست و اگر نماز با توجه و معنویت ویژه انجام شود، آثار و بركات ویژهاى در آرامش روح و روان و در نتیجه، در زندگى فردى خواهد داشت.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «چه مانعى دارد كه چون یكى از شما غم و اندوهى از غمهاى دنیا بر او در آید، وضو بگیرد و به مسجد رود و دو ركعت نماز بخواند و براى رفع اندوه خود، خدا را بخواند؟ مگر نشنیدهاید كه خداوند مىفرماید: از صبر و نماز یارى بجویید.»(39)
---------------------------
32و33ـ عبدالله جوادى آملى، اسرار عبادات، ص 31 / ص 41.
34ـ محمد غزالى، مكاشفة القلوب، ص 145-147.
35ـ بحارالانوار، ج 75، ص 207.
36ـ مهاتما گاندى، همه مردم برادرند، ترجمه محمود تفضّلى، تهران، امیركبیر، 136، ص 106.
37ـ آلكسیس كارل، پیشین، ج 8، ص 31.
38ـ مهدى پروا، روانشناسى یكتاپرستى، تهران، نشر انتشار، 1380، ص 78.
39ـ فضل بن حسن طبرسى، مجمعالبیان، ج 1، ص 100.
نماز :razz:
خداوند متعال در قرآن كریم، درمان تمام نگرانىها و اضطرابها را یاد و ذكر خدا معرفى مىكند و آرامشدهنده قلبها را «توجه به خدا» و یاد او معرفى مىنماید، آنجا كه مىفرماید: «اَلاَ بِذكرِ اللّهِ تَطمئِنُّ القُلوبِ» (رعد: 28)؛ بدانید و آگاه باشید كه یاد خدا و ذكر او باعث آرامش دلهاست.
یكى از مصادیق كامل ذكر خدا «نماز» است و خداوند متعال فلسفه نماز را ظهور یاد خدا در دلها بیان كرده است: «اَقمِ الصَلوةَ لِذكرى» (طه: 114)؛ نماز را به خاطر ذكر من و یاد من بپا دار.
خداوند متعال، حكیم است و حكیم كارهاى خود را از روى حكمت و تدبیر انجام مىدهد و در تشریع نماز هم رازهایى است كه به تمام آنها نمىتوان پى برد، ولى با توجه به روایات و قرآن كریم، مىتوان به بعضى از آنها رسید. مهمترین رازهاى عبادى همان طهارت ضمیر است كه انسان جانش را از هر چه غیر خداست، پاك مىكند.(32)
انسان هر لحظه به خداى متعال و عنایت او احتیاج دارد و اگر عنایت الهى لحظهاى از انسان قطع شود، نابود و هلاك مىگردد. دل انسان تنها با یاد و ذكر خدا مأنوس و آرام است و قلب انسانى با ذكر و نام او نورانى و باصفا مىشود.
وقتى قرآن كریم سخن از نماز به میان مىآورد، مىفرماید: «نماز بخوانید تا یاد مرا زنده كنید» (طه: 114) و من در یاد شما، به وسیله نماز ظهور كنم و اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور كرد، قلب مطمئن و آرام مىشود.
كسى كه دلش با یاد خدا مطمئن و محكم است، آرامش روحى و روانى دارد و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است؛ چون متّكى به قدرت و عظمت الهى است و انوار الهى در درونش رسوخ كرده و یاد خدا عامل طمأنینه او شده است. در سوره «معارج» آیه 20 درباره اسرار نماز مىفرماید: «طبع انسان در برابر شداید جزع مىكند و اگر خیرى به او رسید، سعى مىكند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد و اگر رنج و شرّى به او برسد، جزع و بىتابى مىكند، صبر را از دست مىدهد؛ و اگر خیرى به او برسد، از دیگران منع مىكند، مگر نمازگزاران؛ اینها طبیعت را كوبیدهاند و فطرت را احیا كردهاند و خاصیت نماز احیاى فطرت است.»(33) از اینرو، نماز و یاد خداست كه احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانىها و اضطرابها مىشود و باعث آرامش انسان مىگردد.
یكى از دانشمندان اسلامى مىگوید: از طریق ذكر خدا، همه مخاوف و ترسها و بیمها از میان برمىخیزند و همه ناراحتىها از آدمى سترده مىشوند. آنگاه كه فرد به یاد خدا مىافتد، قلبش با طمأنینه، معمور و آباد گشته، مالامالِ از رضا مىشود؛ قلبى كه قبلاً آكنده از ترس و یأس بوده است. لطف و توجه پروردگار، قلب ذاكر را زیر سایه خود قرار مىدهد و انسان به این یقین و قاطعیت مىرسد كه رهیدن از ناراحتىهاى درونى، سهل و هموار است و مىتوان وسوسهها را درهم كوبید و تخیّلات باطل را از خود دور ساخت. چنین فردِ ذاكرى با خداست و از هیچ امرى بیمناك نبوده، از هیچ چیزى نمىترسد و به هیچ عارضه روانى دچار نمىگردد. این حالت به خاطر ثباتى كه خداوند متعال در دل او ایجاد مىكند، به هم مىرسد.(34(
پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله فرمودند: «مَثَل خانهاى كه در آن از خدا یاد مىشود و خانهاى كه در آن ذكرى از خدا به میان نمىآید، مانند مثل موجود زنده و مرده است.»(35)
یعنى دلى كه مركز یاد خداست، آباد و آرام است و دلى كه از یاد خدا تهى است، ویران و تاریك است و اندوه و اضطراب آن را فرا گرفته. تنها یاد خدا و ذكر او دلهاى پریشان را دوا مىكند.
