نهم ربيع الاول ، بيعتي همچون غدير تا " هميشه "

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

نهم ربيع الاول ، بيعتي همچون غدير تا " هميشه "

پست توسط محب فاطمه »

 تصویر  


 نهم ربيع الاول ، بيعتي همچون غدير تا " هميشه "   .  .  .  .          تصویر 




امروز، خورشید مهربان‏تر از همیشه بیدار می‏شود. روز از شانه‏های تو آغاز می‏شود تا جهان، بزرگی‏ات را ببیند؛ چون بزرگی ابراهیم خلیل علیه‏السلام در برابر بتانی که فرو ریختند.

ملکوت را در دست‏هایت به تماشا می‏گذارند تا رسولان بی‏رسالت دنیازده، بهشت را پیچیده در قنوتت به تماشا بنشینند.

جهان، خلاصه‏ای از لبخند توست که امامتت را تمام آبشارها قیام می‏کنند و جنگل‏ها قامت می‏بندند.

بزرگی؛ چون پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله .

بزرگی؛ چون وحی، چون پدرانت ردای پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر دوشت آواز عدالت سر می‏دهد و شمشیر سرْ شکافته پدر بزرگوارت علی علیه‏السلام ، در دست‏هایت مشق عشق می‏کند.

چشم‏هایت بوی مهربانی زهرا علیهاالسلام می‏دهد.

امروز، روز بزرگی توست؛ بزرگی تو بزرگ‏تر از تمام پیامبران است. بزرگی تو سال‏ها خواهد بود؛ بزرگی تو از ازل آغاز شده و با ابدیت به پایان می‏رسد.

خدا از امروز، تو را بزرگ‏تر از هر کسی می‏خواهد.

امروز از آن توست؛ مثل تمام فرداهای نیامده، مثل تمام دیروزها، مثل تمام روزها، هفته‏ها، ماه‏ها و سال‏ها.

تمام فصل‏های سال، نامت را از بر کرده‏اند؛ مثل تمام درخت‏ها و آب‏ها.

امروز، روز آغاز مهربانی خداوند با دنیاست، روز مهربانی تو با جان‏های تشنه ما. امروز، روز آشنایی و آشتی لبخند و آینه‏هاست؛

روز شکوفا شدن گل‏های محمدی در دامنه نام شکوهمند تو. امروز، عطر گل‏های محمدی فراگیر می‏شود و باغ‏های عصمت، در شکوه امامتت شکوفه خواهند کرد، با نفس‏های معطرت.

امروز، فروردین‏ها از لبخند تو شکوفه خواهند داد و اردیبهشت‏ها با نفس‏هایت بهشتی می‏شوند.

ابدیت در تو خلاصه می‏شود و شادی، با لبخندت به نهایت کمال می‏رسد. بعد از امروز، جهان آغاز می‏شود؛ جهان از امروز، دوباره متولد خواهد شد.

پیش از این، نمرودها، رودهای آتش را گرداگرد زمین شعله کشیده بود؛ اما امروز با تو دنیا سربلند بیرون می‏آید از این همه آتش طغیان.

مانند ابراهیم خلیل، آتش‏ها را گلستان کرده‏ای. امروز، نوح، کشتی نجاتش را به دست تو می‏سپارد تا سینه سخت‏ترین توفان‏ها را به سمت ساحل‏های امن بشکافی.

ای منجی، ای یگانه منجی! از امروز، سکان هدایت بشر به دست توست. از امروز، شادی‏های ما آغاز خواهد شد؛ مثل غم‏های طولانی تو.

بر ما ببار، ای رحمت بی‏کران خداوند!

بر ما ببار که سال‏هاست کویر سینه‏هامان، تشنه باریدن زلال توست !
.
.
.
.
تصویر
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نهم ربيع الاول ، بيعتي همچون غدير تا " هميشه "

پست توسط مائده آسمانی »

به نام خدا


آغاز امامت نور

خداوند، سرنوشت زمین را به تو سپرده است.

در این ثانیه‏های تازه، در این شکوه دیرین‏سال رحمت که امروز این‏گونه سرشار است، پای هر دریچه ستاره‏ای می‏درخشد و هیاهویی است آغاز روزی این چنین را؛

آغاز امامت نور، آغاز امامت آخرین ستاره بیدار.

شایسته ایستاده‏ای و چراغ‏های راه، در سرانگشتان اشارتت روشن شده است.

شایسته ایستاده‏ای و خورشید، بر پلک‏های آفتابی‏ات سجده برده است.

شایسته ایستاده‏ای و این آغاز روزهای انتظار است.

