شکوای سبز...

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Member
Member
پست: 63
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۹, ۵:۱۱ ب.ظ
محل اقامت: تهروون
سپاس‌های ارسالی: 105 بار
سپاس‌های دریافتی: 119 بار

شکوای سبز...

پست توسط Baharnoor »

 شکوای سبز دریافتی ادبی است از دعای ابوحمز ثمالی به قلم سید مهدی شجاعی   



 بسم الله الرحمن الرحیم 
  
 الهی لا تؤدّبنی بعقوبتک 
  
 ولاتمکُربی فی حیلتک 
 

مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ وَلا يوُجَدُ اِلاّ مِنْ


عِنْدِكَ وَمِنْ اَينَ
       

 لِي النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِكَ لاَ الَّذي اَحْسَنَ


اسْتَغْني عَنْ عَوْنِكَ
 

 وَرَحْمَتِكَ وَلاَ الَّذي اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَيكَ وَلَمْ يرْضِكَ


خَرَجَ عَنْ
 
قُدْرَتِكَ يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ

بكَ

عَرَفْتُكَ


 وَاَنْتَ دَلَلْتَني عَلَيكَ وَدَعَوْتَني اِلَيكَ وَلَوْلا اَنْتَ

لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ
 
 اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَدْعوُهُ فَيجيبُني وَ اِنْ كُنْتُ بَطيـئاً

حينَ يدْعوُني
 
 وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَسْئَلُهُ فَيعْطيني وَاِنْ

كُنْتُ

بَخيلاً حينَ

يسْتَقْرِضُني








 
 خدای من! مرا با عذاب و عقوبت و مجازاتت ادب نکن
 
 ومرا دچار حیلت های خویش مساز
 
 خوشبختی من کجاست؟! ای پروردگار من؟
 
 وقتی که سعادت جز از مشرق دستهای تو طلوع نمیکند؟؟
 
 مفر من،روزنه نجات من،گریزگه من کجاست؟
 
 وقتی هیچ پناهی جز تو نیست؟؟
 
 نه آن کس که نیکی میکند از یاری و رحمت تو مستغنی است
 
 نه آن کس که اهل بدی و بی باکی است ودر مسیر نارضایتی تو قدم میزند؛میتواند از حیطه قدرت تو خارج شود
 
 یاربّ یاربّ یاربّ
 
 خدای من! من تورا به خودت شناختم، با خودت و به واسطه خودت
 
 تو بودی که مرا به سوی خودت راه نمودی
 
 تو بودی که مرا به خودت خواندی و دعوت کردی
 
 اگر تو نبودی...
 
 اگر تو نمیکردی...
 
 من چه میدانستم که تو کیستی...؟
 
 سپاس خدایی را سزاست که تا صدایش میکنم پاسخم میگوید
 
 اگرچه وقتی او مرا صدا میکند،من کاهلی میکنم
 
 و سهل انگاری برای پاسخ گفتن و جواب دادن
 
 سپاس خدایی را سزاست که هرچه ازاو میطلبم عطا میکند
 
 اگرچه وقتی او درخواستی میکند
 
 من بخل میورزم و خست به خرج میدهم                                                          
بگفت از دل شدی عاشق به کنکور
بگفت از دل تو گویی و من از زور
بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است
بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش
بگفت ار من بیارم رتبه ای ناب
بگفتا وه چه می بینی تو در خواب


التماس دعا تصویر
Member
Member
پست: 63
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۹, ۵:۱۱ ب.ظ
محل اقامت: تهروون
سپاس‌های ارسالی: 105 بار
سپاس‌های دریافتی: 119 بار

Re: شکوای سبز...

پست توسط Baharnoor »

  





   
 
 سپاس خدایی را سزاست که هروقت بخواهم میتوانم صدایش کنم 
  
 و هرگاه در پی خلوتی با او باشم بی هیچ واسطه ای میتوانم داشته باشم 
  
 و او همیشه برآورنده خواسته های من است 
  
 سپاس خدایی را سزاست که غیر از اورا نمیخوانم  
  
 و اگر بخوانم هم پاسخی نمیشنوم 
  
 سپاس خدایی را سزاست که به غیر از او دل نمیبندم 
  
 و اگر ببندم هم دلم را میشکند و پشتم را خالی میکند 
  
 سپاس خدایی را سزاست که به او تکیه میکنم و او گرامی ام میدارد و دست نوازش بر سرم میکشد 
  
 و به مردم تکیه نمیکنم که اگر کنم خوارم میکنند و تنهایم میگذارند 
  
 سپاس خدایی را سزاست که از من بی نیاز است اما با من دوستی میکند و به من محبت میورزد 
  
  
 سپاس خدایی را سزاست که با من بردباری میکند انگار که من هیچ گناهی نکرده ام 
 به گونه ای در من مینگرد انگار که هیچ خطایی از من سر نزده است 
 با من طوری رفتار میکند انگار که هیچ لغزشی نداشته ام. 
  
