گفت و گوی بی ستیز

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

گفت و گوی بی ستیز

پست توسط محمد علي »

 بسم الله الرحمن الرحیم 

 يادداشت مترجم ( مصطفی اسکندری) 


1. شكى نيست كه وحدت امت اسلامى يكى از مفاهيم زيبا ، آرمانى و مطلوب است كه از همان ابتدا حتى در متون اصلى دين اسلام يعنى

قرآن و احاديث، به آن توصيه و بر آن تأكيد شده است.

اما اين واژه مانند بسيارى از واژگان ديگر، از حيث مفهومى، آرام آرام دستخوش تغيير و احيانا تحريف شده است به گونه‏اى كه شايد

معنايى كه امروزه از آن اراده مى‏شود با معناى اولى آن بسيار تفاوت داشته باشد. واژگانى همچون علم، امامت، خلافت، حكمت، زهد

وغير آن نيز همين سرگذشت را داشته‏اند.

امروزه از وحدت ـ يا به اصطلاح جديدترش «تقريب» ـ در نوع افراطى‏اش معنايى اراده مى‏شود كه نتايجش ـ خواهى نخواهى ـ چنين است:

ـ سكوت در مقابل مخالفان و عدم هرگونه گفت و گوى علمى با آنان.
ـ برخوردارى همه مذاهب از حقانيت فى الجمله.
ـ عدم انحصار نجات اخروى به طايفه اماميه.
ـ بازنگرى در بعضى از عقايد شيعى و متون مذهبى.
ـ اجتهادى بودن اختلافات مسلمين.
ـ تأييد همه صحابه.



ولى آنچه ما از نصوص مى‏فهميم، مراد از وحدت اين است :

ـ همزيستى مسالمت‏آميز پيروان فرق و مذاهب.
ـ عدم تشنج در روابط اجتماعى با آنان.
ـ تنش زدايى براى گريز از هر گونه فتنه و آشوب اجتماعى و دينى براى تأمين يك زندگى با آرامش و حفظ امنيت در عين محافظت
شديدِ «درون گروهى» بر اعتقادات و سنتهاى مذهبى.
ـ دورى از ايجاد هرگونه حساسيتى كه به نحوى براى امور دينى يا دنيوى جامعه شيعى خطر آفرين باشد.


و كاملاً بديهى است كه اتخاذ چنين شيوه‏اى در راستاى حفظ دين اسلام است و به هيچ وجه، آب به آسياب بيگانگان ريختن نيست. ما

با حفظ اختلافات عقيدتى و مذهبى ـ در درون مسلمانان ـ به هيچ روحاضر به ايجاد تشنج و بهم خوردن جوّ جامعه اسلامى و بروز فتنه‏هاى كور و

تاريك نيستيم كه نفعى براى دشمنان اسلام داشته باشد. اختلاف فكرى و مبنايى يك چيز است و تشنج و درگيرى و فتنه انگيزى، چيزى ديگر.

آنچه براى كيان اسلام مضر است، تشنج و درگيرى و تنش در روابط اجتماعى مسلمانان است، نه اختلاف فكرى در بسترى كاملاً علمى و تخصصى.


2. اولين بارى كه با نام « دكتر عصام » آشنا شدم، از طريق اينترنت بود. بخشى از مناظرات وى را با وهابى متعصب، عثمان الخميس ملاحظه

نمودم و شيفته شيوه مناظره او شدم. صدايى آرام و با طمأنينه، گفتارى مؤدبانه و منظم، شيوه خاص مناظره او را جلوه بيشترى مى‏داد.

بعدها فهميدم كه دكتر عصام، خود يك وهابى افراطى بوده و سالها در يمن و عربستان، فعاليت ضد شيعى داشته،

اما با عنايت الهى مستبصر گرديده است.

و اينك تلاش خود را براى گفت وگو با هم كيشان سابق خود بكار مى‏برد. با خبر شدم كه كتابى پيرامون كيفيت گفت و گو با وهابيان دارد

به نام « المنهج الجديد و الصحيح فى الحوار مع الوهابيين ». توسط يكى از دوستان با دكتر عصام آشنا شدم و

طى چند ملاقات باوى دريافتم كه دوست دارد كتاب به زبان فارسى ترجمه شود و اينجا بود كه « گفت و گوى بى ستيز » پاگرفت.


3. هدف اصلى نويسنده در اين كتاب، پايه ريزى شيوه‏اى مناسب براى ارتباط با وهابيان به هدف هرچه بيشتر آشنا كردن آنان با تشيع و ايجاد

بسترى مناسب براى گرويدن آنها به مذهب اهل بيت عليهم‏السلام است.

او در پى آن است كه با ايجاد زمينه‏اى مناسب ، مذهب اهل بيت عليهم‏السلام را به وهابيان بشناساند و معتقد است كه

بخشى از وهابيان ـ كه غرض و مرضى ندارند و جيره خوار استعمار نيستند ـ اگر حقيقت را بشناسند به آن مى‏گروند،

آن گونه كه خودش اين گونه بود.

