اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


پيشوايان بعد از پيامبر

در اين گفتار امير مؤمنان على عليه السلام بر نكته بسيار مهمّى تأكيد مى نمايد و مى فرمايد:

كسى كه در تمامى كارها و مقام هاى پيامبرى جايگزين و جانشين مرتبه پيامبر صلى اللّه عليه وآله است بايد والاترين كسانى باشد كه به وسيله او به علم و آگاهى و ادب و تربيت الاهى رسيده اند.

آن گاه حضرتش تأكيد مى كند كه تنها دارنده اين خصوصيات و ويژگى ها خود اوست و هر علم و دانشى را كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله آموزش مى داد و اجازه آموختن آن را مى داد و هر خوى و خصلت نيكويى كه آن حضرت

بر آن رفتار مى نمود، به تمامى دريافت نموده و آموخته است؛ تا آن جا كه شايستگى يافته تا آن چه را او مى شنود، بشنود و آن چه را او مى بيند و دريافت مى دارد، او نيز دريافت بدارد و ببيند و اگر پايان يافتن پيامبرى به حضرت

محمد صلى اللّه عليه وآله نبود، همو پيامبر بعد از ايشان بود. از اين رو پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مقام پيامبرى را جدا نموده و مى فرمايد:

إلاّ أنّك لست بنبي، ولكنّك لوزير؛

مگر اين كه تو پيامبر نيستى و وزير و جايگزين من هستى.

اين سخن والا رمز و اشاره اى به گفتار موسى عليه السلام است كه خداوند سخن او را حكايت مى كند كه به خدا عرضه داشت:

(وَاجْعَل لِّي وَزِيراً مِّنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي)؛1

و براى من در خاندانم وزير و دستيارى قرار بده، همان هارون برادرم را.

پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در سخنى به حضرت على عليه السلام مى فرمايد:

اما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبيّ بعدي؛2

آيا نمى خواهى كه جايگاه تو از من، به مانند جايگاه هارون از موسى باشد مگر اين كه پيامبرى بعد از من نيست؟

آن گاه امير مؤمنان على عليه السلام به قسمتى از ويژگى ها و امتيازات معنوى خاندان پيامبر كه خداوند به آن ها اختصاص داده است، اشاره نموده و مى فرمايد:

وإنّي لمن قوم لا تأخذهم...؛

و همانا من از گروهى هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنش گرى نمى ترسند.

آن حضرت در اين گفتار مقام و مرتبه اى را بر آنان بيان مى دارد كه عقل بشر معمولى آن را درنمى يابد؛ آن جا كه مى فرمايد:

قلوبهم في الجنان وأجسادهم في العمل؛

دل هايشان در بهشت هاى برين و بدن هايشان سرگرم كار (براى خداوند و جهان آخرت) است.


پاورقی :

1 . سوره طه: آيه 29.
2 . اين همان حديث «منزلت» است كه همگان با تواتر آن را روايت نموده اند و بر صحّت آن اتّفاق نظر دارند و تمامى صحيح نگاران، مسند نويسان و صاحبان سنن و معجم و ديگر محدثان در تمامى سده هاى گذشته آن را با سند كامل آورده اند و از قوى ترين و استوارترين حجّت ها بر امامت بلافاصله امير مؤمنان على عليه السلام بعد از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مى باشد. گفتنى است كه پژوهشى جداگانه در اين باره با عنوان نگاهى به حديث منزلت در ضمن سلسله پژوهش هاى اعتقادى چاپ شده است.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 


جايگاه رازِ پيامبر خدا و گنجينه علوم

به راستى والاترين و برترين مطالبى كه اهل بيت عليهم السلام از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله گرفته اند، همان دانش ها، آموزه هاى بلند الاهى، شناخت ها و رازهاى الاهى است كه همواره امير مؤمنان على عليه السلام آن

ها را تكرار و بازگو مى نمايد و افتخار و سربلندى خود را به آن ها آشكارا سر مى دهد. و آشكارا به آن مى نازد و مى فرمايد:

هم موضع سرّه، ولجأ أمره، وعيبة علمه، وموئل حكمه، وكهوف كتبه، وجبال دينه. بهم أقام انحناء ظهره، وأذهب ارتعاد فرائصه؛1

آنان جايگاه راز و علوم ناگفتنى و نهانى پيامبر، پشتيبان و نگهبان دستورات پيامبر، گنجينه تمامى دانش هاى او، سرچشمه سخنان استوار و حكمت (و احكام شرعى و نظر صواب) او و امان و نگهدارنده كتاب ها و بيّنات او و

كوه هاى برافراشته دين برحق او هستند. به وسيله آنان پشت خميده اسلام استوار و ثابت و پابرجا گرديد و لرزش اركان در خطر افتاده آن از ميان رفت.

