تصوف

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
New Member
New Member
پست: 9
تاریخ عضویت: جمعه ۴ تیر ۱۳۸۹, ۲:۱۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

زنگ خطر

پست توسط ya alimadad »

[FONT=Times New Roman]به نام او كه هرچه داريم زاوست. 

[FONT=times new roman,times,serif]درد دلي با سالکان جاده ي ضلالت وشيعيان فريب خورده ي اين  
[FONT=times new roman,times,serif]علامه مجلسي مي فرمايد :پس اي عزيز ,اگر اعتقاد به روز جزا داري امروز حجت خود را درست کن که فردا چون حجت از تو طلبند جواب شافي وعذر کافي داشته باشي .نمي دانم بر بطلان اين طريقه وضلالت اين طايفه در متابعت ايشان چه عذر خواهي آورد در محضر خداوند سبحان ؟آيا خواهي گفت که:متابعت حسن بصري کردم ؟که چند خبر در لعن او وارد شده .آيا متابعت سفيان ثوري کرده که با امام تو حضرت صادق (ع)دشمني مي کرد وپيوسته معارض آن حضرت بود ؟آيا متابعت غزالي را عذر خواهي نمود که به يقين ناصبي بود ودر کتاب خود گويد :به همان معني مرتضي علي امام است من هم امامم وگويد هرکس يزيد را لعنت کند گناهکار است ودر لعن و رد شيعه ها کتاب ها نوشته مثل:المنتقذ من الضلال..... 
[FONT=times new roman,times,serif] 
[FONT=times new roman,times,serif]يا آن که متابعت برادرش احمد غزالي را حجت خواهي آورد که مي گويد:شيطان از اکابر اولياء مي باشد يا آن که ملاي روم را شفيع خواهي کرد که مي گويد:ابن ملجم از امير المومنين شفاعت خواهد کرد وبهشت خواهد برد وبه او فرمايد که :تو گناهي نداري چنين مقدر شده بود وتو درآن عمل مجبور بودي وبه او فرمايد: 
[FONT=Times New Roman]غم مخور جانا شفيع تو منم  [FONT=Times New Roman]مالک روحم نه مملوک  
[FONT=Times New Roman]ومي گويد: 
[FONT=Times New Roman]چون که بي رنگي اسير رنگ شد  [FONT=Times New Roman]موسي با موسي در جنگ  
[FONT=Times New Roman]چون به بي رنگي رسي کان داشتي  [FONT=Times New Roman]موسي وفرعون دارند  
[FONT=Times New Roman]بلکه نيست در هيچ صفحه ي از صفحات مثنوي مگر آن که اشعار به جبر يا وحدت وجود يا سقوط عبادات يا غير آن از اعتقادات فاسده..... 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]يا آنکه محي الدين عربي پناه بري که مي گويد:جمعي از اولياء الله هستند که رافضيان [شيعيان] را به صورت خوک مي بينندو مي گويد:به معراج که رفتم ,مرتبه ي علي (ع)را از مرتبه ي ابوبکر وعثمان پست تر ديدم .چون بر گشتم به علي گفتم که چون بود در دنيا دعوي مي کردي که من از آنها بهترم .الحال ديدم که مرتبه ي تورا که از همه پست تري.... 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]پس اي عزيز به ديده ي انصاف نظري نما وبه فکر صحيح تامل کن وببين که گروهي که پيوسته معارض امامان تو بوده اندوبه دام , بندگان خدارااز جاده ي هدايت ربوده اند وبه وادي ضلالت انداخته اند واخبار بسيار بر مذمت ايشان وارد شده ولعن کرده اند.با اين حال اگر به طريقه ي ايشان سالک شوي ومخالفت اهل بيت عصمت وطهارت نمايي, خود داني .زيرا گناه تو را بر ديگري نخواهند نوشت ((ولا تزرو وازره وزرا اخري)) 
[FONT=Times New Roman]وبسا باشد که گول آن خوري که بعضي از قاصرين شيعه در مقام موعظه ونصيحت نام اين ها را يه خوبي برده يا آن که از براي ايشان بعضي کرامات ومقامات ذکر نموده.... 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]به هر حال پيروان وتابعين اين طايفه در ميان شيعه وسني بوده وهستند وبه دام هاي شيطان صيادي و شيادي مي نمايندوبسياري هم در لباس علمند و خودرا نايب خدا وپيامبر وامام زمان معرفي مي نمايند. 
[FONT=Times New Roman]بدان کساني از جانب رسول خدا نايبند که ائمه طاهرين عليهم السلام باشند زيرا رسول اکرم در حق ايشان فرمودند :مثل اهل بيت من مثل کشتي نوح است .هرکس به ايشان چنگ زند نجات يافت وهر کس از ايشان تخلف ورزيد هلاک شد.  
[FONT=Times New Roman]وحضرت صاحب الا مر ,مهدي موعود-ارواحنا الفدا-در تو قيع رفيع مبارکش از براي دستور العمل شيعيان در زمان غيبت نوشته : 
[FONT=Times New Roman]((اما الحوادث الواقعه ارجعوا فيها الي رواه احاديثنا فانّهم حجتي عليکم وانا حجّه الله )) 
[FONT=Times New Roman]در امر خود رجوع به علماي اخيار وناقلين اخبار ما نمايد .زيرا که آنها حجت من مي باشند بر شما. 
[FONT=Times New Roman]برگرفته از دار السلام عراقي -علامه شيخ محمود عراقي ميثمي  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman][خدايا چنان کن سرانجام کار/ تو خشنود باشي وما رستگار] 
[FONT=Times New Roman] 
New Member
New Member
پست: 9
تاریخ عضویت: جمعه ۴ تیر ۱۳۸۹, ۲:۱۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