گاندى مىگوید: «دعا و نماز، زندگىام را نجات داده است. بدون آن باید از مدتها پیش دیوانه مىشدم. من در تجارب زندگى عمومى و خصوصى خود، تلخ كامىهاى بسیار سخت داشتهام كه مرا دستخوش ناامیدى مىساخت. اگر توانستهام بر این ناامیدىها چیره شوم، به خاطر نمازها و نیایشهایم بوده است.
دعا و نماز را مانند حقیقت بخشى از زندگى خود نمىشمارم، فقط به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحى آنها را به كار مىبستهام؛ زیرا اغلب خود را در وضع و حالى مىیافتم كه احتمالاً بدون دعا و نماز نمىتوانستم شادمان باشم. هر چه زمان گذشت، اعتقاد من به خداوند افزایش یافت و نیاز من به دعا و نماز بیشتر مىشد و بدون آن زندگى برایم سرد و تهى بود.»(36)
آقاى الكسیس كارل مىگوید: «نیایش در روح و جسم تأثیر مىگذارد و احساس عرفانى و احساس اخلاقى را توأما تقویت مىكند. در چهره كسانى كه به نیایش مىپردازند، حسّ وظیفهشناسى، قلّت حسد و شرارت و حُسن نیكى و خیرخواهى نسبت به دیگران خوانده مىشود. نیایش، خصایل خود را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فردى نشان مىدهد: صفاى دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادى بىدغدغه، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، آمادگى براى پذیرش حق و راضى بودن به رضاى پروردگار.»(37)
ایمان به خدا و راز و نیاز با او به انسان امید و توان مىدهد و انسان احساس مىكند به پناهگاه مطمئن و با قدرتى متّكى است و از اینرو، احساس نشاط و توانمندى مىكند و اگر این ارتباط با آن منبع عظمت و رحمت قطع باشد، احساس دلتنگى و نگرانى در او ایجاد مىشود و به بیمارىهاى روانى گرفتار مىآید. به این حقیقت روانشناسان و روان كاوان بزرگى همچون یونگ، اریك فروم، ویلیام جیمز و دیگران اشاره كردهاند و ایمان به خدا را اساس آرامش و سلامت روان مىدانند.(38)
حضرت على علیهالسلام در نهجالبلاغه خطبه 225 مىفرماید: «پروردگارا! تو از هر مونسى براى دوستانت مونسترى و از همه آنها براى كسانى كه به تو اعتماد كنند، براى كارگزارى، آمادهترى. پروردگارا! آنان را در باطن دلشان مشاهده مىكنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان معرفت و بصیرتشان را مىدانى، رازهاى آنان نزد تو آشكار است و دلهاى آنان در فراق تو بىتاب. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونس آنهاست، و اگر سختىها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه مىبرند.»
خلاصه آنكه یكى از عوامل آرامش روان و سلامتى روح نماز و یاد خداست و اگر نماز با توجه و معنویت ویژه انجام شود، آثار و بركات ویژهاى در آرامش روح و روان و در نتیجه، در زندگى فردى خواهد داشت.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «چه مانعى دارد كه چون یكى از شما غم و اندوهى از غمهاى دنیا بر او در آید، وضو بگیرد و به مسجد رود و دو ركعت نماز بخواند و براى رفع اندوه خود، خدا را بخواند؟ مگر نشنیدهاید كه خداوند مىفرماید: از صبر و نماز یارى بجویید.»(39)
---------------------------
32و33ـ عبدالله جوادى آملى، اسرار عبادات، ص 31 / ص 41.
34ـ محمد غزالى، مكاشفة القلوب، ص 145-147.
35ـ بحارالانوار، ج 75، ص 207.
36ـ مهاتما گاندى، همه مردم برادرند، ترجمه محمود تفضّلى، تهران، امیركبیر، 136، ص 106.
37ـ آلكسیس كارل، پیشین، ج 8، ص 31.
38ـ مهدى پروا، روانشناسى یكتاپرستى، تهران، نشر انتشار، 1380، ص 78.
39ـ فضل بن حسن طبرسى، مجمعالبیان، ج 1، ص 100.
-
- پست: 275
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3603 بار
- سپاسهای دریافتی: 1144 بار
6. اعتقاد به قضا و قدر
منظور از این مسئله، ترك اعتراض بر مقدّرات الهیه در باطن و ظاهر و در گفتار و عمل است. صاحب مرتبه رضا، پیوسته در لذت، بهجت و سرور و راحتى است؛ زیرا نزد او تفاوتى نیست میان فقر و غنا، بقا و فنا، عزت و ذلت، مرض و صحّت، و موت و حیات. هیچ كدام بر دل او گران نیست؛ زیرا همه را صادر از خداى متعال مىداند. به واسطه محبت حق ـ كه بر دل او رسوخ نموده ـ بر همه افعال خدا عاشق است و آنچه از او مىرسد، بر طبعش موافق است.
بنابراین، معتقد به قضا و قدر الهى هرچه را كه خدا بر او تقدیر كند، خیر مىداند و از اینرو، محزون و اندوهگین نمىشود؛ چنانكه امام جعفر صادق علیهالسلام مىفرماید: «در شگفتم از كار مرد مسلمان كه خدا هیچ امرى از براى او مقدّر نمىكند، مگر اینكه خیر اوست، و اگر بدن او را با قیچى پاره پاره كنند خیر اوست، و اگر ملك مشرق و مغرب به او عطا كنند، باز خیر او است.»(40)
در اهمیت تسلیم بر قضا و قدر الهى همین بس كه حضرت صادق علیهالسلام در جواب میزانشناسى مؤمن فرمودند: «به تسلیم و رضا در آنچه بر او وارد مىشود از شادى و اندوه.»(41) شخص راضى بر قدر الهى آنچنان مشغول محبت حضرت دوست است كه از آنچه بر او وارد مىشود، المى احساس نمىكند و مىگوید: در بلا هم مىچشم لذات اوماتِ اویم ماتِ اویم ماتِ او(42)
اعتماد بر قضا و قدر الهى برطرف كننده غمهاست؛ چنانكه امیرمؤمنان على علیهالسلام مىفرماید: «اعتماد كردن بر قَدَرِ الهى چه طردكننده خوبى براى غمهاست.»(43)
و از امام صادق علیهالسلام روایت است كه «اگر هر چیز بر طبق قضا و قدر است، پس حزن و اندوه چرا؟»(44)
7. گفتن ذكرهاى مخصوص
هر ذكرى از آن نظر كه یاد خداست، باعث آرامش است، اما ذكرهاى مخصوصى در روایات آمدهاند كه داراى خواص ویژه براى از بین بردن حزن و غم هستند كه بیان این ذكرها و شرایط آنها و محدوده آنها خود بحث مستقل و مفصّلى مىطلبد. در اینجا، فقط به عنوان نمونه روایتى از حضرت باقر علیهالسلام ذكر مىشود:
حضرت باقر علیهالسلام مىفرماید: «در ذكر "لا حولَ ولا قوَّةَ الاّ باللّه" شفاى نود و نه درد است كه كمترین آن دردها غم و غصّه است.»(45)
8. استغفار زیاد
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «هركس زیاد استغفار كند خداوند او را از هر غمى رها و از هر تنگى خارج مىسازد و او را روزى دهد از جایى كه گمان نمىبرد.»(46)
روشن است كه استغفار تنها ذكر زبانى نیست، بلكه نوعى توجه به خدا و یاد اوست كه با این توجه و یاد، دل آرام مىگیرد.
9. ترك حسادت
مرحوم ملّا احمد نراقى مىگوید: «مخفى نماند كه حسد، اشدّ امراض نفسانیه و دشوارترین همه و بدترین رذایل و خبیثترین آنهاست.عقبه زین صعبتر در راه نیستاى خُنك آن كس حسد همراه نیست
صاحب حسد خود را به عذاب دنیا گرفتار و به عقاب عقبا مبتلا مىسازد؛ زیرا كه حسود در دنیا لحظهاى از حزن و الم و غصّه و غم خالى نیست؛ چون كه او هر نعمتى كه از كسى دید متألّم مىشود و چون نعمت خدا نسبت به بندگان بىنهایت است و هرگز منقطع نمىشود، پس حسود بىچاره پیوسته محزون و غمناك است.(47)
خداوند متعال در وصف یهود مىفرماید: «اَم یَحسدونَ النّاسَ على ما آتیهم اللّه مِن فضلهِ» (نساء: 54)؛ یا اینكه به مردم در برابر آنچه خدا از فضلش به آنها بخشیده حسد مىورزند.
و در وصف منافقان مىفرماید: «اِن تَمسسكُم حسنةٌ تَسؤُهم.» (آلعمران: 120)؛ اگر فتح و پیروزى و یا پیشامد خوبى براى شما رخ دهد، آنها ناراحت مىشوند.
ـ «اِن تُصبكَ حسنةٌ تُسُؤْهم» (توبه: 50)؛ اگر به تو نیكى رسد، آنها را ناراحت مىكند.
از دو آیه اخیر، مىتوان فهمید كه حسادت منافقان نسبت به مؤمنان موجب ناراحتى و سختى براى آنها بود كه هر نعمت و خوبى كه به مؤمنان مىرسید، باعث ناراحتىشان مىشد. حسد آثار نامطلوبى بر جسم و روان انسان دارد.
امیرالمؤمنین على علیهالسلام مىفرماید: «حسد رنجور مىسازد.»(48)
این رنجش مىتواند هم رنجش جسمى و هم رنجش روانى باشد. اما رنجش روانى او به سبب ناراحت بودن از رسیدن نعمت به دیگران است و همیشه شخص از این نظر خود را رنج مىدهد و راحتى خود را سلب مىكند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام مىفرماید: «آسایشى براى حسود نیست.»(49)
در روایت دیگر، حضرت على علیهالسلام مىفرماید: «حسود غمگین است.»(50)
رنجش جسمانى حسود به سبب ارتباط روان با جسم است. امروزه این حقیقت مسلّم شده كه بیمارىهاى جسمانى در بسیارى از موارد، عامل روانى دارند و در طب امروز، بحثهاى مشروحى تحت عنوان «بیمارىهاى روان تنى» دیده مىشود كه به این قسم بیمارىها اختصاص دارد.(51)
از امیرالمؤمنین على علیهالسلام روایت است كه «عجیب است كه حسودها از سلامت بدنهاى خود غافلند.»(52)
در روایت دیگرى، حضرت امیرالمؤمنین على علیهالسلام فرمودند: «تندرستى از كمى حسد است.»(53)
حسد از دو نظر مىتواند موجب اضطراب و تشویش روان شود: یكى آنكه نفس حسد موجب رنجش است ـ كه بیان شد؛ دیگر آنكه حسد مىتواند موجب گناهان و رفتارهایى شود كه خود سبب تشویش و اضطراب مىگردند. بسیارى از گناهان از قبیل قتلها و جنایات، علتشان حسادت است.
