سرابی به نام فلسفه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Senior Member
Senior Member
پست: 128
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۴:۱۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 52 بار
سپاس‌های دریافتی: 137 بار

Re: سرابی به نام فلسفه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط حامد صارم »

سلام
گفتم نقد شما را متوجه نشدم
چرا سریع متهم به محکوم کردن طرف مقابل می کنی
اگر منظورت از نقد این هاست
که جواب می دم ولی این ها رو من فکر نمی کردم که نقد باشه
اولا ً : جرا ؟ دليل ؟ نهيي براي آن ذكر كنيد
ثانيا : فلسفه از جند هزار سال قبل از مسيح رايج شده زمان افلاطون و ارسطو و ... و هيج ملازمتي با آخر الزمان ندارد.
ثالثا : اينكه فلسفه از فساد آخر الزمان است سخن جه كسي است ، در كجا آمده ، و اصلا منظور از اين حرف جيست؟


اولا نهی وجود دارد :
تبا لمنتحلین الی الفلسفه
ثانیا :و ثالثا :
من نگفتم که در اخر الزمان رایج می شود که شما بگویید در 4000 سال پیش بوده
حدیقه الشیعه :
علمائهم شرار خلق الله لانهم یمیلون الی الفلسفه و التصوف


اولا : جرا لزومي ندارد ، اصل بر اباحيت همه جيز است مكر براي نهي آن نصي وجود داشته باشد (اصل اباحه)
ثانيا : فلسفه با كتاب و سنت در تهافت است يعني جه؟
ثالثا : دليلي براي ادعاي فوق ذكر كنيد.
رابعا : در كجاي فلسفه از اختيار بحث شده ، اختيار از بحثهاي كلامي است و نه فلسفي است !!!!!!!!!!!!!
خامسا : براي اختيار كه نصوص فراواني داريم : مثلا همين حديث مشهور : جبر و لا تفويض بر أمر بين الامرين ،
سادسا : سخن شما كاملا ناقص و مبهم است.




اصل بر اباحیت هر چیز است ؟؟؟؟؟؟ این اصل بی اساس است
در تهافت است یعنی در تناقض است
در بحث علت و معلول از اختیار بحث شده
بالاصاله کلامی است ولی فلسفه هم به آن پرداخته است
برای اختیا ر نصوص فراوانی دارییم اما بحث ما فلسفه است این اشکال ما به فلاسفه است که چرا خلاف نصوص سخن گفته ایید
اگر سخن من مبهم است چرا به آن اشکال وارد کردید می پرسیدید تا رفع ابهام شود یا اگر ناقص است جنبه نقص را بفرمایید

دوستان مقایسه کنند :




اين درست نيست كه شما بدون اينكه علمي را مطالعه كرده باشيد در صدد نقد و نفي آن براييد
شما مي دانيد فلسفه جيست؟ جند كتاب فلسفي خوانده ايد؟


سپس نوشته


ثالثا : من واقعا فلسفه (آنچنان که باید) نخوندم و استادی ندیدم ، اما اندک علاقه ای به آن دارم .....


اما دوست عزیز ناراحت نباش خوب است تصویرتصویردوستانهتصویرتصویربا هم بحث کنیم
بهتر است در مصادیق و مباحث بحث شود نه در کلیات
اگر چیزی نوشتم که باعث شما بزرگوار شد جدا معذرت می خواهم
یا علی
Senior Member
Senior Member
پست: 114
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 41 بار
سپاس‌های دریافتی: 72 بار

Re: سرابی به نام فلسفه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط سارا/سینا »

از اونجایی که بحث ادامه پیدا نکرد برای اینکه شبه ایی نباشد در مخالفت فلسفه با قران و عترت نمونه ای از سخن فلاسفه را می اورم تا روشن شود ادعای فوق درست است یا خیر

در هرجا هر کس خواست از فلاسفه دفاع کند اماده شنیدن هستم

جملات زیر را عمدا ادرس نمی دهم به علت اینکه بحث به اشخاص کشیده نشود ودر نقد اندیشه ها با قی بماند اما اگر اصرار کردید برای آدرس کلمات ابایی نخواهد بود :

عالم امكان را مبدأ و منتهايي نيست.78 اسرار حج


وجود حق متعال متن وجود جمادات و نباتات و حيوانات و انسانها است، يعني ما دو وجود نداريم، بلکه هر چه هست يک وجود است که در قوالب و اندازه‌هاي گوناگون ظهور کرده است، نه اين که وجود زمين غير از وجود آسمان، و وجود آسمان غير از وجود حق متعال بوده باشد. 124


