ناگهان عمر با تازيانه به بازوي حضرت فاطمه (ع) زد !

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

ناگهان عمر با تازيانه به بازوي حضرت فاطمه (ع) زد !

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

متن ذیل ، ترجمه فارسی از کتاب سلیم بن قیس می باشد .


******************************



فراخواندن حضرت علي (ع) براي بيعت

عمر به ابوبكر گفت : چه مانعي دارد كسي را دنبال علي (ع) بفرستي تا با تو بيعت كند؟ پس به درستي كه علي (ع) و اين چهار نفر باقي مانده اند و بقيه با تو بيعت كرده اند.
ابوبكر بين آن دو نفر ، نرم خوتر و زيرك تر بود و ديگري خشن تر و جفا كارتر بود. ابوبكر به او گفت : چه كسي را دنبال او بفرستيم؟
عمر گفت : قنفذ را به سوي او مي فرستيم. او مردي خشن و پرخاشگر و و از آزاد شدگان است و او از طايفه بني عدي بن كعب است.



قنفذ

آن گاه آنان او را به همراه چند نفر فرستادند. آن ها به منزل علي (ع) رفتند و از حضرت اجازه ورود خواستند؛ اما حضرت به آن ها اجازه ندادند. آن ها نزد ابوبكر و عمر برگشتند ، آن ها در مسجد نشسته بودند و مردم در اطراف آن ها بودند ، پس گفتند : او به ما اجازه نداد.
عمر گفت : برويد! اگر اجاره داد وارد شويد و گرنه بدون اجازه او وارد خانه شويد.
آن ها به منزل اميرالمومنين آمدند و اجازه خواستند ، فاطمه زهرا (ع) به آن ها فرمود : بدون اجازه وارد خانه من نشويد ، آن گاه آنان برگشتند و قنفذ ملعون در آن جا ماند. آنان گفتند : فاطمه به ما چنين و چنان گفت و ما بدون اجازه وارد خانه او نشديم.




به آتش كشيدن خانه فاطمه (ع)

عمر عصباني شد و گفت : ما با زنان كاري نداريم. سپس به مردم امر كرد كه هيزم بياورند ، مردم نيز هيزم آوردند و عمر نيز هيزم ها را برداشت و در اطراف منزل علي (ع) و فاطمه (ع) و فرزندانش گذاشت ، سپس فرياد زد تا علي و فاطمه صداي او را بشنوند و گفت : اي علي! به خدا بايد از منزل بيرون بيايي و با خليفه پيامبر (ابوبكر) بيعت كني و گرنه خانه ات را به آتش مي كشم.
آن گاه حضرت فاطمه (ع) فرمودند : اي عمر! با ما چه كار داري؟
عمر گفت : در را باز كن و گرنه خانه ات را آتش مي زنم.
پس فرمودند : اي عمر! آيا از خداوند نمي ترسي كه وارد خانه من شوي؟
ولي عمر منصرف نشد و آتش خواست و در خانه اميرالمومنين را آتش زد ، سپس داخل خانه شد ، آن گاه حضرت فاطمه (ع) با او روبه رو شد و صدا زد : يا ابتاه يا رسول الله!
ناگهان شمشيرش را در حالي كه در قلاف بود به پهلوي فاطمه (ع) زد. آن حضرت فرياد كشيد : يا ابتاه!
ناگهان عمر با تازيانه به بازوي حضرت فاطمه (ع) زد. آن حضرت صدا زدند : يا رسول الله! ابوبكر و عمر با اهل بيت تو چه كردند!




حضرت علي (ع)
با عمر چه كرد؟


در همان لحظه علي (ع) آمد و گريبان عمر را گرفت و بر زمين انداخت و خواست او را هلاك كند؛ اما وصيت پيامبر(ص) را به ياد آورد و فرمود : اي پسر صهاك! قسم به كسي كه محمد (ص) را به نبوت برگزيد ، اگر كتابي از طرف خداوند نبود و عهدي كه پيامبر با من بسته است آن وقت متوجه مي شدي كه نمي تواني به خانه من داخل شوي.




[HIGHLIGHT=#ffff00]آن ها از اميرالمومنين علي (ع) 
[HIGHLIGHT=#ffff00] مي ترسيدند 


آن گاه عمر كسي را دنبال كمك فرستاد ، مردم آمدند و داخل خانه اميرالمومنين شدند ، اميرالمومنين نيز به دنبال شمشيرش رفت. قنفذ به طرف ابوبكر رفت و مي ترسيد علي (ع) با شمشيرش بيايد ، به درستي كه او ، علي (ع) و شدت شمشيرش را مي شناخت.