10. زندگى پاكیزه ناشى از عمل صالح
خداوند متعال مىفرماید: «مَن عَملَ صالِحا مِن ذَكرٍ اَو اُنثى و هُوَ مؤمنٌ فَلنحیینَّه حیوةً طیِّبةً» (نحل: 97)؛ هر كس عمل شایستهاى انجام دهد، در حالىكه مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاكیزه مىبخشیم.
روشن است كه زندگى پاكیزه، كه ثمره عمل شایسته مؤمن است، آن زندگى است كه از آلودگى و بدى دور است و قطعا یكى از ویژگىهاى زندگى پاكیزه، آرامش است. حال اگر فرد، زندگى پاكیزه دارد، آرامش فردى حاصل است و اگر افراد جامعه زندگى پاك دارند، جامعه یك جامعهاى آرامى است.
11. همنشینى با مؤمن
همنشینى با مؤمنان و انسانهاى صالح موجب آرامش انسان مىشود؛ چرا كه انسان در همنشینى با آنها به یاد خدا مىافتد و یاد خدا موجب آرامش دل است.
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «مؤمن به وسیله مؤمن آرامش مىیابد؛ همانگونه كه تشنه با آب خنك و گوارا آرامش مىیابد.»(54)
از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله سؤال شد كه با چه كسانى مجالست و مصاحبت كنیم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «كسى كه دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و سخنانش بر علم و دانش شما بیفزاید و رفتارش آخرت را به یاد شما آورد.»
كسى كه انسان را به یاد خدا اندازد، علاوه بر اینكه خود موجب تسكین نفس انسان است، با تذكر یاد الهى نیز موجب آرامش دل مىگردد.
---------------------------
40و41ـ محمدبن یعقوب كلینى، پیشین، ج 2، ص 62 / ج 2، ص 63.
42ـ محمدمهدى نراقى، پیشین، ص 771.
43ـ محمد محمدى رىشهرى، پیشین، ص 394، ماده «حزن».
44و45ـ بحارالانوار، ج 75، ص 190 / ج 71، ص 88.
46ـ محمد محمدى رىشهرى، پیشین، ج 7، ص 252.
47ـ محمدمهدى نراقى، پیشین، ص 456.
48ـ مستدرك الوسائل، ج 12، باب 55، روایت 13401، ص 20.
49و50ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 70، ص 256 و ج 75، ص 10 / تمیمى آمدى، پیشین، ص 300 / ص 299.
51ـ ناصر مكارم شیرازى، پیشین، ج 3، ص 424.
52و53ـ نهجالبلاغه، حكمت 215، ص 446 / ص 452.
54ـ بحارالانوار، ج 67، باب 8، روایت 10، ص 165.
منظور از این مسئله، ترك اعتراض بر مقدّرات الهیه در باطن و ظاهر و در گفتار و عمل است. صاحب مرتبه رضا، پیوسته در لذت، بهجت و سرور و راحتى است؛ زیرا نزد او تفاوتى نیست میان فقر و غنا، بقا و فنا، عزت و ذلت، مرض و صحّت، و موت و حیات. هیچ كدام بر دل او گران نیست؛ زیرا همه را صادر از خداى متعال مىداند. به واسطه محبت حق ـ كه بر دل او رسوخ نموده ـ بر همه افعال خدا عاشق است و آنچه از او مىرسد، بر طبعش موافق است.
