بخاری در ترازوی نقد

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

بخاری در ترازوی نقد

پست توسط amoonaser »

  بخاری به دلیل اعتقادش در مساله لفظ  

 نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  ادیان و مذاهب همواره در راه حفظ منابع اعتقادی خود کوشیده اند . اهمیت این عمل نیز بسیار بر کسی پوشیده نیست . در این میان علمای هر قوم به اندازه میزان علم و دانایی نسبت به دین و آیین شان ، دست به جمع آوری و حفظ منابع اعتقادی خود زده اند . اصلی ترین شاخصه ای که این علما باید داشته باشند این است که در خصوص موضوعی که در آن فعالیت می کنند ( اعم از تاریخ و حدیث و تفسیر و غیره ) دارای علم کافی و واسع باشند .  در میان اهل تسنن و وهابیت نیز علمایی (!) وجود دارند که به زعم خود از اعتقادات این قوم محافظت کرده اند تا این میراث را به آیندگانشان برسانند . یکی از معروف ترین و مقبول ترین علمای این قوم همانا " محمد بن اسماعیل بخاری " می باشد .  بخاری دارای کتابی است به نام " الجامع الصحیح المختصر " که در نزد اهل تسنن و وهابیان به " صحیح بخاری " معروف می باشد . قدر و ارزش این کتاب در نزد اهل تسنن بحدی است که بعد از قرآن مجید ، این کتاب بعنوان صحیح ترین کتاب روایی ایشان است تا جایی که معتقدند مطالب این کتاب 100 % صحیح می باشد . بعلاوه هر راوی ای که بخاری در کتابش از او روایت کرده ، از پل گذشته است و به تعبیر ابوالحسن مقدسی : جاز القنطره !! ( مقدمه فتح الباری ص 381 ) .  اهمیت دادن این قوم به صاحب کتاب صحیح یعنی بخاری نیز کمتر از کتابش نیست تا جائی که گفته اند بخاری آیه ای از آیات الهی بوده که بر زمین راه می رفته است !!! یا در مورد اخلاص بخاری در تالیف کتابش گفته می شود که بخاری ادعا کرده برای نگارش هر حدیث و روایت ، ابتدا غسل می کرده و 2 رکعت نماز می خوانده و سپس روایت را می نگاشته است !  ما در این سلسله مقالات بنا داریم تا شخص بخاری را به لحاظ علمی مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که آیا او واقعا آنقدر عالم بوده است که دست به نگارش کتابی بزند که هم اکنون بعنوان صحیح ترین کتاب اهل تسنن باشد ! و آیا بخاری اصلا مقبول علمای اهل تسنن بوده و یا علمای سلف اهل تسنن اصلا چنین عقیده ای که خلف اهل تسنن به بخاری دارند را داشته اند یا خیر !!!     تضعیف بخاری به دلیل اعتقادش در مساله لفظ قرآن  مساله لفظ قرآن یکی از عجیب ترین گرفتاری های مسلمین در طول تاریخ بوده است . عده ای قائل به این هستند از آنجا که سخن و قول خدای متعال است و خدا ازلی است ، لذا الفاظ قرآن هم قدیم و ازلی است . اما عده دیگر بر خلاف این نظریه حکم کرده و گفته اند که الفاظ قرآن مخلوق است ، بنابر این ازلی نیست .  اختلاف نظر علمای اهل سنت در این باره چنان بالا گرفته که موجب شده هر گروه دسته دیگر را به دلیل همین اعتقادش تکفیر کرده و او را مطرود و متروک نماید !!  چون بخاری هم پیرو یکی از این دو نظریه بوده ، لذا از سوی علمای مخالف عقیده اش به شدت مورد طعن و بدگوئی قرار گرفته است . در اینجا تعدادی از علمای مخالف اعتقاد بخاری را از نظر می گذرانیم .     *** ذهلی  یکی از علمایی که در حق بخاری قدح کرده و وی را بخاطر عقیده در مورد خلقت قرآن مورد ذم قرار داده عالمی است به نام : محمد بن یحیی الذهلی .  ذهبی در " سیر اعلام النبلاء " چنین می گوید :     " وقال الحاكم أخبرنا أبو عبد الله محمد بن يعقوب بن الأخرم سمعت ابن علي المخلدي سمعت محمد بن يحيى ( ذهلی ) يقول قد أظهر هذا البخاري قول اللفظية واللفظية عندي شر من الجهمية "  ( ذهلی می گفت : بخاری قول لفظیه را اظهار کرده و لفظیه در نزد من از جهمیه بدتر می باشند !!! )  " [COLOR=#NaNNaNNaN]سير أعلام النبلاء ج 12 ص 459، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي  "     همچنین در مورد ذهلی چنین می گوید :     " كان الذهلي شديد التمسك بالسنة قام على محمد بن إسماعيل لكونه أشار في مسألة خلق العباد إلى أن تلفظ القاريء بالقرآن مخلوق "  ( ذهلی به شدت متمسک به سنت نبوی بود . او علیه محمد بن اسماعیل بخاری سخن گفت ، بخاطر سخن بخاری در مساله خلق عباد و اینکه تلفظ قاری به قرآن ، مخلوق است )  " [COLOR=#NaNNaNNaN]سير أعلام النبلاء ج 12 ص 284 - 285، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي  "      *** ابوحاتم و ابوزرعه رازی  ابن ابی حاتم رازی ، نام بخاری را در کتاب خود " الجرح و التعدیل " آورده و چنین می گوید :     " 1086 - محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله قدم عليم الري سنة مائتين وخمسين روى عن عبدان المروزي وأبى همام الصلت بن محمد والفريابي وابن أبي أويس . سمع منه أبي وأبو زرعة ثم تركا حديثه عندما كتب إليهما محمد بن يحيى النيسابوري انه أظهر عندهم ان لفظة بالقرآن مخلوق "  ( محمد بن اسماعیل بخاری به سال 250 به ری رفت و از عبدان مروزی و ابی همام صلت بن محمد و فریابی و ابن ابی اویس روایت کرد .   پدر من – ابو حاتم رازی – و ابوزرعه از بخاری روایت استماع می کردند ولی بعدا حدیث او را ترک کردند، و آن زمانی بود که ذهلی به ایشان نوشت : بخاری نزد آن ها اعلام کرده که تلفظ به قرآن مخلوق است )  " [COLOR=#NaNNaNNaN]الجرح والتعديل ج 7 ص 191، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبي حاتم محمد بن إدريس أبو محمد الرازي التميمي ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1271 - 1952 ، الطبعة : الأولى  "     *** ابی بکر الاعین  از علمای دیگری که بر بخاری در امر مخلوق بودن لفظ قرآن اعتراض کرده اند ، می توان به ابی بکر الاعین اشاره کرد .  