نقد حديث « اقتدا به شيخين »

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 240
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 200 بار
سپاس‌های دریافتی: 440 بار
تماس:

جواز عصمت

پست توسط نسيم »

[align=center]3 ـ جواز  


حديث اقتدا ـ با اين متن ـ بيان گر عصمت ابوبكر و عمر است و احتمال خطاى آن ها را از بين مى برد.

بديهى است كه هيچ يك از مسلمانان در مورد شيخين چنين سخنى نگفته اند
 
زيرا كه ايجاب اقتدا به كسى كه معصوم نيست، در واقع ايجاب به چيزى است كه از قبيح بودنش ايمنى نيست. 
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
Iron
Iron
پست: 240
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 200 بار
سپاس‌های دریافتی: 440 بار
تماس:

روز سقيفه به چنين حديثى استدلال نشده است

پست توسط نسيم »

[align=center]4 ـ روز سقيفه به چنين حديثى استدلال نشده  

از طرفى، اگر حديث اقتدا از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله بود، به طور قطع ابوبكر در روز سقيفه به آن استدلال مى كرد;

ولى در هيچ يك از كتاب هاى حديثى و تاريخى نقل نشده است كه ابوبكر به آن حديث بر مردم استدلال كرده باشد;

يعنى اگر چنين حديثى وجود خارجى مى داشت، قطعاً نقل شده و شهرت مى يافت، همان گونه كه قضيّه سقيفه و نزاع و

ستيزه اى كه در آن روز رخ داده در كتاب ها نقل شده است.

 فراتر اين كه، در هيچ موقعيّتى نيافتيم كه ابوبكر به آن حديث استدلال كرده باشد. 
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
Iron
Iron
پست: 240
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 200 بار
سپاس‌های دریافتی: 440 بار
تماس:

بيعت در سقيفه

پست توسط نسيم »

[align=center]5 ـ بيعت در  

فراتر از آن چه بيان شد اين است كه ابوبكر در سقيفه به ابوعبيده و عمر بن خطّاب اشاره كرد و حاضرين را مورد خطاب قرار داد و گفت:
  «با هر يك از اين دو فرد كه مى خواهيد بيعت كنيد»(1). 

آن گاه آنان خلافت رسول خدا صلى اللّه عليه وآله را بين خود به تعارف گذاشته و يكى به ديگرى گفت:

 «دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم»(2). 

___________________________________
پی نوشت:
(1) بنگريد به: صحيح بُخارى: 6 / 2506، كتاب محاربين از اهل ردّه... حديث 6442، مسند احمد: 1 / 90، مسند عمر بن خطّاب، حديث 393، تاريخ طبرى: 2 / 446، السيرة الحلبيه: 3 / 395 و منابع ديگر.
(2) الطّبقات الكبرى: 3 / 135، مسند احمد: 1 / 58، مسند عمر بن خطّاب، حديث 235، السيرة الحلبيه: 3 / 395.
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
Iron
Iron
پست: 240
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 200 بار
سپاس‌های دریافتی: 440 بار
تماس:

فسخ بيعت

پست توسط نسيم »

[align=center]6 ـ فسخ  

بعد از آن كه با ابوبكر به عنوان خليفه بيعت شد، رو به حاضرين كرد و گفت:
 
«بيعت با مرا فسخ كنيد، فسخ كنيد; زيرا كه من بهترين شما نيستم...»(1). 
__________________________________________
پی نوشت:
(1) الامامة والسياسه: 1 / 20، الصواعق المحرقه: 11، الرّياض النّضره: 1 / 251 ـ 253، كنز العمّال: 5 / 252، حديث 14108.
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
Iron
Iron
پست: 240
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 200 بار
سپاس‌های دریافتی: 440 بار
تماس:

خلافت از آنِ كيست؟

پست توسط نسيم »

[align=center]7 ـ خلافت از آنِ كيست؟ 

و سرانجام آن گاه كه زمان مرگ ابوبكر فرا رسيد گفت:

[align=center]دوست داشتم از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بپرسم اين امر از آنِ كيست تا كسى در صدد آن بر نيايد. دوست داشتم