بنابراین، معتقد به قضا و قدر الهى هرچه را كه خدا بر او تقدیر كند، خیر مىداند و از اینرو، محزون و اندوهگین نمىشود؛ چنانكه امام جعفر صادق علیهالسلام مىفرماید: «در شگفتم از كار مرد مسلمان كه خدا هیچ امرى از براى او مقدّر نمىكند، مگر اینكه خیر اوست، و اگر بدن او را با قیچى پاره پاره كنند خیر اوست، و اگر ملك مشرق و مغرب به او عطا كنند، باز خیر او است.»(40)
در اهمیت تسلیم بر قضا و قدر الهى همین بس كه حضرت صادق علیهالسلام در جواب میزانشناسى مؤمن فرمودند: «به تسلیم و رضا در آنچه بر او وارد مىشود از شادى و اندوه.»(41) شخص راضى بر قدر الهى آنچنان مشغول محبت حضرت دوست است كه از آنچه بر او وارد مىشود، المى احساس نمىكند و مىگوید: در بلا هم مىچشم لذات اوماتِ اویم ماتِ اویم ماتِ او(42)
اعتماد بر قضا و قدر الهى برطرف كننده غمهاست؛ چنانكه امیرمؤمنان على علیهالسلام مىفرماید: «اعتماد كردن بر قَدَرِ الهى چه طردكننده خوبى براى غمهاست.»(43)
و از امام صادق علیهالسلام روایت است كه «اگر هر چیز بر طبق قضا و قدر است، پس حزن و اندوه چرا؟»(44)
7. گفتن ذكرهاى مخصوص
هر ذكرى از آن نظر كه یاد خداست، باعث آرامش است، اما ذكرهاى مخصوصى در روایات آمدهاند كه داراى خواص ویژه براى از بین بردن حزن و غم هستند كه بیان این ذكرها و شرایط آنها و محدوده آنها خود بحث مستقل و مفصّلى مىطلبد. در اینجا، فقط به عنوان نمونه روایتى از حضرت باقر علیهالسلام ذكر مىشود:
حضرت باقر علیهالسلام مىفرماید: «در ذكر "لا حولَ ولا قوَّةَ الاّ باللّه" شفاى نود و نه درد است كه كمترین آن دردها غم و غصّه است.»(45)
8. استغفار زیاد
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «هركس زیاد استغفار كند خداوند او را از هر غمى رها و از هر تنگى خارج مىسازد و او را روزى دهد از جایى كه گمان نمىبرد.»(46)
روشن است كه استغفار تنها ذكر زبانى نیست، بلكه نوعى توجه به خدا و یاد اوست كه با این توجه و یاد، دل آرام مىگیرد.
9. ترك حسادت
مرحوم ملّا احمد نراقى مىگوید: «مخفى نماند كه حسد، اشدّ امراض نفسانیه و دشوارترین همه و بدترین رذایل و خبیثترین آنهاست.عقبه زین صعبتر در راه نیستاى خُنك آن كس حسد همراه نیست
صاحب حسد خود را به عذاب دنیا گرفتار و به عقاب عقبا مبتلا مىسازد؛ زیرا كه حسود در دنیا لحظهاى از حزن و الم و غصّه و غم خالى نیست؛ چون كه او هر نعمتى كه از كسى دید متألّم مىشود و چون نعمت خدا نسبت به بندگان بىنهایت است و هرگز منقطع نمىشود، پس حسود بىچاره پیوسته محزون و غمناك است.(47)
خداوند متعال در وصف یهود مىفرماید: «اَم یَحسدونَ النّاسَ على ما آتیهم اللّه مِن فضلهِ» (نساء: 54)؛ یا اینكه به مردم در برابر آنچه خدا از فضلش به آنها بخشیده حسد مىورزند.
و در وصف منافقان مىفرماید: «اِن تَمسسكُم حسنةٌ تَسؤُهم.» (آلعمران: 120)؛ اگر فتح و پیروزى و یا پیشامد خوبى براى شما رخ دهد، آنها ناراحت مىشوند.
ـ «اِن تُصبكَ حسنةٌ تُسُؤْهم» (توبه: 50)؛ اگر به تو نیكى رسد، آنها را ناراحت مىكند.
از دو آیه اخیر، مىتوان فهمید كه حسادت منافقان نسبت به مؤمنان موجب ناراحتى و سختى براى آنها بود كه هر نعمت و خوبى كه به مؤمنان مىرسید، باعث ناراحتىشان مىشد. حسد آثار نامطلوبى بر جسم و روان انسان دارد.
امیرالمؤمنین على علیهالسلام مىفرماید: «حسد رنجور مىسازد.»(48)
این رنجش مىتواند هم رنجش جسمى و هم رنجش روانى باشد. اما رنجش روانى او به سبب ناراحت بودن از رسیدن نعمت به دیگران است و همیشه شخص از این نظر خود را رنج مىدهد و راحتى خود را سلب مىكند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام مىفرماید: «آسایشى براى حسود نیست.»(49)
در روایت دیگر، حضرت على علیهالسلام مىفرماید: «حسود غمگین است.»(50)
رنجش جسمانى حسود به سبب ارتباط روان با جسم است. امروزه این حقیقت مسلّم شده كه بیمارىهاى جسمانى در بسیارى از موارد، عامل روانى دارند و در طب امروز، بحثهاى مشروحى تحت عنوان «بیمارىهاى روان تنى» دیده مىشود كه به این قسم بیمارىها اختصاص دارد.(51)
از امیرالمؤمنین على علیهالسلام روایت است كه «عجیب است كه حسودها از سلامت بدنهاى خود غافلند.»(52)
در روایت دیگرى، حضرت امیرالمؤمنین على علیهالسلام فرمودند: «تندرستى از كمى حسد است.»(53)
حسد از دو نظر مىتواند موجب اضطراب و تشویش روان شود: یكى آنكه نفس حسد موجب رنجش است ـ كه بیان شد؛ دیگر آنكه حسد مىتواند موجب گناهان و رفتارهایى شود كه خود سبب تشویش و اضطراب مىگردند. بسیارى از گناهان از قبیل قتلها و جنایات، علتشان حسادت است.
10. زندگى پاكیزه ناشى از عمل صالح
خداوند متعال مىفرماید: «مَن عَملَ صالِحا مِن ذَكرٍ اَو اُنثى و هُوَ مؤمنٌ فَلنحیینَّه حیوةً طیِّبةً» (نحل: 97)؛ هر كس عمل شایستهاى انجام دهد، در حالىكه مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاكیزه مىبخشیم.
