(؟?) احادیث واژگونه (؟?)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: (؟?) احادیث واژگونه (؟?)

پست توسط Mohsen1001 »

حديث مباهله و تحريف واژگان آن


با توجه به آن چه پيش تر بيان شد، اين فضيلت، از فضيلت هاى اختصاصى به اهل بيت عليهم السلام است;


از اين رو تعصّب ورزان پس از آگاهى از اين موضوع، به ويژه اين كه اين حديث بيان گر عصمت امير مؤمنان على عليه السلام و امامت آن حضرت است،


و اين كه حسنين عليهما السلام پسران رسول خدا صلى اللّه عليه وآله هستند ـ آن سان كه فخر رازى و ديگران در تفسير اين آيه بدان تصريح كرده اند ـ



 بر آن شدند با جعل حديثى به همين مضمون ولى براى ديگران، به مقابله با حديث مباهله

و مصاديق حقيقى آن ها پرداخته و اين فضيلت را به غير اهل بيت عليهم السلام نسبت دهند.
 


ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق، در شرح حال عثمان بن عفّان مى نويسد:


ابو عبداللّه محمّد بن ابراهيم، از ابوالفضل بن كُريدى، از ابوالحسن عتيقى، از ابوالحسن دارقُطْنى،

از ابوالحسين احمد بن قاج; و از محمّد بن جرير طبرى ـ به روش املاء (1) ـ از سعيد بن عنبسه رازى، از هيثم بن عدىّ، نقل مى كند كه وى مى گويد:


از جعفر بن محمّد شنيدم كه از پدرش نقل مى كرد كه آن بزرگوار در مورد اين آيه كه مى فرمايد :


(قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)

فرمود:

در اين هنگام ابوبكر و فرزندانش، عمر و فرزندانش، عثمان و فرزندانش و على و فرزندانش نزد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله آمدند !! (2)


جلال الدين سيوطى نيز در تفسير اين آيه، اين حديث ساختگى را از ابن عساكر نقل كرده است. (3)



پی نوشتها :
-----------------
1 . املاء روشى در نقل حديث است كه روايت گر روايت را به صورت املاء براى ديگران بيان مى كند و آنان نيز روايت را مى نويسند.
2 . تاريخ مدينة دمشق: 41 / 115.
3 . الدرّ المنثور: 2 / 70.
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: (؟?) احادیث واژگونه (؟?)

پست توسط Mohsen1001 »

دقّت ها و تأمّلاتى درباره سند اين حديث ساختگى


بديهى است كه اين حديث، دروغى بيش نيست كه سند و متنش باطل است.

ما به بررسى سند آن اكتفا كرده و از بين راويان اين سند،

فقط به بررسى دو راوى بسنده مى نماييم تا روشن شود كه چگونه اين دو فرد دروغ گو به جعل اين حديث پرداخته اند.


1 . سعيد بن عنبسه رازى

رجال شناسان سعيد بن عنبسه را بررسى كرده اند;

ابن ابى حاتِم در مورد او مى گويد: پدرم از سعيد بن عنبسه (ابوعثمان خزّاز رازى) حديث شنيده;

ولى از او روايت نكرده است

و مى گفت: درباره وى بايد تأمّل كرد.

ابن ابى حاتِم ادامه مى دهد كه عبدالرحمان مى گويد:

از على بن حسين بن جنيد، از يحيى بن مَعين درباره سعيد بن عنبسه رازى سؤال شد.

وى گفت: او را نمى شناسم.

گفته شد: او از ابوعبيده حدّاد حديث نقل مى نمايد.

گفت: او بسيار دروغ گو است.

ابن ابى حاتِم مى افزايد كه عبدالرحمان مى گويد:

از على بن حسين بن جنيد شنيدم كه مى گفت:

سعيد بن عنبسه بسيار دروغ گو است.

از پدرم نيز شنيدم كه همواره مى گفت: او راست نمى گويد. (1)



2 . هيثم بن عَدى

همه رجال شناسان اهل تسنّن درباره هيثم بن عدى اتفاق نظر دارند كه بسيار دروغ گو بود.