پرسيده بودم آيا در اين امر براى انصار بهره اى است؟(1) 

______________________________________
پی نوشت:
(1) تاريخ الطبرى: 2 / 620، العقد الفريد: 2 / 250، الامامة والسياسه: 1 / 24، مروج الذهب: 2 / 309.
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
Iron
Iron
پست: 240
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 200 بار
سپاس‌های دریافتی: 440 بار
تماس:

بيعت ناگهانى

پست توسط نسيم »

[align=center]8 ـ بيعت  

و آن گاه كه عمر به خلافت رسيد، طى سخنانى گفت:

[align=center]بيعت با ابوبكر كارى ناگهانى و بى انديشه بود كه مسلمانان از شرّش در امان ماندند. پس اگر كسى به همچو بيعتى بازگشت او را بكشيد(1). 
_______________________________________
پی نوشت:
(1) صحيح بُخارى: 6 / 2505، الصواعق المحرقة: 10، تاريخ الخلفاء: 67.
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
Iron
Iron
پست: 240
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 200 بار
سپاس‌های دریافتی: 440 بار
تماس:

كاوشى در متن حديث اقتدا

پست توسط نسيم »

 
كاوشى در متن حديث  


به راستى بعد از اين همه دليل و استدلال، متن حديث و مدلول آن چيست؟

با توجّه به آن چه بيان شد، دانستيم كه حديث اقتدا ـ با فرض صدور آن ـ از لحاظ معنا بى ارزش است. و با اين فرض ناگزيريم به يكى از اين دو امر ملتزم شويم:

[align=center]الف ـ وقوع تحريف در لفظ حديث. 

در حديث اقتدا، دو واژه «ابابكر و عمر»، ـ به شكل منصوب ـ به جاى واژگان «ابى بكر و عمر» ـ به شكر مجرور ـ آمده است. بنا بر اين طبق صورت تحريف نشده اين حديث، ابوبكر و عمر مخاطب هستند و به اقتدا كردن امر شده اند، نه اقتدا شدن(1).

از اين رو پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله همه مسلمانان را به طور عام در دستور فعلِ «اقتدا كنيد» مورد امر و فرمان خود قرار مى دهد و ابى بكر و عمر به طور خاص مورد خطاب قرار مى گيرند;

و منظور از عبارت «باللّذَيْن من بعده»; «آن دو كه پس از من هستند» كتاب و عترت است; همان دو چيز گرانبهايى كه حضرتش از ديرزمان همواره به اقتدا، تمسّك و اعتصام به آن دو امر كرده بود(2).

[align=center]ب ـ صدور حديث در قضيه خاص. 

صدور اين حديث در قضيّه خاصى بوده است. در اين مورد گفته شده است كه روزى پيامبر صلى اللّه عليه وآله از راهى عبور مى كرد، ابوبكر و عمر پشت سر آن حضرت مى آمدند.

افرادى از آن حضرت درباره مسير راه و رسيدن به او در راهى كه مى پيمود سؤال كردند.
آن حضرت فرمود: به آن دو كه بعد از من هستند; يعنى ابوبكر و عمر اقتدا كنيد، و منظور حضرت از اقتدا، پيمودن راه بود نه چيز ديگر(3).

بنابراين، اطلاق حديث مراد نيست; بلكه حديث در بردارنده قرائنى است كه آن را به مورد خاص اختصاص مى دهد. پس راوى قرائن را از روى عمد يا سهو حذف كرده است و بر اين اساس، ظاهر حديث اقتدا، به شكل يك دستور مطلق و بى چون و چرا در مورد اقتدا به آن دو مرد آمده است.