روشن است كه زندگى پاكیزه، كه ثمره عمل شایسته مؤمن است، آن زندگى است كه از آلودگى و بدى دور است و قطعا یكى از ویژگىهاى زندگى پاكیزه، آرامش است. حال اگر فرد، زندگى پاكیزه دارد، آرامش فردى حاصل است و اگر افراد جامعه زندگى پاك دارند، جامعه یك جامعهاى آرامى است.
11. همنشینى با مؤمن
همنشینى با مؤمنان و انسانهاى صالح موجب آرامش انسان مىشود؛ چرا كه انسان در همنشینى با آنها به یاد خدا مىافتد و یاد خدا موجب آرامش دل است.
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «مؤمن به وسیله مؤمن آرامش مىیابد؛ همانگونه كه تشنه با آب خنك و گوارا آرامش مىیابد.»(54)
از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله سؤال شد كه با چه كسانى مجالست و مصاحبت كنیم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «كسى كه دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و سخنانش بر علم و دانش شما بیفزاید و رفتارش آخرت را به یاد شما آورد.»
كسى كه انسان را به یاد خدا اندازد، علاوه بر اینكه خود موجب تسكین نفس انسان است، با تذكر یاد الهى نیز موجب آرامش دل مىگردد.
---------------------------
40و41ـ محمدبن یعقوب كلینى، پیشین، ج 2، ص 62 / ج 2، ص 63.
42ـ محمدمهدى نراقى، پیشین، ص 771.
43ـ محمد محمدى رىشهرى، پیشین، ص 394، ماده «حزن».
44و45ـ بحارالانوار، ج 75، ص 190 / ج 71، ص 88.
46ـ محمد محمدى رىشهرى، پیشین، ج 7، ص 252.
47ـ محمدمهدى نراقى، پیشین، ص 456.
48ـ مستدرك الوسائل، ج 12، باب 55، روایت 13401، ص 20.
49و50ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 70، ص 256 و ج 75، ص 10 / تمیمى آمدى، پیشین، ص 300 / ص 299.
51ـ ناصر مكارم شیرازى، پیشین، ج 3، ص 424.
52و53ـ نهجالبلاغه، حكمت 215، ص 446 / ص 452.
54ـ بحارالانوار، ج 67، باب 8، روایت 10، ص 165.
-
- پست: 275
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3603 بار
- سپاسهای دریافتی: 1144 بار
و در آخر بايد بگويم که اين مقاله برگرفته شده از نوشته آقاي علي پناهي ميباشد
و منابع اصلي اين مقاله اين سه کتاب ميباشد :
1. مصطفى حسینى دشتى، معارف و معاریف، قم، بىتا، 1376؛
2. پریرخ دادستان، روانشناسى مرضى تحوّلى از كودكى تا بزرگسالى، تهران، سمت، 1376، ج 1؛
3. بهروز میلانىفر، بهداشت روانى، تهران، نشر قومس، 1374.
در ضمن از شما تشکر مينمايم بابت توجهي نسبت به اين مقاله داشتيد
واميدوارم اين نوشتار مورد استفاده همه شما گراميان بوده باشد
در ضمن از شما دوستان محترم تقاضا دارم که اگر دروايات و .. به مواردي ديگر برخورد کردند که ديگر راهكارهاى ایجاد آرامش روان در زندگى فردي را يبان ميکند ، ما را از آنها کلمات نوراني محروم نفرمايند
تا انشاء الله اين موضوع تا حد امکان کاملتر و جامعتر باشد .
در پايان از شما دوستان محترم التماس دعاي بسيار دارم
و منابع اصلي اين مقاله اين سه کتاب ميباشد :
1. مصطفى حسینى دشتى، معارف و معاریف، قم، بىتا، 1376؛
2. پریرخ دادستان، روانشناسى مرضى تحوّلى از كودكى تا بزرگسالى، تهران، سمت، 1376، ج 1؛
3. بهروز میلانىفر، بهداشت روانى، تهران، نشر قومس، 1374.
در ضمن از شما تشکر مينمايم بابت توجهي نسبت به اين مقاله داشتيد
واميدوارم اين نوشتار مورد استفاده همه شما گراميان بوده باشد
در ضمن از شما دوستان محترم تقاضا دارم که اگر دروايات و .. به مواردي ديگر برخورد کردند که ديگر راهكارهاى ایجاد آرامش روان در زندگى فردي را يبان ميکند ، ما را از آنها کلمات نوراني محروم نفرمايند
تا انشاء الله اين موضوع تا حد امکان کاملتر و جامعتر باشد .