تصوف

پست توسط ya alimadad »

[FONT=Times New Roman]به نام او كه هرچه داريم  

[FONT=times new roman,times,serif]تصوف:به معني پشمينه پوشي است ومتصوّف کسي را گويند که پشمينه پوش وپيرو راه صوفيان باشد. 
[FONT=Times New Roman]وجه تسميه صوفي: 
[FONT=Times New Roman]بعضي را عقيده برآن است که صوفي از((صفا))گرفته شده است ,يعني کسي که صفاي دل داشته باشد. 
[FONT=Times New Roman]عده اي اين کلمه رااز ((صفّه))مشتق دانسته اند ,وصوفيان را در اعمال به اصحاب صفه مرتبط مي دانند.اصحاب صفه :گروهي از فقراي مسلمان بودند که به امر رسول اکرم در صفه مسجد النبي سکونت داشتند. 
[FONT=Times New Roman]عده اي اين کلمه را مشتق از ((صف)) مي دانندوصوفيان کساني هستند که در پيشگاه خدا در صف اول باشند . 
[FONT=Times New Roman]جمعي بر آنند که صوفي منسوب به ((صوفانه))است وآن گياه نازکي وکوتاهي که فقرا ي بيابان گرد آن را مي خوردند. 
[FONT=Times New Roman]عده اي بر آنند صوفي معرّب ((سوفي ))يوناني است و((تئوسوفيا))(خدا دوستي وخدا شناسي)با تصوف به نحوي پيوند دارد. 
[FONT=Times New Roman]گروهي کلمه ي صوفي را مشتق از ((صفو))(برگزيده) دانسته اند. 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]جمعي نيز صوفي را به صوفه (غوث بن مر) نسبت داده اند که فرزندانش (بني صوفه) در دوره ي جاهليت خدمتگزار کعبه بودند. 
[FONT=Times New Roman]به زعم بسياري از مورخين تصوف ,نخستين کسي که صوفي خوانده شد ابو هاشم صوفي بودکه تا اواسط قرن دوم حيات داشته وبا سفيان ثوري (وفات 161ه)معاصر بوده است. 
[FONT=Times New Roman]برخي ديگر بر اين عقيده اند که کاربرد صوفي به اوايل قرن دوم هجري مربوط مي شود که سرّاج از حسن بصري(وفات110ه)نقل مي کند که گفته است :((رايت صوفيا في الطّواف واعطيته شيئا فلم ياخذه))در طواف صوفيي را ديدم وچيزي به او دادم ولي نپذيرفت. 
[FONT=Times New Roman]عين القضات همداني مي نويسد:صوفي لفظي است که در قرن سوم شهرت يافت ونخستين کسي که در بغداد بدين نام ناميده شد (عبدک صوفي )بود ,وي از بزرگان مشايخ وقدماي آنان  [FONT=Times New Roman]وپيش ازبشر حافي وسريّ سقطي بود. 
[FONT=Times New Roman]عقيده ي عرفاي اسلامي اين است که تصوف و عرفان اسلامي ,از روح وحقيقت اسلام اقتباس شده وبه مرور زمان رنگ عرفان ساير جوامع را به خود گرفته است.مشابهت هاي چون :پشمينه پوشي,صومعه ودير وخانقاه ,ترک دنيا وزهد ,عزلت گزيني وتوکل ,عقل ستيزي وآزاد انديشي,نيروانا = فنا,ديانا = مراقبه و.......دليل اين تاثّر است. 
[FONT=Times New Roman]گروهي بر اين عقيده اند که تصوف وعرفان اسلامي ,مستقل واصول آن مبتني برقرآن واقوال بزرگان دين است واساس آن از نظام فکري عرفاني ساير اديان ,اقتباس نشده است. 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]ابو محمد سهل تستري (ف273هجري)گفت:((صوفي کسي است که ازکدورت ها پاک واز فکر سرشار ونزد اوريگ بيابان وزر وسيم فرق نکند)). 
[FONT=Times New Roman]ابوعلي رودباري (321هجري)گفت:((صوفي کسي است که به صفا,لباس خشن وپشمينه پوشيده ومزه ي عشق وجفا بکشد ,دنيا را پشت سر بگذارد و راه و روش محمد مصطفي(ص)راپيش گيرد.)) 
[FONT=Times New Roman]کلام صوفيان وارسته: تصوف آن است هرچه در سرداري بنهي ؛هرچه در کف داري بدهي ,وهر چه پيش آيد نجهي .تصوف حسن خلق است.تصوف ترک تکلف است.تصوف ترجيح ديگران بر خود است.تصوف يکسو نگريستن ويکسان ديدن است.و....... 
[FONT=Times New Roman]آنچه مسلم است اين است که در صدر اسلام ,لا اقل در قرن اول هجري ,گروهي به نام عارف يا صوفي در ميان مسلمين وجود نداشته است .نام صوفي در قرن دوم هجري پيدا شد و مي گويند :اولين کسي که به اين نام خوانده شده است ((ابو هاشم صوفي کوفي ))است که در قرن دوم هجري مي زيسته است وهم اوست که براي اولين بار در رمله ي فلسطين صومعه اي (خانقاه)براي عبادت گروهي از عبّاد وزهّاد مسلمين ساخت.تاريخ دقيق وفات ابو هاشم معلوم نيست .ابو هاشم استاد سفيان ثوري متوفي در 61هجري بوده است. 
[FONT=Times New Roman]ابو القاسم قشيري که خود از مشاهير عرفا وصوفيه است مي گويد:اين نام قبل از اسلام از سال 200هجري پيدا شده است .نيکلسون نيز مي گويد:اين نام در اواخر قرن دوم هجري پيدا شده است . 
[FONT=Times New Roman]اگر ابو هاشم کوفي اولين کسي باشد که به اين نام خوانده شده باشد واو استاد سفيان ثوري بوده باشد پس در نيمه اول قرن دوم هجري معروف شده بوده است نه در اواخر قرن دوم . 
[FONT=Times New Roman]نيکلسون مدعي است که:اولين مسلماني که روش حيات صوفيانه وحقيقي را نوشته حسن بصري است طريقي که نويسندگان اخير براي تصوف و وصول به مقامات عاليه شرح مي دهند :اول توبه ,وپس از آن يک سلسله اعمال ديگر ,که هرکدام بايد براي ارتقاء به مقام بالاتري به ترتيب عملي  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]لازم به ذکر است که حسن بصري متولد سال 22هجري است که عمر هشتاد و هشت ساله اي داشته ونه(9) قسمت ازعمرش در قرن اول هجري گذشته است. 
[FONT=Times New Roman]حسن بصري به نام صوفي خوانده نمي شده است ,از آن جهت جزء صوفيه شمرده مي شود که اولا کتابي تاليف کرده به نام : ((رعايه حقوق الله)) که مي تواند اولين کتاب تصوف شناخته شود.دوم اينکه خود عرفا ,بعضي سلاسل طريقت را به حسن بصري واز او به به حضرت امير عليه السّلام مي رسانند,مانند سلسله مشايخ ابو سعيد ابو  
[FONT=Times New Roman] 
New Member
New Member
پست: 9
تاریخ عضویت: جمعه ۴ تیر ۱۳۸۹, ۲:۱۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