ابن ابى حاتِم در اين مورد مى نويسد:

از يحيى بن مَعين درباره هيثم بن عَدى سؤال شد.

وى در پاسخ گفت:

هيثم از اهل كوفه است، مورد اعتماد نيست و بسيار دروغ گو است.

وى مى گويد:

از پدرم درباره او پرسيدم. گفت:

هيثم متروك الحديث است ; (يعنى علما، حديث او را ترك كرده اند و بدان عمل نمى كنند).(2)


ابن حجر نيز از او نام برده و سخنان علما را درباره او اين گونه نقل مى كند:


بُخارى در مورد هيثم مى گويد:

او مورد اعتماد نبود و همواره دروغ مى گفت.


يحيى بن مَعين، هيثم را اين گونه توصيف مى كند:

او مورد اعتماد نبود و دروغ مى گفت.


ابوداوود مى گويد:

هيثم دروغگو بود.


نَسائى و ديگر دانشمندان درباره هيثم مى گويند:

او متروك الحديث است.


ابن مَدينى در مورد هيثم اين گونه اظهار نظر مى كند:

او را در هيچ موردى نمى پسندم.


ابوزُرعه نيز درباره هيثم مى گويد:

وى در ميان ما هيچ جايگاه و ارزشى نداشت.


عجلى با بيان صريح مى گويد:

هيثم بسيار دروغ گو بود.


ساجى فراتر رفته و مى گويد:

هيثم همواره دروغ مى گفت.


احمد بن حنبل مى گويد:

هيثم همواره در نقل روايات خود تدليس مى كرد.


حاكم نيشابورى و نقّاش نيز در مورد او اين گونه اظهار نظر كرده اند:

هيثم از افراد مورد اعتماد، احاديث منكر و ناشناخته اى نقل مى كرد.


محمود بن غيلان مى گويد:

احمد بن حنبل، يحيى بن مَعين و ابو خيثمه او را معتبر نمى دانند.


علاوه بر آن برخى ديگر از عالمان هم چون:

ابن سكن، ابن شاهين و ابن جارود وى را در زمره افراد ضعيف و غير قابل اعتماد شمرده اند.


گروه ديگرى نيز اين حديث را به دليل وجود هيثم در سند آن دروغ شمرده اند،

كه از جمله مى توان به طَحاوى در مشكل الحديث، بيهقى در السنن الكبرى،

نقّاش و جوزجانى در كتاب هايى كه پيرامون حديث هاى جعلى نگاشته اند و ديگر عالمان رجالى اشاره نمود. (3)


پی نوشتها :
-----------------
1 . الجرح والتعديل: 4 / 51.
2 . الجرح والتعديل: 9 / 106.
3 . لسان الميزان: 6 / 275 و 276.
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: (؟?) احادیث واژگونه (؟?)

پست توسط Mohsen1001 »

 بخش سوم

نگاهى به حديث سروران اهل بهشت 


دو سرور جوانان اهل بهشت


عالمان و محدّثان اهل تسنّن ، حديث هاى بى شمارى را در فضايل اهل بيت عليهم السلام نقل كرده اند.

رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حديثى در فضيلت و برترى دو امام و دو سبط طاهر، حسن و حسين عليهما السلام ـ كه در نزد مسلمانان ثابت و قطعى است ـ مى فرمايد:


الحسن والحسين سيّدا شباب أهل الجنّة;

حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت هستند.




تِرمذى به سند خود، از ابوسعيد خُدرى نقل مى كند كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:


الحسن والحسين سيّدا شباب أهل الجنّة; (1)

حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت هستند.



ابن ماجه نيز به سند خود، از عبداللّه بن عمر اين گونه روايت مى كند: ابن عمر مى گويد: رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:


الحسن والحسين سيّدا شباب أهل الجنّة، وأبوهما خيرٌ منهما; (2)

حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت اند و پدرشان از آن دو بهتر است.