ذهبی در " سیر اعلام النبلاء " چنین می گوید :     " وأما البخاري فكان من كبار الأئمة الأذكياء فقال ما قلت ألفاظنا بالقرآن مخلوقة وإنما حركاتهم وأصواتهم وأفعالهم مخلوقة والقرآن المسموع المتلو الملفوظ المكتوب في المصاحف كلام الله غير مخلوق وصنف في ذلك كتاب افعال العباد مجلد فأنكر عليه طائفة وما فهموا مرامه كالذهلي وأبي زرعة وابي حاتم وأبي بكر الأعين وغيرهم "  ( و اما بخاری از بزرگان ائمه می باشد و می گفت : من نمی گویم که الفاظ قرآنی ما مخلوق اند بلکه حرکات و اصوات و افعال آنها مخلوق اند ، و قرآن ِ شنیده شده و مورد تلاوت و مکتوب در مصاحف ، کلام خدا و غیر مخلوق است . وی در این باب کتابی به نام " افعال العباد " تالیف کرد که گروهی از علما این عمل وی را مورد انکار قرار داده و مرام و هدف او را نفهمیدند همانند ذهلی و ابی زرعه و ابی حاتم و ابی بکر اعین و غیر آن ها )  " [COLOR=#NaNNaNNaN]سير أعلام النبلاء ج 11 ص 511، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي  "      *** ابن الطبری   وی نیز قائل به مخلوق بودن کلام الله را کافر می داند ، یعنی در نظر او بخاری کافر است .  ذهبی در " سیر اعلام النبلاء " چنین می گوید :     " وقال محمد بن موسى المصري سألت أحمد بن صالح فقلت إن قوما يقولون إن لفظنا بالقرآن غير الملفوظ فقال لفظنا بالقرآن هو الملفوظ والحكاية هي المحكي وهوكلام الله غير مخلوق من قال لفظي به مخلوق فهو کافر "  ( محمد بن موسی مصری می گوید : از احمد بن صالح سوال کردم و گفتم گروهی هستند که می گویند تلفظ ما به آیات قرآن غیر آیات قرآن است . او گفت : تلفظ ما به قرآن همان ملفوظ است و حکایت کردن همان حکایت شونده است . لفظ ما همان کلام الله می باشد که غیر مخلوق است و هر کس بگوید که لفظ من به قرآن ، مخلوق می باشد کافر است )  " [COLOR=#NaNNaNNaN]سير أعلام النبلاء ج 12 ص 177، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي  "     بخاری در شمار ضعفا !  ذهبی – عالم بزرگ و مشهور جرح و تعدیل نزد اهل تسنن – در کتاب معروفش به نام " المغنی فی الضعفاء " که به موضوع افراد ضعیف در حدیث اختصاص دارد ، نام بخاری را آورده است :     "5311 - أبو عبد الله محمد بن إسماعيل البخاري مولى الجعفيين فحجة إمام ولا عبرة بترك أبي زرعة وأبي حاتم له من أجل اللفظ لأنه مجتهد في المسألة بل ومصيب"  ( ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخاری مولی جعفیان . حجت و امام است ، و به ترک کردن حدیث او توسط ابی زرعه و ابی حاتم به خاطر مساله لفظتوجهی نمی شود . زیرا بخاری در این مساله اجتهاد کرده و لذا - نه تنها مردود نیست - بلکه درست هم اجتهاد کرده است )  "[COLOR=#NaNNaNNaN] المغني في الضعفاء ، ج 2 ص 557 ، اسم المؤلف: الإمام شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي ، دار النشر : ، تحقيق : الدكتور نور الدين عتر  "     البته ذهبی از بخاری دفاع کرده و ترک حدیث او توسط ابی زرعه و ابی حاتم را به خاطر مساله لفظ قرآن دلیلی بر ضعف او ندانسته است ؛ لیکن با آوردن نام بخاری در این کتاب و ذکر ترک حدیث او توسط ابی زرعه و ابی حاتم ، به طور غیر مستقیم تضعیف بخاری توسط این دو عالم بزرگ حدیث و رجال را تائید نموده است . از همین روست که نام او را در شمار ضعفا آورده است . همین عمل ذهبی سبب اشکال کردن دیگر علمای اهل تسنن بر او شده است .   مثلا مناوی در " فیض القدیر " صراحتا به این عمل ذهبی اعتراض کرده و می نویسد :     " وقال الذهبي : " كان من أفراد العالم مع الدين والورع والمتانة " هذه عبارته في الكاشفومع ذلك غلب عليه الغض من أهل السنة فقال في كتاب الضعفاء والمتروكين : " ما سلم من الكلام لأجل مسألة اللفظ تركه لأجلها الراويان " هذه عبارته وأستغفر الله نسأل الله السلامة ونعوذ به من الخذلان"  ( ذهبی درباره بخاری گفته : او از نوادر روزگار و با دیانت و ورع و متانت بود . این عبارت ذهبی در کتاب کاشف است ؛ با این وجود ، کاستن از مقام اهل سنت بر او غلبه کردهو در کتاب ضعفا و متروکین گفته : بخاری به خاطر مساله لفظ قرآن ، از بدگوئی مصون نمانده و لذا دو راوی ( یعنی ابی زرعه و ابی حاتم ) او را بخاطر این امر ترک کرده اند .  این عبارت اوست ، از این کلام به خداوند استغفار کرده و از خداوند سلامت در دین خواسته و از خذلان به او پناه می بریم )  " [COLOR=#NaNNaNNaN]فيض القدير شرح الجامع الصغير ج 1 ص 32 ، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوي ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، تحقيق : تصحيح أحمد عبد السلام  "     به همین ترتیب سبکی در " طبقات الشافعیه الکبری " چنین می گوید :     " ومما ينبغى أن يتفقد عند الجرح حال العقائد واختلافها بالنسبة إلى الجارح والمجروح فربما خالف الجارح المجروح فى العقيدة فجرحه لذلك .... وقد وقع هذا لكثير من الأئمة جرحوا بناء على معتقدهم وهم المخطئون والمجروح مصيب .  قلت ومن أمثلة ما قدمنا قول بعضهم فى البخارى تركه أبو زرعة وأبو حاتم من أجل مسألة اللفظ فيالله والمسلمين أيجوز لأحد أن يقول البخارى متروك وهو حامل لواء الصناعة ومقدم أهل السنة والجماعة "  ( و از جمله مطالبی که باید در هنگام جرح به آن توجه شود همانا احوال عقیدتی می باشد و اختلاف جارح و مجروح در آن می باشد . چه بسا جارح در مساله ای عقیدتی با مجروح محالفت داشته باشد و بر این اساس او را جرح نماید .... و بسیار این امر اتفاق افتاده است که بسیاری از امامان اهل تسنن ، راویان را جرح کرده اند بخاطر معتقدات ایشان ، در حالی که آن ها ( یعنی ائمه جارح ) اشتباه کرده و کسی که مورد جرح قرار گرفته درست گفته است .  - من ِسبکی - می گویم : از جمله این اقوال ، سخن برخی از آنان در مورد بخاری می باشد که ابوزرعه و ابوحاتم ، بخاری را بخاطر سخن وی در مورد لفظ قرآن ترک کرده اند . شما را به خدا ! آیا کسی می تواند بگوید که بخاری متروک است در حالی که او صاحب لوا و پرچم این صناعت ( یعنی حدیث ) و رهبر اهل سنت و جماعت در این امر است ؟ )  " [COLOR=#NaNNaNNaN]طبقات الشافعية الكبرى ، ج 2 ص 12 – 13 ،اسم المؤلف: تاج الدين بن علي بن عبد الكافي السبكي ، دار النشر : هجر للطباعة والنشر والتوزيع - 1413هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : د. محمود محمد الطناحي د.عبد الفتاح محمد   "     این سخن سبکی دقیقا اشاره به سخن استادش ذهبی دارد که در کتاب " المغنی فی الضعفاء " نام بخاری را آورده است .   ضمنا معلوم می شود که اقدام ذهبی در ذکر نام بخاری در کتاب ضعفا ، اصلا مورد قبول دیگر علما ( همانند خود سبکی ) نبوده است و او نیز اعتراضش را همانند مناوی بیان کرده است . البته سبکی از آوردن نام ذهبی پرهیز نموده است .     العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: بخاری در ترازوی نقد

