* زندگينامه ي مرحوم آية الله احمد مجتهدي تهراني ( ر ه ) *
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 371
- تاریخ عضویت: شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۶, ۹:۱۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 42 بار
- سپاسهای دریافتی: 446 بار
* زندگينامه ي مرحوم آية الله احمد مجتهدي تهراني ( ر ه ) *
زندگی نامه مرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی ( ر ه )
مرحوم آيتالله احمد مجتهدي تهراني در نهم مهرماه سال 1302 شمسي برابر با دوم رجبالمرجب سال
1343 قمري در تهران چشم به جهان گشود.
وي در خانداني با تقوي و ورع و فضل و شرف پرورش يافت پدر ايشان مرحوم محمدباقر از كسبههاي معروف و با تقوي و متدين تهران
بوده و جد ايشان مرحوم ميرزا احمد از تجار مشهور و از مؤمنين و متدينين عصر خود بود. بعد از اين دو بزرگوار اجداد حضرت آيت الله
مجتهدي همگي در كسوت روحانيت و از علماء جليلالقدر و مبلغين اسلام و از ائمه جماعات مشهور كاشان بودند.
از جمله اجداد ايشان آيات و حجج اسلام، حاج ملا محمدعلي مجتهد و حاج ملامحمد باقر مجتهد و حاج ملا محمد كاظم مجتهد كاشاني بودند.
صاحب كتاب لبابالالقاب تاليف آيت الله مرحوم آخوند ملا حبيب الله شريف كاشاني متوفي 1340 قمري درباره يكي از اجداد ايشان
يعني حضرت آيت الله حاج شيخ محمدعلي مجتهد كاشاني مينويسد: «او فرزند حاج محمدباقر كاشاني است و آيت الله حاج
محمدعلي مجتهد كاشاني عالمي فاضل و مدرسي بزرگوار در علوم شرعي و عقلي بود، به حدي كه فضل و علم و زهدش بر ديگران
مسلم و آشكار بود، و آن مرحوم فرزندي داشت به نام حاج ملا ابوالقاسم كه او هم حكيم و منجمي زبردست بود و من آن فرزند را ديده
بودم و او در تهران فوت كرد (و در اطراف چهار راه مولوي كه در آن زمان قبرستان بود دفن گرديد) و مرحوم آيت الله حاج محمدعلي از
شاگردان فقيه عاليقدر حضرت آيتالله سيدمحمد تقي كاشاني بود و او از شاگردان عالم رباني و معلم اخلاق حاج ملا احمد نراقي
است و ملااحمد نراقي استاد شيخ مرتضي انصاري بود و وقتي كه ملااحمد نراقي از رحلت آيتالله سيدمحمد تقي كاشاني باخبر
شدند از شدت حزن و اندوه و با صداي رسا و بلند شديدا گريه كردند و از فقدان آن عالم بزرگوار تاسف خوردند.»
آيتالله مجتهدي در سال 1362 قمري و در سن 19 سالگي به كسوت روحانيت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به كار بود
و پدر ايشان يعني مرحوم محمد باقر راضي نبود كه فرزندش طلبه شود ولي بر اثر عشق و علاقه زيادي كه جناب استاد به علم و دانش
داشت به سوي طلبگي روي آورد.
با توجه به مخالفت پدر، سالها با عسرت و سختي زيادي، در لباس روحانيت به تحصيل علم پرداخت و بعد از سالها نه تنها پدر راضي
شد بلكه بر وجود چنين فرزندي در نزد خويشان و نزديكان و در اجتماع افتخار ميكرد.
وي پنج سال بعد يعني در سال 1367 قمري و در سن 24 سالگي ازدواج كرد و در همين سال دروس رسائل و مكاسب را نزد آيات و
حجج اسلام آقايان فاضل (پدر حضرت آيتالله العظمي فاضل لنكراني) و سيدحسين قاضي و آقا شيخ قاسم نحوي امتحان داد و با
موفقيت به اتمام رساند. بعد از قريب دو سال در سن 26 سالگي و در سال 1369 قمري امتحان كفايه و قسمتي از درس خارج را با موفقيت گذراند.
