نگاهی به کتاب اقدس

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط مائده آسمانی »

    .:. بسم الله الرحمن الرحیم .:.    
 








قسمت دهم: اگر مرادوست نداشته باشید...


یکی دیگر از اصولی که جناب بهاءالله ( همان خدای تنها ی زندانی که باید به سوی او نماز خواند و گرد او طواف نمود چنانکه عرشیان گرد


او طواف می کنند)در کتاب اقدس بیان می فرمایند این است:


اگر می خواهید افراد رادر این جهان بشناسید آنها را به دوستی من بیازمائید:


1- مرا دوست داشته باشند ، که اگر چنین باشند از بهترین اشخاص شمرده می شوند و شایسته است که بر تخت هائی از طلای


خالص بنشینندو بر صدر آفرینش قرار گیرند...


"من فازبحبی حق له ان یقعد علی سریر العقبان فی صدر الامکان"!!


2-اما اگر مرا دوست نداشته باشند ، بدترین افراد محسوب می شوند که حتی زمین هم از آنها بیزار است و هرجائی که باشند مردم


از دست آنها به خدا پناه می برند!


"والذی منع عنه لویعقد علی التراب انه یستعیذ منه الی الله مالک الادیان"!!


لذا می توان مردم جهان را با این ترازو سنجید: "میرزا را دوست داشته باشند یا نداشته باشند" خوبند و شایسته رهبری در صحنه


امکان هستند اگر در گروه دوستان و ارادتمندان او باشند.بدند و مبغوض و منفور اگر از دوستی او اعراض نموده باشند!!


همه این مقامات را هم ما خودمان به خودمان می دهیم و فکر نکنید کیش شخصیت داریم و از خودمان تعریف و تمجید می کنیم.


خدائی است و برازندگی!


چند میلیون بهائی که میرزا را دوست دارند باید بر تخت های طلا بنشینند و بر آفرینش حکمفرمائی کنند اما شش میلیارد انسان که با


میرزا و دوستی او کاری ندارند آنقدر آلوده و منفورند که زمین هم از آنها بیزار است و از دست آنها به خدا پناه می برد.


اضافه بفرمائید عبارات اول کتاب را که عرفان میرزا ملاک همه خوبی ها و بدی ها بود:


اگر مرا بشناسند به همه خیرها دست پیدا کرده اند .


اگر مرا نشناسند از اهل ضلالت محسوب می شوند حتی اگر همه کارهای خیر را در نامه اعمال داشته باشند!
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط مائده آسمانی »

    .:. بسم الله الرحمن الرحیم .:.    
 









قسمت یازدهم: زنان شهروندان درجه دوم !


در لسان جناب میرزا در کتاب اقدس، زنان شهروندانی هستند که نه تنها از بعضی امور مادی محروم هستند بلکه از بعضی امور معنوی نیز


محروم می باشند.


این مقوله بسیار قابل بحث و جالب است بویژه در آئینی که مدعی تساوی بین زن و مرد در تعالیم خود می باشد.برای نمونه می توان از


تفاوت در ارث بین زن و مرد و اختلاف بین فرزندان ذکور و اناث فرد متوفی در بهره وری از خانه مسکونی نام برد.


مطابق نص کتاب اقدس ،خانه مسکونی و لباس های مخصوص فرد متوفی متعلق به فرزندان پسر است و نه فرزندان دختر!


و در این حکم مترقی ،ذکر نفرموده اند که آیا تفاوتی بین زن بودن متوفی یا مرد بودن او هست یا خیر؟!


زیرا اگر این فرد متوفی زن باشد لباس های مخصوص او باز به ذریه مذکر او می رسد نه ذریه اناث او!


به عبارت اقدس توجه فرمائید:


و جعلنا الدار المسکونه و الالبسه المخصوصه للذریه من الذکران دون الاناث و الوراث!


و ما (یعنی همان جناب خدای زندانی یا خدا آفرین ) خانه مسکونی و البسه مخصوص فرد متوفی را برای پسران و نه دختران از ارث


بران قرار دادیم!



