بسم رب الحسین
نگارنده : امام صادق (ع)
قال الصّادق عليه السّلام: المنافق قد رضى ببعده عن رحمة الله تعالى، لأنّه يأتي بأعماله الظّاهرة شبيها بالشّريعة، و هو لاه لاغ باغ بالقلب عن حقّها، مستهزئ فيه. امام صادق عليه السّلام مىفرمايد كه: منافق گويا با خداى خود يك رو كرده است و راضى شده است به دورى از رحمت وى، چرا كه او عملهاى ظاهرى ريائى را به صورت عمل شرعي مىكند، و عملهاى شرعي كه از خدا و پيغمبر متلقّى شده است و در غايت عزّت و رفعت است، بازيچه انگاشته به طريق استهزا و سخريّه با او سلوك مىنمايد. و صورت عملى كه از سيرت عارى است، از او صادر مىشود و ظاهرى كه از باطن خالى است از او به ظهور مىرسد. و از اين غافل است كه اين نحو سلوك، با شارع و شرع، موجب انهدام دين است و حرمان از رحمت و وصول به سجّين. و علامة النّفاق قلّة المبالاة بالكذب، و الخيانة و الوقاحة، و الدّعوى بلا معنى، و سخنة العين، و السّفه، و قلّة الحياء، و استصغار المعاصي، و استيضاع ارباب الدّين، و استخفاف المصائب في الدّين، و الكبر و حبّ المدح و الحسد، و استيثار الدّنيا على الآخرة، و الشّرّ على الخير، و الحثّ على النّميمة، و حبّ اللّهو، و معونة اهل الفسق و البغي، و التّخلّف عنالخيرات، و تنقّص أهلها، و استحسان ما يفعله من سوء، و استقباح ما يفعله غيره من حسن، و امثال ذلك كثيرة. فرمايد كه: نشانه نفاق چند چيز است: باكنداشتن از دروغ گفتن. خيانت كردن در مال مسلمانان، چرا كه هر كه دروغ مىگويد و خيانت مىكند در مال مسلمانان، ايمانش ضعيف است، و اعتقادش به خدا و پيغمبر و «بما جاء به»، ناقص. از حيا و آزرم خالى بودن و از هر چه گويد و شنود باك نداشتن، اين نيز از امارات نفاق است، چرا كه اهتمام به شرع و شارع، لازم دارد حيا و آزرم را. با وجود بى كمالى، دعوى كمال كردن، و بى كمال نفسانى و روحانى خود را دانا و كامل دانستن. تيز چشم بودن و به چشم تمام گشوده به كسى نگريستن و نگاه كردن. سفيه بودن و بى انديشه و تأمّل كارى كردن و رعايت أدب كسى نكردن. حيا كم داشتن، فرق ميان قلّت حيا و وقاحت، به شدّت و ضعف است، مرتبه سلب حيا و شدّت آن را وقاحت مىگويند، و مرتبه ضعيف او را كه في الحقيقة، مقدّمه وقاحت است كه رفته رفته به او مىرسد، قلّت حيا مىگويند. سهل شمردن معاصى و تقصير، و گناه سهل گرفتن. سهل گرفتن ارباب دين است، يعنى: ارباب علم و صلاح را سهل دانستن و تعظيم و توقير[External Link Removed for Guests] ايشان «كما ينبغي» بجا نياوردن. سهل شمردن مصيبتها و بلاها و قدر اينها را در آخرت عظيم ندانستن. كبر به خود راه دادن و خود را بزرگ دانستن. دوست داشتن كه مردم، مدح او كنند و در مجالس او را ستايش نمايند. حسود بودن و از ديگران حسد بردن. آرزو كردن زوال نعمتى است از كسى و عايد شدن آن نعمت به وى، امّا آرزوى نعمت غير بى زوال از او، غبطه است و مذموم نيست. اختيار كردن دنيا بر آخرت، و بدى را بر خوبى رجحان دادن. حريص بودن بر نمّامى و سخن چينى و مصدر فتنه و فساد شدن. دوست داشتن لهو و لعب، و به كارهاى بى فايده رغبت داشتن. اعانت كردن اهل فسق، و مدد و اعانت ايشان نمودن. از اهل خيرات نبودن، و اهل خيرات را بد داشتن و نخواستن كه كسى به كسى إحسان كند. نيك دانستن كار خود، هر چند در واقع بد باشد و بد دانستن كار غير، هر چند خوب باشد. و قد وصف الله المنافقين في غير موضع، فقال عزّ من قائل: و من النّاس من يعبد الله على حرف، فان اصابه خير اطمانّ به، و ان اصابته فتنة انقلب على وجهه، خسر الدّنيا و الآخرة، ذلك هو الخسران المبين. عالم در قرآن مجيد، صفت منافقان را بيان كرده است در چند موضع، يكى اين آيه است و مضمون او اين است كه: بعضى از آدميان عبادت مىكنند پروردگار خود را به وحدانيّت و يگانگى، بر طرفى و كنارهاى از آن، نه در وسط حقيقى، اين مثل است از براى عدم ثبات در دين، بدون سكون و طمأنينه در آن. كه كسى بر كناره لشكر ايستاده باشد و منتظر آن كه اگر فتح و ظفر ايشان را باشد، با اطمينان خاطر و دل آرميده در ميان آن لشكر در آيد و با ايشان در غنيمت دست يكى دارد و شريك ايشان گردد. و اگر قضيّه بر عكس اين نتيجه دهد، قرار بر فرار دهد و از ايشان بگريزد. پس اگر برسد او را خير و نيكوئى و صحّت و توانگرى، آرام گيرد بدين، و ثابت شود بر آن. و اگر برسد او را ابتلايى و آزمايشى، چون مرض و فقر و غير آن، برگردد بر روى خود. يعنى: از آن وجه كه متوجّه شده باشد كه كفر است، باز بر آن عود كند. مراد اين است كه مرتد شود و دين و اسلام را از دست بدهد. حسن نقل است كه مراد به «حرف» زبان است يعنى: به زبان اظهار عبادت خدا كنند و انقياد اسلام نمايند و به دل بر كفر خود راسخ باشند و اين جماعت زيانكارند در دنيا، و آن چه مدّعاى ايشان است در دنيا، از صحّت بدن و توانگرى