مخالفت وهابيت ، با قرآن و سنت !

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

مخالفت وهابيت ، با قرآن و سنت !

پست توسط محمد علي »

 تصویر 

مشرك چه کسی است ؟

وهابی ها مى گويند: خداوند داراى جسم است !

در هـمـه اديـان الـهى - خصوصا اسلام - توحيد مهمترين اصل است .

خداوند متعال ,پيامبران را بـرانگيخت و سرلوحه دعوت آنان را تبليغ يكتاپرستى وتبيين توحيد قرارداد.
اين اصل , در قرآن و سنت پيامبر (ص ) به روشنى تبيين شده است و هر مسلمانى بايد, توحيد را از اين منابع زلال بگيرد تامل در اعتقادها و انديشه هاى وهابيون نشان مى دهد كه آنان در اين اصل اساسى به كلى از قرآن و سنت دور افتاده اند و خدا را با اوصافى كه محكمات قرآن و سنت معرفى مى كند ((1)) قبول ندارند.

بـه اعـتـقـاد آنـان , خداوند در بالاى عرش و يا در آسمان ,محدود و محاط بوده و محتاج به مكان است ((2)) ابـن تـيـمـية , رهبر وهابيها, در كتابهايش به اين اعتقادات اعتراف نموده و به آيات متشابه قرآن و احاديثى مجعول متوسل گشته و از محكمات قرآن و احاديث قطعى نبوى چشمپوشى كرده است .

او در اثبات عقايدش به اين حديث متوسل شده است كه مى گويد: خـدا هـر شـب و يـا آخـر هـر شـب از عـرش بـه زمـيـن فـرود مـى آيـد و صـبـح آن شـب , بـه عرش برمى گردد ((3))


  در حالى كه شب در زمين دائمى است , يعنى هر لحظه , مكانى در حال شب شدن ومكانى در حال صـبح شدن است

و هميشه نصف كره زمين شب است و قسمتى از كره زمين , ثلث آخر شب است !
 

اگـر خدا محدود و محاط در عرش باشد و براى يك بار هم به زمين فرود بيايد ديگر براى هميشه در زمـين باقى مى ماند چون شب و ثلث آخرشب در زمين تا قيامت برقرار است .
و لحظه اى نيست كه شب يا ثلث آخر شب در كره زمين تمام شود و نباشد در نتيجه اين حديث , خودش را تكذيب مى كند, زيرا ممكن نيست خداوند هر شب به زمين بيايد و صبح آن شب به عرش برگردد و اگر مقصود اين است كه خداوند يكبار به زمين مى آيد و ديگر به عـرش بـرنـمـى گـردد و يـا ايـنكه لااقل تا قيامت برنمى گردد, باز هم عرش از وجود خدا خالى مى گردد.

در حالى كه به اعتقاد وهابيها, خدا در عرش است بـه هـر حـال , ابـن تيميه و پيروانش در كتاب خود به اين عقيده كه از آن يهوديان درخداشناسى اسـت , اعـتـراف و افـتخار مى كند و اين شايد عجيب نباشد.

چون آنهايهوديان را موحد مى دانند و ذبـيـحه (قربانى ) آنها را حلال مى دانند ((4)).

آنان به قدرى به انحراف عقيده دچار گشته اند كه حتى براى اثبات اعتقادشان به اعتقادات فرعون تمسك مى جويند (به اين صورت كه مى گويند:
از آنـجـا كـه فـرعـون معتقد بود كه خداى موسى در آسمان است و لذا به وزيرش هامان دستور داد چيزى برایش بسازد تا بتواندبه آسمان برود و
خداى موسى را در آنجا ببيند.
پس خدا در عرش است !
)

اگـر كـسى بگويد خدا همچون انسان است , يعنى محدود و محتاج به مكان است , به شهادت آيات مـحـكـمـات قرآن , كافر است .

جريرى در كتاب خود به نام الفقه على المذاهب الاربعه اعتقاد به جـسـمـيـت خـداوند و آنچه را مستلزم اعتقاد به تجسم باشدموجب كفر و معتقد به آن را كافر و مشرك مى داند الـبته عجيب اين است كه ابن تيميه خودش مى گويد: اعتقاد به اينكه خداوند جسم دارد موجب ارتداد نمى شود, زيرا قرآن و سنت و ائمه مذاهب نگفته اند كه خداوند جسم نيست((5))

سرانجام همين نظرات مشركانه وى درباره خدا و انكارش نسبت به مقام رسول اللّه (ص) باعث شد كـه به حكم قضات حنفى , مالكى و شافعى دستگير گرديد و در زندان محبوس گشت تا مُرد, در حكمى كه درباره او از طرف سلطان مسلمين صادر شده آمده است :

 وكـان الشقي ابن تيمية في هذه المدة قد بسط لسان قلمه , و مد عنان كلمه , ونص في كلامه على امـور ومـنـكـرات , واتـى في ذلك بما انكره ائمة الاسلام , وانعقد على خلافه اجماع العلماء الاعلام , وخالف في ذلك علماء عصره وفقهاء شامه ومصره , وعلمنا انه استخف قومه فاطاعوه , حتى اتصل بنا انهم صرحوا في حق اللّه بالتجسيم ...  