حقیقتا پوچ بودن شعارهای برابری زن و مرد در تبلیغات فراگیر رسانه ای این آئین با این نص صریح کتاب اقدس آشکار نمی شود؟!


موضوع وقتی جالب تر می شود که می بینیم این اختلاف و تفاوت قائل شدن میان زن و مرد به امور معنوی و عبادی هم سرایت پیدا کرده


و زنان از یک فریضه عبادی مثل حج هم محروم شده اند!


عبارت کتاب اقدس چنین است:


قد حکم الله لمن استطاع منکم حج البیت دون النساء !


خدا برای توانمندان از شما و نه زنان حج بیت را واجب نموده است !


حال حج بیت در بهائیت چیست و چرا مردان باید به جای خانه خدا که مطاف مومنان در ادیان الهی است باید به طواف خانه مسکونی باب


و بها بپردازند بماند برای بعد.


فعلا سخن در این است که زنان از حج محرومند و شهروندانی هستند درجه دوم !
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط مائده آسمانی »

    .:. بسم الله الرحمن الرحیم .:.    
 




قسمت دوازدهم: سر تراشی ممنوع!



از دیگر نوآوری های این آئین ،حرام بودن تراشیدن سر می باشد!


حکمت این کار هم این است که موها وسیله زینت هستند بشرطی که اندازه آنها زیاد بلند نباشد زیراحق ندارید بگذارید موهایتان از حد


گوشتان دراز تر شود !


عبارت اقدس را ببینید:


لا تحلقوا روسکم...لا ینبغی ان یتجاوز عن حد الاذان...!


اما خود این خدای خدا آفرین یادش رفته است که در ایام اقامت در عراق و هنگام حضور در کوههای سلیمانیه ،خود را به هیات درویشان


در آورده و موهای خود را بلند نموده و بر شانه ریخته و تصویر های آن اکنون در کتب تاریخی و اینتر نت قابل مشاهده است!


دوره این دستورات هم هزار سال است که با محاسبه اینکه فرموده اند هر روز این هزار سال خودش هزار سال است می شود سیصد و


شصت و پنج میلیون سال.


یعنی تا سیصد و شصت و پنج میلیون سال دیگر تراشیدن سر به هر بهانه ای حرام می باشد واندازه موهاهم از دوسه سانت نباید بزرگتر


شود! البته برای خدایان و پسر خدایان حکم طور دیگری است.


(به عکس های عبدالبها در اینتر نت هم مراجعه فرمائید تا مشاهده فرمائید جناب پسر خدا حرف پدر را نیوشیده است یا خیرو آیا موهای


خود را از حد گوشها بزرگتر نموده است یا خیر؟!)


اما در مورد بانوان چیزی نفرموده اند.آیا این به این معناست که بانوان آزادند سرخود را بتراشند و یا اجازه دارند موهای خود را تا هر اندازه


که خواستند بزرگ نمایند یا آنها هم مشمول مردان هستند و باید همان محدودیت را تحمل نمایند؟!


اقدس در این زمینه ساکت است!
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط مائده آسمانی »

    .:. بسم الله الرحمن الرحیم .:.    
 




قسمت سیزدهم : داغ زدن بر پیشانی دزد!


موضوع داغ زدن بر پیشانی یا اعضای بدن بردگان و نوکران را در گذشته های دور به خاطر دارید. با این داغ ها یک علامت پاک نشدنی را


در بدن آن برده حک می نمودند که هم قابل زدودن نباشد و هم موجب شناسائی او در جمع انبوه آدم های دیگر گردد.از همین مکانیسم


برای مشخص نمودن حیوانات و احشام خود هم بهره می بردند. این مکانیسم _یعنی داغ زدن _پیشرفته ترین وسیله در این زمینه


محسوب می گردید.زیرا علامت گذاشتن با رنگ و امثال آن یا گذاشتن پلاک و گردن بند و دستبند ،همگی قابل ازاله بود ولی داغ زدن


_یعنی علامتی را با فلز داغ بر پوست فرد یا حیوان نهادن _ قابل محو یا ازاله نبود.


