شرح فرازهايي از زيارت عاشورا

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 178
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۶ آبان ۱۳۸۹, ۷:۱۳ ق.ظ
محل اقامت: ای کاش نجف
سپاس‌های ارسالی: 190 بار
سپاس‌های دریافتی: 385 بار
تماس:

شرح فرازهايي از زيارت عاشورا

پست توسط mamashli110 »

 به نام خداوند بخشاينده مهربان  
   
 یک مدینه دشمن (لعنت الله علیه) و یک خانه بی فاطمه ( سلام الله علیها )  
 

در اين مقاله بر آنيم كه شرحي مختصر از بخش هاي ابتدائي زيارت عاشورا را به شما تقديم كنيم . 
   
 " السَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبْدِاللَّهِ "السلام علیک به چه معناست ؟ 
   
  مسلمانان از زمان نزول قرآن، سلام ، سلام علیک ، السلام علیک و علیک السلام بوده است . ریشه این کلمه سَلَمَ (س- ل- م ) و به معنای رفاه و آسایش است .از این رو شهر بغداد را " دار السلام " نامیدند به علت اینکه رود دجله از آن می گذرد و همیشه پر آب است و از خشک شدن در رفاه و آسایش بوده و آبش هم طبع سالمی دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت وقتی می گوییم السلام علیک به این معنی است که رفاه و آسایش بر شما باد و از طرف من مشکلی برای شما نباشد.حال به عبارت دوم " یا اباعبدالله " می پردازیم ؛ در عرب سه نوع نامگذاری است : 
 ) اسم خاص : مانند مهدی ،علی ، محمد ، .... 
 ) لقب : در گذشته ار بدو تولد به امید اینکه بچه دارای فضایلي باشد لقب انتخاب می کردند که لقب " ابوعبدالله " را پیامبر صلي الله عليه وآله برای امام حسین عليه السلام انتخاب  
 .3) کنیه : وقتی پدری نام فرزند خود را مثلاٌ " احمد " انتخاب می کرد، پدر آن بچه را " ابو احمد " گویند ، اما اکثراٌ مقصود از کنیه معنای آن است ، برای درک صحیح به مثال زیر توجه فرمایید :- ابو ساعق در زبان عربي به معنای فالوده است ، کلمه ساعق به تنهایی به معنای گواراست ، در کل این کلمه به این معناست که در گوارایی به درجه بالایی رسیده است .پس معنای عبارت " اسلام علیک یا ابا عبدالله " این است که ای کسی که در اوج قله ی بندگی خدا هستی، از جانب من در آرامش باش. " اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَاللَّهِ و َابْنَ خِيَرَتِهِ "یکی از موارد بحث دقيق علمي بین علمای شیعه وسنی بر سرواژه " ابن رسول الله "است.آنها قبول نداردند که حسنین علیهما السلام فرزندان رسول خدا صلي الله عليه وآله هستند.می خواهند بگویند که اينان نوه های دختری هستند و " اسباطند " و " ابنا " نیستند." زیارت عاشورا " از نظرعلما واعتقاد آنان به استدلال کتاب " شفاء الصدور" ميرزا ابولفضل تهراني از نظر مستند بودن وقطعی الصدور بودن ومحکم بودن برابراست با متن قرآن،وفرق آن با قرآن اینست که قرآن اعجاز است ولی در زیارت عاشوراتحدی نیست لذا در واژه واژه کلمات بحث وجود دارد.در توضيح اثر الفاظ و حكمت چگونگي ظاهر عبارات ادعيه و عبادات ديگر اين نكته حائز اهميت است كه آن چیزی را که حجج الهي و معصومين از جانب خدا به ما می گویند را باید عمل کنیم و همان را بگوئیم نه این که چیز دیگری به آن اضافه کنیم و آن چیز را که از زبان معصوم آمده همان را بگوئیم . یعنی هر ذکری سر جای خودش است. مثلأ در نماز صبح امر شده که 2رکعت بخوانیم، حال اگر چندین رکعت بخوانیم به جایی نخواهیم رسید. اینها از نظر ظاهری تعبد است و از نظر باطن حرف دارد. چیدمان افعال عبارات، تمامش اثرات مخصوص خود را دارد. در اکثر روایات آمده که تعبیری که حضرت رسول صلي الله عليه وآله از حسنین عليهما السلام فرموده اند " اَبنایَ ،بُنَیَ " يعني 2 پسرما است. در توضيح رسول الله بايد گفت الله در برگيرنده " الرحمن، الرب، الحی، القیوم " مي باشد و تمام اسمائی که در زیر مجموعه ی اینهاست به " الله " باز می گردد. بالاترین صفت و مقام آخرین پیامبر، مقام رسالت است چرا که آخرین آیاتی که بر ایشان نازل شد آیه ی " یا ایها الرسول بلغ... " بوده كه بر مقام رسالت پيامبر تاكيد دارد. پس وقتی می گوئیم " یابن رسول الله " اشاره به نبوت دارد وخطاب به امام حسين عليه السلام مي گوييم پسری شما از شأن نبوت گرفته می شود آنهم از طرف خداوند"الله". چون "الله"تمام صفات را در زیرمجموعه ی خودش دارد. " اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ و َابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ "امیر المومنین كه لقب اختصاصي علي ابن ابي طالب است از جانب خداوند براي ايشان تعيين شده است یعنی فرمانروای ایمانیان . المومنین شامل ابراهیم خلیل ، موسی کلیم ، نوح نبي الله ، عیسی روح الله و از اول تا آخرین مؤمن است به جز پیامبر اسلام صلي الله عليه وآله. پس امير المؤمنين عليه السلام بر همه به جز پیامبر صلي الله عليه وآله ولایت دارد.معنای لغوی سیّدالوصیین،بزرگ اوصیااست .امیرالمومنین عليه السلام نسبت به تمام اوصیاء پیامبران پیشین سیّدالوصیین است.از اهل تسنن می پرسیم :آیا پیامبر اکرم صلي الله عليه وآله برای خودشان جانشینی مشخص فرمودند یانه؟مرحوم میرزا ابوالفضل تهرانی می فرماید:اگر بگویند ازکجا معلوم که پیامبر صلي الله عليه وآله وصی داشته تا بگوییم وصیّش علی عليه السلام است؟ در جواب می گوییم:اولاً از نتيجه گيري از سیره انبیاء: آیا پیامبری داشته ایم که وصی نداشته باشد وامت را به حال خودش رها کند وبرود؟ثانیاً برای چه خدا برای ما پیغمبر فرستاد؟ عقل ما حکم می کند که خدا باید پیغمبر بفرستد زیرا ما با خدایی که قبول داریم باید ارتباط داشته باشیم.نحوه ارتباط را پیامبران باید بگویند.به همان دلیلی که باید پیامبری باشد،جانشین پیامبر هم باید باشد.ثالثاً رجوع به روایات: میرزا ابوالفضل تهرانی روایاتی آورده همه از اهل تسنن دلیل بر اینکه پیامبر باید جانشین داشته باشد و جانشینی امير المؤمنين عليه السلام را با واژه وصایت آورده اند.برخي می پرسند آیا اصلاً علی عليه السلام وصی است که سید الوصیین باشد؟برای اثبات ادعای خود از کتب اهل تسنن شاهد بیاورید.میگوییم برای اثبات عقیده خودمان (شیعه) که نباید از کتب سنی ها دلیل بیاورم اما دلیل شیعه را با روایات کتب اهل تسنن تقویت می کنیم:حدیث اول:در کتاب العقد الفرید:رسول خدا صلي الله عليه وآله در حق علی عليه السلام فرمود: ”انت منی بمنزله هارون من موسی” يعني نسبت تو به من مانند نسبت هارون(وصي حضرت موسي) است به موسي.حدیث دوم:خوارزمی در مناقب از ابوالطفیل (آخرین صحابه پیامبر که وفات کرده) از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در مورد امیرالمومنین عليه السلام نقل کرده :«یا علی انت وصیی حربک حربی و سلمک سلمی» ای علی تو وصی من هستی جنگ با تو جنگ با من است،صلح با تو صلح با من است.حدیث سوم:خوارزمی در مناقب از امام صادق عليه السلام از پدرانش نقل می کند که پیامبر صلي الله عليه وآله فرمود:«خداوند متعال پیامبری را قبض روح نکرده مگراینکه به او گفته وصیت را مشخص کردیم،معرفی کن که افضل عشیره وعصبه خود را وصی کردی و امر کرد مرا که پیامبر اسلام هستم که وصی کن پسر عم خود علی عليه السلام را که اورا نوشتم در کتابهای گذشته که وصی توست....براین میثاق خلائق وانبیاء ورسل خود را تعهد گرفتم در عالم الست بر ربوبیت خود بر نبوت تو یا محمد صلي الله عليه وآله وبر وصایت و ولایت علی عليه السلام برای تو میثاق گرفته ام.