[align=left]ادامه دارد ... 
----------------------- پی نوشت ----------------------
1- از جمله در قرآن , درباره خداوند آمده است : (هو معكم اينما كنتم ) سوره حديد, آيه 4.
(كان اللّه بكل شى ء محيطا) سوره نساء, آيه 126). (اقرب اليه من حبل الوريد) سوره ق , آيه 16.
2- از كـتـابهايى كه در آنها به اين عقايد تصريح شده عبارت است از رسالة العقيدة الحموية , رسالة العقيدة الواسطية , الفتاوى الكبرى و منهاج السنة تاليف ابن تيمية
3- كـتـاب مـجموعة الرسائل لابن تيمية ـ در رساله الوصية الكبرى و كتاب الصواعق المرسلة ابن قيم
4- ر.ك .الفتاوى الكبرى از ابن تيميه , ج 2, ص 180, چاپ بيروت .
5- الدرر الكامنه لابن حجر عسقلانى عن القاضى المالكى قال فقد ثبت كفر ابن تيمية
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

وهابيها فضائل انبياء و اولياء را كه قرآن مى گويد منكرند !

وهابيها, علم و قدرت و فضايلى را كه خداوند به اولياء خاص خود داده , انكارمى كنند.

آنان به هيچ رو نـمـى پـذيـرنـد كه خداوند به كسى قدرتى بدهد كه به اذن خدامريض را شفا دهد, يا از داخل خـانـه هـاى مـردم خـبـر دهد و يا تخت پادشاهى را در يك چشم به هم زدن احضار كند و يا زبان مـورچگان و پرندگان را بفهمند و با آنها صحبت كند و يا همچون حضرت مريم از آينده طفل كه در رحم دارد با خبر باشد, يا همچون پيامبر (ص ) و على از حوادث آينده خبر دهند و يا...

حال آنكه قـرآن بـراى انـبـيـاء واولياء خدا, علم و توانائى خارق العاده و فضايل بسيارى را ذكر مى كند كه ما به نمونه هايى از آنها اشاره مى كنيم :

1 - دربـاره حـضرت داود وسليمان(علیهما السلام) ميفرمايد:

ولقدآتيناداودمنافضلاياجبال اوبى معه والطير والنا له الـحـديـد # ان اعـمل سابغات وقدر في السرد واعملوا صالحا اني بماتعملون بصير # ولسليمان الريح غـدوهـا شـهر ورواحها شهر واسلنا له عين القطر ومن الجن من يعمل بين يديه باذن ربه ومن يزغ مـنـهـم عن امرنا نذقه من عذاب السعير # يعملون له ما يشاء من محاريب وتماثيل وجفان كالجواب وقدور راسيات اعملوا آل داود شكرا وقليل من عبادي الشكور) ((6))

[align=center]و داود را از سـوى خـود فـضـيلتى داديم كه اى كوهها و اى پرندگان با او هم آواز شويد وآهن را برايش نرم كرديم , كه زرهاى بلند بساز و در بافتن زره اندازها را نگهدار وكارهاى شايسته كنيد كه مـن بـه كارهايتان بصيرم و باد را مسخر سليمان كرديم ,بامدادان يك ماهه راه مى رفت و شبانگاه يـك مـاهـه راه , و چشمه مس را برايش جارى ساختيم و گروهى از ديوها به فرمان پروردگارش بـرايـش كـار مـى كـردنـد و هـر كـه از آنـان سر از فرمان ما مى پيچيد به او عذاب آتش سوزان را مـى چـشـانديم براى او هر چه كه مى خواست از بناهاى بلند و تنديسها و كاسه هايى چون حوض و ديـگـهـاى مـهـم بـرجـاى مى ساختند.
اى خاندان داود, براى سپاسگزارى كارى كنيد و اندكى از بندگان من سپاسگزارند  



2 - در سوره ديگرى خداوند متعال درباره حضرت سليمان (ع) مى فرمايد: (وحشر لسيلمان جنوده من الجن والانس والطير فهم يوزعون ). ((7))

  سپاهيان سليمان از جن و آدمى و پرنده گرد آمدند و آنها به صف مى رفتند 


3 - درباره حضرت عيسى(ع) مى فرمايد:

(ويـعلمه الكتاب والحكمة والتوراة والانجيل # ورسولا الى بني اسرائيل اني قدجئتكم بية من ربكم انـي اخـلـق لـكم من الطين كهيئة الطير فانفخ فيه فيكون طيرا باذن اللّه وابرى ء الاكمه والابرص واءحيي الموتى باذن اللّه واءنبئكم بما تاءكلون وما تدخرون في بيوتكم ان في ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين ). ((8))

[align=center]خـداونـد بـه او كـتـاب و حـكـمـت و تورات و انجيل مى آموزد. و بر بنى اسرائيل وى را به رسالت مـى فرستد كه : من با معجزه اى از پروردگارتان نزد شما آمده ام برايتان از گل چيزى چون پرنده مى سازم و در آن مى دمم . به اذن خدا پرنده اى شود. و كور مادرزاد وبرص گرفته را شفا مى دهم و بـه فـرمـان خدا مرده را زنده مى كنم و به شما مى گويم كه چه خورده ايد و در خانه هاى خود چه ذخيره كرده ايد اگر از مؤمنان باشيد اينها براى شمانشانه هاى حقانيت من است . 

تـوسل مردم به حضرت عيسى بدين خاطر بود كه عقيده داشتند خداوند به او قدرتى عطا فرموده كه مى تواند بيماران را شفا دهد يـعـنـى او را پيامبر

و بنده خالص خدا مى دانستند و بخاطر همين عبوديت و بندگى است كه آن حـضرت به چنين علم و قدرتى از جانب خداوند دست يافت ،

 و البته كه اين شرك نيست , بلكه عين توحيد است . شرك آن است كه اين قدرت را از خود آن حضرت بدانيم و نه از خدا ! 


-------------------- پی نوشت ----------------------------
6- سوره مبارکه سبا, آيات 10 ـ 13 .
7- سوره مبارکه نمل , آيه 17 .
8- سوره مبارکه آل عمران , آيات 48 ـ 49 .
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

 علم انبياء و اولياء در قرآن و سنت : 


خـداونـد مـتـعـال بـه بـرگـزيـدگان و بندگان خالص درگاه خود, به هر اندازه كـه بـخـواهد, علم و آگاهى هم عطا مى كند.

نمونه هايى از اين بندگان را كه علم لدنى داشتند, قرآن شريف ذكر كرده است كه به آنها و مواردى ديگر اشاره مى كنيم

1 - مستثنى در آيه : (يعلم ما بين ايديهم وما خلفهم ولا يحيطون بشي ء من علمه الابما شاء). ((9))

آنچه را كه پيش رو و آنچه را كه پشت سرشان است مى داند و به علم او جز آنچه خودخواهد احاطه نتوانند يافت

2 - مستثنى در آيه : (عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول ). ((10))

او داناى غيب است و غيب خود را بر هيچكس آشكار نمى سازد. مگر بر آن پيامبرى كه از او خشنود باشد

3 - (ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك وما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم وهم يمكرون ). ((11))

اينها خبرهاى غيب است كه به تو وحى كرديم و آن هنگام كه با يكديگر گرد آمده بودند و مشورت مى كردند و حيلت مى ساختند, تو در آنها نبودى

4 - هـمسفرموسى از آينده آن كشتى و آن بچه ها خبر داشت : (فوجدا عبدا من عبادناآتيناه رحمة من عندنا وعلمناه من لدنا علما). ((12))

و در آنـجا بنده اى از بندگان ما را كه رحمت خويش را بر او ارزانى داشته بوديم و خودبدو دانش آموخته بوديم , يافتند

5 - داود و سـلـيـمـان عـلـم لـدنـى داشـتـنـد.

از جـمله , زبان پرندگان , مورچگان , جنيان و... رامى دانستند: (ولقد آتينا داود و سليمان علما و قالا الحمد للّه الذي فضلنا على كثير من عباده المؤمنين # و ورث سـلـيـمـان داود وقـال يـا ايـهـا الناس علمنا منطق الطير واوتينا من كل شي ء ان هذا لهو الفضل المبين ). ((13))

ما به داود و سليمان دانش داديم , گفتند: سپاس از آن خدايى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمن خود برترى داد.

و سليمان , وارث داود شد و گفت : اى مردم , به ما زبان مرغان آموختند و از هر نعمتى ارزانى داشتند و اين عنايتى است آشكار

6 - حـضـرت مريم به علم لدنى دانست بدون شوهر فرزنددار مى شود و دانست سرنوشت بچه اش چيست ؟!

(اذ قالت الملائكة يا مريم ان اللّه يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسى ابن مريم وجيها في الدنيا والاخـرة ومن المقربين # ويكلم الناس في المهد وكهلا ومن الصالحين# قالت رب انى يكون لي ولد ولم يمسسني بشر قال كذلك اللّه يخلق ما يشاء اذا قضى امرا فانما يقول له كن فيكون ). ((14))

فـرشتگان گفتند: اى مريم , خدا تو را به كلمه خود بشارت مى دهد, نام او مسيح , پسرمريم است , در دنـيـا و آخـرت , آبـرومند و از مقربان است .