در کتاب مستطاب اقدس، همین مکانیسم برای مشخص ساختن مجرمی مثل دزد سابقه دار توصیه بلکه واجب شده است.


به عبارت این کتاب توجه فرمائید:


"قد کتب الله علی السارق النفی و الحبس و فی الثالث فاجعلوا فی جبینه علامه یعرف بها لئلا تقبله مدن الله و


دیاره.ایاکم ان تاخذکم الرافه فی دین الله اعملوا ما امرتم به من لدن مشفق رحیم"!!


یعنی خداوند برای سارق ابتدا تبعید نمودن و سپس در مرحله دوم زندان کردن را مقرر ساخته است و در نوبت سوم اگر دزدی نمود ، باید


در پیشانی او علامتی حک نمائید تا به موجب این علامت شناخته شود و در شهرهای مختلف خدا موجب شناسائی او شود تا اورا


نپذیرند و اخراج نمایند.مبادا شما را اندیشه مهربانی نمودن با این فرد ،در سر بیفتد! این حکمی است که از سوی مشفق مهربان به آن


مامور و موظف شده اید !!


در بررسی این حکم و دستور در کتاب مستطاب اقدس ،سوالات و مطالب زیر برای محققین مطرح می شود:




1- مجازات دزد در مرحله اول تبعید است اما در این حکم مشخص نفرموده اند که تبعید سارق به عنوان مجازات از محلی که سرقت نموده

و مردم و ماموران او را شناخته اند به محلی غریبه که او را نمی شناسند و راحت می تواند دوباره به کار خود ادامه دهد _و تا مدتی هم


احتمالا گیر نیفتد_چه عواقب و یا فوایدی در پیشگیری از جرم دارد؟!


2-زندان نمودن دزدی که برای بار دوم دست به دزدی زده و ملحق نمودن او در زندان به جمع دزدان دیگر دستگیر شده _ تا هرچیزی را هم



که بلد نیست از دیگردزدها بیاموزد_چه فایده ای در پیشگیری از جرم دارد؟!


3-در این حکم ،فرق میان دزدان کوچک _که برای امرار معاش ناگزیر به دزدی شده اند _با دزدان حرفه ای و جهانی که کلان دزد محسوب


می شوند گذاشته نشده است و هردو به طور یکسان باید به زندان منتقل شده در کنار هم زیست نمایندمگر اینکه شارع کتاب اقدس


دستور به ایجاد زندان های متعدد برای انواع دزدان بدهند که کتاب اقدس در این زمینه ساکت است.


4-این دستور نوین برای داغ زدن یا علامت گذاشتن بر پیشانی دزدان _که در هیچکدام از ادیان الهی سابقه نداشته است_ به چه وسیله


و چه زبان و در چه اندازه و توسط چه کسانی و پس از احراز از چه دادگاهی باید اجرا شود؟!


5- وظیفه شما در هر محلی که وارد می شوید و با هر کسی که برخورد می نمائید این است که قبل از هرگونه تماس و سلام و علیک


ابتدا و در مرجله نخست پیشانی او را کنترل نمائید که آیا دزد است یا نیست؟!علامت دارد یا ندارد؟!


6-اصلا دچار جو زدگی نشوید و هوس مهربانی نمودن با این دزدها را ننمائید که در مورد آنها باید سفت و خشن باشید که این حکم


اقدس است و باید در همه جهان (اروپا و امریکا و استرالیا و آفریقا و آسیا)در قرن بیست و یکم و هزاره سوم اجرا شود.


7-کتاب اقدس به این سوال پاسخ نداده که آیا این حکم اصلا در تناقض با آن حکم که می گفت گرگان خونخوار را هم مثل آهوان ختن


مهربانی کنید و مشک معطر به مشام رسانید هست یا نیست؟!
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط مائده آسمانی »

    .:. بسم الله الرحمن الرحیم .:.    
 





قسمت چهاردهم: پرداخت جریمه فحشاءبه بیت العدل !


مکانیزم جلوگیری از فحشاء و اعمال منافی عفت در بهائیت ،پرداخت طلا به بیت العدل (مرکز فرماندهی بهائیان)است.