این روز فرو خفته را برانگیخته‏ای در صبحی روشن؛ آخرین وعده الهی محقق شده است.

شایسته ایستاده‏ای و بر شانه‏های استوارت، بهار بوسه داده است؛ حضور روشنت امید این روزهاست.

شایسته ایستاده‏ای و اشتیاق امامتت، این فرودست را به فرادست پیوند زده است.

زمین در پوست خود نمی‏گنجد و چراغ‏های هدایت، در دست‏های مهربانت روشن است.

تو آن سایه مهربانی که وعده حتمی خداوندی برای این روزهای مکرر و مکدر. وعده نور، جذبه فلق است و کرانه‏های آسمان، خلاصه شده در چشم‏هایت.

جذبه فلق است و اولین روزی که ردای امامت به تن کرده‏ای.

جذبه فلق است و روزی سرشار از آینه.

نجوای گداخته‏ام را به شور، در جای جای خاک رها کرده‏ام.

جهانی در مقابل شکوهت خم شده است. نعمت، بر ما تمام و شب چون روحی سرگردان، در بیابان‏های پیکر خویش فرو ریخته است و روز با برقی از دیدگان سرشارت آغاز شده است. بوی بابونه فضا را آکنده است؛ اولین روز امامتت، اولین روزی است که جهان، با شوق در جذبه نورت ته‏نشین شده است.

امروز اولین روزی است که خداوند سرنوشت زمین را به تو سپرده است.


تصویر
Bronze
Bronze
پست: 270
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
محل اقامت: کره زمین
سپاس‌های ارسالی: 194 بار
سپاس‌های دریافتی: 797 بار
تماس:

نهم ربیع الاول بر همگی مبارک..................

پست توسط پرستوی-مهاجر »

  الله الرحمن الرحیم



عید بزرگ الهی،هلاکدشمنبزرگ اهل بیت علیهم السلام و قاتل فاطمۀ زهرا وفرزندش محسن علیهما السلام را به منتقم آل محمد علیهم السلام و همۀ شیعیان و محبین اهلبیت تبریک و تهنیت عرض میکنم.

همچنین آغاز ولایت و امامت نور چشمانم آقا صاحب الزمان را به ایشان و همه محبین و شیعیانشان تبریک میگویم.

دلم هوای تو کرده هوای آمدنت

صدای پای تو می آید صدای آمدنت

بهار با تو می آید به خانه دل ما

قدم به خانه ما نه صفای خانه ام

 

التماس دعای فرج

لعن یادتون نره ..............

لعنه الله عمر ثم ابوبکر و عمر ثم عثمان و عمر ثم عمر ثم عمر ثم عمر
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم

خانه مادری ما همه بیت الزهراست

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد

مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
Administrator
Administrator
پست: 2244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 10691 بار
سپاس‌های دریافتی: 5476 بار
تماس:

Re: نهم ربیع الاول بر همگی مبارک..................

پست توسط Mohsen1001 »

بنام خدا


بنده هم این ایام خجسته را خدمت کاربران محترم تبریک عرض میکنم. تصویر تصویر


تصویر [SIZE=170][FONT=Century Gothic][FONT=Book Antiqua]    
New Member
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۷, ۱۰:۰۴ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 6 بار

عید ولایت و امامت حضرت مهدی

پست توسط h-r-s »

  
  
  دوستان عزیز شهادت امام حسن عسگری  (علیه السلام)   رو خدمت شما تسلیت عرض می کنم.  
  اما روز ولایت حضرت مهدی  (عج الله تعالی فرجه)   و عید محبان آن حضرت رو به وجود مقدس امام زمان و شما عزیزان تبریک می گویم.  
  بیاییم خدا رو شکر کنیم که یک بار دیگه به ما این فرصت رو داد که تو جشن ولایت حضرت مهدی حضور داشته باشیم و بتونیم اون حضرت رو یاری کنیم.  
  اما نمیدونم برای این جشن کادویی آماده کریم که تقدیم حضرت مهدی کنیم یا نه؟  
  
  
  آخه گفتند يك روز تو شهر جار زدند كه اي مردم هر كس دنبال غلام مي گرده يك غلام خوب آوردند كه بفروشند .  
  غلام كيه ؟ حضرت يوسف   (علیه السلام)   نوشتند يك صف طولاني تشكيل شد همه ثروتمندان شعر آمدند تا يوسف را بخرند .
  
