برای جوان 22 سالهای که محاسن نرم و چشمان پر از نیرویش آدم را یاد جنگ و بچه بسیجیهای بیادعا میاندازد بهخصوص وقتی از قهرمانانش مثل باکری، آوینی یا جهانآرا حرف میزند، انرژیاش چند برابر میشود. برای او چه کاری بهتر از اینکه با توسل به هنرش، آرمانش را هم گسترش دهد. نمیخواهد مایی که بزرگترین قهرمانان را داریم تبلیغ فلان خواننده سیاهپوستی را بکنیم که از هر 10 جملهاش نصفش است. دوست ندارد وقتی همت و چمران و پروفسور حسابی و سهراب سپهری را داریم دنبال فیدل کاسترو، نلسون ماندلا، گاندی و گابریل گارسیامارکز بدویم. میگوید: شهدا مال همه مردم ایرانند. مال همه آنهایی است که دلشان برای یکوجب از خاک این زمین مقدس جان میدهد. میگوید چرا باید تبلیغاتمان در مورد جنگ و شهدار اینقدر كلیشهای باشد. دوست دارد عکس قهرمانش، سردار شهید محمدابراهیم همت را روی سینه داشته باشد و در خیابان نشانش بدهد و به بقیه بگوید این آرم من است. او «امید سیفیمورودی» خودش حالا یكپا چهره است.
یکی از غروبهای سرد تهران در طبقه دوم ساختمانی که پنجرهاش رو به حیاط کلیسای «سرکیس» خیابان ویلا باز میشود، دفتری تبلیغاتی هست که «امید سیفیمورودی» در آن کار میکند. صبح همان روز قرار ملاقات را گذاشتهایم. گفته که در یک فستفود با دوستانش طراحی داخلی انجام میدهد ولی خودش را برای عصر میرساند. حالا پشت در هستیم. در را خودش باز میکند. امید و دوستانش که گروه گرافیکی «دکمه» را تشکیل دادهاند، دوستانی مثل همین «علیرضا کرمی» که توی شرکت کنار «امید سیفی» نشسته است، همگی دانشجوی رشته هنر هستند و در دانشگاه قزوین درس میخوانند. آنها با محوریت امید کار نو و تازهای را پایه گذاشتند. طراحی و چاپ تیشرتهایی با عکس سرداران شهیدی که بزرگیشان خیلی بیشتر از آنچه است که تاکنون راجع بهآنها گفته شده. حدود سه سال پیش دانشجوی جوان دانشگاه مولانای قزوین مقابل کارمندان حراست دانشگاه از تیشرت آستینکوتاهی که خود او روی آن حروف فارسی چاپ بود، دفاع میكرد. آن زمان به یکی از کارمندان گفته بود: «بهجای آنکه به لباس من که روی آن شعری فارسی نوشته شده گیر بدهید، جلوی آنهایی را بگیرید که روی لباسشان فحش به خودشان و دیگران نوشته شده و نه شما معنیاش را میدانید و نه آنها...» اینها را علیرضا یکی دیگر از اعضای گروه دکمه میگوید که به نظر میآید هر جا امید سیفی میرود، همراهش هست. او میگوید: «ما استاد معارفی داشتیم که قرار بود با همکاری ایشان برای تولد شهیدهمت برنامهای در دانشگاه داشته باشیم. قرار بود کیک بگیریم و امید هم همانجا آمد به استادمان گفت میخواهد تیشرتی با عکس شهید همت چاپ کند اما او خوشش نیامد و گفت این کار بیاحترامی به شهداست.»
اما امید سیفی، ثابتقدمتر از این حرفها بهنظر میرسد: «قبول نکردم و اولین تیشرتم که عکس شهید همت را داشت و عبارت HERO (قهرمان) زیر آن نوشته شده بود چاپ کردم و پوشیدم. یکی از دوستانم (حسین غیاثوند) خیلی به من کمک کرد. در واقع سه تیشرت دیگر هم طراحی و چاپ کردم. وقتی تبلیغات و برنامههای حزبالله را در لبنان میبینم، حیفم میآید که ما جوانانمان را با تبلیغات دهه شصتی در مقابل غربیها که به روز عمل میکنند، تنها گذاشتیم.»
او از واکنشهایی که دیده میگوید: «یک سالی که من این لباس را پوشیدهام، خیلی رفتارهای متضادی دیدم. خیلیها استقبال کردند و این حرکت را دوست داشتند اما خیلیها هم نظری عکس این داشتند. بعضیها مسخره میکردند که این چه کاری است و دسته دیگری هم معترض میشدند که به چه حقی، عکس شهیدی مثل حاجابراهیم همت را روی لباس انداختم و به تن کردم.»
هر چند ستاد راهیان نور با امید سیفی قرارمدارهای اولیه را برای حمایت مالی این طرح گذاشته اما حرص میخورد از اینکه چرا نهادهای بیشماری که ادعای حراست و حفاظت از آرمان و شخصیت شهیدهمتها، چمرانها و خیلیهای دیگر را دارند، پا پیش نمیگذارند تا هر جوان ایرانی عاشق قهرمانانش، یکی از این لباسها را به تن کند و با افتخار توی خیابان راه برود: «این آدمها افتخار و نشانه ما هستند. چه اشکالی دارد آرم ما همت، چمران و آوینی باشد. »
امید، آینده این طرح را روشن میبیند و با همان لجبازی که دوستانش تعریف میکنند، میگوید میدانم روزی میرسد که هر جوان عاشق ایران، یکی از این تیشرتها را در کمدش خواهد داشت. میگوید: «فقط اطلاعرسانی میخواهد. مگر نه اینکه وقتی بهرام رادان و میترا حجار لباسهای چاپ نستعلیق را پوشیدند، دیگر هیچ نوجوانی نترسید که به او بگویند لباست جالب نیست. اگر میان ستارههای سینمای ما همان کسانی که عاشق شهدا هستند این تیشرتها را تن کنند، جو عمومی جامعه بهتر میشود. الان همه مرا با تعجب نگاه میکنند. مثلا کامبیز دیرباز، پژمان بازغی یا شهاب حسینی که میدانم عاشق مردم و خاک ایران هستند این تیشرتها را بپوشند، تاثیر خوبی در ذائقه جوانان و نوجوانانی میگذارند که شهدای خودمان را بر سینه داشته باشیم، قهرمانان خودمان را...». در نگاهش مثل نامش «امید» وجود دارد. امید به آینده، امید به جایی که بشود هر کسی که عاشق این آدمهاست، تیشرتهایی که او طرحشان را ریخته بهتن کند.
این جوان طراح چاپ عکس شهدا روی تیشرت است
مدیران انجمن: قهرمان علقمه, شورای نظارت