مراد وى از وحدت و تقريب اين است كه گام به گام به سوى تفاهم و تنش زدايى پيش برويم به اميد آن كه روزى، تشيع را جهانى ببينيم.

اين كتاب در واقع ، پيش درآمد و فهرستى است براى كتاب مفصلش « رحلتى من الوهابية الى الاثنى عشرية ».


 (1) 
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

مقدمه

پست توسط محمد علي »

  آغازین  

ستايش از آنِ خداست، سپاسش مى‏گوييم و از او كمك مى‏جوييم واز درگاه او آمرزش خواهانيم و از بديهاى نفس و زشتى‏هاى كردار خود

به او پناه مى‏آوريم، كه هر كس را خدا راهنمايى كند، گمراه نخواهد شد و هركه را او سردر گم كند، هدايت نخواهد يافت.

گواهى مى‏دهم كه معبودى جز « اللّه‏ » نيست، يكتاست و همتايى ندارد و گواهى مى‏دهم كه محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بنده و فرستاده اوست.

(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا آن گونه كه حقِّ پروا كردن از اوست، پروا كنيد و زينهار، جز مسلمان نميريد.) (1)

(اى مردم از پروردگارتان كه شما را ازنفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد

و از خدايى كه به [نامِ] او ازهمديگر درخواست مى‏كنيد پروانماييد و زنهار از خويشان مَبُريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است.)
(2)

(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد تا اعمال شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشايد

و هركس خدا و پيامبرش را فرمان بَرَد قطعا به رستگارى بزرگى نايل آمده است.)
(3) (4)


به نظر من، تفاهم و همزيستى مسالمت‏آميز بين مسلمانان، جز از راه گفت وگوى درست و بكارگيرى شيوه‏اى زيبا، ممكن نيست.

چنانچه روشهاى گفت وگو از شكل پيشين خود درنيايد و قالبى علمى نگيرد، هيچ گونه تفاهمى بين طرفين ايجاد نخواهد كرد،

بلكه بر فاصله و جدايى ـ بيش از پيش ـ مى‏افزايد.

گفت و گوى بين مذاهب، افقهاى گسترده‏اى دارد كه بايد گشوده شود:

1. گفت و گوى بى ستيز تنها راه صحيح تفاهم مذاهب اسلامى با يكديگر است كه بسيارى از مشكلات مسلمانان را مى‏تواند حل كند.

2. تنها راه جلوگيرى از پاره پاره شدن امت اسلامى است.

به واقع اين كتاب، تلاشى است جهت درمان آثار منفى گفت وگوهاى نادرست بين پيروان مذاهب.

من به خاطر تجربه دوازده ساله گفت و گويم با وهابيان و به خاطر تجربه پيشين وهابيگرى‏ام ـ كه دريمن نزد بزرگان وهابى آن ديار آموزش ديدم

و آنگاه راهى كشور عربستان شدم و به يك وهابى متعصب تبديل شدم، تا آنجا كه كتابى به نام (الصلة بين الاثنى عشرية و فرق الغلاة)(5)

در تكفير شيعه نگاشتم و پس از ترك وهابيت و گرويدن به تشيع اثنى عشرى كتابى به نام (رحلتى من الوهابية الى الاثنى عشرية)(6)

در تبيين حقايق وخصايص تشيع اثنى عشرى نوشتم ـ هرگاه از كيفيت گفت و گو با وهابيان سخن مى‏گويم، سخن از گفت و گوى با گروهى

به ميان مى‏آورم كه روزگارى، از متعصب ترينشان بودم و لذا مناسبترين شيوه برخورد با آنان را مى‏دانم.

نكته بسيار مهمى كه ياد آورى اش لازم است اين است كه گفت و گوى با وهابيان، بايد در چارچوب زير باشد:

1. بايد وهابىِ طرفِ گفت و گويمان را راضى نماييم كه محور گفت و گو، نه يك موضوع مذهبى بلكه تنها يك آيه يا يك حديث

و بلكه تنها و تنها يك نقطه از يك آيه يا يك حديث است.
چرا كه فكر يك وهابى آن قدر كشش ندارد كه بتواند يكجا، حقايقى از مذهب اماميه را

درك كند بلكه بايد آرام آرام و قدم به قدم، از يك آيه به آيه‏اى ديگر و از يك حديث به حديثى ديگر پيش رويم. البته بايد پيش از گفت و گو،

اهميت پاى بندى به اين شيوه را براى طرف بحثمان، گوشزد كنيم.

اين گونه گفت و گو مبتنى بر روشى علمى است. در همه دانشگاهها، بحث از يك مسأله كلى و پردامنه به ميان كشيده نمى‏شود بلكه

بخشى كوچك از يك موضوع كلى، محور بحث قرار مى‏گيرد چرا كه فايده اين نوع تحقيق، بيشتر است و ماهم اگر بخواهيم در موضوعاتى

گسترده و دامنه دار با وهابيان گفت و گو كنيم، نمى‏توانند حقايق و واقعيتهاى تشيع را درك كنند.