  مردم ديدند تو صفي كه عزيز مصر ايستاده يك پير زن بيچاره هم هست گفتند چه آورده اي كه يوسف را بخري؟
  
  جواب داد :يك كلاف نخ داشتم همان را آورده ام
  
  گفتند: عزيز مصر با آن همه دارايي مشتري يوسف است .  
  پير زن گفت : همه از وضيعت عزيز مصر خبر دارند او هر چقدر پول بخواهند مي‌دهد ولي يوسف خوب مي داند كه اين كلاف تمام دارو ندار من است .  

  امروز ما هم بگوييم يا صاحب الزمان مي دونيم كه خيلي ها ارادتمند شما هستند مي دونيم كه ملائكه الهي به خدمت براي شما افتخار مي كنند. اما ما هم هیچ چیزي نداشتيم كه براي شما بياوريم و همه خوشحالي ما امروز اين است كه مهمان شماييم و شما كريم هستيد.  
  تو مگو ما را بدين در بار نيست با كريمان كارها دشوار نيست  
  درآخر بیایید از خدا بخواهیم که اجازه ی ظهورحضرت مهدی رو صادر کنه بیاییدبه خدا بگیم که:  
   خدايا مگه تو به ما نگفتي كه از رگ گردن به ما نزديك‌تري پس كلام ما را مي‌شنوي؛  
  
  
  خدايا مگه تو به ما نگفتي كه مرا بخوانيد تا شما را استجابت كنم؛  
  
  
  خدايا همگي ما در اين لحظه و در محظر تو اقرار مي‌كنيم كه مولاي ما، مهربان‌ترين مردم نسبت به ما بوده و مانند اجدادش از هيچ كاري در هدايت ما به سوي تو دريغ نكرد و تو خوب مي‌داني كه هيچ كاري از دست ما براي او ساخته نيست جز اينكه براي سلامتي و فرجش دست به دعا بلند كنيم.  
   عجل لولیک   
Commander
Commander
پست: 2503
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶, ۳:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7581 بار
سپاس‌های دریافتی: 6236 بار
تماس:

Re: نهم ربيع الاول ، بيعتي همچون غدير تا " هميشه "

پست توسط مائده آسمانی »

به نام خدا


تمام شد غم تاریخی بشر

جهان با هزار دهان تو را به ستایش نشسته است.

دنیا از هزار دریچه آمدنت را کل می‏کشد. آمدنت، بشارت صبح است برای شب‏های تاریک بشر؛ بشارت رهایی است برای پرندگان دل‏مرده؛ مژده باران است برای دشت‏های حسرت به دل. زمین در خود مچاله شده است؛ جهان از ستم خسته، چشم‏ها به در سپید و فریادها در گلو خفه شده است.

مبارک باد پادشاهی‏ات بر عالم! دنیا از امروز نفس راحتی می‏کشد. هستی، در سایه‏سار ولایت تو آرام می‏گیرد.

پادشاهی‏ات، امان‏نامه آسمان‏ها و زمین است! مژده آمدنت، بادها را این‏چنین عاشق و آواره کرده است.

به اشتیاق توست که درختان، ایستاده‏اند.

به احترام توست که کوه‏ها قیام کرده‏اند.

روز پادشاهی توست؛ روز تاج‏گذاری دوباره عدالت، روز بر تخت نشستن عزت، روز پایان اندوه، روز لبخندهای فراگیر، روز شادی همگانی، روز خوش‏بختی خاکیان، روز تحیت و سلام مدام فرشتگان، روز روزهای خوش آینده، روز لحظه‏های مبارک و شیرین، روز چشم‏انتظاری جهان.

تمام شد غم تاریخی بشر امشب و روزگار یقین در خودش نمی‏گنجد

روز توست؛ روز ولایت باشکوه تو، روز امامت تو و چشم‏روشنی دین، روز امامت تو و احیای قرآن، روز امامت تو و شکوفایی «معروف»، روز امامت تو و براندازی «منکر»، روز امامت تو و تحقق آرزوها.

تو حسن ختام یازده آغاز تا ابد؛ آخرین بازمانده خاندان کرامتی، آخرین باقی‏مانده خداوندی در زمین. ای ذخیره همیشه خدا برای روزهای مبادا، برای روزهای سخت انسان، رؤیای دیرسال عدالت در جهان. سرنوشت محتوم عالم...!

جهان در پوست خود نمی‏گنجد؛ از این همه شادی فراگیر. از این همه خوش‏بختی... .

سلام بر تو و بر سجده‏های افلاکی‏ات!

سلام، ای وعده بی‏دروغ الهی! وقت آن است که از پشت پرده غیبت بیرون آیی؛ که زخم فدک، دیری است لب به شکایت گشوده است.