چشم وگوش خدايي

پست توسط ya alimadad »

[FONT=Times New Roman]به نام او كه هرچه داريم  

[FONT=times new roman,times,serif]رسول خدا فرموده:((در شب معراج از پروردگارم مقام مومن را نزد او پرسيدم تا اينكه فرمود:وتقرب نجويد هيچ بنده اي به من ،به عملي كه دوست داشتني تر باشد نزد من ،از آن چه بر تو واجب كرده ام وبراستي كه با عمل به نافله به من نزديكي جويد تا آنجا كه دوستش دارم وچون دوستش داشتم پس گوش او مي شوم كه با آن بشنود وچشم او مي شوم كه با آن ببيند وزبانش مي شوم كه با آن گويا شود ودستش شوم كه با آن بر گيرد ،اگر بخواندم پاسخش گويم واگر از من بخواهد به او بخشم))اصول كافي ج2  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]شيخ بهايي فرموده :صاحبدلان را در اين جا سخنان بلند پايه واشارات نهان وگرانمايه اي است .نكاتي كه اهل ذوق فهمند وبوي خوشش بر جان ها نشيند واستخوان پوسيده ي تن ها را زنده كند وبدان راه نبردجز كسي كه رياضت هاي جان كاه كشيده وتن به مجاهده ي اخلاق داده تا از جام معرفت آن ها نوشيده ومطلب آنها را فهميده. وآن كه اين رموز نفهمد وبه اين كنوز معرفت دست نيابد وجز بهره مندي از لذت هاي پست تن ،كاري نداشته ،چون اين سخنان شنود ودر خطر بزرگي افتدوبه پرتگاه حلول واتحاد والحاد سرازير شودتعالي الله عن ذالك علوا  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]شهيد محراب درصفحه ي232 كتاب قلب سليم خويش آن هم با استناد از الحديث الخامس والثلاثون مي نويسد: 
[FONT=Times New Roman] (( كنايه از كمال دوستي  
[FONT=Times New Roman]اين تعبيرات براي مبالغه درقرب به خدا است وشرح تسلّط محبت است بر ظاهر وباطن نهان وعيان بنده ومقصود(خدا بهتر مي داند) اين است كه چون بنده ي خود را دوست دارم ،اورا به مقام انس كشم ودر عالم قدس آرم وانديشه اش را يكسره به عالم ملكوت غرقه كنم وحواسش را به تصرف خود گيرم تا به منزله ي گوش وچشمش شوم)) 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman] 
New Member
New Member
پست: 9
تاریخ عضویت: جمعه ۴ تیر ۱۳۸۹, ۲:۱۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

زيّن لهم الشّيطان اعمالهم

پست توسط ya alimadad »