در اين عبارت تمامى ضميرها به خداوند، يا به پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله بازگشت مى نمايد، مگر ضمير واژگان «ظهره: پشت او» و «فرائصه: اركان او» كه به دين اسلام برگشت مى نمايند.

منظور از «سرّ و راز» در اين گفتار، دانش هايى است كه هيچ كس جز آنان نمى تواند آن ها را فرا گيرد و كلمه «امر» بدين معناست كه هر آن چه مردم براى دين و دنياى خود بدان نيازمندند، پس امامان، همان پشتيبان و پناه در آن

دين هستند، خداوند متعال مى فرمايد:

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ)؛2

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خداوند اطاعت كنيد و اطاعت كنيد پيامبر و اولى الأمر خود را.

امير مؤمنان على عليه السلام خود با استدلال به اين آيه كريمه در گفتارى كه خواهد آمد به اين معنا اشاره فرموده اند.

سخن ديگر درباره «عيبة امره» است كه منظور از آن اين است كه امامان، مخزن و ظرف هاى دانش الاهى هستند كه خداوند به پيامبر سپرد. حضرت على عليه السلام در اين گفتار به همان معنا اشاره كردند و فرمودند:

... علم الغيب الّذي لا يعلمه أحد إلاّ اللّه، وما سوى ذلك فعلم علّمه اللّه نبيّه فعلمنيه، ودعالي بأن يعيه صدري وتَضطَمَّ عليه جوانحي؛

... دانش نهانى و غيبى را كه فقط خداوند مى داند و به غير از آن، تمام دانش هايى كه خداوند به پيامبر آموخت، به من آموزش داد و از خداوند خواست تا سينه من، آن را تحمّل نمايد و دلم آن را در برگيرد و به خود بپذيرد.

البته در اين زمينه روايات ديگرى نيز آمده است كه كلينى رحمه اللّه برخى از آن ها را نقل كرده است.3

واژه ديگرى كه در اين فراز به توضيح نياز دارد، واژه «حكم» است. منظور از آن، يا تمامى احكام شرعى يا قضاوت و داورى است. از تمامى ياران پيامبر صلى اللّه عليه وآله به صورت متواتر و بسيار زياد روايت شده كه گفته اند:

أقضانا علي؛4

على از همه ما در قضاوت و داورى بالاتر است.

البته روايت هاى بسيارى از اهل بيت عليهم السلام رسيده كه از بردن داورى به نزد غير او باز داشته اند كه برخى از اين روايات را شيخ حرّ عاملى رحمه اللّه در كتاب وسائل الشيعه آورده است.5


پاورقی :

1 . نهج البلاغه: 47.
2 . سوره نساء: آيه 59.
3 . الكافى: 1 / 256.
4 . الرياض النضره: 2 / 198، فتح البارى: 8 / 136، تاريخ الخلفاء: 115، الاستيعاب: 3 / 40، حلية الاولياء: 1 / 65 و منابع ديگر.
5 . وسائل الشيعه: 18 / 2 ـ 5.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

دانش اهل بيت عليهم السلام و كتاب هاى آسمانى

كلمه مورد توجه ديگر در اين فراز «كتبه؛ كتاب هايش» است. در صورتى كه ضمير اين واژه به خداوند بازگشت نمايد، منظور تمامى كتاب هاى آسمانى خواهد بود و اگر بازگشت ضمير آن، به پيامبر باشد، منظور از آن، قرآن، سنّت و

ديگر نهاده هاى پيامبر خواهد بود.

روشن است كه اهل بيت عليهم السلام اهل و صاحبان دانش قرآن و مرجع تمامى دانش هاى قرآنى هستند و اين علوم از آنان آموخته شده و سرچشمه گرفته است و از آنان در تمامى جهان اسلام گسترش پيداكرده است.