حمله به خانه اميرالمومنين علي (ع)


ابوبكر به قنفذ گفت : برگرد تا از خانه خارج نشود ، پس اگر امتناع كرد خانه اش را آتش بزن. قنفذ ملعون آمد و با اصحابش بدون اجازه به خانه اميرالمومنين علي (ع) حمله كرد. علي(ع) رفت سراغ شمشيرش ، پس آنان در اين كار از او سبقت گرفتند و چند نفر از آن ها برسرش ريختند و بعضي از آن ها شمشير به دست گرفتند و طناب بر گردنش انداختند. حضرت زهرا(ع) جلوي در خانه بين علي و آنها ايستاد.

قنفذ ملعون با تازيانه ، به حضرت زهرا(ع) زد ، به گونه اي اثر آن در هنگام مرگ ، مانند دستبند روي دست او بود ، خداوند او را لعنت كند.

آن ها علي (ع) را به شدت مي كشيدند تا نزد ابوبكر رسيدند. عمر با شمشير بالاي سرش ايستاده بود و خالدبن وليد و ابوعبيده بن جراح و سالم بن مولي ابي حذيفه و معاذبن جبل و مغيره بن شعبه و اسيدبن حفير و بشيربن سعد و بقيه مردم در اطراف ابوبكر با اسلحه ايستاده بودند.




تازيانه قنفذ

قنفذ (لعنة الله) هنگامي كه حضرت فاطمه بين او و اميرالمومنين علي (ع) ايستاده بود با تازيانه به او ضربه زد. عمر گفته بود كه اگر فاطمه (ع) بين تو و بين او بود او را بزن. قنفذ او را به سمت در كشاند و در را محكم فشار داد ، پس يك استخوان از پهلويش شكست و جنين او سقط شد و اين درد با او بود تا به شهادت رسيد.
هنگامي كه علي (ع) را نزد ابوبكر آوردند ، عمر با لحن بدي گفت : بيعت كن و اين چيزهاي بيهوده و باطل را رها كن.


****************************

ترجمه فارسی این کتاب را دانلود نمایید .

"[External Link Removed for Guests]"


یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: ناگهان عمر با تازيانه به بازوي حضرت فاطمه (ع) زد !

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم برادرمحترم ،مطلبی را ازکتاب سلیم بن قیس نقل کردید،چندنکته را دررابطه باسند ومتن این کتاب متذکر میشوم امیداست که مقبول درگاه حق تعالی وحضرات معصومین ع قرارگیرد.
اولا: این کتاب سلیم بن قیس ازنظرسند ضعیف وبی اعتباربوده ودر متن کتاب نیزراست ودروغ باهم آورده شده وقاطی میباشد.
1-شیخ مفید عالم بزرگ شیعه درباره این کتاب مینویسد " أن هذا الكتاب غير موثوق به، ولا يجوز العمل على أكثره، وقد حصل فيه تخليط وتدليس، فينبغي للمتدين أن يجتنب العمل بكل ما فيه"
کتاب سلیم بن قیس قابل اعتمادنیست ودرآن (راست ودروغ) قاطی شده ودست کاری گردیده ،پس سزاواراست برای افرادمتدین ودیندار که اجتناب کنندازعمل به هرچه درآن است.(قاموس الرجال ج5/ص232)
2--راوی این کتاب ازسلیم بن قیس أبان بن ابی عیاش است که کذاب ودروغگو بوده است.
3-علامه امینی ابان بن ابی عیاش راجزءکذابین ذکرنموده و آورده است (الغدیرج5/ص209)
4-آیه ا...خوئی میگوید"طریق شیخ طوسی به کتاب سلیم بن قیس به هردوسندش ضعیف وبی اعتباراست".(معجم الرجال ص227)
5-عالم بزرگوارشیعه شیخ طوسی میفرماید"ابان بن ابی عیاش تابعی ضعیف" اوتابعی است وضعیف وبی اعتبارمیباشد.(رجال الشیخ ص106رقم36).
ثانیا:درکتاب سلیم بن قیس میگوید"قرآن تحریف شده ومقداری ازآن ازبین رفته است"(اسرارآل محمدص 83و212)
آیا هیچ مسمان باایمان وفهمیده وعاقل این سخن راقبول میکند؟هرگز ،
ثالثا:به نقل ازعلی ع مینویسد"حوض کوثر دردنیاست" (اسرارآل محمدص15)
رابعا :دراین کتاب ائمه را سیزده نفرنوشته است!!!! ،علی ع ودوازده نفرجانشین وفرزندانش(اسرارآل محمدص 64و238)
وبسیاری از مطالب باطل دیگرکه دراین کتاب ذکرشده است.
امیداست ازاین تذکرات ناراحت نشده وهمگی جویای حق و حقیقت باشیم
موفق باشید والسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
Iron
Iron
پست: 378
تاریخ عضویت: جمعه ۱ بهمن ۱۳۸۹, ۴:۴۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 906 بار
سپاس‌های دریافتی: 413 بار