پست توسط amoonaser »

   

 نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم  در ادامه نقد و بررسی آرا و میزان علم بخاری ، به یکی دیگر از موارد نقد وی می پردازیم .   یکی از اموری که در مورد بخاری بیان می شود و این عالم مقبول اهل تسنن را مورد جرح قرار می دهد ، اتهام وی به تدلیس در روایات می باشد . ابتدا قدری درباره زشتی تدلیس نزد اهل سنت سخن گفته و سپس تدلیس بخاری را نشان می دهیم .     [HIGHLIGHT=#ffff00]موضع علمای اهل تسنن در مورد تدلیس در حدیث   *** ابن عبدالبر در " التمهید " ج 1 ص 16 از قول شعبة بن حجاج چنین می گوید :  " لان ازنی احب الی من ان ادلس "  ( اگر زنا کنم بهتر است از اینکه تدلیس کنم )  *** عثمان بن عبدالرحمن شهرزوری در " مقدمه ابن الصلاح " ص 60 از قول محمد بن ادریس شافعی چنین می گوید :  " التدلیس اخو الکذب "  ( تدلیس کردن برادر دروغگویی می باشد )  *** خطيب بغدادي در كتاب " الکفایه " ص 359 با سند خود از شافعي روايت كرده و گفته است :  " قال شعبة بن الحجاج: التدليس أخو الكذب ... وقال غندر: سمعت شعبة يقو ل: التدليس في الحديث أشد من الزنا، ولأن أسقط من السماء أحب إلي من أن أدلس ... المعافى يقول: سمعت شعبة يقول: لأن أزني أحب إلي من أن أدلس .... خرب الله بيوت المدّلسين، ما هم عندي إلا كذابون ، التدليس كذب "  ( شعبه بن حجاج گفته است : تدليس، برادر كذب است ... و غندر گفته است : از شعبه شنيدم كه مي گفت: قبح تدليس در حديث از زنا بيشتر است ، و اگر من از آسمان به زمين سقوط كنم برايم بهتر از آن است كه در روايت تدليس كنم ... معافى مي گويد: از شعبه شنيدم كه مي گفت: اگر من زنا كنم برايم از تدليس كردن بهتر است .  ( و خطيب بغدادي عبارات ديگري را درباره تدليس آورده مانند ) خداوند خانه هاي مدّلسان را خراب كند كه آنان نزد من جز گروهي كذّاب و دروغ گو نيستند ؛ تدليس همان كذب و دروغ است )        بخاری ، متهم به تدلیس  برخی از علمای اهل تسنن در کتبشان ، نام بخاری را در زمره مدلسین آورده اند .  *** ابن حجر عسقلانی ، نام بخاری را در لیست مدلسین آورده است .  ابن حجر در " طبقات المدلسین " چنین می گوید :  " 23 ق س محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة البخاري الامام وصفه بذلك أبو عبد الله بن مندة في كلام له فقال فيه اخرج البخاري قال فلان وقال لنا فلان وهو تدليس "  (محمد بن اسماعيل بن مغيره بخاري امام [در علم حديث] است . اين وصف ( یعنی تدلیس ) را ابن منده در مطلبی كه درباره او بيان داشته به او نسبت داده و گفته : بخاری روایاتی با این عبارات نقل كرده که فلانی گفت یا فلانی به ما گفت ، و اين کار نوعی تدليس است. )  " طبقات المدلسين ص 24 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي ، دار النشر : مكتبة المنار - عمان - 1403 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عاصم بن عبدالله القريوتي "  *** سبط ابن العجمی نیز نام بخاری را در کتاب " التبیین لاسماء الدلسین " آورده است .  " 64 ت محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المثيرة شيخ الإسلام البخاري ذكر بن مندة أبو عبد الله في جزء له في شروط الأيمة في القراءة والسماع والمناولة والاجازة اخرج البخاري في كتبه الصحيحة وغيرها قال لنا فلان وهي إجازة وقال فلان وهو تدليس "   " التبيين لأسماء المدلسين ، ح 174 شماره 64 ، اسم المؤلف: إبراهيم بن محمد بن سبط ابن العجمي أبو الوفا الحلبي الطرابلسي ، دار النشر : مؤسسة الريان للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - 1414 - 1994 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد إبراهيم داود الموصلي "        الف) تدلیس شیوخ  یکی از انواع تدلیس ، تدلیس شیوخ می باشد . ابن حجر عسقلانی در " طبقات المدلسین " چنین می گوید :  " وأما تدليس الشيوخ فهو أن يصف شيخه بما لم يشتهر به من اسم أو لقب أو كنية أو نسبة ايهاما للتكثير غالبا وقد يفعل ذلك لضعف شيخه وهو خيانة ممن تعمده كما إذا وقع ذلك في تدليس الإسناد والله المستعان "  ( [COLOR=#0070c0]و اما تدلیس شیوخ آن است که کسی استاد خود را به اسم ، لقب ، کنیه و یا نسبتی که به طور غالب برای بسیاری مبهم است و موجب شامل شدن تعداد زیادی از افراد می شود . و این کار ، گاهی برای تضعیف استاد صورت می گیرد و این نوعی خیانت است که از روی تعمد صورت می گیرد . چنانکه این تدلیس گاهی در تدلیس اسناد رخ می دهد  )  " طبقات المدلسين ،ص 17 ،اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : مكتبة المنار - عمان - 1403 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عاصم بن عبدالله القريوتي "  علمای اهل تسنن در کتبشان تصریح کرده اند که بخاری دچار این نوع تدلیس یا به قول ابن حجر خیانت شده است !! چند مورد را با هم می بینیم .        [HIGHLIGHT=#ffff00]1- تدلیس در مورد ذهلی   *** حافظ المزی در " تهذیب الکمال " در ترجمه ذهلی چنین می گوید :  " روى عنه : البخارى فى مواضع من " الصحيح " فتارة يقول : حدثنا محمد فلا ينسبه ، و تارة يقول : حدثنا محمد بن عبد الله فينسبه إلى جده ، و تارة يقول : حدثنا محمد بن خالد فينسبه إلى جد أبيه . و لم يقل فى موضع منها : حدثنا محمد بن يحيى "  ( بخاری در مواضع گوناگونی از کتاب صحیح خود از او روایت کرده است . یک بار می گوید : محمد برای ما حدیث کرد و نسب وی را بیان نمی کند ؛ یکبار می گوید : محمد بن عبدالله برای ما حدیث کرد و او را منتسب به جدش می کند ؛ یکبار هم می گوید : محمد بن خالد برای ما حدیث کرد و او را منتسب به جد پدرش می کند . و در هیچ موضعی نمی گوید : محمد بن یحییبرای ما حدیث کرد )  تهذيب الكمال ، ج 26 ص 622 ، اسم المؤلف: يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1400 - 1980 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. بشار عواد معروف        *** ذهبی در " سیر اعلام النبلاء " شبیه همین در ترجمه ذهلی را گفته است :  " روی عنه خلائق منهم .... ومحمد بن إسماعيل البخاري ويدلسه كثيرا لا يقول محمد بن يحيى بل يقول محمد فقط أو محمد بن خالد أو محمد بن عبدالله ينسبه إلى الجد ويعمي اسمه لمكان الواقع بينهما غفر الله لهما "  ( گروه فراوانی از ذهلی روایت کرده اند ، از جمله .... محمد بن اسماعیل بخاری که در بسباری از موارد ، استاد خود را مورد تدلیس قرار داده و نگفته است محمد بن یحیی ، بلکه فقط گفته محمد یا محمد بن خالد و یا محمد بن عبدالله که ذهلی را به جدش نسبت داده و اسمش را پوشانده است . این همه به خاطر مشکلی بوده که بین این دو ایجاد شده بوده است . خداوند هر دو را مرود بخشش خود قرار دهد !!! )  " سير أعلام النبلاء ، ج 12 ص 275 ،اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي "         این مطلب را بدرالدین عینی در " عمده القاری " چنین بیان می کند :  " الذهلي ( قلت ) هو محمد بن يحيى بن عبد الله بن خالد بن فارس الذهلي أبو عبد الله النيسابوري الإمام روى عنه البخاري في مواضع يدلسه فتارة يقول حدثنا محمد ولم يزد عليه وتارة ينسبه إلى جده فيقول حدثنا محمد بن عبد الله "  عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، ج 14 ص 194 ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت        *** ابن حجر در " لسان المیزان " نیز به این تدلیس بخاری اشاره کرده است و در ترجمه ذهلی می گوید :  " و عنه البخاری و یدلسه "  ( بخاری از وی ( ذهلی ) روایت کرده و در روایات وی تدلیس نموده است )  " لسان الميزان ، ج 7 ص 507 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - 1406 - 1986 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : دائرة المعرف النظامية - الهند "         *** مبارکفوری نیز " تحفه الاحوذی " نیز این مطلب را در ترجمه ذهلی بیان کرده است :  " وروى عنه البخاري ويدلسه "  ( بخاری از وی ( ذهلی ) روایت کرده و در روایات وی تدلیس کرده است )  " تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي ، ج 3 ص 217 ، اسم المؤلف: محمد عبد الرحمن بن عبد الرحيم المباركفوري أبو العلا الوفاة: 1353 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت "        2[HIGHLIGHT=#ffff00]- عبد الله بن صالح بن محمد الجهني    *** ذهبی در " میزان الاعتدال " در ترجمه " عبد الله بن صالح بن محمد الجهني المصري " چنین می گوید :  " قلت وقد روى عنه البخاري في الصحيح على الصحيح ولكنه يدلسه فيقول حدثنا عبد الله ولا ينسبه "  (می گویم : بخاری از وی در کتاب صحیح خود روایت کرده است ولی در روایات او تدلیس کرده و گفته : حدیث کرد ما را عبدالله ! ولی نسبت وی ( نام پدر یا کنیه و ... ) را بیان نکرده است .)  " ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 4 ص 122 ، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود "        ب) تدلیس روات  [HIGHLIGHT=#ffff00]1- محمد بن سعبد المصلوب   *** ذهبی در " میزان الاعتدال " در ترجمه " محمد بن سعيد المصلوب الشامي " که متهم به زندقه می باشد می گوید :  "و قد غیروا اسمه علی وجوه سترا له و تدلیسا لضعفه ....   وقد أخرجه البخاري في مواضع وظنه جماعة  "  (- برخی روات و علما - نام این راوی را برای مخفی نگه داشتن ضعف او تغییر می دادند ... از جمله بخاری در مواضعی از او روایت کرده و فکر کرده که افراد دیگری هستند !! )  " ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج6 ص 166 ، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود "  بخاری از این زندیق روایت کرده است و توجیه ذهبی در این مطلب ، عدم اطلاع بخاری بر حال راوی می باشد ( که این خود نوعی جرح بخاری می باشد ) . ولی با وجود تعاریف علمای اهل تسنن بر بخاری ، به نظر می رسد که بخاری نیز همانند اسلاف اهل تسنن در نام این راوی زندیق ، تدلیس کرده و سپس از او روایت کرده است .        2-[HIGHLIGHT=#ffff00] یحیی بن عبدالله بن بکیر بن القرشی    *** بدر الدین عینی در " عمده القاری " چنین می گوید :   " أبو زكريا يحيى بن عبد الله بن بكير بضم الباء الموحدة القرشي المخزومي المصري نسبه البخاري إلى جده يدلسه"  ( ابوزکریا یحیی بن عبدالله بن بکیر – به ضم باء – الموحده قرشی مخزومی مصری ؛ بخاری او را منتسب به جدش نام می برد و نامش را تدلیس می کند )  عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، ج 1 ص 47 ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت        این سخنان نشان می دهد که بخاری – صاحب صحیح ترین کتاب روایی و اعتقادی اهل تسنن – نه تنها در روایت رعایت امانت نمی کرده بلکه اهل تدلیس در سند حدیث بوده است .  العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: بخاری در ترازوی نقد