 این خدا! این خدای من است...! 
 به راستی ستایش برانگیز است 
 به حقیقت دوست داشتنی است  
 و به واقع سجده کردنی 
  
 راستی که محبوبی به خوبی اونیست و او معشوق ترین من است 
  
 خدایا! آنچنان که من دریافته ام راههای به سوی تو هموار است و چشمه های جوشان امید نزد تو سرشار 
  
 دست امید و استمداد گشودن به منبع فضل تو مجاز است 
  
 و درهای دعا و نیایش برای فریاد کنندگان و طالبان تو باز 
  
 خدایا من دریافته ام که تو برای امیدواران ، موضع اجابتی... 
بگفت از دل شدی عاشق به کنکور
بگفت از دل تو گویی و من از زور
بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است
بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش
بگفت ار من بیارم رتبه ای ناب
بگفتا وه چه می بینی تو در خواب


التماس دعا تصویر
Member
Member
پست: 63
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۹, ۵:۱۱ ب.ظ
محل اقامت: تهروون
سپاس‌های ارسالی: 105 بار
سپاس‌های دریافتی: 119 بار

Re: شکوای سبز...

پست توسط Baharnoor »

 خدایا من دریافته ام که تو برای امیدواران ، موضع اجابتی... 
   
 و برای دردمندان و گرفتاران محل پاسخ و رحمت 
   
 خدایا پناه گرفتن در سایه کرامت تو و راضی شدن به قضای تو 
   
 چه جایگزین شیرینی است در مقابل بخل بخیلان و چه مفر حیات بخشی است در برابر دارایی خسیسان و خودخواهان 
   
 خدایا من رسیده ام به این حقیقت شیرین که مسافر مقصد تو راهش نزدیک است و تو پوشیده نیستی از بندگان خودت 
   
 و آنچه تو را ندیدنی میکند پرده کردار بندگان است 
   
 خدایا من روی نیاز به درگاه تو آورده ام و دست تمنا به سوی تو دراز کرده ام و سفره استغاثه پیش تو گشوده ام و به ریسمان دعای تو آویخته ام 
   
 بی آنکه لیاقت عفو تو را داشته باشم و شایستگی اجابت خواسته هایم را... 
   
 آنچه را مرا به درگاه تو کشانده اطمینان به کرامت توست و اعتمادم به درستی وعده های تو و پناه ایمانم به وحدانیت تو 
   
 و معرفت یقین آکنده ام به این حقیقت که مرا جز تو خدایی نیست وتو یگانه معبود بی همتا و شریکی 
بگفت از دل شدی عاشق به کنکور
بگفت از دل تو گویی و من از زور
بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است
بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش
بگفت ار من بیارم رتبه ای ناب
بگفتا وه چه می بینی تو در خواب


التماس دعا تصویر
Member
Member
پست: 63
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۹, ۵:۱۱ ب.ظ
محل اقامت: تهروون
سپاس‌های ارسالی: 105 بار
سپاس‌های دریافتی: 119 بار

Re: شکوای سبز...

پست توسط Baharnoor »

 و معرفت یقین آکنده ام به این حقیقت که مرا جز تو خدایی نیست وتو یگانه معبود بی همتا و شریکی

خداوندا! تو گفته ای و کلام تو حق است

و وعده تو راست است که:

از فضل خدا طلب کنید

که خداوند نسیت به شما رحیم و مهربان است

و این دور از شان صفات توست و آقای من

که امر به خواستن کنی پرهیز از عطا کردن

و تو بخشنده ترینی به اهل مملکت خویش

و مهربانترین ورئوف ترین نگاهها از آن توست

خدای من ! کوچک بودم که با بخشش و نعمت و مهربانی پرورشم دادی

و در بزرگی آوازه ام را بلندی بخشیدی

تو همان کسی که دنیای مرا گهواره احسان و فضل و نعمتت قرار دادی

و برای آخرت معرفتم را به سوی عفو کرامتت سوق دادی

مولای من! آنچه مرا به سوی تو دلالت میکند

دل من و دوستی من است و همان شفیع من به نزد تو خواهد بود

ومن به هدایتگری این راهنما مطمئنم

و از شفاعت این شفیع دل آرام
 
بگفت از دل شدی عاشق به کنکور
بگفت از دل تو گویی و من از زور
بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است
بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش
بگفت ار من بیارم رتبه ای ناب
بگفتا وه چه می بینی تو در خواب


التماس دعا تصویر
Member
Member
پست: 63
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۹, ۵:۱۱ ب.ظ
محل اقامت: تهروون
سپاس‌های ارسالی: 105 بار
سپاس‌های دریافتی: 119 بار

Re: شکوای سبز...

پست توسط Baharnoor »

    
 
   
 
 اما خدای من! سرور من! مولای من!  
 
