محمد علي نوشته شده:دوستانی که با شیوه بحث بنده آشنایی دارند می دانند که کاملا تفکیک شده و طبق روال منطقی بحثی را پی می گیریم
آیا انتظار این که از حیث تئوریک اصول اساسی دین در این کتاب صراحتا بیان شود انتظار زیادی است ؟
انتظار زیادی نیست ، و ثابت خواهیم کرد که خداوند صراحتا مساله امامت را بیان کرده است ؛
اما این انتظار که شما از مخالفین امامت دارید زیاد است ، چرا که در همه امور قرآن اختلاف کردند و اصل و فرعی را تفکیک نکردند .
با اینکه امامت منصوصه را از خود قرآن ثابت خواهیم کرد ، اما
نکته مهم این است که ، اگر کسی از شما درخواست کرد که فقط با قرآن بحث کنید ، جوابش فقط یک کلمه است به او بگویید:
حرفش مخالف خود قرآن است . وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (سوره مبارکه نحل 44) و ما اين ذكر ( قرآن) را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است را
براى آنها تبیین کنی (شرح دهی) و شايد انديشه كنند! (44)
بنابر این آیه ، قرآن نیازمند تبیین پیامبر است ؛ و بدون آن تبیین مردم به فهم قرآن نمی رسند و اگر با قواعد عربی آشنایی داشته باشید می بینید که "لتبین" لام اول فعل ، تعلیل است .
یعنی بیان علت و سبب را می کند ، نکته بسیار ظریفی نهفته است که اصلا علت انزال قرآن تبیین پیامبر بود ، و اگر این تبیین نبود ، اصلا قرآن نازل نمی شد !
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (سوره مبارکه نحل 64)
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى;
و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مىآورند!خود قرآن تصریح دارد که مردم دچار اختلاف می شوند و نیازمند تبیین پیامبر هستند .
آیه هم ا
طلاق دارد ، و اصول و فروع دین را مشخص نکرده بلکه در هرچه از قرآن اختلاف کنند باید به تبیین پیامبر رجوع نمایند .
و نیز هدایت و رحمت هم فقط برای قومی است که ایمان بیاورند ، لذا اگر کسی عناد ورزید ، شما هرچقدر هم صراحت داشته باشید
باز از سر لجبازی نخواهد پذیرفت .
اگر بازهم کمی از قواعد لغت عرب بهره گیرید ، می بینید که اسلوب حصر ، ( ما + الا) در اینجا به کار رفته ،
یعنی نازل نکردیم مگر برای اینکه تو برایشان تبیین کنی . این آیه نیز موید آیه قبلی است که عرض شد نزول قرآن
مشروط به تبیین پیامبر است .
[HR]حال
یک سوال عقلی : با این حساب ، خداوندی که وعده به حفظ قرآن از تحریف داده ، و از طرفی قرآن را نیازمند تبیین دانسته ، آیا خودش تبیین پیامبر را حفظ نمی کند ؟اگر پاسختان منفی باشد ، هم صغرای قضیه باطل می شود و هم کبرای آن !
مطمئنا هر عقل سلیمی به پاسخ مثبت خواهد رسید . پس بدون شک سنتی که تحریف نشده باشد وجود دارد .
دقت شود که ما تحریف شدن برخی احادیث را در برخی نحله ها رد نمی کنیم ، اما به این معنی نیست که سنت به طور کلی تحریف
شده باشد چون در این صورت نقض قرض از خداوند سر زده و این قبیح است .
اگر او وعده حفظ قرآن را داده ، در معنای التزامی باید تبیین آن را نیز حفظ کند ، چون حفظ قرآن به حفظ تبیین آن است ،
نه فقط ظاهر الفاظی که در بسیاری موارد ممکن است دارای ابهام باشند .
دلایلی که در بالا آمد هم عقلی بود و هم بر اساس نص صریح خود قرآن لذا اگر با منطق قرآن موافق هستید ، بحث کنیم و گرنه مخالف قرآن عمل کرده ایم . [HR]
اما آیا صورت کلی آنها و چارچوب اساسی آنها هم مورد اختلاف است؟آیا یک غیر مسلمان متوجه ظرافتهای اختلاف در نماز بین شیعه و سنی می شود؟ در حالیکه هیچ کس نمی تواند منکر اصل نماز و وضو در قرآن شود.
اگر ثابت کنیم که چارچوب اصلی امامت و کلیت ان در قرآن مطرح شده است می پذیرید ؟
ولی در مورد مساله امامت (یه شیوه ای که مد نظر شیعه است) طرف مخالف بر این عقبده است که چیزی بعنوان امامت که از جانب خداوند تعیین شود در قرآن نیامده است!
دقت کنید که اول سراغ اصل مسئله در یک منبع بروید تا اینکه اول سخن مخالفان را بشنوید ، مخالف مخالف است .
پس دلیل ثابت شده ما را نیز رد خواهد کرد (این را بنابر تجربه بحث های زیاد خصوصا در عربستان و با وهابیت عرض می کنم)
لذا ابتدا باید دید منطق قرآن چیست ؟
و وقتی بدون اشاره به شان نزول و حدیث به ظاهر آیاتی که مورد استناد شیعه است بنگریم به همین نتیجه می رسیم
دقیقا وقتی وارد این شیوه شوید ، از منطق قرآن دور شده اید . بنابر آیاتی که در بالا آوردیم .
آیا فقط با استناد به قران می توان در مورد جانشینی پیامبر اکرم(ص) احتجاج کرد؟
بله اما به همان صورتی که قرآن شرط کرده است .
برهانی که شیعه می آورد بر مبنای قرآن + حدیث است.قسمت حدیث آن چون تحریف پذیر است مشکل پیش می آید. لذا برای من همچنان این سوال مطرح است که چرا مساله امامت بطور صریح در قرآن نیامد؟
این برهان شیعه نیست ، برهان خود قرآن است !
نکته دوم اینکه ، تحریف پذیر بودن ، فقط احتمال را می رساند و نه وقوع آن را به طور صدردصد .
لذا ضوابطی داریم که با استفاده از آنها می توان حدیث صحیح را از سقیم باز شناخت .