اخلاق در خطابه غدیر

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

اخلاق در خطابه غدیر

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

 اخلاق در خطابه غدیر
 
بر شمردن صفات الهی در بیانات اهل بیت عليهم السلام

درس اوّل : رنگ خدایی

« صبغة الله و من احسن من الله صبغه »

آیا تا به حال فکر کرده ایم که چرا خطابه ها و فرمایشات اهل بیت - علیهم السلام – و در رأس آنها پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - و حضرت صدیقه کبری - علیها السلام - با برشمردن صفاتی از خالق متعال آغاز می شود ؟

این نوع گویش حاصل دو پیام برای ما می باشد :

1- حمد الهی به واسطه برشمردن این صفات :

وقتی مخلوق صفات خالق را بر می شمرد و با پی بردن به صفات خالق عظمت او برای مخلوق متجلی می شود ، هر شنونده ای با شنیدن این صفات لب به تمجید خالق باز می کند و حمد خالق می گوید و لذا شروع با صفات

الهی یک نوع تذکر است از جانب اهلبیت - علیهم السلام – ( در رأس آن ها پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - ) که خالق دارای چنین صفاتی است که اوج این بلاغت و شیوایی را در خطابه غدیر می توان یافت ، که در فراز اول

حضرت محمد - صلی الله علیه و آله - پس از ذکر صفات الهی می فرمایند : « ذلکم الله ربکم »

ربّی که نعمت می دهد ، هدایت می کند پس مستحق شکر و حمد می باشد . تمام مخلوقات اعم از فرشتگان – نباتات – جمادات و حیوانات شکر خدا را به جای می آورند چون رب العالمین است و خدای جهانیان ( پروردگار

جهانیان ) پس شکر وظیفه ماست .

﴿ الذی استحق من کل من خلق .... ﴾

2- رنگ الهی گرفتن به واسطه ی برشمردن صفات او :

بعضی از صفات الهی از لحاظ لفظ با صفات مخلوق مشابه است مثلاً خدا علیم است مخلوق هم علیم است ، خدا قادر و رحیم است مخلوق هم می تواند علیم و قادر و .... باشد البته هیچ سنخیتی بین صفات الهی ( علیم ،

قدیر ، رئوف و ... ) با صفات بشری نیست ولی این الفاظ مشترکاً استفاده می شود . حال از تذکر این صفات چه درسی خواهیم آموخت ؟ باید اشاره کرد که با تذکر صفات الهی این مطلب برای انسان روشن می شود که :

خداوند علیم است : بشر نیز باید برای بهره گیری بهتر از سرمایه عمر و استفاده مطلوب از آن راه علم و دانش را فرا گیرد .

• خداوند رحیم است

خداوند دارای رحمت خاصی است ، ما نیز به خواص مهربان باشیم ، با همسر و فرزندان و والدین کمال رأفت و رحمت اسلامی را بکار بندیم .

• خداوند قادر است

ما نیز چنانچه بتوانیم از توانایی های خود در جهت رفع گرفتاری افراد جامعه استفاده کنیم و .... اینها یعنی : رنگ خدایی گرفتن و طی طریق الهی کردن و به دستورات او جامه عمل پوشاندن ما انسانها اگر بخواهیم متخلق به

اخلاق الله شویم باید این صفات را داشته باشیم .

اخلاق یعنی تخلق به اخلاق الله ، و حلقه روابط بین اعتقادات و احکام الهی است . البته باید گفت : بعضی از صفات فقط و فقط برای خداوند متعال « جلّ عزه » بکار می روند . و برای هیچ شخصی یا کس دیگر استفاده نمی شود

و منحصر در ذات اوست مثل :

رب ، الله ، حیّ و رحمان کاربرد این صفات در خطابه ها و سخنان بزرگان دینی ( اهلبیت - علیهم السلام - ) فقط به منظور تمجید می باشد .
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق در خطابه غدیر

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر     


درس دوم : چگونه نصیحت کنیم ؟

این نکته را بانوان خانه دار بهتر متوجه می شوند که :

یک کدبانو و بانوی خانه دار هنگامی که می خواهد از وسایل پاک کننده ( مثل وایتکس و غیره ) استفاده کند همواره آن را رقیق می کند ( کمی با آب مخلوط می کند ) و سپس برای سفید کردن البسه از آن استفاده می کند . چرا ؟

زیرا که می داند یک مایع سفید کننده و یا شوینده اگر به طور خالص استفاده شود ممکن است به لباس صدمه زده و تار و پود آن را از هم بگسلد ( از هم پاره کند )

نصیحت نیز چنین است . نصیحت به خودی خود تند و تیز و برای افراد غیر قابل تحمل است . افراد نسبت به شنیدن نصیحت عکس العمل منفی از خود نشان می دهند .     

