تحقيقي در تصوف

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Junior Member
Junior Member
پست: 23
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۸۹, ۱۱:۵۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 13 بار
سپاس‌های دریافتی: 68 بار

تحقيقي در تصوف

پست توسط گل نرگـس »

[FONT=Times New Roman]مقدمه:

اگر چه فطرت انسانها بر يگانه پرستي استوار است و هر يك از افراد بشر خواهان رشد، كمال و سعادت جاويدان، و در نتيجه جوياي حقيقت و گريزان از باطل اند، همانطور كه
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]مولايمان اميرالمومنين عليه السلام فرمودند1، سردمداران باطل و شياطين روبه صفت، براي نيل به اهداف ناپسند خود، با در هم آميختن حق و باطل ، خويشتن را به لباس حق مي آرايند  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]و چهره ي باطل خود را با نقابي از راستي و درستي پوشانده و افكار و عقايد غير الهي و منحرف خود را به جوامع بشري تزريق مي نمايند.

آري، چنين است كه گرگ، لباس شبان بر تن كرده و خود را امين گله­ي سرگردان بشريت جلوه مي دهد و سبب گرايش مردم به باطل مي شود.

بدين گونه است كه باطل، در دين و آيين پيامبران پيشين، رخنه كرد و آنها را به تباهي كشانيد و دچار تحريفي عميق كرد، به گونه­اي كه از آيين پيامبران الهي جز نامي باقي نمانده
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]است، تا اين كه نوبت به آخرين دين الهي يعني اسلام رسيد، پيامبر اسلام، حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله به حكم خداوند، به عقول انسانها بسنده نفرمود، و براي حراست از  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]آخرين آيين الهي و روشن ماندن راه هدايت، براي آنان كه جوياي حقيقت و گريزان از باطل اند، دو گوهر گرانبها به نام قرآن و عترت به امانت گذارد2 تا اين دو گوهر گران بها بسان دو  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]چشم تيز بين، در طول قرنها آيين اسلام را از خطر تحريف و كج انديشي با طل گرايان، در امان نگه دارد.

با اين وصف، چنانكه آن حضرت پيشگويي فرموده بود در ميان امت او هفتاد و سه فرقه پديد آمد، كه از آن ميان فقط يك فرقه اهل نجاتند،3 و آن فرقه اي است كه قرآن و عترت را
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]فراسوي اميال و هوا ها، و افكار و انديشه ها و توهّمات خود داشته باشد.

و امروز كه عقايد جوانان ما، در مقابل هجومي از شبهات و تفكرات مختلف مي­باشد، وظيفه روشنگري وتبيين صراط مستقيم، بيشتر احساس مي شود، تا سدي باشد، در مقابل آنان
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]كه تورهاي افكار آلوده خود را به آيات و روايات آراسته و در اين بحر مواج، به اميد صيد افكار جوانان اين مرز و بوم، گسترانيده اند.

 [FONT=Times New Roman]يكي از فرقه هاي منحرف صوفيه است، و اين فرقه با آنكه نامي آشنا در اذهان مردم دارد، ولي عموم جامعه از اصول عقايد آنها اطلاعي ندارند!

روايات متعدّدي از ائمه اطهار عليهم السلام در انحراف و مذمت صوفيه وارد شده است كه بايد به آن توجه شود4، ولي امروز صوفيه، عقايد خود را با نام­هاي جديد و سبك هايي
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]نو به بازار افكار و ايده­ها عرضه مي كنند. و اين خود خطري است كه به سلامت فكري جامعه صدمه مي­زند.

نوشته­اي كه در پيش رو داريد، براي آشنايي بيشتر با فرقه صوفيه و آداب و عقايد آنان است تا به هر شكل و لباسي که درآيند، بتوان آنها را شناخت.