انسان قابليت رسيدن تا مقام ذات را دارد، و چون مي‌بيند که نمي تواند آن ذات را پايين بياورد و ذات را خودش کند لذا خودش بالا مي‌رود و او مي‌شود. 86
Senior Member
Senior Member
پست: 114
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 41 بار
سپاس‌های دریافتی: 72 بار

Re: سرابی به نام فلسفه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط سارا/سینا »

هر چند __عاشورایی-- حاضر نشد جواب سوالات مارا بدهد ولی مطالب زیر دلالت بر بطلان فلسفه میکند اگر انصاف و عقل سالمی باشد

در این قسمت تصریح به مطلب باطل و خلاف شرع وحدت وجود کرده است :
واقعيت همان وجود است و وجود مساوق با حق متعال است... ما در فلسفه از احوال خدا حرف مي‌زنيم. 29
ما در فلسفه نمي‌خواهيم از حدود و قيود و خلق و ماهيت حرف بزنيم، بلکه مي‌خواهيم از وجود بگوييم و وجود خلق نيست.
متن و ذات تمام اشياء واقعي، وجود است و وجود مساوق با حق است. 36
همان طور که می خوانیید میگوید از احوال خدا بحث می کنییم آن چه خدایی است که احوالات گوناگون دارد ؟؟؟؟؟؟عقلا جواب دهند

فيلسوف و عارف هر دو قائل به وحدت وجود هستند... 36

در نهایت اهانتی بزرگ به انبیا عظام و حجت های الهی

تمام انبياء و ائمه و همه حجج و رسولان الهي فيلسوفند و اينان فلاسفه اصلي‌اند. 47

آیا جایی از قران وروایات سراغ داریید که به رسولان و حجج الهی فیلسوف!!!!! گفته شده باشد ؟؟؟؟؟
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: سرابی به نام فلسفه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط Mohsen1001 »

 / ,

این شماره هایی که جلوی جملاتتون هست احیاناً پینوشت اند ؟

چون ترتیب خاصی ندارند و شما هم ماهیتشون را فراموش کردید معلوم کنید.

ممنون :razz:
New Member
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۸, ۷:۰۸ ق.ظ

Re: سرابی به نام فلسفه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط lind rnvjd »

سلام
اظهار نظر در مورد هر چیزی مستلزم احاطه علمی در مورد آن است،از مرحوم آقای بهجت در مورد فلسفه سوال کردند فرمودند:فلسفه نخوانده ام،از مرحوم مطهری نقل است که وقتی اشکالات فلاسفه غرب را جواب میداد اشکال را از خود آنها بهتر مطرح میکردند
بهتر است مطالعات بیشتری شود .
اولا:وحدت وجود غیر از وحدت موجود است (که وحدت موجود را فلاسفه قبول ندارند) لذا ختم رسل (ص) فرمود:أنأ و علی من شجره واحده چرا که ما بقی ناس از حیث موجودیت نمیتوانند از زمره آن دو وجود مقدس باشند
ثانیا:در بحث وحدت وجود به این مطلب نیز تصریح شده است که وجود دارای مراتب تشکیکی است یعنی وجود خدا با عباد او در نهایت تفریق است
خدای فلاسفه همان خدایی است که فرمود:لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
ناشر اولین فلسفه و تعقل اهل بیت (ع) هستند که بیروان را امر به تعقل در سایه اهل بیت(ع) نموده اند
و مطلب آخر اینکه بعضی از روشنفکران امروزی (به اصطلاح)از این روش استفاده میکنند که برای اشکال وارد کردن تیکه های از کلام مؤلف را گرفته و اشکال میکنند در حالیکه برای فهم کلام باید کلمات و جملات مؤلف در کنار هم قرار گیرد تا بازل جور شود و آنگاه اگر جای اشکال بود اشکال بگیرد
با تشکر تصویر
Senior Member
Senior Member
پست: 114
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 41 بار
سپاس‌های دریافتی: 72 بار

Re: سرابی به نام فلسفه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط سارا/سینا »

سلام
وحدت وجود غیر از وحدت موجود است

خوب عزیز من صرف اینکه بگی فرق می کن که فایده ایی نداره خوبه یه فرقش و بگی !!!!!!!

