اعتقاد

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: اعتقاد

پست توسط محمد علي »

سلام و سپاس

S.Galaxy نوشته شده:
قبل از سوال بزارید بگم که همچان در حال خواندن قرآن هستم، سعی کردم با مثبترین دید ممکن بخونمش و واقعا هم مسائلی بوده که برا خودم سوال بوده و حل شده!



خدا رو شکرتصویر

مثل همین که همیشه از خودم میپرسیدم، چرا خدا یه دلیل خیلی خیلی آشکار نمیاره تا ما بتونیم باورش کنیم و جواب این سوال را با توجه به آیاتی که تا اینجا خوندم به این شکل گرفتم که اگر قرار بود همه چی برای ما آشکار باشه، دیگه جایی برای تفکر نبود، دیگه جایی برا مشخص شدن خوب و بد نبود! و...
امیدوارم اشتباه نتیجه نگرفته باشم...


البته تا اینجا درست متوجه شدید ، اما خوب در ادامه سوره های بعد خداوند توجه می دهدبه آیات و نشانه های خودش چه در عالم بیرون و چه در خلقت خود انسان

و با این اشاره ، انسان را به تفکر و تعقل وا می دارد تا به همان مبدا حقیقی برسد .


قرآن کتابی نیست که تنها یک بار بخوانم، باید چندین و چند بار بخوانمش...


قطعا همینگونه است و امیدوارم همیشه آن را همراه و یار خود قرار دهید در همه لحظات زندگیتصویر

بگزریم، من یه سوالی برام پیش آمده، که شاید تاثیر فیلم حضرت یوسف هم هست...
با توجه به سوره هایی که خواندم و همین سریالی که داره پخش میشه، ما مردمی را میبینیم که چندین و چند سال در جاهلیت زنگی کردند به دلایلی پیام برگزیدگان خدا و پیام یکتا پرستی بهشون نرسیده، وقتی کسی میاد و این پیام را بهشون میده، مطمئنا قبول و درکش براشون دشواره چرا که چندین و چند سال با عقایدی زندگی کردند که فکر میکردند درست هست..تو قرآن خیلی اشاره شده به این موضوع بگو آنها که سخن حق را قبول نکردند کافرند و (جملاتی با همین مضمون)...به نظر من یک مقداری دور از منطق هست که همچین افرادی را بخوایم کافر بنامیم...همم؟ و یا در همین فیلم حضرت یوسف که مطمئنا به دلایلی نتونستد به درستی بیان کننده زندگی ایشون باشند ولی این اشاره شده که با افرادی که یکتا پرستی را نفی کنند برخورد خواهد شد! ولی آن افراد کمی براشون دشواره تا یکباره از اعتقاداتی که باهاش بزرگ شدن دست بکشن و عقاید شخص دیگه ای را بپزیرند؟
میشه یک مقداری با کلام خودتون توضیح بدید...


اول تشکر می کنم که حتی در موقع پرسیدن سوالات دقیق خود ، احیانا زمینه پیدایش آنها را هم توضیح می دهید .

این زمینه هم بیانگر چگونگی شکل گیری آن سوال است ،

و هم نشاندهنده عاملی که باعث می شود ما از آیات برداشت دیگری کنیم .


نکته ای که در این فیلم بسیار غلط بود همین بود . هیچ گاه در هیچ دوره ای هیچ پیامبری با زور شمشیر کسی را به یگانه پرستی دعوت نکرده است .

چرا که اصلا ماهیت یگانه پرستی ، جدای از زور و فشار است . توحید کاملا مطابق فطرت است و اگر با اموری غیر فطری و مصنوعی به آن اجبار شود

همانا توحیدِ حقیقی و مد نظر خداوند در قلب انسان شکل نمی گیرد .

بی شک این فیلم اشکالات بسیاری داشت و دارد که در تاپیک دیگری قبلا توضیحاتی داده شده است .

اما همین زمینه باعث می شود که از برخی ایات تعبیر درستی نکنیم .

همانگونه که در تعریف کفر در پست های قبل گفتیم : انکار توحید است .


طبیعی است که این انکار وقتی رخ می دهد که دینی به کسی عرضه شده باشد و دعوت تمام شده باشد ،

معجزات و همه حجت ها کامل شده باشد ، آن وقت بگوید نمی پذیرم . این یعنی کافر ...

البته دقت کنید که کافر عبارت وحشتناکی نیست که همیشه از آن این ترس را داشته باشیم که دیگر قابل تغییر نیست .

مرز ایمان و کفر یک آری محکم و سپس ثبات قدم بعد از آن است .

انّ الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا ....

کسانی که گفتند پروردگار ما الله است و سپس استقامت ورزیدند ، فرشتگان بر ایشان نازل می شوند(و می گویند) که دیگر نترسید و غمگین نباشید.