پست توسط amoonaser »

ضعف بخاری در علم رجال
 نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم 
در ادامه نقد و بررسی آرا و میزان علم بخاری ، به یکی دیگر از موارد نقد وی می پردازیم .از جمله اشکالات دیگری که بر بخاری وارد است ، ضعف او در علم رجال می باشد .

بخاری و ضعیف بودن او در علم رجال

گروهی از علما در صدد بررسی کتاب های رجال بخاری برآمده و اشتباهات او را شمارش كرده و در اين رابطه كتاب هايی نوشته اند كه اين دلالت می كند بر آن که بخاری تخصصی در علم رجال نداشته است . ما به عنوان مثال به چند نمونه از اقوال علمای اهل سنت استناد می كنيم . بخاری به رجال شام آشنائی نداشته است. این سخنی است که بسیاری از علمای رجال گفته اند. از جمله:

*** ابوبکر محمد بن طاهر مقدسی در " شروط الائمه السته " از قول ابو عمرو بن حمدان چنین می گوید :
" سألت ابن عقدة : أيهما أحفظ ، البخاري أم مسلم ؟ فقال : كان محمد عالما ومسلم عالم ، فأعدت عليه مرارا ، فقال : يقع لمحمد الغلط في أهل الشام ، وذلك لأنه أخذ كتبهم ونظر فيها فربما ذكر الرجل بكنيته ، ويذكره في موضع آخر باسمه ، يظنهما اثنين . "

( از ابن عقده سوال کردم : از میان بخاری و مسلم ، کدامیک در حفظ حدیث قوی تر هستند ؟ او جواب داد : محمد ( بخاری ) و مسلم عالم هستند و بارها به نزد ایشان رفته ام .دوباره گفت : بخاری در مورد راویان اهل شام اشتباه می کند و دلیل این امر نیز این است که کتب ایشان را گرفته و بر مطالب آنها نظر انداخته و چه بسا یک راوی را با کنیه او ذکر کرده است و در موضعی دیگر – همان راوی را – با نامش ذکر کرده و فکر کرده است که این دو نفر ، دو نفر جدا هستند. )

شروط الأئمة الستة ، ص 5 ، اسم المولف : أبو بكر محمد بن طاهر المقدسي الوفاة 507 ه‍ ، دالرالنشر : مكتبة عاطف ، القاهرة .