آيتالله مجتهدي در ضمن تحصيل، به تدريس كتب حوزوي هم ميپرداخت و وقتي كه از قم به تهران آمد شبها در مسجد امينالدوله
كه مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد در آنجا مشغول به تدرس و اقامه نماز بود، استاد هم، صبح و عصر به امر تدريس اشتغال
داشت و چون مرحوم حاج شيخ محمدحسين زاهد در اواخر عمر و با وجود كهولت سن به سختي مشغول تعليم و تربيت طلاب بود، لذا
از آيتالله مجتهدي تقاضا كرد كه علاوه بر تدريس، شبها هم منبر برود و آيتالله مجتهدي در طول دو سال، شش جزء از اول قرآن را با
استفاده از تفسير برهان كه مبناي تفسيري ايشان بود براي مستمعين آيات قرآن را تفسير ميكرد.
آيتالله احمد مجتهدي تهراني صبحها در مسجد مرحوم حاج سيد عزيزالله بازار جهت طلاب به تدريس كتب ادبيات و فقه مشغول بود و
بعد از ظهرها هم براي كساني كه روزها شاغل بودند و بعد از ظهرها درس ميخواندند به تدريس كتب حوزوي از قبيل مطول، سيوطي،
مغني، منطق و غيره ميپرداخت.
دو سال بعد يعني در 21 محرم سال 1372 قمري، ثلمهاي در اسلام به وجود آمد و آن رحلت عارف زاهد و معلم اخلاق حاج شيخ
محمدحسين زاهد رحمةالله عليه بود.
آيتالله احمد مجتهدي تهراني پس از گذشت سه سال از رحلت آن عالم بزرگوار، همچنان به امر تدريس در مسجد مرحوم حاج سيد
عزيزالله واقع در بازار تهران مشغول بود تا آنكه به درخواست عدهاي از علماء و مردم متدين، از حضرت استاد تقاضا كردند كه حوزه علميه
را به مسجد مرحوم حاج ملا جعفر منتقل كنند كه در آن زمان مسجد، انبار خاك ذغال و خمره ترشي كسبه محل بود، و تجار و مردم
متدين با علماء مشورت كردند و به اين نتيجه رسيدند كه آيهالله مجتهدي به دلايلي نسبت به علماء ديگر جهت ادامه راه مرحوم حاج
شيخ محمد حسين زاهد ارجحيت دارد.
بنابراين با همت تجار و مردم متدين، آيتالله مجتهدي توانست حوزه علميه فعلي را كه در تهران خيابان 15 خرداد شرقي، كوچه شهيد
مرتضي كياني، كوچه مسجد آقا واقع است تأسيس كند.
در اين حوزه هر سال مراسم عمامهگذاري با حضور آيتالله احمد مجتهدي تهراني برگزار ميشد.
[align=left]روحشان شاد و با ائمه اطهار همنشین باد...
-
- پست: 509
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 747 بار
- سپاسهای دریافتی: 635 بار
"آيت" حقيقي "الله"، آيتالله مجتهدي
فاطمه رجبي(دختر مرحوم علامه دواني)
آيت الله مجتهدي كه انفاس قدسي او اينك در فضاي جامعه پخش نميشود، به راستي "آيتالله" بود.
وارستگي علمي، دنياگريزي تئوري و عملي، تهذيب اخلاقي و رفتاري كه "ملكه وجود نازنين" او شده بود، طي چنددهه، مشتاقان فراواني يافت.
علاوه بر طلاب مدرسه او در طي اين سالهاي دراز، تودههاي مردمي در چهره و مشي و سخن او "آيتاللهي" را به عينه ميديدند.