با مردم همچنان كه در بزرگى در گهواره سخن مـى گويد و از شايستگان است .
مريم گفت : اى پروردگار من , چگونه مرا فرزندى باشد, در حالى كـه بـشـر به من دست نزده است .
گفت : بدين سان كه خدا هرچه بخواهد مى آفريند. چون اراده چيزى كند به او گويد موجود شود, پس موجودمى شود

در روايـت آمده است كه به فاطمه زهراء(س) نيز اخبارى توسط ملائكه داده مى شد و رسول خدا و على بـن ابـى طالب(ع) نيز علم لدنى داشتند.
وقتى على بن ابى طالب(ع) از حوادث آينده و آخرالزمان و حمله تركان مغول و تاتار بر بلاد اسلامى و چگونگى اين حمله خبرمى داد.
مردى كلبى از او سؤال كرد يا على آيا تو علم غيب مى دانى ؟ عـلـى از سـخن آن مرد به خنده افتاد و گفت :

  اى مرد كلبى , اين علم غيب نيست , اين علم از راه تعليم و تعلم است لـيـس هو بعلم غيب وانما هو تعلم من ذي علم ...
فعلم علمه اللّه نبيه فعلمنيه .
 

 يعنى اين اخبار از آيـنده را كه من مى گويم از اخبارى است كه خداوند به پيغمبرش تعليم فرموده و پيغمبر خدا نيز آنـهـا را بـه من آموخته
و من آن آموخته پيغمبر خدا را براى شما بيان مى كنم .
 

اخبار رسول خدا (ص) و على بن ابى طالب(ع) راجع به آينده و آخرالزمان در كتب معتبرو به اسناد صحيح به طور متواتر آمده اسـت .

مثلا رسول خدا(ص) از حوادث بعد از خودش تا حوادث آخرالزمان و قيام مهدى(عج) خبر داده و على بن ابى طالب(ع) نيز از روى كار آمدن بنى اميه و بنى مروان و قتل عام آنها توسط بنى عباس و از حوادث پس از انقراض بنى عباس تا قيام مهدى آل محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خبر داده است .


------------------ پی نوشت --------------------
9- سوره بقره , آيه 255
10- سوره جن , آيات 26 ـ 27
11- سوره يوسف , آيه 102
12- سوره كهف , آيه 65
13- سوره نمل , آيات 15 ـ 16
14- سوره آل عمران , آيات 45 ـ 47
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

  و تبرك در قرآن و سنت : 


يـكى ديگر از عقايد مسلّم اسلامى , كه وهابيان آن را انكار مى كنند, توسل است .

مطابق عقيده اين فـرقه , توسل فرزندان يعقوب(ع) به آن حضرت براى استغفار در نزد خدا,توسل مسيحيان به حضرت عيسى(ع) براى شفاى امراضشان ,

توسل بنى اسرائيل به موسى(ع) براى زنده شدن مقتول و معرفى قاتل و توسل هر شخصى يا امتى به پيغمبران واولياء شرك است ((15))

پس طبق عقائد آنها تمام انبياء و اولياء خدا به خاطر تقرير و تاييد چنين توسلاتى مشرك و كافرند در حـاليكه در قرآن و روايات ,

موارد زيادى از توسلات انبياء و اولياء خدا آمده است كه برخى از آنها را مى آوريم :



الف ) توسل فرزندان يعقوب (ع) به آن حضرت

فـرزنـدان يعقوب(ع) به آن حضرت متوسل شدند تا در پيشگاه خدا براى آنان استغفار كند(قالوا يا ابانا اسـتـغـفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئين ) ((16)) .

گفتند: اى پدر, براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما خطاكار بوده ايم ؛

آنـان در واقـع آمرزش خود را از خدا مى خواستند نه از حضرت يعقوب(ع) , و فقط در اين كار, حضرت يـعـقـوب(ع) را واسـطـه قـرار داده بودند.

زيرا يعقوب(ع) پيش خدا آبرومند بود وخداوند دعاى او را رد نمى كرد در پى آن توسل , حضرت يعقوب(ع) فرمود:


 (قال سوف استغفر لكم ربي انه هو الغفور الرحيم ). گفت : از پروردگارم براى شما آمرزش خواهم خواست . او آمرزنده و مهربان است . 



------------- پي نوشت --------------------------
15- ر.ك . الـرد عـلـى الاخـنـانـى و كتاب فتاوى الكبرى لابن تيمية , و كتاب كشف الشبهات فى التوحيد لمحمد بن عبدالوهاب ,
چاپ قاهره و تفسير فاتحة , چاپ رياض
16- سوره يوسف , آيات 97 ـ 98
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
ارسال پست

بازگشت به “وهابیت”