اگر مرد و زنی بهائی ،مرتکب عمل زنا شدند باید طبق نص کتاب اقدس ،هر کدام نه مثقال طلا به بیت العدل بپردازند.


چنانچه برای بار دوم مرتکب این عمل زشت گردیدند باید هر کدام دو برابر این مبلغ یعنی هیجده مثقال به همان مرکز یعنی بیت العدل


بپردازند.


به عبارت کتاب اقدس توجه فرمائید:


"قد حکم الله لکل زان و زانیه دیه مسلمه الی بیت العدل و هی تسعه مثاقیل من الذهب و ان عادا مره اخری عودوا


بضعف الجزاء"


برای پژوهشگران در باره این حکم بدیع این سوالات مطرح می شود:


1- اگر این دو خلافکار فقیر بودند و طلائی نداشتند که به بیت العدل بدهند بیت العدل با آنها چه می کند؟


2- اگر این دو خلافکار ثروتمند بودند و فورا این جریمه را پرداخت نمودند و گفتند باز هم حاضریم ادامه دهیم و جریمه بپردازیم بیت العدل با


آنها چه می کند؟


3- اگر خلافکاران در پرداخت طلا ،ادعای فقر کردند ،بیت العدل با چه مکانیزمی راستی آزمائی می کند تا حق او در دریافت جریمه ازبین


نرود؟


4- چون جریمه بار دوم خلافکاری دو برابر است بیت العدل چگونه حساب دفعات زنای افراد(زنان جداومردان هم جدا)نگاه می دارد تا حقوق


بیت العدل در دریافت طلا حفظ شود؟ آیا در مقر بیت العدل دفتر نویسی زناها انجام می شود یا برای ثبت زنای مثلا شش میلیون بهائی در


جهان از رایانه های قوی استفاده می کنندتا وقتی کسی مرتکب زنا شد سریعا از رایانه ها یک پرینت از وضعیت زنا و دفعات خلاف او ارائه


کنند؟


5- اگر مردبهائی با یک زن شوهر دار مرتکب عمل زنا شد آیا جریمه آنها یکسان است؟


6- اگر زنای به عنف انجام گرفت باز هم طبق این حکم ،زن باید نه مثقال طلا به بیت العدل بپردازد؟


7- چون هربار که زنا تکرار شود جریمه دو برابر می شود ماموران وصول بیت العدل برای بالا رفتن در آمد بیت العدل وسوسه نمی شوند که


به روند افزایش فحشاء کمک کنند یا حداقل مانع نشوند؟


8- بیت العدل با این جریمه ها (پول ها و طلاهای دریافتی از زنا) چه می کند و این پول حلال را به چه مصرفی می رساند؟


9- مکانیزم اثبات زنا برای بیت العدل چیست تا بتواند جریمه دریافت کند(ماموران کنترل زنا دارد یا دوربین های مخفی یا روش های دیگر)؟


10- تکلیف خلافکاران ثروتمند که باید برای بار دهم عمل خلاف خود 43.2کیلو و برای بار پانزدهم خلافکاری خود 1382.4 کیلو و برای بار


بیستم زنای خود 44236.8 (سه کامیون پانزده تنی) طلا به بیت العدل بپردازند چیست؟ بار ی سی ام و چهلم و پنجاهم چه می شود؟


(ماشین حساب ها کم می آورند!)


11- تکلیف زنا کاران حرفه ای ،فاحشه خانه ها و دلالان فحشاء و عوامل اجرائی و اینترنتی این فرایند که زمینه ساز خلافند با این جریمه


ها چیست؟


12- جابجائی این طلاها از کشورهای مختلف به مقصد بیت العدل در اسرائیل چگونه انجام می شود؟


پاسخ به این پرسش ها محققان را در راز گشائی از حکم کتاب اقدس برای برخورد با فحشا کمک خواهد نمود.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط مائده آسمانی »

    .:. بسم الله الرحمن الرحیم .:.    
 







قسمت پانزدهم: تعویض وسائل خانه هر نوزده سال یکبار!