آيت الله مجتهدي خود تعريفگر قداست واژه آيتالله بود، نه آنكه چون سياسيكاران، قداستشكن اين واژه باشد.
خيل عظيم مردم تهران كه در يك روز بسيار سرد، آن آيت الهي را مويهكنان بدرقه نمودند، تنها يك گوشه از اين واقعيت است كه مجتهدي يك آيت الله به تمام معنا بود.
خوشا به حال حوزههاي امام صادق عليهالسلام كه آيتالله مجتهدي از آن طراوش كرد، و خوشا به حال تودههاي عظيمي كه از حضور، بيان و علم و اخلاق او بهره
بردند.
چهره جذاب او، الهيت وجودش را اعلان ميداشت، و كلام او كه بيش از هر سخن "شريعت" را ترويج مينمود، شيعيگري ناب ويژه روحانيت را اعلان ميداشت.
چنين بود كه از ميان نسل كنوني، علاوه بر طيفهاي بزرگي از جوانان، گروههاي بيشمار نوجوانان شيفته "جذابيت روحاني" او بودند.
در بدرقه آن عزيز نمادهايي از نوجوانان عزادار بر سرزنان ديده ميشدند كه خلأ وجود اين آيتالله حقيقي را بر نميتابيدند.
از سوي ديگر جواناني از طلاب تربيتشده آيت الله مجتهدي در سالهاي اخير، در غم از دست دادن اين وجود بيمانند، راهي بيمارستان شدند تا شاهداني از
شيفتگي ملت علوي ايران نسبت به روحانيت اصيل باشند.
آيت الله مجتهدي نه رسانه داشت و نه خود را نيازمند به آن ميديد.
نه باند و گروه سياسي داشت و نه براي ايجاد آن كه همه امكانات و ابزارهاي آن را با وجود مشتاقان بيشمار دارا بود، تلاش ميكرد.
بلكه وي براي طلاب "روحانيت" را تدريس و تاكيد ميكرد.
روحانيتي اصيل در انديشه و عمل! در پوشش و منش او، در رفتار و گفتار او، پرهيز از دنياپرستي را تاكيد مينمود، و تربيت طلاب را براي ترويج فقه جعفري
عليهالسلام اساسيترين خدمت به اسلام و مسلمين ميدانست.
آيت الله مجتهدي، "وجودي بيمانند" بود و بعيد است كه مادر گيتي توان آن را داشته باشد تا چون او را بزايد و به تاريخ تشيع تحويل دهد.
ويژگيهاي منحصر به فرد آيت الله مجتهدي در اخلاق و رفتار و پايداري بر ترويج شريعت علوي به وي "جاذبه بيمانند روحاني" بخشيده بود، و اين امري نيست كه با
علم و شهرت و تبليغ و ... به دست آيد.
آيت الله مجتهدي گر چه جايگاه مرجعي نداشت و يا در پي آن نبود، ولي نفوذي بيش از حد داشت، نفوذي روحاني. و تاثيري گسترده داشت، تاثيري روحاني.
آيت الله مجتهدي بر تشيع تاكيد داشت و اميرمؤمنان عليهالسلام و اولاد او را آن چنانكه رسالت حقيقي روحانيت اصيل شيعه است، ترويج مينمود.
امري كه توسط روحانيون مدرن با تحليل و "اما" و "اگر" دنبال ميشود.
آيتالله مجتهدي كلام الهي حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم را در "اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره وخذل من خذله" را عامل
اصلي در امان ماندن ايران شيعي از تجاوزگريها و اشغالگريهاي جنايتكاران ميدانست.
ايشان اين مهم را در وقتي كه به حضورشان شرفياب شدم تاكيد فرمود، و فرمود: "من به آقاي دواني اين نكته را گوشزد كردم و وي استقبال كرد و گفت: كتابي در
اين باره خواهم نوشت. حيف كه فرصت اين كار را نيافت."