نکته مهم دیگر این است که بدانیم فضای قرآن در این قصَص فضای حکایتگری است . یعنی بعد از اینکه از آن ماجرا گذشته

و برخی تا اخر عمرشان ایمان نیاورده اند آنان را کافر خطاب می کند و عاقبت شان را در دنیا و اخرت متذکر می شود .


در موارد خطابی (یعنی غیر حکایتگری) نیز کسانی که مخاطب قرآن قرار می گیرند این فرصت را دارند تا با نشانه هایی که قرآن داده است

از تاریکی جهل خارج شوند و به نور ایمان درآیند ، و اگر ایمان را برنگزینند می شوند کافر .

پس سه مرحله وجود دارد : 1- جهل ( قبل از ایمان یا کفر است)

2- ایمان (پس از جهل ) یا 3- کفر( پس از جهل)


پس هیچ کسی در ابتدای امر کافر نیست بلکه جاهل است . اما اگر پس از آمدنِ نشانه های فراوان ، آنها را انکار کرد می شود کافر .

لذا خداوند هم مخلوق خود را خوب می شناسد و تعابیرش به دقت و ظرافت انتخاب شده و به او عرضه شده است .


موفق باشید تصویر
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Junior Member
Junior Member
پست: 37
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۷, ۹:۲۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 28 بار
سپاس‌های دریافتی: 106 بار

Re: اعتقاد

پست توسط S.Galaxy »

سلام...
امروز سوالی ندارم
فقط خواستم سال نو را بهتون تبریک بگم...
سال خوب و خوشی را براتون آرزو میکنم...
انشاالله همیشه سلامت، شاد و موفق باشید :razz:
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: اعتقاد

پست توسط محمد علي »

با سلام

و سپاس از لطف شما

امیدوارم برای شما و خانواده محترم سالی پرنور و پربار در پیش باشد .

و در سایه سار لطف بی کرانه خداوند مهربان همیشه موفق و سلامت باشید :razz:
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Junior Member
Junior Member
پست: 37
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۷, ۹:۲۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 28 بار
سپاس‌های دریافتی: 106 بار

Re: اعتقاد

پست توسط S.Galaxy »

سلام آقای محمد علی تصویر
امیدوارم حالتون خوب باشه...
---
ما شما را فراموش نکردیم، امیدوارم شما هم من را فراموش نکرده باشی.
---
میتونم یه سوال نسبتا شخصی بکنم؟ شما تا حالا احساس گناه و عذاب وجدان کردی؟ اگر بله، میشه لطفا باهام در میان بزارید که موضوع چه بوده؟ البته اگر دوست داشتید پاسخ این سوال را بدید...
سوال اصلیم به این مربوط میشه...
ببینید من امروز یک احساس ناخوشایندی به یک اتفاقی داشتم و الان در درونم بخاطر داشتن همچین احساسی دارم اذیت میشم...
متوجه میشید؟...بزارید مثال بزنم: مثلا یک هم کلاسی دارید که قیافه ی خوشگلی نداره، ممکنه در دلتون بگید این طرف چقدر زشته و بعد احساس ندامت کنید از این موضوع...
البته موضوعی که فکر من را امروز به خودش مشغول کرده بود، کاملا فرق میکنه، بیشتر از اینکه به دیگران مربوط بشه به خودم مربوط میشد و الان احساس گناه میکنم از اینکه غروب آن احساس بهم دست داد...
چجوری از خدا عذرخواهی کنم؟
این مساله برا من کم پیش نمیاد، خیلی چیزها در ذهنم مرور میشه که من نسبت بهشون احساس بد و حتی گناه دست میشده، مواردی که خیلی هم ممکنه از دید دیگران عادی به نظر برسه، ولی فکر میکنم از ته دل از خدا عذرخواهی نمیکنم...! چرا؟
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: اعتقاد

پست توسط محمد علي »

سلام

من هم امیدوارم خوب و سرحال باشید و بهار رو با تصمیم به بهاری بودن و تحول سبز در همه حالات شروع کرده باشین .

در مسلک ما رسم فراموشی نیست !

---------------------------------

S.Galaxy نوشته شده:میتونم یه سوال نسبتا شخصی بکنم؟ شما تا حالا احساس گناه و عذاب وجدان کردی؟ اگر بله، میشه لطفا باهام در میان بزارید که موضوع چه بوده؟ البته اگر دوست داشتید پاسخ این سوال را بدید...


بهتره بگم روزی نیست که به این احساس دچار نشم . تصویر

سوال اصلیم به این مربوط میشه...
ببینید من امروز یک احساس ناخوشایندی به یک اتفاقی داشتم و الان در درونم بخاطر داشتن همچین احساسی دارم اذیت میشم...
متوجه میشید؟...بزارید مثال بزنم: مثلا یک هم کلاسی دارید که قیافه ی خوشگلی نداره، ممکنه در دلتون بگید این طرف چقدر زشته و بعد احساس ندامت کنید از این موضوع...
البته موضوعی که فکر من را امروز به خودش مشغول کرده بود، کاملا فرق میکنه، بیشتر از اینکه به دیگران مربوط بشه به خودم مربوط میشد و الان احساس گناه میکنم از اینکه غروب آن احساس بهم دست داد...
چجوری از خدا عذرخواهی کنم؟
این مساله برا من کم پیش نمیاد، خیلی چیزها در ذهنم مرور میشه که من نسبت بهشون احساس بد و حتی گناه دست میشده، مواردی که خیلی هم ممکنه از دید دیگران عادی به نظر برسه، ولی فکر میکنم از ته دل از خدا عذرخواهی نمیکنم...! چرا؟


ابتدا باید بگم این احساس رو من اغلب نشونه خوبی فرض کردم .