2. بسيار اشتباه است كه ما گفت و گو را از غير حديث ثقلين آغاز كنيم !!

چرا كه اگر مثلاً باب گفت و گو را از فضايل امير مؤمنان على عليه‏السلام بگشايى، آنها هم ادعاى وجود فضايلى براى ديگران مى‏كنند

و بحث گره مى‏خورد. بايد به وهابى بفهمانيم كه اگر هم فضايلى را براى غير امير مؤمنان (علیه السلام) ادعا كنيد،

حتى خود شما آن را به معناى لزوم تمسك به آنها و تبعيت از گفتار و كردارشان نمى‏دانيد، اما حديث ثقلين بر وجوب تمسك به

امير المؤمنين عليه‏السلام دلالت مى‏كند.

و چنانچه وهابى، گفت و گو را به قرآن بكشاند، بايد از آيه تطهير آغازكنى نه آيه ولايت. چراكه بين آيه تطهير وحديث ثقلين، ارتباطى

تنگاتنگ وجود دارد. هيچيك از سنّيان را نمى‏يابى كه آيه تطهير وقضيه كساء را مطرح كند مگر اينكه حديث ثقلين را هم در همان

ارتباط وهيچ مسلمانى را نمى يابى كه ارتباط بين حديث ثقلين و حديث كساء را انكار بكند و يا نسبت به آن جهل بورزد.

لذا بحث در آيه تطهير ما را به حديث كساء و سپس به حديث ثقلين راهنمايى مى‏كند.

پافشارى زياد من بر لزوم گشودن باب گفت و گو با وهابى از حديث ثقلين قبل از هرگونه بحث ديگر ريشه در تأكيد فراوان

خود پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بر اين حديث دارد. خود آن جناب فرمود كه تمسك به ثقلين، امت را از گمراهى و اختلاف نجات مى‏دهد

و تا آخرين لحظات عمر شريفش بر اين مهم تأكيد مى‏ورزيد. حديث ثقلين، آخرين پيام آن حضرت به امتش بود،

امانتى بود كه آن پيامبر بزرگ در ميان امتش باقى گذارد و رفت من به تجربه دريافتم كه عامل اصلى تحولات فكرى وهابيان و سنّيان

و گرويدنشان به تشيّع، همين حديث ثقلين بوده و لذا معتقدم كه بايد باب گفت گو را در اين وادى گشود و هر بحثى كه از اين طريق آغاز

نشود، ثمره‏اى نخواهد داشت و روشن است كه ما از اين گفت گوها هدفى جز پيروى وهابيان از مذهب اهل بيت عليهم‏السلام نداريم و بدون

ترديد بسيارى از آنان ـ اگر حق رابيابند ـ دنباله روى خواهند كرد.

روش من در تمام گفت و گوهايم اين بوده كه هيچگونه سوء ظنى نسبت به وهابى طرف بحثم نداشته‏ام و او را معاند حق حساب نمى‏كنم.

او را بيمارى مى‏شمرم كه به طبيب احتياج دارد. هميشه ازخودم يادم مى‏آيد كه زمانى وهابى بودم و آنگاه كه خق را شناختم، به

آن گرويدم و اين كتاب هم بر اساس حسن ظن به وهابيان نگاشته شده و اين پيش فرض را در به نتيجه رساندن گفت و گوها بسيار مؤثر

مى‏دانم. در طى دوازده سال گفت وگو با وهابيان به خوبى، تند و تيزى بى سابقه فضاى حاكم بر بحثهاى طرفين را لمس كردم، گرچه

اختلافات شيعى ـ سنى از دير هنگام بوده اما هيچگاه در حد و اندازه درگيريهاى شيعى ـ وهابى نبوده است.

اين درگيريها با ظهور محمد بن عبد الوهاب وسيعتر و عميقتر شد و امروزه ما در آتش فتنه‏اى قرار گرفته‏ايم كه بيگانگان از اسلام

به دست اين فرقه تندرو برافروخته‏اند وصد البته كه هرج و مرج و عدم تفاهم و تنش در روابط اجتماعى مسلمانان، تنها آب به آسياب دشمن مى‏ريزد و بس.

لذا ما بايد گفت و گوهاى خود را بر روشى علمى و منطقى استوار سازيم تا بتوانيم از تيرگى فضاى حاكم بر بحثها بكاهيم

و اين گفت و گوهاى بى ثمر را به ثمر بنشانيم.


3. دراين گفت وگوها سعى كنيد نقش بنى اميه وحزب نفاق را در جدايى اكثريت مسلمانان از اهل بيت پيامبر (ص) تبيين كنيد، تا

همگان بفهمند كه چقدر از ثقلين فاصله گرفته‏اند .