البتّه اين قضيّه در روايات و احاديث فقهى، تفسيرى و تاريخى نظاير بسيارى دارد. به عنوان نمونه در برخى از مطالب حديث اقتدا آمده است ـ و ما در اين مورد به اختصار سخن مى گوييم تا براى خواننده روشن شود ـ كه اگر اين حديث هم صادر شده باشد، يك حديث نخواهد بود; بلكه احاديث متعددى خواهند بود كه هر كدام در مورد خاص صادر شده اند و ارتباطى با يكديگر ندارند.
_______________________________________________________
پی نوشت:
(1) تلخيص الشّافي: 3 / 35 و 36.
(2) براى آگاهى بيشتر در اين زمينه و الفاظ و طرق دلالت حديث ثقلين به سه جلد نخست از كتاب بزرگ ما: «نفحات الازهار فى خلاصة عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار عليهم السلام» مراجعه نماييد.
(3) تلخيص الشّافى: 3 / 38.
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
Iron
Iron
پست: 240
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 200 بار
سپاس‌های دریافتی: 440 بار
تماس:

تكميل كاوش در متن حديث اقتدا

پست توسط نسيم »

[align=center]تكميل كاوش در متن حديث  

پيش تر بيان شد كه حديث اقتدا از طريق هايى نقل شده است. در برخى از طرق حديث اين گونه آمده است:

ـ «به آن دو اقتدا كنيد».

ـ «از روش عمّار پيروى كنيد».

ـ «به سفارش و دستور ابن امّ عبد تمسّك كنيد».

ـ «هر گاه ابن اُمّ عبد براى شما حديثى گفت، تصديقش كنيد».

ـ «هر حديثى را كه ابن مسعود گفت، تصديقش نماييد».

از اين رو اين حديث ـ اگر از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله صادر شده باشد ـ شامل سه فراز است:

ـ فراز نخست به شيخين اختصاص دارد.
ـ فراز دوم در مورد عمّار بن ياسر است.
ـ فراز سوم درباره عبداللّه بن مسعود است.

آن چه موضوع بحث ما است همان فراز نخست است; زيرا در سند و دلالت آن به تفصيل سخن گفتيم و با پژوهشى كه انجام شد، عدم جواز استدلال به آن و اخذ ظاهر آن روشن شد.

از طرفى روشن شد كه به احتمال قوى تحريفى در لفظ آن، يا هنگام نقل آن رخ داده است، آن گونه كه با حذف قرائِنى كه

حديث را در برداشته، موجب خروج لفظ حديث از تقييد به اطلاق شده است، و در واقع چنين خروجى نوعى از انواع تحريف

محسوب مى شود; بلكه از زشت ترين و شنيع ترين تحريف هاست،
همان طور كه نزد دانشمندان معلوم است.


اكنون به بررسى دو فراز ديگر از حديث اقتدا مى پردازيم و براى آن كه سخن به درازا نكشد، بحث و بررسى را فقط از ناحيه

مدلول و مفاد حديث بررسى مى نماييم. گرچه اين دو فراز در فضايل آن دو مرد ذكر شده است و گاهى برخى از علماى اهل

سنّت براى مقابله با برخى از فضايل اميرالمؤمنين عليه الصلاة والسلام به اين دو فراز استدلال كرده اند.

روى اين اساس مى گوييم: معناى اين سخن كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله مى فرمايد: «از روش عمّار پيروى كنيد» چنين است:
 سيره و روش عمّار را در پيش گيريد و از ارشادات او بهره مند شويد. 

امّا سيره و روش عمّار چگونه است؟ و ارشادات او چيست؟ آيا اهل سنّت طبق سيره و روش او رفتار كرده اند و از ارشادات او بهره گرفته اند؟!

پاسخ اين پرسش ها را مى توان از كتاب هاى سيره نگارى و تاريخ دريافت كرد. كتاب هاى سيره و تاريخ فراروى شماست، و ما بخشى از آن را نقل مى كنيم:

عمّار از بيعت با ابوبكر سرپيچى كرد;(1) و هنگامى كه عبدالرحمان بن عوف در قصّه شورا به مردم گفت: راهنمايى ام كنيد. عمّار به او چنين گفت: «اگر مى خواهى مسلمانان به اختلاف نيفتند، با على بيعت كن»(2).

و آن گاه كه با عثمان بيعت شد عمّار به مردم رو كرد و گفت:

 «اى گروه قريش! از زمانى كه اين امر (خلافت) را از اهل بيت پيامبرتان دور كرديد ـ يك بار اين جا و يك بار هم آن جا ـ من مطمئن نيستم كه خدا آن را از ميان شما بردارد و در ميان غير شما قرار دهد; همان طور كه شما آن را از ميان اهلش برداشته و در ميان غير اهلش قرار داديد»(3). 

