درخت پرنده

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 74
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷, ۳:۲۱ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 37 بار
سپاس‌های دریافتی: 176 بار

درخت پرنده

پست توسط سپيده صبح _40 »

 [FONT=Yagut] بسم الله الرحمن الرحیم    
 [FONT=Lotus]  با رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بودم هنگامي كه گروهي از سران قريش نزد وي آمدند وگفتند:   
 [FONT=Lotus] ! تو ادعاي بزرگي كرده‏اي كه نه پدرانت چنان ادعايي داشته‏اند ونه كسي از خاندانت (اينك) ما پيشنهادي داريم اگر آن را پذيرفتي مي‏دانيم كه تو پيامبر وفرستاده خدايي واگر از انجام دادن آن درماندي مي‏فهميم كه تو جادوگر ودروغگويي.   
 [FONT=Lotus]  در پاسخ فرمودند: چه مي‏خواهيد؟   
 [FONT=Lotus] : از اين درخت بخواه كه با ريشه‏هاي خود از جا كنده شود ودر مقابل تو بايستد.   
 [FONT=Lotus]  همانا خدا بر هر كاري تواناست پس اگر خدا براي شما چنين كرد آيا حاضريد ايمان بياوريد وبر وحدانيت حق شهادت دهيد؟   
 [FONT=Lotus]  ـ آري     [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]  من آنچه را مي‏خواهيد به‏شما نشان خواهم داد، هرچند بخوبي مي‏دانم كه شما به‏خير وصلاح باز نمي‏گرديد وبلكه در ميان شما كساني را مي‏بينم كه در چاه افكنده شوند[SUP]1[/SUP] وكساني كه گروهها را به  [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus]  پيوندند وسپاه بر ضدّ من بسيج نمايند.       [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus]     [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus]     [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus]     [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus]  فرمود:      [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus] [SIZE=150][FONT=Lotus]      [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus][FONT=Lotus]      [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus][FONT=Lotus]      [FONT=Lotus][SIZE=150][FONT=Lotus][FONT=Lotus] «اي درخت، اگر تو به خداوند وروز جزا ايمان داري ومي‏داني كه من فرستاده خدايم پس (هم اينك) به فرمان خدا از جا درآي وبا ريشه‏هاي خود، در برابر من بايست».     [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]سوگند به خدايي كه پيامبرش را به حق مبعوث فرمود (ديدم‏كه) درخت با ريشه‏هايش از جا كنده شد وهمچون پرنده‏اي بال وپر زنان در حالي كه صداي سختي از آن شنيده مي‏شد آمد تا مقابل رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ايستاد. شاخه بلندش را (همچون چتري) بر رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله گسترد وپاره‏اي از شاخه‏هايش را هم بر دوش من نهاد ومن در سمت راست آن حضرت (ايستاده) بودم.   [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]مشركان پس از ديدن (اين معجزه‏ها) از روي برتري جويي وگردنكشي گفتند :   [FONT=Lotus]بگو كه نيمي از آن به سمت تو آيد ونيمي بر جاي خود بماند.    [FONT=Lotus]  حضرت به درخت چنين فرمان داد ونيمه درخت رو به سوي او نهاد با پيش‏آمدني شگفت‏تر وبانگي سهمگينتر چنانكه گويي مي‏خواست خود را به رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بپيچد.    [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]  باز آنان از روي سركشي وناسپاسي گفتند:    [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]  نيمه را بگو كه به سمت نيمه خود رود چنانكه پيشتر بود.    [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]  همان فرمود كه قوم خواستند. سپس درخت باز گرديد.    [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]  گفتم:    [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus] «اي فرستاده خدا! من نخستين كسي هستم كه به تو ايمان مي‏آورد ونخستين فردي هستم كه اقرار واعتراف مي‏كند به اينكه درخت آنچه را فرمودي ـ به فرمان خدا ـ انجام داد تا پيامبري تو را تصديق وگواهي كند و گفته تو را بزرگ دارد».    [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]  قريش (با كمال بي شرمي) گفتند:    [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]  بلكه او صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ساحري است دروغگو وتردستي است چابك. آنگاه (در حالي كه به من اشاره مي‏كردند) گفتند: آيا كسي جز اين، تو را تصديق خواهد كرد؟!     [FONT=Lotus] [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]1 . اشاره به كساني است كه در جنگ بدر شركت كردند و بر روي پيامبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شمشير كشيدند وسپس به دستور حضرت اجساد آنان در چاههاي بدر افكنده شد.   [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]   [FONT=Lotus]نهج  [FONT=Lotus]، بخشي از خطبه قاصعه؛  [FONT=Lotus]إعلام‏ [FONT=Lotus]، ص 22؛  [FONT=Lotus] [FONT=Lotus]، ج 14، ص 476 و ج17،     
ارسال پست

بازگشت به “داستان”