[align=center]بسم الله الرحمن الرحيم
ارزش ياد خدا در پرتوي از نهج البلاغه
يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ اَلذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ اَلْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ اَلْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ اَلْمُعَانَدَةِ وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلاَؤُهُ فِي اَلْبُرْهَةِ بَعْدَ اَلْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ اَلْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي اَلْأَبْصَارِ وَ اَلْأَسْمَاعِ وَ اَلْأَفْئِدَةِ يُذَكِّرُونَ بِأَيَّامِ اَللَّهِ وَ يُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ اَلْأَدِلَّةِ فِي اَلْفَلَوَاتِ مَنْ أَخَذَ اَلْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالاً ذَمُّوا إِلَيْهِ اَلطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ اَلْهَلَكَةِ وَ كَانُوا كَذَلِكَ مَصَابِيحَ تِلْكَ اَلظُّلُمَاتِ وَ أَدِلَّةَ تِلْكَ اَلشُّبُهَاتِ وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلاً أَخَذُوهُ مِنَ اَلدُّنْيَا بَدَلاً فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَيْعٌ عَنْهُ يَقْطَعُونَ بِهِ أَيَّامَ اَلْحَيَاةِ وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ فِي أَسْمَاعِ اَلْغَافِلِينَ وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ فَكَأَنَّمَا قَطَعُوا اَلدُّنْيَا إِلَى اَلْآخِرَةِ وَ هُمْ فِيهَا فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِكَ فَكَأَنَّمَا اِطَّلَعُوا غُيُوبَ أَهْلِ اَلْبَرْزَخِ فِي طُولِ اَلْإِقَامَةِ فِيهِ وَ حَقَّقَتِ اَلْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عِدَاتِهَا فَكَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِكَ لِأَهْلِ اَلدُّنْيَا حَتَّى كَأَنَّهُمْ يَرَوْنَ مَا لاَ يَرَى اَلنَّاسُ وَ يَسْمَعُونَ مَا لاَ يَسْمَعُونَ فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِكَ فِي مَقَاوِمِهِمُ اَلْمَحْمُودَةِ وَ مَجَالِسِهِمُ اَلْمَشْهُودَةِ وَ...
از سخنان امام(ع) كه اين سخن را به هنگام تلاوت اين آيه فرموده:
يسبح له فيها بالغدو و الاصال رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله(نور-36 و37.)
خداوند ياد خويش را جلاى قلبها قرار داده،كه در اثر آن گوش،پس از سنگينى ميشنودو چشم پس از كمسوئى ميبيند و بدينوسيله پس از لجاجت و دشمنى منقاد و رام ميگردد.
خداوند-كه نعمتهايش بزرك باد-در هر عصر و زمانى همواره بندگانى داشتهكه به فكر آنها الهام ميكرده و در وادى عقل و انديشه با آنان سخن مىگفته است.(اينبندگان)با نور بيدارى عقول،چراغ فهم و بينائى در چشمها،گوشها و دلها روشن ميساختهاندانسانها را به ياد روزهاى خاص الهى مىانداختند و از مقام عظمت پروردگار آنان را بيم ميدادنداين افراد بمنزله راهنمايان بيابانها بودند،كسانى كه راه مستقيم وسط را پيش گرفته طريقشانرا ميستودند و آنان را به نجات بشارت ميدادند،و افرادى كه به جانب چپ و راست متمايلميشدند از آنها انتقاد كرده،و از هلاكتبيمشان ميدادند،بدينگونه اين بندگان پاك،چراغآن تاريكيها و راهنماى آن پرتگاهها بودند.ياد خدا اهلى دارد كه آن را به جاى زرق و برقدنيا برگزيدهاند،لذا هيچ تجارت و داد و ستدى آنها را از ياد خدا باز نداشته است.با همينوضع زندگى خود را ادامه ميدهند،و غافلان را با فريادهاى خود متوجه كيفر محرمات الهىميكنند،به عدالت فرمان ميدهند و خود به آن عمل مينمايند،مردم را از بدى باز ميدارند و خودبه گرد آن نميچرخند،با اينكه در دنيا هستند گويا آن را رها كرده و به آخرت پيوستهاند،آنهاماوراى دنيا را مشاهده كرده،گويا از پشت ديوار اين جهان سر بر آورده و به جهان برزخيانمينگرند و اقامت طولانى آنجا را مشاهده ميكنند.و گويا رستاخيز وعدههاى خود را براى آنها عملىساخته است...