احمد بن حنبل حديث سيادت را با سندى ديگر نقل مى كند. حذيفه مى گويد كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:

فرشته اى از فرشتگان كه تا پيش از اين شب به زمين فرود نيامده بود، از پروردگارش اجازه خواست تا بر من درود فرستد و مرا بشارت دهد به اين كه:


إنّ الحسن والحسين سيّدا شباب أهل الجنّة، وأنّ فاطمة سيّدة نساء أهل الجنّة; (3)

حسن و حسين دو سالار جوانان اهل بهشت اند و فاطمه سرور زنان بهشت است.



حاكم نيشابورى نيز به سند خود از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله اين گونه نقل كرده است كه پيامبر خدا فرمود:


أتاني جبرئيل عليه السلام فقال: إنّ الحسن والحسين سيّدا شباب أهل الجنّة;

جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و عرض كرد: حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت اند.


حذيفه مى افزايد:

سپس رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به من فرمود:

اى حذيفه! خدا تو و مادرت را بيامرزد. (4)


ذهبى در كتاب تلخيص المستدرك اين حديث را صحيح شمرده است.



آن سان كه روشن شد افراد بسيارى به نقل حديث سيادت پرداخته اند.

از جمله راويان اين حديث عبارتند از :

1 . ابن حبّان در كتاب صحيح خود، همان گونه كه در كتاب موارد الظمآن آمده است; (5)

2 . نَسائى در كتاب خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام;

3 . خطيب بغدادى در كتاب تاريخ بغداد;

4 . ابونعيم اصفهانى در كتاب حلية الاولياء;

5 . ابن حجر عسقلانى در كتاب الإصابه;

6 . ابن اثير جزرى در كتاب اُسد الغابه. (6)


البته اين حديث را زَركشى نيز در كتاب التذكرة فى الأحاديث المشتهره،

جلال الدين سيوطى در كتاب الدرر المنتثرة فى الأحاديث المشتهره

و سخاوى در كتاب المقاصد الحسنة فى الأحاديث المشتهره على الألسنه نقل كرده اند.


فراتر اين كه زبيدى نيز در كتاب لقط اللآلى المتناثرة فى الأحاديث المتواتره آورده است.



پی نوشتها :
-----------------
1 . سنن تِرمذى: 5 / 426، كتاب المناقب، باب مناقب ابومحمّد الحسن بن على بن ابى طالب والحسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام، حديث 3793.
2 . سنن ابن ماجه: 1 / 134 و 135، باب فضائل اصحاب رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، فضائل على بن ابى طالب عليهما السلام، حديث 118.
3 . مسند احمد: 6 / 542، حديث حذيفة بن يمان، حديث 22818.
4 . المستدرك: 3 / 429، كتاب معرفة الصحابه، ذكر مناقب حذيفة بن يمان، حديث 5630.
5 . موارد الظمآن: 551.
6 . خصائص اميرالمؤمنين: 36، تاريخ بغداد: 9 / 231، حلية الاولياء: 4 / 190، الاصابه: 1 / 226، أُسد الغابه: 5 / 574.
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: (؟?) احادیث واژگونه (؟?)

پست توسط Mohsen1001 »

وارونه كردن اين حديث


همان گونه كه ملاحظه شد، صحّت اين حديث روشن است;

به گونه اى كه حتى در كتاب هاى اهل تسنّن نيز به صحتش تصريح شده است;


ولى برخى از دروغ پردازان آن را بدين صورت تغيير داده و وارونه كرده اند:


أبوبكر وعمر سيّدا كهول أهل الجنّة;

ابوبكر و عمر دو سرور پيرمردان اهل بهشت اند!!


اين حديث ساختگى را برخى از علماى اهل تسنّن نقل كرده اند.