از دیگر احکام کتاب اقدس ، وجوب تعویض وسائل خانه هر نوزده سال یکبار است!


یخچال وفرش و کولر وتختخواب و ماشین لباسشوئی وقاشق و چنگال و پتو و تشک و بالش و سماور و استکان و نعلبکی و کمد و چمدان


و بشقاب وماهی تابه و...که لوازم خانه شمرده می شوند واجب است سرهر نوزده سال تعویض شوندو جای خود را به وسائل نو بدهند!

این امر واجب در بهائیت باعث تجدد و نو آوری می شود که متناسب با آئین هزاره جدیداست!


لذابر اساس این حکم کتاب مقدس اقدس ، هر بهائی موظف است هر چیزی که برای خانه اش می خرد تاریخ خرید آن رادر یک دفتر


یادداشت کند(یا در کامپیوتر ثبت نماید) تا مبادا نوزده سال از مصرف آن بگذرد و او نادانسته مرتکب گناه بشود!


متن حکم در کتاب اقدس چنین است:


کتب علیکم تجدید اسباب البیت بعد انقضاء تسع عشره سنه کذلک قضی الامر من لدن علیم خبیر


بر شما نوشته (یعنی واجب )شده است که وسائل و اسباب خانه را بعد از انقضای نوزده سال تجدید نمائید.اینگونه از ناحیه دانای آگاه


حکم صادر شده است!



سپس در توضیح حکمت این امر واجب می فرمایند موضوع به لطافت بر می گردد و خدا خواسته است بدینوسیله (یعنی تجدید اسباب و


لوازم خانه در راس هر نوزده سال ) ،شما و دارائی هایتان را تلطیف نماید مبادا از غافلین باشیدو از لطافت بگریزید:


انه اراد تلطیفکم و ما عندکم اتقو االله و لا تکونن من الغافلین!


اگر هم کسی بگوید من توانائی تجدید و تعویض اسباب خانه را در سر نوزده سال ندارم می گوید خداوند او را معاف داشته یا از تقصیر او


در می گذردزیرا که خداوند آمرزنده بخشنده است!



والذی لم یستطع عفا الله عنه انه لهو الغفور الکریم


باز هم این سوالات برای پژوهشگران مطرح است:


1- چرا نگاه داشتن یک وسیله بیش از نوزده سال گناه است؟


2-آیا یادگاری هائی که از والدین و دوستان در خانه داریم و نوعی حفظ مبانی خانوادگی و وفاست هم شامل این حکم است و باید عوض


شوند؟


3- رابطه لطافت و عدد نوزده چیست؟ آیا عدد قبل و بعد عدد نوزده مشمول عدم لطافت است؟!


4-مکانیزم حساب نگاه داشتن برای تاریخ خرید وسائل خانه چیست تا با نگهداشتن بیش از نوزده سال آنها ،مرتکب عمل حرام نشوند؟


5-اگر کسی استطاعت داشت که زودتر از نوزده سال لوازم خانه اش را عوض کند حکمش چیست ؟


آیا از لطافت بیشتری نسبت به آنها که وسائل خود را عوض نکرده اندبرخوردار است؟!


6-رابطه "تعویض وسائل خانه "با "تقوی "در متن حکم چیست (اتقوالله و لا تکونن من الغافلین)؟!


آیا عدم تعویض = عدم تقوی ؟!


7-بهائیان تولید کننده وسائل خانگی چطوری تولید کنند که عمر مفید این وسائل نوزده سال بیشتر نباشد تا موجب تقوای بیشتر بهائیان


بشوند؟!


8-اگر وسائل طوری باشندکه زود به زود نیاز به تعویض داشته باشند موجب لطافت بیشتر و تقوای زیادتر نمی شوند؟!


9-رابطه تعویض وسائل خانه و لطافت با تعویض زود هنگام و مصرف زدگی و تقوا و لطافت چیست تا هنرمندان بتواننداثری هنری در زمینه آن


خلق کنند و خطیبان به تبیین بپردازند؟!