براى نمونه عبداللّه بن عباس و نظاير او كه دانش هاى گوناگون قرآن در آنان به انتها مى رسد، و ظاهراً همگان از آنان فرا گرفته اند، همگى آنان شاگردان امير مؤمنان على عليه السلام هستند.

درباره ديگر كتاب هاى آسمانى نيز روايت هاى بسيارى داريم كه دانش آن ها نزد اهل بيت عليهم السلام است كه برخى از آن ها را شيخ كلينى رحمه اللّه در كتاب شريف كافى آورده است.1

در روايت ديگرى آمده كه امير مؤمنان على عليه السلام در ضمن سخنرانى فرمودند:

سلوني قبل أن تفقدوني، فأنا عيبة رسول اللّه، وأنا فقأت عين الفتنة بباطنها وظاهرها، سلوا مَن عنده علم المنايا والبلايا والوصايا وفصل الخطاب،

سلوني فأنا يعسوب المؤمنين حقّاً، وما من فئة تهدي مائة أو تضلّ مائة إلاّ وقد أتيت بقائدها وسائقها.

والّذي نفسي بيده، لوطوي لي الوسادة فأجلس عليها لقضيت بين أهل التوراة بتوراتهم، ولأهل الإنجيل بإنجيلهم، ولأهل الزبور بزبورهم، ولأهل الفرقان بفرقانهم؛

از من بپرسيد پيش از آن كه مرا از دست دهيد، پس من مخزن و گنجينه پيامبر خدا هستم و من آشكار و نهانِ چشم فتنه جنگ و اختلاف بين مسلمانان را بيرون آوردم و از جاى كَندم و تمام ريشه هاى آشكار و نهانِ فتنه را از بين

بردم، از كسى كه تمام دانش مرگ و ميرها و تمام مصيبت ها و وقايع و وصيّت ها و دانش قرآن و سخن راستين را مى داند، بپرسيد.

بپرسيد از من كه من سَروَر واقعى تمام مؤمنان (سردسته مؤمنان) هستم و هيچ گروهى (اشخاصى) نيستند كه صد نفر را هدايت يا گمراه نمايند مگر اين كه با رئيس و راهنمايشان محشور شوند.

سوگند به خداوندى كه جان من در دست اوست، اگر مسند و مقام داورى و قضاوت را براى من مهيا مى نمودند و بر آن قرار مى گرفتم؛ آن گاه بين يهوديان به توراتشان، بين مسيحيان به انجيلشان،

بين زبوريان به زبورشان و بين مسلمانان به قرآن شان داورى مى نمودم.

در اين هنگام «ابن كوا» به پا خاست و به امير مؤمنان على عليه السلام رو كرد و گفت: اى امير مؤمنان! از خودت و مقام خود براى من بگو!

حضرت فرمودند:

ويلك! أتريد أن اُزكّي نفسي وقد نهى اللّه عن ذلك؟! مع أنّي كنت إذا سألت رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله أعطاني، وإذا سكت ابتدأني، وبين الجوانح منّي علم جمّ، ونحن أهل البيت لا نقاس بأحد؛2

واى بر تو! آيا مى خواهى خود را پاك و منزّه بشمارم در حالى كه خداوند از چنين كارى بازداشته است؟

با اين كه هر گاه از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله سؤالى مى كردم، جواب مى فرمودند و هر گاه سكوت اختيار مى نمودم، ايشان شروع به سخن مى نمودند.

در سينه من علم جمّ (فراوانى) وجود دارد و ما خاندان با هيچ كس سنجش نمى شويم.

عبارت ديگرى كه به بيان نياز دارد، عبارت «جبال دينه؛ كوه هاى استوار دينش» است. منظور از اين عبارت، ماندگارى، پايدارى و پايندگى دين به ماندگارى و پايندگى اهل بيت عليهم السلام است كه در اين باره سخنى بيان خواهد شد.