تِرمذى چنين روايت مى كند:

1 . حسن بن صباح بزّار، از محمّد بن كثير عبدى، از اوزاعى، از قَتاده نقل مى كند كه انس مى گويد:

رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به ابوبكر و عمر فرمود:


هذان سيّدا كهول أهل الجنّة من الأوّلين والآخرين إلاّ النبيّين والمرسلين;

اين دو سرور پيرمردان اهل بهشت اند ـ از اوّلين و آخرين ـ به جز انبيا و مرسلين.


تِرمذى پس از نقل اين حديث مى نويسد:

اين، حديث معتبرى است; ولى با اين سند غريب است. (1)


2 . تِرمذى در جاى ديگرى اين گونه نقل مى كند:

على بن حجر، از وليد بن محمّد موقرى، از زُهْرى، از على بن الحسين عليهما السلام نقل مى كند كه

على بن ابى طالب عليهما السلام مى گويد:

روزى نزد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بودم كه ابوبكر و عمر آمدند. رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:


هذان سيّدا كهول أهل الجنّة من الأوّلين والآخرين إلاّ النبيّين والمرسلين; يا علي! لا تخبرهما;

اين دو، سرور پيرمردان اهل بهشت اند ـ از اوّلين و آخرين ـ جز انبيا و مرسلين; اى على! به آن ها نگو.


تِرمذى در ذيل اين حديث ساختگى و مقلوب مى نويسد:

اين حديث با اين سند حديث غريبى است. از طرفى وليد بن محمّد موقرى حديث را تضعيف مى كند

و از طرف ديگر على بن حسين نمى تواند بدون واسطه از على بن ابى طالب حديث نقل كند.

وى در ادامه مى نويسد كه اين حديث، به غير اين سند نيز، از على عليه السلام نقل شده است و در همان بخش از انس و ابن عباس نيز روايت شده است.



3 . تِرمذى در مورد ديگر اين حديث را چنين نقل مى كند:

يعقوب بن ابراهيم دورقى، از سُفيان بن عُيَيْنَه، از داوود از شَعْبى، از حارث نقل مى كند كه على عليه السلام مى گويد:

پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أبوبكر و عمر سيّدا كهول أهل الجنّة من الأوّلين والآخرين ما خلا النبيّين والمرسلين، لا تخبرهما يا علي! (2)

ابو بكر و عمر دو سرور پيرمردان اهل بهشت اند ـ از اولين و آخرين ـ جز انبيا و مرسلين. اى على! به آن ها خبر نده!


ابن ماجه نيز به نقل اين حديث ساختگى پرداخته است. وى در سنن خود مى نويسد:

از هشام بن عمّار، از سُفيان، از حسن بن عماره، از فراس، از شَعْبى،

از حارث نقل مى كند كه على عليه السلام مى گويد: رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أبوبكر وعمر سيّدا كهول أهل الجنّة من الأوّلين والآخرين إلاّ الأنبياء والمرسلين; لا تخبرهما يا عليّ! ماداما حيّين; (3)

ابوبكر و عمر دو سرور پيرمردان اهل بهشت اند ـ از اوّلين و آخرين ـ بجز انبيا و مرسلين. اى على! مادامى كه زنده هستند به آن ها خبر نده!


وى در جاى ديگرى اين گونه مى گويد:

از ابوشعيب صالح بن هيثم واسطى، از عبدالقدّوس بن بكر بن خنيس، از مالك بن مغول، از عون بن ابى جحيفه،

از پدرش نقل مى كند كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:


أبوبكر وعمر سيّدا كهول أهل الجنّة من الأوّلين والآخرين إلاّ النبيّين والمرسلين; (4)

ابوبكر و عمر سرور پيرمردان اهل بهشت اند ـ از اوّلين و آخرين ـ جز انبيا و مرسلين.


عبداللّه بن احمد نيز اين حديث وارونه را چنين نقل مى كند:

وهب بن بقيه واسطى، از عمر بن يونس يمامى از عبداللّه بن عمر يمامى، از حسن بن زيد بن حسن، از پدرش،

از على رضى اللّه عنه نقل مى كند كه روزى نزد پيامبر صلى اللّه عليه وآله بودم كه ابوبكر و عمر وارد شدند. حضرتش فرمود:


يا عليّ! هذان سيّدا كهول أهل الجنّة وشبابها بعد النبيّين والمرسلين; (5)

اى على! اين دو، سرور پيرمردان و جوانان اهل بهشت اند، بعد از انبيا و مرسلين.