*** ذهبی هم همین را نقل کرده است :
"   أبو عمرو [بن]  حمدان سألت ابن عقدة أيهما احفظ البخاري أو مسلم ؟ فقال : كان محمد عالما ومسلم عالم . فأعدت عليه مرارا فقال : يقع لمحمد الغلط في أهل الشام وذلك لأنه اخذ كتبهم ونظر فيها فربما ذكر الرجل بكنيته ، ويذكر في موضع آخر [باسمه] يظنهما اثنين . واما مسلم فقلما يوجد له غلط في العلل لأنه كتب المسانيد ولم يكتب المقاطيع ولا المراسيل
."
( ابوعمرو می گوید : از ابن عقده پرسیدم : بخاری حافظ تر است یا مسلم ؟ گفت : بخاری هم عالم است و مسلم هم عالم است . ابوعمرو می گوید : چند بار سراغ ابن عقده رفتم تا این که گفت :بخاری در مورد اهل شام اشتباه کرده است . این به خاطر آن است که وی کتاب های آن ها را می گرفت و در آن نظر می کرد . پس چه بسیار که فردی را به کنیه اش ذکر کرده و او را در جای دیگری به اسمش یاد کرده و گمان کرده که آن ها دو نفر هستند . اما مسلم در علل حدیث بسیار کم اشتباه کرده ، زیرا که او احادیث مسند را می نوشت و نه مقاطیع و مراسیل را . )
تذكرة الحفاظ ، ج 2 ص 589 ،اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى


*** حافظ عبدالغنی می گوید:
" الحافظ عبد الغني قال : الحافظ ابن عساكر برجال الشام أعرف من البخاري. "( حافظ ابن عساکراز بخاری به رجال شام آشناتر است . )

تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 40 ص 81 ،اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي ، دار النشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى

*** خود ذهبی به صراحت می گوید:
" البخاري ليس بالخبير برجال الشام. "
( بخاری به رجال شام آشنا نیست . )

تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 7 ص 354 ،اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي ، دار النشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى


 *** [COLOR=#c00000]ابن رجب حنبلی نیز در " جامع العلوم و الحکم " چنین می گوید   
" والبخاري رحمه الله يقع له في تاريخه أوهام في أخبار أهل الشام. "  (و برای بخاری در کتاب تاریخش نسبت به اخبار اهل شام وهم و خطا ایجاد شده است[COLOR=#0070c0] )     " جامع العلوم والحكم في شرح خمسين حديثا من جوامع الكلم ،ص 259 ،اسم المؤلف: زين الدين أبي الفرج عبد الرحمن بن شهاب الدين البغدادي الوفاة: 795هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : السابعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط / إبراهيم باجس "       
بسیاری از علمای رجال اهل سنت در تاليفات خود به مواردی از اشتباهات بخاری اشاره کرده اند . البته دقت در این موارد معلوم می کند که ضعف بخاری در شناخت روات ، به رجال شام محدود نمی شود و وی حتی برخی صحابه را نیز نمی شناخته است !اشتباهات بخاری در شناخت راویان حدیث به حدی رسیده که برخی علما مفصلا بدان پرداخته و حتی به طور مجزا درباره آن کتاب نگاشته اند ! در ادامه برخی از علمائی که به اشتباهات بخاری در شناخت روات اشاره نموده اند ، نام برده شده اند .

1و 2) ابوزرعه رازی (264 هـ) و ابن ابی حاتم (327 هـ
[COLOR=#a0a0a0]( این دو کتابی دارند به نام "بيان خطأ محمد بن إسماعيل البخاري في تاريخه" و در آن اشتباهات بخاری در معرفی رجال را مطرح می کنند. شمار افراد این کتاب 771 نفر است!!!


3) خطیب بغدادی (463 هـ(

وی نیز کتابی در رجال نوشته به نام "موضح أوهام الجمع والتفريق" . وی در این کتاب به تشریح اشتباهاتی می پردازد که باعث شده دو راوی یکی محسوب شوند، یا برعکس یک راوی دو نفر به حساب بیاید. آغاز این کتاب به «أوهام البخاري» اختصاص داشته و در آن 74 مورد از اشتباهات بخاری ذکر شده است .رجوع کنید به :موضح أوهام الجمع والتفريق ، ص 17 - 202 ،

اسم المؤلف: أحمد بن علي بن ثابت الخطيب البغدادي ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عبد المعطي أمين قلعجي

وی در کتاب های دیگرش هم به اشتباهات بخاری اشاره کرده است:

" وقد وهم البخاري في قوله أنه بغدادي  " 
( بخاری در قولش که محمد بن صبیح بغدادی می باشد دچار اوهام شده است . )

تاريخ بغداد ، ج 5 ص 373 ،اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت "

ووهم البخاري في قوله روى عنه ابن أبي ذئب "
( بخاری در این مطلب که ابن ابی ذوئب از او روایت کرده دچار وهم شده است . )
تالي تلخيص المتشابه ، ج 2 ص 492 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي ، دار النشر : دار الصميعي - الرياض - 1417 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مشهور بن حسن آل سلمان , أحمد الشقيرات

4) ابن ماکولا (475 هـ)
" وقد وهم البخاري لأن الصواب شباك بن عائذ وصحف في الترجمة الأولى والترجمتان لرجل واحد "
( بخاری دچار اوهام شده است زیرا شباک بن عائذ صحیح است و در ترجمه اولی خطا کرده و هر دو ترجمه برای شخصی واحد است . )
تهذيب مستمر الأوهام على ذوي المعرفة وأولي الأفهام ،ص 301 ، اسم المؤلف: علي بن هبة الله بن جعفر بن علي بن ماكولا أبو نصر ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1410 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : سيد كسروي حسن

5) ابن القطان (628 هـ)
" وقد وهم البخاري في التفرقة بينهما بترجمتين ، وهما واحد ، وكذلك قال أبو نصر الكلاباذي كما قال الخطيب "
( بخاری در جدا نمودن این دو راوی و ترجمه برای هر یک دچار وهم شده است زیرا هر دو نفر یکی هستند و این مطلب را کلاباذی و خطیب بغدادی بیان نموده اند . )
بيان الوهم والإيهام في كتاب الأحكام ، ج 3 ص 289 ، اسم المؤلف: للحافظ ابن القطان الفاسي أبو الحسن علي بن محمد بن عبد الملك ، دار النشر : دار طيبة - الرياض - 1418هـ-1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. الحسين آيت سعيد

6) سیواسی (681هـ)
" ووهم البخاري ابن عيينة في قوله إنه عبد الله بن زيد بن عبد ربه بل هو ابن زيد بن عاصم المازني "
( بخاری در مورد ابن عیینه در این سخنش که او عبدالله بن زید بن عبدربه می باشد دچار وهم شده است ، بلکه او ابن زید بن عاصم مازنی می باشد . )
شرح فتح القدير ، ج 2 ص 92 ،اسم المؤلف: كمال الدين محمد بن عبد الواحد السيواسي ، دار النشر : دار الفكر - بيروت ، الطبعة : الثانية

7) مزی (742 هـ)

وی در چندین مورد اشتباهات بخاری را گوشزد می نماید:

وقد وهم البخاري في فصله بين حرام بن حكيم ، وحرام بن معاوية
بخاری در جدا کردن بین حرام بن حکیم و حرام بم معاویه دچار وهم شده است .
تهذيب الكمال، المزي، ج 5 ص 519