در بحث وحدت وجود به این مطلب نیز تصریح شده است که وجود دارای مراتب تشکیکی است یعنی وجود خدا با عباد او در نهایت تفریق است


دارا بودن مراتب تشکیکی عبارت اخری است از اینکه این عالم مخلوقات مترشح و متنزل شده از ذات خداوند است که این نکته با وحی و برهان مخالف است
تشکیک یعنی اینکه ذات خدا از سنخ ذات مخلوقات است که این هم مبنای عقلی و نقلی ندارد
تشکیک هیچ فرقی با وحدت وجود و موجود ندارد
توضیح بفرمایید نهایت تفریق یعنی چه ؟
اگر تباین است که مخالف تشکیک است ------اگر سنخیت یا عینیت است که مخالف برهان و وحی است
خدای فلاسفه همان خدایی است که فرمود:لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

کلماتشان این مطلب را نمی رساند

ناشر
اولین فلسفه و تعقل اهل بیت (ع) هستند که بیروان را امر به تعقل در سایه اهل بیت(ع) نموده اند

اولین تعقل آری اما فلسفه نه

فلسفه سراسر توهم
مکتب اهل بیت سراسر تعقل است

بزرگترین مغالطه تاریخ بشریت این است که فلسفه را با تعقل برابر نشان داده اند
New Member
New Member
پست: 6
تاریخ عضویت: جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹, ۹:۱۴ ب.ظ
محل اقامت: قم
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 12 بار
تماس:

Re: سرابی به نام فلسفه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط hackim »

سارا/سینا نوشته شده:در این قسمت تصریح به مطلب باطل و خلاف شرع وحدت وجود کرده است :
واقعيت همان وجود است و وجود مساوق با حق متعال است... ما در فلسفه از احوال خدا حرف مي‌زنيم. 29

شما چرا بحث وحدت وجود رو که بحث مفصلي هست و نياز به دانسته ها و مباني مختلفي دارد ، اين جا مطرح مي کنيد و ذهن افراد مبتدي را مشوش و منحرف مي کنيد؟؟ اگر واقعا برايتان شبهه است، يا آن را قبول نداريد، از اساتيد فن سؤال کنيد و انتقاد خود را مطرح کنيد .
حتما چيزي هست که فلاسفه و حکما را وادار به اين سخن کرده است. شما اگر جوابي براي آن ادله داريد ، در نقد آن مطرح کنيد.
اما احوال خدا،‌ چه منافاتي دارد که مراد، همان صفات خداوند (اعم از صفات ذات و فعل) باشد نه احوال متغير و شما ظاهرا احوال را به معني صفات تحول پذير گرفته ايد.
ما در فلسفه نمي‌خواهيم از حدود و قيود و خلق و ماهيت حرف بزنيم، بلکه مي‌خواهيم از وجود بگوييم و وجود خلق نيست.

اين ادعا اصلا ربطي به وحدت وجود ندارد و اختلاف اصالة الوجود و ماهيت است و کلمه خلق شما را به اشتباه انداخته که وجود اگر خلق نيست پس همه موجودات خالق هستند يا وجود فقط خالق است.
متن و ذات تمام اشياء واقعي، وجود است و وجود مساوق با حق است. 36

اين همان ادعاي اصالة الوجود است و در برابر ماهيت، وجود را مساوي با تحقق و حقييقت دانسته و ماهيت را اعتباري و ساخته ذهن مي داند و ربطي به کثرت وجود و وحدت آن ندارد و با هردو سازگار است.
همان طور که می خوانیید میگوید از احوال خدا بحث می کنییم آن چه خدایی است که احوالات گوناگون دارد ؟؟؟؟؟؟عقلا جواب دهند

فيلسوف و عارف هر دو قائل به وحدت وجود هستند... 36

ظاهرا شما آشنايي ابتدايي هم با فلسفه و مباحث آن نداريد که چنين استدلالهاي ... را بيان مي کنيد.
در نهایت اهانتی بزرگ به انبیا عظام و حجت های الهی

تمام انبياء و ائمه و همه حجج و رسولان الهي فيلسوفند و اينان فلاسفه اصلي‌اند. 47

آیا جایی از قران وروایات سراغ داریید که به رسولان و حجج الهی فیلسوف!!!!! گفته شده باشد ؟؟؟؟؟

نمي دونم قرآن نخونديد يا قرآن رو تآويل مي کنيد چون اين آيه اشاره به همين مطلب دارد( ظاهر آيه بدون تأويل)
و يعلمهم الکتاب و الحکمه
و اين روايت
 فبعث فيهم رسله .... و يثيروا لهم دفائن العقول  
اما اين که مدعي شويد بين عقل و فلسفه تفاوت است و عقل دفائني مغاير عقل فلسفي است، ادعاي ديگري است که سستي آن را به اثبات رسانديم
الحمد لله الذي لا يبلغ مدحته القائلون و لا يحصي نعماءه العادون و لا يؤدي حقه المجتهدون
الذي لا يدركه بعد الهمم و لا يناله غوص الفطن الذي ليس لصفته حدٌّ محدودٌ و لا نعتٌ موجودٌ
------------------------------
[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
قفل شده

بازگشت به “نقد سایر اندیشه ها”