در پايان از شما دوستان محترم التماس دعاي بسيار دارم
-
- پست: 28
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶, ۲:۴۸ ب.ظ
- محل اقامت: asalie2008@gmail.com
- سپاسهای دریافتی: 7 بار
- تماس:
-
- پست: 57
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۰۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 65 بار
- سپاسهای دریافتی: 138 بار
[align=center]بسم الله الرحمن
[align=center]تاثیر نماز صبح در پیشگیری از
افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است كه مشخصهاش اندوه، بىاحساسى (APATHY) ،بدبينى (PESSIMISM) و احساس تنهايى است. اين بيمارى كه امروزه از شيوع بالايى در ميان مراجعه كنندگان به كلينيكهاى روانپزشكى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و زيادى بوده كه از مهمترين آنها مىتوان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقيقات نشان مىدهد 75 درصد از بيماران افسرده مشكلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنين علايم اين بيماران در هنگام صبح تشديد مىشود. نكته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما اين است كه در اين بيماران چگالى (REM حركت سريع چشم) در نيمه اول خواب و همچنين كل زمان REM افزايش يافته و فاصله ميان به خواب رفتن تا شروع اولين دوره REM يعنى ( LATENCY - REM) كم شده و مرحله 4 خواب نيز كاهش مىيابد. (1)پس به عبارت سادهتر مىتوان گفت، افراد افسرده زمان بيشترى را در مرحله خواب REM به سر مىبرند. يعنى به ميزان بيشترى نسبت به سايرين خواب مىبينند.
يك روش درمانى جديد براى بيماران افسرده، بيدار نگه داشتن آنها براى كاهش ميزان REM است، كه بهترين شكل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح كه مورد تاكيد قرآن و همچنين بسيارى از روايات بوده، سبب كاهش قابل توجه ميزان خواب REM در اشخاص مىشود. زيرا شخص نمازگزار كه خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و بايد صبحگاه بيدار شود، پس در حقيقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگيرد.از اين جهت بيدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهايى مىتواند يك عامل مهم بدون عارضه در پيشگيرى از افسردگى مطرح باشد كه بر تمام روشهاى درمانى دارويى و غير دارويى ارجح است، چرا كه پيشگيرى بر درمان مقدم است .حال ببينيم، اين موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، يعنى نماز صبح چه اثر درمانى مىتواند در اين بيماران داشته باشد؟ به طور متوسط 20 - 15 دقيقه طول مىكشد تا يك فرد معمولى به خواب رود. پس در عرض 45 دقيقه وارد مراحل 3 و 4 خواب شده كه اين مراحل عميقترين مراحل خواباند. يعنى بيشترين تحريك براى بيدار كردن فرد در اين مراحل لازم است. حدود 45 دقيقه پس از مرحله 4 است كه نخستين دوره حركات سريع چشم (REM) فرا مىرسد. هر چه از شب مىگذرد، دورههاى REM طولانىتر و مراحل 3 و 4 كوتاهتر مىشود. بنابراين در اواخر شب، خواب شخص سبكتر شده و رؤياى بيشترى مىبيند (يعنى خواب REM اش بيشتر مىشود). پس قسمت اعظم خواب REM در ساعات نزديك صبح به وقوع مىپيوندد. و از طرفى ديديم كه يكى از مشكلات مهم بيماران افسرده، افزايش يافتن طول خواب REM و خواب ديدن زياد است. از اين جهت يك مبناى مهم در توليد داروهاى ضد افسردگى ايجاد داروهايى است كه كاهش دهنده مرحله REM خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقهاى.(
لازم به ذكر است آثار روحى و روانى ايمان به خدا و اقامه نماز بسيار زياد است و نكات علمى بسيار شگرفى در اسرار سحر كه مورد تاكيد فراوان اسلام نيز بوده، نهفته است كه انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىكند.علاوه بر اين يك روش درمانى جديد براى بيماران افسرده، بيدار نگه داشتن آنها براى كاهش ميزان REM است، كه بهترين شكل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح كه مورد تاكيد قرآن و همچنين بسيارى از روايات بوده، سبب كاهش قابل توجه ميزان خواب REM در اشخاص مىشود. زيرا شخص نمازگزار كه خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و بايد صبحگاه بيدار شود، پس در حقيقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگيرد. از اين جهت بيدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهايى مىتواند يك عامل مهم بدون عارضه در پيشگيرى از افسردگى مطرح باشد كه بر تمام روشهاى درمانى دارويى و غير دارويى ارجح است، چرا كه پيشگيرى بر درمان مقدم است . لازم به ذكر است آثار روحى و روانى ايمان به خدا و اقامه نماز بسيار زياد است و نكات علمى بسيار شگرفى در اسرار سحر كه مورد تاكيد فراوان اسلام نيز بوده، نهفته است كه انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىكند؛" اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق اليل و قرءان الفجر ان قرءان الفجر كان مشهودا" (3) ؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپا دار و (نيز) نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است .
[align=left]پايگاه استاد حسين انصاريان
منبع: مطالعات شيعه شناسي
[align=center]تاثیر نماز صبح در پیشگیری از
افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است كه مشخصهاش اندوه، بىاحساسى (APATHY) ،بدبينى (PESSIMISM) و احساس تنهايى است. اين بيمارى كه امروزه از شيوع بالايى در ميان مراجعه كنندگان به كلينيكهاى روانپزشكى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و زيادى بوده كه از مهمترين آنها مىتوان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقيقات نشان مىدهد 75 درصد از بيماران افسرده مشكلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنين علايم اين بيماران در هنگام صبح تشديد مىشود. نكته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما اين است كه در اين بيماران چگالى (REM حركت سريع چشم) در نيمه اول خواب و همچنين كل زمان REM افزايش يافته و فاصله ميان به خواب رفتن تا شروع اولين دوره REM يعنى ( LATENCY - REM) كم شده و مرحله 4 خواب نيز كاهش مىيابد. (1)پس به عبارت سادهتر مىتوان گفت، افراد افسرده زمان بيشترى را در مرحله خواب REM به سر مىبرند. يعنى به ميزان بيشترى نسبت به سايرين خواب مىبينند.