حال اگر این نصیحت مقداری نرم و ملایم و لطیف و با شگرد خاصی عنوان شود نه تنها مخاطب آن را با کمال میل می پذیرد بلکه هدف از ارائه نصیحت نیز محقق می شود .

یکی از برترین تکنولوژی هایی که خطابه غدیر از آن بهره گرفته استفاده از تذکرات غیر مستقیم است . در خطابه تذکرات به دو دسته مستقیم و غیره مستقیم تقسیم می شوند .

1- تذکرات مستقیم به طور غیر واسطه سفارش و توصیه می کند :

« یا ایها الناس اتقواالله ، مردم تقوای الهی پیشه کنید . »

2- تذکرات غیر مستقیم – در این روش با استفاده از حلقه های روابط منظور خود را بیان می فرمایند : مثلاً در خطابه امام امیر المؤمنین – علیه السلام – را ، امام معرفی می کنند . پس چون حضرت علی - علیه السلام –

امام است پس ما باید مأموم این امام باشیم . و لازمه ی مأموم تبعیت از امام است .

این شیوه تذکر غیر مستقیم در اعمال نصایح و تذکّرات و هدایت افراد نقش مهم و اساسی دارد امروزه علم روانشناسی نیز این مطلب را اثبات کرده و در علوم نوین نیز این مطلب مطرح و مورد استفاده قرار می گیرد .

مثلاً علم روابط انسانی در مدیریت نوین امروزی حائز اهمیت است و به روابط افراد در محیط کار و رابطه مدیر با کارمندان اشاره دارد .

در درس های آینده تذکّرات مستقیم و غیر مستقیم را به صورت جزئی تر مورد بررسی قرار می دهیم .  
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق در خطابه غدیر

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

درس سوم : عمل رمز موفقیت ( سعادت ) یا عامل سعادت

این حدیث شریف منقول از قول پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - مورد تأیید همه فرق اسلام است که فرمودند :

« انی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی إن تمسکتم بهما لن تضلّوا بعدی ابدا »

پس اسلام دارای دو ثقل گرانبها است که یکی قرآن و دیگری عترت پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - است قرآن در بیان جامعی سه حلقه را برای سعادت و کامیابی بشر معرفی می کند :

1- حلقه اعتقادات 2- حلقه اخلاق 3- حلقه احکام عملیه یا احکام شرعی ( فقه )

عترت نیز که پیرو راستین بیان خداوند متعال ( قرآن ) می باشد این سه حلقه را به انسان ها گوشزد کرده اند .

نمونه آن بیان کامل و خالی از نقص خطابه غدیر است که پیامبر - صلی الله علیه و آله - در گفتار خود بیان می فرمایند :

1- حلقه اعتقادات 2- حلقه اخلاق 3- حلقه فقه

اخلاق حلقه واسط است . اصل اعتقادات اسلامی تنها در حکمت نظری خلاصه نمی شود بلکه ریشه و اساس آن حکمت عملی است چرا که امام صادق - علیه السلام – می فرمایند : تمام ایمان به عمل است .

پیامبر نیز در خطابه در فراز دوم پس از حمد الهی می فرمایند :

« و اقر له علی نفسی بالعبودیه و اشهد له بالربوبیه . »

چرا که به مردم نشان دهد ارتباط بین عبد و رب را که این رابطه به وسیله حلقه عبودیت به هم متصل می باشد . چرا که اگر انسان عبد بادش ، عجز و فقر را به خود در می یابد . عبودیت مقدمه پرواز است ( اشهد أن محمد

عبده و رسوله
) پیامبر ابتدا عبد شد سپس رسول الله گردید . لذا آن اعتقادی مفید فایده می باشد که زمینه اعتقاد عملی را فراهم آورد و آن اخلاقی مفید است که مقدمه اخلاق عملی باشد و در متن احکام عملی ( فقه )

بدون عمل به آن ها دانستن بی فایده است . پس هر سه حلقه به اسلام حالت عملی پیدا می کند و باید این سه حلقه به صورت عملیاتی در اجتماع پیاده شود . اینجا لزوم تبلیغ بیشتر مشخص می شود . چرا که اهمیت تبلیغ

در آن است که مبلغ پس از ارائه اعتقادات و مفاهیم نظری ، این اعتقادات و مفاهیم را به صورت کاربردی در اجتماع پیاده کند .