یعنی همیشه به خودم گفتم که اگر به خاطر حتی گذشتن یک فکر بد در مورد یه آدم ، پشیمون میشم و خودمو سرزنش می کنم پس باید خیلی به خدا نزدیک باشم

یا حداقل خیلی خدا و خوبی هاش برام مهم باشه که اینجوری فکر می کنم . به عبارت دیگه شما اگر یکی رو خیلی دوست داشته باشید و یا قلبا بهش نزدیک باشین

همش دلتون میخواد کارای مورد علاقه اونو انجام بدین و از چیزایی که بدش میاد دوری کنین . (این نشونه نزدیکی و دوستی با اون هست)

اما داشتن این احساس نباید به این منجر بشه که مرتب خودتونو سرزنش کنید و برای تبدیل کردن اون احساس به رضایت قدمی برندارین !


برای برداشتن این قدم ، نگاه مثبت اولین شرطه (اصطلاحا بهش میگن حُسن ظن) یعنی بدونی و بخوای که خدا ببخشه و اینجوری هم ببینیش که می بخشه .

وقتی خودش به شما لطف کرده و این فکر رو به ذهنت انداخته که نکنه این کارت خوب نبوده ؟ پس خودش درواقع یه طناب نجات انداخته که با اون ببرتت بالا

یک هدیه بوده برای این که بهش نزدیک تر بشی ، پس بهترین کار اینه که قدر اون هدیه رو بدونید و به سمتش برید .

خیلی ها هستن که هیچ احساسی از انجام هیچ کاری بهشون دست نمیده و به قول معروف یک عدد سیب زمینی بی رگ نامیده میشن تصویر

ولی کسی که احساس گناه داره همیشه این احساس اونو به سمت خدا می بره . اما گفتم نگاه باید مثبت باشه وگرنه همون احساس ممکنه ادمو بزنه زمین .

بهتره نگم احساس گناه ، بگیم احساس کم گذاشتن برای خدا ، همیشه براش کم گذاشتم و اونطور که لایق بندگی کردن بوده نبودم !

هیچ وقت مغرور نشم که فلان کار رو براش کردم پس اونم باید برام چنان کنه ... همیشه بدونم که کم گذاشتم و این احساس در جریان مثبتش

باعث بشه که سعی کنم بیشتر از قبل براش مایه بذارم و به جلو حرکت کنم .


امیدوارم که طولانی نشده باشه و تونسته باشم در نگاه شما به این احساس تجدید زاویه ایجاد کنم ، و چگونگی ادامه دادن راه رو با بیان ناقصم باز کنم تصویر
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Senior Member
Senior Member
پست: 120
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۹, ۶:۲۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 219 بار
سپاس‌های دریافتی: 467 بار

Re: اعتقاد

پست توسط soldier young »

ای دوست من چکیده سوال تو این است که چرا شرایط انسانها با هم متفاوت است.
خود من به این نتیجه رسیدم که خدا برای اینکه ما را ازمایش کند ( چون اگر همه ما را خدا در شرایط خوب و ایده ال بگذارد که دیگر دین داری کار سختی نیست و مطمئنا نیاز به پاداش ندارد مثل اینکه بگوییم چرا خدا در ما میل جنسی را قرار داد که ما دچار این گناه بشویم و ...) هر کسی را در شرایط مختلفی که به نظر من شرایط سختی برای هر فردی است قرار داده است مثلا خود من در زندگ شخصی ام به این نتیجه رسیدم که اگر ادم پولداری بودم بشدت ادم خیر و و نیکوکاری می شدم و مدام پولهایی را که خدا به من داده بود براحتی در راهش خرج می کردم و بهشت را برای خود بیمه می کردم ولی خدا دست من را در این دنیا تنگ گذاشته تا عیار من در این سختی مشخص شود و من حالا ایمان خود را در چنین شرایطی که برای من خیلی سخت است باید حفظ کنم ولی شخص دیگر امکان دارد در پولداری دینداری برایش سخت باشد مثلا چون پول دار است می رود و تفریحات ناسالم را انجام می دهد(که همه می دانند و نیاز به بیان ندارد)و از این دست تفریحات که بیشتر ادمهای پولدار گرفتار ان هستد پس هرکس مرد بود که در شرایط مختص بخودش توانایی اطاعت از خدا را داشته باشد.
ارسال پست

بازگشت به “پرسش و پاسخ”