Re: ناگهان عمر با تازيانه به بازوي حضرت فاطمه (ع) زد !

پست توسط ع ل ی »

با سلام
چه جناب سليم بن قيص(ره) سند كتابش معتبر باشه و چه نباشه
حقير ميگويم خدا لعنتت كنه عمربن خطاب ملعون كه به مادرم جسارت كردي
اللهم عجل لوليك الفرج
يا فاطمه الزهرا (س)
التماس دعا
حقير" العبد العاصي سيد علي
[HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#ff0000]الحمدلله الذي جعل كمال دينه و تمام نعمته بولايه اميرالمومنين    
[HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050] 
[HIGHLIGHT=#92d050] 
 [HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#ff0000] حضرت علي ابن ابيطالب عليه السلام
 


 
Bronze
Bronze
پست: 280
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶, ۳:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 303 بار
سپاس‌های دریافتی: 794 بار

Re: ناگهان عمر با تازيانه به بازوي حضرت فاطمه (ع) زد !

پست توسط amoonaser »

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شم

جناب احمد عزیز

از شما انتظار نداشتم که به همین راحتی در کتاب سلیم بن قیس ( که بنابر کلام مرحوم نعمانی از اصول می باشد ) خدشه نمایید ....

نمی دانم آیا مقدمه آقای انصاری بر این کتاب را مطالعه کرده اید یا خیر !!!! شاید اگر 1 بار مطالعه می کردید اصلا چنین سخنانی بیان نمی فرمودید ....

بحث 13 امام و این شبهات را علمای اعلام جواب داده اند ....

و همچنین در باب دبگر مطالبی که به زعم شما شبهه بر این کتاب می باشد !!!!

ان شاء الله در فرصتی مقتضی به مطالب شما پاسخ خواهم داد .....


البته متن بالا را می توان با استفاده از دیگر روایات اهل بیت علیهم السلام تقویت نمود ....

در این ایام از شما و همه دوستان و اساتید التماس دعا دارم

موفق باشید

یا علی ع
جدا شده از خدا

جدا شده از رسول

جدا شده از کتاب

[COLOR=Blue]هر که ز حیدر جداست
 
Advance Member
Advance Member
پست: 214
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72 بار
سپاس‌های دریافتی: 227 بار

Re: ناگهان عمر با تازيانه به بازوي حضرت فاطمه (ع) زد !

پست توسط sh.ahmad »

سلام علیکم ،برادرمحترم چندنکته دررابطه بامقاله فوق
1-نوشتید:"از شما انتظار نداشتم که دراین کتاب خدشه نمایید"
پاسخ:شمادقت نکردید،نه تنها حقیربلکه علمای بزرگ شیعه دراین کتاب خدشه کرده وآنراتحریف شده میدانند.
2-گفتید:"نمی دانم آیا مقدمه آقای انصاری بر این کتاب را مطالعه کرده اید یا خیر" .
پاسخ:بله آنرادیده ومطالعه کرده ام ،
اولا:آقای انصاری بعضی از ایرادات فوق را اصلا مطرح نکرده است.
ثانیا:این بزرگان که درمقاله فوق نامشان ومطالب وایرادشان رادرباره کتاب سلیم نوشتم استادآقای انصاری به حساب می آیندومتخصص درعلم رجال وحدیث هستند،عجیب است که شما به فرمایش آنها وایرادات توجه نمیکنید.
ثالثا:پیشنهاد میکنم اگردرسخن ومطلب خوداصراردارید،اول سند این کتاب رابه بحث گذاشته وبعد درباره متن آن صحبت کنیم.
رابعا:مختصر ومفیدبنویسید.
موفق باشیدوالسلام.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة رسولک (ص) وامیرالمؤمنین واولاده الطیبین الطاهرین المعصومین (ع)
ارسال پست

بازگشت به “فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)”