از زمانى كه وهابيت را ترك نمودم وتشيع اثنى عشرى را پذيرفتم، تلاش خود را بر پايه ريزى شيوه‏اى مناسب وصحيح براى گفت

وگوهاى پيروان مذاهب اسلامى متمركز ساختم ومعتقدم كه اگر براين پايه استوار نگردد، بحثها هيچ ثمرى نخواهد داشت .

من باتوجه به جامعه شناسى وروان شناسى، طرح پيشنهادى خود را در سه مرحله اساسى قالب ريزى نمودم كه پاى بندى به اين مراحل

وترتيب بين آنها را لازم ميدانم. يكى از مشكلات بحث هاى مذهبى آن است كه بسيارى از اوقات، طرفين بحث از يك لفظ وواژه، معانى

متفاوت وحتى متضادى اراده مى‏كنند. تفسيرى كه وهابيت از «عصمت» يا «تقيه» به دست مى‏دهد، هيچ تناسبى را تفسير اماميه از

اين واژه‏ها ندارد. به نظر من، تفسير صحيح وتبيين درستِ واژه‏هاى مذهبى، نقشى سبز در پيشبرد گفت وگوها دارد .

وصد البته كه وهابى بايد در ابتداى بحث بپذيرد وقبول داشته باشد كه همان گونه كه اهل سنت اعلام كرده‏اند، اماميه هم يكى از فرقه‏هاى

اسلامى است وبه اين گفت وگو، بين دو فرقه اسلامى، صورت مى‏گيرد .

وچنانچه به تكفير شيعيان، اصرار بورزد بايد به او فهماند كه شيوه عموم اهل سنت در برخورد باشيعه خارج گشته

وگشودن باب گفت وگو با او هيچ فايده‏اى نخواهد داشت.

(وكارم را به خداى بزرگ مى سپارم، خداست كه به حال بنده گان خود بيناست.)(7)

 عصام على يحيى العماد
صنعاء 1412 هجرى
 
 (2) 

_______________________________________
1-آل عمران / 102
2- نساء/ 1
3- احزاب/ 71-70
4-اين فقره از خطبه‏هاى پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است كه در صحاح ذكر شده است.
5- پيوند ناگسستنى شيعه با غاليان
6- كوچ من از وهابيت به اماميه
7-غافر / 44
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: گفت و گوی بی ستیز

پست توسط محمد علي »

چگونه مذهب اماميّه را به وهابيان ارائه دهيم؟

در كتاب «انتقال من از وهابيت به تشيع دوازده امامى» دلايلى را بيان كرده‏ام كه باعث شد - باوجود آن كه يكى از پيشنمازان مساجد

وهابيان بودم و در آنجا آموزش مى‏دادم - فرقه وهابيت را رهاسازم ودر اين نوشتار مى‏خواهم واقعيت‏هاو ويژگى‏هاى اماميه را به شكلى

به نمايش گذارم كه آشفتگى انديشه يك وهابى را هنگام رويارويى با مذهب اماميه سروسامان دهد ومشكلات فكرى او را بر طرف سازد.

وبه نظر من تااين مشكلات برطرف نگردد، گفتگوى با وهابيان هيچ فايده‏اى نخواهد داشت.

عقيده من اين است كه براى پردازشِ آشفتگىِ فكرىِ وهابى دربرخورد با اماميه، بايد طى سه مرحله اساسى - والبته با پايبندى به

ترتيب بين اين سه مرحله - مذهب اماميّه را به او ارائه داد
ودر غير اين صورت اختلال فكرى او معالجه نمى‏شود و فهم واقعيتها

وويژگيهاى اماميه برايش ميسّر نمى‏گردد.

ونيز بايد براى وهابيان روشن سازيم كه عدم توجه آنان به اين سه مرحله و عدم پايبندى شان به ترتيب‏اين مراحل، باعث شده كه روش

آنان در بررسى مسلك اماميه از شيوه وارسى اهل سنت درباره اماميه فاصله بگيرد. وبه خاطر همين فاصله گرفتن‏است كه وهابيان تصويرى

از اماميه رسم كرده‏اند كه هيچگونه ارتباطى با تصوير پيشينيان اهل سنت از تشيع ندارد.

واهميت اين پژوهش از آنجا آشكار مى‏گردد كه هنوز درباره «سَبكِ درستِ گفتگو با وهابيان» ويا «تفاوت شيوه وهابيان با روش پيشينيان

اهل سنت در برخوردشان با مذاهب اسلامى ديگر» پژوهشى علمى نيافته‏ام، با اينكه اين اختلاف شديد وهابيان با سنّيان ديگر در

شناخت مذهب تشيع، حتما علّتى دارد. وترديدى ندارم كه ريشه اين اختلاف را بايد در تفاوت خميره دو روش جستجو نمود ومسلّم

است كه بين روشى كه وهابيان، سخت به آن پايبندند واز آن دفاع مى‏كنند وبين آن تصويرى كه آنان از ويژگيهاى اماميه ترسيم مى‏كنند،

ارتباط تنگاتنگى وجود دارد واگر روشى غير علمى - كه در خميره‏اش اشتباهات نامرئى وجود دارد ـ بكار گرفته شود، برداشتهاى نادرستى

صورت مى‏پذيرد كه باعث فاصله گرفتن از چهره واقعى اماميّه وآميخته شدن با وارونه نگارى و وارونه نمايى مى‏شود.