پاورقی :

1 . الكافى: 1 / 223 ـ 227.
2 . شرح نهج البلاغه خوئى: 2 / 325.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

اهل بيت عليهم السلام و زنده كنندگان دانش

امير مؤمنان على عليه السلام در فراز ديگرى به علوم سرشار اهل بيت عليهم السلام اشاره مى كنند و مى فرمايند:

هم عيش العلم وموت الجهل، يخبركم حلمهم عن علمهم، وظاهرهم عن باطنهم، وصمتهم عن حكم منطقهم، لا يُخالفون الحقّ ولا يختلفون فيه، وهم دعائم الإسلام وولائج الإعتصام، بهم عاد الحقّ إلى نصابه،

وانزاح الباطل عن مقامه، وانقطع لسانه عن منبته، عقلوا الدين عقل وعاية ورعاية، لا عقل سماع ورواية، فإنّ رواة العلم كثير ورعاته قليل؛1

آنان زنده كننده دانايى، نابودكننده جهل و نادانى هستند، بردباريشان از دانائيشان خبر مى دهد و نمود و ظاهرشان از نهان و باطنشان، و خاموشى شان از راستى و درستى گفتارشان شما را آگاه مى سازد.

هيچ گاه با حق و درستى مخالفت نكرده اند و در آن، ناسازگارى پيدا نمى نمايند.

آنان ستون هاى اسلام و پناه گاه هاى محكمِ آن هستند. به واسطه آنان حق به اصل و ريشه واقعى خويش باز مى گردد و باطل و ناراستى از جايگاهش دور و نابود مى گردد و زبانش از ريشه كنده مى شود.

آنان دين را شناختند؛ شناختى كه از نهايت دانايى و رعايت و عمل نمودن است، نه فقط شناختى كه از شنيدن و نقل كردن باشد؛ زيرا كه راويان دانش بسيارند و مجريان و رعايت كنندگانش اندك.

در اين عبارت مى فرمايد: «هيچ گاه با حق و درستى مخالفت نكرده و در آن ناسازگارى پيدا نمى نمايند»، كه اين سخن به حجّت بودن گفتار يكى از معصومين عليهم السلام اشاره دارد؛ تا چه رسد به همگى آنان.

در روايتى آمده كه امام موسى كاظم عليه السلام فرمودند:

نحن في العلم والشجاعة سواء؛2

ما خاندان پيامبر همگى در دانش و شجاعت برابر هستيم.

در روايت ديگرى امام صادق عليه السلام درباره پيامبر، امير مؤمنان و امامان از فرزندان ايشان مى فرمايد:

حجّتهم واحدة وطاعتهم واحدة؛3

دليلشان يكسان و برابر است و پيروى و فرمانبردارى آنان نيز يكسان و برابر است.

آن بزرگوار در روايت ديگرى مى فرمايد:

نحن في الأمر والفهم والحلال والحرام نجري مجرى واحداً، فأمّا رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله وعلي عليه السّلام فلهما فضلهما؛2

ما در خلافت و رهبرى، درك و فهم و دانش شريعت به يك رويه هستيم، مگر پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله و على عليه السلام كه جايگاه بلندتر و والاترى از ما دارند.



پاورقی :

1 . نهج البلاغه: 357.
2 . الكافى: 1 / 275.
3 . الكافى: 1 / 275.



تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

اصل و ريشه پيامبرى

حضرت على عليه السلام در سخن ديگرى مى فرمايد:

نحن شجرة النبوّة، ومحطّ الرسالة، ومختلف الملائكة، ومعادن العلم، وينابيع الحكم؛1

ما از اصل و ريشه پيامبرى، فرودآمدنگاه رسالت، جايگاه آمد و شد فرشتگان رحمت و سرچشمه دانش و چشمه سارهاى بينش هستيم.

در اين باره شيخ كلينى رحمه اللّه در كتاب شريف كافى روايت هاى ديگرى نيز از اهل بيت عليهم السلام آورده است.

آن گاه حضرتش مى فرمايد:

تاللّه، لقد عُلِّمت تبليغ الرسالات، وإتمام العدات، وتمام الكلمات، وعندنا ـ أهل البيت ـ أبواب الحكم وضياء الأمر؛2

به خدا سوگند! من به روش پيام رسانى پيامبران بزرگ الاهى و انجام تمامى وعده ها و همه كلمات پروردگار آموخته شدم و نزد ما خاندان پيامبر درهاى حكمت و سخن استوار و نغز، و روشنى تمام كارها و حكومت دنيا و جهان

آخرت است.