 [FONT=times new roman,times,serif]به نام او که هرچه داريم   
 [FONT=times new roman,times,serif]چه زيبا ورمانتيك؟! چه عوام فريبانه!؟چه بشر زهراگين!؟  
 [FONT=times new roman,times,serif] [FONT=times new roman,times,serif]ا اين حرفها ست كه دلهاي عوام الناس را ربودند واز راه حق وحقيقت و ولايت دور ساختند. خداوندااين شيطان لعين چه با مهارت وبامهابت در دل آدم ها رسوخ مي كند ؟! خدايا از دست ابليس وابليسان در لباس فرشته به تو پناه مي بريم مارا در جوار رحمتت قرار ده ومارا ياراي آن فرما تا باشهاب ثاقب ايمان در جنگ عليه ابليسان سربلندو پيروز گرديم.  
 [FONT=Times New Roman]خداوندا از عوامفريبي جلوه گران فرشته صفت و ازوسوسه هاي شيطان گريخته از رحمتت به بروج مشيّده ي پناهت روي مي آوريم مارا دريمن پناهت جاي   
 [FONT=times new roman,times,serif]خداياعلم توحيد و ولايت مطلقه ي خود را ازما دريغ مدار ومارا در زمره ي خداپرستان راستين وشيفتگان و شيعيان واقعي حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه الشريف-. قرار ده .  
 [FONT=times new roman,times,serif] [FONT=Times New Roman]اول كلام : شيعه ي واقعي علي مرتضي (ع)  [FONT=times new roman,times,serif]گول وفريب اين حرف هارا نمي خورد هرچند سخنانشان زيبا ودل ربا باشدوتاثير سخنان ونوشته هايشان چون نعل در آتش باشد.   
 [FONT=Times New Roman]  
 [FONT=Times New Roman]  
 [FONT=Times New Roman]  
 [FONT=times new roman,times,serif]سخنان رييس فرقه ي ضاله ي علي الهي و شيفتگان گمراهش:  
 [FONT=times new roman,times,serif]1-ترجمه ي فارسي شعري به زبان كُردي ؛از شيخ جاني(خواهر  [FONT=times new roman,times,serif]نورعلي الهي) برگرفته از کتاب زندگينامه اش:  
 [FONT=times new roman,times,serif]((اي دوستان هرگز آني تنها  [FONT=times new roman,times,serif] در پي يافتن همدل باشيد و با همدلان شيداي حق   
 [FONT=times new roman,times,serif]بار در تنهايي ؛ هرگز بار نميشود ؛ تا يک دو نفر با هم يار نشوند. [FONT=times new roman,times,serif]هر کس تنها و بي يار بنشيند ؛به وسوسه ي ِنفس ؛ قلبش تاريک مي شود. [FONT=times new roman,times,serif]نفس و روح اگر يکدل شدند آن وقت يکزبان هم مي شوند. [FONT=times new roman,times,serif]روح رهبر مي شود نفس رهزن ؛ و بنا ميکنند بر ضد هم سخن گفتن. [FONT=times new roman,times,serif]در آن ساعت اگر حق به داد ِ روح نرسد ؛ نفس ِ بي کردار بر او غالب مي شود. [FONT=times new roman,times,serif]يار بايد ياري کند با يار ؛ تا در سلسله ي حق ثبت شود.....))  
 [COLOR=#ff3366][FONT=times new roman,times,serif]  برگزيده صفح? ?? : هر کس به هر عقيده و ايماني باشد ؛ ما او را محترم   [FONT=times new roman,times,serif]مي شماريم و رفتار خودمان را بر پايه ي ِ اصول ( حقيقت دين ) قرار مي  [FONT=times new roman,times,serif]دهيم . وقتي ما همه را برادر وار دوست داشتيم و به همه محبت کرديم ؛  [FONT=times new roman,times,serif]اختلافات از بين ميرود ، و همه تابع ِ حقيقت دين مي شوند . منظور اين است:  [FONT=times new roman,times,serif]آنچه در حق خود مي پسنديم و دوست داريم ، اگر در حق تمام مردم هم مثل تن  [FONT=times new roman,times,serif]و بدن خودمان عمل كرديم ، خداپرست هستيم.   
 [FONT=times new roman,times,serif]  
  [FONT=times new roman,times,serif]  