مانقش «روش پژوهش» را در تصوير وارائه واقعيات تشيع، در نمى‏يابيم مگر آن كه به تحقيقى علمى روآوريم كه به مقايسه تصوير

سنيان از ويژگيهاى شيعه
و تصوير وهابيان از اين ويژگيها بپردازد.

وبجاست كه يك پژوهشگر راست انديش - كه محور پژوهش خودرا مذهب اماميه قرار داده ـ بين خود مذهب وشيوه‏هاى پژوهش

وروشهاى بررسى آن مذهب - كه اشتباهات بزرگى در آن وبه دنبالش كج فهمى در شناخت حقيقت تشيع اتفاق مى‏افتد - تفكيك كند.

وبايد بدانيم كه بين خود مذهب وشيوه‏هاى بررسى آن مذهب، تفاوت است واز همين جا ارزش پروژه

«شيوه مناسب پژوهش درمذهب اماميه» آشكار مى‏گردد.

روش ما در ارائه وترسيم چارچوب ويژگيهاى اماميه، عبور از سه مرحله است كه پايبندى به آنها لازم است تا از اشتباهاتى كه وهابيان

در نمايش ويژگيهاى تشيع در آن لغزيده‏اند بدور باشيم.

مراحل سه‏گانه روشى را كه من براى عرضه واقعيتها و ويژگيهاى
مذهب اماميه به وهابيان برگزيده‏ام، به اين ترتيب - كه مراعاتش لازم
است ـ تقديم مى‏نمايم:

 (3) 
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: گفت و گوی بی ستیز

پست توسط محمد علي »

 مرحله اول / شناخت وابستگى وپيوند مذهب اماميه 

در اين مرحله دلايل وعوامل اشتباه وهابيان را در شناخت رگ وريشه مذهب اماميه مورد بررسى قرار مى‏دهيم ودرباره اشتباه

وهابيان در همسانى شيعه و غاليان بحث خواهيم كرد.

دو عامل اصلى اين اشتباه عبارتنداز:  . عدم شناخت وهابيان از مذهب تشيع.

2. شيوه مطالعاتى وهابيان. 


عامل اول، خود، سه سبب دارد:

1. عدم اطلاع از معناى غلو.

2. عدم شناخت معناى تشيع دوازده امامى.

3. عدم آگاهى از موضع گيرى اماميه نسبت به غلو وغاليان.


عامل دوم نيز دو سبب عمده دارد:

1. روش تفكر وهابيان.

2. خروج از روش سنيان ديگر در برخورد با تشيع امامى.


بعد از جستار در مرحله اول، خواننده به مرحله دوم مى‏رسد.

[HR]

 مرحله دوم / شناخت موشكافانه مذهب اماميه 

ودر اين مرحله، چهار حقيقت مهم، مورد تحليل قرار مى‏گيرد:  . حقيقت الوهيت وپيامبرى از نظر اماميه.

2. حقيقت شريعت واحكام دينى از نظر اماميه.

3. واقعيتِ هدفهاى مذهب اماميه.

4. واقعيتِ معناى برخى از واژه‏ها در اين مسلك. 

وپس از كندوكاو در مرحله دوم، خواننده به مرحله سوم پا مى‏گذارد.

[HR]

 مرحله سوم / شناخت ريشه‏اىِ مذهب اماميه 

وباز در اين مرحله، چهار نكته مهم را مورد بررسى قرار مى‏دهيم:

1. منابع مذهب تشيع.

2. امامت در اين مذهب.

3. هويّت وحقيقتِ مذهب اماميه.

4. پيدايش اين مذهب ودلايل ظهور آن.

وپس از اينكه خواننده، بررسى اين سه مرحله را به پايان مى‏رساند، مشغول تحقيق درباره ويژگيهاى مذهب اماميه مى‏شود.

[HR]

ويژگيهاى مذهب اماميه

هرچند كه اين ويژگيها مربوط به مرحله دوم است ولى ما آگاهانه آن را در آخر آورديم چرا كه اين امور آخرين چيزهايى هستند كه

وهابيان مى‏توانند از تشيع بفهمند. واين ويژگيها را در قالب سه خصوصيت بيان خواهيم كرد:

ويژگى اول: ميانه روى مثبت اماميه نسبت به اهل بيت پيامبر (ع).

ويژگى دوم: واقع نگرى اماميه نسبت به صحابه.

ويژگى سوم: غيبت امام دوازدهم از نظر مذهب شيعه.