يعنى اين كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله تمام آن چه را مى دانسته به على عليه السلام آموزش داده است. پس ايشان پايه وركن دين اسلام و جايگاه تمامى دانش هاى پيامبر بوده اند، پس ناگزير چگونگى نگهبانى و رساندن

دين و راه آموزش دانش آن را مى دانسته است؛ چرا كه براى زمان هاى گوناگون، ملّت ها، افراد مختلف و مكان هاى متفاوت فرق دارد و هيچ كس نبايد بر ايشان در انجام هر كارى، يا ترك كارى، يا گفتار و سكوتى ايراد بگيرد.

از طرف ديگر، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله حقيقت وعده هايى را كه بين خداوند و پيامبران و فرستادگان بزرگوارش به بندگان بوده است؛ هم چنين چگونگى برآورده كردن و به پايان رساندن آن را به او آموزش داده است.

به سخن ديگر، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله تمام وعده هايى را كه به مردم داده بود و چگونگى برآوردن آن ها را بعد از او، به على عليه السلام ياد داد؛ زيرا او جانشين به حق و برآورنده وعده ها و قرارهاى پيامبر بوده است،

همان گونه كه در روايت هاى شيعه و سنّى آمده است.

از سوى ديگر، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله كلمه هايى را كه بين خداوند و پيامبرانش بوده و پايان يافتن آن ها را به حضرت على عليه السلام آموزش داده است كه قرآن كريم مى فرمايد:

(وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقاً وَعَدْلا لاَّ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ)؛3

و كلام پروردگار تو ـ يعنى قرآن ـ به راستى و عدل و داد به حدّ كمال و تمام رسيد؛ هيچ كس نمى تواند سخنان او را دگرگون سازد.

شايد منظور از كلمه ها، مطالبى غير از كتاب هاى آسمانى و نوشته هاى الاهى باشد.

اگر واژه «حكم» در عبارت اميرالمؤمنين عليه السلام ـ با حاء مضموم و كاف ساكن باشد ـ به معناى قضاوت و داورى است. پس اهل بيت عليهم السلام در داورى هايشان، راهنمايى هايى از جانب خداوند به آنان مى شود كه براى

غير از ايشان هيچ گاه چنين نمى شود. خداوند متعال مى فرمايد:

(إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ)؛4

همانا اين كتاب را به راستى و درستى سوى تو فرو فرستاديم تا ميان مردم به آن چه خداوند تو را بنمود، حكم كنى.

يا منظور از حكم، تمام دستورات الاهى است.

و اگر واژه «حكم» ـ با حاء كسره دار و كاف مفتوح باشد ـ جمع حكمت ـ به معناى سخنان استوار و محكم خواهد بود.

و كلمه «أمر» به معناى سروَرى و جانشينى، يا تمامى دستورات، يا تمامى كارهاست. بنابراين اهل بيت عليهم السلام با اجازه خداوند به تمام كارها آگاهند.



پاروقی :

1 . نهج البلاغه: 162.
2 . همان: 176.
3 . سوره انعام: آيه 115.
4 . سوره نساء: آيه 106.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر

 اهل بيت عليهم السلام و حقايق قرآن و سنّت


امير مؤمنان على عليه السلام در جاى ديگر تأكيد مىورزند كه حقايق قرآن و سنّتِ پيامبر نزد اهل بيت عليهم السلام است و آن بزرگواران به داشتن آن از ديگران شايسته ترند، آن جا كه مى فرمايد:

إنّا لم نحكِّم الرجال وإنّما حكَّمنا القرآن، هذا القرآن إنّما هو خطّ مستور بين الدفتين، لا ينطق بلسان، ولا بدّ له من ترجمان، وإنّما ينطق عنه الرجال.

ولمّا دعانا القوم إلى أن نحكّم بيننا القرآن لم نكن الفريق المتولّي عن كتاب اللّه سبحانه وتعالى، وقد قال اللّه سبحانه: (فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ)،1

فردُّه إلى اللّه أن نحكم بكتابه، وردّه إلى الرسول أن نأخذ بسنّته. فإذا حكم بالصدق في كتاب اللّه فنحن أحقّ الناس به، وإن حكم بسنّة رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله فنحن أحقّ الناس وأولاهم بها ... .