قال البخاري ديلم بن فيروز الحميري روى عنه ابنه عبد الله في إسناده نظر وهذا معدود في أوهامه فإن الذي روى عنه ابنه عبد الله فيروز الديلمي لا هذا
بخاری می گوید : دیلم بن فیروز حمیری ، از او پسرش عبدالله روایت کرده است و در اسنادش نظر است . و این سخن در زمره اوهام بخاری میباشد زیرا کسی که پسرش از او روایت کرده است همانا عبدالله فیروز دیلمی می باشد و نه این شخص .
تهذيب الكمال، المزي، ج 8 ص 504

وجمع بينهما البخاري وذلك معدود في أوهامه
بخاری بین این دو راوی جمع نموده است و این امر در زمره اوهام وی می باشد .
تهذيب الكمال، المزي، ج 8 ص 155

وجعلهما البخاري واحدا وتابعه على ذلك أبو حاتم الرازي وغيره وذلك معدود في أوهامه
بخاری این دو راوی را یکی دانسته است و ابوحاتم رازی و دیگران نیز در این امر از او پیروی کرده اند و این در زمره اوهام بخاری می باشد .
تهذيب الكمال، المزي، ج 20 ص 122

ذكره البخاري في من اسمه عمرو وتبعه على ذلك أبو حاتم بن حبان في كتاب الثقات وذلك معدود في أوهامهما
این راوی را بخاری در شمار کسانی که نامشان عمرو می باشد بیان کرده است و ابن حبان در کتاب الثقات نیز از پیروی کرده است و این امر در زمره اوهام آن دو نفر میباشد .
تهذيب الكمال، المزي، ج 21 ص 333
تهذيب الكمال ، اسم المؤلف: يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1400 - 1980 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. بشار عواد معروف
(( نظر به رعایت اختصار ، از ترجمه فارسی دیگر منابع خودداری می کنیم ))


8) ذهبی (748 هـ)

وی در جای جای کتب رجالی خویش "وهم بخاری" را ذکر کرده است:

الف- تاریخ الاسلام

وقال البخاري : سمع من عمر ، والبخاري ليس بالخبير برجال الشام ، وهذه من أوهامه.
تاريخ الإسلام، الذهبي، ج 7 ص 354

وذكر البخاري في تاريخه : أنه سمع عليا وابن مسعود ، فوهم[COLOR=#003366]. 
تاريخ الإسلام، الذهبي، ج 7 ص 450

وقد ذكر البخاري أنه بغدادي فوهم  . 
تاريخ الإسلام، الذهبي، ج 16 ص 364

وهم البخاري في أسمه .
تاريخ الإسلام، الذهبي، ج 20 ص 454 تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي ، دار النشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى


ب- سیر اعلام النبلاء
ذكر البخاري في " تاريخه " أنه سمع عليا وابن مسعود ، وهذا من وهم البخاري.
سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج 5 ص 194


وقد وهم البخاري ، فقال : إنه من بني عبد الدار[COLOR=#003366] . 
سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج 5 ص 318

وقال البخاري فوهم رحمه الله : مات سنة أربع عشرة ومئتين في آخرها  . 
سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج 9 ص 484

سير أعلام النبلاء ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي


ج- میزان الاعتدال
الحكم بن عتيبة بن نهاس ، وقد جعل البخاري هذا والحكم بن عتيبة الامام المشهور واحدا ، فعد من أوهام البخاري[COLOR=#003366]. 
ميزان الاعتدال في نقد الرجال ، ج 2 ص 343 اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود


د- الکاشف

28 أحمد بن أبي داود عن روح وعنه البخاري هو محمد بن المنادي وهم البخاري في اسمه خ
الكاشف في معرفة من له رواية في كتب الستة، الذهبي، ج 1 ص 193

6362 يزيد بن نعامة أبو مودود الضبي يرسل وله عن أنس وعنه أبو خلدة وسلام بن مسكين صدوق قال البخاري له صحبة فوهم ت
الكاشف في معرفة من له رواية في كتب الستة، الذهبي، ج 2 ص 390
الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة ، اسم المؤلف: حمد بن أحمد أبو عبدالله الذهبي الدمشقي ، دار النشر : دار القبلة للثقافة الإسلامية , مؤسسة علو - جدة - 1413 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد عوامة

9) ابن کثیر (774 هـ)

وقد وهم البخاري في تسميته له في تاريخه بالوليد بن مسلم
الباعث الحثيث شرح إختصار علوم الحديث، ابن كثير، ج 2 ص 637


10) ابناسی (802 هـ)وقد وهم البخاري في التفريق بينه وبين الكلبي لأنه رجل واحد .
الشذا الفياح من علوم ابن الصلاح ، ج 2 ص 583 ، اسم المؤلف: إبراهيم بن موسى بن أيوب البرهان الأبناسي ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - السعودية - 1418هـ - 1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : صلاح فتحي هلل


11) ابن الملقن (804 هـ)
وهذا معدود في أوهام البخاري كما نبه عليه الحافظ جمال الدين المزي .
البدر المنير في تخريج الأحاديث والأثار الواقعة في الشرح الكبير ، ج 7 ص 633 ،اسم المؤلف: سراج الدين أبي حفص عمر بن علي بن أحمد الأنصاري الشافعي المعروف بابن الملقن ، دار النشر : دار الهجرة للنشر والتوزيع - الرياض-السعودية - 1425هـ-2004م ، الطبعة : الاولى ، تحقيق : مصطفى أبو الغيط و عبدالله بن سليمان وياسر بن كمال

12) ابن حجر (852 هـ)
محمد بن عيسى القرشي عن زيد بن واقد هو الذي قبله وهم البخاري فجعله اثنين  . 
تقريب التهذيب ، ج 1 ص 501 ،اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي ، دار النشر : دار الرشيد - سوريا - 1406 - 1986 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد عوامة

13) بدر الدين عینی (855 هـ[COLOR=#a0a0a0]) 
وقد وهم البخاري في قوله : إن سعيد بن زيد ممن حضر بدرا  . 
عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، ج 1 ص 265 ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت


14) ملا علی قاری (1014هـ)
وقال ابن الهمام : ووهمالبخاري ابن عيينة في قوله أنه عبد الله بن زيد بن عبد ربه بل هو [ ابن ] زيد بن عاصم المدني .
مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح ،ج 3 ص 549 ، اسم المؤلف: علي بن سلطان محمد القاري ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ - 2001م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : جمال عيتاني



موارد مشابه در نشان دادن عدم تبحر بخاری بر علم رجال بسیار زیاد است که از باب اختصار تنها به موارد بیان شده اکتفا می کنیم .
 العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: بخاری در ترازوی نقد

پست توسط amoonaser »

نقل حدیث از ضعفا در کتاب صحیح
 نویسنده: مقداد علوی  بسم الله الرحمن الرحیم 
در ادامه نقد و بررسی آرا و میزان علم بخاری ، به یکی دیگر از موارد نقد وی می پردازیم .در مقاله قبلی دیدیم که بخاری نسبت به شناخت روات حدیث ، دچار اوهام و اشتباهات فراوانی شده است . از جمله اشکالات دیگری که بر بخاری وارد است ، نقل حدیث از افراد ضعیف ، کذاب ، مجهول یا غیر دیندار در کتاب صحیحش می باشد . همچنین وی با این که برخی افراد را در شمار ضعفا آورده ، اما در کتاب صحیحش از آن ها نقل حدیث کرده است ! این ها نشان می دهد که آشنائی وی با علم رجال اندک بوده است .