پس آن دسته از افراد که اعتقادات و اخلاق و احکام را در حالت قبلی و زبانی محدود می کنند در حقیقت از اسلام پوسته ای را گرفته و به کنه و مغز آن نرسیده اند چرا که امام علی - علیه السلام – در این حدیث شریف مراحل

اسلام را به شیوه ای زیبا بیان فرموده اند :

« السلام هو التسلیم و التسلیم هو التصدیق و التصدیق هو الاداء و الاداء هو العمل ....

یعنی اینکه الاسلام هو العمل پس باید اخلاق و اعتقادات و احکام به فرمایش حضرت عملیاتی شود تا مایع سعادت فردی و جمعی ما شود تا راه نجات را دریابیم . »
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق در خطابه غدیر

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

درس چهارم : رابطه علم با تقوا

در دروس قبلی اشاره شد که پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - در خطابه غدیر تذکراتی را به صورت مستقیم و غیر مستقیم مطرح فرمودند که در صفات غیر مستقیم با اشاره به صفات برجسته امیر المؤمنین -علیه السلام-

نتیجه می گیرند که چون ایشان امام هستند شما مأموم ، پس باید از امامتان در نکات اخلاقی پیروی و تبعیت کنید . یکی از برجسته ترین این تذکرات رابطه تقوا با علم است در جایی که می فرمایند :

« و کل علم علمت فقد احصیته فی امام المتقین ، هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند در جان من نوشته و من تمامی آن را در جان علی امام پرهیزگاران ضبط کرده ام ( دانشی نبوده مگر اینکه به علی آموخته ام ) . »

در این امیر المومنین با دو صفت معرفی شده اند یکی علم دیگری تقوا .

رابطه علم و تقوا نیز در سوره بقره آیه 282 عنوان شده است :

﴿ واتقوا الله و یعلمکم الله ، اگر تقوا پیشه کنید خدا شما را آموزش می دهد . ﴾

پس : تقوا زمینه علم است و علم مقدمه تقوا است چرا که خداوند در جایی دیگر در قرآن مجید می فرماید :

﴿ انما یخشی الله من عباده العلماءِ ﴾ همانا فقط بندگان عالم از خداوند می ترسند .

پس دانش سبب خداترسی است . پس با یک نتیجه گیری منطقی با این دو آیه مشخص است که تقوا باعث نشو و نمای علم و علم نیز زمینه خداترسی است . پس این رابطه رابطه ی دو طرفی است .

علم باعث ایجاد تقوی و تقوی زمینه علم بیشتر است .

هر چه علم بیشتر تقوا قوی تر ، و هرچه تقوای ما قوی تر و مستحکم تر و عالی تر ا. علمی که منتهی به تقوا و تقوای که منتهی به علم شوند به خداشناسی و پیغمبر شناسی خلاصه می شوند علمی که خدا ترسی می آورد

علمی است که به تقوا منتهی می شود و علمی است که به خداشناسی منتهی و به تذکر به قیامت منتهی می شود . علمی که وارد جرگه ی خداشناسی نشود هیچ وقت تقوا نمی آورد .

پیامبر در خطابه می فرمایند : تمام علوم را به امام متقین دادم . پس چون امام متقین بود یعنی سر سلسله ی همه متقیان بود ، من تمام علوم را به او دادم . چرا که تقوای زیاد او تحمل درک تمام علوم را به او داده بود .

لذا نزول قرآن در شب قدر به صورت یک لحظه بود چرا که قرآن در .... معادل لقب نورانی پیامبر قرار گرفت و چون آن زمینه قبلی برای پیامبر فراهم بود ( تقوای شدید الهی ) خداوند توانست تمام قرآن را در یک لحظه بر قلب نازنین او

نازل فرماید . مطلب بالاتر این که :

پیامبر - صلی الله علیه و آله - در خطابه می فرمایند :

« من تمام علوم را در امیر المومنین - علیه السلام – احصاء کردم . »

احصاء یعنی شمردن و دانه دانه تحویل دادن .

یعنی حضرت علی - علیه السلام – تنها فرمول ها را بلد نیستند بلکه به ریزه کاری های علوم نیز آگاهند .

اینجاست که به این حقیقت پی می بریم که تنها وجودی که جرأت داشتند که این مطلب را عنوان کنند ، فقط شخص شریف ایشان است که فرمودند :

« سَلونی قبل أن تفقدونی ..........

