اشعار ی در وصف مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

اشعار ی در وصف مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)

پست توسط قهرمان علقمه »

 مولا على (ع)  
از  
اول امام از بعد پيغمبر على است

آمر امر الهى شاه دين ‌پرور على است

ب برادر با نبى بيرق فراز دين حق

بحر احسان باب لطف بي‌حد و بي‌مر على است

ت تبارك تاج و طاها تخت و نصراله سپاه

تيغ‌آور خسرو مستغني از لشگر على است

ث ثرى مقدم ثريا متكا ثابت قدم

ثانى احمد به ذات كبريا مظهر على است

ج جاه و قدرش ار خواهى به نزد ذوالجلال

جل شانه جز نبى از جمله بالاتر على است

ح حدوثش با قدم مقرون حديثش حرف حق

حاكم حكم اللهى حيه در حيدر على است

خ خداوند ظفر خيبر گشا مرحب شكار

خسرو ملك ولايت خلق را رهبر على است

د داماد نبى دست خدا داراي دين

داعى ايجاد موجودات از داور على است

ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار

ذلت افزا بر عدوى ملحد ابتر على است

ر رفيع‌القدر و والا رتبه روح افزا سخن

رهنماى خلق عالم ساقي كوثر على است

ز زبر دست و زكى و زاهد و زهد آفرين

زيب بخش مسجد و زينت ده منبر على است

س سعيد و سيد و سرور سلونى انتساب

سر لا رطب و لا يا بس سر و سرور على است

ش شفيع المذنبين شير خدا شاه نجف

شمع ايوان هدايت شافع محشر على است

ص صديق و صبور و صالح و صاحب كرم

صبح صادق از درون شب پديدآور على است

ض ضرغام شجاعت پيشه‌ي روشن ضمير

ضاربى كز ضربش المضروب لايخبر على است

ط طبيب طبع‌دان مطلوب ارباب طلب

طاق نه كاخ مطبق طرح را لنگر علي است

ظ ظهير ملك و ملت ظاهر و باطن امام

ظل ممدود خداى خالق اكبر على است

ع عين‌الله و علي جاه و علام الغيوب

عالم علم على الاشيا ز خشك و تر على است

غ غران شير يزدان غيرت الله المبين

غالب اندر غزوه‌ها بر خصم بد گوهر على است

ف فصيح و فاضل و فخر عرب مير عجم

فارس ميدان مردي فاتح خيبر على است

ق قلب عالم امكان قسيم خلد و نار

قاضى روز قيامت خواجه‌ى قنبر على است

ك كنز علم ماكان و علوم مايكون

كاشف سر و علن از اكبر و اصغر على است

ل لطفش شامل احوال كل ما خلق

لازم التعظيم شاه معدلت گستر على است

م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور

مصحف وز انجيل را مصداق و المصدر على است

ن نظام نه فلك از نام نيكش وز جمال

نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر على است

و واجب منزلت ممكن نما والا گهر

واقف از ماوقع و از ما وقع يك سر على است

هـ هوالهادى المضلين فى الصراط المستقيم

هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر على است

ى يدالله فوق ايديهم يكى از مدح او

يك سر از يا تا الف هر حرف را مضمر على است

آدم و نوح سليمان و خليل بي‌خلل

موسى با اقتدار و عيسي با فر على است

جان على جانان علي ظاهر على باطن علي

مى على مينا على ساقى على ساغر على است

گويى ار مدح علي ديگر چه غم دارى صغير

ياور خلق جهانى گر ترا ياور على است
   شاعر: محمد حسين صغير اصفهاني 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: اشعار ی در وصف مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)

پست توسط قهرمان علقمه »

 امام على (ع) 