بخاری و نقل حدیث از افراد غیر ثقه در کتاب صحیح

گروهی از علما در صدد بررسی روايات کتاب صحیح بخاری برآمده و روايات او را از حيث رجالی تصحيح و يا تضعيف نموده و مواردی را كه بخاری به روايات ضعيف اعتماد نموده و نيز مواردی را كه وی در كتاب صحيح خود از نظر رجالی صحيح دانسته اما در كتاب تاريخ خود آنها را تضعيف نموده ، شمارش كرده اند . در ادامه نمونه هائی از این سخنان و نیز راویان غیر ثقه صحیح بخاری را می بینیم .

الف- طعن بر روات صحیح بخاری به طور عام

 *** خطیب بغدادی در " الکفایه فی علم الروایه " چنین می گوید :  " فان البخاري قد احتج بجماعة سبق من غيره الطعن فيهم والجرح لهم "  (بخاری به روایات کسانی احتجاج نموده است که دیگران آنها را مورد طعن و خدشه قرار داده اند . )  " الكفاية في علم الرواية ، ص 108 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : المكتبة العلمية - المدينة المنورة ، تحقيق : أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني "       
*** بدرالدین عینی در " عمده القاری " چنین می گوید :
" في الصحيح جماعة جرحهم بعض المتقدمين "
( در صحیح بخاری ، راویانی هستند که برخی از متقدمین ، آنها را جرح کرده اند. )
عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، ج 1 ص 8 ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت


 *** شیخ احمد محمد شاکر در " شرح الفیه سیوطی " چنین می گوید :  " و قد وقع فی الصحیحین احادیث کثیره من روایه بعض المدلسین "  ( در صحیحین بخاری و مسلم احادیث زیادی وارد شده است که از مدلسین و نیرنگ بازان در حدیث می باشد . )  " شرح الفیه السیوطی ، ص 36 "       
*** احمد امین در " ضحی الاسلام " ج 2 ص 117 چنین می گوید :
" ان بعض الرجال الذی روی لهم غیر ثقات و قد ضعف الحفاظ من رجال البخاری نحو الثمانین "
( گروهی از راویانی که بخاری از ایشان روایت کرده ،ثقه نیستند و حفاظ – علمای حدیث – در حدود 80 راوی از رجال بخاری را تضعیف کرده اند. )


ب- راویان صحیح بخاری و تضعیف شده از سوی خود بخاری !

 *** ذهبی در ترجمه " ثابت بن محمد الکوفی " چنین می گوید :  " ومع كون البخاري حدث عنه في صحيحه ذكره في الضعفاء "  (با وجود آن که بخاری در صحیح خود از او حدیث نقل کرده است ، نام او را در زمره ضعفا آورده است ! )  " ميزان الاعتدال في نقد الرجال ،ج 2 ص 87 ، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود "        *** ذهبی همچنین در ترجمه " صالح بن عائذ " می گوید :  " وكان من المرجئة قاله البخاري وأورده في الضعفاء لإرجائه والعجب من البخاري يغمزه وقد احتج به "  ( وی از گروه مرجئه بوده است و بخاری او را بخاطر اعتقاد به ارجائش در زمره ضعفاء آورده است . اما تعجب از بخاری است که از این اشکال چشم پوشی کرده و به روایات او احتجاج نموده است . )  " ميزان الاعتدال في نقد الرجال ،ج 1 ص 459 ، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود "        *** ابوزرعه عراقی در مورد " مقسم بن بجره " چنین می گوید :  " ذکره البخاری فی الضعفاء و اخرج له فی الصحیح "  ( بخاری او را در زمره ضعفا نام برده است و در عین حال از او در کتاب صحیح خود روایت نقل کرده است ! )  " البیان و التوضیح ، ص 271 ، دارالنشر : دارالجنان - بیروت "      ذهبی نیز در مورد این راوی چنین میگوید :     " والعجب أن البخاري أخرج له في صحيحه وذكره في كتاب الضعفاء"  ( تعجب از بخاری است که در صحیح خود از او روایت نقل کرده است و نام او را در کتاب ضعفا آورده است)  " ميزان الاعتدال في نقد الرجال ، ج 6 ص 508 ،اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود "       
*** ذهبی در مورد " یحیی بن واضح " چنین می گوید :
" 378 - يحيى بن واضح أبو تميلة (ع): وثقوه وقد لينه البخاري "
( یحیی بن واضح ( ع = همه صحاح سته - من جمله بخاری - [COLOR=#0070c0]از او روایت کرده اند ) : مورد توثیق است ولی بخاری او را تضعیف کرده است . )
ذكر أسماء من تكلم فيه وهو موثق ، ص 199 ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله ، دار النشر : مكتبة المنار - الزرقاء - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد شكور أمرير المياديني

*** کلاباذی در " رجال صحیح البخاری " چنین می گوید :
" 1456 - عبد الْملك بن أعين الْكُوفِي وَكَانَ شِيعِيًّا أَخُو حمْرَان بن أعين حدث عَن أبي وَائِل رَوَى عَنهُ ابْن عُيَيْنَة فِي التَّوْحِيد"
الهداية والإرشاد في معرفة أهل الثقة والسداد ، ج 2 ص 862، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن الحسين البخاري الكلاباذي أبو نصر ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الله الليثي .

و اين در حالی است که بخاری این راوی را در " الضعفاء الصغیر " آورده است :
" 217 - عبد الملك بن أعين وكان شيعيا روى عنه بن عيينة وإسماعيل بن سميع يحتمل في الحديث "
الضعفاء الصغير ، ص 73 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار الوعي - حلب - 1396 - ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود إبراهيم زايد .


*** کلاباذی در " رجال صحیح البخاری " چنین می گوید :
" 1458 - عباد بن رَاشد التَّمِيمِي الْبَصْرِيّ حدث عَن الْحسن الْبَصْرِيّ رَوَى عَنهُ أَبُو عَامر عبد الْملك بن عَمْرو فِي تَفْسِير سُورَة الْبَقَرَة "
الهداية والإرشاد في معرفة أهل الثقة والسداد ، ج 2 ص 863، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن الحسين البخاري الكلاباذي أبو نصر ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الله الليثي .

و این در حالی است که بخاری این راوی را در " الضعفاء الصغیر " آورده است :
" 226 - عباد بن راشد عن الحسن وثابت البناني روى عنه بن مهدي يهم شيئا وتركه يحيى القطان "
الضعفاء الصغير ، ص 75 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار الوعي - حلب - 1396 - ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود إبراهيم زايد .


*** کلاباذی در " رجال صحیح البخاری " چنین می گوید :
" 756 - عبد الْوَارِث بن سعيد أَبُو عُبَيْدَة التَّمِيمِي الْعَنْبَري مَوْلَاهُم الْبَصْرِيّ التنوري .... قَالَ البُخَارِيّ قَالَ عبد الله بن أبي الْأسود مَاتَ سنة ثَمَانِينَ وَمِائَة "
الهداية والإرشاد في معرفة أهل الثقة والسداد ، ج 2 ص 493 - 494، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن الحسين البخاري الكلاباذي أبو نصر ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الله الليثي

و این در حالی است که بخاری این راوی را در " الضعفاء الصغیر " آورده است :
" 240 - عبد الوارث بن سعيد أبو عبيدة مولى بلعنبر التميمي قال عبد الله بن أبي الأسود مات سنة ثمانين ومائة "
الضعفاء الصغير ، ص 79 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار الوعي - حلب - 1396 - ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود إبراهيم زايد .


