مادر چرا چشمات یکی اشک و یکی خون
هر وقت نگاهت میکنم هستی پریشون
چی به روزت اومده مادر
افتادی اینجوری تو بستر
ای ضربان قلب حیدر
لبخند رو لبهات تلخه و سرده
نگو کهرفتن علاج درده
الهی زینت دورت بگرده
اشکات و پاک از گونه نکردی
موهامو مادر شونه نکردی
چند روزه کار خونه نکردی
مادر مرو مادر مرو مادر
مادر مرو مادر مرو مادر
مادر مرو مادر مرو مادر
مادر مرو مادر مرو مادر
مادر مرو مادر مرو مادر
هم سیلی خوردی ، هم لگد زدن به پهلوت
صورتتم کبودِ مثل دست و بازوت
زخمی شده همه وجودت ، آتیش زدنت به تاروپودت ، فدای صورت کبودت
خونه حصار قافله بوده ، خیلی شلوغ و ولوله بوده ، خدایا مادر حامله بوده
اینجا نبردن بویی زاحساس ، پنجه کشیدن به صورت یاس ، وقت جسارت کاش بودی عباس
مادر مرو مرو مادر
حال تو میبره منو خرابه ی شام
رقیه انگاری گرفته از تو الهام
شبیه تو پهلوش شکسته
قنوت مگییره با دست خسته
همه وجودش به خون نشسته
گوشواره هاشو بردند به غارت
خیلی کتک خورد تو اون اسارت
به دختر تو میشه جسارت
با لب پاره از چوب خیزر
بزم شراب و دختر حیدر
سر حسین بریده حنجر
مادر مرو مادر مرو مادر
مادر مرو مادر مرو مادر
مادر مرو مادر مرو مادر
مادر مرو مادر مرو مادر