بیا تا زمین را از خواب غفلت بیدار کنی؛

تا مرهمی باشی بر دردهای زینب علیهاالسلام .

هنوز سر بریده حسین علیه‏السلام ، در انتظار انتقام توست!

آتش سینه فاطمه علیهاالسلام ، خنکای ظهور تو را می‏طلبد!
تصویر
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

Re: نهم ربيع الاول ، بيعتي همچون غدير تا " هميشه "

پست توسط محب فاطمه »

  بسم الله الرحمن الرحيم   


  سالروز امامت يگانه منجي عالم بشريت     .    حضرت مهدي صاحب العصر و الزمان ارواحنا فداه تبريك و تهنيت باد   



 تصویر 






در ادامه خورشید امامت پدر، تابیدن گرفتی.

همه نشانه هایی که پدر داد، با تو بود. نام گرامی ات را از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله دهان به دهان و سینه به سینه، معطر نقل کرده اند.

همه پدرانت، آرزوی دیدنت را داشتند؛ چنان که ما حسرت بوییدنت را.

از ازل تاکنون، در خواب همه انسان ها قدم زده ای. تو را به اندازه همه قِدْمت تاریخ، گواهی داده اند؛ که روزی امام خواهد آمد.

اگر به عشق تو نبود...

تو آخرین ستاره امیدی. به امید دیدن توست که شب های بی ماه، خودکشی نمی کنند.

اگر عطر وجود تو نبود، کوه ها، این میخ های پوسیده، خیال نگاه داشتن زمین را نداشتند.

اگر سایه مهربانی تو بر سر خاک نبود، هیچ دانه ای جوانه نمی زد و هیچ ابری نمی بارید.

اگر به امامت تو ایمان نداشت، اگر ولایت تکوینی تو نبود، خاک، نفس کشیدن را فراموش می کرد و اگر ولایت تشریعی ات نبود، بهشت و جهنم، در غم آب و نان، لای آواز رودهای مسافر گم می شد.

اگر به عشق رد پای تو نبود، هیچ موجی پا به ساحل نمی گذاشت.

از ما فاصله گرفتی تا به تو نزدیک تر شویم

تا جهانی شدن گل های محمدی، پشت پرده غیبت، نفس های غم ناک زمین را می شماری. از ما فاصله گرفتی تا آسمانی تر شویم. از ما دور شدی تا در غم ندیدنت با باران های بی وقفه، سقف آسمان پایین بیاید؛ شاید به آسمان نزدیک تر شویم.

تنهای مان خواستی، تا تنهایی تو را حس کنیم که تنهاتر از آسمان بودی در بین ما دنیازدگان.

یک روز، آسمان را تا ارتفاع سرانگشتانم پایین می کشم و دردهای تنهایی ام را به خورشید می گویم. کاش چشمانمان به دیدن خورشید عادت کند، تا تو را که نورانی تر از خورشیدی، تاب بیاوریم!

تو هستی؛ اما ابرهای تردید ما، مانع تجلی تواند

سایه ابرها چقدر بر سرمان سنگینی می کند، وقتی خورشید را دریغ می کنند و نمی بارند.

تو را از پشت این همه ابر، تماشا می کنم؛ آنچنان که خورشید روزهای ابری را.

تو هستی؛ اما ابرهای تردید من، آفتاب دیدنت را حصار شده اند. کجای این خاک، می توانم قدم بگذارم و بوی تو را حس نکنم؟! کجای این آسمان، می توانم پرنده باشم و در عطر تو پرواز نکنم؟!

نفس بکش، تا ابرهای تردیدمان را باد ببرد و بتاب تا یخ کفرمان آب شود.

ابرها، سال هاست که می آیند و می بارند و می روند؛ اما تو همچنان همان آفتاب جوان مانده ای که بر بهارهای آمده و نیامده ما می تابد.

روزی، این همه یهودا را رسوا خواهی کرد

به انتظار دیدنت، روزهای تقویم را هاشور می زنم و صبح های آفتابی را می شمارم. هر غروب، با خورشید در دل دریاها غرق می شوم و هر صبح، به شوق دیدن تو جان می گیرم.

اگر هزار سال نوری به انتظارت بنشینم تا سنگ شوم، شک نمی کنم. شاید روزی قدم مبارکت را بر شانه های سنگی ام حس کنم.

بگذار ریشخندم کنند! بگذار به اسم تو، سکه بزنند! بگذار دیوارهای ریایشان را به اسم منتظران تو بالا ببرند! روزی خواهی آمد و این همه یهودا را رسوا خواهی کرد.

گفتند: می آیی ...
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “مهدویت (عج)”