*** کلاباذی در " رجال صحیح البخاری " چنین می گوید :
" 905 - عمرَان بن مُسلم أَبُو بكر الْقصير الْبَصْرِيّ سمع أَبَا رَجَاء العطاردي وَعَطَاء بن أبي رَبَاح رَوَى عَنهُ يَحْيَى بن سعيد الْقطَّان فِي التَّفْسِير والمرضى "
الهداية والإرشاد في معرفة أهل الثقة والسداد ، ج 2 ص 574، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن الحسين البخاري الكلاباذي أبو نصر ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الله الليثي

و این در حالی است که بخاری این راوی را در " الضعفاء الصغیر " آورده است :
" 271 - عمران بن مسلم عن عبد الله بن دينار روى عنه يحيى بن سليم منكر الحديث "
الضعفاء الصغير ، ص 87 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار الوعي - حلب - 1396 - ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود إبراهيم زايد .

(( نکته جالب در مورد این راوی چنین است که وی با لفظ " منکر الحدیث " مورد جرح بخاری قرار گرفته است و این لفظ بخاری از قوی ترین الفاظ جرح بخاری می باشد ))




*** کلاباذی در " رجال صحیح البخاری " چنین می گوید :
" 896 - عَطاء بن أبي مَيْمُونَة أَبُو معَاذ مولَى أنس بن مَالك الْأنْصَارِيّ وَقَالَ يزِيد بن هَارُون مولَى عمرَان بن حُصَيْن الْخُزَاعِيّ وَكَانَ يرَى الْقدر"
الهداية والإرشاد في معرفة أهل الثقة والسداد ، ج 2 ص 568، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن الحسين البخاري الكلاباذي أبو نصر ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الله الليثي

و این در حالی است که بخاری این راوی را در " الضعفاء الصغیر " آورده است :
" 271 277 - عطاء بن أبي ميمونة أبو معاذ مولى أنس وقال يزيد بن هارون مولى عمران بن حصين وكان يرى القدر بصرى سمع أنس بن مالك وأبا رافع روى عنه شعبة وابنه روح قال يحيى مات بعد الطاعون "
الضعفاء الصغير ، ص 89 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار الوعي - حلب - 1396 - ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود إبراهيم زايد .


*** کلاباذی در " رجال صحیح البخاری " چنین می گوید :
" 923 - عِكْرِمَة بن خَالِد بن الْعَاصِ بن هِشَام بن الْمُغيرَة بن عبد الله بن عمر بن مَخْزُوم الْقرشِي المَخْزُومِي الْمَكِّيّ أَخُو الْحَارِث بن خَالِد الشَّاعِر سمع ابْن عمر رَوَى عَنهُ عبد الله بن طَاوس وَابْن جريج وحَنْظَلَة بن أبي سُفْيَان فِي الْإِيمَان وَالْعمْرَة مَاتَ بعد عَطاء وَمَات عَطاء سنة خمس عشرَة وَيُقَال أَربع عشرَة وَمِائَة"
الهداية والإرشاد في معرفة أهل الثقة والسداد ، ج 2 ص 584، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن الحسين البخاري الكلاباذي أبو نصر ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الله الليثي

و این در حالی است که بخاری این راوی را در " الضعفاء الصغیر " آورده است :
" 288 - عكرمة بن خالد المخزومي قرشي منكر الحديث "
الضعفاء الصغير ، ص 91 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار الوعي - حلب - 1396 - ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود إبراهيم زايد .

(( نکته جالب در مورد این راوی چنین است که وی با لفظ " منکر الحدیث " مورد جرح بخاری قرار گرفته است و این لفظ بخاری از قوی ترین الفاظ جرح بخاری می باشد ))


ج- راویان ضعيف صحیح بخاری

ما در این قسمت به برخی از روات بخاری که توسط دیگر علمای رجالی تضعیف شده اند اشاره می کنیم .

[HIGHLIGHT=#ffff00]راوی ضعیف :  

 *** الاسم : أبى بن العباس بن سهل بن سعد الأنصارى الساعدى المدنى ( أخو عبد المهيمن بن العباس )  الطبقة : 7 : من كبار أتباع التابعين   روى له : خ ت ق ( البخاري - الترمذي - ابن ماجه )  رتبته عند ابن حجر :
فيه ضعف
  رتبته عند الذهبي : ضعفوه ، قال أحمد : منكر الحديث ، قال يحيى بن معين : ضعيف ، و قد احتج البخارى به   قال المزي في تهذيب الكمال :   قال أبو بشر الدولابى : ليس بالقوى .   و كذا قال النسائى .   و قال أحمد بن حنبل : منكر الحديث .   و قال يحيى بن معين : ضعيف .   و قال العقيلى : له أحاديث لا يتابع على شىء منها .   قال الحافظ في تهذيب التهذيب :  فى كتاب محمد بن عمرو الدولابى : قال البخارى : ليس بالقوى .        [HIGHLIGHT=#ffff00]راوی کذاب:      *** الاسم : الحسن بن مدرك بن بشير السدوسى ، أبو على البصرى الطحان الحافظ  الطبقة : 11 : أوساط الآخذين عن تبع الأتباع   روى له : خ س ق ( البخاري - النسائي - ابن ماجه )  رتبته عند ابن حجر : لا بأس به ، و نسبه أبو داود إلى تلقين المشايخ   رتبته عند الذهبي : الحافظ ، وثق ، قال أبو داود : كذاب   قال المزي في تهذيب الكمال :  و قال أبو عبيد الآجرى : سمعت أبا داود يقول : الحسن بن مدرك كذاب ، كان يأخذ أحاديث فهد بن عوف ، فيلقنها على يحيى بن حماد        *** الاسم : عاصم بن على بن عاصم بن صهيب الواسطى ، أبو الحسين ، و يقال أبو الحسن ، القرشى ، التيمى مولاهم ، ( مولى قريبة بنت محمد )  الطبقة : 9 : من صغار أتباع التابعين   الوفاة : 221 هـ   روى له : خ ت ق ( البخاري - الترمذي - ابن ماجه )  رتبته عند ابن حجر : صدوق ربما وهم   رتبته عند الذهبي : ثقة مكثر ، لكن ضعفه ابن معين ، و أورد له ابن عدى أحاديث منكرة   قال المزي في تهذيب الكمال :   قال المفضل بن غسان الغلابى : سألت يحيى بن معين ، عن عاصم بن على ، فذمه و اتهمه .  و قال أبو أحمد بن عدى : سمعت محمد بن سعيد بن عبد الرحمن الحرانى يقول : سمعت عبيد الله بن محمد الفقيه يقول : سمعت يحيى بن معين ـ و ذكر عاصم بن على بن عاصم بن صهيب الواسطى ـ فقال : كذاب ابن كذاب .   و موارد مشابهی که نشان از عدم پایبندی بخاری بر نقل حدیث از افراد ثقه دارد زیاد است ، که از باب اختصار تنها به موارد بیان شده اکتفا می کنیم .  العبد الاحقر – مقداد العلوی  [External Link Removed for Guests] 
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
ارسال پست

بازگشت به “وهابیت”