اينها مراحل پژوهش درباره اماميه است كه پايبندى به ترتيب آن هنگام عرضه مذهب به وهابيان روا وبلكه حتمى است.(1)

 (4) 

________________________________________

1- قابل توجه است كه من اين طرح پژوهشى را براى شناخت صحيح وهابيان از مذهب شيعه پى ريزى نمودم وبه همين خاطر مسئله امامت وغيبت را در مراحل پايانى قرار دادم.
چرا كه تجربه وهابيگرى پيشين من بخوبى نشانم داد كه درك حقيقت امامت براى يك وهابى ميسر نمى‏شود مگر پس از معالجه بيمارى خلط بين تشيع وغلو وشناخت موشكافانه الوهيت
ونبوت و شريعت واحكام دينى ومنابع مذهب تشيع. درك مسئله غيبت امام دوازدهم (ع) نيزبراى يك وهابى ممكن نيست مگر پس از عبور از تمامى اين مراحل. خود من در سير
انتقالى‏ام از وهابيت به اماميه آخرين مسايلى را كه درك كردم وايمان آوردم همين مسأله امامت وغيبت بود. اين را گفتم تاكسى توهم نكند كه من قصد پايين آوردن ارزش بحث امامت
وغيبت را دارم.
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: گفت و گوی بی ستیز

پست توسط محمد علي »

مرحله اول / شناخت عدم پيوند مذهب تشيع باغلو

 وَلا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالباطِلِ (بقره/ 42)

وحق‏را به باطل در نياميزيد.  

نخستين چيزى كه رعايت وپاى بندى به آن براى پژوهشگر غير شيعى لازم است اين است كه قبل از تحقيقش، اين مرحله را در نظر

داشته باشد تا از وارونه نمايى واقعيتها وامتيازات اين مذهب پرهيز كرده باشد.

در اين مقطع مهم وضرورى است كه پى مى‏بريم بين تشيع وغلو يك نوع ناسازگارى جدّى و شكافى بس ژرف يافت مى‏شود.

شكافى عميق بين واقعيتهاى والاى اسلامى اماميه وعناوين پست وپيش پا افتاده فرقه‏هاى منحرف غاليان.

بين انديشه الهى ـ اسلامى شيعه وبافته‏هاى بشرى مجوسيان.

دراين مرحله حساس با پى آمدهاى بزرگى آشنا مى‏شويم كه ريشه در آميختن نادرست انديشه اسلامى تشيع با انديشه غلو دارد.

وهمين خلطِ نابجا بيشترين تأثير را بر وهابيان داشته، چرا كه امورى كاملاً بيگانه با تشيع وواقعيات آن را به اين مذهب نسبت داده‏اند.


وشايد بتوان گفت وجود همين مرحله با اهميت است كه پايبندى به اين روش صحيح را ـ كه در اين نوشتار ارائه داده‏ايم - مورد تأكيد

قرار مى‏دهد وعدم شناخت كافى وهابيان به همين مقطع موجب شده تا آنان هر چه كه از تفاله‏هاى بجامانده از مجوسيت ويهوديت ومسيحيت شنيده‏اند

به مذهب تشيع نسبت دهند و ويژگيهاى اين مذهب را وارونه وآشفته جلوه دهند.

وباور من اين است كه واقعيات وويژگيهاى تشيع - به گونه‏اى پاك و بى آلايش ـ جز با توجه به همين مرحله مهم واساسى فهميده نمى‏شود.

ودر اين نوشتار، اين مرحله را مرحله شناخت انتسابى تشيع ناميديم چرا كه پيش از شروع تحقيق درباره ويژگيهاى اماميه بايد بين

ژرفاى تشيع وجوهره اصلى غلو جدايى قائل شويم وهمين عدم تفكيك بين اين دو باعث شده تا وهابيان افسانه‏هاى دروغين مربوط

به فرقه‏هاى منحرف غلو ر ابه شيعه نسبت دهند.

ودر اين بخش به صورتى گسترده، به امورى مى‏پردازيم كه در واقع، سهميه غاليان است ولى به شيعه نسبت داده‏اند واز همين رو،

اين مرحله، مرحله شناخت انتساب وپيوند تشيع است. وچون واقعيتهاى مذهب اماميه كه از قرآن كريم وسنت والاى پيامبر مايه

گرفته، بايد از آراى كفرآميز وشرك آلودِ وام گرفته از مجوسيت ويهوديت ومسيحيت كاملاً بدور باشد.

وتصحيح بررسيهاى شيعه شناسى وهابيان ممكن نيست مگر زمانى كه از دردسر خلط بين شيعه وغلو خلاصى يابند وما در اين

مقطع، نخست به توضيح و تبيين همين مشكل وهابيان پرداخته‏ايم وپس از آن، پژوهشى علمى درباره دلايل و عوامل پشت پرده اين

دردسر انجام داده‏ايم.