 [FONT=times new roman,times,serif]ازخود مي پرسم آيا من خداپرست واقعي هستم ؟ يکي از  [FONT=times new roman,times,serif]کليدهاي طلائي موفقيت رادرنظر ميگيرم,« آنچه درحق خود مي  [FONT=times new roman,times,serif]پسندي بر ديگران نيز بپسند». به راستي چقدر توانسته ام  [FONT=times new roman,times,serif]کليد زيبا دري بسته را به روي بنده اي از مخلوقات خدا باز کنم ؟  [FONT=times new roman,times,serif]آيا زماني که درهاي بسته به رويم گشوده شد فکر کردم که من  [FONT=times new roman,times,serif]هم بايددرهر زماني که لازم باشد چنين رفتار نيکي پيشه کنم ؟  [FONT=times new roman,times,serif]من ازخود مي پرسم چقدر از روز براي او کارمي کنم چقدر از  [FONT=times new roman,times,serif]اوقات خودراصرف او مي کنم آيا کاري که مي کنم بدون چشم  [FONT=times new roman,times,serif]داشت وبدون توقع مي باشد يا با او معامله مي کنم ؟ وقتي  [FONT=times new roman,times,serif]صدايم مي کند چه اندازه با جان ودل جوابش رامي دهم ؟  [FONT=times new roman,times,serif]دوستش دارم ؟ چقدرپاسخگوي لطف و کرمش هستم .اميد به  [FONT=times new roman,times,serif]مدد و لطف و کرمش و سعي و تلاش و کوشش ما.  
 3-[External Link Removed for Guests]
 [FONT=times new roman,times,serif]در حضور خارها هم ميشود يک ياس بود. در هياهوي مترسکها پر از احساس بود  [FONT=times new roman,times,serif]ميشود؛ حتي براي ديدن پروانه ها….شيشه هاي مات يک متروکه را الماس بود.  [FONT=times new roman,times,serif]دست در دست پرنده، بال در بال ِ نسيم ؛ ساقه هاي هرز اين بيشه ها {نفس اماره} [FONT=times new roman,times,serif]را داس بود کاش مي شد حرفي از « کاش ميشد» هم نبود….هر چه بود احساس بود  [FONT=times new roman,times,serif]و عشق بود  [FONT=times new roman,times,serif]و ياس   
 [FONT=times new roman,times,serif]  
 [FONT=times new roman,times,serif] [FONT=times new roman,times,serif]  
 [FONT=times new roman,times,serif]4-کِي به سوي او باز مي گرديم ؟  
 [FONT=times new roman,times,serif]فرشته تصميمش را گرفته بود. پيش خدا رفت و گفت: [FONT=times new roman,times,serif]خدايا، مي خواهم زمين را از نزديک ببينم. اجازه مي خواهم و مهلتي کوتاه. دلم  [FONT=times new roman,times,serif]بي تاب تجربه اي زميني است. [FONT=times new roman,times,serif]خداوند درخواست فرشته را پذيرفت. [FONT=times new roman,times,serif]فرشته گفت: تا بازگردم بال هايم را اينجا مي سپارم؛ اين بال ها در زمين  [FONT=times new roman,times,serif]به کار من نمي آيد. خداوند بالهاي فرشته را بر روي پشته اي از بال هاي ديگر  [FONT=times new roman,times,serif]گذاشت و گفت: بال هايت را به امانت نگاه مي دارم، اما بترس که زمين اسيرت  [FONT=times new roman,times,serif]نکند، زيرا که خاک زمينم دامنگير است.  
 [FONT=times new roman,times,serif]فرشته گفت: بازمي گردم، حتما بازمي گردم. اين قولي است که فرشته اي به  [FONT=times new roman,times,serif]خداوند مي دهد.  
 [FONT=times new roman,times,serif]فرشته به زمين آمد و از ديدن آن همه فرشته ي بي بال تعجب کرد. او هر که را  [FONT=times new roman,times,serif]مي ديد، به ياد مي آورد. زيرا او را قبلا در بهشت ديده بود. اما نمي فهميد  [FONT=times new roman,times,serif]اين فرشته ها براي پس گرفتن بالهايشان به بهشت بر نمي گردند. روزها گذشت  [FONT=times new roman,times,serif]و با گذشت هر روز فرشته چيزي را از ياد برد. و روزي رسيد که فرشته ديگر  [FONT=times new roman,times,serif]چيزي از آن گذشته ي دور و زيبا به ياد نمي آورد؛ نه بالش را و نه قولش را. [FONT=times new roman,times,serif]فرشته فراموش کرد. فرشته در زمين ماند. [FONT=times new roman,times,serif]فرشته هرگز به بهشت برنگشت.  
 5-[External Link Removed for Guests]
 [FONT=times new roman,times,serif]قرب به او يعني به اقيانوس ِ بي کران ِعظمتش پيوستن و محو در تماشاي ِجلوه هاي  [FONT=times new roman,times,serif]او شدن , خود را فراموش کردن , به نيستي رسيدن و به هستي پيوستن , عشق  [FONT=times new roman,times,serif]حقيقي را در دستان لمس کردن , به عشق رسيدن , در عشق زندگي کردن , با  [FONT=times new roman,times,serif]عشق زندگي کردن , عشق ورزيدن به خالق , دوست داشتن و محبت به مخلوق ,  [FONT=times new roman,times,serif]و تا عمق عشق رسيدن است , تو هستي و خالقت , وادي حيرت رسي حيران  [FONT=times new roman,times,serif]شوي . واي چه لذتي که هرگز با هيچ لذتي جايگزين نخواهد شد .   
 [FONT=times new roman,times,serif]  
  [COLOR=#006600][FONT=times new roman,times,serif]  جلد ? چاپ ? گفتار??? (مجموعه ايي از گفتارهاي نورعلي الهي) :  
 [FONT=times new roman,times,serif]6- دنيا همه اش مکررات است ، زيرا هر خاطره اي ، از بدي يا خوبي ،  [FONT=times new roman,times,serif]بالاخره مي گذرد و فراموش مي شود . وظيفه ي انسانيتي در ما هست  [FONT=times new roman,times,serif]که بايد انجام بدهيم ،يعني نسبت به هم نوع خود مهربان باشيم و  [FONT=times new roman,times,serif]خدمت بکنيم و گذشت داشته باشيم ، زيرا انتقام هيچ وقت لذت ندارد ،  [FONT=times new roman,times,serif]بلکه پشيماني مي دهد ، در صورتيکه گذشت هميشه لذت دارد .  
 [FONT=times new roman,times,serif]  
 [External Link Removed for Guests] 
 [FONT=times new roman,times,serif]... قرب به ((او)) به معني تا ابد زيستن است در آزادي مطلق ، در عشق کامل  [FONT=times new roman,times,serif]او و در سعادتي وصف ناپذير که نشئه آن هر دم تجديد مي شود و هر بار عالي تر  [FONT=times new roman,times,serif]از  [FONT=times new roman,times,serif]پيش است .
 

  [FONT=times new roman,times,serif]کتاب راه کمال ( دکتر بهرام الهي )
 

