شرط رضایت مادر

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
پست: 2025
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آذربایجان
سپاس‌های ارسالی: 2903 بار
سپاس‌های دریافتی: 3754 بار

شرط رضایت مادر

پست توسط قهرمان علقمه »

       تصویر              شرط رضایت مادر  




مرحوم شیخ مفید، به نقل از امام جعفر صادق صلوات اللّه علیه حكایت نماید:

روزی به رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله ، خبر دادند كه فلان جوان مسلمان ، مدّتی است در سكرات مرگ و جان دادن به سر می برد ونمی میرد.


چون حضرت رسول بر بالین آن جوان حضور یافت ، فرمود: بگو لا إ لهَ إ لاّ اللّه ؛

ولی مثل این كه زبان جوان قفل شده باشد ونمی توانست حركت دهد، حضرت چند بار تكرار نمود و جوان بر گفتن كلمه طیّبه لا إ لهَ إ لاّ اللّه قادر نبود.


زنی در كنار بستر جوان مشغول پرستاری از او بود، حضرت از آن زن سؤال نمود: آیا این جوان مادر دارد؟ پاسخ داد: بلی ، من مادر او هستم .

حضرت فرمود: آیا از فرزندت ناراحت و ناراضی می باشی ؟ گفت : آری ، مدّت پنج سال كه است با او سخن نگفته ام .


حضرت پیشنهاد داد: از فرزندت راضی شو. عرض كرد: به احترام شما از او راضی شدم و خداوند نیز از او راضی باشد.

سپس حضرت به جوان فرمود: بگو لا إلهَ إلاّ اللّه ، در این موقع آن جوان سریع كلمه طیّبه را بر زبان خود جاری كرد.

بعد از آن ، حضرت به او فرمود: دقّت كن ، اكنون چه می بینی ؟ عرض كرد: مردی سیاه چهره با لباس های كثیف و بدبو همین الان در كنارم می باشد و سخت گلوی مرا می فشارد.

حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله ، اظهار نمود: بگو:


یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ، وَ یَعْفُو عَنِ الْكَثیرِ، إ قبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ، وَاعْفُ عنّی الْكَثیرَ، إ نّكَ انْتَ الْغَفُورُ الرَّحیم .

یعنی ؛ ای كسی كه عمل ناچیز را پذیرا هستی ، و از خطاهای بسیار در می گذری ، كمترین عمل مرا بپذیر و گناهان بسیارم را به بخشای ؛ همانا كه تو آمرزنده و مهربان هستی ،

وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت فرمود: اكنون چه می بینی ؟ گفت : مردی خوش چهره و سفید روی و خوش بو با بهترین لباس ، در كنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت . حضرت فرمود: بار دیگر آن جملات را بخوان ، وقتی تكرار كرد.

و در همان لحظه روح ، از بدنش خارج شد و به دست پر بركت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ، نجات یافت و سعادتمند گردید.



چهل داستان و چهل حديث از حضرت رسول خدا (ص)/عبدالله صالحي
ارسال پست

بازگشت به “داستان”