معناي كلمه صوفي:

درباره­ي واژه ي «صوفی» و ریشه­ي لغوی آن، آرا و نظرات گوناگونی ذکر شده است. لغویّون و فرهنگ نویسان قدیم، محقّقان اسلامی و مؤلفان صوفیّه و مستشرقین و
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]ایران شناسان، هر یک ادعايی داشته و این کلمه را مشتق از ریشه ای دانسته و ضبط کرده اند.5

مؤلف كتاب «تاریخ تصوف در اسلام» پس از نقل اقوال و عقايد مسلمانان و بعضی از مستشرقین درباره ي اصل و اشتقاق کلمه ي «صوفی» و «متصوّف» می نويسد:

«حاصل آن که، نزدیکترین قولها به عقل و منطق و موازین لغت این است که «صوفی» کلمه­ای است عربی و مشتق از لغت «صوف» یعنی پشم. و وجه تسمیه ي زهّاد و
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]مرتاضین قرون اول اسلام به «صوفی» آن است که لباس پشمینه­ي خشني مي پوشيدند، و نيز لغت «تصوّف» مصدر باب تفعّل است كه معناي آن پشمينه پوشيدن است، همان  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]طور که«تقمّص» به معنی پیراهن پوشیدن است.»6



تعریف تصوّف

درباره ي معنی «تصوّف» و این که «صوفی» چه کسی را گویند، باید اعتراف کرد که یک تعریف جامع كه حاوی طریقه و روش صوفیه باشد و مورد قبول همگان نیز قرار گرفته باشد،
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]یافت نمی گردد، زیرا تفاوتهای بسیاری در تفصیلات و وقایع تصوّف وجود دارد و علاوه بر تحوّلات و تطوّرات داخلی که در نهضتهای تصوّف حادث شده، عکس العمل های خارجی و  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]تأثیرات تاریخی که آثار آنها در محیط های گوناگون تصوّف نفوذ داشته است، منجرّ به اختلافات و انشعابات بسیار و انقساماتی در پایه ي نظری این مکتب گردیده است.

گویند: «ابو منصور عبد القادر» در «بغداد» (متوفّی 429 هـ.ق) بر حسب حروف ابجد با توجه به تألیفات بزرگان صوفیّه، در حدود یک هزار تعریف در باره ي تصوّف و صوفیّه، و
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]نظریه ها ي آنان جمع آوری کرده است.7

البته مشایخ صوفیه، صدها تعریف برای تصوف و معنی صوفی ذکر کرده اند و از هر کدام از اقطاب و رؤسای این فرقه، چند تعریف دربارۀ تصوّف نقل شده است.

«سهروردی» در کتاب «عوارف المعارف» صدها تعریف در ماهیت «تصوف» و صوفی می شمارد.8

و نیز «نیکلسن» بعد از مطالعه ي کتب صوفیه تا اوايل قرن پنجم توانسته است در حدود 87 تعریف گوناگون در مورد تصوّف فراهم آورد. وی پس از انتخاب چند تعریف در کتاب
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]«صوفیه اسلام» می گوید:

«تعریف­هـای بسیار در فارسی و عربی از تصوف شده ولی بعد از همه­ی آن­ها باید گفت: که تصوف را نمی توان تعریف کرد».

بدین ترتیب آشکار می گردد که تا چه اندازه تباین و اختلاف در فروع نظریه ي تصوف وجود داشته است و به قول «ابو سعید بن اعرابی صوفی» (م 340 هـ) صوفیه قايل به جمع
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]بودند، اما صورت این جمع نزد هر دسته از آنان، بر خلاف آنچه بوده که در نزد دیگری است و با این ترتیب در اسماء متفق و در معانی مختلف بودند، زیرا مفهوم در آنچه زیر اسم نهان  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]است، محصور نیست . چون اسم از معارف است.9

به قول یکی از نویسندگان معروف: «مشایخ در بیان معنی تصوّف بسیار سخن گفته اند ولی گفته ي آنان چیزی بر ما مکشوف نمی کند ، بلکه به قول طلّاب قدیم: همه شرح الاسم است
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]یعنی عبارتی است در بیان خوبی تصوّف نه شرح ماهیت آن ».10

 [FONT=Times New Roman]بنابر این باید گفت: « تصوف یک مذهب خاصّ و منظم و محدود نیست و یک طریقه ي التقاطی است، كه از بهم آمیختن عقايد و افکار گوناگوني به وجود آمده و به همین جهت حد و  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]حصری ندارد و در طی قرون و اعصار با مقتضیات و شرايط و افکار هر دوره تغییر شکل داده است11. »

پس حرف صحیح تر آن است که بگويیم: تعداد تعریفهای صوفیه، بیش از تعداد مشایخ و سران صوفیه در طول تاریخ است، زیرا برخی از مشایخ برای تصوف بیش از یک تعریف گفته
 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]اند.