افتخار ميكنم كه خواننده و شنونده كلام الهياش بودم كه فقط "حديث" بود و "حديث". و "شريعت" بود و "شريعت" . نه بوي دنياطلبي داشت و نه به سوي
قدرتمداري سوق ميداد، و نه شوق انباشت زر بر ميانگيخت و نه به طرف تجدد مفسدهانگيز و دينستيز ميخواند.
هر چه ميآموختي، شوق اهلبيت عليهمالسلام بود، و هُل دادن به مسير عترت و قرآن!
خداوند را سپاس ميگويم كه دستخط مباركش را در اهداي دو كتاب به من ارزاني داشت، تا در سوگ پس از او به آن دلخوش باشم.
از حضرت حق ميخواهم كه از حوزههاي امام صادق عليهالسلام و از ميان طلاب دستپروده او "آيتاللهي" چون مجتهدي را بار ديگر در سراي امام زمان عجلالله
تعالي فرجه الشريف متولد نمايد تا با ويژگيهاي انحصاري و جذابيت بيمانند "روحانيت" را ترويج نمايد.
و نيز از حق سبحان ميخواهم تا مراجع عظام تقليد و روحانيت وارسته و اصيل را از هر گزندي مصون دارد تا انفاس قدسيه آنها روح شيعيگرايانه ملت ما را در برابر
تندبادهاي دينستيز و مذهبسوز اصلاحطلبي در امان دارد.
فاطمه رجبي(دختر مرحوم علامه دواني)
آيت الله مجتهدي كه انفاس قدسي او اينك در فضاي جامعه پخش نميشود، به راستي "آيتالله" بود.
وارستگي علمي، دنياگريزي تئوري و عملي، تهذيب اخلاقي و رفتاري كه "ملكه وجود نازنين" او شده بود، طي چنددهه، مشتاقان فراواني يافت.
علاوه بر طلاب مدرسه او در طي اين سالهاي دراز، تودههاي مردمي در چهره و مشي و سخن او "آيتاللهي" را به عينه ميديدند.
آيت الله مجتهدي خود تعريفگر قداست واژه آيتالله بود، نه آنكه چون سياسيكاران، قداستشكن اين واژه باشد.
خيل عظيم مردم تهران كه در يك روز بسيار سرد، آن آيت الهي را مويهكنان بدرقه نمودند، تنها يك گوشه از اين واقعيت است كه مجتهدي يك آيت الله به تمام معنا بود.
خوشا به حال حوزههاي امام صادق عليهالسلام كه آيتالله مجتهدي از آن طراوش كرد، و خوشا به حال تودههاي عظيمي كه از حضور، بيان و علم و اخلاق او بهره
بردند.
چهره جذاب او، الهيت وجودش را اعلان ميداشت، و كلام او كه بيش از هر سخن "شريعت" را ترويج مينمود، شيعيگري ناب ويژه روحانيت را اعلان ميداشت.
چنين بود كه از ميان نسل كنوني، علاوه بر طيفهاي بزرگي از جوانان، گروههاي بيشمار نوجوانان شيفته "جذابيت روحاني" او بودند.
در بدرقه آن عزيز نمادهايي از نوجوانان عزادار بر سرزنان ديده ميشدند كه خلأ وجود اين آيتالله حقيقي را بر نميتابيدند.
از سوي ديگر جواناني از طلاب تربيتشده آيت الله مجتهدي در سالهاي اخير، در غم از دست دادن اين وجود بيمانند، راهي بيمارستان شدند تا شاهداني از
شيفتگي ملت علوي ايران نسبت به روحانيت اصيل باشند.
آيت الله مجتهدي نه رسانه داشت و نه خود را نيازمند به آن ميديد.
نه باند و گروه سياسي داشت و نه براي ايجاد آن كه همه امكانات و ابزارهاي آن را با وجود مشتاقان بيشمار دارا بود، تلاش ميكرد.
