ابعاد فرقه گرايي در تصوف

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

ابعاد فرقه گرايي در تصوف

پست توسط مائده آسمانی »

 به نام خدا 

 ابعاد فرقه گرايي در تصوف   


فرقه گرايي و انحرافات مذهبي در ايران سابقه ديرينه اي دارد. نگاهي به تاريخ معاصر ايران نشان مي دهد که جامعه ايران همواره از

ناحيه فرقه هاي مذهبي مانند بابيگري و بهائيگري ، صوفيگري ، وهابيگري و .... مورد تهديد قرار گرفته است. با شکل گيري نظام جمهوري

اسلامي که بر اساس آموزه هاي ديني استقرار يافته است اين تهديد افزايش يافته و همچنان ادامه دارد.چرا که فرقه هاي منحرف

مذهبي و سياسي با استفاده از فرصت بوجود آمده پس پيروزي انقلاب اسلامي ابتدا با ايجاد تفرقه ميان شيعه و سني بخشي از جامعه

ايران را مقابل هم قرار داده و نظام براي مقابله با اين تهديد هزينه هاي زيادي پرداخته است. لذا امروزه فرقه سازي و تشکيل گروههاي

منحرف، دست مايه دشمنان اسلام و ايران شده است.

فرقه گرايي مقدمه بر انحرافت اجتماعي است چراکه رفتار انحرافي افراد فرقه گرا، تعصب و تجزيه طلبانه است و آنان بر خلاف حرکت

جامعه در حدود تشکيل فرقه، گروه و دسته اي جدا از هنجارهاي پذيرفته شده جامعه هستند.

از جمله انحرافاتي که دامنگير اسلام است خطر تصوف و صوفيگري است که از زمان امامان معصوم خار پاي اسلام بوده و تا الآن ادامه

دارد. تصوف و صوفيگري از بدعت هاي بزرگي بود که در اسلام رواج يافت و طرفداران بسياري به خود جلب نمود.

انحرافات تصوف به طور کلي شامل اين موارد مي شود :

ايجاد خانقاه و ترک مساجد

بطلان شريعت

عقيده صلح کل (پلوراليسم ديني)

حلول و تناسخ

وحدت وجود (مصطلح در نزد صوفيه)

عرفان هاي کاذب و دروغين

ادعاي کشف و شهود

رقص هاي سماع و به دنبالش آواز و غناء و موسيقي

شطحيات

دفاع از ابليس و شيطان

حليت محرمات

ترک ازدواج

جايگاه ولايت قطب

سرسپاري و دست بوسي و پابوسي قطب

سجده بر قطب

غسل اسلام (کپي برداري از غسل تعميد مسيحيت)

تشرف (کپي برداري از تشرف در آئين ميترا همان آئين مهر پرستي)

تجسم صورت مرشد و يا قطب فرقه در عبادات

حلقه هاي ذکر و انحرافات آن

رياضت هاي حرام و طولاني

تساهل و تسامح در اسلام و اسلام گزينشي

عُشريه

امامت نوعي و بالتبع مهدويت نوعي

آداب مريدي و مرادي

کرامت تراشي هاي دروغين

شخصيت سازي هاي کاذب و خلاف عقل

کهانت و پيشگويي هاي بي حساب و خلاف شرع

چله نشيني هاي غيراسلامي

متهم نمودن مرجع تقليد و علماي بزرگ به صوفيگري

باز داشتن مريدان خود از انجام تکاليف شرعي همانند منع از رفتن به زيارت خانه خدا

تلسم نمودن مريدان در برابر اوامر قطب و شيخ در امور خلاف شرع

دزدي روايت (کپي برداري از کرامات ائمه اطهار عليهم السلام)

و....

مشکل تصوف، «گوشه گيري» و تبليغ «جدايي دين از سياست» و مهمتر از همه تبليغ مسئله تساهل و تسامح و اباحه گري است.

مراسم سماع و آواز و غناء آسيب هاي اخلاقي و حتي انحرافات جنسي و فاصله گرفتن از شريعت نيز از انديشه هاي انحرافي اين فرقه

است و اصولا برخي از پيروان اين گروه بخاطر وجود مسائل مذکور به اين فرقه گرايش پيدا کردند. نيروهاي امنيتي در سالهاي اخير با

دستيابي به اسناد اين فرقه متوجه انحرافات جنسي آنان شده اند، انحراف و آلودگي اخلاقي دراويش در خانقاه ها سابقه ديرينه دارد.

مولوي در اين زمينه مي گويد :

من نديدم يک زمان در وي امان .......... خانقاهي کو بود بهره مکان

تصوف با ادعاي سير و سلوک راهي غير صحيح را بر مي تابد. سير و سلوک و رسيدن به حقيقت راه سخت و دشواري است که هر کس

با تأسيس فرقه و گروهي نمي تواند بدان دست يابد چراکه رسيدن به عرفان واقعي نياز به تمرين و در گرو تمسک به راه درست و مسير

صحيح الهي است که امامان معصوم راهنمايان آن بوده اند.

