دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
در گشودند و به عشق تو حسین ناله زدند
گِل آدم بسرشتند به مِی عشق و بلا
بر سر آدمیان دَیــهَم شـاهانه زدند
عشق شد اخگر آتش همه عالم بگرفت
این همان بود حسین جان که به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف و ملکوت
بهر دیدار تو خود بر سر و رُو شــانه زدند
جملگی سوخت هر آن کس که تو را دید و شناخت
کآن به عشق است نه راهی که حکیمانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه ی فال به نام تو حسینانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند جمالت ره افسانه زدند
آتش آن نیست که از شعله آن خندد شمع
آتش آن بود که بر خیمه وقیحانه زدند
جمله ی خلق و خلائق ز زمین تا به سماء
دسته دسته به سر و سینه مریدانه زدند
غبطه شان برد به عشق بازی هفتاد و دو تن
سر بدادند و همه باده ی مستانه زدند
بین تو احوال همه اهل جهان تا ملکوت
همه عشّاق تو و سجده شکرانه زدند
(اللهم لک الحمد و حمدالشاکرین لک)
( رحمت خدا بر روح حافظ شیرازی)
عشق حسینی
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 20
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ خرداد ۱۳۹۰, ۹:۴۷ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3 بار
- سپاسهای دریافتی: 21 بار
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۱, ۱۲:۲۰ ق.ظ
Re: عشق حسینی
من دين و آيين و كتابم حسيني است
بر منطق ِ جور، جوابم حسيني است
تسليم ِ اميال و هو ا ها نمي شوم
مستم؛ولي جنس شرابم حسيني است
غمگينم از مصائبي كه بر امام رفت
شادم كه انتخاب صوابم حسيني است
شعر:اصغر درويشي
بر منطق ِ جور، جوابم حسيني است
تسليم ِ اميال و هو ا ها نمي شوم
مستم؛ولي جنس شرابم حسيني است
غمگينم از مصائبي كه بر امام رفت
شادم كه انتخاب صوابم حسيني است
شعر:اصغر درويشي