يك روش درمانى جديد براى بيماران افسرده، بيدار نگه داشتن آنها براى كاهش ميزان REM است، كه بهترين شكل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح كه مورد تاكيد قرآن و همچنين بسيارى از روايات بوده، سبب كاهش قابل توجه ميزان خواب REM در اشخاص مىشود. زيرا شخص نمازگزار كه خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و بايد صبحگاه بيدار شود، پس در حقيقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگيرد.از اين جهت بيدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهايى مىتواند يك عامل مهم بدون عارضه در پيشگيرى از افسردگى مطرح باشد كه بر تمام روشهاى درمانى دارويى و غير دارويى ارجح است، چرا كه پيشگيرى بر درمان مقدم است .حال ببينيم، اين موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، يعنى نماز صبح چه اثر درمانى مىتواند در اين بيماران داشته باشد؟ به طور متوسط 20 - 15 دقيقه طول مىكشد تا يك فرد معمولى به خواب رود. پس در عرض 45 دقيقه وارد مراحل 3 و 4 خواب شده كه اين مراحل عميقترين مراحل خواباند. يعنى بيشترين تحريك براى بيدار كردن فرد در اين مراحل لازم است. حدود 45 دقيقه پس از مرحله 4 است كه نخستين دوره حركات سريع چشم (REM) فرا مىرسد. هر چه از شب مىگذرد، دورههاى REM طولانىتر و مراحل 3 و 4 كوتاهتر مىشود. بنابراين در اواخر شب، خواب شخص سبكتر شده و رؤياى بيشترى مىبيند (يعنى خواب REM اش بيشتر مىشود). پس قسمت اعظم خواب REM در ساعات نزديك صبح به وقوع مىپيوندد. و از طرفى ديديم كه يكى از مشكلات مهم بيماران افسرده، افزايش يافتن طول خواب REM و خواب ديدن زياد است. از اين جهت يك مبناى مهم در توليد داروهاى ضد افسردگى ايجاد داروهايى است كه كاهش دهنده مرحله REM خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقهاى.(
لازم به ذكر است آثار روحى و روانى ايمان به خدا و اقامه نماز بسيار زياد است و نكات علمى بسيار شگرفى در اسرار سحر كه مورد تاكيد فراوان اسلام نيز بوده، نهفته است كه انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىكند.علاوه بر اين يك روش درمانى جديد براى بيماران افسرده، بيدار نگه داشتن آنها براى كاهش ميزان REM است، كه بهترين شكل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح كه مورد تاكيد قرآن و همچنين بسيارى از روايات بوده، سبب كاهش قابل توجه ميزان خواب REM در اشخاص مىشود. زيرا شخص نمازگزار كه خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و بايد صبحگاه بيدار شود، پس در حقيقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگيرد. از اين جهت بيدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهايى مىتواند يك عامل مهم بدون عارضه در پيشگيرى از افسردگى مطرح باشد كه بر تمام روشهاى درمانى دارويى و غير دارويى ارجح است، چرا كه پيشگيرى بر درمان مقدم است . لازم به ذكر است آثار روحى و روانى ايمان به خدا و اقامه نماز بسيار زياد است و نكات علمى بسيار شگرفى در اسرار سحر كه مورد تاكيد فراوان اسلام نيز بوده، نهفته است كه انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىكند؛" اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق اليل و قرءان الفجر ان قرءان الفجر كان مشهودا" (3) ؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپا دار و (نيز) نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است .
[align=left]پايگاه استاد حسين انصاريان
منبع: مطالعات شيعه شناسي
-
- پست: 28
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶, ۲:۴۸ ب.ظ
- محل اقامت: asalie2008@gmail.com
- سپاسهای دریافتی: 7 بار
- تماس:
سلام عليکم و رحمة الله
قَالَ امير المومنين علي عليه السلام مَنِ اتَّقَى اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أُنْساً بِلَا أَنِيسٍ وَ غِنًى بِلَا مَالٍ وَ عِزّاً بِلَا سُلْطَان
هر كس واقعا تقوى پيشه كند و از خداوند بترسد پروردگار به او آرامش دل خواهد داد كه به يار و همدمى احتياج پيدا نخواهد كرد، و به او ثروتى حقيقى خواهد بخشيد كه به مال و منال دنيا نيازمند نخواهد بود و عزت پيدا خواهد كرد بدون اينكه نيازمند به وسائل و ابزارى باشد.
قَالَ امير المومنين علي عليه السلام مَنِ اتَّقَى اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أُنْساً بِلَا أَنِيسٍ وَ غِنًى بِلَا مَالٍ وَ عِزّاً بِلَا سُلْطَان
هر كس واقعا تقوى پيشه كند و از خداوند بترسد پروردگار به او آرامش دل خواهد داد كه به يار و همدمى احتياج پيدا نخواهد كرد، و به او ثروتى حقيقى خواهد بخشيد كه به مال و منال دنيا نيازمند نخواهد بود و عزت پيدا خواهد كرد بدون اينكه نيازمند به وسائل و ابزارى باشد.
m2008