عمّار همواره و از روز نخست با على عليه السلام بود تا وقتى كه در ركاب حضرتش در جنگ صفّين به شهادت رسيد. به راستى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در مورد عمّار فرمود:

[align=center]عمّار تقتله الفئة الباغية.
گروه ستمكار عمّار را مى كُشد(4). 


پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در سخن ديگرى فرمود:

[align=center]من عادى عمّاراً عاداه اللّه.
هر كه با عمّار دشمنى كند، خدا با او دشمنى مى كند(5). 


افزون بر اين ها چرا پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله دستور داد كه از روش عمّار پيروى شود و مردم طبق سيره او حركت كنند؟ زيرا پيش تر حضرتش به عمّار فرموده بود:

[align=center]يا عمّار بن ياسر! إن رأيت عليّاً قد سلك وادياً وسلك النّاس وادياً غيره فاسلك مع علي، فإنّه لن يدليك في ردى، ولن يخرجك من هدى... يا عمّار! إنّ طاعة علي من طاعتي، وطاعتي من طاعة اللّه عز وجل(6). 

[align=center]اى عمّار! اگر ديدى على در يك وادى سير مى كند و همه مردم در وادى ديگر، پس تو با على همراه باش; زيرا تو را در هلاكت فرو نمى برد و از هدايت خارج نمى سازد... اى عمّار! همانا اطاعت على، اطاعت من است و اطاعت من، اطاعت خداوند عز وجل است. 

اكنون به بررسى بخش ديگر اين حديث مى پردازيم كه حضرتش فرمود:
  «به سفارش و دستور ابن اُمّ عبد تمسّك كنيد». يا فرمود: «وقتى ابن اُمّ عبد برايتان حديث نقل كرد، تصديقش كنيد». 

به راستى معناى اين سخن چيست؟
اگر سفارش او در مورد «حديث و سخن» باشد، آيا بايستى هر چه وى مى گفت، تصديقش مى كردند؟

[sup]بديهى است كه هيچ كس چنين سخنى نمى گويد; بلكه ما خلاف آن را يافتيم; زيرا گاهى او را از نقل حديث منع كرده اند و گاهى نه تنها او را از حديث منع نموده اند; بلكه تكذيبش هم كرده اند و بالاتر از آن، كتكش هم زده اند. در اين زمينه به آن چه اهل سنّت روايت كرده اند مراجعه كنيد...(7).[/sup]

و اگر منظور سفارش و دستور باشد، اين سفارش و دستور چه بوده است؟

ناگزير بايد اشاره به دستور خاصّى باشد كه در مورد خاصّى صادر شده است; امّا راويان در اين زمينه هيچ موردى را نقل نكرده اند.
اهل سنّت در مورد ابن مسعود حديث ديگرى نقل كرده اند و آن را از فضايل او قرار داده اند. در آن حديث آمده است:

[align=center]رضيت لكم ما رضي به ابن اُمّ عبد(8).
براى شما آن چه ابن اُمّ عبد پسنديد، پسنديدم. 

به راستى مورد رضايت چيست؟ و ناگزير اين حديث بايستى در مورد خاصّى صادر شده باشد، و يا نسبت به امر خاصّى كه راويان آن را نقل نكرده اند. طبق نقل حاكم، آن مورد خاص چنين است:

[align=center]پيامبر صلى اللّه عليه وآله به عبداللّه بن مسعود فرمود: بخوان.
ابن مسعود گفت: من بخوانم، در حالى كه بر تو نازل شده است؟! 


پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود: دوست دارم از ديگران بشنوم.
راوى گويد: ابن مسعود سوره نساء را آغاز كرد تا به اين آيه رسيد كه:

 (فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّة بِشَهيد وَجِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيدًا)(9).
پس حال آنان چگونه است هنگامى كه از هر امتى شاهد و گواهى را مى آوريم و تو را نيز بر آنان گواه خواهيم آورد. 


در اين هنگام پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله گريه كرد و عبداللّه از قرائت خوددارى كرد.

پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به او فرمود: سخن بگو.
ابن مسعود در آغاز سخن حمد و ثناى الهى را گفت و او را ستود و بر پيامبر صلى اللّه عليه وآله درود فرستاد و شهادت حق بر زبان جارى كرد و گفت: خدا را به عنوان پروردگار و اسلام را به عنوان دين پسنديديم، و بر شما آن چه را كه خدا و رسولش پسنديده است پسنديدم.

پس از آن پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود: من نيز بر شما آن چه را كه ابن اُمّ عبد پسنديد، پسنديدم.

اين حديث از نظر سند صحيح است، با آن كه بُخارى و مسلم آن را نقل نكرده اند(10).

ملاحظه كنيد!

[align=center]چگونه سخنان پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله را به بازى گرفته اند و در سنّت شريف نبوى تصرّف كرده اند؟ پس هم گمراه شدند و هم ديگران را گمراه كردند. 

در برابر اين حركت مى گوييم:

 به راستى كه سنّت كريمه نياز مبرمى به تحقيق و زدودن ناخالصى ها دارد. به خصوص در قضايايى كه پيوند محكمى بااساس دين حنيف دارد كه اصول عقايد بر آن مبتنى است و احكام شرعى از آن شاخه مى گيرد. 

در پايان از خداوند متعال مى خواهيم كه اساتيد و بزرگان ما را در رحمتِ فراگير خود قرار دهد، همان هايى كه در مكتب آنان راه تحقيق را آموختيم و در راه بحث و استدلال ورزيده شديم، به خصوص نويسنده كتاب عبقات الانوار.
از بارى تعالى مى خواهيم كه به ما توفيق دهد تا در راه حق به تحقيق و بررسى بپردازيم و آن چه شايسته درگاه اوست از ما بپذيرد; همانا او شنوا و اجابت كننده است و بر هر چيز تواناست.
___________________________________________________________
پی نوشت:
(1) المختصر فى اخبار البشر: 1 / 156، تتمة المختصر: 1 / 215.
(2) تاريخ الطبرى: 3 / 297، الكامل: 3 / 70، العقد الفريد: 4 / 259.
(3) مروج الذهب: 2 / 352.
(4) مسند احمد: 2 / 350، مسند عبداللّه بن عمر، حديث 6502، تاريخ طبرى: 4 / 27 و 29، طبقات ابن سعد: 3 / 190 ـ 192، الخصائص: 221 ـ 232، حديث 158 ـ 168، المستدرك: 3 / 435 ـ 442، كتاب معرفت صحابه، باب ذكر مناقب عمّار بن ياسر، حديث 5657، 5659، 5660 و 5676، عمدة القارى: 24 / 192، كنز العمّال: 11 / 332 ـ 333، كتاب فضائل، باب ذكر صحابه و فضائلشان، احاديث: 33543، 33547، 33551، 33552، 33553، 33558 و 33560.
(5) الإستيعاب: 3 / 229، الاصابة: 4 / 474، كنز العمال: 11 / 332، كتاب فضائل، باب ذكر صحابه و فضائلشان، حديث 33548، انسان العيون: 2 / 78.
(6) تاريخ بغداد: 13 / 188 ـ 189، كنز العمال: 11 / 282، كتاب فضائل، باب ذكر صحابه و فضائلشان، حديث 32969، فرائد السمطين: 1 / 178، مناقب خوارزمى: 57 و 124.
(7) سنن الدّارمى: 1 / 61 ، طبقات ابن سعد: 2 / 256، تذكرة الحفّاظ: 1 / 7 ، أُسد الغابه: 3 / 386 و 387.
(8) در كتب حديث اين طور نقل شده است...; بنگريد به: جامع الصغير: 2 / 273، حرف راء، حديث 4458.
(9) سوره نساء: آيه 41.
(10) المستدرك على الصحيحين: 3 / 361، كتاب معرفت صحابه، باب ذكر مناقب عبداللّه بن مسعود، حديث 5394.
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نقد حديث « اقتدا به شيخين »

پست توسط مائده آسمانی »

به نام خدا

سلام علیکم

فایل pdf این تاپیک :
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “امام شناسی”