صبر و شکیبایى در قرآن و روایات

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: صبر و شکیبایى در قرآن و روایات

پست توسط مائده آسمانی »

  بسم الله الرحمن الرحیم  
فرق جزع و احساسات معقول


قلب انسان كانون عواطف و احساسات است.هر گاه عزيزى را از دست دهد،ناراحت گشته و اشكهايش جارى مى‏شود،اما نبايد هرگز اين گونه اظهار تاثر را با جزع وبى‏تابى و بى‏صبرى اشتباه كرد،زيرا قلب انسان در برابر حوادث


ناگوار عكس العمل نشان‏داده و چشم انسان نيز كه دريچه قلب است،ممكن است از تاثيرات قلب متاثر گردد.


بنابراين گريه و سوگوارى براى از دست دادن عزيزان يك امر طبيعى و انسانى است.


مهم آن است كه انسان در مصيبت،سخنى كه حاكى از ناشكرى و شكايت‏باشد،بر زبان‏نراند و حرف‏هايى كه دور از شان يك بنده مطيع پروردگار است،نگويد،خود زنى‏ننموده و گريبان ندرد.

در اين رابطه پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله مى‏فرمايند:


«ليس منا من ضرب‏الخدود و شق الجيوب و دعا بدعوى الجاهلية،كسى كه لطمه به صورت زند و يا گريبان چاك‏كند،يا(به هنگام مصيبت)سخنانى همانند مردم جاهليت‏بر زبان راند،از ما نيست‏».


در حالت پيامبر صلى الله عليه و اله آمده است:هنگامى كه ابراهيم عليه السلام فرزند حضرت‏رسول اكرم صلى الله عليه و اله،بدرود حيات گفت،پيامبر صلى الله عليه و اله گريه كرد،به گونه‏اى كه سيلاب اشك برسينه‏اش جارى


شد،عرض كردند: اى رسول خدا!تو ما را از گريه نهى كردى،اما خودت‏گريه مى‏كنى؟فرمود:


«ليس هذا بكاء و ان هذه رحمة و من لم يرحم لا يرحم،اين گريه‏نيست،اين رحمت و اظهار محبت است و كسى كه رحم و عاطفه نداشته باشد،به او رحم نخواهد شد(و مشمول رحمت‏حق نمى‏گردد)» (64)


همين موضوع به صورت مشروح‏ترى در كتاب‏«بحار الانوار»چنين نقل شده است:


هنگامى كه ابراهيم،فرزند پيامبر صلى الله عليه و اله آخرين لحظات عمر خود را سپرى مى‏كرد،پيامبر صلى الله عليه و اله او را دردامان خود نهاد و گفت:فرزندم!نمى‏توانم در برابر تقديرات الهى كارى براى تو انجام دهم،اين سخن‏را


گفت و اشك از چشمانش سرازير شد،«عبد الرحمن بن عوف‏»حاضر بود و عرض كرد:اى رسول خدا!گريه مى‏كنى،مگر ما را از گريه نهى نكرده‏ايد؟حضرت صلى الله عليه و اله فرمودند:من شما را از نوحه‏گرى‏جاهلانه،از دو صداى


احمقانه و فاجرانه نهى كردم،نخست،داد و فرياد آميخته با لهو و لعب وآهنگ‏هاى شيطانى،هنگامى كه نعمت‏هاست،و ديگر،فريادهاى هنگام مصيبت،خراشيدن‏صورت،چاك كردن گريبان و نغمه‏هاى شيطانى است،ولى آنچه را از من


ديدى،عاطفه و رحمت‏است و هر كسى كه عاطفه و رحم نداشته باشد،رحم نخواهد شد...سپس به فرزندش خطاب كردند:


«و انا بك لمحزونون تبكى العين و يدمع القلب و لا نقول ما يسخط الرب عز و جل،


ما به‏خاطر تو غمگين هستيم،چشم مى‏گريد و قلب اشك مى‏ريزد،ولى چيزى كه خداوند متعال را به خشم‏آورد،نمى‏گويم‏». (65)


گاهى ممكن است انسان از خود بى‏خود شود،فرياد بكشد و گريبان چاك كند يا اين‏كه اظهار بى‏تابى نموده و لطمه بر خويش زند كه اگر در حد معقول و معمول آن براى‏ايجاد هيجان عمومى و بسيج عواطف در برابر دشمنان


باشد،ضرورى به نظر مى‏رسد،پس حساب موارد استثنايى كه در حالات بعضى از بزرگان ديده مى‏شود،بايد جدا كرد.


اين سخن را با حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله به پايان مى‏بريم:«النياحة عمل‏الجاهلية،نوحه‏گرى از اعمال جاهليت است‏» (66)


منظور از نوحه‏گرى در اين جا،عزادارى و يا ذكر مصيبت و گريستن و عزادارى‏فردى يا دسته جمعى نيست،بلكه اشاره به كارى دارد كه در زمان جاهليت،ميان عرب‏رايج‏بوده كه اگر عزيزى از دنيا مى‏رفت،زنان نوحه‏گر حرفه‏اى را دعوت


مى‏كردند.


آنها نيز با داد و ناله و فريادها مصنوعى،اوصاف دروغ و مبالغه‏هاى بى معنى در باره‏شخص از دست رفته،ذكر مى‏كردند و گاه لباس‏هاى خود را پاره كرده و بر سر و صورت‏مى‏زدند،و با اين اعمال ناهنجار،فضاى عزاى او را گرم


مى‏كردند.


پی نوشت :

64- امالى طوسى،ص 388.

65- بحار الانوار،ج‏79،ص 90.

66- بحار الانوار،ج‏79،ص‏103.



 
[FONT=Comic Sans MS]پایان   تصویر 
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “اخـلاق”