بلكه وي براي طلاب "روحانيت" را تدريس و تاكيد ميكرد.
روحانيتي اصيل در انديشه و عمل! در پوشش و منش او، در رفتار و گفتار او، پرهيز از دنياپرستي را تاكيد مينمود، و تربيت طلاب را براي ترويج فقه جعفري
عليهالسلام اساسيترين خدمت به اسلام و مسلمين ميدانست.
آيت الله مجتهدي، "وجودي بيمانند" بود و بعيد است كه مادر گيتي توان آن را داشته باشد تا چون او را بزايد و به تاريخ تشيع تحويل دهد.
ويژگيهاي منحصر به فرد آيت الله مجتهدي در اخلاق و رفتار و پايداري بر ترويج شريعت علوي به وي "جاذبه بيمانند روحاني" بخشيده بود، و اين امري نيست كه با
علم و شهرت و تبليغ و ... به دست آيد.
آيت الله مجتهدي گر چه جايگاه مرجعي نداشت و يا در پي آن نبود، ولي نفوذي بيش از حد داشت، نفوذي روحاني. و تاثيري گسترده داشت، تاثيري روحاني.
آيت الله مجتهدي بر تشيع تاكيد داشت و اميرمؤمنان عليهالسلام و اولاد او را آن چنانكه رسالت حقيقي روحانيت اصيل شيعه است، ترويج مينمود.
امري كه توسط روحانيون مدرن با تحليل و "اما" و "اگر" دنبال ميشود.
آيتالله مجتهدي كلام الهي حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم را در "اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره وخذل من خذله" را عامل
اصلي در امان ماندن ايران شيعي از تجاوزگريها و اشغالگريهاي جنايتكاران ميدانست.
ايشان اين مهم را در وقتي كه به حضورشان شرفياب شدم تاكيد فرمود، و فرمود: "من به آقاي دواني اين نكته را گوشزد كردم و وي استقبال كرد و گفت: كتابي در
اين باره خواهم نوشت. حيف كه فرصت اين كار را نيافت."
افتخار ميكنم كه خواننده و شنونده كلام الهياش بودم كه فقط "حديث" بود و "حديث". و "شريعت" بود و "شريعت" . نه بوي دنياطلبي داشت و نه به سوي
قدرتمداري سوق ميداد، و نه شوق انباشت زر بر ميانگيخت و نه به طرف تجدد مفسدهانگيز و دينستيز ميخواند.
هر چه ميآموختي، شوق اهلبيت عليهمالسلام بود، و هُل دادن به مسير عترت و قرآن!
خداوند را سپاس ميگويم كه دستخط مباركش را در اهداي دو كتاب به من ارزاني داشت، تا در سوگ پس از او به آن دلخوش باشم.
از حضرت حق ميخواهم كه از حوزههاي امام صادق عليهالسلام و از ميان طلاب دستپروده او "آيتاللهي" چون مجتهدي را بار ديگر در سراي امام زمان عجلالله
تعالي فرجه الشريف متولد نمايد تا با ويژگيهاي انحصاري و جذابيت بيمانند "روحانيت" را ترويج نمايد.
و نيز از حق سبحان ميخواهم تا مراجع عظام تقليد و روحانيت وارسته و اصيل را از هر گزندي مصون دارد تا انفاس قدسيه آنها روح شيعيگرايانه ملت ما را در برابر
تندبادهاي دينستيز و مذهبسوز اصلاحطلبي در امان دارد.
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)
-
- پست: 3
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۸, ۱۲:۴۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 5 بار
- سپاسهای دریافتی: 1 بار
Re: * زندگينامه ي مرحوم آية الله احمد مجتهدي تهراني ( ر ه ) *
هروقت نام ایشان را میشنوم جگرم میسوزدکه چرا از نزدیک ودر مدرسه باصفایشان ازوجودشان حظ نبردم