10_اگر عدد نوزده موجب لطافت است آیا عدد های دیگر غیر لطیفند و زمخت و نا زیبا ؟!


...
تصویر
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹, ۱۲:۵۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 483 بار
سپاس‌های دریافتی: 344 بار

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط mahe.derakhshan »

فرض کن مثلا طرف یه میلیارد دلار پول تابلوی ونگوگ داده سر نوزده سال اگه کسی ازش نخره


عجب گناه کبیره ای انجام داده چون گفتن اگه کسی وسعت برای تجدید لطافت نداشته باشه معذوره


نه کسی که لطافتش از پارو بالا میره.حالااین بیچاره باید این لطافت به این گندگی رو چکاکنه!!! تصویر


تابلو هیچچی بقیه وسایل رو حالا چطو آب کنه؟؟؟ تصویر


چقد این لطافت داشتن کار بیخود وسختیه تصویر
[HIGHLIGHT=#00b050]اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن  
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط مائده آسمانی »

    .:. بسم الله الرحمن الرحیم .:.    
 






قسمت شانزدهم: وجوب شستن پا !


از دیگر تعالیم اختصاصی کتاب اقدس ،وجوب شستن پا در زمستان و تابستان است.


مطابق این حکم بهائیان باید پاهای خود را دائما بشویند به این ترتیب:


در تابستان روزی یک بار و در زمستان هر سه روز یک بار !


متن حکم در کتاب اقدس چنین است:


"اغسلوا ارجلکم کل یوم فی الصیف و فی الشتاء کل ثلاثه ایام مره واحده"


یعنی پاهای خود را بشوئید در تابستان هر روز و در زمستان هر سه روز فقط یکبار!


مطابق این دستور العمل باید اولیای امر بهائی یا خود بهائیان این کارها را انجام دهند یا تکلیفش را مشخص نمایند:


1- قبل از هر چیز بر اساس مناطق مختلف ، کشور های جهان را از لحاظ میزان وقوع تابستان و زمستان در آنها بسنجند تا این مومنین به


اقدس، وظیفه شان روشن شود که در چه روزهائی باید پاهای خود را هر سه روز یک بار بشویند و در چه روزهائی باید پاهایشان را هر


روز بشویند!


2-چون در حکم صحبتی از بهار یا پائیز نشده لذا در این دوفصل تکلیف شستن پا ساقط است یا معلوم نیست!


3-چون در حکم حدی برای گرمای تابستان یا سرمای زمستان تعیین نشده لذا تکلیفشان دقیقا معلوم نیست که تا چه درجه حرارتی را


تابستان فرض کنند و روزی یک بار پا را بشویند و تا چند درجه سرما را زمستان فرض نموده پاهای خود را سه روز یک بار بشویند!


4-چون در حکم حد پا مشخص نشده باید منظور از پارا مشخص کنند که تا کجاست:تا قوزک پا یا تا ساق پا یا تا انتهای پا از رانها تا پائین؟!


و بعد این حد از پا را بشویند نه کمتر و نه بیشتر !


5-آیا زن و مرد در این حکم با هم مساوی هستند و فرقی بین آنها در نوع و حد شستن پاهایشان نیست؟! اقدس در این زمینه ساکت


است.


6-آیا اگر کمبود آب وجود داشت تخفیفی وجود دارد که مثلا حکم تغییر کند و هر وقت آب موجود بود بشویند نه هر روز ؟! اقدس در این


زمینه ساکت است.


7-کشور های استوائی یا کشورهائی که همه سال یک نوع آب و هوا و بعضا بهاری دارندتکلیف چیست چون اطلاق تابستان و زمستان به


آنها نمی شودتا مطابق اقدس به شستن سه روز یکبار در زمستان یا هر روز در تابستان بپردازند؟!


8-تکلیف دست ها و صورت چیست؟ آیا شستن آنها وجوب ندارد و فقط مساله شستن پاها وجوب دارد؟! اقدس ساکت است.