فأين يُتاه بكم؟! ومن أين اُتيتُم؟!2

ما هيچ گاه مردان را داور قرار نداديم؛ بلكه تنها قرآن را به داورى پذيرفتيم، اين قرآن، فقط خطى است نوشته شده كه در ميان دو پوست جلد نگهدارى مى شود، زبان ندارد تا سخن بگويد و همواره به كسى نيازمند است كه آن را به

سخن درآورد كه تنها مردان او را به سخن وامى دارند.

هنگامى كه شاميان از ما خواستند قرآن را داور قرار دهيم، از آن گروه نبوديم كه از قرآن روى گردان باشيم؛ چرا كه خداوند سبحان فرموده است: «پس هر گاه در كارى ناسازگارى و اختلاف كرديد آن را به خدا و پيامبرش بازگردانيد

(و از آنان نظرِ نهايى را بخواهيد)».

پس بازگردانيدن كارها به خداوند اين است كه به كتابش داورى و حكم نماييم و برگردانيدن كارها به پيامبر اين است كه سنّت و آموزه هاى او را دريابيم و آن ها را به كار ببنديم.

پس اگر قرار باشد به كتاب خداوند به راستى و درستى داورى شود ما شايسته ترين مردم به آن هستيم و اگر قرار باشد به سنّت پيامبر صلى اللّه عليه وآله داورى نماييم، پس شايسته ترين مردم و برترين آن ها ما هستيم... پس

اينك بنگريد از چه راه شما را گمراه مى نمايند؟ و چگونه بر شما راه يافتند؟

در اين باره روايت هاى بسيارى از خاندان پيامبر عليهم السلام آمده است. شيخ كلينى رحمه اللّه در قسمت هاى مختلفى از كتاب شريف كافى آن ها را آورده است.

امير مؤمنان على عليه السلام تصريح مى كند كه خاندان پيامبر ـ نه ديگران ـ همان «راسخان در علم» هستند و مى فرمايد:

أين الَّذين زعموا أنّهم الراسخون في العلم دوننا كذباً وبغياً علينا، أن رفعنا اللّه ووضعهم، وأعطانا وحرمهم، وأدخلنا وأخرجهم؛3

كجايند آنانى كه به دروغ و ستم بر ما مى پندارند به جز ما راسخان در علم هستند از آن رو كه خداوند ما را برترى داد و آنان را پست و خوار گردانيد و به ما همه دانش ها را بخشيد و آنان را بى بهره ساخت و ما را به حريم قربش

پذيرفت و آنان را بيرون كرد.

شايد آن حضرت به اين آيه اشاره مى كند كه مى فرمايد:

(هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ...)؛4

اوست آن خدايى كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد. برخى از آن آيه ها محكمات هستند (معناى روشن دارند) كه آن ها ركن و پايه كتاب هستند و برخى ديگر متشابهات (چند پهلو و غير روشن) هستند. پس كسانى كه در دل هاى

آنان كژى و گمراهى است، براى فتنه جويى و معناى نادرست و خراب كردن معناى آن، به آيه هاى غير روشن و چند پهلو دست مى اندازند (و در ظاهر از آن پيروى مى نمايند) در حالى كه معناى واقعى و حقيقى آن ها را جز

خداوند و راسخان در علم نمى دانند... .

در روايتى كه از امام صادق عليه السلام نقل شده آن حضرت فرمود:

نحن الراسخون في العلم ونحن نعلم تأويله؛5

ما راسخان در علم هستيم و ماييم كه معناى حقيقى و واقعى آن ها را مى دانيم.

روايت هاى ديگرى نيز در اين زمينه نقل شده است.



پاورقی:

1 . سوره نساء: آيه 62.
2 . نهج البلاغه: 182.
3 . همان: 201.
4 . سوره آل عمران: آيه 5.
5 . الكافى: 1 / 213، الصافى فى تفسير القرآن: 84 ، چاپ قديم.
  
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

اهل بيت عليهم السلام و علم به غيب


خاندان پيامبر عليهم السلام به آن چه بوده و هست آگاهند، مگر علمى كه خداوند آن را به خود مخصوص نموده است كه هيچ كس به غير از او، از آن آگاهى ندارد. حضرت على عليه السلام در اين باره مى فرمايد:

و ما سوى ذلك فعلم علّمه اللّه نبيّه فعلّمنيه، ودعا لي بأن يعيه صدري وتضطمّ عليه جوانحي؛1

دانش نهانى و غيب همان است كه فقط خداوند آن را مى داند و غير آن تمام دانش هايى كه خداوند به پيامبر آموخت و او نيز آن ها را به من آموزش داد و از خداوند خواست تا سينه من آن را تحمّل نمايد و دلم آن را در بر بگيرد و

به خود بپذيرد.

