با قافله عبرت ها ...

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 1668
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3099 بار
سپاس‌های دریافتی: 5474 بار

Re: با قافله عبرت ها ...

پست توسط Labbaik »

(این قسمت از نوشتارمربوط به وقایع کوفه میشود و دیگر مسایل را تا رسیدن به شام ، به آینده موکول می کنیم / إن شاء الله)

 و امروز را این قافلۀ غم ، هیچ گاه فراموش نخواهد کرد و زخمی که در این روز بر دل خاندان نبوت نشست ، تا ابد مرهمی به خود نخواهد دید
روزی است که شامیان شوم و بی خبران امت به ظاهر مسلمان ، چون برگ زرینی به افتخارات خود اضافه کردند ؛ در پایکوبی و پذیرایی از اسرای خارجی !!!
(و این نشناختن حق اهل بیت ع و جایگاه ایشان و قائم بودن دین به آن ذوات مقدسه ، بزرگترین مظلومیت آنها بوده و هست)
 

ورود اهل بیت پیغمبر (ص) به پایتخت "خلافت اسلامی !!!"

حرم رسول خدا (ص) را به شام آوردند ...
آنها را از دروازۀ معروف به باب تومای دمشق وارد کردند . (که از همه بزرگتر و در نظارۀ همگان بود )
سپس ایشان را از هر کوی و برزن عبور داده و در آخر ، بر پلکان مسجدی و در محلی که ویژۀ اسیران ساخته بودند بر پای بداشتند .
(که در این مسیر هم قضایای زیادی رخ داده است اما بعد)

در این هنگام بود که پیرمردی به ایشان نزدیک شد و گفت :
سپاس خدای را که شما را به کشتن داد و نابودتان کرد ، و مردم را از شرّ ستیزه جوییتان راحت ساخت ؛ وامیرالمومنین (یزید !) را بر شما پیروز گردانید .

آنـــــگاه ... امام زین العابدین علی بن الحسین (ع) ، رو به سوی او کردند و فرمودند :

ای پیرمرد ! آیا قرآن خوانده ای ؟
- گفت : آری ، آن را خوانده ام .
پرسیدند : آیۀ « لا اسئلکم علیه اجرًا الّا المَودّةَ فی القُربی» را هم قرائت کرده ای ؟
- پیرمرد گفت : آن را هم خوانده ام .
امام سجاد (ع) فرمودند : ای پیرمرد ، ما همان نزدیکان پیغمبریم !

سپس پرسید : در سورۀ بنی اسرائیل آیۀ «و ءَات ذالقربی حقَه» را خوانده ای ؟
ـ پیرمرد گفت آری آن را هم خوانده ام .
علی بن الحسین (ع) فرمودند : ذوی القربای پیغمبر ما هستیم !

آیا این آیه را هم خوانده ای که «إنّما یرید الله لیذهبَ عنکم الرِّجسَ أهلَ البیت و یُطهّرکم تطهیراً »
ـ پیرمرد گفت آری آن را هم خوانده ام .
و علی (ع) گفت : ما همان اهل بیتی هستیم که مورد نظر آیۀ تطهیر می باشد ...

راوی می گوید آن پیرمرد پشیمان و سر افکنده از آنچه در بدو امر بر زبان آورده بود ، مدتی را سر به زیر افکند و سپس
سر بر آسمان بلند کرد و گفت : بار خدایا ، من از آنچه گفتم ، که حاکی از کینۀ به ایشان بود ، توبه کرده و به سوی تو بازمی گردم .
خداوندا ! من از دشمنان محمد(ص) و آل محمد(ع) ، چه آدمی باشند چه غیر آدمی ، بیزاری جسته و تو را بر آن گواه می گیرم ...
قرآن را خواندم و تا کنون متوجه این آیات (و حقیقت آنها) نشدم !


[HR] و قرآن را بدون شناخت اهل بیت (ع) خواندن، نتیجه اش جز این نیست ؛
چرا که ایشان عِدل قرآن و مفسران حقیقی آن اند و حافظان دین و شریعت خاتم الانبیاء...
ولی عارفان به حق ایشان اندک ، و کوردلان مدعی دین و قرآن بسیار !!!


به هر جای این سفر که بنگری ، نکته ها برای جستجوگر حقیقت نهفته است ...  
زندگی بافتن یک قالی است

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده است

تو در این بین فقط میبافی

نقشه را خوب ببین !!!

نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند


 تصویر 
ارسال پست

بازگشت به “تاريخ”