والبته بايد ياد آور شويم كه پيشينيان اهل سنت ونيز معاصران وسنيان امروزى، خود را از اين دردسر رهانيده‏اند واز همين رو

مى‏بينيم كه از مذهب اماميه دفاع كرده وبا كسانى كه هنوز دردام اين خلط گرفتارند، سخت درگير شده‏اند.(1)

 (5) 
[HR]

1-گفتار دانشمندان اهل سنت را در مورد دردسر بزرگ وهابيان در خلط بين شيعه وغاليان خواهيم آورد.
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: گفت و گوی بی ستیز

پست توسط محمد علي »

پيش از تكميل گفتار در اين مقطع، تدكر نكته‏اى جدى در روش پژوهشى ما ضرورى است:
اين سبك پژوهشى، سه مرحله دارد كه بايد بدون كمترين تغيير يا دگرگونى، نظم وترتيب بين آنها رعايت شود وباورم اين است كه در
صورت عدم پايبندى به اين نظم، اين سبك وروش، اركان اساسى وهدف ارزشمند خود را - كه تصحيح پژوهشهاى شيعه‏شناسى
وهابيان وتبيين تفاوت روش اهل سنت با روش وهابيان در تحقيقات مزبور است - از دست مى‏دهد وبه يقين نوشته‏هاى وهابيان درباره
تشيع از وارونه نمايى ووارونه نگارى ووارونه انگارى در امان نيست مگر آن كه شيوه ما را در پژوهش رعايت كند.
وزمانى كه تصويرى اجمالى از عوامل موفقيت سنيان ديروز وامروز در پژوهشهاى شيعه شناسى‏شان، در مقايسه باوهابيان ارائه
دهيم، روشن مى‏شود كه نخستين عامل اين موفقيت اين بوده كه در دام خلط بين تشيع وغلو گرفتار نشده‏اند.


اين مرحله، مرحله مهم وضرورى است، چرا كه بدنبال تصحيح كژى وهابيان در پيوند افكار غاليان به مذهب شيعه، اشتباهات آنان در
تبيين واقعيتهاى مكتب تشيع نيز تصحيح مى‏شود ودر پى آن نظام مطالعاتى آنان برسبكى علمى و واقعى شكل مى‏گيرد. واز آنجايى كه
سنيان معاصر، روش پيشينيان خود را در پيش گرفته‏اند، بيشتر از خطر اشتباه در اين مرحله آگاهند و از اين و ويژگيهاى اماميه را به گونه‏اى
متفاوت با وهابيان، تفسير نموده‏اند وآشكارا تفسير آنان را ا حقايق تشيع به كنارى رانده‏اند و موازينى علمى برپا نموده‏اند كه وهابيان
پيش از هرگونه تحقيق وتفسير بايد به آن مراجعه كنند. بنابراين بررسى اين مرحله ضرورى است تا مبادا سنيان عادى رنگ وهابيان را به خود
بگيرند. خود وهابيان نيز جز باهوشيارى كامل در اهميت اين مرحله نمى‏توانند به ويژگيهاى تشيع پى ببرند.
از اين رو انتظار ما اين است كه خواننده در اين بخش به يك مطالعه گذرا وساده - كه در ژرفاى افكار غوطه‏ور نمى‏شود - بسنده
نكند بلكه به بررسى دقيقى در ژرفاى بحث دست بزند كه او را به نتيجه برساند.
انتظار داريم كه وجدان وهابيان براى بررسى اين نكته بيدار شود چرا كه اشتباه در اين مرحله، سرچشمه تمامى اشتباهات پسينى
وهابيان در تفسير حقايق اماميه است.
 
با ارائه اين بخش، خواهان بازگشت وهابيان به روشى درست در
مطالعات شيعه‏شناسى شان هستيم، روشى كه سنيان ديروز وامروز بر
آن رفته‏اند واز نظر اسلامى نيز پسنديده است.
 
   
   
   
 (6) 
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: گفت و گوی بی ستیز

پست توسط محمد علي »

كتاب «پيوند نا گسستنى شيعه وغاليان» ـ كه در هنگام وهابى بودنم نوشته بودم ودر آن بين تشيع وغلو آميختم واز همين رو شيعيان را

كافر شمردم ـ نتيجه مسلم همين بود كه نتوانستم بين شيعه وغاليان تفكيك كنم، زيرا براى شناخت شيعه فقط بر نوشته‏هاى وهابيان ـ ونه

حتى سنيان ـ تكيه نمودم. به همين علّت است كه اين مرحله را در نوك منشور شناخت تشيع قرار داده‏ايم. من نيز قبل از اينكه از خواب

غفلتم بيدار شوم، بسيارى از بافته‏هاى مجوسان و بت پرستان ، افسانه‏هاى دوران جاهلى، پرت وپلاگوييهاى صوفيان وانديشه‏هاى غاليان را

ـ باهمه آلودگى شرك آميزش ـ به شيعه نسبت مى‏دادم وهمه اينها را در كتاب «پيوند ناگسستنى شيعه وغاليان» انباشتم.