 سيد و سرور بگو كيست به غير از  

جان پيمبر بگو كيست به غير از علي

صاحب منبر بگو كيست به غير از علي

خواجه‌ى قنبر بگو كيست به غير از علي

ساقى كوثر بگو كيست به غير از علي

شاه ولايت كه بود راه هدايت كه بود

عين عنايت كه بود جاى حمايت كه بود

باب رسالت كه بود نور امامت كه بود

روح سخاوت كه بود اصل شجاعت كه بود

قاتل عنتر بگو كيست به غير از علي

در همه عالم بگو كيست كه در كعبه زاد

ديده‌ى حق بين نخست بر رخ احمد گشاد

فيض لعاب نبى جمله علومش بداد

يافت به طفلى ز حق خلعت رشد و رشاد

مرشد ديگر بگو كيست به غير از علي

سوره‌ى ياسين به‌خوان كيست امام مبين

سوره‌ى تحريم نيز صالح و مومن ببين

هادى خلقان كرا گفت خداوند دين

كيست پس از مصطفي وارث تخت و نگين

صاحب افسر بگو كيست به غير از علي
  

 شاعر : محمد محسن فيض کاشانى 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: اشعار ی در وصف مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)

پست توسط قهرمان علقمه »

 سرانگشت يدالهى 
 اى گشته ز روى صدق دمساز  على

وى گوش دل تو پر ز آواز على

در هر شب آدينه به محراب دعا

مانند کميل باش همراز علي

بنگر به شکوه و حشمت و جاه کميل

شد عرش نشين کبوتر آه کميل

خواهى که شوى زنده ز انفاس علي

در هر شب جمعه باش همراه کميل

آمد رمضان و مى دهد ماه نويد

کز مشرق آرزو گل نور دميد

هر کس که نهاد گام در راه علي

در خلوت دل به وصل دلدار رسيد

با پردگيان قدس دمساز علي است

درگلشن غيب نغمه پرداز علي است

او دم ز «سلوني» زد و ارباب صفا

گفتند به حق واقف هر راز علي است

اى بر تو درود و روح حق خواهى تو

درمانده رهينِ لطف و همراهى تو

از کار فروبسته گره گردد باز

شاها به سرانگشت يدالهي تو

سرچشمه ى فيض و منبع جود على است

از خلقت کاينات مقصود علي است

آنکس که ز درد و رنج محنت زدگان

يک لحظه به عمر خود نياسود على است

ما هديه به دوست جز سروتن نکنيم

در بستر گرم، ميل مردن نکنيم

ما پيرو مرتضاي لشکر شکنيم

در روز دّغا پشت به دشمن نکنيم

اى روى تو آئينه حسن ازلي

با امر خدا، بر همه ى خلق ولي

چون نام تو مشتق است ز اسماء الله

شايان تو بود زين سبب نام علي
   شاعر : محمود شاهرخى 
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: اشعار ی در وصف مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)

پست توسط قهرمان علقمه »