--------------------------------------------------------------------------------

  عَن اَبي جَعفَر عَليه السلام قالَ خَطَبَ أميرُ المُؤمِنينَ عَلَيه السَلام النّاسَ فقال : أَيُّها الناسُ إِنَّما بَدءُ وُقُوعِ الفِتَن أَهواءٌ تُتَّبَع، وَ أَحكامٌ تُبتدَع، يُخالَفُ فيها كِتابُ اللهِ، يَتَولّي فيها رِجالٌ رجالاً، فَلَو أنَّ الباطِلَ خَلَصَ لَم يَخِف عَلي ذي حَجّي، و لَو أنَّ الحقَّ خَلَص لَم يَكُن اِختِلاف و لكِن يُؤخَذُ مِن هذا ضِغثٌ و مِِن هذا ضِغثٌ فيُمزَجان فَيَجيئانِ مَعاً فَهُنالِكَ اِستَحوذَ الشَيطانُ عَلي أولِيائِهِ و نَجَا الّذينَ سَبَقَت لَهُم مِن اللهِ الحُسني.

2ـ حديث ثقلين از احاديث متواتر ميان شيعه و سنّي است كه پيامبر صلي الله عليه و آله در آن حديث فرمود : إنّي تاركٌ فيكُم الثَّقلَينِ، كِتابَ اللهِ وَ عِترَتي أهلَ بَيتي وَ إنَّهُما لَن يَفتَرِقا حَتّي يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ وَ إنَّكُم لَن تَضِلُّوا إن اتَّبَعتُم وَ استَمسَكتُم بِهِما؛ « من در ميان شما دو گوهر گران بها به امانت گذارده ام : كتاب خدا و عترتم، و شما تا هنگامي كه از آن دو پيروي كنيد و به آن دو در آويزيد گمراه نشويد » (ينابيع المودّة، ص 28)

3ـ «عَن عَليِّ بنِ أَبي طالِبٍ عليه السلام قالَ : سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ صَلّيَ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ يَقُولُ : إنَّ اُمَّتي سَنُفَرِّقُ بَعدي عَلي ثَلاثٍ و سَبعينَ فِرقَةً، فِرقَةٌ مِنها ناجِيَةٌ وَ اثنَتانِ وَ سَبعُونَ فِي النّارِ؛

4 - مرحوم شيخ حر عاملي در كتاب اثي عشريه احاديث فراواني را در رد صوفيه جمع آوري كرده اند.

5ـ زمخشری، اساس البلاغه – ابن خلدون، مقدمه، ص 647 – طریحی، مجمع البحرین، ماده صوف- ترجمه رساله قشیریه، ص 468-تاج العروس، راغب اصفهانی، المفردات – سمعانی، الأنساب – ریاض السیاحه، ص 306.

6 ـ دکتر قاسم غنی، تاریخ تصوف در اسلام، ص 45 .

7 ـ نفحات االانس، مقدمه، مصحّح ، ص 15.

8 ـ عبارت کتاب عوارف المعارف سهروردی این چنین است:

و اقوال المشایخ فی ماهی التصوف تزید علی ألف قول «اقوال مشایخ صوفیه در تعریف تصوف بیش از هزار قول است .»

9 ـ مقدمه نفحات ، ص16.

10 ـ علی دشتی، دردیار صوفیان ، ص 9، چاپ جاویدان .

11 ـ عمید زنجانی، تاریخ تصوف ، ص 159.
  
خوبی آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه خیر آن است که دانش تو فراوان، و بردباری تو بزرگ و گران مقدار باشد، و در پرستش پروردگار در میان مردم سرفراز باشی(امام علي(ع))
ارسال پست

بازگشت به “صوفیه”