   
 
 تو را با زبانی میخوانم که آلودگی گناه الکنش کرده است  
 
   
 
 با قلبی به وادی مناجات تو گام مینهم که سنگینی معصیت پشت حیاتش را خمیده است  
 
   
 
 خدایا! درعرصه حضور تو ، گریزانم و شائق، ترسانم و امیدوار و با حسی آمیخته از این همه، تو را مینگرم و به تو رو میکنم                     مولای من وقتی به گناهانم مینگرم وحشت بر تمام وجودم سایه می اندازد                       و وقتی به کرامت تو نگاه میکنم قلبم به چراغ طمع روشنی میابد                   اگر ببخشی که برترین بخشش ها برازنده توست                   و اگر عذاب کنی ، ستم به بارگاه تو راه ندارد                   خدای من! اینک رویم از معصیت سیاه است و پشتم از بار گناه خمیده                        اما باز به تو رو میکنم و از تو حاجت میطلبم فقط مهربانی و کرامت توست که جرأتم میبخشد                   خدایا علی رغم این همه بیشرمی که کرده ام،پشتوانه ام در بلاها و سختی ها فقط مهر و رحمت توست                   خدایا من رسیده ام بدین پایه از امید که تو آرزوهای مرابا ترازوی لیاقت من نمیسنجی                   ملاک تو در بخشش ارزش من نیست کرامت خود توست                   پس بدیهای من تورا از اجابت و کرامت و رأفتت باز نمیدارد                 خدای من! دست امیدم را بگیر و گوش اجابت به نیایش هایم بسپار                 ...ای بهترین ملجأ دعای نیایشگران و ای بهترین تکیه گاه و پناه امیدواران... 
بگفت از دل شدی عاشق به کنکور
بگفت از دل تو گویی و من از زور
بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است
بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش
بگفت ار من بیارم رتبه ای ناب
بگفتا وه چه می بینی تو در خواب


التماس دعا تصویر
Member
Member
پست: 63
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۹, ۵:۱۱ ب.ظ
محل اقامت: تهروون
سپاس‌های ارسالی: 105 بار
سپاس‌های دریافتی: 119 بار

Re: شکوای سبز...

پست توسط Baharnoor »

  
 سرور من ! سید من! مولای من! 
  
 کوه آرزوهایم اگرچه سر به آسمان میکشد 
  
 اما رهتوشه رفتارم حقیر و زشت و شرم آوراست 
  
 تو نعمت عفوت را با پیمانه آرزوهایم ببخش نه با ظرف کوچک و آلوده اعمالم 
  
 و مرا به تلافی بدیهایم مجازات مکن 
  
 که شأن کرامت تو برتر از مجازات گنهکاران است 
  
 و ظرفیت حلم تو افزون تر از کیفر تبهکاران 
  
  
 و من ای آقای من ! 
  
 پناهنده فضل تو شده ام، به کرامت تو دخیل بسته ام 
  
 و از تو، از خشم تو به دامن مهر تو گریخته ام  
  
 و دل به آن سطراز کتاب عفو تو خوش کرده ام که گنهکاران خوش گمان به خویش را وعده بخشش عطا فرموده ای! 
  
 و من مگر چیستم ای خدا و چقدر وزن وجودی من است و چه جایی از پهنه بیکران عفو تورا اشغال میکنم؟ 
  
 پس به کرامتت بنگر و از دریچه عفوت به این خطاکار بنگر 
  
 خدای من! این تن عریان گناه، نیازمند لباس ستاری توست 
  
 تو را به آبروی تو سوگند که آن را در آفتاب سوزان شماتت رها مکن 
  
 خدایا! من واقفم به این حقیقت تلخ گه اگر از بندگان تو کسی گناه مرا میفهمید من پرهیز میکردم از ادامه گناه 
  
 و یا اگر تو در عقوبت و مجازات اهل تعجیل بودی باز من میترسیدم از تکرار گناه 
  
 اما این را نیز تو میدانی که این ماجرا نه از سر بی اعتنایی به توست 
  
 و یا از خوار و کوچک و بیمقدار شمردن تو  
  
 و از بندگان کوچکتر دانستن تو 
  
  پناه بر تو ازین گمان، پناه بر تو  
  
 بل همه از این روست که تو، خدای من! خوبترین پوشاننده ای 
  
 دقیق ترین حکم کننده ای 
  
 مهربانترین بخشنده ای 
  
 زیباترین درگذرنده ای 
  
 ... و بیشترین آمرزنده ای 
بگفت از دل شدی عاشق به کنکور
بگفت از دل تو گویی و من از زور
بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است
بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش
بگفت ار من بیارم رتبه ای ناب
بگفتا وه چه می بینی تو در خواب


التماس دعا تصویر
ارسال پست

بازگشت به “ادعيه و زيارات”