خطبه 222 ، كتاب شريف نهج البلاغه
ارزش ياد خدا در پرتوي از نهج البلاغه
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
[align=center]وَقَدْ نَشَرُوا دَوَاوِينَ، أَعْمَالِهِمْ، وَفَرَغُوا لِـمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ، وَعَلَى كُلِّ صَغِيرَة وَكَبِيرَة أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا، أَوْ نُهوُا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فِيهَا، وَحَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهِمْ، ظُهُورَهُمْ،
فَضَعُفُوا عَنِ الاْسْتِقلاَلِ بِهَا، فَنَشَجُوا، نَشِيجاً، وَتَجَاوَبُوا نَحِيباً، يَعِجُّونَ، إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَم وَاعْتِرَاف، لَرَأَيْتَ أَعْلاَمَ هُدىً، وَمَصَابِيحَ دُجىً، قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَئِكَةُ،
وَتَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَةُ، وَفُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّماءِ، وَأَعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْكَرَامَاتِ، فِي مَقْعَد اطَّلَعَ اللهُ عَلَيْهِمْ فِيهِ، فَرَضِيَ سَعْيَهُمْ، وَحَمِدَ مَقَامَهُمْ، يَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ
رَوْحَ، التَّجَاوُزِ، رَهَائِنُ فَاقَة إِلَى فَضْلِهِ، وَأُسَارَى ذِلَّة لِعَظَمَتِهِ، جَرَحَ طُولُ الاَْسَى قُلُوبَهُمْ، وَطُولُ الْبُكَاءِ عُيُونَهُمْ. لِكُلِّ بَابِ رَغْبَة إِلَى اللهِ سُبحانَهُ مِنْهُمْ يَدٌ قَارِعةٌ، يَسْأَلُونَ
مَنْ لاَ تَضِيقُ لَدَيْهِ الْمَنَادِحُ، وَلاَ يَخِيبُ عَلَيْهِ الرَّاغِبُونَ.
فَحَاسِبْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ، فَإِنَّ غَيْرَهَا مِنَ الاَْنْفُسِ لَهَا حَسِيبٌ غَيْرُكَ.
آنها اين پردهها را براى جهانيان كنار زده،حتى گويا چيزهائى را ميبينند كه ديگراننميبينند و مطالبى را ميشنوند كه ديگران نميشنوند.اگر آنان را در پيشگاه عقل خود مجسمسازيد و مقامات ستوده و مجالس آشكار آنان را بنگريد،ميبينيد كه نامههاى اعمال خويش راگشوده،و براى حسابرسى اعمال خود آماده شدهاند،براى حساب هر كار كوچك و بزرگى كهبه آن دستور داشتهاند و كوتاهى كردهاند،و يا از آن نهى شده و مرتكب گرديدهاند،سنگينىبار گناهانشان را به دوش گرفته،نميتوانند كمر راست كنند،گريه گلويشان را گرفته و بافرياد ميگريند و گريان باهم گفتگو ميكنند،و با صداى بلند در پيشگاه پروردگار خويشدر مقام پشيمانى و اعتراف به تقصيرند
(آرى اگر آنها را در پيشگاه عقلتان مجسم كنيد)خواهيد يافت كه آنها نشانههاى هدايتند،و چراغهاى تاريكى،فرشتگان آنان را در ميانگرفته،آرامش بر آنها نازل گرديده،درهاى آسمان برويشان گشوده شده،و مقام محترمىبر ايشان فراهم آمده است:
مقامى كه خداوند به آن نظر رحمت انداخته آنها را مينگرد،از سعى و كوشش آنانراضى و موقعيتشان را ميستايد.
با دعاى خود از او آرامش عفو و گذشت ميطلبند،اينان گروگانان نيازمندى فضل وكرم اويند و اسيران عظمت او.غم و اندوه طولانى قلبشان را مجروح ساخته،و گريهها بسيارىچشمهايشان را به هر درى كه اميدوارى به خدا در آن وجود دارد دستى براى كوبيدن از سوىآنان دراز است،از كسى درخواست ميكنند كه سختى و تنگى برايش معنى ندارد و اميدوارانرا محروم نميسازد.
[align=center]اكنون به خاطر خود،حساب خويشتن را برس!زيرا ديگران حسابرسى غير از تو دارند.