امير مؤمنان على عليه السلام در جاى ديگرى مى فرمايند:

واللّه، لو شئت أن اُخبر كلّ رجل منكم بمخرجه ومولجه وجميع شأنه لفعلت، ولكن أخاف أن تكفروا فيَّ برسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله.

ألا وإنّي مفضيه إلى الخاصّة ممّن يؤمن ذلك منه.

والّذي بعثهُ بالحقّ واصطفاه على الخلق، ما أنطق إلاّ صادقاً، وقد عهد إليَّ بذلك كلّه، وبمهلك من يهلك، ومنجى من ينجو، ومآل هذا الأمر، وما أبقى شيئاً يمرُّ على رأسي إلاّ أفرغه في أذنيّ وأفضى به إليّ؛2

به خداوند سوگند! اگر بخواهم مى توانم خبر دهم هر مردى از شما را كه از كجا آمده است و به كجا مى رود و تمام كارهايش چيست! ولى مى ترسم درباره من به باورى برسيد كه به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله نداشتيد.

پس آگاه باشيد! من تمام اين دانش ها و رازها را به ياران ويژه خود مى رسانم و بازگو مى نمايم.

سوگند به خداوندى كه پيامبر را به راستى به پيامبرى برانگيخت و او را بر تمام آفريدگان برگزيد! فقط به راستى سخن مى گويم و به راستى كه پيامبر به همه آن چه گفتم با من پيمان بسته است و نيز به تباهى و نابودى تباه

شدگان و رهايى يافتگان از من تعهد گرفته است و به سرانجام تمام كارها آگاهى داده است و هر آن چه در سر مى گذراندم و به فكر خود مرور مى دادم، پاسخش را در گوشم فرو خواند و آن را به طور كامل به من رسانيد و

فهمانيد.

در روايت ديگرى آمده است كه حضرت على عليه السلام فرمود:

سلوني، واللّه ما تسألوني عن شيء يكون إلى يوم القيامة إلاّ أخبرتكم...؛3

از من بپرسيد، به خداوند سوگند! درباره هر آن چه كه تا روز قيامت خواهد بود اگر از من پرسيده شود به شما پاسخ خواهم داد.


پاورقی:

1 . نهج البلاغه: 186.

2 . نهج البلاغه: 250.
3 . فتح البارى: 8 / 458، تاريخ الخلفا: 124، جامع بيان العلم: 1 / 114.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

اهل بيت عليهم السلام و درهاى دانش


خاندان پيامبر عليهم السلام همان «درها» هستند. حضرت على عليه السلام در اين باره مى فرمايد:


نحن الشعار والأصحاب والخزنة والأبواب، ولا تؤتى البيوت إلاّ من أبوابها، فمن أتاها من غير أبوابها سُمّي سارقاً؛1


ما اهل بيت چون لباس نزديك به او و ياران صميمى پيامبر و گنجينه داران نبوّت و درهاى رسالت و پيامبرى هستيم و هيچ خانه اى را جز از درِ آن وارد نمى شوند، و هر كه غير از در وارد شود دزد ناميده مى شود.


امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:


فقط جانشينان پيامبر، درهاى الاهى هستند كه از آن ها بايد وارد شد و اگر آنان نبودند، هيچ گاه خداوند شناخته نمى شد و به وسيله آنان خداوند بر تمام آفريدگان دليل و برهان را كامل مى كند.


پيش از اين نيز پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله خود را شهر دانش خواند و على عليه السلام را دروازه آن شهر قرار داد.


تمام حافظان حديث اهل سنّت از امير مؤمنان على عليه السلام اين گونه نقل كرده اند كه فرمود: پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مى فرمايد:


أنا مدينة العلم وعليّ بابها، فمن أراد العلم فليأت الباب؛


همانا من شهر علم هستم و على دروازه آن است، پس هر كه دانش بخواهد بايد از دروازه وارد شود.