  [FONT=times new roman,times,serif]  
 [FONT=times new roman,times,serif]8-خانم صوفي در اين زمينه چنين گفتند:  
 [FONT=times new roman,times,serif]کيفيت نزديک شدن بخدا قابل گفتن نيست .اما براي رسيدن به اين کيفيت ( بخدا  [FONT=times new roman,times,serif]رسيدن) بايد از وادي خودشناسي گذشت. قدم اول خودشناسي هم مبارزه با خود  [FONT=times new roman,times,serif]خواهي و خود بيني است .انسان تا خودخواهي و خود بيني را در خود از بين نبرد  [FONT=times new roman,times,serif]نميتواند خود را بشناسد .خود خواه يعني جز خود چيزي نخواهد،همه چيز را براي  [FONT=times new roman,times,serif]خود بخواهد و به فکر ديگران نباشد.و خودبين ، مغرور و متکبر است معايب خود  [FONT=times new roman,times,serif]را نمي بيند .وقتي عيب خود را نديد مثل سرطان ، روحش را مريض ميکند.اما  [FONT=times new roman,times,serif]وقتي خود بين نبود چيزهاي بد را ميشناسد و از خود دور ميکند آن وقت اين چيزها [FONT=times new roman,times,serif]که جمع شوند، دست به دست هم ميدهند و او را به خداشناسي ميرساند.  
 [FONT=times new roman,times,serif] [COLOR=#006666][FONT=times new roman,times,serif]9-چقدر در روز محبت مي کنيم و چقدر خشم ميورزيم چقدر در زندگي عملي  [FONT=times new roman,times,serif]ه راه  [FONT=times new roman,times,serif][COLOR=#ff0099]نورعلي الهي پايبنديم.   
 [FONT=Times New Roman]  
 [FONT=Times New Roman]  
 [FONT=times new roman,times,serif]  
 [FONT=times new roman,times,serif]10-مردي درحال تميز كردن اتومبيل تازه خود بود كه متوجه شد پسر 4 ساله اش  [FONT=times new roman,times,serif]تكه سنگي برداشته و بر روي ماشين خط مي اندازد .مرد با عصبانيت دست كودك را گرفت و چندين مرتبه ضربات محكمي بر  [FONT=times new roman,times,serif]دستان كودك زد بدون اينكه متوجه آچاري كه در دستش بود شود
در بيمارستان كودك به دليل شكستگي هاي فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .
وقتي كودك پدرخود را ديد با چشماني آكنده از درد از او پرسيد : پدر انگشتان
 
[FONT=times new roman,times,serif]من كي دوباره رشد مي كنند ؟
مرد بسيار عاجز و ناتوان شده بود و نمي توانست سخني بگويد ، به سمت
 
[FONT=times new roman,times,serif]ماشين خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشين .  [FONT=times new roman,times,serif]و با اين عمل كل ماشين را از بين برد و ناگهان چشمش به خراشيدگي كه  [FONT=times new roman,times,serif]كودك ايجاد كرده بود خورد كه نوشته بود :  [FONT=times new roman,times,serif]( دوستت دارم پدر ! )
روز بعد مرد خودكشي كرد .
 
 
 [FONT=times new roman,times,serif]عصبانيت و عشق محدوديتي ندارند .  [FONT=times new roman,times,serif]چيزها ،براي استفاده كردن هستند ، و انسان ها براي دوست داشتن ..   
 [FONT=times new roman,times,serif]   [FONT=times new roman,times,serif] {{مشكل دنياي امروزي اين است كه انسانها مورد استفاده قرار مي گيرند و   [FONT=times new roman,times,serif]اين درحالي است كه چيزها دوست داشته مي شوند . }}    [FONT=times new roman,times,serif]   [FONT=times new roman,times,serif]  [FONT=times new roman,times,serif]  [FONT=times new roman,times,serif]  [FONT=times new roman,times,serif]  [FONT=times new roman,times,serif]12-مراقب افكارت باش كه گفتارت مي شود .  [FONT=times new roman,times,serif]مراقب گفتارت باش كه رفتارت مي شود .  [FONT=times new roman,times,serif]مراقب رفتارت باش كه عادت مي شود .  [FONT=times new roman,times,serif]مراقب عادتت باش كه شخصيتت مي شود . [FONT=times new roman,times,serif]مراقب شخصيتت باش كه سرنوشتت مي شود .   [FONT=Times New Roman] [FONT=Times New Roman][External Link Removed for Guests]

  الحق جلد ? چ ? گفتار ??: سالک راه حق بايد درد دين داشته باشد . درد دين  
  علاقه مند بودن به دين و انجام دادن احکام آن. 

   
  [FONT=times new roman,times,serif]
[url]java:void(0)[/url]
  [FONT=times new roman,times,serif] [HR]  <A href="<A"><  [External Link Removed for Guests]  [FONT=times new roman,times,serif]  
 [FONT=times new roman,times,serif]14-آثارالحق ج? چ? گفتار???... {مجموعه گفتارهاي شفاهي  [FONT=times new roman,times,serif]نورعلي الهي به قلم بهرام الهي} : [FONT=times new roman,times,serif]کساني که عيب ديگران را مي پوشانند ، خداوند هم در مواقع ِ حساس  [FONT=times new roman,times,serif]به دادشان مي رسد.    [FONT=times new roman,times,serif]   
 [External Link Removed for Guests]
 [FONT=times new roman,times,serif]15-آثارالحق ج? چ? گفتار???... ((مجموعه گفتارهاي شفاهي نورعلي الهي به قلم دكتر بهرام الهي )) :  
 [FONT=times new roman,times,serif]در يكي از دعا ها ، حضرت علي مي فرمايد :((خدايا مرا به اختيار خودم نگذار، مرا به خودم واگذار نكن ، مرا تحت نظر خودت نگه دار )). نشانه ي به خود واگذاشتن اين است ، كه هر كاري ميكند؛ هر چقدر هم بد باشد ، خداوند در اين دنيا با او كاري ندارد ، حتي موفقيت هايي هم در امور دنيا دارد و در نتيجه روز به روز گمراه تر ميشود.   
 [FONT=times new roman,times,serif]    [COLOR=#cc0000][FONT=times new roman,times,serif]16-آثارالحق ج? چ? گفتار???... ((مجموعه گفتارهاي شفاهي نورعلي الهي به قلم دكتر بهرام الهي )) :  
 [FONT=times new roman,times,serif]هوس رياست (رياست طلبي ) گناه است .هوس ثروت و چيزهايي از اين قبيل گناه است ، از آن ها پرهيز كنيم . امان از حرص كه نظرتنگي و بخالت و ... مي آورد . امان از آرزو كه مدام در فكر است اي كاش بمانم فلان كار بكنم.  
 [FONT=times new roman,times,serif]        [FONT=times new roman,times,serif]  
 [FONT=times new roman,times,serif]  
 [FONT=times new roman,times,serif]         
New Member
New Member
پست: 9
تاریخ عضویت: جمعه ۴ تیر ۱۳۸۹, ۲:۱۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