تا مرا از دست نداده اید از من سوال کنید ( و مجهولات خود را با وجود من به معلوم مبدل کنید ) که به خدا والله من به راه های آسمان از طرق زمین آگاه ترم ....... »

چرا که علم او علمی بود که از طریق پیامبر - صلی الله علیه و آله - به صورت ریز به ریز در ایشان احصاء شده بود که خطابه غدیر به ظرافت این مطلب را عنوان می کنند .

نتیجه :

اگر امیرالمومنین امام المتقین است پس باید از او پیروی شود تذکر غیر مستقیم پیامبر - صلی الله علیه و آله - این است که اگر می خواهی در چتر و حمایت امامت و ولایت باشی ، باید در زمره با تقوایان باشی چون او امام المتقین است .


تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق در خطابه غدیر

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

درس پنجم : امام ، هدایتگر عامل

گفته شد که پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - در اجتماع 70 – 130 هزار نفری غدیر خلیفه و جانشین خود را به عنوان سمبل – الگو و اصطلاحاً امام معرفی می فرمایند .

چرا که امام به معنی تراز است که ناصافی ها را نشان می دهد . در یکی از فرازهای خطابه صفحه 72 جمله جالبی وجود دارد :

« فهو الذی یهدی الی الحق و یعمل به و یزهق الباطل و ینهی عنه »

پیامبر در این قسمت هم حق و هم باطل را مورد تأکید قرار می دهند .

در این عبارت این جملات را نتیجه می شود که علی - علیه السلام – مجسمه ی صراط المستقیم است و یک راه بیشتر نیست و کوتاه ترین و ..... راه است . صد در صد حق و باطل مورد شناسایی حضرت است.

شناخت حق و باطل خود از عمل کردن آن مهمتر است زیرا اگر کسی حق و باطل را نشناسد چگونه می خواهد به آن ها عمل کند . پس نتیجه می گیریم شناخت حق و باطل از طریق شناخت امام است .

« من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة »

پس ، اگر کسی امامش را بشناسد یعنی حق را شناخته . امام حق است و بعد از آن باطل .

« فإذا بعد الحق ان الضلال ( بعد از حق جز گمراهی نیست ) »

هنگامی که امام شناخته شد ( یعنی حق شناخته شد ) پس باید به آن عمل کرد ( دستورات امام ) و پس از شناخت باطل ، باید از آن دوری گزید . امام هم حق را می شناسد و اول عامل است و هم باطل را

می شناسد و اول از آن است .

نتیجه :

پیامبر با این تذکر غیر مستقیم این مطلب را عنوان کردند که ابتدا حق را باید شناخت ( امام ) به دستورات او عمل کرد و باطل را نیز شناخته و از او دور می کنیم و همواره این صفت حق شناسی را و عمل به آن را

سر لوحه ی خود قرار داده که حق را بشناسیم و به آن عمل کنیم و پس از شناخت باطل از آن دوری می کنیم .


تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق در خطابه غدیر

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

درس ششم : خوف و رجاء

پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله -در خطابه غدیر پس از حمد الهی ، ابراز بندگی و اطاعت از او، بطور غیر مستقیم نحوه بندگی را به مردم آموزش میدهند . در آنجا که می فرماید :

" الحمد لله رب العالمین ، الَّذِي اسْتَحَقَّ مِنْ كُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ يَشْكُرَهُ وَ يَحْمَدَهُ أَحْمَدُهُ عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الشِدَّةِ وَ الرَّخَاءِ ... أَسْمَعُ أَمْرَهُ وَ أُطِيع‏ ".


فرمان خدا را می شنوم و پیروی و اطاعت میکنم. "وَ أُبَادِرُ إِلَى كُلِّ مَا يَرْضَاه‏". می دوم و پیشی میگیرم برای رسیدن بآنچه که مورد رضایت خداست. " وَ أَسْتَسْلِمُ لِقَضَائِه‏". و خودم را تسلیم و در اختیار حکم خدا قرار میدهم .

چرا پیامبر فرمان خدا را شنیده و تسلیم او امر اوست ؟ به خاطر آنکه : " رَغْبَةً فِي طَاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِه‏". به خاطر میل شدیدی که به اطاعت خدا دادم و بخاطر ترس از عقوبتش .