حدیث چهارم:خوارزمی در مناقب نقل می کند که پیامبر صلي الله عليه وآله به ام سلمه فرمود:«ای ام سلمه گوش کن وشاهد باش که این علی برادر من است در دنیا وآخرت وحامل لوای من در دنیا است و حامل لوای من است فردای قیامت ...وهذا علیٌ وصیی و قاضی عداتی وزائد عن حوضی المنافقین» این علی عليه السلام وصی من است قضا کننده قرض ها و وعده های من است و او برمی گرداند منافقین را که بر حوض کوثر بر من وارد نشوند.حدیث پنجم:خوارزمی در مناقب و حموینی در فرائدالسمتین آورده اند:پیامبر صلي الله عليه وآله به حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمود:خداوند برزمین نگاه کرد واختیار کرد از ایشان شوهرت را و بر من امر کرد که تورا به ازدواج او در آورم و او را وصی من قرار داد.فاطمه سلام الله عليها بر این لطف خدا برتو افتخار کن.حدیث ششم: خوارزمی در مناقب می گوید:پیامبر صلي الله عليه وآله به علی عليه السلام فرمود:اگر تو نبی نیستی وصی نبی هستی ووارث او هستی.حدیث هفتم: ابونعیم اصفهانی در حلیة الاولیاء از ابوبرزه اسلمی نقل می کند که در شب معراج پیامبر صلي الله عليه وآله به خدا گفت: علی وصی من است و برادر من است.(آنقدر از ابعاد مختلف صحبت شده تا حجت برهمه تمام شود خداوند می فرماید:«وماکنّا معّذبین حتّی نبعث رسولاً» باید اتمام حجت شود وخدا اتمام حجت کرده بر همه مسلمانها).حدیث هشتم:بازهم خوارزمی نقل کرده که جبرئیل صبحگاهی با خوشحالی نازل شد و گفت:خوشدل شدم به اکرام خدا برادر تو را ووصی تورا، وامام امّت تو را علی بن ابی طالب، خداوند برای تو یا رسول الله مشخص کرد به عنوان جانشین.حدیث نهم: حموینی در فرائدالسمتین از ابوذر روایت کرده که پیامبر صلي الله عليه وآله فرمود:«انا خاتم النبیین و انت یا علی خاتم الوصییّن الی یوم الدین» يعني من آخرين پيامبران هستم و تو اي علي آخرين اوصيا تا روز قيامت هستي.حدیث دهم: حموینی و خوارزمی و...از امام رضا عليه السلام نقل کردند از ام سلمه که پیامبر صلي الله عليه وآله فرمود: هر نبی را وصیی است و علی وصی من است در عترت من و اهل بیت من و در امّت من بعد از من. " اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ " "فاطمه" از فطم به معنای ”قطع کرد” است و فاطمه یعنی قطع کننده و این لقبی است که خداوند خود برای ایشان انتخاب كرده است. که در زیر تعدادی از معاني و دلایل اين نامیدن را مي آوريم :فاطمهیعنی : قطع کرده امید حکومت یزيدیان را از نیابت و جانشینی پیغمبر صلي الله عليه وآلهیعنی : قطع کرده جهنم را از شیعیان و ذریه خودیعنی : قطع شده آثار زنانه از وجود مبارکش فاطمه یعنی تمام وجودش خوبی است و عاری از هر گونه سوء ، پس حسین عليه السلام كه فرزند ايشان هستند از مغز و جان فاطمه از لحاظ روحی و جسمی است و همه اش خوبی و شفقت و مهربانی است.زهرا از ریشه " ز – ه – ر "یعنی نور داد،نورانی شد مي آيد. خداوند او را ار نور عظمت خود آفرید و و آسمان و زمین را به نور او روشن کرد و چشم ملايکه را نسبت به او خیره کرد.  
   
  : خطابه  
پيامبر(ص) به على(ع) فرمود:
«انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؛ ».
« تو نسبت به من، به منزله هارون از موسى هستى جز اين‌كه بعد از من پيامبرى نيست».




أللَّهُمَّ العَـن صَنَمي قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها وابنَـتَیهِمَا اللَّذَینِ خالَفا أمرَکَ وَ أنکَرا وَحـیَکَ

تصویر

[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “امام حسین‌ (علیه السّلام)”