بازي ابليس

پست توسط ya alimadad »

[FONT=times new roman, times, serif]به نام او که هرچه داريم زاوست  
[FONT=times new roman, times, serif] 
 
[FONT=times new roman, times, serif]کتاب مناظره با دانشمندان تأليف عارف عامل و مجاهد کامل مرحوم آيت الله سيد علي علم الهدي توسط انتشارات سجده در تابستان 82 به چاپ رسيده است. اين کتاب شامل 46 مناظره بسيار جالب و خواندني است. آنچه در اين شماره مي&shy;خوانيد مناظره نوزدهم اين کتاب بوده که در واقع بيان داستاني است که مي&shy;تواند ديده انسان را درباره خوارق عادت صوفيه گشوده و حقيقت اين نوع کارها را افشا نمايد. 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif]عالم جليل القدر جناب آقاي حاج سيد علي اکبر خويي نقل مي&shy;کند:  
[FONT=times new roman, times, serif]در زمان جواني که در خوي مشغول تحصيل بودم، به خاطر دارم يکي از دوستان پدرم به نام ملاعبد الصمد معلم، پيوسته اوقات خود را به ختمها و اوراد و اذکار مشغول بود، تا آنکه از شهر، هجرت کرد و در بيابان براي خود صومعه&shy;اي ساخت و هرگز به شهر نمي&shy;آمد. چند سال بدين منوال گذشت. 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif]روزي من همراه با دو نفر از محصلين به قصد تفريح از شهر خارج شديم. به اين فکر افتاديم که به ديدار ملاعبد الصمد رفته و از نتيجه زحمات و رياضات او جويا شويم. در اثناي راه به ياد آورديم که چيزي را فراموش کرده&shy;ايم با خود بياوريم. يک نفر از ما برگشت تا آن را برداشته و بياورد. ما دو نفر به طرف صومعه حرکت کرديم و چون رسيديم، در زديم. ناگاه صداي او را از ميان حجره شنيديم که در را باز کنيد سيد علي اکبر است با فلان کس. ما تعجب کرديم که چگونه از پشت ديوار ما را ديده و از کجا دانست که ماييم! در را باز کرد و ما داخل شديم. 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif]گفت: شما، سه نفر بوديد و در فلان محل، يک نفر از شما جدا شد و بر&shy;گشت که فلان چيز را بياورد. الان به مدرسه رسيد و در اطاق را باز کرد، آن شئ را برداشت، در اطاق را بست و روان شد، از مدرسه خارج گرديد. همچون کسي که او را مي&shy;بيند، پيوسته از او خبر مي&shy;داد تا آن که گفت: از شهر خارج شد و به فلان مکان رسيد، اکنون شروع به تلاوت سوره يس کرد تا به فلان محل رسيد، سوره را به اتمام رساند و الان به فلان جا رسيده است تاآن كه گفت:الان در را مي كوبد. که صداي کوبيدن در بلند شد. ما از سخنان او متحيّر مانديم. در را باز کردند و دوست ما وارد شد. از او درباره جزئياتي که ملاعبد الصمد گفته بود، سؤال کرديم، همه آنچه او گفته بود، با واقع مطابقت مي&shy;کرد.  
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif]بسيار تعجب کرديم که انسان از رياضت، به چه مقاماتي مي&shy;رسد و چگونه مي&shy;تواند اينگونه از غيب خبر دهد! مدتي با او سخن گفتيم و سؤالاتي نموديم و با پاسخ&shy;هاي او هر لحظه بر تحيّر ما افزوده مي&shy;شد. به هر حال، از نزد او خارج شديم و پس از گردش، در حالي که هنوز متحيّر بوديم، وارد شهر شديم.  
[FONT=times new roman, times, serif] چند ماهي از اين قضيه گذشت .روزي ملا عبد الصمدرا در شهر ديدم،تعجب كردم و گفتم چه شده شما را در شهر مي&shy;بينم، شما هرگز به شهر نمي&shy;آمديد و با اهل دنيا ارتباط نداشتيد، مقام و مرتبه&shy;تان به کجا رسيد؟ 
[FONT=times new roman, times, serif]گفت خدا لعنت كند شيطان را وخدا لعنت كند مجد الاشراف را.پدر شما گاهي به من مي گفت اين رياضت ها عاقبت خوبي ندارد،ولي من قبول نمي كردم واكنون توبه نمودم. 
[FONT=times new roman, times, serif]گفتم:چرا اين گونه مي گوييد،حال آن كه شما به مقاماتي رسيده بوديد! 
[FONT=times new roman, times, serif]گفت: آري، هر روز مجدالاشرف را در شيراز مي&shy;ديدم، او با من سخن مي&shy;گفت و دستوراتي مي&shy;داد، اشخاصي بر من ظاهر مي&shy;شدند و مطالبي را به من مي&shy;گفتند و من پيوسته به اوراد و اذکار مشغول بودم و چيزهايي بر من مکشوف مي&shy;شد. روزي مجدالاشرف به نظر من آمد و گفت: ملاعبد الصمد! اکنون کامل شده&shy;اي و به مقاماتي رسيده&shy;اي. فردا مولود نفسي بر تو ظاهر خواهد شد. 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif]چون فردا شد و من مشغول اوراد بودم، ناگاه ديدم از دهان من طفلي خارج شد، برابر من ايستاد و به من خطاب کرد: اکنون کامل شدي. منم خداي تو، مرا سجده نما، تا تو را به مقام مجد الاشرف برسانم! 
[FONT=times new roman, times, serif]من به شگفت آمدم و به اين فکر فرو رفتم که خدا ديدني و تصور کردني نيست، چگونه ممکن است از دهان من بيرون آيد. پس برايم روشن شد که او شيطان است. خداوند شيطان را لعنت کند. ناگاه حالم متغيّر شد و غشوه به من روي داد. چون به حال آمدم، فهميدم تمام اين رياضتها شيطاني بوده است و انسان نبايد براي چند روز دنيا، رياست، بزرگي و مريد خواهي تا ابد خود را دچار عذاب الهي گرداند! لذا توبه کردم و احوالم به کلّي دگرگون شد. اکنون چيزي در دست ندارم و از خدا مي&shy;خواهم توبه مرا قبول نمايد. 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif] 
[FONT=times new roman, times, serif]   
New Member
New Member
پست: 9
تاریخ عضویت: جمعه ۴ تیر ۱۳۸۹, ۲:۱۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