پی نوشتها :
-----------------
1 . روايت غريب روايتى است كه از عدّه اى از صحابه نقل شده و مشهور شود; ولى راوى،
آن را با سندى كه به آن عدّه منتهى نمى شود نقل مى كند.

2 . سنن تِرمذى: 5 / 375 و 376، كتاب المناقب، باب مناقب ابوبكر و عمر، حديث 3684 ـ 3686.
3 . سنن ابن ماجه: 1 / 115، باب فضائل اصحاب رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، فضيلت ابى بكر، حديث 95.
4 . همان: 1 / 119، حديث 100.
5 . مسند احمد: 1 / 129، مسند على بن ابى طالب عليهما السلام، حديث 603.
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: (؟?) احادیث واژگونه (؟?)

پست توسط Mohsen1001 »

نگرشى كوتاه به سند اين حديث


ما قوى ترين سندهاى اين حديث را از مهم ترين كتاب هاى اهل تسنّن نقل كرديم و روشن شد كه

تِرمذى اين حديث را به سند خود از انس بن مالك نقل مى كند،

هم چنين وى، ابن ماجه و عبداللّه بن احمد با سندى ديگر، از امير مؤمنان على عليه السلام روايت كرده اند.


ابن ماجه اين حديث را به سند ديگرى از ابوجحيفه نقل كرده است.

البتّه اين حديث نيز در كتاب هاى غير صحاح از برخى صحابه نقل شده است;

ولى علماى اهل تسنّن اعتراف كرده اند كه سندهاى آن ها معتبر نيست. (1)


اينك ساختگى بودن اين حديث را بررسى مى نماييم.

نخستين اشكالى كه به اين حديث وارد است اين كه بُخارى و مسلم آن را در كتاب هايشان نياورده اند

و بديهى است كه بسيارى از علماى اهل تسنّن بر ترك چنين حديثى اتّفاق نظر دارند و بر مبناى نظر آنان بايد آن را ردّ كرد.


فراتر اين كه احمد بن حنبل نيز آن را در مسندش نقل نكرده است;

بلكه پسرش عبداللّه در زوائد مسند به نقل آن مبادرت ورزيده است (2)


 اين در حالى است كه احمد بن حنبل تصريح كرده كه آن چه را در مسند نياورده است، حجيّت ندارد. 


وى در وصف كتابش مى نويسد:

من اين كتاب را از ميان هفتصد و پنجاه هزار حديث جمع آورى كرده و برگزيده ام;

از اين رو اگر مسلمانان در حديثى از احاديث رسول خدا صلى اللّه عليه وآله اختلاف كردند، براى رفع اختلاف به اين كتاب مراجعه كنيد.

اگر در آن كتاب بود حجّت است و در غير اين صورت، آن حديث حجيّت ندارد (3)


 از اين رو، اين حديث با تمامى اسناد ذكر شده از اعتبار ساقط است.  
اكنون اين حديث را با تمامى اسناد آن بررسى مى كنيم.


پی نوشتها :
------------------
1 . ر.ك: مجمع الزوائد: 9 / 40 و 41، كتاب مناقب، باب فضايل ابوبكر، عمر و ديگر خلفا، احاديث 14359 ـ 14361 و فيض القدير: 1 / 118.
2 . تنها حديثى كه در كتاب معجم الفاظ حديث نبوى، در واژه «كهل»، آمده حديثى است كه عبداللّه بن احمد نقل كرده است نه پدرش احمد بن حنبل.
3 . براى آگاهى از شرح حال احمد بن حنبل، ر.ك: به كتاب طبقات الشافعية الكبرى، نوشته سبكى 2 / 31.
ارسال پست

بازگشت به “علوم حدیث”