من در اين كتاب تمام آراى بت‏پرستانه غاليان را به شيعيان پيوند دادم (1) وگمان مى‏كردم كه كارى درست انجام داده‏ام ولى پس از

توجه به اين مرحله، به اشتباهم پى بردم ودانستم كه اشتباه در مرحله شناخت همسانى تشيع،نتيجه‏اى جز خلط نابجا بين شيعه وغلو ندارد

و اينك با تصحيح اين كژى‏ام مى‏توانم بين آنچه به شيعه نسبت داده مى‏شود ولى از شيعه نيست وآنچه جزو مذهب تشيع شمرده

نمى‏شود ولى واقعا در آن يافت مى‏شود، تفكيك نمايم واز اين رو كتاب را كمى قبل از چاپ سوزاندم.

در دوران وهابيگرى‏ام مى‏پنداشتم كه مى‏توان شيعيان را مجوسى يا يهودى يا صوفى (2) ناميد ولى پس از آگاهى از اشتباهم،

برايم مسلّم شد كه اين عناوين براى فرقه‏هاى منحرف غلو مناسب است. وصد البته كه توجه به اشتباهم در درك اين مرحله نقشى جدّى در رهايى‏ام

از شيوه تحقيقاتى وهابيان وپايبندى‏ام ـ نه بگونه‏اى فراگير ـ به روش سنيان پيشين ومعاصرانى كه همان سبك را در پيش گرفته‏اند، داشت

وتصحيح اشتباهم تأثيرى بسزا در تجديد نظرم نسبت به شيعه داشت و با اقتدار، مرا از دام خلط بين شيعه وغلو رهانيد.

بدون ترديد محيط فكرى ـ كه در آن پرورش يافتم ـ ارتباطى تنگاتنگ با ايجاد اين دردسر براى من داشته است. من در شهر صنعاء

پايتخت يمن در دانشسراهايى مذهبى وابسته به وهابيان درس خواندم كه عهده‏دار چاپ ونشر كتابهايى درباره تشيع بودند وافرادى

آنها را نوشته بودند كه در دام نظريه همسانى شيعه وغلو گرفتار بودند واز همين رو بين شيعه وفرقه‏هاى غلوگرا مى‏آميختند وهر خرافه و

فكر شرك آلودى را به شيعه نسبت مى‏دادند. والبته كه اين نوشته‏ها تأثيرى بسزا در من داشت. وآن دانشسراها به همين كتابهايى كه

به شيوه وهابيان نوشته شده بود بسنده مى‏كرد واجازه نشر به نوشته‏هاى سنيانى كه روشى غير از روش وهابيان در شناخت شيعه داشتند، نمى‏داد.

پس از گذشت زمانى فرصتى برايم پيدا شد كه توانستم نوشته‏هاى بزرگان سنى مذهب را درباره شيعه بخوانم وسخت غافلگير شدم چرا

كه ديدم روش پژوهش آنان تفاوتى بنيادين با روش وهابيان دارد. آنان متوجه اشتباه خلط بين تشيع وغلو شده‏اند واز همين رو

سبك پژوهشى وهابيان را ـ كه هيچ تفكيكى بين شيعه وغاليان نكرده‏اند ـ سخت مورد نقد قرار داده‏اند ومعتقدند كه خواندن

نوشته‏هاى وهابيان درباره تشيع، حتى گوشه‏اى از واقعيتها وويژگيهاى اين مذهب را براى خواننده به ارمغان نمى‏آورد .
 (7) 

________________________________________
1- بزرگترين گرفتارى من در دوران وهابيگرى‏ام اين بود كه گمان مى‏كردم هر غلو وشركى كه غاليان صوفى دارند، به گونه ى شديدتر شيعيان دارند ولى پس از تحقيقى دراز مدت ومطالعه دهها كتاب شيعى ـ كه از شرك وغلو صوفيان غالى بيزارى كرده‏اند ـ تفاوت بنيادين شيعيان وغاليان برايم روشن شد كه در كتاب «ديدگاه شيعه درباره غلو وغاليان» اين‏موضعگيرى را ثبت نموده‏ام.
2- نويسنده در اينجا تعبير (الغنوصيّه) را آورده است. گنوستى سيسم مكتبى فلسفى ـ صوفيانه است كه در شناخت خدا بر نوعى معرفت باطنى وروحانى استوار است و در دو قرن نخست ميلادى گسترش وشهرت يافت و گويا مقصود نويسنده، فرقه‏هاى صوفيانه است.
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

Re: گفت و گوی بی ستیز

پست توسط محمد علي »

متن کل کتاب :
[web]http://www.eteghadat.com/Files/E-book/emad.htm[/web]
[HR]
برای دانلود کتاب بصورت PDF کلیک کنید :
قفل شده

بازگشت به “وهابیت”