خدايا بما آب و باران بده
چنين نعمتى بس فراوان بده
ز ابرى كه باشد به امرت مطيع
كه آيد فرود ار سماء رفيع
نه ابرى كه سخت و همى رام نيست
ز باران رحمت ورا نام نيست
ادامه خطبه 222/ كتاب شريف نهج البلاغه
فَضَعُفُوا عَنِ الاْسْتِقلاَلِ بِهَا، فَنَشَجُوا، نَشِيجاً، وَتَجَاوَبُوا نَحِيباً، يَعِجُّونَ، إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَم وَاعْتِرَاف، لَرَأَيْتَ أَعْلاَمَ هُدىً، وَمَصَابِيحَ دُجىً، قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَئِكَةُ،
وَتَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَةُ، وَفُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّماءِ، وَأَعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْكَرَامَاتِ، فِي مَقْعَد اطَّلَعَ اللهُ عَلَيْهِمْ فِيهِ، فَرَضِيَ سَعْيَهُمْ، وَحَمِدَ مَقَامَهُمْ، يَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ
رَوْحَ، التَّجَاوُزِ، رَهَائِنُ فَاقَة إِلَى فَضْلِهِ، وَأُسَارَى ذِلَّة لِعَظَمَتِهِ، جَرَحَ طُولُ الاَْسَى قُلُوبَهُمْ، وَطُولُ الْبُكَاءِ عُيُونَهُمْ. لِكُلِّ بَابِ رَغْبَة إِلَى اللهِ سُبحانَهُ مِنْهُمْ يَدٌ قَارِعةٌ، يَسْأَلُونَ
مَنْ لاَ تَضِيقُ لَدَيْهِ الْمَنَادِحُ، وَلاَ يَخِيبُ عَلَيْهِ الرَّاغِبُونَ.
فَحَاسِبْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ، فَإِنَّ غَيْرَهَا مِنَ الاَْنْفُسِ لَهَا حَسِيبٌ غَيْرُكَ.
آنها اين پردهها را براى جهانيان كنار زده،حتى گويا چيزهائى را ميبينند كه ديگراننميبينند و مطالبى را ميشنوند كه ديگران نميشنوند.اگر آنان را در پيشگاه عقل خود مجسمسازيد و مقامات ستوده و مجالس آشكار آنان را بنگريد،ميبينيد كه نامههاى اعمال خويش راگشوده،و براى حسابرسى اعمال خود آماده شدهاند،براى حساب هر كار كوچك و بزرگى كهبه آن دستور داشتهاند و كوتاهى كردهاند،و يا از آن نهى شده و مرتكب گرديدهاند،سنگينىبار گناهانشان را به دوش گرفته،نميتوانند كمر راست كنند،گريه گلويشان را گرفته و بافرياد ميگريند و گريان باهم گفتگو ميكنند،و با صداى بلند در پيشگاه پروردگار خويشدر مقام پشيمانى و اعتراف به تقصيرند
(آرى اگر آنها را در پيشگاه عقلتان مجسم كنيد)خواهيد يافت كه آنها نشانههاى هدايتند،و چراغهاى تاريكى،فرشتگان آنان را در ميانگرفته،آرامش بر آنها نازل گرديده،درهاى آسمان برويشان گشوده شده،و مقام محترمىبر ايشان فراهم آمده است:
مقامى كه خداوند به آن نظر رحمت انداخته آنها را مينگرد،از سعى و كوشش آنانراضى و موقعيتشان را ميستايد.
با دعاى خود از او آرامش عفو و گذشت ميطلبند،اينان گروگانان نيازمندى فضل وكرم اويند و اسيران عظمت او.غم و اندوه طولانى قلبشان را مجروح ساخته،و گريهها بسيارىچشمهايشان را به هر درى كه اميدوارى به خدا در آن وجود دارد دستى براى كوبيدن از سوىآنان دراز است،از كسى درخواست ميكنند كه سختى و تنگى برايش معنى ندارد و اميدوارانرا محروم نميسازد.
[align=center]اكنون به خاطر خود،حساب خويشتن را برس!زيرا ديگران حسابرسى غير از تو دارند.
خدايا بما آب و باران بده
چنين نعمتى بس فراوان بده
ز ابرى كه باشد به امرت مطيع
كه آيد فرود ار سماء رفيع
نه ابرى كه سخت و همى رام نيست
ز باران رحمت ورا نام نيست
ادامه خطبه 222/ كتاب شريف نهج البلاغه