اما اداي تصوف درآوردن بسيار آسان است و متأسفانه اکثر فرقه هاي صوفيه و دراويش امروزي، جز حيله گري و تزوير بيش نيست که نه

عارفان حقيقي آن را بر مي تابند و نه عقل بر آن تأئيد مي کند و بطور کلي، از نظر اسلام مردود هستند.

عرفان تحت تأثير «مواد مخدر»،«رقص هاي صوفيانه»،«گوش دادن به موسيقي» و سماع جز فرقه گرايي و جذب مريدان براي

مقاصد سياسي و کسب شهرت و در آخر خاموش کردن نور خداوند و پائين آوردن پرچم خاندان پيامبر، چيزي نيست.

شايد مهمترين مسئله در تقابل تشيع و تصوف را بتوان در مسئله ولايت ديد. چراکه فرقه هاي صوفيه با تعريفي که از ولايت ارائه مي دهند

با اعتقادات شيعيان و حتي آيات و روايات اسلامي در تعارض است.

بنابراين متصوفه براي مقابله با ولايت، امروزه با جذب افراد سعي دارد با رکن اصلي انقلاب يعني ولايت و رهبري نظام مقابله نمايد.

براي نمونه مي توان فرقه منحرف گناباديه اشاره نمود که در سالهاي اخير در شهر مقدس قم که به عنوان پايگاه معنوي نظام مطرح است.

با ايجاد فتنه و جذب افراد ساده لوح در صدد مقابله با مرجعيت و ارزشهاي ديني بر آمدند که با هوشياري مردم و مسئولين نظام و

بخصوص با هشدار علماي قم اين فتنه دفع شد.

به هر حال خطر تصوف تجزيه و در نهايت از بين بردن اسلام ناب محمدي مي باشد و فقط در گرو عمل به دستورات ائمه اطهار و اطاعت از

اوامر و نواهي آنها و در طول آن مرجعيت شيعه است.

مايکل برانت نويسنده کتاب « نقشه اي براي جدايي مکاتب الهي در آمريکا » در مصاحبه اي مي گويد :

« ما بعد از مدتها تحقيقات متوجه شديم که شيعيان بيشتر از هر مذهب و فرقه اي، فعال و پويا هستند و به اين نتيجه رسيديم که

نمي شود مستقيم با شيعيان درافتاد.

به خاطر همين، چهل ميليون دلار براي اين کار در نظر گرفتيم. در برنامه ريزي ها و جلسات متعدد به اين نتيجه رسيديم که بايد فرهنگ

عاشورا و شهادت طلبي که شيعيان هر ساله در مراسمي اين فرهنگها را زنده نگه مي دارند از بين ببريم. بايد با حمايت مالي از برخي

سخنرانان و مداحان و برگزار کنندگان اصلي اينگونه مراسم که افراد سودجو و شهرت طلب هستند عقايد شيعه و فرهنگ شهادت طلبي

را سست و متزلزل کنيم و مسائل انحرافي را در آنها بوجود آوريم به گونه اي که شيعيان يک گروه جاهل و خرافاتي به نظر بيايند »


(سايت بازتاب 26/5/2007 /www.baztaab.ir)

فوکوياما نظريه پرداز ژاپني الاصل آمريکايي مي گويد (قول به مضمون):

« شيعه از دو لبه ي تيغ، که يک لبه آن سرخ و يک لبه آن سبز است تشکيل شده است. لبه سرخ آن عاشورا است و لبه سبز آن انتظار .

اگر بخواهيم شيعه را از پويايي و فعاليت باز داريم و از شيعه يک مذهب خرافي بسازيم بايد اين دو مقوله را در آن تضعيف کنيم تا از بين

برود »


به خاطر همين است که در فرهنگ عاشورا و عزادري بر سيد الشهدا اينقدر انحرافات زياد شده است که بايد آسيب شناسي شود و

همچنين اينقدر انحرافات در بحث مهدويت بسيار... از جمله مدعيان دروغين و فرقه هاي منحرفه در بحث مهدويت.

خطر تصوف، تبديل شدن شيعه به يک اسلام خمار و معتاد است چون تصوف تخدير شيعه است. چراکه فرهنگ و مباني اصيل اسلامي

شيعي از جمله تبرّي، تولّي و جهاد و شهادت و انتظار که نمونه هايي ار مباني عميق شيعه است را از بين برده و مباني اي بيهوده و

خمار آلود و تخدير کننده را جايگزين کرده و اسلام هميشه زنده را تبديل به يک اسلام رهباني کرده.  
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “صوفیه”