در حديث ديگرى جابر گويد: پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أنا مدينة العلم وعلي بابها؛


من شهر دانش هستم و على دروازه آن است.


ابن عباس نيز در اين زمينه حديثى را از پيامبر نقل كرده است. او مى گويد: من از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله شنيدم كه مى فرمود:


أنا مدينة العلم وعليّ بابها، فمن أراد العلم فليأت الباب؛2


من شهر علم هستم و على دروازه آن، پس هر كه دانش بخواهد بايد از دروازه وارد شود.


در اين زمينه حضرت على عليه السلام از پيامبر اين گونه نقل مى كند: پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أنا دار الحكمة وعلي بابها؛3


من خانه حكمت و دانايى هستم و على دروازه آن است.


پاورقی:


1 . نهج البلاغه: 215.

2 . براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر.ك: نفحات الأزهار في خلاصه عبقات الأنوار: ج 10 ـ 12.
3 . تحقيق و پژوهش كامل پيرامون اين حديث در نفحات الأزهار في خلاصه عبقات الأنوار: ج 10، ص 321 انجام يافته است.
تصویر
New Member
New Member
پست: 3
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴, ۷:۰۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار

Re: اهل بیت (ع) در نهج البلاغه

پست توسط fhvfvd »

مائده آسمانی نوشته شده: تصویر



اهل بیت (ع) در نهج البلاغه 

عدم سنجش كسى از اُمّت با مرتبه و مقام اهل بيت عليهم السلام



امير مؤمنان على عليه السلام در سخنى مى فرمايد:

لا يقاس بآل محمّد من هذه الأُمّة أحد ولا يسوّى بهم من جرت نعمتهم عليه أبداً؛1

هيچ كس با مرتبه و مقام خاندان پيامبر از اُمّت اسلامى سنجيده نمى شود و هيچ گاه كسانى كه خود مشمول نعمت هاى اهل بيت هستند، با خود آنان برابر نمى شوند.

اين عبارت شامل گفتارى همه جانبه است و آن چه مى فرمايد: «و هيچ كس از اين اُمّت با خاندان محمد سنجش نمى شود»؛ يعنى: در تمام رتبه ها و داشته ها؛

منظور از «از اين اُمّت»؛ يعنى: و از ديگر اُمّت ها نيز كسى با شما سنجش نمى شود؛ و اين به دليل اولويّت اُمّت اسلامى بر ديگر اُمّت هاست؛ زيرا قرآن، اُمّت اسلامى را از تمام اُمّت ها برتر مى داند، آن جا كه مى فرمايد:

( كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ )؛2

شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شديد.

و منظور از «أحداً»: هر كس كه باشد.

معناى «و برابرى نمى كند با آن ها...»: گرچه در ظاهر برترى داده شد، ولى به صورت قطعى برترى داده نخواهد شد.

«كسانى كه مشمول نعمت هاى آن بزرگواران شده اند»، نعمت در اين گفتار، شامل همه نعمت هاست.

«هرگز» نفى و انكار هميشگى است، يا اين كه هر نعمتى كه بوده و خواهد بود تا هميشه زمان از اهل بيت عليهم السلام جارى خواهد بود.

اين معناى بسيار دقيق و ظريف است كه در ادامه برخى از موارد آن را توضيح خواهيم داد.3

امير مؤمنان على عليه السلام با اين گفتار باب برترى جويى بين پيامبران بزرگ الاهى و هم چنين فرشتگان بلند مرتبه خداوند را با اهل بيت عليهم السلام به طور كامل مى بندد تا چه رسد به سنجش آنان با اصحاب رسول و

فرستاده پروردگار جهانيان.

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:

هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.

پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه وآله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات

هستند.

چرا در آفرينش برترند؟ زيرا با پيامبر از يك نور و از يك ريشه و درخت آفريده شدند؛ همان گونه كه از روايت هاى فراوان مورد اتّفاق همگان برمى آيد.



پاورقی :

1 . نهج البلاغه: 47.
2 . سوره آل عمران: آيه 110.
3 . ر.ك: ص 61 از همين كتاب.





 


تصویر تصویرتصویرتصویرتصویرتصویر 
ارسال پست

بازگشت به “نهج البلاغه”