برادري با شيطان

پست توسط ya alimadad »

[FONT=Times New Roman] به نام او كه هرچه داريم زاوست. 

[FONT=times new roman,times,serif]گفتار نور علي الهي رييس فرقه ي علي الهي در كتاب آثار الحق ج1ص630گفتار 1919 : 
[FONT=Times New Roman]((در لارستان شيراز بودم تقريبا هفت ماه بود كه ديگر گوشت نمي خوردم ،علتش رقت قلبي بود كه نسبت به كشتار حيوانات پيدا كرده بودم وضمنا آنها را هم كمتر از انسان نمي دانستم ،شبي خواب ديدم در سالن طويلي هستم مرغي ذبح مي كنند من سرم را بر مي گردانم ورد مي شوم بعد ديدم گوسفندي را ذبح مي كنند ،وهمين طور حيوانات مختلف را ذبح مي كنند من راه مي رفتم ونگاهشان نمي كردم وحالت تاثر داشتم تا بالاخره به بالاي سالن رسيدم در آنجا مردي با ريش سفيد ولباس درويشي آراسته وخرقه پوشيده مرا در آغوش گرفت وخيلي اظهار محبت كرد ،پرسيدم تو كيستي كه اين قدر به من محبت داري؟جواب داد: مگر مرا نمي شناسي؟من شيطان هستم .گفتم :چرا با لباس درويشي؟گفت:براي اينكه شما از اين لباس خوشتان مي آيد.با تندي به او گفتم :من با تو كاري ندارم جواب داد:چطور مگر نمي داني ما با هم ديگر برادريم)) 
[FONT=Times New Roman]ببينيد چطورنور علي رقت قلبي نسبت به كشتار حيوانات پيداكرده وآنها را كمتر از انسان ندانسته ، اما فرزند خلف نور علي(دكتر بهرام الهي) كه بعدها رييس فرقه يا دين نوين وابداعي شده دستش را به خون انسان هاي بي گناهي همچون مرحوم سيد خليل عالي نژا د در خار ج از كشور آن هم به طور فجيع آغشته كرده وجسد آن سيد مظلوم رابه آتش كشيده است! وبعدها از زبان استاد بهرام الهي شنيده شده كه گفته است:كسي كه با ما مخالف است ،شايسته ي زندگي كردن نيست.  
New Member
New Member
پست: 9
تاریخ عضویت: جمعه ۴ تیر ۱۳۸۹, ۲:۱۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

صداي شيطان

پست توسط ya alimadad »

[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman]به نام او كه هرچه داريم زاوست. 
[FONT=times new roman,times,serif]شيخ طبرسي در كتاب احتجاج روايت كرده است كه:حسن بصري در بصره وضوء مي گرفت كه امير المومنين (ع)براو گذشت وفرمود:اي حسن ،وضوء را كامل به جا آور.حسن گفت:يا امير المومنين،ديروز جماعتي را كشتي كه شهادتين مي گفتند و وضوء راكامل به جا مي آوردند.آن حضرت فرمود:پس چرا ايشان را ياري نكردي ؟گفت :ولله در روز اول غسل ساختم وحنوط بر خود پاشيدم وسلاح بر داشتم وهيچ شك نداشتم كه تخلّف ورزيدن از عايشه كفر است .در عرض راه كسي مرا ندا كرد كه:هر كه مي كشد وهر كه كشته مي شود به جهنم مي رود.ومن ترسا ن به خانه بر گشتم. 
[FONT=Times New Roman]آن حضرت فرمود:راست گفتي .دانستي آن منادي كه بود؟حسن گفت :نه. فرمود:برادرت شيطان بود وبه تو راست گفت كه قاتل ومقتول لشكر عايشه در جهنم باشند. 
[FONT=Times New Roman]برگرفته از دار السلام عراقي -شيخ محمود عراقي صفحه ي  
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman] 
[FONT=Times New Roman] 
ارسال پست

بازگشت به “صوفیه”