محرومند، و زيانكارند در آخرت كه به سبب مرتدّ شدن، به عذاب ابدى گرفتار مىشوند و اين زيان هر دو سرا، زيانى است ظاهر و هويدا، چه زيانى از اين عظيمتر نيست كه كسى از عافيت دنيا محروم ماند و در آخرت به نكال[External Link Removed for Guests] و عذاب معذّب گردد. و قال عزّ من قائل ايضا في صفتهم: وَ من النَّاسِ من يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ. يُخادِعُونَ الله وَ الَّذِينَ آمَنُوا، وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ. في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ الله مَرَضاً[External Link Removed for Guests]. نيز در جاى ديگر از قرآن عزيز، در صفت منافقان فرموده است كه: بعضى از آدميان، كسانىاند كه مىگويند: ما ايمان داريم به خدا و روز قيامت، و حال آن كه ايشان نيستند صاحب ايمان و در دعواى ايمان، كاذبند و فريب مىدهند خداى را در اظهار اسلام با ابطان كفر و چون منافقان مىدانند كه خداى را فريب نتوان داد، چرا كه او عالم بر هر آشكار و نهان است، پس اين كلام بر وجه مجاز باشد نه حقيقت، و مراد آن كه معامله ايشان با خداى در اين عمل، همچون عمل كسانى است كه در صدد آن باشند كه غير خود را فريب دهند و فريب نمىدهند از روى حقيقت مگر خودشان را، چرا كه وبال اين عمل كه عذاب اليم و عقاب عظيم است، راجع نمىشود مگر به خودشان در دنيا و آخرت، و اين را نمىدانند. قال النّبيّ صلّى الله عليه و آله: المنافق من إذا وعد اخلف، و إذا فعل أفشى، و إذا قال كذب، و إذا ائتمن خان، و إذا رزق طاش، و إذا منع غاش. پيغمبر صلّى الله عليه و آله مىفرمايد كه: از جمله صفات منافق آن است كه، هر گاه وعده كند، مخالفت كند و هر گاه كارى كند فاش كند خواه بد و خواه خوب، چرا كه افشاى معصيت نيز معصيت است و موجب تضاعف عذاب است. آن كه هر گاه بگويد، دروغ گويد و هر گاه امانتى به او سپارند، خيانت كند و هر گاه وسعتى در او بهم رسد، به غير مصرف صرف كند و در هنگام تنگى، در پى غشّ و فريب مردم باشد. قال النّبيّ صلّى الله عليه و آله أيضا: من خالف سريرته علانيته، فهو منافق كائنا من كان، و حيث كان، و في اىّ زمان كان، و في اىّ رتبة كان. پيغمبر صلّى الله عليه و آله مىفرمايد كه: هر كه ظاهر او مخالف باطن باشد، پس او منافق است، هر كه باشد و هر جا كه باشد و هر زمان كه باشد. اين تعميمات، اشارت است بر دفع توهّم، كه كسى توهّم نكند كه صفت نفاق، مخصوص كفّار است و مخصوص است به زمان پيغمبر، چرا كه منافق كسى است كه ظاهر او موافق باطن نباشد، خواه در ازمنه سابقه، و خواه لاحقه، و خواه مسلمان و خواه كافر.[External Link Removed for Guests] منبع : شرح(ترجمه) مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى، انتشارات پيام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى پي نوشت:
[HR]
[External Link Removed for Guests] . شكوهمند كردن
[External Link Removed for Guests] . عقوبت
[External Link Removed for Guests] . سوره بقره- آيات10، 8
[External Link Removed for Guests] . شرح(ترجمه) مصباح الشريعة صص246-250
صفات منافق
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
-
- پست: 378
- تاریخ عضویت: جمعه ۱ بهمن ۱۳۸۹, ۴:۴۳ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 906 بار
- سپاسهای دریافتی: 413 بار
Re: صفات منافق
با سلام
اعضاي شوراي ملعونه سقيفه واجد شرايط اصول 19 گانه بالا بودند.
اللهم العن جبت والطاغوت
اللهم عجل لوليك الفرج
التماس دعا
يا علي(ع)
اعضاي شوراي ملعونه سقيفه واجد شرايط اصول 19 گانه بالا بودند.
اللهم العن جبت والطاغوت
اللهم عجل لوليك الفرج
التماس دعا
يا علي(ع)
[HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#ff0000]الحمدلله الذي جعل كمال دينه و تمام نعمته بولايه اميرالمومنين
[HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050]
[HIGHLIGHT=#92d050]
[HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#ff0000] حضرت علي ابن ابيطالب عليه السلام
[HIGHLIGHT=#ff0000][HIGHLIGHT=#92d050]
[HIGHLIGHT=#92d050]
[HIGHLIGHT=#92d050][HIGHLIGHT=#ff0000] حضرت علي ابن ابيطالب عليه السلام
-
- پست: 72
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۹:۲۳ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 138 بار
- سپاسهای دریافتی: 147 بار
Re: صفات منافق
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]لعن الله علی قاتلیک یا فاطمه
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]لعن الله علی قاتلیک یا فاطمه
اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَاکْحُلْ ناظِری بنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