 غزل ولايت 

 
دل را محب آل پيمبر نوشته‏اند

دارنده ولايت حيدر نوشته‏اند

قرآن كتاب و عترت طاهاست دين ما

بر دل هم اين حديث پيمبر نوشته‏اند

روز ازل على چو گل شيعه مى‏سرشت

نام مرا به مصحف كوثر نوشته‏اند

هر سطر سطر خطبه نهج البلاغه را

بر قلب ما به خط مطهر نوشته‏اند

دل را به وجه روى حسن خيره كرده‏اند

زان رو جمال شيعه منور نوشته‏اند

جان را به زلف سرخ حسينى گره زدند

ما را به امر اوست كه نوكر نوشته‏اند

آن دل حسينى است كه در بند زينب است

دل را به او شكسته و مضطر نوشته‏اند

ما را صحيفه‏ايست كه سجاد با دعا

راه غم و مبارزه يكسر نوشته‏اند

امشب ز شوق تا به سحر نعره مى‏زنم

ما را فقير حيدر صفدر نوشته‏اند

تنها ره نجات بشر كشتى  
است

ما را سوار مركب سرور نوشته‏اند

ما از مسير عشق على خسته كى شويم

دل را مسافر ره دلبر نوشته‏اند

ما را على ز كوچه يثرب عبور داد

ديديم يا على به روى در نوشته‏اند

اين جمله را كه اهل تو اى كوفه نيستيم

با خط خون به سينه مادر نوشته‏اند

ما را فدائيان ولايت رقم زدند

فرمانبر اوامر رهبر نوشته‏اند

اين ديده را به چشمه كوثر بشسته‏اند

زان رو هماره چشم مراتر نوشته‏اند

شكر خدا كه با يدِبيضاء فاطمى

او را شفيع عرصه محشر نوشته‏اند

ما را حواله عاقبت كار مهدى است

او را ولى و حجت آخر نوشته‏اند

مهدى بيا كه منتقم فاطمه تويى

اين انتقام با تو ميسر نوشته‏اند
  

 شاعر : محمود ژوليده 
Senior Member
Senior Member
پست: 177
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۴۶ ق.ظ
محل اقامت: تبریز
سپاس‌های ارسالی: 626 بار
سپاس‌های دریافتی: 235 بار

Re: اشعار ی در وصف مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)

پست توسط امیر علقمه »

 تصویر 

  رحمت  
 
آمد آن چشمه رحمت که جهان خرم از اوست

آفتابى که درخشنده همه عالم ازاوست

در گلستان ولا لاله رخى چهره نمود

که صبا غاليه افشان و مبارک دم از اوست

در رحيم حرم کعبه کعبه به دنيا آمد

آنکه رکن حرم و پايه محکم از اوست


فاطمه بنت اسد را پسرى بو العجب است

مرحبا دختر شيري که چنين ضيغم از اوست

آمد آن مظهر قدرت که به تأييد خدا

قامت بازوي پيغامبر اکرم از اوست


اسد الله على ابن ابى طالب آنک

شرف آدم و رجحان بني آدم از اوست


آمد آن مير ولايت که پس از ختم رسل

مسجد و منبر و تيغ و زره خاتم از اوست

اوست باب حسن و همسر زهراى بتول

پسرى همچو حسين نابغه اعظم از اوست


او نه از زادن در کعبه معزز شده است

بلکه خود بيت خدا محترم و معظم از اوست


تا بر افراشت چنان رايت مردانه چنين

علم کفر نگون پشت دليران خم از اوست

گر جهان در کنف پرچم اسلام آيد

عجبى نيست که افراشته اين پرچم از اوست


کاخ ايمان نپذيرد خلل از فتنه کفر

اين بنائيست که پاينده و مستحکم از اوست


[COLOR=#0f243e]مخزن علم خداوند علي باشد و بس

جز نبى هر که عليم است على اعظم از اوست

 
آنچه گفتند بزرگان سخن مدح بر اوست

وآنچه دارند اديبان همه بيش و کم از اوست


دوش ديدم که مؤيد به صراحت مى گفت

نه همين طبع روان هر چه که من دارم از اوست
 


 [HIGHLIGHT=#e5b9b7]شاعر : سيد رضا   
گفت یا علی(ع)؛عشق آغاز شد.

گفت یا زهرا(س)؛سوز آغاز شد.

و چه سریست بین عشق و سوز؟

شاید همان قصه شمع و پروانه باشد که حکایت نور است و سوختن؛
Senior Member
Senior Member
پست: 177
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۴۶ ق.ظ
محل اقامت: تبریز
سپاس‌های ارسالی: 626 بار
سپاس‌های دریافتی: 235 بار

Re: اشعار ی در وصف مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)

پست توسط امیر علقمه »

 تصویر 
   
   
  على درهاى رحمت باز شد

 
 