9-تکلیف کسانی که این کار را نمی کنند چیست؟جریمه دنیوی واخروی آنها چه می باشد؟ اقدس در این زمینه هم ساکت است!
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نگاهی به کتاب اقدس

پست توسط مائده آسمانی »

    .:. بسم الله الرحمن الرحیم .:.    
 








قسمت هفدهم : رفع اختلاف با اقدس!


وقتی بین افراد بهائی در مباحث مختلف بهائیت اختلاف بوجود آید چگونه باید چاره جوئی شود و رفع اختلاف به چه طریقی انجام


می پذیرد؟


نظر شارع اقدس این است که در مواقع بروز اختلاف بین بهائیان باید به خداوند (شخص میرزا) مراجعه کنند تا او ریشه اختلاف را بردارد اما


اگر میرزا حسینعلی درقید حیات نبود چه کنند؟ پاسخ این است که باید به کتاب اقدس و هرآنچه که بر میرزا نازل شده مراجعه نموده و


بدین ترتیب اختلافاتشان را بوسیله کتاب برطرف نمایند!


عبارت اقدس چنین است:


اذا اختلفتم فی امر فارجعوها الی الله ما دامت الشمس مشرقه من افق هذاالسماء و اذا غربت ارجعوا الی مانزل من عنده انه لیکفی


العالمین .


هنگامی که در مسئله ای اختلاف نمودیدبه خداوند مراجعه نمائیدمادامی که خورشید از افق این آسمان(بهائیت) می تابد ووقتی که این


خورشید غروب نمود برای رفع اختلاف به آنچه که از طرف خدا نازل شده مراجعه نمائید که همانا این منزولات (کتاب اقدس و...)همه


جهانیان را کافی خواهد بود!


بنا بر این اکنون که خداوند(جناب بهاءالله) از دنیا رفته اند وظیفه رفع اختلافات بهائیان با یکدیگر به عهده کتاب اقدس و سایر منزولات


می باشد.


ناظر بصیر و پژوهشگر خبیر را در این موضوع سوالاتی است:


1-اگر کتاب می توانست به تنهائی رفع اختلاف کندبه وجود رسول و ولی چه نیازی بود؟


2- وقتی اختلاف در خود کتاب اتفاق بیفتد و برداشت های مختلف از مطالب آن وجود داشته باشد چگونه این اختلافات با مراجعه به خود


کناب حل شدنی است؟ یعنی خود مطالب کتاب موجب اختلاف بین افراد شده آنوقت خود کتاب رافع اختلاف می شود؟!


3-با وجود کتاب اقدس و سایر کتب بهائی چرا هنوز بین بهائیان اختلاف بر طرف نشده و گروه های مختلف در درون بهائیت یکدیگر را مطرود


و منحرف می خوانندو سلام و کلام با همدیگر را جایز نمی شمرند(همچون بهائیان بیت العدلی و بهائیان ارتدکسی)


4-اگر اقدس برای رفع اختلاف جهانیان کافی است(انه لیکفی العالمین) چرا بهائیان از آن بهره نمی برندتا دردهای جهانی را درمان کنند؟!


5- چرا فرزندان خود بهاءالله (ناقضین و ثابتین)به اقدس مراجعه ننمودند تا اختلافاتشان بر طرف شود و اینقدر به یکدیگر دشنام ندهند؟!


6-اگر خود کتاب دچار تحریف شد و دیگر عاملی برای رفع اختلاف نبودبهائیان چه باید بکنند و اختلافاتشان را چگونه بر طرف نمایند؟!


7-خود میرزا چرا با تمسک به کتاب خودش (اقدس )نتوانست بین خود و برادرش ازل صلح و آشتی برقرار نماید و رفع اختلاف کند؟!


8-با چه مدلی می شود با اقدس به رفع اختلاف پرداخت و مشکلات جهانی را حل و فصل نمود وقتی آن مدل در رفع اختلاف بین خود


بهائیان جواب نداده است؟!


9-وقتی با وجود کتاب اقدس بین بهائیان رفع اختلاف نشده و خود خدا هم (میرزا) فوت نموده گزینه دیگر برای رفع اختلاف در بهائیت


چیست؟!
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “بهائیت”