حال این سئوال برای ما مطرح است که چطور پیامبر ، اینچنین در مقابل خدا احساس بندگی و تذلل می نماید و با وجود این شرایط برای پیامبر ، وظیفه ما در مقابل خداوند چیست ؟

پیامبری که مقام عصمت کبری دارد و اشرف مخلوقات است ، می ترسد ولی ما! در حقیقت پیامبر با بیان این عبارات ، قصد دارند تا مستمعین را با وظائف خود آگاه کنند . پیامبر با این که معصوم و اول شخص عالم خلقت است ،

به بندگی خداوند اعتراف و افتخار می کند و در مقابل خداوند (اگر خدا عدد فرض شود) خود را صفر میداند . پس ،از عقوبت او می هراسد و به رحمت او امیدوار است .در حقییقت پیامبر با 2 بال اخلاقی خوف ورجاء حرکت می کند.

همواره نوری از امید و نوری از ترس در دل او وجود دارد، زیرا "لِأَنَّهُ اللَّهُ الَّذِي لَا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لَا يُخَاف جَوْرُهُ ". او خدایی است که هیچکس از مکرش در امان نیست ، که مکر او برای عدالتش می باشد ومکر افراد بر اساس

دروغ و بی عدالتی است و ضمن اینکه ازحیله خدا در امان نیستم ولی از وجودش نمی هراسم ، زیرا خدا جوروتنم ندارد و از مکر خدا بخاطر شدت عدالتش بیمناکم .

پس پیامبراکرم – صلی الله علیه و آله وسلم- با وجود اینکه اشرف مخلوقات است، فرمان خدا را می شنود ، اطاعت کرده و تسلیم می شود، زیرا می خواهد خدا را اطاعت کرده و از عقوبت او می هراسد . علت ترس از عقوبت

خدا را نیز عدم ایمنی از حیله خدا می داند ، که آن حیله فونداسیونی از شدت عدالت خدا دارد .

" وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرين‏ " (آل عمران : 54 ) خدا بالاترین حیله گران است . مانند کسانی که نقشه های شوم برای انداء و اذیت دیگران ریخته و خداوند تمام نقشه های آنها را نقش بر آب می کند و تمام آنها را از بین می برد .

این مطلب را باید هموراه توجه داشت ؛آنچه موجب خدا ترسی می شود ، مکتب اهلبیت و پناه به قرآن و روایات است .والا خواندن قواعد فلسفی و عرفانهای بشری موجب خدا بر کسی و تعالی بشر نمی شود .
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق در خطابه غدیر

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 



درس هفتم : عبودیت


یکی از فرازهای بسیار پر معنا در خطابه غدیر این عبارت است " َ أُقِرُّ لَهُ عَلَى نَفْسِي بِالْعُبُودِيَّة". من به عبودیت خداوند اقرار و اعتراف می کنم و با فریاد رسا بندگی خود را اعلام می کنم .

در مقابل عبودیت خداوند ، ربویت خدا است. هر قدر انسان احساس بیشتری در عبودیت داشته باشد ،احساس روبوبیتش نیز افزایش می یابد ." العبوديّة جوهرة كنهها الرّبوبيّة"(مصباح الشریعه:597 ).

عبودیت گوهری است که تارو پودش ربوبیت است . این ربوبیت هم دارای دومعنا است . یکی اینکه وقتی انسان عبد شد ، رب دیگر مخلوقات می شود ( ولایت در تکوین ) . هر چقدر ما عبد خدا باشیم ، در واقع

اراده و مشیت و نگاه و تصمیم و همه اینها را از دست می دهیم و در اراده و مشیت خداوند فانی میشویم، پس تصمیمی که بر جان ما حکومت می کند ، تصمیم خداوند است .لذا ما هم می توانیم بر اطراف

حکومت کنیم ، که این حکومت بر اطراف براساس و توسط حکومت خدا برسانند .

" العبوديّة جوهرة كنهها الرّبوبيّة " دو معنی از آن قابل استخراج است :

یکی – ربوبیت خدا بر ما که منجر به وجدان خدا و در نهایت وجدان فقر خود ما خواهد شد. هر چقدر خودمان را بیش وجدان کنیم و فقر خود را دریابیم ، خدا را بیشتر وجدان می کنیم . این که می گویند

" مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏ " (بحار الانوار2 : 32 )، بخاطر همین مطلب است . اینکه در حالت رکوع" سبحان ربی العظیم و بحمده " می گوئیم ، وجودمان را نصف می کنیم و کوچکتر از حالت ایستاده

در می یابیم . و در هنگامیکه همه چیزمان را فدا کردیم و در وجود او فانی نمودیم خدا را اعلی و بزرگتر می یابیم " سبحان ربی الاعلی و بحمده " ذکر سجده است .