ما سوا و محور مينا علسيت

شهسوار تاج کرمنا عليست


معنى والشمس نور روى اوست

معنى واليل مشکين موى اوست

دين حق با نام او کامل شده

هل اتى در شأن او نازل شده

چون خدا ايجاد غرب و شرق کرد

قبل از ان نور على را خلق کرد


عشق با نام على اغاز شد

با على درهاى رحمت باز شد


اين حديث دل بود تصنيف نيست

شيعه در محشر بلا تکليف نيست

شيعه پايش در مسير اولياست

شيعه مولايش على المرتضاست


هر کسى را اسم اعظم داده اند

بر لبش نام على بنهاده اند


او به بيت الله رکن قائمه است

تاج احمد افتخار فاطمه است

عشق بر حجاج احرام ولاست

کعبه ى کعبه علي المرتضاست

نوح گر در بحر از طوفان برست

مرتضى بگرفت سکان را بدست


[COLOR=#1f497d]هست او هستى به عيسى داده است

او عصا بر دست موسى داده است

 اوست هدهد را غزل خوان کرده است

او سليمان را سليمان کرده است

او به ابراهيم احسان کرده است

اوست اتش را گلستان کرده است

آن ملاحت که به يوسف داده اند

جان يوسف از علي بستانده اند

عشق او از دل تجلا مى کند

يا على گفتن گره وا مى کند


تا على سر رشته دار کارهاست

مکتب شيعه پر از عمار هاست


يا على گفتن رموز انبياست

يا على گفتن شعار مصطفاست

يا على گفتن مرام فاطمه است

مزد هر شيعه سلام فاطمه است


پيش او افتاده مرحب از نفس

بت شکستن کار حيدر هست وبس

پس سخن بى پرده گفتن بهتر است

چرخ تحت اقتدار حيدر است

[COLOR=#1f497d]تا على فرمانده دهر است دهر

شيعه با ضد على قهر است قهر

 
او نه تنها در زمين نام آور است

نام او در اسمانها حيدر است

سعى کن محشور گردي با علي

پس بگو (خوشزاد) يا هو يا علي


آنکه او فرمانرواى محشر است

حيدر است و حيدر است و حيدر است

 
   
 [HIGHLIGHT=#fbd5b5]شاعر : سيد حسن خوشزاد
  
   
گفت یا علی(ع)؛عشق آغاز شد.

گفت یا زهرا(س)؛سوز آغاز شد.

و چه سریست بین عشق و سوز؟

شاید همان قصه شمع و پروانه باشد که حکایت نور است و سوختن؛
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

Re: اشعار ی در وصف مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)

پست توسط قهرمان علقمه »

 بى همتاى حق 
 كيست مولا ذات بي همتاى حق

بعد حق هر كس بود شيداي حق

كيست مولا لام خلقت را هدف

عـيـن عـلـم و يـاء درياى شرف

كيست مولا دين احمد را كمال

متصل نورش به ذات لا يـزال

كيست مولا نعمت حـق را اتـم

مـعـنى تـفـسير نـون و الـقـلم

كيست مولا قاسم نـار و جحيم

صاحب تقسيم جنات و نعيم

كيست مولا باب شـبير و شبـر

بـر يتيمان مـهـربـانتـر از پدر

كيست مولا نور حق را منجلي

حجت بر حـق حـق يعـني  


در ولايت حُب او تكويني است

دين منهاى علي بى دينى است

بى ‌على ‌در جسم ‌هستي ‌روح‌ نيست

كشتى شرع نبى را نوح نيست

بى على قرآن كتاب بي بهاست

چون ‌علي‌ آيات‌ حق ‌را محتوا ست

بـى عـلى اسـلام تـمـثـالـى بـود

در مثل چون طبل تو خالي بود

بى على اصل‌ عبادت باطل ‌است

بي‌ على ‌هركس ‌بميرد جاهل است

بى على تقوي گُلى بى رنگ و بوست

بـنـدگى هـمچون نماز بي وضوست
  
 شاعر : حسن فرح بخشيان (ژوليده نيشابورى) 
ارسال پست

بازگشت به “شعر”