در اینجا پیامبر می فرماید : " أُقِرُّ لَهُ عَلَى نَفْسِي بِالْعُبُودِيَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّة ‏ ‏ "

اقرار به بندگی خدا و شهادت به ربوبیت خدا می دهند . شهادت بالاتر از اقرار است ، زیرا شهود یک مرتبه بالای علم است . من در را می بینم ولی شهود می کنم . الان مثلا درد دندانم را شهود می کنم .

شهود یعنی علمی که عالم و معلوم با همه یک نوع اتحادی پیدا می کنند . اتحادی که تمام معلوم پیش عالم حاضر میشود (اصطلاح فلسفی ) . ما همواره در شهود خود ، همه معلوم ، نزد عالم حاضر

نمی شود مثلا در شهود نیز ، فقط ظاهرش سمس می شود ولی در شهود خود همه وجود ما ، نزد خود ما حاضر است . در شهود خودم ، رافت خودم و شخصیت خودم را در می یابم . یعنی شهود می کنم

خودم را به تمام معنا .به این نوع علم ، در حقیقت علم حضوری گفته میشود . با این اوصاف باید توجه کرد که پیامبر با بیان این عبارت به مقام رفیعی از خود را بیان کرده اند ، که هر ذهنی از درک آن عاجز و

ناتوان است :

" وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّة ‏"
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: اخلاق در خطابه غدیر

پست توسط مائده آسمانی »

 تصویر 

درس هشتم: عدم ابلاغ ولایت ، عذابی کوبنده


در خطابه غدیر پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله وسلم- پس از اقرار به ربوبیت خداوند و شهادت به ربوبیت او ، پرده از وظیفه سنگین برمی دارد . وظیفه ای که چنانچه در ابلاغ و اعلام آن از جانب پیامبر کوتاهی می شود ، عذاب

کوبنده ای به پیامبر برسد و آن وظیفه اعلام ولایت و سرپرستی امیرمومنان ،علی بن ابیطالب- علیه السلام- می باشد. " َ أُؤَدِّي مَا أَوْحَى إِلَي‏" و" فَتَحُلَّ بِي مِنْهُ قَارِعَةٌ لَا يَدْفَعُهَا عَنِّي أَحَدٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُه‏ "

"چنانچه وحی الهی را انجام ندهم ، بیم دارم که عذاب زیرورو کننده ای بر من وارد شود.

عذابی که کسی را یارای آن نیست که آن عذاب را از من دفع کند.شفاعت کسی نیز پذیرفته نیست .پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم- با بیان این مطالب ، نکته ظریفی را به مخاطبان بیان می کنند و آن نکته این است که:

من پیامبر ،که اشرف مخلوقات هستم و پیغمبر شما و مقام عظمی و کبری دارم ، از اینکه فرمان خدا را در مورد امیرالمومنین ابلاغ نکنم ترس و هراس دارم . حال شما که پای صحبت من هستید و باید مقابل و اجرا کننده این فرمان

باشید و در واقع مخاطب این پیام عظیم الهی هستید. در صورت عدم تبعیت و اطاعت از این فرمان ، چگونه می خواهید از عذاب الهی رهایی یابید و یا چه شفیعی را می خواهید به درگاه الهی واسطه قرار دهید؟

تذکر مهم :

آیه قرآن اشاره به این مطلب دارد که در صورت عدم ابلاغ ولایت امیرمومنان -علیه السلام- ، رسالت پیامبر زیر سئوال می رود و تمام زحمات 23 ساله او به هدر می رود . اینجا ست که ما در بحث اعتقادات نیز عنوان می کنیم که هر

کسی که ولایت امیرمومنان –علیه السلام - را قبول نکند ، اعمالش پذیرفته نیست و تمام اعمالش متوقف بر این امر است و این کلید است " ومانودی احد ... ولایته " واعمالش " هَباءً مَنْثُورا " (فرقان : 23 ) می شود .

پس : همانطور که پیامبر با آن عظمت و گارانتی ، اگر امر الهی را درمورد امیرالمومنین -علیه السلام - بانجام نرساند، رسالتش زیر سئوال می رود. ما که در مقابل پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله وسلم - صفر در مقابل عدد

هستیم ، در صورت عدم قبول این فرمان الهی چه جایگاهی خواهیم داشت ؟ که طبعا اعمال ما نیز هبط و هدر خواهد شد.
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “خطابه غدیر”